صفحه نخست > دیدگاه > درک سطحی از یک نوشته روشنفکرانه

درک سطحی از یک نوشته روشنفکرانه

پاسخی به آقای عزیز عازم

سهراب توانا
همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

نوشته آقای عازم در باب مقاله ی " قوام دموکراسی در امریکا" از آقای رنگین دادفر سپنتا در تارنما یا سایت هشت صبح، نشانه سطح نازل فهم نویسنده آن از یک نوشته روشنفکرانه است. از آن جای که آقای عازم به درستی منظور آقای سپنتا را( نمی دانم دلیل اش پس زمینه های تاریخی و اجتماعی مسایل طرح شده در مقاله ی داکتر سپنتا است یا سبک فرهیخته و ادیبانه ی نوشتار او) نفهمیده اند، سخنانی را به زبان آورده اند که نه در خور صاحب آن قلم است و نه در خور شخص آقای سپنتا. به نظر من، هزره نویسی و دشنام نویسی به جای نقد درست به ادبیات مسلط بسیاری از نویسندگان ما تبدیل شده است. ما همان دیکتاتورها و جنگسالارانی هستیم که به جای تفنگ، قلم در دست و به جای گلوله، واژه ها و دشنام های تحقیر کننده را در اختیار داریم که مخالفان خود را سرکوب کرده و اسم ادبیات توتالیتر خویش را نقد می گذاریم. اول لازم است که آقای عازم شیوه درست نقد نویسی را تمرین کنند، و ارزش های که در یک نقد روشمند و علمی وجود دارد، مراعات نمایند. هدف نقد خالی کردن خشم های فروخورده سیاسی و اجتماعی علیه مخالفان نیست. ما می توانیم با یک نفر مخالف باشیم ولی نباید با زبان هتاکانه، تحقیرکننده و مملو از خشم و نفرت علیه مخالف خود استفاده کنیم. من این ارزش ها را در دانش و اخلاق آقای سپنتا به کرات دیده و به آن اذعان می کنم.

بر خلاف برداشت آقای عازم، منظور روشن آقای سپنتا در مقاله ی "قوام دموکراسی در امریکا" این است که امریکا با پشت سرگذاشتن تاریخ نژادپرستی که سیاهان به عنوان برده به سرزمین جدیدی به نام امریکا آورده شدند، از تمام حقوق انسانی بخاطر رنگ پوست محروم شدند، حتا مذهب آنها نیز این نژاد پرستی را تایید کرد، توانست مرزهای نژادی را بشکند. نیویورک تایمر، روزنامه مشهور امریکایی دقیقا با همین تیتر و مضمون به استقبال پیروزی باراک اوباما رفت.

در کنار این که اوباما یک رهبر ارزشگرای امریکایی در جهان شناخته شده است، پیروزی او میراث پیروزمند جنبش حقوق مدنی به رهبری مارتین لوتر کینگ علیه تبعیض در جامعه مدرن امریکا است. چه بخواهید یا نخواهید، با انتخابات اوباما یک" نه" بزرگ به نژادپرستی تاریخی امریکایی از سوی خود مردم ایالات متحده امریکا گفته شد، که این نشانه ی پیشرفت تاریخی و اجتماعی امریکا است. پس منظور این نیست که چون اوباما سیاه پوست بود، در انتخابات پیروز شد. این برداشت، سطحی ترین فهم از نوشته ی آقای سپنتا است.

آن چیزی را که او در پی تبیین آن است، پیشرفت جوامع بسوی انسان گرایی است. یعنی، دیگر برای جامعه امریکا موضوع نژاد در مقایسه با دانش و خرد سیاسی و اجتماعی رییس جمهور شان ارزش خود را از دست داده است. ولی 30 سال قبل روزگار چنین نبود. اگر در سال 1970 باراک اوباما با همین شخصیت امروزی خود را از حزب دموکرات کاندید می کرد، حتا در سنا نیز رای نمی آورد.

موضوع مهمی که آقای سپنتا به آن اشاره کرد، و به نظر من می توان آن را بحران ارزشی مدرنیته و تناقض غیر قابل توضیح، دانست. آقای سپنتا می گوید که آیا دموکراسی اروپایی به یک مسلمان ترک و یا به یک سیاه الجزایری رای خواهد داد یا نه؟ این بحث ها در اروپا پس از پیروزی اوباما به شکل واضح آن مطرح شده است. سوال اساسی در برابر دموکراسی های اروپایی این است که ما یک اوبامای اروپایی خواهیم داشت یا خیر؟

اروپا به این زودی نمی تواند به این پیشرفت امریکا دست پیدا کند. دموکراسی های اروپایی با اعمال تبعیض نسبت به مهاجرین و اقلیت ها در موارد مختلف، شکیبایی و آرمان فرصت های برابر برای تمام شهروندان، فارغ از رنگ و مذهب را زیر سوال برده است. . عملا، دموکراسی اروپایی تقلیل به تضاد نژادها و فرهنگ های به صورت آرام و در خفا شده است. دموکراسی های اروپایی به وفاداری مهاجرین مسلمان خود نسبت به کشورهای شان شک دارند. سوال عمده برای آنها این است که آیا با رشد مهاجرین، هویت اروپا در خطر نخواهد افتاد؟

خطر راسیسم و گرفتن فرصت های سیاسی و اجتماعی به بهانه ی نژاد و مذهب، دموکراسی های غربی را تهدید می کند.

پس هنوز مساله ی رنگ و مذهب در غرب مهم است. حتا در امریکا جمهوری خواهان تلاش کردند که اوباما را به خاطر نام میانی اش، حسین، به سابقه ی اسلامی پدرش ربط بدهند. حتا آن پشتی مجله" نیویورکر" که اوباما در زیر عکس بن لادن به تصویر کشیده شده بود، در ادامه روند مروج اسلام هراسی در امریکا به شمار می آید. این واقعیت های تراژیک جوامع حتا در ملتی که اوباما را انتخاب کرده است، وجود دارند، و سال ها بر این کشور خواهد گذشته تا روزی دیگر یک باراک اوبامای مسلمان، بودایی، یهودی را انتخاب کند.

نکته دیگر که به نظر آقای عازم تفرقه برانگیز رسیده است، اشاره داکتر سپنتا به موضوع قوم گرایی در سیاست افغانستان بود. آیا یک ازبک حاضر است که به یک هزاره به عنوان رییس جمهور رای بدهد؟ ایا یک پشتون حاضر است که به یک ازبک به عنوان رییس جمهور رای بدهد؟

با توجه به شرایط کنونی افغانستان این کار ناممکن است. زیرا، ساده ترین خصوصیت جامعه افغانستان قبایلی و قومی بودن آن است. مشکل ما در این است که به جای حل معضل اجتماعی و تاریخی خویش در پی توجیه آن هستیم. اختلافات قومی از دیر باز در افغانستان سابقه دارد، و تمام کشور ها، مثلا کانادا مشکل فرانسوی زبان های کبک با بخش انگلیسی زبان این کشور، دارای این اختلافات به پیمانه های متفاوت است. نیرومندی خرد سیاسی ملل مترقی در این است که به جای کتمان مشکلات آن را مطرح کرده و برای حل آن کوشش می کنند. افغانستان نیز باید از این خصوصیت برخوردار باشد. اگر اختلافات قومی در کشور ما وجود دارد، راه حلی برای آن پیدا شود. ولی اگر کسی از آن صحبت کرد، نباید مانند آقای عازم هرچه از دهان ما برآمد نثار آن فرد کنیم. این اخلاق عامیانه نشانه عقب ماندگی فرهنگی است نه فراست و غیرت ملی.

عامیانه گری داکتر رنگین سپنتا در سیاست

راستي به حال ملتم بايد خون بگيريم كه يك وزير خارجه اش، يك دكتر و حقوق‌دان در چنين چاه تنگ فكري اسير است

چهار شنبه 4 فوريه 2009, نويسنده: عبدالعزيز "عازم"

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • سلام به کابل پرس? وخواننده گان محترم!!!

    اقای سهراب توانا بعدازسلام خدمت بعرض برسانم که در حال واحوال کونی که جامعه ما در یک حالت بحران قرار دارد وازهرطرف تحت ضربات دشمنان وطن میبا شد برای شخص که درسطح وموقف اقای سپنتا قرار داشته باشد نباید ازچنین الفاظ که ازطرف کشورهای همجوار صادرشده است استفاده صورت گیرد زمانیکه از واژه هاوشعار های صادراتی کشورهمسایه چون ایران یا پاکستان استفاده میشود وهمه هم میدانند که تلاشهای زیرنام زبان،قوم وملیت بخاطر برهم زدن وحدت ملی جریان دارد استعمال چین الفاظ بیدرنگ مورد سوال قرارمیگیرد ورنه در شرایط عادی شاید این یک گپ معمولی باشد اقای عازم هم این مسله را نظربه شرایط فعلی مورد انتقاد قرارداده است اولویت فعلی مردم ایجاد فضأ صلح وامنیت است اختلاف یک پدیده اجتماعی است ودرهرجامعه کم وبیش وجود دارد عقل وخرد حکم میکند که باید با مذاکره وتفاهم مناقشات قومی قبیلهٌ ئی لسانی حل وفصل شوند نه اینکه افتخارات تاریخی رابه مسخره گرفت این یا ان قوم را فاشیت ویا قبیله گراخطاب کرد. اگر از اقای سپنتا سوال شود که در مدت چارسال در وزارت خارجه ومشاوریت چه کسی شمارا تهدیدکرده که به زبان دری صحبت نکنید ؟ ایا اقای سپنتا همین اکنون بکدام لسان دروزارت خارجه حرف میزند؟ کسی مانع شده که به دری حرف نزنید؟؟ نه خیر.پس ضرورت به چنین ارزه گوئی چست؟.

  • سلام به همه!

    با وجود احترام بی پایانیگه به آقای سپنتا دارم میخواهم به حیث یک پشتون بگویم که بلی آقای سپنتا! همین حالا امکان دارد و قبلاٌ هم امکان داشته که افراد یک قوم به شخص مربوط به قوم دیگری در افغانستان رای دهند. بهترین مثالش آقای بشر دوست است که بسیاری پشتون ها برایش رای دادند و در انتخابات آینده هم بسیاری پشتونها بشمول خودم برایش رای خواهند داد. و این را هم بیاد داشته باشید که نخستین رهبر سیاسی پشتون ها (بایزید روشان بنیانگذار تحریک روشانیان) ۴۰۰ سال پیش پشتون نبود.و پشتونهای پیروش تا آخرین کارزار با وی بودند. 

  • سلام به همه.
    قرار عادت ،یکبار تمام سایتها اعم از دری ـ فارسی وپشتو و ازبکی ،لسانهای مروج کشورم از نظر میگذرانم،مطالب جدید را مرور مینمایم،کمتر نویسندهگان وناشران پشتو ،از برابری واحقاق شهروندی صحبت رانده ،وبر وحدت ملی مثل زمامداران اسبق وطرفداران اندیشهً سکتاریستی تاکید نموده است،نظر به نویسندهگان دری ـفارسی وازبکی.لذاآرزومندم که:
    1ـ نخبه گان دری زبان وازبکی، منبعد در مساًیل وحدت ملی تاکید ورزند.
    2 ـ از نخبهگان پشتو زبان توقع میرود در احقاق شهر وندی،سهیم وسیع اتباع کشور در ساختارهای ،سیاسی،اقتصادی ،فرهنگی و کلتوری وبه خوانیش گرفتن واقیعت های تلخ کشور وافتخاراتش در مسیر تاریخ، از مقاله های شان مارا مستفید سازند.تشکر

  • خدمت اقا یا خانمی که که اسم خودرا نه نوشته اند! حرف های ترمینالوژی ومصطلحات وغیره ازین قبیل سخنان که شما از آن نام برده اید، جز بهانهء بدست دشمنان زبان فارسی برای جلو گیری ازرشد وبا لنده گی آن چیزی بیشتری نه میتوان آن را تعبیر نمود. این تر مینالوژی ومصطلحات که شما از آن نام می برید بواسطه حکومت های که به اساس اراده وآرای مردم بوجود آمده باشند، ساخته نه شده که به آن بایست احترام قایل شد وآن را مدار اعتبار دانست. این نوع جفا کاری ها را که حکومت های استبدادی وغیر مردمی برای دوام زمامداری خود در حق مردمان این کشور نموده اند بیشمار است که یکی آن، هم همین مسآله مصطلحات است که به اساس ارادهءوخواست همه اقوام وملیت های ساکن این کشور بوجود نیامده است،که آن را به حیث یک سنت دایمی قبول کرد. در مورد اینکه بین زبان فارسی در ممالک مختلف فارسی زبان فرق های لهجوی موجوداست ،این یک امر طبیعی است. در داخل افغانستان هم فرق های لهجوی زیادی بین فارسی کابل وفارسی بدخشان یا بین فارسی هرات وکابل موجود می باشد. به همین ترتیب در زبان پشتو فرق های زیادی دربین پشتوی کندهار وپشتوی مشرقی ویا پشتوی مردم جنوب موجود بوده که بعضآ به مشکل هم دیگر را درک می نمایند.هم چنان بین پشتوی پاکستان وپشتوی افغانستان فرق های لهجوی قابل محسوسی موجود می باشد که همهء آن هارا زبان پشتو می نامیم نه چیزی دیگری. زیرا فرهنگ وزبان مرز نه می شناسد. زبان فارسی در افغانستان، تاجکستان وایران وهمهء ممالک فارسی زبان همان یک زبان فارسی است که نه می توان آن هارا به نام های جداگانه یاد نمود. چیزیکه برای یک زبان مهم پنداشته می شود قواعد گرامری آن زبان است که در بین همه ممالک فارسی گوی ای قواعد گرامری یکسان بوده وهیچ کدام فرق در قواعد گرامری شان دیده نه می شود. واز طرف مرز های سیاسی به معنی مرز های فرهنگی و زبانی نبوده ، بلکه فرهنگ وزبان فرا تر ازین ها می باشد.این فرق گذاشتن ها وتمایز قایل شدن ها بین زبان واحد فارسی کار دشمنان خارجی واستعماری این زبان به ویژه انگلیس ها وروسها ودشمنان داخلی آن بوده است که ما باید آن رادر نظر داشته باشیم. در مورد اینکه شما فرموده اید که یک مثلث کشور های فارسی زبان درحال شکل گیری است. این موضوع برای رشد زبان فارسی یک اقدام خوب است که نباید از آن بیم داشت. اگر همچو یک ایدهء دربین پشتو زبانان پاکستان وافغانستان یا کشوری دیگری اگر موجود باشد طرح شود برای رشد زبان پشتو یک کار موثر پنداشته می شود، که از آن باید استقبال کرد نه تشویش!

  • همین آقای که درفشانی نموده اندو نام خودرا نه نوشته اند وگفته اند که نوشته های شبیر کاکر وحنیف رستم را خوانده اید وفشار تان بالا رفته است، خودش حنیف خان رستم است که دریک جای اسم خودرا می نویسند ودرجای دیگر اسم خود را نمی نویسند و نوشته خودرا خود تآیید و تعریف می کنند. خوب است که دوستان به این شیوهء منفی جعل کاران وچهره های شان آشنایی حاصل نمایند و چهره های که باتزویر وفریب عادت دارند شناخته شده وحرف های میان خالی شان مثل چهرهء قلابی شان عریان گردد.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس