یک نظر

سازمان های مستقل،مترقی،غیروابسته و دموکراتیک طرح جدیدی سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی را به حیث یک امکان تاریخی به پیش بکشند که تحقق آن وابسته به مبارزین افغانستان خواهند بود
شنبه 21 فبروری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چندین سال از موجودیت نیروهای خارجی در افغانستان میگذرد،امید واریهای مردم رنج کشیده کشور عزیز برای بازیابی صلح و زنده گی آرام طوری که آرزو داشتند برآورده نشد،دموکراسی به پاگیری یک حاکمیت بی اتوریته انجامید،زنده گی دهها میلون هموطن ما نه چندان خوب از دوران طالبی است. کشور آهسته آهسته بسوی بحران سیاسی در حرکت است در این راستا قومگرایی که از طرف اجنبی ها دیکته می شود، سرزمین مستقل ما را پاکستان،ایران و اعراب توسط نوکران داخلی خود می خواهند مورد سوال قرار دهند. نیروها و حلقات حاکم در دولت کنونی افغانستان به جنگ سالاران و ارتجاع قرون وسطایی تعلق دارند این نیروها از جنگ سالاران و تنظیم های بینادگرای اسلامی در ولایات کشور نمایندگی میکنند. نمایش پارلمان در شهر کابل هنگام مطالبه فرمان عفو جانیان،تلفیق ارگانیک حاکمان کابل را با این بینادگرایان اسلامی و دسته های خلقی و پرچمی نشان داد تناقضات سطحی در اداره حکومتی جزیی از اختلافات معمول در حاکمیت است که
به هیچ وجه به معنای تضاد آشتی ناپذیر گروههای حاکم نیست، گروه کرزی،جهبه ملی ربانی ،پارلمان، و نیروهای سیاسی که در نظام داخل اند همه و همه در خدمت یک نظام قرار دارند که ضامن ارتجاع قرون وسطایست، مخالفین نظامی طالبان و القاعده جزیی از همین نیروهای قرون وسطایست .این نیروهایی که شعار سیاسی و نظامی جنگ با امریکا و متحدان آنرا پیش کشیده اند در واقیعیت امر دستاویز سیاست های حاکمیت پاکستان اند،که استراتیژی بی ثباتی دایمی افغانستان را به حیث یک عنصر ساختاری سیاست منطقوی خود میپندارد. روسیه و ایران تلاش دارند تا در رقابت با سایر نیروهای خارجی افغانستان را به حیث یک کانون همیشه شعله ور جنگ نگهدارند. نیروهای خارجی از یک سو با راه اندازی جهبه متحد ملی تناقضات جدیدی را در سطع دستگاه کابل به وجود آورده اند و از سوی دیگر با تجهیز نیروهای وابسته به طالبان،امریکا را بیشتر از پیش مصروف عملیات نظامی میسازند،بدین گونه هم حاکمیت،وجهبه تحت قیادت ربانی در اختیار نیروهای قرون وسطایست و هم مخالفین فعال نظامی،تنها حمایت کننده گان خارجی با هم فرق دارند ،در چنین وضعیت سیاسی و نظامی به ظاهر متنافض که عرصه تبارز فعالیت همزمان عقب گرایان در حاکمیت و اپوزسیون است ،راه درست و اصولی را که مردم افغانستان،جوانان،روشنفکران و انقلابیون انتخاب کنند به راستی کار ساده ای نیست.

لیکن مردم تنها با روشن بینی،اندیشه ای و تحلیل ژرف سیاسی میتوانند راه اصولی را پیدا کنند.

پس در اوضاعی که حاکمیت،جهبه متحد ملی، یک دسته احزاب سیاسی ،دسته های خلقی و پرچمی و مخالفین فعال نظامی همه و همه در اختیار ارتجاع،قرون وسطایی همچنان در خدمت قوم گرایی قرار دارند روشنفکران وطن چی میتوانند کنند؟

سازمان های مستقل دموکراتیک و مترقی از دیری بدین سو پاسخ ارایه کرده است که این سازمان های مترقی و انقلابی در حالات تشتت و پراگندگی سیاسی نیز قرار دارند که یگانه امکان سیاسی برای ملت ما متشکل ساختن نیروهای دموکراتیک در یک حزب سراسری بزرگ و متشکل است تا از این طریق بتوانیم از پی جنگ فرسایشی که بین این نیروهای مزدور و بیگانه جریان دارد ،یک طرح عمومی و سراسری را ارایه بداریم.

دوستان همفکر،اوضاع نابسامان داخلی کشور و تبلیغات ایدیالوژیک رسانه های گروهی وابسته به کشورهای خارجی درک روند بنیادی جامعه افغانی را برای سازمان های دموکراتیک و انقلابی دشوار ساخته است . ضرورت ان دیده می شود که طرح های استراتژیک مبارزه عدالت خواهانه را سازمان های دموکراتیک و مترقی در کشور تصریح بدارندو از سوی دیگر حرکت عمل جامعه را از وضعیت امروز به سوی انکشاف و ترقی مشرح در یک حرکت همگانی و سراسری تصویر و به پیش ببرند،در طرح حزب سراسری و اهداف ان ،ایجاد جامعه مبتنی بر عدالت واقعی اجتماعی ،رفع بهره کشی و ظلم و استقرار مناسبات اقتصادی و اجتماعی به نفع مردم زحمتکش کشور،،چشمه انداز روشن و حرکت هدف مند نیروهای راستین جامعه افغانی را پیشکش و تصویر می کند .

اما این اهداف به حیث آرمان های انتزاعی نبوده ،بلکی در ردیف پیامدی های واقعی روندهای دگرگون سازی سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی مطرح بحث است.

اگر ما در تصور اینکه محاصره شهرها را از طریق اطراف شعار بدهیم و در تلاش به انجام رساندن انقلاب دموکراتیک نوین باشیم به جز از اشتباه سیاسی جبران ناپذیر کاری دیگری انجام نداده ایم ،در جریان مبارزه طولانی و کمرشکن بسیار فرصت های خوب سیاسی را از دست داده ایم ،مبادا این فرصت سیاسی بوجود امده را دست کم بگیریم؟
وضعیت عینی کشور بما می آموزاند که تاریخ به خودی خود در حرکت پیش تعین شده نه خواهد انجامید؟

سازمان های مستقل،مترقی،غیروابسته و دموکراتیک طرح جدیدی سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی را به حیث یک امکان تاریخی به پیش بکشند که تحقق آن وابسته به مبارزین افغانستان خواهند بود.

ساختن یک تشکل سراسری یگانه وسیله ممکن برای تحقق اهداف استراتژیک که در اوضاع کنونی ضرورت مبرم ماست واز ما می طلبد که کار دوام دار را در عرصه با متحدین سیاسی خود به پیش ببریم تا از این طریق با ساختن جبهه سراسری ملی صف سیاسی خود را در افغانستان مشخص ساخته و در تلاش بدست آوردن قدرت سیاسی که از طریق آن کشور را از بحران بکشیم و این خواست همگانی مردم مظلوم و لیکن قهرمان وطن عزیز مان است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جلال ابادی :

    کدام حرب نو میخواهی جور کنی ؟ یا جور شده ؟ . شف شف نگو یکدفه بگو شفتالو . حق العضویت اگر میتی . مه عضو میشم . ولی به نظرم که دیر کدی . پرچمی و خلقی دوباره شروع به فعالیت کردن به افغانستان و تقریباء بسیار امکان داره که افغانستان را به دست مردم به زودی تسلیم کنند . اعضای این دو حزب که دوباره متحد شده اند در همه سطوح اجتماعی به کابل و دیگر شهر های افغانستان موجود هستند . معلوم نیست دوباره به مابین عسکر افغانستان داخل شده کار خارجی ها را تمام میکنند و یا قشلاق به قشلاق عمل کرده مردم را کمک کرده ملک را ازاد میسازند . به نظرم بر پرچمی و خلقی تا جای که مه خبر دارم . قومیت دین و مذهب و یا رنگ پوست و زبان اهمیت نداره . یادت باشه که اگر پرچمی و خلقی به دوران رسید , خوده ( جلال ابادی ) صدا نکنی . حتی به تاکویی خانه تان . چرا که از نامت بوی ( پشتونیت ) میایه و این بر ضد اصول انسانی و افغانیت است . قبل از شروع جنگ سی ساله اگر ما مردم به جای پشتون خوده افغان میگفتیم , هیچ دشمن اعم از همسایه و یا همکاسه ما را بر علیه خود ما استعمال نمیکرد . ما مردم باز هم مدیون پرچمی و خلقی و یا وطنی هستیم . از مرحوم تره کی تا مرحوم نجیب الله هر کدامشان به نوع از جان و مال زنده گی خود گذشتند . نجیب میگفت ( وطن - یا کفن ) . هر وقت یکی ار این احراب بروی کار بیاید . وظیفه تمام مردم افغانستان است که همرای این احزاب کمک نموده دست خارجی ها را از افغانستان قطع نماید . صوابی .

  • نظر خوبیست، ولی باید توضیح شود که منظور از مبارزین و سازمانهای مترقی در افغانستان کی ها اند. تقریبا بیشتر احزاب رسمی در گندِ قدرت طلبی می تپند و دادِ مردم خواهی می زنند.

    • نظر عالی است ودیر نشده زمان امتحان مجاهدین واشرار گذشت وماوشما همه چیز را دست ناخورده تسلیم اقای مجددی کردیم ، وتمام مردم افغانستان شاهد اند که ارتجاع وامپریالیزم همان قسم که دشمن بشریت بودن دشمنی خودرا درعمل با اسلام نیز اشکار ساخت ، ببرک کارمل مرحوم می گفت :

      ( یگانه راه درست جهت تحول بنیادی ودیموکراتیک در کشور کنار گذاشتن افتراق ودست اتحاد بهم دادن نیروهای مترقی ودیموکراتیک است ، درغیر ان ارتجاع سیاه وبی رحم داخلی وخارجی با ایجاد نفاق وتفرقه در صفوف مبارزان راه ازادی ملی و دیموکراسی ، ترقی وپیشرفت سریع کشور ، نیروهای مترقی ودیموکراتیک را در غل وزنجیر می بندد ) و همین قسم شد .
      شماره 30 پرچم سپتامبر . 1968 .

      پرچم معتقد بود که بیدون وحدت نیروهای دیموکراتیک ، بسط وتوسعه جنبش ملی ودیموکراتیک و
      ایجاد جبحه متحد ملی کشور نا ممکن است شماره 14 فبروری 1967 وشماره 30 سپتامبر
      1968 پرچم .

      بناا حلقه اساسی ویا هدف اساسی مبارزه درین مقطع زمانی به خاطر اتحاد تمام نیروهای دیموکرات وترقی خواه در راه استقرار دموکراسی ملی عبارت خواهند بود از ایجاد جبحه متحددیموکراتیک وملی وتقویت روز افزون ان .

      درغیر ان زمان به شدت می گذرد ودشمنان وطن ما برای تشتت وپراگندگی همین نیروها در همه
      جا درتمام سایت ها ومیدیا ها فعال شدن وکشور را در راه اضمحلال ونابودی وتجزیه سوق می نمایند اگر چنین شد ماوشما درمجموع نام انسان مترقی ومبارز راستین سرخود مانده نمی توانیم
      ومردم دران وقت حق دارند سرما توف پرتن .

    • دوست محترم
      !
      منظور من از سازمان های است که الی اکنون به شکل رسمی راجستر نشده اند.
      جلال ابادی

      آنلاین : یک نظر

  • khosh bekhwab wo ranga ranga khwab been

  • سلام جلال آبادی صاحب
    چیز های را که گفته اید به سیاست های ملالی جویا نزدیک است.
    زیرا وقتیکه به طرف شمال می بینید صدای تان بلند تر و قهر تان زیادتر می شود، ولی به طرف جنوب ملایم تر میشوید. به این فکر نباشید که مردم نمی فهمند.

    نظر دادن و پیشکش کردن طرح کار خوب است ولی باید عملی باشد.
    بگذار شمال و جنوب هر کدام صاحب خانه خود شان باشند و بعدا دست برادری را به جانب یکدیگر دارز کنند. تا جمعه خان همدرد در جوزجان از جانب حاکمیت مرکزی قتل عام کند و تا که حکومت همیشه بدست بارکزایی ها باشد و از خارج حمایت شود هیچ چیزی از دست ما نمی آید.

    شما قومگرایی را محکوم می کنید، ولی طرح تان بوی قومگرایی دارد، شما می گوید که (من می کنم شما نکید. ) باید بندانید که مردم تا این اندازه ساده نیستند.
    من طرح تان وقتی می پذیرم که شما را در آـن صادق ببینم.

    از جانب دیگر در شرایطی که حاکمیت بیگانه در کشور بیداد می کند، قومگرایی ، نشنالیزم و مخالفت با خارجی ها کار مثبت است.

    اگر یک قوم را به قومگرایی تشویق کنید و قومگرایی دیگران را مردود بدانی اشتباه است.
    قومگرایی که در مقابل فاشیزم قوام می یابد ، مقدس است و حمایت از فاشیزم ملی گرایی نیست و نمی تواند یک طرح باشد.

    بیایید ما هردو بخاطر خاتمه دادن به حاکمیت جاسوس قبیله بارکزای که چند صد سال با همدستی انگلیس بالای ما حکومت می کند همصدا باشیم.

    تا حکومت باراکزای موجود باشد و شما مصروف محکوم کردن دیگران باشید من از طرح تان حمایت نمی کنم .
    موفق باشید

    • دوست عزیز !
      امروز همه ملت می داند که این احزاب و سازمان های که راجستر شده اند در اصل اکثریت این احزاب مسایل را از دید قوم و سمت و یا از دید دین و مذهب می دانند،ما بنام شمال و جنوب چیزی را نمی شناسیمما به مردم خود باور داریم و اتکا ما به مردم ماست و یک تشکل سراسری ضرورت مبرم این وقت است.
      در چوکات یک نظام مردمی مسایل ملی به صورت درست ان حل شدنی است
      جلال ابادی

      آنلاین : یک نظر

  • میبخشید آقای نویسنده مقاله جلال آبادی صاحب یک سوال داشتم !

    آیا شما همان جلال آبادی هستیدکه در یکی از پیام های تان فرموده بودید : زبان دری از دره گرفته شده و مادر آن زبان ازبکی است ! یا خیر ؟

    از نگارش تان بر می آید که شما جلال آبادی نقلی باشید نه جلال آبادی اصلی !! ولی شکل اندیشه و استدلال تان نزدیک به جلال آبادی اصلی است اما با سلیقۀ و طرز دید روشنفکرانه ! آیا تمام جلال آبادی ها چنین طرز تفکر دارند ؟

    • دوست عزیز مزاری صاحب سلام بنده را قبول فرماید!
      بلی من از باشندگان اصلی جلال اباد هستم.
      راجع به زبان دری باید گفت که بلخ مرکزی بود که پرورشگاه زبان دری وامیزشگاه خوب فرهنگ خراسانی با فرهنگ اسلامی بود و دقیقی بلخی شهنامه گشتاسپ هزار بیتی خود را به زبان دری نوشت .و لیکن من نگفته ام که مادر زبان دری ازبکی است .
      و باید گفت که تمام داستان ها تاریخ اریانا،خراسان و مدنیت زردشت بدین شهر گزین تعلق دارد.
      و فردوسی شهنامه خود را از متن دقیقی نوشت
      جلال ابادی

      آنلاین : یک نطر

    • آقای جلال آبادی درود بر شما ! سپاسگذارم از عطف توجه تان در پیامم . شما بخاطر رهایی ازین بن بست پیشنهادی را مطرح ساخته اید که در شرایط موجود امکان پیریزی آن موجود نیست . به چند دلیل ! البته این دلایل کاملأ طرز بر داشت شخصی من از اوضاع و احوال جاری کنونی کشور عزیز ماست .

      1 :منافع ارتجاع و کشور های ذیدخل مسئله وطن مان باعث شده که آنها دیگر هرگز اجازه نخواهند داد تا هسته جنبش روشنفکری در سرزمین مان بوجود بیاید و انکشاف نماید .

      2 : روشنفکران چپی ما حتی در زمان حاکمیت شان بخاطر پا بوسی و خوش خدمتی به تمویل کننده گان خود چنان بجان هم افتیده بودند که نظر به سلیقه های شخصی و قومی حتی همفکران خودرا گوناگون ازبین بردند چی رسد به مخالفین ، امروز نظر به نگرشهای فکری و قومی به چندین گروپ و فرقه تقسیم شده اند ، که اتحاد دوباره انان بسیار بعید و مشکل به نظر میرسد . حتی به فکر من غیر ممکن است .

      3 : روشنفکران راستی ما با پشتیبانی ارتجاع و امپریالیزم چنان مست و مستغرق پیروزی دروغین اند که از خود و بیگانه را در یک ترازو وزن میکنند . هر که به نوبۀ خود بالای مردم بیچاره زجر کشیده و گرسنه شکنم این کشور فخر مبتذل و شرمگین میفروشند .

      4 : روشنفکران غیر وابسته به جناح های درگیر در سه دهۀ گذشته تحت تأثیر وابسته گی های فکری ، قومی و نژادی ، هرگز به یک تفاهم ، همگرایی و دگر اندیشی قابل قبول به همه نایل نه خواهند شد . زیرا ایشان مانند گلهای خود رویی اند که هرکه طرز تفکر و شکل اندیشه منحصر به فرد خود را دارند که نمیشود به یک روند و جریان سیاسی مستقل گرد هم آیند .

      در مجموع سیاسیون ارتجاع وسازمان های استخباراتی مداخله گران در امور سیاسی سرزمین مان ، هرگز به بسط و تشکل چنین نیرو ها حتی به پایه و چارچوب یک ایده هم ، اجازۀ فعالیت نخواهند داد . تجارب گذشته نشان داده که پارچه پارچه بودن ملت ها باعث پیروزی ارتجاع و امپریالیزم در ساحه تحت نفوذ شان شده است . بدین ملحوظ این خواست انسانی و اظهار نظر هایمان مانند پالیدن باد در بیابان است . البته مبارزه و تلاش بخاطر رسیدن به هدف مطلوب کار خوبی است ولی :

      تا وقتیکه ملت های مان بیسواد اند ، تا وقتیکه فرهنگ کتاب سوزی و مکتب سوزی جز ایمان ماست ،تا وقتیکه با نعره الله و اکبر سر انسانهارا میبریم ، تا وقتیکه افکار قومی و قبیلوی که در تار و پود وجود ما مانند عنکبوت تار تنیده ، پاره نشود ، تاوقتیکه رهبران و روشنفکران وارداتی و صادراتی مان منافع شخصی را بر منافع میهنی ترجیع میدهند ، تا وقتیکه فرهنگ انتقاد از خود را سر مشق زنده گی سیاسی و اجتماعی خود نسازیم ، دوست عزیز جلال آبادی صاحب این نظر شما حباب است و خیال است و محال است و... پیروز باشید . مخلص شما خ. ن. مزاری

    • دوست گران قدر مزاری صاحب !
      روشنفکران که شما از انهابه عنوان روشنفکران چپ یاد کرده اید من به دلایل ذیل مخالف این این روشنفکران گویا چپ هستم
      1- حزب دموکراتیک خلق( گروه پرچم و گروه خلق)که از تیوری تجدید خواهی پیروی میکردند و در دفاع از سیوسیال امپریالیزم روس قرار داشتند و در این راستا این جنایتکاران مردم شریف ما را بی گناه روانه زندان و کشتارگاه ها نمودند.و این همه و همه ویرانی،عقب ماندهگی و کشتار بی رحمانه مردم ما که الی اکنون ادامه دارد مسولیت ان بدوش همین گروه ها مزدور و وطن فروش بوده اند .
      ما و شما شاهد هستیم که این دوه گروپ قوم گرا ( خلق و پرچم) در زمان شکست خود یک دسته ان به مسعود و ربانی و دسته دیگر ان به حزب اسلامی متحد شدند و عملآ در کشتار مردم باز هم خود را شریک ساختند.
      مسولیت این همه و همه مسایل که در این چندین سال در کشور ما ادامه دارد همین دو گروپ با اخوانی ها بوده اند .
      این وضع از اسمان نازل شده و یا محصول تجاوز اتحاد شوروی وقت بوده است؟
      در کشور ما سازمان ها مردمی وجود داشته و در مقاومت علیه قواوی شوروی سابق این سازمان ها مردمی و انقلابی شرکت داشته بودند و در راستا به هزارها و هزارها اعضای فدا کار را نیز از دست داده اند .
      و اکنون در حدود هفت الی هشت سازمان ، گروه های انقلابی و دسته مستقل مردمی در کشور ما وجود دارد و در حالات مخفی و زیر زمینی فعالیت های سیاسی خود را به پیش می برند .
      هدف از یک نظر نا پخته من این بوده که این نیروها از این حالت بیرون امده و عملا به شکل علنی وارد کار و زار سیاسی شوند .
      این نیروها اگاه و با در امد سیاسی کشور ما در سراسر وطن عزیز ما وجود داشته و فعالیت ها انها محسوس است .
      مزاری صاحب در شرایط کنونی مردم ما هم همین چیزی را می خواهند .
      مردم از حاکمیت گروه های خلق و پرچم ، اخوانی ها از جمله ربانی ،مسعود ،حکمتیار،سیاف و امثال این ها و دوره حاکمیت طالبان متنفر بوده اند و مردم قهرمان و لیکن مظلوم ما این جلادان و جاهلان جنایت کار را خوب مشناسند و در انتظار همچو یک تشکل سیاسی لحظه شماری می کنند .
      جلال ابادی

      آنلاین : یک نظر

  • بهترین دین ( فرهنگ ) مردمان همان کشور است که راستگویی , غیرت , شهامت , از خود گذشتگی , ایثار و محبت برای هم وضع میکنند و از جان خود بر همدیگر میگزرند . غلام .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس