روزنامه پيمان بسته شد!
کابل پرس ضمن محکوم کردن فشار بر رسانه ها و روزنامه نگاران، اميدوار است اين روزنامه دوباره به خانواده ی مطبوعات در افغانستان بپيوندد
کابل پرس?: متاسفانه روزنامه پيمان چاپ کابل در اثر فشار مقامات بلندپایه ی افغانستان و بازداشت خبرنگارانش متوقف شد. کابل پرس ضمن محکوم کردن فشار بر رسانه ها و روزنامه نگاران، اميدوار است اين روزنامه دوباره به خانواده ی مطبوعات در افغانستان بپيوندد.
روزنامه پيمان بسته شد!
آخرين يادداشت اين روزنامه
روزنامه پيمان سرانجام در پي فشار هاي فوق العاده از سوي جريان هاي مشخصي كه دموكراسي و آزادي بيان را مانع فعاليت هاي خود مي دانند به كار نشرات خود پايان داد. اين روزنامه پس از نشر يك مطلب غيرعمدي كه با عنوان مشابه جا به جا شده بود با موجي از اعتراض هاي شديد و ويرانگر مواجه شد. دست اندركاران روزنامه كه نخستين كساني بودند كه متوجه اين جا به جايي شده بودند بلافاصله و پيش از ديگران، با عذر خواهي از مردم مسلمان افغانستان و نشر مطالب دوامدار در اين مورد تلاش كردند كه اذهان عامه را نسبت به واقعيت مسأله روشن كنند.
اين موضوع باعث شد كساني كه با خط فكري و نشراتي روزنامه پيمان به درستي آشنا بودند، قانع شوند و يك عمل ناخواسته را به پاي كارنامه روشنگرانه پيمان ننويسند.
ولي از جانبي ديگر حلقاتي كه روشنگري ها و انتقاد هاي روزنامه را برنمي تافتند از فضاي به وجود آمده بيشترين استفاده را كردند و با داشتن امكانات تبليغي، سياسي و نظامي تلاش كردند تا جلو نشرات روزنامه را بگيرند. بر اساس برخي گفته ها از اولين روزهاي پس از اين واقعه رييس جمهور كرزي با سازمان دهي برخي گروه ها و استفاده ابزاري از احساسات مذهبي مردم جوي را به وجود آورد كه ديگر انتشار روزنامه را ناممكن مي ساخت.
بازداشت دسته جمعي شماري از كارمندان روزنامه پيمان براي چند ساعت از سوي دادستاني كل و زنداني شدن مسوول خبر اين روزنامه به مدت ده روز بخشي از فشار هايي بود كه روزنامه پيمان در اين مدت تحمل كرده است. در كنار آن تهديد هاي تليفوني و حمله به برخي از كارمندان اين روزنامه نيز در اين مدت پيوسته ادامه داشته است. روزنامه پيمان به اين باور است كه بر اساس قوانين كشور پي گيري اين قضيه پيش از اين كه كاردادستاني كشور باشد از راه كميسيون بررسي تخطي رسانه هاي وزارت اطلاعات و فرهنگ قابل پي گيري بوده است. ولي از آن جايي كه رييس جمهور كرزي از روحيه انتقادي و اطلاع رساني غيرجانبدارانه روزنامه پيمان به ستوه آمده بود خود به عامل اصلي فشار ها و تهديد ها براي روزنامه پيمان تبديل شد.
قابل ذكر است كه روزنامه پيمان در نزديك به يك سال از كار نشراتي خود به عنوان يك رسانه آزاد و مستقل تلاش كرده در خدمت آزادي بيان و روشنگري توام با شناخت از حساسيت هاي فرهنگي و ديني مردم قرار داشته باشد. اصول اصلي كار روزنامه پيمان را در اين مدت، دقت، عدم جانبداري و توازن در ارايه اطلاعات و گزارش ها براي مردم تشكيل داده و دست اندركاران روزنامه هيچ وقت نخواسته اند كه احساسات و عواطف شخصي خود را در برابر افراد و گروه ها بازتاب دهند.
به همين دليل نيز روزنامه پيمان به زودي به يك روزنامه پرطرفدار و خواندني در بخش هاي وسيعي از كشور تبديل شد. وفاداري به اصول بنيادين روزنامه نگاري سبب شد كه اقشار مختلف مردم با روزنامه پيوند بيابند و آن را مهم ترين ارگان پخش افكار و خواسته هاي شان برگزينند.
ولي ديگر اين روزنامه با فشارهاي رو به افزايش بخشي از جناح دولت نمي تواند به روال گذشته به فعاليت ادامه دهد و از آن جايي كه بيم آن مي رود كه مخالفان پيمان تلاش كنند تا مواضع و اصول آن را خدشه دار و يا به نفع خود تعديل كنند اين روزنامه اعلام مي كند كه پس از اين كار نشراتي خود را متوقف مي كند. اين در حالي است كه دولت افغانستان خود را ملزم به پاسداري از آزادي بيان و دموكراسي مي داند و ميليارد ها دالر را براي نهادينه كردن اين ارزش هاي مدرن و جهاني از كشورهاي كمك كننده دريافت كرده است
پيامها
8 فبروری 2009, 09:06, توسط سهراب پوپليار
روزنامه پيمان يک نشريه حزبی و قومی بود , بوسيله چند چوکره شورای نظار متوفی اداره می شد ؛ چند نفری دور يک ميز می نشستند و به حامد کرزی ؛ فحش می دادند ؛ اينان در نظر بود برای عبدالله عبدالله وزير خارجه اختلاسگر سابق و سخنگوی احمد شاه مسعود فقيد ، کمپين کنند که از شدت حواس پرتی و عدم درک جامعه به مقدسات مذهبی ؛ توهين کردند و توبيخ شدند ! سر دبير کابل پرس? تمامی کامنت های مربوط به روزنامه پيمان را در گذشته سانسور کرد ؛ ميدان دادن بيش از حد به چرنديات يک خانم وابسته به «برادران مسعود » نشان ميدهد که کابل پرس هم با اين قومگرايان فاسد ؛ همبستگی فکری دارد ! سهراب پوپليار
8 فبروری 2009, 09:42, توسط نادر افشار همان كسي كه شما ها خوب مي شناسيد اش
جناب آقاي يار پوپل، ديگر پل تان كند شده است و پالوان دزدي تان را باد برده است برويد در آيينه نگاه كنيد ولي قبلا توصيه مي كنم با آمادگي قبلي اين كار را بكنيد كه مبادا از قيافه كريه تان بترسيد.
اين افغانستان نيست بلكه فغانستان است و شما هم مداري هاي مداري بزرگ تري مانند كرزي مقلد و بي مايه. تا ديروز سنگ طالب را به سينه مي زديد و امروز دموكراسي غربي را به روي خود مي كشيد تا بلكه آبستن شويد و بر ايل و تبار تان افزوده گردد. شما نان تان را به نرخ روز مي خوريد و هنوز در قبيله هاي تان خانه نشيمن و تشناب يك حكم دارد. دموكراسي و آزادي بيان و حقوق بشر و حتي اسلام در منطق شما اهميتي ندارد و به فلان زي و فلان زي تان مي نازيد. و حالا هم به فلان ديگران. برويد كه روزي تان در جاي ديگري است و از روزنامه صحبت كردن نه در صلاحيت شماست و نه در صلاحيت ايل و تبارتان كه كلانش احمد شاه فلان كاره است.
8 فبروری 2009, 13:35, توسط شهاب
سهراب پوپل یار! کسانیکه که با افکار متحجر قبیلوی طالبانی آراسته اند. باید هم مثل خودت حرف بزنند. شما تاریک اندیشان عقب گرا مایه همه بد بختی های این خاک هستید. شما به جز از خود دیگران رانه می شناسید. همین خود خواهی بی جای تان اژدهایی است که شمارا می آزارد ومجبور تان می سازد که به دیگران با همین شیوهء طالبانی بر خورد نمایید. چون باچشمان کور قبیله به همه چیز نگاه می کنی کابل پرس? را نیز با همان چشمانت دیده ای.
8 فبروری 2009, 15:30, توسط فرزانه
حرف حساب را جناب پوپليار گفته ؛ فحش دادن آسان است؛ شما که قبيله را دوست نداری ، و قبيله را عقب مانده می دانی ؛ هنر تو هم قبلا آزمايش شده است ؛ بلای که احمد شاه مسعود ؛ بر سر اهالی کابل و افشار آورد ؛ هنوز زنده و در ذهن ها حک شده است . تورن اسماعيل ميخواست در هرات ؛ خيابان ها را ؛ زنانه و مردانه ، بسازد ، يک خيابان برای عبور ز ن ، يکی برای مرد !! دختران جوان را ا ز کنار خانواده و نامزدش می بردند بيمارستان تا « بکارت » او را معاينه کنند ! شما جيره خواران اجانب و دغلبازان « جمعيتی » که شاخه ای از « جماعت اسلامی » پاکستان هستيد ؛ مارشال فهيم پليد رهبر سياسی تان و سياف زمينخوار قائد مذهبی تان است ؛ نقشه و حرکت استراتيژيک تان بازگشت به گذشته خونباريست که پس از سقوط داکتر نجيب در کشور پديد آمد ؛ مدارس ؛ انبارگاه اسلحه و دهشکه شد ؛ ريش ها دراز و عقل و شعور کوتاه شد . از د همزنگ تا کوته سنگی ؛ عبور و مرور کار حضرت فيل شد ؛ زيرا جاده ها در تسلط چندين گروه و باند و دسته بود ؛ شما برويد جهنم و اينهمه حرف قبيله را نزنيد ؛ شما همين حقارت تا آخر قرن بيست و يک بس تان است که به مجرد خارج شدن مملکت از کام خرس قطبی ، دوباره آنرا به حلفوم عمو سام افگنديد و اکنون سربازان چهل کشور ، جلو چشم تان ، رژه ميروند و گاه در قريه جات به دختران خرد سال نيز تجاوز جنسی می کنند ! خانم مهسا ، سردبير رونامه حزبی يک منطقه خاص افغانستان ؛ آنقدر مضحک و ناشيانه عمل می کند که گويی بالاخانه را به کرايه داده باشد ! ايشان هم به کرز ی فحش ميدهد ؛ هم بد و بيراه می گويد؛ و هم به او نامه سرگشاده و فلان و بهمان می نويسد واز « اما م زاده » ی که قبولش ندا رد ، طلب استعانت می کند! ؛ تحليل های اين خانم در حد و سويه « سپاه پاسداران ايران » و « حوزه علميه شيخ آصف محسنی » است؛ بهتر بود اين خانم به حيث منشی خانم آمنه افضلی ( ولينعمت سابق اش) به کار می پرداخت و با جهان سياست و ژو رناليزم وداع ميکرد! حيف از وقتی که برای نوشتن اين چند عبارت صرف شد . با احترام . فرزانه پرتوی
8 فبروری 2009, 14:21
توقیف روزنامه ها کاری درستی نیست. شورای علما که رئیس جمهور کرزی هم از ترس شان حتی چای سبز را با ترس مینوشد که مبادا به کفر متهم اش کنند از برکت شیطان الدین ربانی و ملا های فاسد که از اسلام و دین برای منافع شان استفاده میکنند به چنان قدرتی مبدل شده که اکنون خود دولت را در انحصار قرار داده اند.
اما اگر راستی بگویم در همین مسله خاص قدری در نکوهش عمل علما تردید هم دارم این برای اینست که میبینم چند گودی شورای نظار از جمله فرشته دزدان و جنایتکاران حضرتی دهن گشوده. دهن گشودن او و چند فاشیست تاجک که از فاشیست ها فارس تقلید میکنند به این معنی است که زیر کاسه نیم کاسه ای است و الی آنهایکه از ملا مسعودجنایتکار قهرمان میسازند و شیطان الدین ربانی را استاد محترم خطاب میکنند هیچگاه به آزادی بیان کاری ندارند.
9 فبروری 2009, 03:55, توسط صدرالدین کلکانی
سلام به همه ؟
واقعاروزنامه پیمان یک روزنامه ملی نبود بلکه یک روزنامه فروخته شده بد وکسانی در ان کار می کردند که برای یکتعداد اشخاص قهرمان خطاب کنند و برای و حدت ملی کار نمی کردند بخاطر دوری اقوام کارمی کردند برای این کارمی کردند که یک ولایت باید تمام ادارات را باز دردست رس خود داشته باشد مانند سابق و نشنیلستان قومی و زبانی هم در این روزنامه به مشاهده می رسید مانند زراق مامون و مهسا طایع که خوی بوی فرشته ماروگزدم که فرشش شده بود قرار داشت خوب شد که یک نشریه که بی اتفاقی را دامن می زد بند شد !!!
به همه دوستان تبریک
19 فبروری 2009, 03:42, توسط گردیزی
سلام
میدانید شما نه کسانی هستید که خودرا معرفی کرده اید و گرنه کلکان مرد خیز چنین نامردی را نمیتواند تحمل کند . و فرزانه خانم شما خود قضاوت کنید منطق و فهم شما کجا و از این خانم شاعر نویسنده و فرهیخته مهسا طایع کجا شما چنان کوچک و خورد خود را ساخته اید که مردم حتی از نوشتن جواب به شما عار کرده اند.