هزاران مار و گژدم فرش قدمهای فرشته حضرتی!
فاشیستان باید کوبیده شوند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هرچندمن یکبار تصمیم گرفتم که دیگربه یاوه سرائیها ولاطائلات نویسیهای خانمی بنام فرشته حضرتی ( که اسمی است بی مسمی زیرا وی قبل ازآنکه فرشته باشد عفریت جهل وشرارت وتاریکی است) چیزی ننویسم زیرا به هیچ صورت نوشته ها ومقاله هایش نه رنگ علمی دارد ونه هم رنگ تحقیقی ونه صبغه آموزشی برعکس در بسا موارد تخیلات ذهنیگرایانه وافکارپریشان خویش را قالب جامعه شناختی بخشیده وبا آن قالب بندیها خواسته است که آب را گل آلودساخته ماهی بگیرد اما نظربه دلایل زیردرتصمیم خویش تجدید نظرکردم .. دلیل اول اینکه نوشته های قبلی ام که تنها درپورتال افغان جرمن نشرشده بود هم ازطرف خانم حضرتی بی پاسخ ماند وهم ازطرف آقای میرداد پنجشیری ، شاید که هردوی شان بخاطرضدیت که با موضعگیریهای میهنی و وملی گرایانهء دست اندرکاران پورتال دارند خواستند چنان وا نمود کنند که گویا آن را نخوانده اند واهمیت به آن قایل نیستند ودلیل دوم اینکه خواندن نامهء دردمندانه خواهرهموطنم زبیده تیمور که هزاران دسته گل را فرش قدم های این خانم دیوصفت ساخته است مرا واد داشت که نکاتی را خدمت ایشان نیز به عرض برسانم خدا کند طرف توجه شان قرارگیرد. ودلیل سوم اینکه واقعا ساحهء طرح آراء ونظریات مختلف وناهمگون درسایت کابل پرس? نسبت به هرسایت دیگری فراخ بوده واز شیوهء کارکامران میرهزار که تاحال هیچ پیامم را دربخش سخنگاه ، سانسور نکرده است خوشم آمد لذا تصمیم گرفتم که دشمن را درجای که اخذ موضع کرده است بکوبم
زیرا کوبیدن فاشیست درهرجائیکه باشددرهرلباسیکه درآمده باشد چه فاشیست قومی باشد یا مذهبی ویا زبانی ، وظیفه ومسوولیت خطیرهرانسان باوجدان است. بخاطریکه ضررفاشیست همه گیراست وحتی جهان شمول است. در دنیای مدرن امروز دیده میشود که درصورت پیروزشدن یک فاشیست درهرگوشهء از دنیا، موج ازبدبختی وخشونت ظلم وبی عدالتی ومکتب سوزی وانفجار واختطاف هواپیماها وقتل ووحشت بوقوع میپیوندد.. نیو نازیستهای اروپا امروز بیکاری ومشکلات اقتصادی را بهانه قرارداده وهرروز زیرنام حفظ اصالت هویت اروپا وفرهنگ اروپائی وغیره دشمنی خویش را باغیراروپائیان خصوصا بامسلمانان تشدید می بخشند.
بدون هیچ شک وشبهه ای که نازیستکهای وطنی خودما که تادیروز درکمپها ومراکزنگاهداری پناهنده گان تازه وارد، بوی گرفته بودند حالا که کمی به زبان وخط آشنائی حاصل نمودند باالهام ازنازیستهای کشورهای میزبان وبااستفاده از وضع نابسامان کشورما به ترویج وتبلیغ افکارقومگرایائی وضدبشری خویش میپردازند.
من درین مقاله که اولین مقاله ام درسایت وزین کابل پرس? دربخش دید گاه میباشد کوشش میکنم که خیلی واضح وروشن وبی پرده حرف بزنم واین مقاله را با توکل بخداوند کریم ورحیم وبه برکت دعای یتیمان وبیوه زنان میهن مخروبه بمثابه شمشیربران برفرق فاشیستان ومرتدان ودهریون حواله کرده واز خداوند توفیق می طلبم که مرا درنوشته های آینده یاری رساند.
همتم بدرقهء راه کن ای طائرقدس
که درازاست ره منزل ومن نوسفرم
.نخست ازهمه خدمت محترمه زبیده تیمورکه فرموده اند خانم حضرتی ریسک بزرگی را بخاطربازگوکردن حقایق تاریخی بجان خریده است باید عرض کنم که خاطر خواهرزبیده تیمورجمع باشد که هیچ خطری درکشورسوئد زنده گی خانم حضرتی را تهدید نمیکند وهیچ کسی در دیارسویدن به خانم حضرتی کوچکترین آسیب را رسانده نمیتوانند آنجا امنیت وی کاملا تضمین است وافغانهایکه درآنکشور مقیم اند آنچنان درکار وروزگار خویش غرق اند که مجالی برای دیدن وخواندن لاطادلات خانم حضرتی برایشان دست نمیدهد.
.
وازطرف دیگر آنچه که خانم حضرتی تاکنون نوشته است قبل از وی کسان دیگری چنین ریسک را به جان ودل قبول کرده اند وخیلی بییباکانه ترازخاننم حضرتی قلم زده اند نمونه هایش را میتوان محترمه خانم ثریا بها ولطیفی استالفی ونورالحق نسیمی وصدها فاشیست مزدور وعقده ای وبیگانه پرست دیگررا یاد کرد که درپشتون ستیزی لقب قهرمانی را ازخانم حضرتی ربوده اند.
اماتاکنون ما شاء الله گوش شیطان کر تارموی این اراذل واوباش کم نشده است. خانم حضرتی نیز آنچنانیکه درتصویرهایش به نظرمی آید اشتهایش نیز خوب است درکشورسوئد نرخ مواد غذائی نظربه آلمان وکشورهای دیگر اروپائی پائین است خوب میخورد وخوب می نوشد درعین زمان هرروز ازکشته شدن وتباه شدن مناطق جنوب گوشت میگیرد چاق وچله درگوشهء شهرگوتنبرگ درمقابل کامپیوترخو دنشسته به دشنامها وتوهین هایش علیه پشتونها ادامه میدهد ازین ناحیه خاطر محترمه زبیده تیمور بحیث فرش کننده هزازان دسته گل درقدمهای وی کاملا جمع باشد وبنا به گفته ایرانیهای عزیز حواستان جمع باشد وهیچ تشویش بخود راه ندهید که آسیب به ایشان نمی رسد..
اما اینکه خواهرزبیده تیمور، حضرتی این اعجوبهء خلقت را صدای زنان مظلوم وبیچاره های ارزگان وهزاره جات خوانده اند که ازبیم لشکریان امیرعبدالرحمن خان خودرا کشته اند جای تأمل وتفکردارد . زیرا من خودم که دیدگاه انتقادی راجع به امیرعبدالرحمن دارم وبه هیچ صورت بعنوان یک انسان که درعصر ساینس وتکنالوژی می زیم ازهیچ قتل عام دفاع نمیکنم اما اگر خانم زبیده آن حوادث تراژیک را طوری ترسیم میکند که فرشته حضرتی را سمبول آن زنان معرفی میکند پس اجازه دهند که من راجع به وقوع آن حوادث ابراز شک وتردید کنم بخاطریکه من هیچ شباهت وسنخیت میان فرشته حضرتی وزنان دربدر هزاره ویا پنجشیری ویا پشتون نمی بینم . این خانم اصلا با دردها ورنجهای زنان افغانستان کاملا بیگانه است. که در زیر با دلایل واضح به آن خواهم پرداخت . اما اینجا خدمت خواهرزبیده تیمور عرض کنم که دسته های گل شما به هدررفته است. اگرخانم زبیده تیمور درمورد این گفته ها شک دارند لطفا مقالهء تازه ء این صدای زنان مظلوم ارزگان را که دروصف یک دزد سرگردنه مرثیه سرائی کرده اند با دقت بخوانتد وبعد قضاوت کنند که آیا واقعا این خانم عفریت میتواند صدای آن زنان مظلوم واقع شود یانه.
به نظراین عبد حقیرفقیر عاجزالی الله که احقر وافقر عباد خداوند در روی زمین استم صدای زنان مظلوم افغانستان بعداز دوران امان الله خان خفه گردید تا جائیکه موثق ترین تاریخنگاران شهادت میدهند که با سقوط سلطنت امان الله خان ، کشور ما باردیگر به کابوس ازظلمت وبیدادگری وزورگوئی مبدل گشت. بناء کسیکه مرثیه سرای بانی ظلمت وجهالت باشد چگونه میتواند نالهء زنان مظلوم تلقی شود.
دوره دوم برای بیداری وباسواد سازی زنان دوره صدارت وریاست جمهوری سردار محمد داوود است که متاسفانه بار دیگر انصاف و وجدان این خانم عفریت را بنگرید که چگونه آنرا زیرپا کرده بحدیکه که هیچ اثر از وجدان وانصاف درنوشته هایش دیده نمی شود. بچه نامها والقاب از سردار محمد داوود یاد میکند وحتی پژوهشگران که بخاطردریافت حقایق درسایت کابل ناته زحمت می کشند چگونه مورد حملات بیرحمانه این خانم فرارگرفته است.
من هیچ ندانستم که این گلها را چرا خانم زبیده نثار رادمردان مبارز وراهیان راه حق وعدالت نکرد که همه زیرقدمهای یک عفریت ریختاند.
دررابطه به اینکه خانم زبیده تیمورفرموده اند که روزی ازمعلم تاریخ شان درباره کشورگشائی های پادشاهان افغان درطول تاریخ سوال کرده ومعلم مذکور چشمهایش را بالا وپائین انداخته وبه خواهرزبیده گفته است که فرهنگ مسوول همه این نابسامانیها است نه پادشاهان باید خدمت شان عرض کنم که صادرنمودن فتوا واحکام جزمی و قطعی درباره حوادث تاریخی وفرهنگی یک جامعه ازنظرعلم جامعه شناسی کار عاقلانه نیست. . فرهنگها درجوامع بشری باگذشت زمان درحال تغیروتحول اند ومیتوان گفت حالت سیال دارد. مثلا اگر روزی کشورگشائی وبیرحمی وکشتن انسانها معیار قوت وعظمت انسان ویا ملتی تلقی میشد امروز آن پدیده به مثابه یک ننگ وعار درجامعه معرفی میشود.بعنوان مثال:
.ترکها در خلافت عثمانی قتل عام ارمنی هارا جهاد در راه خدا میپنداشتند اما امروز اخلاف شان ا از آن ننگ داشته وترس دارند که درسازمان ملل متحد آن حادثه بنام نسل کشی ثبت شود و ترکها مجبور به باجدهی ودفع غرامت به کشور ارمنستان ملزم شناخته شوند
کشور فرانسه روزی به جهانگشائی های ناپلیون افتخار میکرد اما امروز معیار افتخارانسان فرانسوی موتر رینو است. جاپان روزی به سیادت وآقائی بالای چینائی ها افتخارمیکرد اما امروز از آن ننگ دارد وافتخار انسان جاپانی درشرایط کنونی پیشرفت وترقی تخنیکی آنکشوراست که بازارهای جهان را درکنترول خود دارد
.
ولی متأاسفانه درکشورهای عقب افتاده چون افغانستان وعراق وسوریه ومصر وایران وغیره افتخارات بالای نمادها واشخاص تاکنون رنگ خودرا نباخته است.
درافغانستان حعفررضائی باوجود زنده گی اش درکانادا به چنگیز افتخار میکند. یک مصری با وجودیکه سالهاست درامریکا زنده گی دارد به فرعون ورامسیس افتخار میکند. ایرانیها نیز کروش وداریوش خودرا دارند. سوریها نیز بعنوان مخترعین خط ونوشته باید به هویت فنیقی خود افتخار کنند
حالب این است که درکشورهای غربی تمام افتخارات تاریخی مربوط پادشا هان کشورگشا وغیره به موزیم ها گذاشته شده وکمترکسی ازاهالی این کشورها ابرازعلاقهء فراوان به مسایل تاریخی میکند برعکس درکشورهای نظیر افغانستان هنوز بالای مسایل فرهنگی وتاریخی جدال پایان نیافته است.
چندسال پیش حزب لیبرال دموکرات بریطانیا لایحهء را تقدیم مجلس لوردهای بریطانیا کرد که طبق آن لایحه یک سلسله بحش های تاریخی بریطانیا که عمرخیلی طولانی دارد باید ازصفحات تاریخ حذف شده ودفن گردد. اما آن لایحه شدیدا باعث اعتراض نماینده گان محافظه کار واقع شد..
ولی طوریکه دربالا گفتم ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. مرغ ما یک لنگ دارد. خدا یک خداست حبیب الله کلکانی باید بعنوان نماد انسان زحمت کش روستائی تاجک باید ازطرف خانم حضرتی بالای دیگران تحمیل شود. ازدید این خانم او اکنون هشتاد سال است که درغربت خاک قرارداشته و خانم حضرتی درفراقش میسوزد وای ازین درد جانسوز.
خانم حضرتی درقسمت ازلاطائلاتش دررابطه به قضایای سقوی نوشته است که بخاطر چور وچپاول لشکریان نادری درمناطق شمالی پشتونها فاقد استعداد همزیستی مسالمت آمیز بادیگر اقوام افغانستان میباشند باید خدمت حضرتی عرض کرد که آفرینت خوب ماهی میگیری نوش جانت. !!!!!!
من زمانیکه کتاب (منم تیمورجهانگشا) را مطالعه میکردم تیمور درگرفتن دهلی وسوختاندن دهلی ازطرف قوایش خیلی به ساده گی تیرمیشود تو گوئی که وی از کشتن مرغان هوا قصه میکند. اما زمانیکه پسر خودش اسیر هندی ها میگیردد چگونگی کشتن آن پسررا با آب وتاب چنان پرداز میدهد که عاطفه ء هرخواننده را تحریک میکند که گویا با چه مظلومیت پسرش کشته شده است درحالیکه ازمظالم وشهرسوزیهای خودش خیلی به آسانی میگذرد.
اینجا خانم حضرتی چنان کرده است وی تاریخ غبار را یک چشمه خوانده آن بخشهایکه به مظالم وبربریت حبیب الله کلکانی ارتباط میگیرد ازنظرایشان دور مانده است تو گوئی که اصلا چیزی رخ نداده است اما موضوع اعدام وی را با آب وتاب تیموری تشریح کرده تا هموطنان بیخبررا علیه پشتونها تحریک کند که گویا همهء پشتونها قسم خور، قرآن خور وتعهدشکن میباشند. و ازهمه جالبتر اینکه کشته شدن عبدالعلی مزاری وحبیب الله کلکانی رابخاطرتحریک احساسات قومی هزاره ها یک سان میداند بخاطریکه عواطف هزاره ها را برانگیزاند درحالیکه خوشبختانه هزاره ها قبل ازانکه از نادر متنفرباشند ازیاد آوری نام بچه سقاو نفرت دارند. خانم حضرتی باید اول نزد هنرمند مشهور هزاره ها صفدر توکلی که ازجملهء هنرمندان ایده آلی من نیزمی باشد وصدای گیرایش به دله اچنگ میزند رفته واز او بخواهد که دوبیتی های مردمی زنان هزاره را درجنگ سقاوی برایش زمزمه کند که زنان هزاره آنرا درتشویق جنگجویان هزازه ایکه به طرفداری از امان الله خان وبرضد سقاو به جنگ میرفتند سروده اند. .
من درنوشتهء قبلی ام خانم حضرتی را به خواندن تذکرة الانقلاب ملا فیض محمد کاتب دعوت کرده ام اما کجاست چشمیکه این مضامین را بخواند ودرک کند.که هزاره ها برای اولین بار در زمان امان الله خان زنجیربرده گی ازگردن شان افتید اما بچهء سقاو با اعاده حکومت جهل وخرافات طالبانی وجهادی گونه اش به شکل امروزین نه تنها که زمینه پس رفت هزاره ها را باعث شد بلکه درمجموع دوره نه ماهه حکومت وی سرآغاز فتنه ها ومصایب شد که تا امروز هم هزاره وهم تاجک وهم ازبک وپشتون ازآن یکسان رنج می برند.
امان الله خان اینرا درک کرده بود که اگرافغاسنتان پیش رفته ومترقی میخواهد ، به خط پدرکلانش که به دستوراستعمار به کشتن وبرده گی کشانیدن هزاره ها پرداخته بود نباید سیرکند . امان الله خان طرح های زیادی را درسرداشت که باید عملی می ساخت . متآسفانه به آرزوهایش نرسید اما صداقت ومردم دوستی خویش را به اثبات رساند . امروز لجوج ترین دشمن امان الله خان که پدرام یاوه سرا نیزباشد به این حقیقت اعتراف دارد. اماخانم حضرتی امان الله خان را نیزتداوم سلسلهء استبدادمیداند چه بگوید انسان با این ضمایرخفته وچشمان بی حیای که بخاطر عملکرد یک یا دونفر پادشاه وامیر مثل نادرخان یا عبدالرحمن خان بدون تحلیل شرایط عینی وذهنی آن جامعه قدراست همهء پشتونهارا قسم خور وتعهدشکن وخائن وفاقداستعداد همزیستی مسالمت آمیزبادیگراقوام معرفی میکند
نکته حالب دیگردرنوشته های خانم حضرتی این است که با وجودیکه وی درسایت آزاد کابل پرس مضامینش را منتشرمیسازد اما نظرات ودیده گاه های طرف مقابل را اصلا یا نمیخوانند ویااینکه ازشدت کبر ونخوت که خود علامهء بیدانشی وجهالت است به آن اهمیتی قایل نمیشود. که این خود میرساند این خانم اصلا به دیدگاه ها ونظرات مخالف کوچکترین احترام قایل نیست. مثلا اگرمتوجه هرمقالهء خانم حضرتی درکابل پرس باشم ازهرده پیام صرف یک پیام میتواند در دفاع از وی نوشته شده باشد بقیه همه وی را ملامت میکنند ومتهم به جهالت ونادانی اش مینمایند و ویرا دعوت به تجدیدنظرراجع به افکار وعقایدش میسازند ولی معلوم میشود که چشم بصیرت ایشان کور شده است. .
.
در آخر میخواهم گفتارم را با این شعرزیبا به پایان ببرم که شاعری گفته است:
با حیا باش پادشاهی کن
بی حیاباش هرچه خواهی کن.
هزاران دسته گل فرش قدمهای فرشته
سه شنبه 13 ژانويه 2009, نويسنده: زبیده تیمور
پيامها
25 جنوری 2009, 13:44, توسط جلال ابادی
به همه سلام !
اصلآ نمی ارزد در باره این جاهلان و دزدان که بچه سقاو ، احمدشاه مسعود سیاف ،ربانی،حکمتیار تره کی ،کارمل، امین، نجیب و غیره دزدان و رهزانان برای شان قهرمان بوده چیزی گفت و این خود باعث شهرت این جاهلان میگردد. من از همه و همه برای اخرین بارمی خواهم که در باره این خانم بی سواد خاموشی اختیار نماید این بهتر از جواب دادن است .
هر انچه می نوسید بگذار بنوسد، کاروان ملت ما به راه خود ادامه می دهد.اگر جواب نوشتار این خانم را ندهید بهتر است و خدا نا خواسته انسان دچار تعصب نگردد.به گفته حبیب الله ( بچه سقاو) بگذار این خانم پلو،قند و چای خود را بخورد.
به کار این کاری نداشته باشید حال وقت این است که ملت ما در جنگ،ویرانی قرار دارد و مردم ما نان و مسکن ندارند، و حال در این قرن 21 وقت قوم گرایی و سمت پرستی نبوده و جای هم ندارد، همه و همه ما باهم برابر و برادر هستیم این مسایل قوم و سمت مشکل افغانستان را حل کرده نمی تواند تنها جاهلان و تاریک اندیشان در اتش قوم پرستی و سمت پرستی می سوزند.
به نظر من این اشخاص ولو پشتون و یا تاجیک که به مسایل قوم پرستی و سمتی فکر می کنند و تعصب دارند اینها از جمله نمایندگان قرون وسطایی بوده اند و بس .حل مشکل کنونی کشور ما در یک نظام واقعا دموکراتیک حل شده می تواند و بس و این اشخاص که به همچو مسایل مصروف بوده و فکر می کنند که این نظریه قرون وسطایی راه حل مشکل کنونی بوده که این طور نبوده است .بیاید برای یک نظام ملی و مترقی کار کنیم که در ان نظام انسان و کرامت انسانی احترام شود .
جلال ابادی
جلا
جلال ابادی
آنلاین : به خاطر انسانیت کار کنیم
27 جنوری 2009, 02:41, توسط صدا...
اولتر از همه سلام خدمت کامران جان میر هزار که با این سایت زیبا و جالبش راهی را برای گفتگو و عقده کشایی باز کرده تا تمام هموطنان ما چه در خارج و چه در داخل بتوانند با هم عقده کشایی کنند و انچه در سالهای جنگ و دوری از وطن اموخته اند به دیگران منطقل کنند . تا باشد که تمام کدورت ها ، دشمنی ها ، عقده ها و... به میدان کشانده شود تا بیگناه و با گناه از هم تفکیک و برای اینده چه باید کرد ها ؟ روشن شود .
دومآ برای اقای کاکر جان هموطن عزیزم بنویسم که اولتر از هم با گفته های خود تان که جواب شما را خانم حضرتی در " پورتال افغان جرمن " مهر سکوت گذاشت این خود شناختی از شما توسط خودتان و خانم حضرتی است که برای ما روشن کردید . و با گفتن چنین چیزی مرا بیاد همان جمله زیبا انداخت که ( جواب نادانان سکوت است ) و خانم فرشته هم با شناخت تان و نمیدانیم که چی نوشته بودید در انجا و کی ها را مورد دشنام قرار دادید و کی ها را با کلمات رکیک تان توهین و تهقیر کردید و خوشا بحال کسانی که ازقلم توهین امیز شما باقی ماندند .
و در نوشته تان ( چون نمیتوانم به این نوشته مقاله بگویم ) از مکتب سوزی ، انفجارات ( البته از انتحاری ها سخن نگفتید چون واضع تر می شد ) سخن گفتید . من یک سوال از شما دارم اقای کاکر کی ها انتحار میکنند و در کجا ها ی این سرزمین مکتب سوزانده میشود ؟ پنجشیر ؟ بامیان ؟ و یا قند هار ؟
از دوران احمد شاه ابدالی تا عبدالرحمان و حبیب الله خان مگر همه بیسواد نبودند ؟
ابرگر ازقبله خیزد سخت باران می شو د / شاه اگر عادل نباشد ملک ویران می شود /
مردمی که خود بیسواد باشد چه قدر سواد داند .
سومآ : با نوشته تان از خود کرده بیشتر به دعا و خیرات متکی شده اید . مانند کسی که بیخلیته فیر کرده و منتظر معجزه است . شماهم بجای این که به حقیقت و راستی معتقد باشید با خیرات یتیمان و بیواه زنان افغانستان می خواهید ترقی کنید و همه با شما هم صدا شود . ما از شما قلم بدستان و روشن فکران نسل نوین ارزوی روزی را داریم که دیگر اشکی به چشم یتیمی و دستر خوانی به دون نان نداشته باشیم . ولی قلم بدستی که خود خیرات میخواهد و بجای متکی بودن به خود و راستی و حقیقت به معجزه امید وار است . پس ..........
چهارمآ : درباره خاطر خانم زبیده گفتید که چرا فرهنگ را زیر سوال برده است و مثال هایی ازترکان عثمانی و فرانسه زدید و کشتار، کشور کشایی ، بیرحمی و... را معیار قوت وعظمت انسان ویا ملتی تلقی نمیکنید پس در طول حکومت پشتون ها کدام پادشاه شما از عبدالرحمان تا به ملا عمر به این عظمت انسانی تن در داده و کشت و خون هایی را مرتکب نشده اند . هدف از نوشته های خانم حضرتی برملا کردن همین خیانت های زنجیره ی فاشیستی است . هر چند شما در نوشته تان گفتید که با کار های عبدالرحمان در تضاد هستید ولی چرا برای پرده پوشی این خاینین دسمال میاندازید .
و در اخیر از کاکر جان هم من میخواهم که به نظرات دوستان و خواننده گان که در زیر نوشته شان میاید خبری بگیرند و به گفته خودشان مانند خانم حضرتی نباشند و بخوانند که نیگران راستی و درستی را در چه میبینند از دریچه کی ها میبینند ؟
زنده باد افغانستان
آنلاین : بیسواد
25 جنوری 2009, 14:47, توسط حسان مايار
راستش خانم حضرتی ( يا همان زبيده تيمور ) کاملا رهزنانه حرکت ميکند؛ يعنی به سبک حبيب الله کلکانی سر گردنه انترنت کمين ميکند ؛ دو تا کاروان حقيقت را که غارت کرد ؛ يک هفته ساکت ميشود ، به واکنش سايه وهمسايه هم کاری ندارد ؛ يک حلقه پنبه فروميکند به سوراخ گوشش و تمام ! خوب ، کسيکه خودش زن باشد ؛ در ظاهر طرفدار حقوق و حريت زن هم باشد ! اما در همان حال از امان الله خان متنفر باشد و برای رهزن اسلام پناهی ! به اسم ( بچه سقاء) مديحه بسرايد ؛ چگونه آدمی است ؟ من گمان ميبرم فرشته جان مغز خر نخورده است بلکه بار ديگران را حمل ميکند ؛ مرکوب ديگران است ؛ از خود اراده ای ندارد ! باری يک مرد صاحب نفوذ ، خواسته بود ؛ يک جوان مزاحم را ابتدا مضحکه کند و بعد سر به نيست کند ؛ اما کسی از سر کار وی باخبر نشو د ! چند سکه طلا سپرد به يک گماشته اش تا روز يک سکه طلا به جوان مزاحم بدهد ؛ به شرط اين که همه ر وزه از يک درخت مشخص بالا برود و کمين بگيرد هرکه ساعت ۱۲ از معبر عبور کرد ؛ يک آفتابه آب را بر سر طرف خالی کند ! جوان مزاحم ، سه روز نخست به راحتی اين کار را کرد ؛ هم فال بود هم تماشا ؛ هم ميخنديد و کيف ميکرد و هم سکه طلا می گرفت ! اما گويا روز چارم پسر ارباب سکندر ( از متنفذين محل) از همين راه گذر ميکرد ؛ جوانک مزاحم ؛ طبق معمول آفتابه آب را ا ز کمينکاه بر سر پسر ارباب خالی کرد و مستوجب مجازات دوصد تازيانه شد و ديگر در انظار ديده نشد ! اين داستان روز گاريست ورد زبان اهالی همان قريه است ! فرشته جان هم اکنون هم پول می گيرد هم ميخندد و دنيا و مافيها را ريشخند ميکند تا کی ؟ تا ذيک کسی همانند پسر ارباب سکندر پيدا شود و اين رهزن انتر نتی را سر جايش بنشاند ! فرشته جان مزه انعام کلان ر ا چشيده و با نصيحت های کوچک ؛ د کان نوشتاری (!) اش را مسدود نميکند !
وا لسلام . نامه تمام . احسان مايار
25 جنوری 2009, 17:06
bache sekandar hanoz yak sala nashoda wa sekandar ham da e roz ha az watan farar mekonad
25 جنوری 2009, 18:24, توسط اکرام آفتاب یار
مایارجان تو که ازنامت پیدا است که تعلق به خاندان مایار داری همان مایاری که نادرخان اورا برای ریاست شورای ساختگی ملی منسوب کرد و او هم تا نفس داشت برای استبداد نادری خدمت کرد.
من تعجب میکنم که شماچرا از حقایق می گریزید؟ اگر برفرض اعتراف کنید که نادرخان به این وطن خیانت کرد واساس تفرقه و بدبختی را دراین وطن سر ازنو بنا نهاد، چه چیز ازشما کم میشود؟ شما چرا این همه نژادپرست هستید؟ چرا به واقعیت های افغانستان اعتراف نمیکنید؟
فرشته که از حکومت بچه سقا دفاع نکرده است ونگفته است که حکومت او مصدر خدمات ارزنده بود. فرشته از عهد شکنی نادرخان و ازجنایات قبایل جنوب در شمالی و درشمال افغانستان سخن گفته است.
این سخن فرشته نیست این سخن را تاریخ افغانستان در سینه خود ثبت دارد. برو جلد دوم افغانستان درمسیر تاریخ را بخوان. فرشته خیلی کمتر از آن چه را گفته است که تاریخ درمورد آن نوشته است.
شما اگر ایمان ندارید لااقل وجدا داشته باشید. مگر نادر خان با بچه سقاه قران نکرده بود؟ مگر درپشت ورق قران نوشته نکرده بود که شما مصئون هستید؟ پس جرا حبیب الله را کشت؟ چرا ب دست قبایل سپرد؟ بیاید کمی انصاف داشته باشید. کمی شهامت داشته باشید. نادرخان این وطن را برمردم افغانستان جهنم درست کرده بود. فرشته حضرتی زبان رسای ملت مظلوم افغانستان است وشما چه بخواهید وچه نخواهید او دردل میلیونها مردم افغانستان جا دارد.
قبول کن واقعیت گرچه مثل نصوار تلخ است مگر نیشه خوب دارد.
25 جنوری 2009, 18:26, توسط عبدلخان
به کابل پرس?، بعد از تقدیم احترام به همه:
در مدت محدودی که من به سایت کابل پرس دسترسی جاصل نموده ام، با نویسندگان زیادی آشنا شده و خوشبختانه تعداد کثیر، واقعا" دانشمندان با درد ، روشننفکر ، وطن پرست ، خالی از هر نوع تعصبات وتبعیضات بوده خواندن مضامین ونظریات شان لذت بخش و امید وار کننده برای آیندهء وطن عزیزوتنویرجوانان ما میباشد. متاسفانه در پهلوی اینها تعدادی هم وجود دارند که از نوشتار واظهارات شان جز تفرقه افگنی ، انواع تعصب ، بدبینی وبد گویی نمیتوان چیزی کسب کرد. من ازشروع جوانی تا کنون که آخرین سالهای عمرم را میپیمایم، خوشبختانه به تعصبات قومی، قبیلوی، لسانی، منطقوی و حتی مذهبی عقیده نداشته فقط به صداقت وشرافت و انسانیت احترام میگذارم. اما هیچگاهی بخود حق نمیدهم که به عقاید ونظریات دیگران تا جائیکه به ضررانسان و جوامع انسانی نباشد انتقاد ویا خرده بگیرم . عقاید سود مند هر قوم وقبیله وهردین ومذهب را قابل احترام میدانم و تائید میکنم. منجمله نویسندگان، اخیرا" به یک سلسله مقالات خانم فرشته حضرتی برخوردم که مانند هر موضوع دیگر مورد تائید طرفدارانش وانتقاد برخلافان قرارمیگیرد.
من ، نه نویسنده ، نه عالم ونه تاریخ نویس وهیچکاره هستم نمیخواستم درین مورد اظهار نظری بنمایم ولی بحیث یک انسان ویک افغان خواستم احساسات واقعی قلبی ام را تا جائیکه بتوانم درین مورد بیان کنم. زمانیکه من به سایت انتر نتی مراجعه میکنم همینکه عکس فرشته جان قبل از اغاز مطلب به چشمم میخورد وبعد میخوانم (بقلم فرشته حضرتی) یک حالت عجیب در سراپای وجودم تولید میگردد که نمیتوانم ونمیدانم چگونه آنرا تشریح کنم. درآن واحد، میتوانم پیشبینی کنم که دراین نوشتار جز ناسزا گوئی، تفرقه افگنی، هرگونه تعصبات قومی و قبیلوی، وزشت وبد گوئی به این ویا آن چیز قابل استفاده وبرداشت مثبت نمیتوان یافت . به همین دلین بدون مرور به مضمون فرشته جان به نقد ها میپردازم و در میابم که حدس من درست بوده است. تاجائیکه از اظهارات نویسندگان موافق و مخالف درک کرده ام فرشته جان داکتر طب هستند، که تحصیلات خودرا در یکی ازممالک اروپایی به پایان رسانیده واکنون مسئول و گردانندهء را دیو ویا تلویزیون هستند. من که پدر چند فرزند هستم وازسی سال به اینطرف در امریکا زندگی دارم میدانم که تحصیل درغرب مخصوصا رشته طب تاچه حد مشکل واز نگاه مالی چقدر گران است. وقتی بعد ازطی این همه دشواریها ومصارف گزاف شخصی بتواند به آن همه مصارف وزحمت وبیخوابی های شباروزی، پشت پا زده رشتهء تازهء را مخصوصا" در سن وسال فرشته جان از سرآغاز نماید وبتواند قروض دوره تحصیل طب را بپردازد وهم یک زندگی مرفه وآرام داشته باشد و مسلک مطابق میل خودش که هم خرما باشد وهم ثواب. هم پول وهم عیش وعشرت وخوشگذرانی ، ناممکن است. من نمیدانم فرشتهء نازنین ازچه راهی به این موفقیت ها نایل گردیده واگر لطف بفرمایند مرا هم رهنمایی کنند تا قرض بیش از 250000 دالری یک اولادم را درک تحصیلش بپردازم.
اندیشه دیگر من اینست اگرواقعا فرشته جان داکتر طب هستند واینقدربا وجدان و وطن پرست وانسان دوست، آیا از طریق خدمت بحیث دکتور طب؛ درین شرایط ، اگر شغل اصلی شانرا بعوض یاوه سرایی وچگ اندازی به پاچه این و یا آن دنبال میکردند، بهترآرامش وجدانی وروحی برایشان نبود؟
بازهم اگربه نویسندگی وادبیات وتاریخ نویسی ومطبوعات بیشتر از همه علاقمند هستند، بهتر نیست از همان شغل اصلی شان یعنی طب در نشرات را دیوو تلویزیون و مضامینی برای استفاده هموطنان بنویسند وبرود کاست نمایند. من تاسف میکنم که خانمی با این زیبایی و دانایی بعوض راه های خیرو معقول ومثبت که ضرورت همه جوامع بشری است وبرایش شهرت ومحبوبیت بسزایی (اگردر پی آنست ) کسب میکند، تمام انرژی ، دانش و تجربهء خودرا در راه منفی صرف میکند. حیف وصد حیف به چنین استعداد ها و انرژی جوانان عزیزیکه دانشمند تحصیل یافته وروشنفکر هستند و درین زمان و این شرایط به هدر میگردد. از آنانیکه درین سی سال با ظلم وجنگ و خونریزی بزرگ شده اند نباید گله کرد.
25 جنوری 2009, 18:12, توسط بهرام چوبین
وای وصد وای از این ستمکاران !!
هموطنانیکه بنام کاکر وجلال ابادی ومایار، آمده اید وناسزا گفته اید وگند فاشیستی خویش را روشنتر از هرزمان بیان کرده اید، بشرمید وخجالت بکشید که چگونه تاریخ پرجفای قبیله وی را با سخنان دروغینتان خاک می پاشید وکسانیرا که این گند پربوی شمارا غرض تکرارنشدنش، افشا میسازند، نا سزامیگویید واز این غفلتید که فرزندان امروزی این سرزمین درون وبیرون شمارا خوبتر از خودتان می شناسند وگول این واژه های دروغین شمارا کسی نمی خورد. بانو حضرتی چه دروغ گفته است؟ جنبه دروغ آنرا با مدرک بیان بدارید؛ در غیرآن این یاوه سرایان واین از ستمگران دفاع کن شما هستید که جنایات تبارانتان را با نا سزاگفتن دیگران پنهان مینمایید. از زمان دوست پسر نادر افشار تا به امروز که کرزی وکورزی مردم این سرزمین را در حلقه ای سیستم گندیده ای قبیله وی وعقب ماندگی فرهنگی واقتصادی نگهداشته اند، چگونه منکر خواهید شد؟ کدام شاه مزدور تا امروز کاری کرده است که از افتخار حتا شما برخوردار باشد؟ فرق احمد خان ابدالی مزدور وبچه پسر نادر افشار ترکم، با پسران وخاندان آل یحیا ودیره دونیهای انگریز زاده وترکی خرد باخته وامین دیوانه ودرنده خوی ، نجیب عقل فرو رفته وعمرمزدور ای ایس آی ، گلبدین آدمخوار وکرزی گیدی گک غرب وعبدالرحمان سفاک ونادر غدار وداود دیوانه وداعیه دار دا پشتونستان زمونز، در چه است وشما یک شهکاری از این دزدان مزدور صفت برای ما بر شمارید لطفن؟ واژه منگل وانگل را شما خوب میدانید ومنگلهای که بروزن انگلی بودند، چه مصیبتی را دراین سرزمین وبه خصوص در شمالی خلق نکردند وطالبان وحشی در قرن بیست ویک بازهم در شمالی وسایر گوشه وکنار این سرزمین دست بکاری زدند که بشر در یادش هرگز نداشته واگر داشته در قرون وسطی بوده است نه قرن بیست ویک! این جنایات انتحاری وعقب ماندگی قبیله وی را دراین شرایط شما چگونه توجیه خواهید کرد؟ حاکمان این قبیله امروز چنین اند ودر گذشته چگونه بوده اند؟ کمی شرم وحیا در کار دارید ؛
قبیله چه باشد که شاهی کند...
بهر جا که باشد تباهی کند....
حاکمان قبیله وی همه تبکارانی بیش نبودند واین را هیچ وجدان انسانی نمی تواند منکر شود. ما هزار سال پیش فرهنگ رسا وبالغ شده ای را داشتیم وامروز از برکت جهالت سیستم قبیله وی، انتحار، قاچاق چرس وتریاک، مکتب سوزی وپاشیدن تیزاب در چهره زن وجنگ وخشونت به فرهنگ این سرزمین تبدیل گشته است واین را هم پنهان کنید وملامتی را بگردن فرشته حضرتی بیندازید وبگوید که از عقده میگوید.
آخراین جهالت پسندی شما مرا مجبور می سازد که، گفتارم را به سرود نغز وتلخ سخنور زمان، سعدی شیرین کلام ختم کنم واگربازهم به این ناسزا گفتن وفاشسیست پسندی ادامه دادید، چهره ای روشنتر تبار خون اشامتان را مستند تر خدمت هموطنان گرامی پیشکش خواهیم نمود.
سعدیا روز ازل حسن به ترکان دادند...
عقل ودانش همه با مردم ایران دادند...
عشوه ونازو کرشمه همه با مردم هند....
خری واحمقی وجهل به افغان دادند.....
بهرام چوبین
28 جنوری 2009, 07:24, توسط حنیف رستم
سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان عزیز!!!!
در این شکی نیست که در نویسنده گی وژورنالیزم اصولی است که باید مراعات شود یعنی عفت کلام وقدسیت قلم را باید ارج گذاشت .
اما تا جایکه من نو شته شاغلی کاکر را خواندم هیچ کدام نقطه ای ضعیف را که به کسی یا قومی توهین گردیده باشد ندیدم واقعا در صورت که اشخاصی در اینجا به مقابل مقاله های خانم جواب می دهند انها عفت کلام و قدسیت قلم را مراعات نمی کنند که فکر می کنم ان اشخاص جیره خوار خانم حضرتی هستند و یا امکان دارد که برایشان کدام تضمینی هم داده باشد و هر کدام انها مانند شاغلی محمد که فکر می کنم سبک نوشته شان بسیار به خانم بر می خورد و یگان تو هین ها را مقابل شاهان وامیران سابق از خانم به ارث برده اند !!!
حقا با تاید حرفهای شاغلی کاکر و شاغلی صبور و شاغلی جلال ابادی من می خواهم یک نقطه دیگری را نیز بازگو نماییم !!! اینکه هیج کدام از این نویسنده گان کدام هتک حرمت به کسی و یا تو هینی به کسی نکرده فقط متعصبین ک نمی خواهم نامشان را بگیرم به این مو ضوع را به طرف دیگر سوق می دهند حقا که فرشته حضرتی سزاور فرش کردن گلها نمی باشد !!!
چون فرش کردن گلها به کسانی می زیبد که دور از تعصبات قومی و نزادی بنویسند و در باره مشکلات حاد جامعه بنویسند نه اینکه کور خود و بینای مردم باشد .
شاغلی .... و شاغلی .... که نتوانستند عفت کلام و قدسیت قلم را درنظر گرفته اند ابتدا شعر سعدی را تحریف کرده اند و گویا پدران و بزرگان ایشان در خرااسان سابق زنده گی مر کردند نه در افغانستان امروزی !!!! چون توعین را این شاغلی از کدام خانم فکر می کنم به ارث برده اند و برای کسانی که و اقعیت ها را می نویسند چو چه فاشسیست می گویند!! و احمد شاه بابا کبیر ابدالی را دشنام می دهد حقا که خودت .... هستی برای کسی که برای تو هویت ملی داد و کشوری را بنام افغانستان برای تو به ارمغان اورد او در خورستایش است و در قلب تمام ملت های جهان زنده است مطمن باش !!! که اگر در خراسان بحای افغانستان زنده گی می کردی نه هویتی میداشتی و نه کشوری مانند افغانستان !!!!! چون این نام برای خودشان بوده و می خواهند برای دیگران القاب بدهد بنا ان شخص خودرا می شناسد افسوس به اینطور نویسنده !!!1 و برای شاغلی کاکر تو صیه می نماید که تو هین می کند خودرا در ترازوی عدالت وزن کنید که جچقدر ر وزن دارید بنا به این اساس حرفهای شاغلی کاکر به هیچ کس و یا به شخصیت هیچ کسی تو هین نبوده و و اقعیت تلخ است و باید بپذیرم .. بنده هیچ گاهی برای دفاع از کسانی که نتوانستند کاری را برای این سرزمین نکرده اند نپرداخته ام بلکه به نظر تمام نویسنده گان به دیده قدر نگریسته ام !!!!
اما حرف اصلی دراین است که تنها به نقاط منفی تاریخ و یا شخصی پرداختن کدام اصول نویسنده گی و ژورنالیزم را ایجاب می کند !!!!
بادیگردان خانم محترم سخت محتاط هستند که حت المقدور باید نو شته اش نقد نگردد و برای نوشته هایش مهر تاید می گذارد مانند شاغلی محمد که سخت در تلاش است که جکونه بتوانند مهر تاید به حرفهای خانم که فرسنگ ها دور است از این سرزمین بگذارد گویا دفاع ازاو کدام منظوری را دارند ..
و اقعا فرشته حضرتی در مورد نقاطی در مورد حبیب الله خان کلکانی کم نو شته اند و جاه های که برایش ننگین است چیزی ننوشته اند بخاطریکه او عادت دارد که از دیگران خلاهای انرا بنویسند و از خود و هم تباران خود که هیچ خوبی را ندارد کوشش نماید صبغه قانونی ببخشد .
می خواهم در مورد حبیب الله خان کلکانی چیزی را براتان بنویسم که درفعه قبل هم چاپ گردیده که خود دوستان در بارده شخصیت حبیب خان کلکانی قضاوت کنند و فرق انرا با نوشته خانم حضرتی ببیند !!!
فشرده تاریخ حبیب الله خان کلکانی !!!!
غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ می نویسد !!!
که شخص حبیب الله خان کلکانی از ادرازه یک کشور نه بلکه از ادراه یک دهکده هم عاجز بوده است !!!
پیشه حبیب الله خان کلکانی دزذی و غارتگری بود و در تاریخ هم نوشته اند که از افراد ثروتمند دزدی می نمود پس سوال اساسی در این است !!!! که دزدی چه از اشخاص ثروتمند و جه از اشخاص غریب همانا دزدی است برای دزدی نمی توان دلیل مو ثر بکار بکرد !!!!
بچه سقاو که لقب ان در تاریخ ثبت شده است یک نظام مترقی اعلحضرت شاه امان الله خان غازی را از بین برده و به عوض ان دزدی و غارتگری را برای افراد خویش ترویچ می نمود !!!
این بود خلاصه از تاریخ حبیب الله خان کلکانی که اگر جاه های مثبت می داشت انرا هم می نوشتم نه مانند اقای محمد که وقتی کسی بر رد ادعای خانم کدام نقدی را بنویسد زود عصبانی گردیده و کوشش می نمایید که در صدد پیوند و تایدحرفهای خانم بیاید و نمی دانند که هم تباران مانند عبدالرحمن ، و غوث زلمی و کامبخش که مقالات برضد اسلام نوشتند و روزانه به طرف دیگر سوق می شوند جی جوابی را ارایه خواهند کرد و حالا از شاغلی کاکر می پرسد که چه چیز شما را به غلیان اورده است !!!
چون نوشته و نقدی را نمی خواهد که بر ضد خانم هم تبارش کسی وارد کند !!!
و در جای دیگر نوشته اند که به منافع کسی سازگار نیست !!!!
فکر می کنم حق برای همه کس سازگار است وناحق برای هیچ کسی سازگار نیست !!!!
چون این شاغلی حنایات هم تباران خویش را از یاد برده اند ما حاضر هستیم که جاه های که تاریخ سیاه هستند می پذیرم و در صدد توهین برای دیگران هم نیستم چون ما کوشش نمی کنم که خاک به چشمی کسی بپاشیم این شما هستید که نقاط منفی دیگران را گفته و نقاط مثبت را نادیده می گیرد بخاطریکه به مفکوره تان سازگار نیست !!!
و یک حرف دیگر شاغلی محمد او در قلب مردمش جای نخواهد گرفت مطمین باشد که روز بروز نو شته های ان خانم معصب هر روز بیشتر از دیروز نقد می شود مطمین باشد.
این شما هستید که در صورت نقد بالای خانم سراسیمه می شوید و در صدد دفاع ان می براید نه شاغلی کاکر و دیگران !!!!!
واینکه شما می گوید که حرف دل مردم را می زند مطمین باشید که حق و ناحق را همه تفکیک کرده می توانند ضرورتی برای توصیه به دیگران را بخود ندهید !!!!!
همه چیز افشا هست خوبی و بدی هم در تاریخ تمام مسایل در ج گردیده است بخود زیاد زحمت ندهید و انقدر تاید حرفهای خانم محترم را نکنید !!!!
شاغلی کاکر به هذیان گویی نپرداخته است لطفا عصبانی نشوید !!!!
اصلا عفت کلام چه را می گویند و قدسیت قلم چه را می گویند !!!
قدسیت قلم و عفت کلام را خانم مراعات نمی کند و اصول بیطرفی را خانم تاید نمی کند !!!!
شاغلی کاکر هرانچیزی که نوشته کدام توهین به شخصیت کدام قوم نکرده است این شماها هستید که توهین را یشه ساختید و شاه شجاع و نادر شاه و مهمند را همیش به رخ دیگران می کشید که گویا تمام این قوم همینطور اشخاص دارد ...
و من الله توفیق
ادامه دارد
25 جنوری 2009, 19:23, توسط یک افغان
شبير جان يا هرچیزی که نام اصلی ات است،
فکر می کنم تو باید ابتدا ادب نقد کردن را بیاموزی. دشنام دادن نقد کردن نیست. درحالیکه خانم حضرتی را به یاوه سرائی متهم می کنی، بادشنام وچرندیاتی که می نویسی، خودت را توهین می کنی. اول همین عنوانی را که برای نوشته ات انتخاب کرده ای، نشان می دهد که یک انسان عقده مند هستی.
اگر به آزادی بیان وفکر عقیده داری، به دیگران هم اجازه بده تا نظر خود را بیان کنند. تو که دشنام می دهی، دلالت برآن دارد که نظر دیگران را برنمی تابی، درواقع ضعف خود را نشان می دهی. اگر منطق داری بدون دشنام مطرح کن. هیچ گاه بیان حقیقت با دشنام همراه نبوده.
به سایت کابل پرس?: لطفا عفت قلم را پاسدارید، نشر دشنام وبد گوئی به دیگران، بر اساس هیچ معیاری بیانگر آزادی بیان نیست که شما ادعای آن را دارید. لطفا اگر به آزادی بیان باور دارید، از نشر دشنام وحرفهای توهین آمیز برضد هرکسی که باشد، بپرهیزید.
25 جنوری 2009, 23:46, توسط طاهر سروش
درودبرهمه:چراچشم بصیرت ماکوروگوش شنوای ما کر شده است.من نمی خواهم ازفرشته دفاع کنم وهم نمیخواهم برشخصیت آقای کاکربتازم چنانچه کاکر کاکری کرده و جلال آبادی هم برعمل او مهر تاید گذاشته،آقای کاکر آیا کیسکه نقاب ازچهره های فاشستان وخرد ستیزان بردارد؛خودفاشست است؟من نمی گویم که همه پشتون هافاشست اندوهمه تاجک هاخون آشام و همه هزاره هامغاره نشین وجلادبیایم اندکی به تاریخ خود مراجعه کنیم تابدانیم که ماکی هستیم نه اینکه به گفته کاکر تاریخ خودرادرکورستان فراموشی دفنش کنیم،فکر کنم آقای کاکر ازشخصیت های شرم آور تاریخی اش نفرت دارد که میخواهد آنرا بدست فراموشی بسپاردویااستعمارآنقدر نابودش کرده که ازخودش وتاریخ وفرهنگش فرار میکند .واین گناه او نیست،چون نمیتواند به زیر بناهای اقتصادی ومراکز بزرگ صنعتی که ظاهر شاه در مدت 40سال پادشاهی اش ساخت افتخار کند ویاحکومت کرزی که سیستم اداری اش درجهان ازنگاه فساد مقم اول را کسب کرده.این مطلب مرا به یاد نبشته یکی ازبزرگان می اندازد که خطاب به کرزی گفته بود ازتاریخ باید پند و عبرت گرفت ورنه خودباعث عبرت آینده می شوی.
26 جنوری 2009, 06:25, توسط حسین فلاحت
درود بر کابل پرسیان!
خوب است که کاکر جان کدام ده شکه یا راکت ندارد و گرنه تمامی غیر پشتون ها را خاکستر می کرد. او اگر کدام چاقو در دست داشت زبان همه را به جرم گفتن از حلق بیرون می کشید. او با این فحشنامه و چتیات نویسی ثابت ساخت که جهان او دخمه تاریک قبیله است. او خود ثابت کرده است که قلم را اسیر خیالات نمناک و گند آلود مغز مریض خود ساخته است. من از زندگی خصوصی فرشته بی اطلاعم. اما می دانم در سنت نقادی مردم اثر را نقد می کند نه صاحب اثر را. اما در این جا دیدم کاکری در بالای گردنه به جای عسکری از کیان خشونت بار و درنده و آدمخوار قبیله اش خود نقش جانور هاری را به خود گرفته است که به چهار سو حمله می کند. فرط خشم و خشونت ذاتی زاده در دامان چرکین قبیله آخرین امید های حیات انسانی، احترام به دیگران، مصلحت سنجی، و نگاه به روشنایی را در کورسوی قلب مرده او فرو کشته است. او در زوزه جنون آمیز خود حتی ناخواسته به سمت صاحبان خود نیز نیش و دندان نشان می دهد. جالب است. برخی دیگر مانند جلال آبادی و مایارها و دیگر پشه های روی نجاست نیز برای او وز وز راه انداخته اند و بالا و پایین می پرند.
من متاسفم که مجبورشدم با منطق کاکری جواب بنویسم.
کاکر جان زوم کرده روی کلکانی!
کاکر از یاد برده است که کلکانی نه ادعای کیاست و سیاست دانی داشت و نه در قرن ها برگرده مردم سوار بود. به قول شلغم سیستانی و ستانگزای و حسن کاکر یا خود تو که فکر می کنم همان شلغمک هستی و چهره دیو گونه ای خود را در ورای پرده عنکبوتی وب قایم ساختی و دیگران را عفریت می خوانی.او رهزنی بیش نبود که کمتر از یک سال بر چوکی افغانستان تکیه زد. اما تو از شب سازان قبیله ات بگو که از احمد خان مزدور نادر شاه افشار تا نادر غدار مزدور انگلیس تا کرزای همان عجوزه کنونی و عروس هزار داماد گذشته که خیانت، جنایت، آدمکشی، وطن فروشی، مزدوری، فریب، بی دینی، حیله گری، و... جزء ذاتیات درونی شان است و از پستان سیاه قبیله در شکمشان جاری می شود.
تو خود ترویج گر سیاهی هستی. همان خفاشی را می مانی که در آرزوی مردن خورشید است.
جان من!
برو در همان غار افغان جرمنت تف کرده های گلخان مومند، و نسوار داود قلدور و لاشه های برجای مانده از مرگسازی عبدالشیطان جد کلان خود را به دندان بکش و خوش باش.اما خیال نکن که حقیقت را می توانی در پس غژدی سیاه قبیله ات قایم کنی. فرشته سمبل جریان سیال تاریخ است. تو فرشته را از عفریت هم بد تر بگو.اما نمی توانی جریان این سیل این خورشید پرتو افکن را بگیری. اجداد فاسد قبیله تو کتاب غبار را سانسور کرد. سراج را به آتش کشید. حبیبی مزدور تاریخ افغانستان را به جرم حقیقت گویی بر دار قبیله کشید و به جای آن نجاست های تراوشیده ذهن بیمار و کندابی قبیله ات را همانند پته خزانه در صدر نشاند.
امروز هم یادگرفتن در فرهنگ ننگین قبیله ات ننگ است. واقعا ننگتان باد که از طالب و ملاراکتی و ملاعمر کور و راکتیارها و غداران و جلادان چون داود، نادر، ظاهر، نجیب، عبدالشیطان،حبیب الله، شاه شجاع های که قلم از نوشتن نام آن ها شرم دارد- افتخار می کنید.ننگ تان باد که بعد از جنایت کاری و رسوایی، چهره ننگین خود و نیش های زهر آگین خود را در پشت قوم پشتون پنهان می کنید. به روی دختران شان تیزاب می پاشید. کودکان شان را بمب های انتحاری برای القاعده و ... می سازید. خود پشتون هارا می کشید و آمریکارا وادار می سازید که انان را بکشند. روزی خواهد رسید که ملت افغانستان مرگ تان و مرگ اندیشه سیاه قبیله ای تان را جشن خواهد گرفت.
بروید کودکان ده ساله مردم افغانستان را انتحار یاددهید. بروید اختتاف کنید، به روی ماهرویان قندهار تیزاب بپاشید. چون خصلت دیو گونه قبیله طاقت دیدن فرشته ها را ندارد. تاب دیدن خورشید حقیقت را ندارد. بروید در همان بیغوله افغان جرمنتان سرفروبرید تا نام نویسنده و قلم را بد نسازید. ننگتان باد شب سازان
فرشته ستیزان
عفریت ستایان
26 جنوری 2009, 05:51, توسط ع.ص.صبور
سلام خدمت کابل پرس? وهمه خواننده گان محترم!!!
سلام به اقای شبیرکاکړ!!
امروز وطن ما در اماج نوطئه های رنگارنگ دشمنان وطن چه ازداخل وخارج قراردارد میخواهند انرا نابود سازند چه از نظر نظامی ،اقتصادی کلتوری وفرهنگی از مدتها ست که تلاشها از طرف کشور ایران بخاطر ترویج فرهنگ ایرانی توسط اعمال ایشان در عرصه های مختلف چون ترویج زبان وصادرکردن واژه های زبان ایرانی مثل چرخبال ،دادگا ،دانشگاه ، خیابان، دانش اموز حتی بسیاری ها اکنون نام ماه های افغانی تبدیل کرده به خرداد ومرداد واردبهشت ودی ماه درحالیکه در افغانستان کلمات چون هلیکپتر ،متعلم، محصل، جاده،سرک ویاماه حمل ،ثور وجوزاوغیره معمول است واین کلمات پشتو نیستند اماتعویض شده میروند.چرا؟ باید گفت که زبان یک پدیده اجتماعی است که باگذشت زمان قابل تغیر وتطورمیباشد ولی این رشد طبعیی زبان است که هیچکس بان نمی تواند مخللف باشداما وقتی بچنان شدد ومخالفت وسرکوک زبان دیگر اغاز میشود گواه انست که فرهنگ وزبان جامعه تحت اماج دشمنان قرار گرفته همین اکنون در نوار مرزی هرات از طرف دولت ایران به قوم مشخص هزاره شهرک ها ساخته میشود درعقب ان سوٌ نیت وجود دارد بنآ عده مثل خانم زبیده تیمور، فرشته حضرتی وامثال ایشان اگاهانه ویا نااگاهانه در خدمت بیگانه ها قرار گرفته اند لازم است تا ایشانرا متوجه به این اعمال غیروطپرستانه نمائیم واینکار باید با حوصله مندی صورت گیرد در اینجا لازم می دانم بگویم که عنوان مضمون شما درشت ودلچسپ نیست ما نباید بلمثل عمل کنیم موفقیت بیشتر شما را خواهانم .
26 جنوری 2009, 08:57, توسط محمد امیر بهسودی
سلام خوانندگان کابل پرس?.
من از خانم فرشته حضرتی به عنوان یک انسان بجای شبیر کاکر معذرت می خواهم که بشما تا این اندازه بی نزاکتی و هرزه درایی کرده است. آنچه که در قدم اول برای هرانسانی ازنظر اخلاقی لازم است عفت کلام و حرمت اخلاقی قلم است که دوست ما اقای کاکر هرگز آن را رعایت نکرده است. به راستی ایا تمامی نوشته های کاکرصاحب تا این اندازه از عفت کلام خارج است؟
اما درمورد نوشته ایشان این نکته لازم می دانم بگویم که متاسفانه دربسیاری از موارد دوستان پشتون ما مخالفان خودشان را روی قسم و قران زده اند و تنها مرحوم حبیب الله کلکانی نبوده استو من چند نمونه برای شما ذکر می کنم. اولین نمونه اش میریزدان بخش بهسودی است او یکی از خوانین قدرت مند بهسود بود که دیگر خوانین را گرد خود جمع کرد و تلاش داشت تا ستم قومی را از مردم هزاره بردارد، سلطنت محمد زایی از کابل در پشت قرآنکریم برایش امان نامه نوشت و او را دربامیان دعوت کرد تا با والی بامیان مذاکره کرده و به خواسته هایش رسیدگی شود، اما قبل از آن میر یزدانبخش به بامیان برسد، دومین نامه از کابل امده بود و دستور قتل او را صادر کرده بود و یزدابخش به محض ورود به بامیان دستگیر و اعدام گردید. در مرحوم حبیب الله کلکانی نیز عین همین اتفاق رخ داد و خانم فرشته جان حضرتی راست می گوید. جبیب الله مظلوم کشته شد چنانچه که اهداف و خواسته های او نیز مظلوم مانده است و معکوس و مقلوب جلوه داده است. حبیب الله ترسیم عملکرد یک قوم محکوم درآن روزگاران برعلیه سلطنت محمد زایی است. متاسفانه ازآنجایی که حبیب الله سواد لازم نداشت اما ازشجاعت و تهور و مردانگی بالایی برخوردار بود او. درقدم اول وسیله ای برای خودخواهی ها و قدرت طلبی های ملاهای پشتون قرار گرفت از محرومیت قوم تاجیک وشجاعت حبیب الله به نفع خود علیه امان الله کارگرفت، وقتی حبیب الله به قدرت رسید هرگز فرصت اصلاح توسط دیگر اصلاح گران تاجیک که درکنار حبیب الله بود داده نشد ، زیرا پشتونها به زودی دریافتند که باین کار قدرت از چنگ شان دررفته است لذا روشنفکر و ملا و مرتجع و بیدین و بادین پشتون همه دست به یکی کردند تا حبیب الله را از بین بردند. هزاره ها درکشتن حبیب الله نقش بسیار اندک دارند زیرا روشن است که این مردم آن روزها نان خود شان درمانده بودند چه رسد به تهیه اسلحه و تجهیزات و از سوی دیگر پشتونهای که یک بار فریب خورده بودند و حمایت از حبیب الله قدرت را از دست داده بودند چونه اعتماد می کردند که این بار هزاره ها را مسلح کنند؟
به هرخال ازموضوع دورنشویم پشتونها در نزاع میان خود شان نیز بارها و بارها یک دیگر را روی قول و قران زده اند. شهید مزاری را طالبان توسط پیمانی که به او بسته بود شهید کردند و این حقیقتی است روشن و غیر قابل انکار.
برای رهبران پشتون تبار جهادی همین بس است که چند بار به خانه کعبه رفته اند و قسم کرده اند و بیعت کرده اند و بیعت و قران و قسم شان را شکسته اند، آیا بازهم باور کنیم که دوستان پشتون ما به قران و قسم شان بند وازند؟
متاسفانه مشکل ما درافغانستان این است که تفکرات فاشیستی جنان چشمان ما را کور کرده که مقاومت رشادت ها ومبارزات و نقش های سیاسی، فرهنگی، مبارزاتی و .... دیگراقوام را هرگزنمی بینیم و این است که افغانستان هرروز به سوی یک فاجعه دیگر پیش می رود.
من درپایان یک پیشنهاد برای دوستان پشتون خود دارم با توجه به این وضعیتی که افغاانستان دارد،این واقعیت را نشان می دهد که اقوام تاجیک و هزاره و ازبک نمی توانند با قومپشتنو دریک مملکت زندگی کنند برای رون رفت ازاین مشکل بهترین راه عاقلانه این اسن که افغانستان به شمال و جنوب تقسیم شود و هزاره ها و تاجیک ها و ازبک ها برای خود شان یک کشور تشکیل بدهند وپشتونهای جنوب برای خودشان یک کشور مستقل تشکیل بدهند. برای ما مهم نیست که برای خود شان نظام طالبانی را می آورند یا نظام کرزیی را. ما سه قوم بالاخره بخاطر منافع ملی و مشترکی که داریم هم می توانیم با هم دیگر کناربیاییم.
بههمین دلیل کشورهای غربی اگر واقعا می خواهند ار بحران افاغانستان به سلامت عبور کنند بیایند افغانستان را به دو کشور تقسیم کنند و بیش از این خود را به بدرد سر نیاندازند. پشتونها درکدام برهه ایازتاریخ آرام بوده اند که حالا باشند، هرموخی که بیاید و با استناد تاریخی ثابت کنند که پشتونها در فلان برهه ازتاریخ همه شان آرام بوده اند و دست به هیچ شورشی نزده اند، من به او دست مریزاد می گویم، تا آنجایی که من از تاریخ پشتونها خوانده ام جنگ و خونروزی و شقاوت در ذات آنان بوده اند، اگر هیچ دلیلی برای شقاوت و خونریزی پیدا نتوانسته اند دو تاقبیله با یک دیگرجنگیده اند یا ایزار و تنبان زن یک دیگر دزدیده اند و برسر آن جنگ درگرفته است.
بهر حال جدایی پشتونها ازدیگر اقوام افغاانستان هم به نفع کشورهای غربی، کشورهای همسایه، اقوام غیر پشتون کشورما و هم اسلام و مسلمین است. زیرا لااقل بخشی از جهان اسلام با جدایی از پشتونها آرام می شوند و با کشیدن یک حصار مرزی در اطراف کشور پشتونها آنها را به حال خودشان رهای می کنیم، هرکاری که بین خود شان می کنند بکنند.
26 جنوری 2009, 08:15, توسط افغانستانی
خانم حضرتي:من مطمۀن استم که اين نوشته های عاطل وباطل شمارا در راستای کوبيدن خايين وطن مصم تر ميکند. مليارد ها مليارد ها..........دستۀ گل فرش راه تان باد.
26 جنوری 2009, 09:09, توسط مزاری
آقای کاکر ! محتوای مقالۀ تانرا سرزنش نمودن خانم زبیده تیمور تشکیل میداد که گویا ایشان چرا انتخاب نظر دارند و چرا هزاران گلی را در قدوم خانم حضرتی نثار کرده اند ؟ جبران قصور نموده و مار ها گژدم ها را از کدام کوه سیاهی گرد آورده و فرش قدم های خانم حضرتی کرده اید ! راستی نفرمودید که این مار ها و گژدم ها زنده اند ، یا مرده ؟ در شرایط فعلی با مار و گژدم کسی نمی ترسد ، اگر زنده باشند از ترس مارگیران در غار ها پت اند و اگر مرده باشند به کسی آسیبی رسانیده نمی توانند .
آقای کاکر ! شما برادران غیر فاشیست همیشه و در همه سایت ها که حضور بهم میرسانید داد و واویلا سر میدهید که وحدت ملی و تمامیت ارضی توسط مزدوران ایران ، به خطر افتیده است . همه روشنفکران قوم پشتون ما حامی وحدت ملی و یکپارچگی گویا ملت اوغانستان اند .بسیار معذرت میخواهم ، این میراث بزرگ وطن پرستی از کی به شما بمیراث رسیده است ؟ از کدام زمان شما ها حب وطن پیدا نموده اید ؟
امیر عبدالرحمن تمامیت ارضی داداوطن شمارا به مقابل قدرت قبیله به انگریزان فروخت ، شما ها خپ و چپ اید .
امیر امان الله خان روشننگر شما را سران قبایل شما بنام کمونیست و عاق پدر به همکاری انگریزان از وطن راندند ، شما ها خپ و چپ اید .
طالبان همه هست و بود باقی مانده این فغانستان را کشتند و بسوختاندند و به دال خوران فروختند ، باز هم شما ها خپ و چپ اید .
آقای کرزی و تیم مربوطه اش با مجاهدین یکجا نوکری سی و دو کشور را به جان و دل خریدند و بالای تقسیم دالر هامیجنگند و وطن و مردم راتا ابد به وام های بانک های یهودیان غرق کرده اند ، باز هم شمایان خپ و چپ اید .
شما ها همیشه اعمال ننگین سرداران قبیله را بنام سیاست حفظ وحدت ملی توجیه نموده اید . شما ها به باشنده گان اصیل این سرزمین مهر اجنبی میکوبید . شما هابه مبارزان عدالت خواه این سرزمین ستمی اطلاق میکنید . شما ها گاهی از دریچه استعمار وگاهی از دریچه طالبان افراطی آدم کش و گاهی هم از دریچه دموکراسی غربی سر بیرون میکنید . هدف شماها حفظ خط مش سیاست قبیله است . چرا ؟ آیا چنین نیست ؟
همینکه یک نویسنده علت استفاده جویی حکمفرمایان قبیله از ابراز دین و ارزشهای دینی را بمنظور تحکیم قدرت قبیله به بررسی میگیرد ، همه یکباره با وجود نداشتن میل و رغبت وندانستن محتوای مقاله ، قلم ها را میکشید و مقاله ها مینویسد و هزاران نفرین و توهین به همه آنانیکه خلاف شماها می اندیشند و فکر میکنند ،نثار میکنید ، گویا وجیبه ملی خود را در مقابل مردم اوغانستان ادا مینماید .از قلم پردازی هایتان طوری وا نمود میشود که هرکی خلاف شماهامی اندیشد ، مزدور و نوکر ایرانست ، وطن فروش است ، خاین به وحدت ملی است .
یک واقعیت تلخ دیگر خدمت آقای کاکر ! در زمانیکه طالبان مزارشریف رابه تصرف در آوردند ، نود فیصد برادران پشتون ما که در بلخ ، چمتال ، چاربولک ، خلم وحتی لیلامی فروشان شهر مزارشریف به یکشبه طالب شدند و بلای جان همسایگان و همشهریان خود . فراموش کردند که یک عمری را با هم در صفا و صمیمیت زنده گی کرده بودند . حال شما قضاوت کنید که کدام قوم به اصلیت خود زود تر رجوع میکند .
شماها هیچگاهی اعمال ننگین سرداران قبیلۀ تان را بررسی و انتقاد نمی کنید ،در گفتار فقط به همین اکتفا میکنید که کردار شان درقبال مردم و دولت مورد قبول شما نیست . فقط همین ! ولی در عمل نام عبدالرحمن قاتل را و نام نادر غدار را بالای جاده ها و کارته ها میگذارید . زبان قبیله را به زور قانون خود ساخته ملی میسازید و بر دیگران تحمیل میکنید. زبان فارسی را غیر اسلامی میخوانید و گوینده گان آنرا جزا میدهید . یک لحظه تصور کنید که بمنظور تحکیم وحدت ملی اگر ولسوالی میوند قندهار را ، امیر حبیب الله کلکانی نام گذاری نمایند ، شما هاچی عکس العمل خواهید نمود ؟ شما ها که در پهلوی کلمه پوهنتون کلمه دانشگاه را تحمل کرده نمی توانید ، چی رسد به اینکه در دادا وطن نام کلکانی را تحمل نماید .
آقای کاکر ! اگر در آینده ها در مورد نوشته و مقالۀ شخصی ، میخواستید نظر بدهید و یا در چوکات یک مقالۀ دیگر نظریات خود را ارایه بدهید لطفأ بدون توهین و با در نظر داشت عفت نویسنده گی نظریات شخصی خود را بنگارید ، در اخیر خدمت آقای کاکر باید بنگارم که در قرن بیست و یک و عصر رایانه هیچ کس توانایی آنرا ندارد که کسی را بالای کسی تحمیل نماید . فقط گوشه های تاریک تاریخ روشن شده و پرده های ضخیم دروغ و افتراع فرو افتاده اند . تشویش نداشته باشید آقای کاکر ، حالا مردم میدانند که کی شمشیر زن است و کی هم ....
26 جنوری 2009, 16:49, توسط لیاقت
سلام به تمام خوانندگان سایت وزین کابل پرس? و هموطنان عزیز!
جناب کاکر و بعضی خوانندگان دیگر که حرمت انسانها و عفت کلام را مراعات نکرده و با عقده و احساساتی مقاله نوشته یا اظهار نظر میکنید توجه شما را میطلبم.
من به این که خانم حضرتی چه نوشته و یا خانم زبیده تیمور و یا هم جناب کاکر، روی چه مسئله ای باهم اختلاف دارید کاری ندارم ولی، به شدت مخالف شیوه بیان و سبک کلام آدم های که نظرات و مطالب را با عقده ها و بی احترامی و توهین به شخصیت انسانی و عقاید و افکار دیگران مینویسند مخالفم و حتی چنین انسانها را نمیتوانم روشنفکر و یا انسانهای اهل خرد و منطق بدانم. جناب کاکر از عنوان که برای این مقاله تان انتخاب کرده اید نمایان است که چه قدر مار و گژدم زیر پای شما، شما را در حال نیش زدن است. اولین مقاله اترا چنان احساساتی و با کنایه نوشتید که آدم از نوشته های بعدی شما ناامید میشود که آنها هم یک شکل دیگری ازین مقاله شما خواهد بود و جز ناامیدی و کنایه و کدورت هیچ چیز دیگری نخواهیم آموخت. آغاز هر دلیل و یا به نظر شما استدلال را طوری با مثلا (به برکت دعای یتیمان و بیوزنان به توکل خداوند رحیم........)شروع کردید تا خدا به شما توفیق بدهد که همینگونه مقاله بنویسید این درست همانند حلال کردن آدمها توسط طالبان را میماند که چند نفر دست و پاشان را محکم میگیرد و یکی الله اکبر الله اکبر گفته مثل حیوان سر میبرد و آخرش چه نتیجه؟؟؟
شما با خود در فضای آرام نشسته یکبار مقاله خودرا بازخوانی کنید دقت کنید که تا چه حد به شخصیت انسانی یکی توهین کردید و چه قدر با کینه و کنایه صحبت کردی مثلا خطاب کردی این خانم "دیو صفت" و یا زندگی آرام دارد و یا "خانم حضرتی نیز آنچنانیکه درتصویرهایش به نظرمی آید اشتهایش نیز خوب است درکشورسوئد نرخ مواد غذائی نظربه آلمان وکشورهای دیگر اروپائی پائین است خوب میخورد وخوب می نوشد درعین زمان هرروز ازکشته شدن وتباه شدن مناطق جنوب گوشت میگیرد چاق وچله ...." شما چه کار دارید به کسی که چاق است یا لاغر یا چگونه زندگی میکند. شکل و اندازه اندام کسی را به مسخره گرفتن کار خوبی نیست شما دقت کنید که شاید یک فرد از اعضای فامیل شما هم یا چاق و یا لاغر است نه تنها خانم حضرتی را که اوراهم به مسخره و ریشخند گرفته اید. یا کاش عکس خودرا هم میگزاشتید که میدیدیم شما چقدر مقبول و بی عیب هستید و خدا چقدر شمارا با دقت درست کرده که اینگونه به هتک حرمت دیگران میپردازید.
هموطن عزیز! اگر بیشتر و بهتر از دیگران میدانید، اگر دانش و خرد قابل استفاده و مفید دارید و اگر سبک نوشتاری تان در آینده چنین زننده نیست، خوب لطفا ادامه بدهید که ما هم چیزی از شما بیاموزیم در غیر آن حیف وقت گرانبهایتان نکرده که ضایع چنین نوشته ها میشود. هر که میداند نقد کند، بنویسد و بیاموزاند دیگرانرا ولی لطفا با استدلال و دلایل منطقی و معقول، و با احترام و مراعات هتک حرمت انسانی دیگران.
ایکاش همه بتوانند کمی با ملایمت و احترام باهم مباحثه و تبادل نظر کنند، چنین نوشته ها آدم های احساساتی را احساساتی و عقده ای تر میسازد.
26 جنوری 2009, 13:27, توسط ع.ص.صبور
اقای محمد امیر بهسودی!!!
قابل توجه خانم فرشته حضرتی!!
من در چندبار برای خانم حضرتی نوشتیم وتوجه ایشان را به ای نکته موعطف کردیم که دشمنان وطن تلاش دارند تا این وطن را پارچه پارچه کنند وهمین ا کنون در فوق من برای اقا کاکړ یاداوری کردم که چنین تلاش مذبوحانه جریان دارد که درهمین صفحه میتوانیدنظرمن را ملاحظ فرمائید در اینجا حوصله اقای امیر بهسودی سر رفته ورازنهان ایران وپاکستان را افشأ کرد، من گفته اور که در همین صفحه در بالا موجود است نقل میکنم «...من درپایان یک پیشنهاد برای دوستان پشتون خود دارم با توجه به این وضعیتی که افغاانستان دارد،این واقعیت را نشان می دهد که اقوام تاجیک و هزاره و ازبک نمی توانند با قومپشتنو دریک مملکت زندگی کنند برای رون رفت ازاین مشکل بهترین راه عاقلانه این اسن که افغانستان به شمال و جنوب تقسیم شود و هزاره ها و تاجیک ها و ازبک ها برای خود شان یک کشور تشکیل بدهند وپشتونهای جنوب برای خودشان یک کشور مستقل تشکیل بدهند. برای ما مهم نیست که برای خود شان نظام طالبانی را می آورند یا نظام کرزیی را. ما سه قوم بالاخره بخاطر منافع ملی و مشترکی که داریم هم می توانیم با هم دیگر کناربیاییم.....» خانم فرشته جان حضرتی ایا شما بااین نظر موافق هستید؟؟ اگر هستید مربوط شما است هرکس نظر خود را دارد واگر نسیتید پس باید راه خودرا معلوم کنید .وبخاطر وحدت ملی وافغانستان بزرگ مبارزه کنیدتا ثبیت تاریخ و افتخار وطن شوید بازهم اختیار بخودشما است که چه راه را درپیش میگیرید.
وحالا امیر بهسودی! تو تاحال نمیدانی که در افغانستان چند ملیت ودر کجا زندگی میکنند افغانستان متشکل از32ملیت است نه چار ملیت که شما با چنان ساده گی گفتین شما که تا دیروز از خراسان حرف میزدید چطور شود که حالا افغانستان رابدو قسمت تقیسم میکنید پس چه شد خراسان ایا حدود اربعه خراسان را میفهمی؟؟ ایا تقسیم افغانستان ازنظز شما وطن فروشی وخیانت بخاک نیست؟ ایا خوشدارید که در اپارتمان زندگی کنید یا در ویلا؟؟ (مقصد از ویلاافغانستان بزرگ است )یا خوش دارید که نزدیک بحر زندگی کنید ویا در بین کوه ها ودشت های خشک ؟؟ببین اگر یکروز راه پاکستان بسته شود در کابل وسایر شهرها فغان مرد میبرایدویانه ؟؟ اگر شمال وجنوب شود تمام پیوند های خونی که بین این دوطرف وجوددارد چه میشود ؟ ایا باز هم شما به خاطر راه بحری جهت وارد کردن کالا ها به پشتون ها نیاز دارید یانه؟؟ واز همه مهمترزمانیکه احمدشاه مسعود قدرت را گرفت چه بلای نبود که اولتر ازهمه بر سر مردم هزاره اورد ،جنگهای ازبیکها وهزاره گان در مزار جهت کنترول شهر را فراموش کردی؟؟ایا میدانی که اگر نظریه تو عملی شود مطمین باش همین پرابلم که امروز خودت فکر میکنی که با پشتون هاداریدوعامل ان هم معلوم است . فردا عین پرابلم را تاجکها با هزاره ازبیک تاتارهاو ترکمن ها و غیره وغیره پیدامیکنند پس این راه حل نیست ومشکل فعلی هم مسله تاجک وپشتون نیست بلکه مشکل بی اتفاقی ودست درازی ومنافع همسایگان ومنافع قدرت ها درافغانستان است که انسانهای مثل تورا استعمال میکنند. امید کله بدون مغز شما کار کرده باشد.
26 جنوری 2009, 14:26, توسط محمد
کاکر صاحب! چه چیز شما را به غلیان آورده که به هرزه گویی هزیان ودشنام دادن واستعمال کلمات ناشایسته ودور از جاده اخلاق انسانی متوسل گردیده اید. شما جنایات ومظالم را که سر دمداران قبیله در حق این مردم روا داشته اند حوصلهء شنیدن شمهء آن را که فرشته حضرتی بیان داشته است نداریدونه می گذارید که خاینین که خیانت های بیشماری را در برابر مردم خود نموده اند چهره های شان عریان وخیانت های شان بر ملا شود. به روش و شیوهء قبیله و دور از شیوه های انسانی ومتمدنانه، به فحش ونا سزا توسل جسته اید. شما به عوض اینکه منطقی وانسانی وبا ارایه دلایل به رد نظری را که نه می خواهید قبول کنید بپردازید. بر عکس به شیوء غیر انسانی وغیر اخلاقی عفت کلام واحترام متقابل وچوکات را که یک نویسنده باید مراعات کند شکستانده اید. شما نه می توانید که با دشنام دادن وبکار بردن کلمات رکیک ودور از جادهء ادب، مانع بیان حقایق شوید که از افشا وبر ملا شدن آن در هراسید . شما با این کار تان شخصیت تان را بهتر در معرض نمایش گذاشته اید وبه محبوبیت جانب مقابل افزوده اید.فرشته حضرتی صرف به بیان گوشهء نا چیزی از هزاران جنایات وخیانت های پرداخته است که سردمداران قبیله گرای غاصب مرتکب آن گردیده اند.فرشته حضرتی در هیچ یک از نوشته هایش به کسی دشنامی نداده است، اگر از روی حقایق که بواسطء امیران جابر وغدار، رو سیاه ء تاریخ که بر روی آن ها خاک پاشیده شده واز انظار پنهان نگهداشته شده است، پرده بر میدارد وحقایق پشت پرده را بر ملا می سازد، یک کار نیک قابل ستایش وضرورت زمان است که باید انجام پذیرد ولو که با منافع یک عده سازگار هم نباشد. او با این کارش در قلب های مردم راه یافته است. زیرا او حرف دل مردم را می زند. شما چرا سرا سیمه می گردید وبه هزیان گویی می پردازید.چرا از افشاشدن حقایق در هراسید؟این وطن تنها به امیران ظالم و سرداران فاسد تعلق نداشت که هر جنایت ، ظلم وناروای را که خواستند بر مردم آن روا بدارند وحالا کسی به اعتراض وانتقاد از آن ها هم نه پردازد. فرشته وهر کسی دیگری حق دارد که از عمل کرد های جابرانه و منفی هر ظالم نا بکار که با سر نوشت شان بازی نموده اند انتقاد کنند.آن زمان گذشته که مردم را با حرف های دروغین ومیان تهی مانند اسلاف ستمگر تان فریب بدهید وبه چشم مردم خاک بپاشید ویا با ایجاد فضای ترس ورعب مردم را بهراسانید تا مانع افشای جنایات، جنایت کاران بد نام شوید. البته که اشتباه می کنید. با این کار تان شما فرشته های دیگری را هم وادار خواهید کرد که بیشتر از پیش به افشاو معرفی چهره های بپردازند که به مردم خود خیانت کرده اند.
30 جنوری 2009, 05:42, توسط جبغویه
درود به بانوی ازاده وروشنگر فرشته جان حضرتی:
اقای کاکل نماد یک فاشیستیست که با ادای مدرن بودن میخواهد روان بیمار قبیله خواهی را پنهان کند. غضب قبیله پرستی اورا واداشته تا با زبان لچکانه واوغانی به این بانوی حماسه ساز بتازد.شما در کجایی چتیاتنامه کاکر استدلال واندیشه قانع کننده می بینید؟!ما خوش شدیم که زمان عوض شده شاید درمیان قبیله پرستان کم کم ادب وفرهنگ رواج بیابد اما حال می بینیم که به این زودیها ایدز قبیله نابود شدنی نیست!من یکبار دیگر میگویم که اشغال اوغانها برای مردمان ما زیانبار تر از هر اشغالگردیگر است!با این اشغال تاجکان وهزاره وازبک ها باید مبارزه کنند وبه ازادی برسند ورنه کاکر ها زیی ها انها را نابود خواهند کرد.زمین خواری قبایل اوغان مانند اسرایلی هاست.هر نوع خوشباوری اسیبیست که ما را بیش از این برباد خواهد کرد.