صفحه نخست > دیدگاه > غلام دستگیر پنجشیری خود گفته ولی تا اکنون نه نوشته است

غلام دستگیر پنجشیری خود گفته ولی تا اکنون نه نوشته است

محمد اسماعیل اکبر
همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

این یادداشت ها را من به طو رمفصل در کتاب خاطرات خود نوشته ام، ولی حجم آن کتاب بسیار بزرگ است و نمی دانم چه وقت موفق به چاپ آن می شوم. امسال به مناسبت سالگرد 26 دلو خروج قوای اتحاد شوروی از افغانستان یکی دو تای آن را خلاصه نموده برای نشر به شما فرستادم، امیدوارم آن را برای استفاده مورخین تاریخ سیاسی افغانستان انعکاس دهید.

آخر سال 58 که از زندان آزاد شده ولی هنوز در کابل می گذراندم، یک روز به اثر دعوت یکی از اقارب آقـای دستگیر پنجشیری به دیدن او رفتم. اگر چه او مرا به این مـلاقات دعـوت کـرده بـود امـا خـودم نـیز بـه آن بی علاقه نبودم. پنجشیری در آن روز اوضاع کشور را از نظر خود ارزیابی نمود، ولی من فقط یک نکته را که او در کتاب خود به نام «ظهور و زوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان» نیاورده است، اینجا شرح می دهم. و آن ادعای پنجشیری در مورد نقشش در تحولات داخل حزبی ـ که منجر به سقوط نور محمد ترکی و حفیظ الله امین گردید و همچنین دعوت اتحاد شوروی به فرستادن قطعات نظامی در افغانستان ـ است. مفهوم سخنان او دقیقا چنین بود :

«من بعد از آنکه نظامیان ِ حزب را علیه بیگ شونیست ها (منظور او نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین بود) بسیج نموده و آنها را علیه یکدیگر بر انگیختم، بعد از سقوط تره کی درست روز اول حکومت حفیظ الله امین از کشور خارج شدم و بعد از قناعت دادن دوستان شوروی برای فرستادن قطعات محدود نظامی به افغانستان جهت دفاع مطمئن از انقلاب و جلوگیری از انحراف در حزب، دقیقاً روز آخر حکومت امین به کابل آمدم. به مجرد رسیدن به خانه، تلفن امین را دریافت نمودم که مرا برای صرف غذا در منزلش واقع تپه تاج بیگ دارالامان دعوت نمود. من ساعت یک بعد از ظهر زمانیکه سفره غذا آماده شده بود آنجا رسیدم، اما چون می دانستم که این غذا سرنوشت امین و همراهانش را تعیین می کند، به بهانۀ اینکه باید قبل از صرف غذا، دوا مصرف کنم به غذا دست نزدم، فقط یک برگ کاهو را گرفته خود را با آن مصروف ساختم. گزارش مختصری به امین دادم و درباره برنامه های آینده اش معلومات کوتاهی به من داد و بعد منزل او را ترک گفتم. شبانه تمام رفقایی را که نمرات تلفن شان را داشتم اطلاع دادم که امواج رادیویی کشورهای آسیایه ی میانه، تاشکند و دوشنبه را گوش کنند و منتظر خبر مهمی باشند.»

دیگرنقل مطالبی که آن روز پنجشیری مطرح کرد در این جا جالب نیست. درست سال 68 در روزهایی که تدارک کودتای شهنواز تنی جریان داشت، مجدداً یکی از دوستان خلقی من از من تقاضا کرد تا ملاقاتی با غلام دستگیر پنجشیری داشته باشم. من در آن روزها به کمک دوستم فقیر محمد ودان به شکل خدمتی در بخش امور دینی شعبه تبلیغ و فرهنگ کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان کار می کردم، ولی عمدتاً مصروف تهیه کتابی شده بودم که جامعه شناسی و فرهنگ افغانستان را از نظر تاریخی با توجه به مشخصات آن، احتوا مینمود. ودان در اتاق عقبی دفترش برای من جای داده و کتاب های لازم را به من تهیه می کرد. خلاصه در همین وقت، یک روز در دهلیز با پنجشیری روبرو شدم و او دست مرا گرفته کشان کشان به اتاق خود برد. او در آن وقت مسئول کمیسون تفتیش و نظارت کمیته مرکزی حزب بود. پنجشیری در این صحبت کوشش کرد ثابت کند که خلقی ها با ابراز آمادگی به دفاع مسلحانه شرایط را برای خروج قوای شوروی آماده ساخته اند و حالا برای جلوگیری از سازش و انحراف که به نام مصالحه ملی جریان دارد و بخاطر بازگرداندن حزب در مسیر اصیل انقلابی و مارکسیستی، لینینیستی مبارزه می کنند و حتماً در کنگره اکثریت را به دست خواهند آورد. او از من دعوت کرد که از این مبارزۀ اصولی آنان، پشتیبانی کنم. من گفتم پنجشیری صاحب اوضاع فعلی تقاضا می کند تا ما از تمام عناصر مترقی در داخل و خارج کشور دعوت نماییم تا برای انجام یک تحول واقعی مترقی متحد شوند و جلو پیشرفت عناصر ارتجاعی وابسته را سد نمایند. پیشنهاد شما نه تنها مغایر با این امر است بلکه با موضع گیری در برابر مصالحه، اختلافات داخل حزب و دولت را تشدید می کند. بنابرین من نمی توانم به شما وعده همکاری بدهم.

