صفحه نخست > دیدگاه > روزنامه پیمان آماج خشم قبیلوی کرزی

روزنامه پیمان آماج خشم قبیلوی کرزی

آقای کرزی با استفاده ازشعار دیموکراسی وآزادی بیان، دیموکراسی وآزادی بیان را به مسلخ می برد

فرشته حضرتی
همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

چندی قبل روزنامه پیمان ، به دلیل نشر یک متن کاپی شده ازسایت خاوران، موردخشم آقای کرزی قرار گرفت وکارگزاران آن روزنامه بصورت غیر قانونی بازداشت گردیدند. طبق قانون اساسی افغانستان وقانون مطبوعات و رسانه های همگانی دولت موظف به تامین آزادی بیان وتامین امنیت برای کارگزاران رسانه ها میباشد. درصورت تخطی رسانه ها ازقانون مطبوعات، این تخطی ازمجرای کمیسیون بررسی تخطی های رسانه ای مورد پیگرد قانونی قرارمیگیرد. اما موارد متعددی اتفاق افتاده است که تیم آقای کرزی درخیلی زمینه ها وبخصوص دربرخورد با کارگزاران رسانه ها، فراتر ازقانون عمل کرده است. بازداشت وشکنجه کارگزاران رسانه ها و رفتار خشن واهانت بار با آنان پدیده ء معمول وشناخته شده درنظام آقای کرزی میباشد که هرگاه متن و محتوای تولیدات رسانه ی خلاف منافع ومقاصد سیاسی ایشان تعبیر گردد و یا بازداشت کارگزاران رسانه ها درجهت منافع سیاسی ایشان دانسته شود، قبل ازهمه چیز با استفاده از ابزار دین به سرکوب آنان می پردازد.

انتشار متنی که کارگزاران روزنامه پیمان به جرم آن، بازداشت گردیدند، به گمان اغلب کارشناسان اموردینی، هیچ مغایرتی با روحیه وعواطف دینی مردم ندارد. اما اینکه انتشار آن متن ازطرف تیم آقای کرزی مغایر باورهای دینی مردم تعبیر گردیده است، یک رفتار کاملا شناخته شده ای سیاسی میباشد که بااستفاده از ابزار دین برای

سرکوب صدای مخالف صورت میگیرد. البته درافغانستان استفاده ابزاری ازدین یک پدیدهء تازه نیست بلکه این شگرد سیاسی ریشه درتاریخ افغانستان دارد ودرخیلی ازموارد مصیبت های سنگین و زندگی برانداز را درتاریخ افغانستان بسترسازی کرده است. صدور فتوای جهاد علیه هزاره ها در زمان امیر عبدالرحمن، شهادت حبیب الله کلکانی و سرکوب شورش مردم شمالی توسط لشکرجنوبی، قتل عام هزاره ها درمزارشریف توسط طالبان، ازجمله مواردی اند که با استفاده ابزاری از دین وروحیه دینی مردم برای یک هدف و مقصد سیاسی صورت گرفته است .

آقای کرزی به عنوان میراث دار تفکر ورفتار قبیلوی با این شگردسیاسی آشنایی تاریخی دارد وبا استفاده ابزاری ازدین حتی دینمدار ترین اشخاص را درصورت لزوم به زنجیر وزندان میکشد. بگذریم ازاینکه کارگزاران روزنامه پیمان ازجمله اشخاص صادق به ارزشها واعتقادات مردم هستند، همین روزنامه یک ستون جداگانه برای نشر وپخش ارزشهای دینی دارد که درواقع مبیین تعهد وتقید این روزنامه به ارزشهای دینی مردم میباشد.

لذا طرح اتهام ضدیت با ارزشهای دینی علیه این روزنامه ازهمه اولتر یک شگرد شناخته شده ی سیاسی میباشد که آقای کرزی درمقاطع مختلف از آن به عنوان استراتیژی استفاده کرده است. متاسفانه تعهد آقای کرزی به قانون اساسی و ارزشهای دیموکراتیک که شعار حکومت او میباشد، صرف یک شعار سیاسی میباشد که هیچ گونه تعهد وتقید اخلاقی درآن ملاحظه نمیگردد. قانون اساسی، ارزشهای انسانی مانند آزادی بیان، حقوق بشر، عدالت اجتماعی پدیده های متغیری اند که فقط درمقیاس منافع سیاسی وقومی ایشان ارزش گذاری میشوند. روند نقض قانون در دستگاه حکومت آقای کرزی، نشان میدهد که آزادی بیان اولتر ازهمه توسط ارگانهای دولتی وبه اشاره جناب ریس جمهور نقض گردیده است که الزاما وظیفه ء تنفیذ قانون را به عهده دارند.

متاسفانه یکی از ادعاهای فریبنده ی حامیان خارجی دولت افغانستان، ایجاد شرایط وزمینه فعالیت رسانه ها درافغانستان میباشد که ازآن به عنوان ترویج آزادی بیان تعبیر میگردد. هزینه های سنگینی که دراین زمینه به مصرف رسیده است ونمایش کاذبی که ازترویج آزادی بیان درافغانستان ارائه گردیده است، ظاهرا موجودیت آزادی بیان را به عنوان یک گمانه درذهن حامیان خارجی دولت افغانستان تقویت کرده است که ازآن به عنوان یک دست آورد مهم سخن میگویند. اما واقعیت این است که آزادی بیان و سایر سازه های دیموکراسی صرف یک شعار سیاسی دربستر منافع سیاسی وقومی آقای کرزی میباشد که هیچ گونه تعهد وتقید اخلاقی نسبت به آن وجود ندارد. همانگونه که اشاره شد، ارگانهای دولتی ازعمده ترین ناقضان آزادی بیان اند که درمقاطع مختلف به اشاره آقای کرزی به نقض آن پرداخته اند.

درجوامع دینی که تفسیر سازه های دینی ازاختیارات دولت شمرده میشود، آموزه های دینی به عنوان یک ابزار سیاسی در اختیار نظام سیاسی قرار دارد که با استفاده از آن صدای مخالف را خاموش می نماید و تکفیرمیکند. نظام آقای کرزی نیز با استفاده ازهمین روش صدای مخالف را سرکوب کرده است اشخاصی مانند آقای شینواری با فتوای ازقبل نوشته شده میزان دینداری صدای مخالف نظام را تعیین وتعریف می نماید. اگرنه اتهام کفر بستن به کارگزاران روزنامه پیمان به همان اندازه بی اساس و بی مفهوم است که نظام متحجر و ارزش ستیز آقای کرزی عامل ترویج ارزشهای دیموکراسی معرفی شده است.

نگارنده در دیداری که در روزهای پایانی سال 2008 میلادی از دفتر روز نامه پیمان در کابل داشتم، مقر آن روزنامه را محل نشست وبرخاست تعدادی کثیری از روشنفکران ونویسندگان متعهد ومسلمان هموطن یافتم که جرقه های ازامیدواری به فردای بهتر را روشن می نمودند. لذا با توجه به ماهیت ارزش ستیزی دولت آقای کرزی وهمچنان باتوجه به سهم روزنامه پیمان در فضای مطبوعات افغانستان و در مدیریت افکار واذهان عامه، تنها وسیله موثری که می توانست، تلاشهای کارگزاران این روزنامه را متوقف نماید، همین استفاده ابزاری از آموزه های دینی میباشد که آقای کرزی همواره از آن به عنوان یک وسیله بهره جسته است. قرار آخرین اطلاعات، خانم مهسا طایع یکی ازکارگزاران اصلی این روزنامه به دلیل نوشتن نامه انتقاد آمیز عنوانی ریس جمهور، درمعرض تهدید جدی قرار دارد و آقای هاشمی مدیر مسئول این روزنامه نیز درخارج ازکشور به سر می برد که به دلیل صدور دستور بازداشتش نمیتواند به افغانستان برگردد. آقای نظری پریانی که به قید ضمانت آزاد گردیده است درانتظار محاکمه به سرمیبرد. با این حال دولت وضعیتی را بوجود آورده است که درنتیجه آن انتشار روزنامه پیمان به زودی متوقف خواهد شد. اما درآن طرف قضیه، ناقضین حقوق بشر، تاجران مواد مخدر، غارت گران دارایی عامه، قاتلین حرفه ی مردم، مصئون از تمام پیگرد قانونی نفس میکشند و حتی برای مصئونیت سیاسی بیشتر به چانه زنی های سیاسی وامتیاز گیری مشغول اند.

هرچند که متوقف شدن نشر روزنامه پیمان اندوه بزرگی درخانواده مطبوعات نوپای افغانستان میباشد، اما این رفتار طالب پسند نظام آقای کرزی به هیچ عنوان نمیتواند مانع نشر وپخش اندیشه وتفکر اندیشه ورزان گردد. آقای کرزی به راحتی وبه سادگی میتواند با فتوای ازقبل نوشته شده ای آقای شینواری، صاحبان اندیشه و تولیدگران تفکر انسانی را به زنجیر وزندان بکشد اما جریان تولید وبازتولید تفکر واندیشه های انسانی خیلی سرکش تر ازآن است که با رفتار طالب پسند آقای کرزی شکسته شود. کسانی را که تاهنوز دولت آقای کرزی مجبور به ترک وطن کرده و بر بال اندیشه های شان سنگ زده است، خیلی نیرومند ومتعهدتر ازقبل به فعالیت پرداخته اند ومصمم تر ازقبل برای ترویج ارزشهای انسانی قلم میزنند. بطور مثال، آقای کامران میرهزار مدیر سایت کابل پرس? ازجمله کسانی اند که به جرم نشر حقایق، بعد ازتحمل زندان وتهدید مجبور به ترک وطن گردید. اما سایت کابل پرس پربار تر ازهمیشه همچنان منبع ومرجع نشر واقعیت ها واندیشه های موافق ومخالف میباشد. لذا همانگونه که اشاره شد دولت آقای کرزی به سادگی میتواند، صدای مخالف را خاموش نماید وکار گزاران رسانه ها را به زندان کشیده و یا مجبور به ترک وطن نماید، اما ازلطف تکنولوژی معاصر قلم واندیشه درقید وبند هیچ زندان وزنجیر نمی گنجد.

فرجام کلام اینکه نظام طالب پسند آقای کرزی با استفاده ازشعار دیموکراسی وآزادی بیان، دیموکراسی وآزادی بیان را به مسلخ می برد و درپای منافع سیاسی اش قربانی میکند. اما بدتر ازاین، افراد وحلقاتی که سالها مخالف رفتار نظام کرزی بوده است، با سکوت خود عملا رفتار ونگرش طالب پرور نظام کرزی را تائید می نمایند.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • دولت وجامعه ی سالم وپویا همواره با رسانه ها ومطبوعات سازنده ومنتقد توأم بوده. همین است که به مطبوعات قوه وستون چهارم نظام سیاسی یک جامعه می گویند، گویا جامعه ی که از داشتن مطبوعات آزاد ومنتقد محروم باشد، دچارنقص است. همانطور که در مقاله ی خانم حضرتی اشاره رفته، سرکوب مطبوعات وخبرنگاران در افغانستان بیانگر این واقعیت است که رژیم کرزی انتقاد سالم را برنمی تابد، ووقتیکه نمی تواند بهانه ی برای توقیف یک نشریه یا زندانی کردن کدام روزنامه نگار منتقد پیدا کند، به دین پناه می برد. زیرا کسانی را درخدمت خود دارد که دین را به مذاق او ودر راه منافع اش تفسیرکنند.

    اما در برهه زمانی کنونی مهم ترین انگیزه ی آقای کرزی برای سرکوب مخالفین به اتهام اهانت به دین، کسب رضایت طالبان است. طالبانی که هفت سال پیش در ارزگان برضد آنها می جنگید و آمریکایی ها توسط هلی کوپتر وی را از آنجا به ارگ ریاست جمهوری آوردند. واکنون برای بقا درقدرت، به هروسیله ی که وی را به آنها نزدیک کند، دست می یازد.
    امروز که ملت افغانستان بیشتراز هرچیز به یک رهبرصادق نیازدارد، آیا مردی با خصلت کرزی می تواند رهبری این ملت را بدوش گیرد؟

  • سلام به همه!

    بنده این مطلب را نخوانده ام و مطمین ام که به خواندن هم نمی ارزد. نوشته های فرشته جان مرا به یاد قصهً جالبی می اندازد و آن اینکه پدرم یک پسر کاکا خدا بی آمورز داشت که پیاز را بی اندازه دوست داشت و هرگاه زنش در سر دسترخوان پیاز نمی آورد وی قهر میشد و زنشرا سرزنش میکرد زنش هم از ترس همیشه با غذا پیاز برایش میاورد تا بلاخره روزی از روی عادت زنش با حلوا هم پیاز برایش آورد و عصاب کاکا را بیشتر خراب کرد. حالا فرشته جان هم با هر چیز قبیلوی قبیلوی قبیلوی گفته نزدیک است که دیوانه کند همه را. من ازش میپرسم که استادانت چیزی دیگری هم برایت یاد داده اند؟

  • سلام بکابل پرس وهمه خواننده ګان محترم!!

    اگرچه میدانستم که چیزی جلب وخواندنی در این صفحه سیاه شده به قلم خانم حضرتی وجود ندارد ولی ازاینکه مصروفیت دیگر وجود نداشت خواستم مروری به این نبشته بدون فوتوی خانم حضرتی هم بیاندازم ، تیم کرزی ازدین بخاطر مخالفین وسرکوب رسانه ها وخبرنگاران استفاده زیاد مینماید ودر این اوخر بخاطر انتخابات تلاشهای او وتیم نابکاراش زیادتر شده که گرفتاری اقای پریانی نیز ناشی ازان است اما کسانی دیگری هم هستند چون عبدالرب رسول سیاف وهم ازقبیله احمدشاه مسعود، ضیأ مسعود، صدیق چکری، ربانی وغیره که باداشتن طرزفکرقبیلوزیر پرده اسلام چنین اتهامات کفروالحاد را واردکرده ومیکنند.موفق باشید.

  • فرشته ای دزدان و جنایتکاران شورای نظار باز هم دهن گشود. این دهن گشودنها فقط به خاطر شورای دزدان است که روزنامه پیمان هم در خدمت ایشان است. و اگر به درستی گفته شود در خدمت برادر جنایتکار ملی مسعود ( ضیا مسعود) است که تحت فشار فاشیست های فارس ایران هر که را که با آریایی های فاشیست ( متوجه باشید که من همه آریایی ها را نه بلکه فاشیست های آنها را از جمله فرشته دزدان و جنایتکاران حضرتی را منظور قرار داده ام) ارتباط خونی ندارند آماج توهین و تحقیر و انتقاد قرار میدهند و میخواهند از قبیله و قبیله گرایی و با افغان ملیتی خطاب کردنها چهر های فاشیست های آریایی را بپوشانند. این آریایی های فاشیست در افغانستان که از فارس های فاشیست تقلید میکنند هیچکاری دیگری نه بلکه میخواهند جو بد بینی، نفاق و سر درگمی را در جامعه دامن بزنند.

    فرشته دزدان و جنایتکاران شورای نظار هم با آزادی بیان کاری ندارد زیرا اگر او واقعا به آزادی بیان اعتقاد میداشت از ملا برهان الدین ربانی ، داماد او ضیا مسعودوف، قانونی و فهیم که بزرگترین دشمنان آزادی بیان است قهرمانان افسانوی نمیتراشید.

    اصلا این کرزی نه بلکه ملاهای جنایتکار شورای نظار تحت رهبری مستقیم شیطان الدین ربانی است که بر هر چه آزادی و دموکراسی است توهین میکنند و لعنت میکنند. کرزی در حلقه محاصره این دزدان است و او جز سر شور دادن به عنوان موافقت کاری دیگری کرده نمیتواند.

    این سایت را ببینید تا در باره آریایی های فاشیست و فارس های فاشیست که پای شانرا در افغانستان هم با استفاده از عده ای از فاشیست های تاجک دراز کرده اند واقف شوید.

    http://www.turkiran.com

  • برای فرشته جان بهتراین بود که قبل ازاینکه غم روزنامه پیمان ملی را میخورد با این شخصیت دانشمند حساب خودرا تصفیه میکرد بهتربود. وهمچنان کاکای فرشته جان که بنام میرداد پنجشیری خواسته که با استاد شبیر کاکر پنجه نرم کند بهتربود که به جواب ایشان میپرداختند بعد سراغ روزنامهء پیمان ملی را میگرفتند

  • سخنراني بارک اوباما بعد از پيروزي درانتخابات رياست جمهوري امريکا
    19/8/1387

    Translation of Obama’s Victory Speech into Farsi

    Translated by: Mohammad Taqi Khalili khalili_taqi@yahoo.com

    مترجم : محمد تقي خليلي

    سلام شيکاگو.
    پيروزي امشب پاسخي ست به تمام آنانيکه هنوزهم باورندارند امريکا محلي است براي تحقق هر محالي، آنانيکه هنوزنميدانند روياي بنيانگذاران ما زنده است وآنانيکه هنوزهم قدرت دموکراسي ما را مورد ترديد قرارمي دهند.
    اين پاسخ با صفهاي طويل دراطراف مکاتب و کليساها که شمارآن را اين ملت هرگزقبلاً شاهد نبوده، توسط مردمي که ساعتها براي راي دادن انتظارکشيدند که دراين ميان بسياري ازآنان براي اولين باردرزندگي شان راي مي دادند، داده شد. چرا که آنها باور داشتند که اينبار بايد متفاوت بود واين تفاوت را آراي شان آفريد.
    اين پاسخ توسط جوانان، پيران، اغنياء، فقرا، دموکراتها، جمهوري خواهان، سياهان، سفيدان، اسپانيايي تباران، آسيايي تباران، بوميان امريکا و معلولين داده شد. امريکاييان پيام روشني به دنيا فرستادند اينکه ما هرگزتنها مجموعه يي ازافراد جدا ازهم،يا مجموعه يي ازايالات سرخ وآبي نبوده ايم. ما ايالات متحده امريکا هستيم و ايالات متحده امريکا خواهيم ماند.
    اين پيروزي رهنما و هادي آنانيست که مدتهاست توسط خيلي ها نسبت به دستاورد ما بدبين و مضطرب و مردد شده اند، تا دستشان را به کمان تاريخ برده و يکبار ديگرآن را بسوي اميد براي فردايي بهترنشانه روند.
    امشب بعد از مدتها انتظاردرنتيجه آنچه که ما دراين مقطع، دراين انتخابات و دراين لحظه سرنوشت سازانجام داديم موسم تغييردرامريکا فرا رسيده است.
    چند لحظه پيشتر، من يک تلفن فوق العاده بزرگوارانه از سناتورمک کين دريافت نمودم.
    درمدت مبارزات انتخاباتي، سناتورمک کين جدي و طولاني به مبارزه پرداخت. قبلاً وي جدي تر و طولاني تر براي کشوري که به آن عشق مي ورزد رزميده است. وي براي امريکا متحمل ايثار و از خود گذشتگي هاي زيادي شده است که براي بسياري ازما دور از تصوراست. ما امروز در نتيجه خدمت اين رهبرشجاع و فداکاردر وضعيت بهتري بسرمي بريم.
    من به ايشان تبريک مي گويم. همچنين تبريک مي گويم به والي (فرماندار) پلين بخاطرآنچه که انجام داده اند و مشتاقانه منتظرهمکاري با آنان هستم تا تعهد اين ملت را در ماههاي آينده تجديد نمايم.
    مي خواهم تشکرنمايم از همگام وهمراهم دراين سفر، مردي که با تمام وجود مبارزه کرد و ازافکار و آراء مردان و زناني که با آنها درسرکهاي اسکرنتن بزرگ شده نمايندگي نمود... معاون منتخب رئيس جمهورايالات متحده، جو بيدن.
    و من امشب اينجا نبودم اگرحمايت سرسختانه بهترين دوستم درمدت شانزده سال گذشته ... ستون خانواده ام، عشق زنده گي ام، بانوي اول بعدي ملت...
    ميشل اوباما نبود.
    ساشا و مليا (دخترانم)... هردوي شما را دوستتان دارم بيشترازآنچه که تصورش را نماييد.
    ومي دانم که مادرکلانم گرچه ديگربين ما نيست اما همراه با فاميلي که مرا ساخت همينيکه هستم، ما را مي بيند. جايشان خاليست امشب. مي دانم که دين من به آنها غيرقابل سنجش است.
    خواهرانم مايا و الما و ديگربرادران و خواهرانم، تشکر از تمام پشتيباني تان. من ممنونشان هستم.
    و تشکرازمدير مبارزات انتخاباتي ام، ديويد پلوف... اين قهرمان گمنام مبارزه، کسي که بهترين را بنيان گذاشت... بهترين مبارزه سياسي را درتاريخ ايالات متحده امريکا.
    تشکر از سر- استراتژيست ام ديويد اکسل رود... کسي که درهرگام همراهم بوده است.
    تشکر از بهترين تيم مبارزات انتخاباتي که تاکنون درتاريخ سياست تشکيل شده است... شما اين پيروزي را تحقق بخشيديد، ومن تا ابد بخاطرايثار و از خودگذشتگي شما دررسيدن به اين هدف سپاسگزارتان خواهم بود.
    اما مهمتر ازهمه، هرگز فراموش نخواهم کرد آناني را که اين پيروزي درحقيقت متعلق به آنهاست. اين پيروزي متعلق به شماست. آري متعلق به شما.
    من هيچگاه محتملترين کانديدا براي اين دفترنبودم. ما با پول و حمايتهاي زيادي آغازنکرديم. مبارزه ما درتالارهاي واشنگتن طرح ريزي نشد. بلکه آن درحياط خلوت(پشتي) دموآن و اتاقهاي نشيمن کنکورد و ايوان جلويي چارلستون آغاز گرديد، با جمع آوري پنج دالر و ده دالر و بيست دالر ...
    مبارزه ما نيرو گرفت ازجواناني که افسانه بي تفاوتي نسلشان را نپذيرفته، خانه ها و فاميلهايشان را ترک کرده و شغلي را پيش گرفتند که دستمزد کم و بيخوابي از ويژگي آن بود. مبارزه ما قوت يافت از ميانسالاني که سرماي سرد و گرماي سوزان را با جرئت وجسارت استقبال نموده وخانه به خانه به نبرد پرداختند. مبارزه ما پايدارگشت توسط ميليونها امريکايي که داوطلب شدند، سازمان دهي کردند وثابت ساختند که با گذشت بيش از دوقرن، حکومت مردم، توسط مردم و براي مردم استوار و پا برجاست.
    اين پيروزي متعلق به شماست.
    وميدانم که شما اين را به انجام نرسانديد تا صرف برنده انتخابات باشيد و شما اين را براي من هم انجام نداديد.
    شما باني بزرگ اين کار شديد چرا که بخوبي ازعظمت وظيفه وتکليفي که فرا رويمان قرار گرفته آگاهيد. حتي همين امشب که ما پيروزي را جشن مي گيريم ميدانيم که آينده و فردا، ما را با بزرگترين چالشهاي زندگيمان مواجه خواهد ساخت - دو جنگ، سياره اي درخطر، وخيم ترين بحران اقتصادي قرن.
    مي دانيم که سربازان دلير امريکا درصحراهاي عراق وکوهستانهاي افغانستان بخاطرما جانشان را به خطرانداخته اند.
    پدران و مادراني هستند که بعد از اينکه فرزندانشان بخواب رفتند، بيداري مي کشند و نمي دانند که چگونه وام خانه هايشان، هزينه دوا و درمان و يا مخارج تحصيلي فرزندانشان را پرداخت نمايند.
    انرژي جديد استحصال گردد، فرصت هاي شغلي جديد خلق شود، مکاتب جديد آباد گردد، با تهديدهاي احتمالي مقابله شود، اتحادهايي هم ترميم گردد.
    راه پيش رو بس طولاني ست و پرفراز و نشيب. ممکن است ما ظرف يکسال و يا حتي يک دوره هم به انتها نرسيم.اما، مردم امريکا، من چنان اميدواري که به آينده امشب دارم، هيچ گاه نداشته ام. با شما عهد مي بندم که ما اين راه را سرانجام به انتها خواهيم رساند.
    موانع ومشکلات تبارزخواهند نمود، اشتباهات اوليه هم رخ خواهد داد. بسيارند کساني هم که با هرتصميم وخط مشي من بعنوان رئيس جمهورموافق نباشند. و ما مي دانيم که دولت نمي تواند حلال تمام مشکلات باشد.
    اما من همواره با شما صادق خواهم بود درمورد چالش هايي که پيش رويمان قرار گرفته است. به شما گوش خواهم داد، بخصوص هنگامي که اختلاف نظرداريم. و مهمتراز همه، ازشما مي خواهم تا درامرملت سازي دوباره، سهيم گرديد، با توسل به تنها روشي که براي دوصد و بيست و يک سال درامريکا معمول بوده است... خانه به خانه، خشت به خشت با دستان پينه بسته.
    آنچه که بيست و يک ماه قبل درسرماي زمستان آغاز شد نمي تواند دراين شب پاييزي پايان يابد.
    اين پيروزي به تنهايي مبين آن تغييري که ما بدنبال آنيم نيست بلکه صرفاً چانسي ست براي آوردن آن. و با پافشاري برراه و روش قبلي آرزوي ما عينيت نخواهد يافت. بدون شما و بدون يک روحيه نو خدمتگذاري وازخودگذري مقصود حاصل نخواهد شد.
    بنابراين بياييم با ترويج روحيه وطن پرستي، مسئوليت پذيري وسخت کوشي مسئول و مراقب خود وديگران باشيم.
    بياييم بخاطرداشته باشيم که اگرقراراست درسي ازاين بحران اقتصادي گرفته شود،آن اين باشد، ماداميکه برخي قشرهاي جامعه ما گريبانگيرمشکلات اقتصادي اند ما نمي توانيم متوقع وال استريت شکوفان وپررونق باشيم.
    دراين سرزمين ما بعنوان يک ملت، يک مردم به اوج مي رسيم يا بزمين مي خوريم. بياييم ايستادگي نماييم دربرابر اغوا و وسوسه يي که ما را بسوي تعصب، تنگ نظري و نپختگي کشانده و مدتي ست سياست مان را آلوده ساخته است.
    بياييم به ياد آوريم که براي اولين بار مردي از اين ايالت بيرق حزب جمهوري خواهان را به کاخ سفيد برد، حزبي که براساس ارزشهاي اتکاء به نفس، آزادي فردي و وحدت ملي بنياد نهاده شد.
    اينها ارزشهايي اند که همه ما درآن سهيميم. و امشب درحاليکه حزب دموکرات پيروزي بزرگي را نصيب شده است، متواضع و مصمم پيش مي رويم تا اختلافاتي را که مانع پيشرفت ما شده اند،ازپيش پاي برداريم.
    زماني آبراهام لينکن خطاب به ملتي که بمراتب بيشتر ازما دچارتفرقه بود، گفت: ما نه دشمنان يکديگرکه دوستان هميم.عشق شايد گهگاه دچارتنش و کشيدگي گردد،اما نبايد تعهد و التزام ما را به محبت و مهرآسيب زند.
    و آن امريکايياني که بايد حمايت شان را کسب نمايم، شايد امشب آراي شما را نگرفته باشم اما صداهاي شما را مي شنوم. همکاري وکمک تان را نيازمندم و رئيس جمهورشما هم خواهم بود.
    و به تمام آنهايي که امشب ما را ازفرسنگها دور، از پارلمانها، از کاخها تماشا مي کنند، و به آنانيکه درگوشه هاي دورافتاده و فراموش شده دنيا، دور راديوها جمع شده اند، مي خواهم بگويم که سرگذشت ما شايد متفاوت اما سرنوشت ما يکي و مشترک است. سپيده نو رهبري درامريکا دميده است.
    وبه آنهايي که درپي نابودي دنيا اند، مي گويم: شمارا شکست خواهيم داد و آنهايي را که درجستجوي صلح و آرامش اند حامي وپشتيبان خواهيم بود.
    و به تمام آنانيکه هنوزنمي دانند که فانوس امريکا روشن تر از هميشه است: امشب ما يکبار ديگر ثابت کرديم که قدرت حقيقي ملت ما نه متکي برنيروي بازوان ما، يا ميزان ثروت ما، بلکه برگرفته ازقدرت جاودان دموکراسي، آزادي و اميد وآرمانهاي ماست.
    اين ماهيت حقيقي امريکاست: که امريکا مي تواند تغييرکند.اتحاد ويکپارچگي ما مي تواند کاملتر و عالي تر گردد. آنچه که ما تا امروز به آن نائل شده ايم ما را اميد مي بخشد براي آنچه که مي توانيم و بايد، فردا آنرا حاصل نماييم.
    اين انتخابات همراه بود با روايات بي مانند بسياري که تا نسلها برزبانها خواهند بود. اما يکي ازآن موارد که امشب درذهنم هست درباره زني ست که رأي خويش را درآتلانتا به صندوق ريخت. او بسيارشبيه به ميليونها فرد ديگراست که درصف ايستادند تا صدايشان شنيده شود، جزء با يک تفاوت: آن نيکسون کوپر داراي صدوشش سال سن مي باشد.
    وي فقط يک نسل بعد از دوره برده داري تولد شد، زمانيکه هيچ موتري درجاده ها تردد نداشت وهيچ طياره يي در آسمان نبود، زماني فردي چون او نمي توانست به دو دليل رأي دهد... اولاً او يک زن بود و ثانياً بخاطر رنگ پوستش.
    وامشب، من به تمام آنچه که او درطول يک قرن درامريکا شاهد بوده است فکرميکنم.. اندوه و اميد، تقلا و ترقي، زمانيکه به ما تلقين مي شد که نمي توانيم، ومردمي که با آن عقيده و باورامريکايي پافشاري کردند که آري ما مي توانيم.
    زماني صداي زنان ساکت وخاموش بود واميدشان واهي، او زنده ماند و ديد آنها را که بپا ايستادند وفرياد زدند وسرانجام تا پاي صندوقهاي رأي رسيدند. آري ما مي توانيم.
    وقتي نوميدي و يأس و رکود اقتصادي کشور را فرا گرفته بود، اوملتي را ديد که خود، با طرح تازه، مشاغل جديد و درک مقصد مشترک برترس وتشويش تسلط يافت. آري ما مي توانيم.
    وقتي بمب ها روي بنادر ما فرومي ريخت و استبداد دنيا را تهديد ميکرد، او شاهد خيزش نسلي بود که بسوي عظمت و بزرگي قد برافراشتند و دموکراسي را پاسباني نمودند. آري ما مي توانيم.
    او رويدادهاي بسياري را شاهد بوده است... موعظه واعظي را درآتلانتا که به مردم مي گفت: ما بر مشکلات غلبه خواهيم کرد.آري ما مي توانيم.
    مردي روي ماه فرود آمد، ديواري دربرلين فرو ريخت، عالمي ازعلم وخيال هويدا شد. وامسال، دراين انتخابات، او به پاي صندوق رأي رفت و رأي داد، چراکه او بعد ازصد و شش سال زندگي درامريکا با پشت سرنهادن تاريکي ها و روشني ها بخوبي مي داند که امريکا چگونه مي تواند تغييرکند. آري ما مي توانيم.
    مردم امريکا، تاکنون راهي بس طولاني را آمده ايم و در اين راه بسيار ديده ايم.اما هنوزکارهاي زيادي ست که بايد انجام شود. بنابراين امشب بياييم ازخودبپرسيم.. که اگرفرزندان ما آنقدرعمرنمايند که قرن بعدي را شاهد باشند، اگردختران من چنان خوشبخت باشند که به اندازه آن نيکسون کوپرزنده بمانند، چه تغييري را خواهند ديد؟ تا چه حد پيشرفت خواهيم کرد؟
    اين پيروزي فرصتي ست براي پاسخ گفتن به آن ندا. اين زمان، زمان ماست.
    وقت آن فرارسيده است تا مردم مان را به کار و تلاش ترغيب نموده و دروازه هاي فرصت را براي فرزندانمان بگشاييم، خوشبختي و رفاه را بازگردانيم وآرمان صلح را ترويج نماييم، رؤياي امريکاييان را احيا کنيم و براين حقيقت اساسي پافشاري ورزيم که ما يکي و واحديم ماداميکه نفس مي کشيم.
    و هرجا که با بدبيني وترديد مواجه گرديم، به آنهايي که نتوانستن را زمزمه مي کنند، با همان عقيده جاوداني که معرف ويژگي مردم ماست پاسخ خواهيم داد که: آري ما مي توانيم.
    تشکر از شما. خداحافظ و پشتيبان شما باشد. خداحافظ و پشتيبان ايالات متحده امريکا باشد.

  • انهایکه پاسداران فرهنگ ظلم وبی عدالتی اند ،از شنیدن حقایق ناراحت می گردندوبه دشنام وجفنگ گویی رو می آورند. اما هیچگاهی هم نه می توانند که با این شیوه های غیر انسانی ودور از جادهء ادب واخلاق مانع بیان حقایق شوند. این ها از هر مزدور، نوکر وخیانت کاری که به قبیلهء مربوط باشد، نوکری وخیانت وی را موجه دانسته به دفاع از آن بر می خیزند که با این کار شان روز به روز نقاب از چهره های شان بر داشته شده ومنفور جامعه ومردم می گردند. فرشته حضرتی صدای بر حق ملیون ها انسان این سرزمین است. صدای که مستکبرین وعقب گرایان مایل نیستند که بلند شود. موفقیت هر چه بیشتر خانم فرشته حضرتی را در راهء مبارزه با کهنه پرستان وظالمان که با اندیشه های قرون وسطایی وطالبانی خویش مانع ایجاد صلح وامنیت، ترقی وپشرفت این مملکت گردیده اند را خواهانم.

  • درافغانستان چهار عامل بزرگترین سد درمقابل آزادی بیان اند یکی دولت مدارن حاکم،جنایت کاران جنگی درشمال،طالبان درجنوب وملایان که ازدین وشریعت حرف می زنند. به این اساس برای رهائی ازاین بن بست نیاز است تاهمه آزاد اندیشان بسیج گردند دربرابرارتجاع بی ایستندوتازمانیکه صفوف خویش دربرابرچوکی داران دین مشخص نکنیم بعید است که بتوان ازآزدای بیان واعتقاد سخن زد.

  • سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان عزیز!!!!
    قبل از همه پیروزی تیم کریکت افغانستان را برای تمام ملت افغان تبریک و تهنیت عرض می کنم !!!!!
    ثانیا ،در این شکی نیست که ازادی بیان یکی از مو فقیت های چشمگیری در افغانستان تلقی می شود!
    که دولت افغانستان انرا همیشه برخ مردم و جامعه جهانی می کشد و و اقعا در نظام های دیمو کراسی بعد از از سه قوه دیگر امروز قوه چهارم را مطبوعات ورسانه ها تشکیل می دهد !!!!
    اما ازادی بیان و رسانه ها هم از خود یک سلسله اصول و اساسات را دارد که بان ارج گذاشته شود نه اینکه هر چه دلشان خواست انرا برشته تحریر در بیاورند بدون اینکه در فکر این باشند که باید عفت کلام و قدسیت قلم را زیرپا نموده و دست به مطالب و اخباری بزنندکه هیچ گونه سازگاری بامنافع ملی و اساسات ژورنالیزم نداشته باشند !!!!

    در افغانستان بعد از بوجود امدن دیموکراسی دروغین رول رسانها در بلند بردن شعور فرهنگی و سیاسی بسیار ازنده بود اما متاسفانه که دولت افغانستان از ان همیش بحیث ابزار سیاسی استفاده نموده و زمینه رشد رسانه های غیر ملی را بیشتر مساعد ساخته و رسانه های ملی نسبت نداشتن بودیجه و امکانات نتوانسته اند تاالحال جایگاه مشخص را در خانواده مطبوعات کمایی کند !!!

    معمولا رسانها در کشورهای جهان سوم رسانهای جاپی انقدر از ارزش بالای برخوردار نبوده اند جون در این کشورها سطح سواد بسیار پایین بوده و بدون کسانی که سواد دارند دیگر مردمان ان کشورهای نمی توانند که از مطبوعات چاپی استفاده کنند !!!!

    اما مطبوعات الکترونیکی در افغانستان دارای اهمیت و یژه ای هستند چون رول رسانها ی دیدنی و شنیدنی بسیار زیاد هست بنا به تناسب رسانهای دیدنی چون برق لازم در دسترس نیست می توان رادیو را که با مصرف کم در دسترس همه قرار دارند یکی از پرقدرت ترین رسانها نامید !!!
    اما میرمن حضرتی تمام نابسامانی جامعه را بدوش قوم و قبیله تعلق می دهد که هیچگونه صبحه قانونی ندارد !!!!

    اگر رسانها به قانون اساسی افغانستان احترام نداشته و رسانها هم خودرا بالاتر از قانون قلمداد بکنند پس این مصولیت دولت است تا در قسمت حفظ و نگهداشت قانون اساسی اقدام بکنند !!!!!

    جون دولت اولین مرجع ارشاد برای مردم هست بنا روزنامه پیمان ملی حتما کدام تخطی را مرتکب شده که از طرف دولت بازداشت گردیده اند !!!!

    چرا رسانهای دیگری را که با مو ضوعات جالب و خوانندنی با در نظر گرفتن عفت کلام و قدسیت قلم و در فکر اعاده و حدت ملی و با اصول و اساسات ژورنالیزم می نویسند بازداشت نگردیده اند !!!!!

    چون میرمن حضرتی همیش با استفاده از ازادی بیان خارجی و سویدنی می نویسند چون جامعه که میرمن حضرتی در ان زنده گی می کنند با جامعه افغانی هزارها فرسنگ دور است !!!!!

    بنا تقصیر شان نیست بخاطریکه هرچیز را ازدید قومیت و زبان تحلیل و تجزیه می کنند نه از روی و اقعیت های عینی و ذهنی جامعه !!!!

    چون روزنامه پیمان ملی هم یک اندازه به مسایل ملی به دید کم می نگرند و براهی حرکت می کنند که خواست ها و دیدگاه نسبتا معتدل خانم حضرتی راانعکاس می دهد !!!!!!!!

    ازادی بیان به مفهوم واقعی ان باید در نظر گرفته شود بدون در نظر گرفتن مسایل قومی ،زبانی ،مذهبی ،نژادی بنویسند !!!!!

    در عربستان سعودی حرف زدن سیاسی بند است و هرکسی که در مسایل سیاسی حرف بزنند مجازات می گردند !!!!

    چون دولت تمام زمینه های زنده گی مناسب را برای انها مهیا ساخته اند نه مانند کشورهای جهان سوم که !!!!!

    در هر جای حرف از مسایل سیاسی گروپی و حزبی شنیده می شود که این به نفع ملت افغان نبوده و زمینه سازی منازعه را بیشتر می کنند !!!

    یک حرف دیگر میرمن حضرتی که جواب های دندان شکن شاغلی کاکر را نداده اید !!!!

    و به مو ضوعات ژورنالیزم پرداخته اید می خواهم بدانم که جوابی نداشتید و یا کسی دیگری برایتان تا هنوز ننوشته است و مقاله اش برای نشر تکمیل نگردیده است !!!1

    به امید رسانها ی که صرف پل ارتباط بین مردم و دولت بوده و صدای مردم را به گوش دولت و مردم برسانند !!!!
    تا بشود که افغانستان هم مانند کشورهای دیگر دارای رسانها ی پویا با در نظر داشت اصول ژورنالیزم و منافع تمام مردم افغانستان !!!!!

    ادامه دارد

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس