
سالگره فاجعه افشار نرسیده است؟
صبح روز بعد از حمله شبانه٬ و کشتار و تاراج مردم افشار٬ در"هوتل انترکانتینینتال" جلسه ای به ریاست شخص "احمدشاه مسعود" تشکیل شد که در این جلسه شیخ "آصف محسنی" قندهاری٬ سید "حسین انوری"٬ سید "مصطفی کاظمی" و "رسول سیاف"٬ "یونس قانونی"٬ "داکتر عبدالله" و "قسیم فهیم" همراه با تعداد زیادی از فرماندهان اصلی "شورای نظار" و "حزب اتحاداسلامی" حضور داشتند
خاطره فاجعه تاریخی" افشار " یا " زخم خونین کابل" هنوز زنده و برای مردم افغانستان جگر سوز است. بلی تا همیشه تاریخ برای مردم این سر زمین سخت جگر سوز و نفرین آفرین است. زیرا عمق این فاجعه آنقدر بزرگ و بی رحمانه بود که تاریخ بشریت و البته که زندگی و خاطره جمعی همیشه مردم خسته افغانستان هرگز نمی تواند آن را فرموش کند.
در زمستان هرسال و در فصل سرما و یخبندان افغانستان وقتی مردم کابل در کنار یکدیگر و درنزدیکی "بخاری" نیمه جان خانه و یا در گرد یک "کرسی نیمه گرم" خویش می نشینند٬ خرسدسالان و بچه های خانه وعلی الخصوص زنان و مردان کهنسال غرب کابل ناخواسته و ناگاه به یاد "فاجعه افشار" می افتند. دراین رابطه کودکان و نوجوانان بیش از دیگر اعضای خانواده از همدیگر می پرسند: برادر٬ خواهر٬ کاکا و پدر٬ " آیا سالگره افشار نرسیده است؟" به آن روز غمناک و فاجعه آمیز چند روز مانده ؟ آیا وقت آن نرسیده تا همه آماده شویم و به زیارت مادر و برادر وخواهر خردسال مان و سایر شهدای مظلوم " افشار" برویم؟
راستی پدر جان و کاکا جان! "قبرستان" دامنه "کوه افشار" عجب هوای سرد و دلگیری دارد؟ هوای جنایت و خون بر مغز و روح انسان سنگینی می کند و غبار غم غربت و یتیمی بر یتیمان بجا مانده از جنایت افشار سایه می افکند.؟ غم گین ترین روز ما آنروزی است که بر مزار شهدای افشار می رویم. زیرا یاد مادر عزیزم و خواهر خردسال و برادران نوجوانم زنده می شود. آخ که مادر نیست و خواهر و برادرانم را از دست دادم!

عکس از سایت ديده بان حقوق بشر
"قتل عام مردم هزاره در "فاجعه افشار" کابل توسط شورای نظار به رهبری احمد شاه مسعود و اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرب رسول سياف، در تاريخ 11هم فيبروری 1993 صورت گرفت که این کشتار با موافقت حزب حرکت اسلامی به رهبری شيخ آصف محسنی قندهاری، سيد حسين انوری و بعضی فرماندهان سادات شيعی انجاميد. که تاريخ مردم افغانستان و علی الخصوص هزارهها را تا ابد به خون رنگين ساخته است. " (برگرفته از گزارش پروژه عدالت برای افغانستان ص 78)
بر پایه گزارش اسناد مذکور:" صبح روز بعد از حمله شبانه٬ و کشتار و تاراج مردم افشار٬ در"هوتل انترکانتینینتال" جلسه ای به ریاست شخص "احمدشاه مسعود" تشکیل شد که در این جلسه شیخ "آصف محسنی" قندهاری٬ سید "حسین انوری"٬ سید "مصطفی کاظمی" و "رسول سیاف"٬ "یونس قانونی"٬ "داکتر عبدالله" و "قسیم فهیم" همراه با تعداد زیادی از فرماندهان اصلی "شورای نظار" و "حزب اتحاداسلامی" حضور داشتند. داکتر عبدالله٬و فهیم هرکدام فرماندهی یکی از گروپ های نظامی شورای نظار را برعهده داشت. در این جلسه گفته شد که :" در حمله بر افشار تکلیف مردم بیگناه چه می شود؟ جنایت ناموسی و کشتار عمومی مردم صورت میگیرد. خانه های مردم خراب و مال و دارایی آنها به تاراج می رود و ....؟. همه سکوت کردند و هیچ تدبیر مشخصی اتخاذ نشد. زیرا عمده جنایت ها و قتل عام های عمومی بعد از آن جلسه صورت گرفت." (پروژه عدالت برای افغانستان ص 47)

عکس از سایت ديده بان حقوق بشر
بر بنياد گزارشهای گاردين در سال 2001 " افراد تحت امر احمد شاه مسعود و سياف بيش از 1,000 نفر را در افشار کابل قتل عام کردند. به زنان تجاوز میکردند و بعد آنان را به قتل میرساندند. آنان حتی به سگهای شان هم رحم نکردند و حيوانات را هم به تير بستند".(گزارش پروژ عدالت برای افغانستان ص 51)
آری جنایت و" فاجعه افشار" در فصل برف گیر و یخبندان کابل اتفاق افتاد. زمستان 1372 فصل دردناکی بود. همان فصلی که گرگ های گرسنه و وحشی "کوهستانات شمال کابل" پلان حمله و غارت دادند و با پیشبازی سگان سرگردان و زالو صفت منسوب به مردم٬ به شهر کابل هجوم آوردند. البته همان گونه که همه بیاد داریم در این جنایت ها٬ کشتارها٬ دریدن ها و تاراج ها٬ خوک های خون آشام دره های تاریک وحشتناک "پغمان" هم جزو این گله بود.
یاد مردم کابل باشد که گرگان گرسنه دیروز منطقه "شمالی کابل" و خوک های وحشی "دره های پغمان" همان تربیت شده های دیروز و باقی مانده های امروز اردوگاه کوهستانات "سیبری روسیه" و صحرای تفتیده "عربستان" بوده و هستند. که در شرایط کنونی برخی از نسل های تربیت شده "سگ های تربیت یافته روسیه" و مارهای هفت رنگ "صحرای حجاز" تاکنون هم در کمین مردم افغانستان و مشغول مکیدن خون و جنایت بر آنان است. با این تفاوت که دیروز زیر لوای شعار "دولت به اصطلاح مجاهدین" و امروز هم با شعار "حکومت دمکراسی" سر در آخور قدرت و جنایت دارند.

کاری از بشیر بختیاری
همه بیاد داریم که در "جنایت تاریخی٬ افشار" خوک های گرسنه به خون و شرف مردم در آخر یک شب تاریک از "کوه تلویزیون" و "کوه پغمان" زوزه کنان سرازیر شدند تا "منطقه افشار" را با خاک یکسان کنند و مجاهدت ها و قهرمانی های خویش را با قتل عام کودکان و تجاوز به شرف و حیثیت دختران و زنان بی دفاع و مظلوم این منطقه به اثبات برسانند. تخریب وسیع خانه های گلین مردم و رگبار بی رحمانه و دیوانه وار بر مردان و زنان همراه با تاراج دارایی های انسانی٬ مالی و مسکونی "منطقه افشار" خرج مانور نظامی و سلطه چند روزه حکومت به اصطلاح اسلامی مجاهدین(!!!) شد. تدارک دوباره جنایت و تامین مخارج زندگی گرگان گرسنه منطقه "شمالی کابل" نیز هدف دیگری بود که با این تاراج وسیع به آن دست یافتند..

نکته قابل یاد آوری این که: "جنایت افشار" از نظر تاریخی یاد آور و تداوم بخش اولین هجوم "دزدان کوهستانات شمالی" بر شهر کابل است٬ همان دوره ای که درتاریخ افغانستان به عصر دزدی و جنایت سقوی ها (منسوب به سلطه نظامی چند روزه حبیب الله "بچه سقاو" بر کابل) شهرت یافته است. در عصر سقوی تاریخ کشورما٬ یک "کوهستانی راهزن" ویک غلام بچه دربار موفق شد تا در یک فرصت دزدانه به کابل یورش آورد و جنایت و قساوتی را در تاریخ به یاد گار گذاشت که هرگز برای مردم افغانستان فراموش نخواهد شد. "جنایت افشار" هم تکرار همان دزدی و تاراج و راهزنی بود. با این تفاوت که عمق همه جانبه جنایت اخلاف سقوی ها درمنطقه بی دفاع " افشار" از نظر کشتار انسانی٬ جنایت ناموسی و تاراج دارایی بسیار بیش از جنایت "سقاو زاده" بود.
آری دزدان کوهستانی و گرگ ها و خوک های خون آشام آنروز در یک شب ظلمانی و سرد زمستان به منطقه افشار هجوم آوردند. در مرحله اول وفق شدند قلب کودکان مظلوم و به خواب رفته افشار را دریده و خون گرم آنان را سربکشند. در مرحله بعد توانستند استخوان های فرتوت پیر زنان وپیر مردهای را که از هوای سرد زمستانی کابل به خواب پناه برده بودند٬ به دندان بگیرند و به سختی و بی رحمی بشکنند.
روشنفکر آزاد اندیش کشور ما "داکتر سپنتا" سران اصلی دست اندرکار و طراح اصلی جنایت افشار را " دزدان و سنگ فروشان کوهستانی" لقب داده است. دزدان کوهستانی منطقه شمالی پس از این فاجعه توانستند بدن های باقی مانده "مردم قتل عام شده افشار" را به کوچه و سرک افشار زنده زنده پوست کنند و استخوان های آنها را همراه با کاروان سنگ های قیمتی معادن "زمرد" پنجشیر و "لعل" بدخشان به بازارهای پیشاور و اسلام آباد بفروشند. تا خرج حکومت نظامی و زندگی نکبت بار خویش را تامین نمایند.

فاجعه افشار "زخم خونین کابل" است. که بر تارک جبین این سرزمین باقی مانده و خونش تا همیشه تاریخ افغانستان جاری و ساری خواهد بود. تا باشد که این هم مانند سایر جنایت های حکومت چند روزه " دزدان و سنگ فروشان کوهستانی" در سینه تاریخ کشورما ابدی شود. بی شک جنایت افشار از جنس جنایت و کشتار مردم بیگناه مزار شریف ٬ بامیان٬ یکاولنگ و منطقه "کنده پشت" قندهار است که تا همیشه تاریخ نمای مظلومیت مردم ما و جنایت گرگان و خوک صفتان بیگانه پرست خواهد بود. یادهمه ای شهدای افغانستان گرامی باد!
سالگره "جنایت فاجعه افشار" بر مردم بجا مانده از آن جنایت تسلیت باد. نفرین بر تمام کسانی که آفرینندگان و عاملان این جنایت بودند. یاد مادران شهید شده در افشار که شاهد جنایت بر دختران و خردسالان خود بودند و کودکان قتل عام شده و سرهای پوست شده پیر زنان و پیر مردان و پیر زنان مظلوم و خانه های تخریب شده افشار و تمامی شهدای مظلوم افشار گرامی باد.
زخم افشار تا آخرین صفحه تاریخ تازه خواهد ماند
کاری از بشیر بختیاری
سه شنبه 10 فوريه 2009
واژه های کلیدی
دو قرن جنایت در افغانستان: جنایات نسل کشی، قتل عام، برده داری، جنگ های داخلی، جنایات جنگی و جنایات حاد علیه بشریت
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدفرشته حضرتی نازنین و کلول ملول:
اگر واقعا" وجدان دارید و خودرا روشنفکر و وطن پرست میدانید لطفا" در مورد قلم فرسایی کنید. درین جنایت سران خونخوار اکثر نژاد ها مشترکا" دست بهم داده و بی گناهان وبی پناهان را بدون کدام جرم وخیانت به ملت در خاک وخون کشیدند. نظر شما چیست؟
دوستان عزیز سلام!
نگذارید از فاجعه افشار بهره برداری سیاسی صورت بگیرد .امروز تحت نام اربکی در جنوب کشور سلاح ومهمات توضیح میشود وپروژه های تحت نام کوچی وکوچیگری در دست تهیه است واین در حالی است مردم تاجک وهزاره وازبک با استفاده از طرح دی دی آر خلع سلاح میشوند .درست در چنین موقع که اتحاد مردم هزاره وتاجک برای هردوی شان سرنوشت ساز است طرح کردن مسئله ای افشار اگر از جانب هر کسی باشد عملی عاقلانه نیست.
در خضوض مسئله افشار ودر مجموع در مورد جنگ های تنظیمی انوقت گلبدین وپاکستان بود که اختلاف هارا دامن زدند و هم طرف های در گیر گول انان را خوردند .وحالا که اینهمه سال وبعد ان اینهمه وقایع اتفاق افتاد باید این موضوع روشن شده باشد برادران چرا چشم تان را باز نمیکنید خطر قریبالوقوع است از بهسود بیاموزید . اینرا باید همیشه در کله خود مهر بکنید که مردم تاجک وهزاره سرنوشت مشترک دارند واگر هرگاهی در مخیله هرکدام شان کوچکترین حرکتی که منجر به اختلاف شان شود بروز بکند هردوی شان نابود هستند
Ba salami bisyar garm wa arezoyee movafaghiyat barayee baradari dilzoz va mehraban, jinabi Mahmudi rozy azinki zahmat kashidan va jinayati tarikhi ra peshkash namodan.
amrooz hamon shaghal hayee vahshi va sag hayee darande dar korsi parlamant nishnistan va khoni mardomi mazlomi afghanistan ra mechashad.
az Jomla in sagi (pir shikh asif) mohsini ki imrozz hazaran hazara zeri sokhanani in shaghal meshinad aya in mardom maga faramosh kardan ki in haman doshman khon har ast? wa in ham Yenosi ghanoni ki imroz dar parlamant nishasta va. hamchinin Fahim khon asham ki imrooz mashgholi tejaraty miljonha Dalar amrikayee ast. va an ham said anwari kasif ki dar inaja masroff ast. az tamai baradarn hazra mekhaham ki diga in sag hayee vahshi ra royye nadihad. said sheye hamisha dar haghi mardomi hazra khiyanat kar da ast. az khodavand dar akhir mekham ki in vahshiyan kasif ra az paye daraward. wassalm alikom.
Afghani
ترا بخدا که هنگام نوشتن این همه دروغ نشرمیدی؟ آخر هر کس می تواند قلم بردارد و بنویسند و از شکم خود راست و دروغ بکشد. چه می خواهی؟
افشار فاجعه بود؟ می خواهی این را ثابت کنی؟
حتی اگر یکنفر بیگناه در جایی کشته شود، فاجعه است. اما این فاجعه ها مسببین اصلی و فرعی دارند. کسانی که از مزدم سنگر گوشتی می سازند مسببین اصلی اند و شما آن ها را بنام بابه، یاد می کنید.
چرا در مورد آنها نمی گویید؟ آیا آنها نبودند که مردم را بگروگانی گرفته بودند؟ چرا هزاره ها در دیگر نقاط شهر کشته نشدند؟ مثلاً در خیرخانه در تایمنی در ده بوری و هر جای دیگر؟
یادت نرود که هزاره ها هم کشتند و میخ زدند و سینه بریدند و رقص مرده دیدند. اینها همه راست است یا دروغ کی می داند؟ اما می گویند.
از چرندیات شما هویدا است که شما از باند کسیف ، بی شهور ، بی فرهنگ ،بی هویت افغان ملت(ملا عمر کور، حکمتیار ، حامد کرزی ،احدی) استید. شما یک بار خود را زحمت بدهید و اخبار امروز را بخوانید . هفت حمله انتحاری از هم تبارتان . 47 نفر کشته اند و 145 نفر زخمی کردند(کرزی دیروز از برادران وحشی(طالبان) و ادم کش خود خواست تا به او بپیوندند) . این تنها اخبار امروز است . هفت سال همتبارتان به جز از مکتب سوختاندن، سربریدن ، انتهاری کردن ، هرویین کاشتن..... هیچ کاری دیگری نکرده اند . و اما امروز تو خواسته ای چرندیات در مورد افشار بنویسی .
در این جای شک نیست که در جنگ های کابل ازهمه اقوام افغانستان کشته شده اند که تعداد کشته شدها 26000 نفر میرسد. 10000 نفر در افشار کشته شده است و باقی25000 را کی کشته مسعود ؟ و یا مزاری ، حکمت یار !. چرا در مورد انها کسی هیچ نمی نویسد . من در ان موقع در شهر نو زندگی میکردم که روزانه هزاران راکت را گلبدین ،مزاری شلیک میکردند. یکی ازاین راکت ها را من شاهد بودم که در میدان والیبال اصابت کرد و 27 نجوانان بیگنا ه که مصروف والیبال بودند شهید کرد . اگر به این گز ها حساب کنیم مزاری باید هم ماحکمه کنیم .
سلام و درود خدمت تمام مردم داغ دیده این مر ز و بوم
نفرین به همچو افراد که از تازه ساختن زخم های مردم بجای التهام برای انداختن نفاق بین تاجک و هزاره بهره سیاسی میبرد.ارش جان بسیار خود شناختی این افغان ملتی ها را.
Hi
This is how human beings are doing to show their respect to others for their well being and personal profits. Money was so important in this cruecial event which resulted in thousands of deads and permiment mental injuries. Those (I mean Saeeds who were the main cause of this misadventure) who invloved in this event now see their position among the people that treat them like tramper dogs. They now are being killed like dogs one by one as we saw Masoud and Mostafa Kazimi.
در جواب این هموطن ما که بنام روزی این مطلب را نوشته است باید گفت که در تاریخ افغانستان از این واقعات خیلی تکرار شده است و اگر یاد شما باشدجنایاتی را که عبدالرحمان خان در مقابل برادارن هزاره ما مرتکب شد تاهنوز تکرار نشده است چنانچه همه مردم کشور ما از کله منارهای آن اطلاع دارند ولی یک حرف را باید یاد آورشوم که بخاطر اشتباه یک گروه آدم نباید تمام مردم آن مرزوبوم را به باد انتقاد قرار دهید. نویسنده محترم این مطلب یعنی آقای روزی خیلی احساساتی شده و همه مردم تاجک و در مجموع مردم شمالی را به باد استهزاء گرفته است که خیلی یک کار بد است. من خودم گرچه از شمالی نیستم ولی این انتقاد شمارا که همه مردم شمال را توهین کرده اید قبول ندارم. اگر یک کمی تاریخ افغانستان را می خواندی و می فهمیدی که درد مردم شمالی و مردمی که در پشت سر حبیب الله کلکانی استاده بودندبا مردم هزاره ما یکی است . در آنوقت هم مردم جاجی و منگل به طرفداری از نادر غدار که دشمن هزاره ها بود به شمالی هجوم آوردند و زن وفرزند این دیار را به اسارت گرفتند و تاکستان های مردم شمالی را سوختاندند چرا نویسنده محترم از این واقعات یادی نمی کند. در مجموع و در طول تاریخ کشورما همیشه تاجک و هزاره در یک ردیف ضربه پذیر بوده اند ولی در یک مقطع تاریخی که احمد شاه مسعود درتنگنا قرار گرفت و برادر بزرگوار ما جناب مزاری با گلب الدین خان زیر نام شورای همآنگی بر حکومت نو پای مجاهدین رحم نکردند و این برادران هزاره ما در نقاط تحت قلمرو شان در کابل در سر تا جک ها میخ سی انج می کوبیدند و رقص مرده درست تماشا می کردند از قلم نویسنده محترم باز مانده است. در چنین اوضاع و احوال که مردم بی گناه نمی توانست از پل باغ عمومی تا دارالامان برود مسعود که در راس قدرت بود و در برابر مردم مسوولیت داشت چه کاری می توانست بکند آیا می نشست و تما شا می کرد یا اینکه در رفع ای نا بسامانی ها اقدام می کرد؟ به هر حال در همان اوضاع و احوال شما هم اگر به جای مسعود می بودید همین کار را می کردید وواقعا اگر درک درستی از تاریخ می داشتید و می فهمیدید که دشمن هزاره و تاجک دشمن مشترک است هرگز این مطلب را نمی نوشتید. به هر حال حالا زمان این حرف های نیست زمان اتحاد و وحدت است و مطمئن باشد که اگر این حرف ها را دامن بزنید و میان تا جک و هزاره خصومت ایجاد کنید آنوقت فاتحه ای دوملت باید خوانده شود و چون دشمن قوی این دوملت در کمین است و با ایجاد شکاف بین این دوملت می خواهند به اهداف دیرینه شان برسند بنا بران بر افراد این دوملت زجردیده یعنی تا جک و هزاره لازم است تا یک کمی از عقل و شعور کار گرفته فریب این دشمنان سوگند خورده را مانند روزی خان نخورند و از تفکر و تعقل کار بگیرند و دوست و دشمن شان را درین وقت حساس کشور ما در ک نمایند. با احترام
با سلام خدمت نویسنده محترم . مقاله بسیار تکان دهنده وجالبی بود. ومهم تراینکه کاملا مستند است.
آنلاین : http://saat13.blogfa.com
تسلیت به بازماندگان زخمدیده افشار:
یادآوری از شهیدان افشار به معنی ایجاد اختلاف میان اقوام مختلف افغانستان نیست بلکه همدلی با بازماندگان آنان است. یاد آوری از فاجعه افشار به معنی لعنت بر کسانی اند که این فاجعه را به وجود آورده و هزاران را سر بریده اند و لعنت برکسانی اند که از خون مردم هزاره تغذیه نمود بالاخره به آنان خیانت کردند.
سید نما های که از خون مردم هزاره تغذیه نمود باالاخره نامی از خود به جا گذاشت که صحفه تاریخ را سیاه کرد. اینان هر روز با تک نک دروازه خانه های هزاره ها در خواست یک کاسه آرد یا یک خمیر نان میکرد تا از گرسنگی نمیرد اما این گدا ها تغیر از آب برآمد. آیا این گداها باز هم لیاقت سهم امام را دارند و آیا این بار مردم خودش را گرسنه نگه می دارند تا لقمه ای به سید گدا بدهند؟ نه!!!!! هرگز!!!!! never!!!!! من شخصا دوست دارم این سهم امام را به یک آدم واقعا گرسنه بدهم نه به یک سید خاین که دایم باحیله و فریب و با گفتن (الله کمک) مردم را به باد دادند.
یک جالب داستان وافعی راجع به سید به یادم آمد می خواهم برای شما باز گو کنم ببینید و قضاوت کنید که این مردم به ه اندازه مکار و حیله گر هستند. داستان از این قرار است که "روزی دو سید به جاغوری می ایند و این ها یک موتر هم داشتند. بد بختانه موتر آنان در مسیر راه خراب می شود. اینان فکر می کنند که چه کنیم تا موتر را ترمیم کنیم زیرا آنان با خود پول نداشتند. باالاخره آنان تصمیم می گیرند تا برای گدای هر یگ به یک قر یه بروند. بعد از گدای در روز شب ها در مسجد می آمدند تا شب ها در کدام خانه برای صرف نان شام بروند. خوشبختانه یابدبختانه یکی از این دو سید را در خانه ای می برند که در آن مهمان های دیگر هم حظور داشتند البته مهمان ها هم همه بچه های جوان بودند. بعد از صرف نان شام این جوانان از این سید خواهش می کند تا واقیعیت را بیان کند که چرا به گدای دست زده وگر نه در غیر آن صورت در حق آن کار خلاف انجام می دهد. باالاخره این سید مجبور میشود تا واقعیت را بگوید. سید داستان خراب شدن موترش را بیان می کند. او می گوید من یکی از سرمایه دار های سید ها هستم که بهترین خانه و چندین موتر دیگر هم دارم. او می گوید اصلا من در عربستان کار می کنم فقط برای چند روز اینجا هستم و دیگر این که چرا پول با خود نه آوردیم دلیلش این است که ما فکر کردیم به گدای شاید دریابیم."
حالا ببینید این ها در افشار چه ظلمی را رواداشتند حتی به خردسالان هم ترحم نکردند. این خفاشان شب ها در کنار مسعود، ربانی، سیاف و گلبدین خوابیدند و در جریان روز به گدای در میان هزاره ها رفتند.
حالا می بینیم که این لاشه خوران یکی پشت هم به قتل میرسند تا جامعه ما چهره کثیف شان را نبینند
salam ba hama hamwatanani gerami
the anniversiry of Afshar tragedy is here again !and all the victimes of this hirrific tragedy have our sincere sypathy. i thank every single one of you who have written these well documented and fact based articles about Afshar and i admire your couorage and wisdom that you still remember your past while working hard for the better future of this country .in a time when our people are still being targetted just for thier ethnic background and when non hazaras are making millions of Dollars in the name of our people while our people are ignored the most basic of thier rights, when i read that thier are alot of people who remember thoes helpless victimes of these bloodsucker’s rampage, i can only thank you people and the great god for not letting the hardest struggle and sucrifices of our people go in vain. remember my hardworking and honest peopl!.that by forgetting the past we can NOt resolve our deferences in future .this is in the best interest of our arch enenmies that we forget our past, because that way they have more chances of repeating thier evil policies towards our people again .LET THESE BLOODSUCKERS KNOW THAT WE DONT FORGET OUR PAST BUT WE LEARN FROM IT .there is major deference between forgetting the past and forgiving and learning from it .WE DO FORGGIVE THE PROPETRAITORS BUT WE WILL NEVER FORGET WHAT HAPPENED TO OUR INNOCENT PEOPLE IN THe PAST WE INTEND TO LEARN FROM IT AND MAKE SURE THESE THINGS DOESNT HAPPEN AGAIN. IT IS EASY TO CONDEMN OUR LEADERS JUST TO PROVE OUR POINTS AND MAKE PEOPLE AGREE WITH US .BUT WE SHOULD REMEMBER THAT WE ARE OPEN MINDED AND WHATEVER THESE PEOPLE CLIAM, WE WILL ACCPET WHATEVER IS TRUE ,AND IF WE FOUND OUT THAT WE HAD MADE A MISTAKE WE DO NOT HISETATE TO APOLOGIZE FOR OUR MISTAKES A ND MAKE SURE IT DOESNT HAPPEN AGAIN.but WHAT EVER THEY HAVE SAID IN THIER MESSAGES SO FAR , ARE TOTALLY BASELESS THEY CANT PRODUCE A SINGLE DOCUMENT OR PROOF WHICH COULD PROVE THAT WE HAVE STICK NAIL IN INNOCENT PEOPLES HEAD OR WE HAVE CUT THE BREAST OF THEIR WOMEN ,,IF YOU WANT US TO BELEIEV YOU DONT JUST SPREAD PROPAGANDAS ,,BRING PROOVES ,AS WE DO ABOUT YOUR CRIMES, WE WILL ALLWAYS RECOGNIZE THE HARDWORKS AND SUCRIFICE OR OUR GREAT LEADER BABA MAZARI AND ALL THE SHUHADAS WHO GAVE THIER LIVES TO PROTECT US AND OUR CAUSE
THANK YOU
عرض تسلیت به همه بازماندگان جنگهای خانمان سوز داخلی .
شمامحمودجان روزی، هرگز نمایندگی از ملیت با شهامت وخردمند هزاره نمیکنید ونماینده آن کسانی هستی که ، براستی تحت امر امیران خون آشام قبیله، علیه جنبش رهایی بخش شمالی اجیر شده بودند واینبار تو جناب خود را اجیر تاریخ ننگین قبیله ساخته ای واز لاک عقده های تاریخی که بلایش از سوی امیر عبدالرحمان بر شما ترسب کرده است ، سخن گفته اید.بهتر بود که دلیل جنگهای خانمانسوز افشار را بیان میداشتید وهیچکس را سگ دیوانه نگرفته است وجنگ درد سر است وکدام ابله را دیده باشید که خود را دراین کار ابلهانه گرفتار سازد. هرعمل علت ومعلول خود را داشته است. بیان تعصب وسگ گفتن وخوک خطاب کردن شما کسی را سگ وخوک نخواهد ساخت وتقرب شمارا به این واژه ها میرساند. امروز مردم افغانستان بسیار گپهارا فهمیده اند ومیدانند؛ هزاره های خردمند هم بسیار مسایل را میدانند واز کندن کله رهبر حزبتان هم نیاموختید وفاصله گرایی وجدا راهی میکنید واز شمالیها انتظار پای بوسی هم دارید؛ کمی بشرم وبه ارواح هزاره های آزاده رحم نما !هرکسیکه در افشار کشته شده است، رهبذان هردو طرف مقصیرند؛ اگر مسله تعصب مذهبی میبود، شیخ آصف در پهلوی مسعود قرار نمیگرفت واگرتعصب قومی میبود، کاظمی وسید حسین انوری هرگز در پهلوی مسعود قرار نمیگرفتند؛ شما قصور ویکه تازیهای به نظرمن جهالت بار رهبری آنروز وحدت را با چشم کور نگاه میدارید وتمام گناه را بر گردن جانب مقابل می اند ازید. بالاخره رفتن اقای مزاری بسوی دشمن تاریخی اش چه مفاد را به شما بار آورد؟ تکرار اجیر شدن بعضی هزاره هایکه در زمان امان الله بر شمالی کمر جنگ را بسته بودند؛ این بود خردمندی رهبری وحدت ؟ در دانشگاه کابل فرمانده وحدت وزیر هم حزبیش را نمیگذاشت که وزارت نماید، مسعود منحیث مسول نظامی کشور چه کار میتوانست بکند؟ چرا فرهنگ را پاره میسازید؟ وبا این سخنان یاوه میتوانید گوش وبینی رهبر وحدت را که بدست های نا پاک طالبان وحشی بریده شدند وبا عقده مندی تاریخی جانش را گرفتند، دوباره بجا وآن شهید را زنده بسازید؟ بهتر است که مطالب را از شخص داکتر جمال سینا دلیری واقای بیژنپور بپرسید وتمام مسایل را دراین باره برای شما وسایرین واضح خواهند کرد. جای تاسف است که شما صدای فاشیزم قبیلوی شده اید. هرکس میتواند دیگری را نا جوانمردانه ویا طور راستی متهم بسازد وسگ یکی از کشورهای مداخلگر نامزد نماید، ولی بهتر اینست که، دست به تحرکات ، تماشابینانه نزد ومسایل را از دید راستینش ، در بین دو برادر سنجید وجهات تکراریش را بست. مرا به سیاف کاری نیست وسیاف آگاهانه در جبهه مسعود رفته بود تا رشته ای وحدت طبیعی اقوام غیر پشتون را بگسلاند واین را مسعود در اواخر زندگیش درک کرده بود والبته افشای این کار سبب گرفتن جان مسعود هم شد؛ ولی در مقابل همین مسعود بود که تعداد بیشتر از شصت نفر اعضای رهبری وحدت را از زیر تیغ جلادان طالب در بامیان باستانی نجات داد ودوباره قوم با شهامت هزاره را یاری رساند تا دوباره خود را احیا وعلیه طالبان فرهنگ باخته مبارزه نمایند. آنعده هزاره هایکه بر فرهنگ پشت پای زده، در نژاد نا معلوم ویا معلوم چسپیده اند، بیشتر این مطالب را دامن میزنند وهرگز در صحنه قرار نمیگیرند وراه کشتن وبستن هزاره های مظلوم را هم نگرفته اند وتماشابین جنگ انداز بین دوبرادر همزبان وهمفرهنگ شده اند با تآسف ! آنقدر بدبین فرهنگ خودی شده اند که ، جلال ابادی یاوه سرا را برتر از خویش میدانند ، مانند این بود که اقای شهید مزاری ، طالبان را بر تر از ربانی ومسعود دانست ومزه اش را هم چشید ویا به گفته محمود خان مکید ؛ این کاریکه شما دارید انجام میدهید، راه برون رفت وخردمندانه نمیباشد. هرقدر در بین دوبرادر آتش نفاق افروخته شود، در آخر نه خانه ای ونه فامیلی ونه سعادتی باقی خواهد ماند ومفادش را کی میبرد؟ آقای جلال آبادی واقای سیاف ! راه دوم اینست که در محکمه بروید واز دست آنهایکه جنایت کرده اند، شکایت نمایید واقامه دعوی بر قرار کنید، تا جنایتکاران به جزای اعمالشان برسند. نه اینکه بین هزاره وتاجیک همفرهنگ وهمزبان دراین ایام شما مبتکرین جنگ دوباره بیفروزید واز دنیای غرب تماشابین آن شوید. خیلی جای تآسف است !
روزی با مردی از باقیماندگان افشار هم کاسه شدم
او از آن شب وحشتناک و آن روز سیاه برایم قصه ها کرد. او گفت که چگونه وحشیان، آنانی که از تخم بدویت سر برآورده بودند، از لجن آب قصاوت سیراب و فارغ از نور در تاریکی کوری رشد یافته بودند تحت فرمان انحصار وحشیانه و مصلحت به قیمت خون هزاره ها، با پرداخت پول صاحب جان و ناموس شدند شبانه در حالیکه در طلب نوشیدن خون دهانهاشان کف کرده بود به افشار سرازیر شدند.
او گفت که چگونه "احمد شاه مسعود" با فرمان دادن به و مباشرت در کشتار بیش از هزار نفر هزاره، آن قهرمان قصاوت ، کشتار و قهرمان خونخواری، قهرمان ملی شد.
او گفت که چگونه شیخ شهوت ران زیر شکم پرست "آصف محسنی" با ثمن بخس وزارت پلان سلاخی هزاره ها را مباح و مصلحت شرعی دانست تا مبیع دلارهای چرکین نفتی عربی و .. را بدست اورد.
اری شیخ آصف همان شب و همان روز خشت بنای گور خود که امروز بسیار بمه مکتب شبیه هست از جسد هزاره های قربانی افشار مهیا کرد و همان روز از خون آن قصابی شده ها آب مصالح گورش را فراهم آورد.
افشار نه اولین و نه تنها نمونه است. هر حکومتی در این خاک نفرین شده برای بقا و تحکیم بنای سست خود خون هزاره ها را به پای ان ریخته است و هزاره را نذر و قربانی درگاه خداوند ظلم و جور کرد.
آخرین این نمونه ها شهر سوخته بهسود بود که کرزی این مترسک شایسته سر خرمن با ژستی دیکتاتورک مآبانه نشان داد که پیروی از اسلاف خود می کند. او هزاره ها را لایق زندگی کردن ندانست.
افشارهای زیادی دیدیم بیشتر از آن در پیش است اگر ...
سلام به خواننده های کابل پرس?.
واه چه عجب است که آقای درویش می نویسنند، سلام آقای سینا دلیری و یا بلاخره سینا دلیری و یا داکتر سینا، خوب شد که بلاخره از شما شنیدیم و آنهم به ګمانم بلاخره شاید از امریکای شمالی و آنهم از کیوبک ، چه شرم است شما سینا که ما شما را می شناسیم، عمری در خدمت شورای نظار بودید و حالا هم هستید، چګونه به خود جرات دادید که بنویسید در حالیکه هنوز هم همین هزاره ها است که شما لعنتی را احترام می کنند، می دانید چه نوشته اید(این بود خردمندی رهبری وحدت ؟ در دانشگاه کابل فرمانده وحدت وزیر هم حزبیش را نمیگذاشت که وزارت نماید، مسعود منحیث مسول نظامی کشور چه کار میتوانست بکند؟ چرا فرهنگ را پاره میسازید؟ وبا این سخنان یاوه میتوانید گوش وبینی رهبر وحدت را که بدست های نا پاک طالبان وحشی بریده شدند وبا عقده مندی تاریخی جانش را گرفتند، دوباره بجا وآن شهید را زنده بسازید؟ بهتر است که مطالب را از شخص داکتر جمال سینا دلیری ) شما عقده های نا پاک ودر تبانی با آریانای کبیر تانرا یکجا با فرهنګ شورای نظار تانرا مانند عقرب در کالبد قشر محروم جامعه تان مانند اسلاف بی فرهنګ تان چون ربانی ،سیاف ،مسعود و بلاخره سینا دلیری در یک لحظه فروریختیت ، واه جه شرم آور است که حتا و آنهم برای یکبار این جینو ساید را نمی پذیری، آیا در آن کشوری که زندګی می کنی، شیوه بر آن است که چنین بنګری و یا حتی بدانند که یکی از انیشمندان نقض حقوق بشر دراین خطه زندګی می کند و آنهم با نام داکتر سینا دلیری
باعرض تسليت به خانواده هاي دردمند افشار!واميد واري به آينده هاي روشن اين مردم فداكاروسع وتلاش جوانان متفكروقدرداني از كسانيكه از شهدا يادكردند.مراسم گرفتن ختم وخيرات داشتند.وهمچنان يك نكته را يادآوري ميكنم كه تاريخ افغانستان شاهد جواب پس دادن اين فاجعه خونين براي طراحان اصلي يعني خارجي ها از جمله ايراني هاي نژادپرست وروسي شكست خورده خواهد بود!كه ازهمان اجرآي اين فاجعه روزبه روز درد مردم ،فهم مردم از اين زخم ويرانه هازياد شده رفته رفته زياد ميشود .ماشاهد درحالي فراهم شدن تفكرات جديد دربين مردم هزاره نسبت به نژادپرستان ايراني هستم! شخصا" خودم به اين باورهستم دست اطلاعات ايران بامشوره مستقيم خامنه اي در اين خون آلوده بوده كه هميشه خواسته كه مردم متدين ومؤمن هزاره تحت احساسات ديني ومذهبي توسط جاسوسان صادراتي ايشان به نام سادات(سيد) قرار داشته باشيد كه از مدت هاپيش از ساده زيستي كردم استفاده نموده چنان تبليغات ديني ،مذهبي را انداختن كه مردم اين قشر راباكمك هاي انگفتي به نام خمس به سرمايه دار ترين فردجامعه تبديل كرند.به اساس آمار جرايم درسطح افغانستان از ساير اقوام كه توسط قومانداني كابل بدست آمده است از مردم شيعه، اكثريت ازخانواده محترم سادات است كه(فاحشه،دوزد،مرده...وهزارويك خلاف ديگر با شكم هاي سير )در نظارت خانه ها وزندان هاي وجود دارد.امروز مردم متوجه شده نسل آينده ديگر استحمار ديني راقبول ندارد.از افشار عبرت گرفته انشاالله تكرار نخواهد شد!
رسیدن سال روز فاجعه افشار را به همه خانواده های شهدای افشار تسلیت می گویم امید وارم در آینده چنین حوادث تکرار نشود
آنلاین : وبلاگستان هزاره
سلام عزیزان !
با عرض تسلیت به کسانیکه مظلومانه شهید شدنددر افشار ودرهرجای دیگر این خاک!
امامیخواستم یک نکته را روشن کنم که اگر ما صداقت به گفته هایمان داشته باشیم واگر قضایا را قوم پرستانه ننگریم باید اعتراف کنیم که جنایات یک طرفه نبوده و حزب وحدت نیز همان اندازه دربرابر خون هزاره جواب ده است که سیاف ودیگران.اما با تازه کردن این درد هاچه بدست می آوریم به غیر ازحس دوری، بیگانه گی وحس بد بینی در هزاره ها وغیر هزاره ها. دادن جلوهای ویژه آوردن شاهدان که خود درآتش تعصب می سوزند و یک جانبه دیدن کاریست نادرست. من واقعن با دل جان غمگین استم نه تنها برای هزاره ها بلکه برای تمام بیگناهان که دراین مدت جان هایشان از دست دادند صرف نظر از قومیت شان.جنایت جنایت است هزاره و غیر هزاره ندارد واعضای حزب وحدت نیز فرشته نبودند این را همه ما می دانیم اما حس قوم پرستی اجازه نمید هد تا بگویم.
Salam bar hama,
nabayad az haqeqat chashm poshed.
ba nazare banda mojreme asly wa qaatele waqehy mardome begonahe afshaar shakhse Abdul ali Mazari wa daar o dastaye jenayat karash mebashad. chon az mardome begonahe mantiqa separ sakhta dar aanja mawze kanda balaye mawaze degaran andakht mekard. ba andaakht wa faire raket hay roozana wa hamalat wahshyana balaye sangar hay tarafe muqabel belakhera tarafe muqabel majboor ba hamalat ham aaahang wa sangen shod. ke albata az nehayat majboryat bood.
nameshod ke mazari khan haar roz hamla konad wa raaket fire konad wa hazaran nafar ra ba khaak o khon beneshanad wa agar kasy az mantiqa hoboor konad ba naam enke Hazara nest goos wa beeny ash ra beborad wa ya sina hay zanan ra beborad wa zanane haamela ra begazarad ke woladat konad wa qomandanaane wahshy mazari khan ba tamasha benenshenand ta woladat ra bebenand. wa ya ham raqse morda ra ba tamasha beneshenand.
pas ba jawabe en hama zolm wa wahshygary Mazri khan bayad dasta haye gul borda meshod?
bayad entiqaame mardome bicharaye afshaar ra az Mazari jaany wa jenayakaarane hamdastash manande khalily wa mohaqqeq greft.
ba ehteram
من به حیرتم که چرا این بیخرد های پنجشیری و باندیست های شورای نظار هر کس که حقیقت بگوید او را عضو حزب افغان ملت میگویند و اگر راستی تنها افغان ملتی ها حقایق افشار یکاولنگ شور بازار و قتل عام هزاره های بیدفاع را میگویند و قبولدارند پس صد رحمت به افغان ملتی ها. خوب این چوچه های پوتین روس فراموش میکنند که همین ملا عمر حقانی، بیت الله محسور، بن لادن و دیگر ترورستان را خود آنان اجیر کردند و از پیش شان مبارز راه اسلام ساختند. من به این آقای آریایی و خراسانی و ایرانی و نمیدانم آریایی میگویم مگر میتوانید حادثۀ افشار را رد کرده و جنایت آنرا به گردن ملا عمر ویا بن لادن بیاندازید. اینرا همه مردم کابل بیاد دارند. سینه های بریده زنام مظلوم هزاره و کودکان سربریده هنوز هم در زیر خاک خون آلود اند. یشرمید شما مفسدین فی الارض و محاربین با خدا. حالا برادر مسعود از امریکایی ها معاش نمیخورد؟ موتر ضد گلوله اش را مسعود از دورخ برایش فرستاده؟ بخدا صد بار باید بشرمید و دهان مردار خود را بسته کنید.
15 فوريه 10:48, نويسنده: کاوه
اقای نوید
اگر اسناد دارید که جرایم فوق ذکر را توسط هزاره ثابت نماید بفرماید ما مثل شما هیج واهمه نداریم از اینکه حقایق بر ملا گردد درنهایت از انانکه که مورد تعرض قرار گرفته اند معذورت خواهی خواهیم نمود امااگر شما اسناد ارائه نمیتوانید بروید تصویر جنایات کاران در سایت حقوق بشر را بیبنید وا نگاه خود قضاوت نماید
ما گذشته را هرگز فراموش نخواهیم کرد اما مامیتوانیم انان راکه که به حقوق وکرامت انسانی ما تعدی و تجاوز کردند و درحق ما ظلم و جفا روا داشته اند ببخشیم تا زمینه یک هم زیستی سالم میان اقوام ساکن در کشوربوجود اید
دوست محترم آقای امین سلام!امروز دوست محترم وعزیزمن آقای دهقانپورمدیرسایت فراترازمرزهابرایم زنگ زدند که شخصی بنام امین دربخش نظردهی های مربوط به واقعه افشار، ضمن نظردهی درباره نظرشخصی بنام درویش، نسبت به شما حرمت گذاشته اند. البته درآن هنگامی که برای من زنگ زده بودند، چون بنابربیماری کلیه که ازده روزبدینسوبدان مصاب گردیدم، دوباره مرا ازبیمارستان خواسته بودند که نتائیج را برایم ابلاغ نمایند وادویه دیگری تجویزنمایند، من درآن فرصت نتوانستم ببینم که دوست ارجمند من آقای امین چه قلم فرسایی کرده اند. من اصلاً دراین فرصت توان آنرا نداشتم که حتی آدرس ایمیل خودرا بازنمایم، چه رسد براینکه نقد ونظری بنویسم. شب صفحه ی انترنیت را گشوده محبتهای آقای امین را بخوانش گرفتم. حقیقتاً متعجب گردیدم که چگونه تا حال به این آدرسی که مرا آقای امین معرفی داشتند، خودرا نه شناخته بودم. من تا حال هرچه نوشتم با اسم وآدرس مشخص خودم بوده است چون دربیان دید گاه هایم هیچوقت هراس نداشتم وبه آنچکه معتقد بودم صریحاً بیان داشته ام، حتی درزندان دربرابردشمنانم ازمواضع وعقاید خود دفاع کردم باوجودی که میدانستم چه سرنوشتی مرا تهدید میکند. ازکتاب تا مقالات متعدد. آقای امین میتواند مرا درمتن نوشته هایم به نقد بگیرند نه ازآدرس دیگران ونظرات دیگران. زندگی من مثل نوشته هایم صریح بوده است وازبیان هویت سیاسی خود نه تنها نگرانی نداشتم بلکه به آن افتخارهم میکنم. نه ذهن مسموم داشتم ونه دست پرخون.
اگرآقای درنوشته خود ازنام من تذکربعمل آوردند، شاید دلیلش آگاهی این شخص ازدوران تلاشهای اصلاح گرانه من بوده باشد. من هرگزقضاوتم درمورد شهید مزاری اینگونه نبوده است که درنوشته آقای درویش تذکررفته است ورسالت من هرگزنا سزاگویی به آدرس هیچ کسی نبوده است ولودشمن فکری وخونی من بوده باشد. چون من توان آنرا دارم که نگاه مخالف خودررا درچهارچوب نقد انسانی به نقد بگیرم. پس نیازی به ناسزاگویی نیست. من دردورانی هم که مسئول اصلاح طلبی بودم، به پیشنهاد شهید مزاری بوده است نه ازاستاد ربانی یا شهید مسعود. حتی درآخرین روزهای نزدیکی طالبان به کابل درسال 1373 آقای حکمتیارقبل ازاینکه کابل را ترک نماید ازمن خواهش نمود که ازجانب وی نیزبا مقامات دولتی صحبت نمایم ومن بی آلایشانه چنین کردم اما برخی رهبران جداشده ازغرب کابل به غیرازآقای انوری که دفاع کرد دیگران با این پیشنهاد شدیداًدرجلسه شورای دولتی مخالفت کردند وسرانجام حکمتیارکابل را به قصد سروبی ترک نمود. اما درمقطع دیگری همه شان ورود حکمتیاررا خیرمقدم گفتند. اکنون همه رهبران وحدت جناح خلیلی، آقای اکبری، آقای حکمتیار، آقای انوری ودیگران وهمچنان روشنفکران هزاره که درکابل بوده اند ومردم غرب کابل هم اکثریت شان زنده اند وآنها آن روزهارا خوب بیاد دارند ومرا می شناسند ومن مجموعه این گفتگوهارا دریک کتاب بیش از300 صفحه یی باروز، تاریخ، زمان وحتی ثانیه آن قید نموده ام. نام کتاب من هم«عبورازگذرگاه آتش وخون» است. اسم با مسمای آن روزهای خونین وتلخ. اگرکسی ازآن روزگارپیدا شود وازمن شکایت کند که جزیی ترین اصل بی طرفی درمیانجگری را نقض کرده باشم آماده هستم که خودم را محاکمه کنم. من قضاوت خودم را درآن کتاب خیلی صریح نوشته ام وهیچ متخطی ای را برائت ندادم ودورانی هم که مسئولیت میانجگری را داشتم بعدازجنگ تاریخ 26 سنبله 1373 میان جناحین حزب وحدت وحرکت اسلامی وبعد مداخله نیروهای دولتی بوده است نه دوران افشاروجای دیگری. من جنگ را درهمه حالتش مذموم وتباه کننده میدانم وچیزی جزمرگ وفاجعه ببارنمی آورد چه ازموضع متعرض باشد یا مدافع. جنگ آنهم با سلاحهای امروزی نتیجه ای جزکشتارجمعی نخواهد داشت. شاید امین جان استدلال کند که برای آشتی جنایت کاران جنگی کارکردی، پس شریک جنایت کاران جنگی هم هستی. اما من میانجیگری را برای مردمی انجام دادم که پیش ازآن روزانه حد اقل دردوسوی جنگ 40-50 نفرقربانی مردم بیگناه را میگرفت. درجنگ عمد تاً مردم عادی وبیگناه قربانی بودند تا جنگند گان. حال اگرازنظرآقای امین این کارمن شورانظاری باشد یا وحدتی ویا حزب اسلامی من آنرا با کمال میل خواهم پذیرفت ومنکرآن هم نیستم که درمیان همه احزاب سیاسی راست وچپ انسانهای شریف هم وجود دارد وجنایتکاران حرفوی هم. اینکه جنایتکاران ازشریفها چگونه میتوانند استفاده کنند هم بستگی بدرجه فهم شریفها دارد. من دشمن هیچ تباری نیستم فقط دشمن دشمنان مردم بیگناه افغانستان هستم درهرتباری که باشند.دوست محترم ما امین اگرعقده ای درکارنیست میتوانند با نام اصلی خود بنویسند ونقد کنند ویا لجن مال. اگربا نام اصلی شان باشد بهترخواهد بود تاپنج نفردیگرهم قضاوت کند وفریب من شورای نظاری را نخورند. امین کانادایی خدا نگهدارت باد!
well said RASULL
سلام بر تمام قلم بدستان ونيك انديشان محترم!نظريات وديدتان قابل احترام است . درين شك نيست مجاهدين ظلم نكردند بالاي تمام مردم مظلوم كابل جفاشد هم بدوستور مسعود، رباني، محقق، مزاري، سياف ،دوستم، كلب الدين وغيره دستان همه ايشان به خون همه مردم معصوم افغانستان الوده است بالاي همه اقوان ظلمي شد نافراموش شدني ونابخشودنيست . اما درمورد فاجعه افشار بايد اشاره كنم كه در ان مصيبت فتواي مولوي موسي واقاي خون خوار سياف بود . حرفها زياد است ولي فايده ندارد ازقديم كفتند خانه ظلم خراب هركس ظلم كرده خداوند به اعمالش ميرسد . اما براي تان خاطرنشان كنم كه ديكر به ملاهاي تربيه شده باكستان وقم اجازه نديد تادوباره باريش هاي بر از فساد خود صاحب قدرت شوند وتخم نفاق را كشت كنند موفق باشيد زنده باد صلح نابود باد جنك .فريدون كويت
heech jenayate qabele tawjeh neest, magar heech ellate ham bedone malool neest. beyayeed ta nefrat ha ra ahesta ahesta az dil ha bezedayeem harchand ke hama daman ha aloda ast , yaki shafi dewana dasht wa degarash rahim kongfo, yaki een kar ra kard wa aan degar aan kar ra , bada ba hale man wo to ke zendayeem ay doost
ok
tareq