چون هنوز جناب پنجشیری زنده هستند و می توانند در برابر این سخنان من از خود دفاع کنند من خواستم آنرا همین اکنون نشر کنم تا جانب اخلاقی نشر چنین مطالبی را رعایت کرده باشم.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • آقای اسماعیل اکبر

    سلام و تشکر از نوشته ی تان درمورد یکی از شیاد ترین سیاست باران نیم قرن اخیر

    وقتی می خواهی در مورد پنجشیری بنویسی تصور میکنی که اعضای خلق و پرچم چی ګناه نا بخشود نی را مرتکب شده بود ند که خداوند متعا ل چنین افراد ضعیف الا نفس و مجهول الهو یه( از نظر سیاسی) چون پنجشیری را دررهبری آنها قرار دادبود۰ بهر صورت پنجشیری که خود یکی از نا استوار ترین فرد در سیاست محسوب میشود تا همین اکنون هم موضع ګیری های سیاسی – کمیدی اش برای همه سوال بر انګیز است۰
    وقتی میخواهی با پنجشیری مواجه شوی همیشه با مشکل روبرو میشوی وتصمیم ګیری در برخورد با این چهره برایت دشوار میګردد در مورد کدام پنجشیری می خواهی صحبت کنی ؟

    • پنجشیری عضو ح۰د۰خ۰ا ؟
    • پنجشیری مربوط به جناح پرچم ؟
    • پنجشیری مربوط به جریان خلق کا رکر ؟
      ــ پنجشیری عضو جناح خلق ؟
    • پنجشیری که یګجا با مامورین شوروی درپلان دادن سوپ الوده به زهر به امین دست داشت ؟
    • پنجشیری عضو فعال کودتای تڼی ؟
    • پنجشیری مدافع پلنګینه پوشان هندو کش بیدار (شورای نظار) ؟
    • پنجشیری مدافع نقش ببرک کارمل در نهضت چپ ؟
      من نمیدانم که جناب پنجشیری این موقــف اخیر را از چه وقت اختیار کرده اند . از نظر من این هم توبه نامه ای است همانند توبه نامه ی جناب کشتمند . فکر میکنم اقای پنجشیری اوضاع را طور دیګری یافته و میخواهند با چهره ی جدید وارد عرصه شوند.
      پنجشیری درین اواخرمقالات زیادی به سایت های انترنیتی میفرستد وتقلا دارد اگر بتواند در چشم مردم خاک بپاشد وبه این صورت خودرا در کودتای تنی بی دخل نشان دهد که به نظر من پنجشیری کور خوانده است و مردم اورا خوب شناخته اند . بهر صورت این پنجشیری که امروز در مورد در جنبش چپ مقاله مینویسد شیاد ترین فرد در ګروپ رهبری کهنه کار حزب خلق ، پرچم ، خلق کارگر ، شورای نظار و اخیرا نهضت فراگیر میهنی شاید فردا کدام حزب وسازمان دیگر میبا شد
  • سلام آقای اکبر:
    من شما را کمی می شناسم و تعدادی از نوشته های شما را خوانده ام. من به عنوان یک شهروند افغانستان شما تشویق به نوشتن خاطرات تان می کنم. کمبود منابع دست اول در باره تاریخ نیم قرن اخیر افغانستان کم است و یا بشتر از طرف سیاست مداران به چاپ رسیده که بی طرف نیست. کسانی مثل شما که در داخل جریانات بوده اید نقش بسیار مهم در بازنویسی تازیخ کشور دارید. من بشتر شما تشویق به نوشتن چیزی که دیدید و شنیدید دارم تا انچه فکر می کنید باید می شد. ملت هوشیار از باز خوانش کذشته خود درس می گیرد و بنا بر این از گفتن حقایق استقبال خواهد کرد.

  • سلام به همه هموطنان.
    قابل توجه آقایمحمد اسماعیل اکبر.
    روزی کسی نزد لقمان حکیم آمد وگفت،فلان کس از شما خیلی تعریف واوصاف کرد.لقمان حکیم فوراً به گریه شد. اشخاص وافراد که دور وپیشش بودندپرسیدند،چه شد یا لقمان حکیم شمارا؟گفت چه عمل قبیح وغیر انسانی را مرتکب شده ام که مورد تعریف وستایش ابله ها،احمقان ومزدوران قرار گرفته ام.واه از آنروزیکه شما آقایون از پنجشیری تعریف وستایش میکردید.پنجشیری راتمام دنیا چه اهل خبره اند ،چه کتابخانه ها ،رساله ها،تاریخ،شخصیت های سیاسی سرق وغرب میشناسند.ما ضرورت به معرفی شخصیت پنجشیری نداریم،خوب شد با شما معرفی شدیم.محمد ظاهر

  • باابراز احسنت بر آقای اسماعیل اکبر و تقدیر از شهامت شان
    امید است هزاران شاهد دیگر جرأت یابند که حقایق و واقعیت های تاریخی رابا اسمای اصلی خویش باز گو نموده و نه مانند عده که با نوشتن مطالب تحت نامهای مستعار که پذیرش ادعای آنها را مشکل میسازد به پلپوت ساختن حقایق بپردازند.
    جناب پنجشیری ازینگونه دورنگی و دورویی ها در زندگی خویش بیشتر داشته است که یکی از انجمله نقشش در عدم رهایی شهید بحرالدین باحث و شهیدطاهر بدخشی است.

  • سلام

    نظر هموطن عزیز ما شاهین را خواندم که از نوسانات دستگیر پنچشیری نوشته بودند.یادم هست که در همین کابل پرس? یک هموطن دیگر ما نوسانات آمر مسعود را نوشته بودند.از نوکری پاکستان تا دشمنی با پاکستان،از برادری گلبدین تا دشمنی با کلبدین و دوباره برادری...از واه واه گفن به طالبان تا جنگ با طالبان از دوستی با دوستم و مزاری تا دشمنی با آنها....

    و هم زمانیکه یکی از مقالات دستگیر پنجشیری را در آریایی در رابطه با مسعود خواندم با خود گفتم که آدم چقدر بی ننگ و بی حیا و جبون باشد که خود عضو بیروی سیاسی یک حزب با ادعاهای مترقی(که نبودند) باشد وچنین بنویسد:«بعد از عقب نشینی مظفرانۀ آمر مسعود از کابل...». لیسیدن مرداری های مسعود نوسط یک عضو بیروی سیاسی خلقی _پرچمی یک شرم و فرار شرم سارانه را« عقب نشینی مظفرانه» خواندن دگر شرم.بعضا نیروهای نظامی به منظور غافل گیر ساختن دشمن عقب نشینی موقت نموده تا ضربۀ مهلکی به دشمن وارد کند.ولی قهرمان فرار آمر مسعود تا مغاره های خواجه بهاوالدین فرار کرد.این «عقب نشینی »(فرار)کجایش« مظفرانه »بود.

  • آقای جبغویه که شاید منظورشان جغبویه باشد، درمورد آقای محمد اسماعیل اکبر بجای اینکه نقدی بنویسند ویا نظرات آنرا مستدل ومنطقی مورد تردید قراردهند، عقده کشایی نموده اند. فکرمیکنم نظردهی درباره نوشته های دیگران وقتی مفید بحال خود نویسنده وخوانند گان واقع میشود که سالم وسازنده باشد. درغیرآن به کلاف سردرگمی میماند که هرگزراه گشایش آنرا پیدا کرده نخواهیم توانست. انسان بدشمن خود هم با کلمات موهن برخورد نمیکند. بازحرفهای ناثواب خویش را ازنام دیگران نوشتن بدورازعفت قلم است وهیچ دوست احمقی بدوست خود کلمات توهین آمیزنمیگوید. اسماعیل اکبر یا مثبت ویا منفی، شهامت آنرا دارد که نظراتش را یامعقول ویا نامعقول ازنام خود نوشته وعکس خویش را هم درکنارنام ومقاله اش چاپ میکند. اما آقای جبغویه ازتشویش افشای هویتش حتی نام مستعارش راغلط مینویسد. این نشانه ترس است ویاداشتن چانته خالی. اکبر چهره وکارکردهایش آفتابی است وازداشتن مناسباتش باجنایت کاران هم پنهان نمیکند. داشتن چنین مناسبات وبخصوص با چنین افراد برای هرکس معنی دارد. اما توهین کردن کارعاقلانه نیست.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس