صفحه نخست > دیدگاه > ناسازگاریهای قانونی در سلب اعتماد وزرا

ناسازگاریهای قانونی در سلب اعتماد وزرا

نويسنده: عبدالجمیل نعیمی
جمعه 8 جون 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آنچه همه می دانند اینست که در پیامد اخراج گروهی مهاجران افغان از ایران، پارلمان افغانستان وزرای عودت مهاجران و خارجه را به استیضاح خواست و بالاخره مسأله به رأی عدم اعتماد کشانیده شد؛ ولی این ظاهر قضیه است و همه چیز به همین ساده گی اتفاف نیفتاده است. جنبه های احساسی، قانونی، حقوقی و سیاسی مسأله و ارتباط اخراج مهاجران با راستای کاری وزارت خارجه نباید از نظر به دور گذاشته شود.

جنبه های احساسی:

ممکنست تعدادی از وکلای پارلمان با شنیدن اخبار تائید ناشده که گویا مهاجران مورد لت و کوب قرار گرفته و حتا یکی از آنان از ساختمانی به پایین انداخته شد و در نتیجه جان باخت، تحت تأثیر قرار گرفته و حس بشردوستی بر ایشان غلبه کرده باشد. اساساً آنچه را من می دانم اینست که آن کارگر افغان خود به خود از ساختمان به اثر اشتباه خودش به پایین افتاده و بعد هم به شفاخانه و از آن جا به هرات انتقال یافته و در پایان کار، فوت کرده است. این مسأله به هر نحوی که اتفاق افتاده باشد، مایة نگرانی و تأسف است.

اخراج گروهی مهاجران نیز عملی است که به هیچ وجهی نمی تواند طرف تائید قرار گیرد؛ به ویژه در حالتی که یک افغان از روی جاده به اردوگاه و از آن جا بدون اطلاع به خانواده اش از سرحد عبور داده می شود. این نه در عرف همسایه گی می گنجد و نه هم در آن روابط دیرینة تاریخی، فرهنگی و هم زبانی!

با این همه، مهاجران را باید از گروهی که برای اشتغال به ایران رفته اند، جدا دانست. بسیاری ها وقتی ویزای سفر (بدون جواز کار) به ایران را دریافت کردند، با پایان یافتن موعد ویزا، هنوز هم به کار در ایران اشتغال می داشته باشند. چنین قضایایی هم برای کارگر و هم برای کارفرما، می تواند مشکلات قانونی ایجاد کند و اخراج چنین گروه ها، با آن که از نظر عاطفی می تواند مورد انتقاد باشد، از نظر قانونی هیچ گونه مسؤولیتی را برای جانب مقابل ایجاد نخواهد کرد.

بناء آنچه از مجرای احساسات می رسد، نباید بر جوانب قانونی مسأله اثر گذار باشد و از جانبی دیگر، پارلمان نه بر اساس شکایت اخراج شده ها، بلکه بر اساس گزارش های تائید ناشده به استجواب و استیضاح وزیران پرداخت که می تواند به نوبة خود قابل سوال باشد.
در روز استیضاح هم، آن گاه که گفتتنی های وزرا به پایان رسید، از وکلا به گونة جمعی پرسیده شد که آیا کارکرد های وزرا طرف تأئید است یا برویم به رأی گیری؟

در حالی که اصولاً باید در رابطه به هر وزیر این سوال به گونة جداگانه مطرح می شد نه همزمان و در آن جا نیز ممکنست خلط در تصمیم گیری رخ داده باشد.

جنبه های قانونی و حقوقی:

تأخیر در تصویب بودجة سال 1386 به نوبة خود بر کندی اجراات ادارات اثر گذار بوده است. این که به زودی پس از تصویب بودجه، وزارت عودت مهاجران به علت کم کاری مورد استیضاح قرار می گیرد، در واقع نوعی بی انصافی به حساب می آید.

در مورد وزارت خارجه، استیضاح و سلب اعتماد باید با موضوعات بسیار بزرگ ملی و بین المللی ارتباط داشته باشد. مثلاً اگر برقراری و یا قطع روابط میان افغانستان و کشوری دیگر، طرف تائید پارلمان نباشد، می تواند ارزش استیضاح را داشته باشد؛ اما اخراج مهاجران آن هم از کشوری همسایه که به گفتة مقامات شان روزانه یکهزار روادید سفر به افغانها صادر می کنند، آیا ارزش استیضاح از وزیر خارجه را دارد؟ و باز سلب اعتماد چرا؟ مگر وزیر خارجه به اخراج آنان موافقه کرده بود؟

ما برای عودت مهاجران وزارتی مستقل داریم، بناء مشکل به وجود آمده هیج ارتباط مستقیمی به وزارت خارجه ندارد؛ و الی فردا اگر در قرار داد تورید برق، بورس های تحصیلی، تبادلة کالا های تجارتی و یا هر مسألة دیگر مشکلی به وجود آید، باید در کنار وزارت های انرژی و آب، تحصیلات عالی، تجارت و صنایع یا هر وزارت دیگر که با همتای خارجی خود در ارتباط بوده، از وزارت خارجه نیز استیضاح به عمل آید.

جالب این که آقای محمد داوود کلکانی وکیل کابل از وزیر خارجه می پرسد که آیا شما موافقتنامة دو جانبه با ایران به امضا رسانیده اید؟ وقتی وزیر خارجه وجود موافقتنامه دو جانبه میان وزارت خارجه و جانب ایران را رد می کند و متن موافقتنامة سه جانبه را به آنان قرائت می کند، روز دیگر نسخه یی از همان موافقتنامة سه جانبه به خبرنگاران نشان داده می شود که اینست موافقتنامه یی که جناب وزیر از وجود آن انکار کرده بود!

قانون اساسی افغانستان برای رأی عدم اعتماد سه شرطِ مستقیم بودن، صریح بودن و مبتنی بودن آن بر دلایل موجه را پیشبینی کرده است. بسیاری ها استدلال می کنند که صراحت، دلالت بر عمل نمی کند و معنای علنی را نمی رساند. بپذیریم که چنین است؛ اما وقتی رأی گیری صریح، می گوییم دیگر این صریح معنایی غیر از علنی داشته نمی تواند، زیرا خود رأی گیری عمل است آن را صریح بگویم یا علنی، فقط پیچیدن در معنای کلمات است و بس! ممکنست قانونگذار در استعمال کلمة دقیق به خطا رفته باشد، ولی وقتی "صریح" در مورد عمل رأی گیری به کار رفته است، بناء خود به خود دلالت به عمل می کند.

مسألة بروز رأی مشکوک، آن هم در رأی گیری توسط کارت، خود به خود یک بازی دیگر را به نمایش می گذارد؛ اصولاً هر گونه شک و تردید، کارت رأی دهی را باطل می کند و هیچ فرقی بین رأی باطل و رأی مشکوک وجود ندارد. اصول وظایف داخلی ولسی جرگه، شک در شمارش آراء را فقط در حالات بلند کردن کارت و یا نشستن و برخاستن وکلا مجاز دانسته و راه حل آن را استفاده از کارت رأی دهی، می داند (مراجعه شود به مواد 61 و 62 اصول وظایف داخلی)، ولی کارت مشکوک، مگر این که باطل باشد، دگر چه تعریفی می تواند داشته باشد؟ و چرا رأی گیری مجدد؟ آیا هیچ مبنای قانونی برای آن وجود دارد؟


ارجاع قضیه به دادگاه عالی:

رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی سوگند یاد کرده است که از قانون اساسی حمایت کرده و آن را رعایت می کند، تطبیق قانون اساسی نیز بخشی از صلاحیت های رئیس جمهور است. بناء هر گاه رئیس جمهور در موردی تخطی از قانون را ملاحظه می کند، خود به خود صلاحیت می یابد تا موضوع را مورد رسیده گی قرار دهد. دادگاه عالی یا ستره محکمه می تواند بهترین مرجع برای اصدار حکم در چنین موارد باشد.

عده یی استدلال می کنند که دادگاه عالی، صلاحیت ندارد تا قانون اساسی را تفسیر کند و فقط بر اساس قانون اساسی می تواند در مورد مطابقت و یا عدم مطابقت فرامین و قراردادها و میثاق ها با قانون اساسی نظر بدهد و بس.

نخست این که در اینجا مسألة تفسیر قانون اساسی در میان نبوده، بلکه مسألة رعایت آن مطرح بوده است. از جانب دیگر، وقتی ستره محکمه این صلاحیت را دارد که مطابقت هر معاهده یی دیگر با قانون اساسی را تائید یا رد کند؛ بناء باید قانون اساسی را بهتر از هر مرجعی دیگر بشناسد. مگر امکان دارد که شما چای سبز را بشناسید حق تعریف آن را داشته باشید، ولی بدون شناختن چای سیاه، تفاوت های آن دو را تشریح کنید؟

مخالفت با رأی ستره محکمه:

مخالفت با رأی ستره محکمه حتا اگر به اکثریت مطلق و یا به اتفاق آرای ولسی جرگه هم صورت گرفته باشد، از نظر قانونی هیچ گونه تکلیفی را برای هیچ مرجعی ایجاد نمی کند. فیصلة ستره محکمه در هر خصوصی که باشد، نهایی است و اصولاً غیر از ستره محکمه، هیچ مرجعی دیگر هم حق تجدید نظر بر آن فیصله را ندارد. تقاضا برای تجدید نظر، آن هم در صورتی که دلائل تازه در موضوع وجود داشته باشد، گنجایش دارد، اما رد نمودن تصمیم ستره محکمه بر اساس کدام صلاحیت قانونی استوار بوده است؟

از جانب دیگر مادة یكصد و هفتم قانون اساسی حکم می کند:

"شوراي ملي در هر سال دو اجلاس عادي داير مي كند. مدت كار هر دو اجلاس شوراي، در هر سال نه ماه مي باشد.‌ در صورت ايجاب، شوري مي تواند اين مدت را تمديد كند. جلسات فوق العاده شوراي در ايام تعطيل به امر رئيس جمهور داير شده مي تواند."

این اجلاس شورای ملی که از اول دلو 1385 آغاز یافته بود، در پانزدهم جوزای 1386 به پایان رسید. صلاحیت تمدید آن نظر به مادة یاد شده به شورای ملی (ولسی و مشرانو جرگه) داده شده و در ایام تعطیل هم جلسات فوق العاده مشروط به امر رئیس جمهور دانسته شده است؛ در صورتی که چنان فیصله و چنان امری وجود ندارد، اظهار مخالفت ولسی جرگه در هفدهم جوزا در برابر تصمیم ستره محکمه، اظهار رأی در ایام تعطیل بوده و باز هم تکلیفی برای هیچ مرجعی ایجاد کرده نمی تواند، حتا اگر تمدید مدت کار به تصمیم ولسی جرگه هم صورت گرفته باشد، کاری غیر قانونی است؛ زیرا ولسی جرگه یکی از مجلسین شورای ملی است نه تمام آن!

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • این نکته هم مهم است که داکتر سپنتا به عنوان یک وزیر غیر تنظیمی و غیر حزبی و منحیث شخصیتی که افغانستان را برای افغانستان می خواهد با انتقاد از جبهة متحد، حمایت از عدالت انتقالی و سخنرانی در مورد این که کشور ها فقط از مجرای رسمی و دیپلماتیک با افغانستان ارتباط داشته باشند، دشمنان زیادی برای خود دست و پا کرد.

    استاد سیاف به حیث رئیس روابط بین المللی پارلمان به علت خوی بنیادگرایانة خود، محقق به علت آن که سفارش هایش پذیرفته نشده بود، قانونی و تعدادی دیگر به علت عضویت شان در جبهة متحد، عده یی دیگر به امید رسانیدن این یا آن دوست نزدیک خود به وزارت خارجه و فاروق وردک هم به علت مخالفت های دیرینه اش با سپنتا، در مخالفت با او قرار گرفتند. جو سازی در داخل پارلمان که هله نمانید که نمایندگان ملت را جاسوس خطاب کرد و حتی خرج بسته های بزرگی از پول های سبز رنگ، همه و همه توانست آرای منفی بیشتری در صندوق سپنتا بریزد.

    آخر کار همان شد که بار کج به منزل نرسید!

  • شما در یک کشور که تحت اشغال است و اشغالگران از جنایتکاران برای بقا و تمدید حضور نظامی شان استفاده میکنند زندگی دارید. شما باید بدانید که بیناموس ربانی و قانونی هر روز از امریکایی ها نه به خاطر بمباری های غیر انسانی شان در هلمند، پکتیا ، خوست و قندهار بلکه به خاطر اینکه به عوض آنها کرزی را به کرسی ریاست جمهوری نشانده اند ، مانند زنان فاحشه شکایت میکنند.

    در کشور که یک دزد، یک رهزن و یک خائین ملی مانند بز کثیف مسعودوف به وسیله این نیرو های اشغالگر بر مردم افغان و بخصوص بر پشتون ها که یک و نیم میلیون فرزند شانرا در زمان روسها از دست داده و خوب میدانند که در آنزمان بز کثیف مسعودوف به روسها یاری میرساند ، به عنوان قهرمان تحمیل شده ، شما نه از پارلمان شکایت میتوانید بکنید و نه از آن توقع کاری به نفع وطن را.

    از اینرو نه سپنتا نه کرزی و نه ملالی جویا میتواند کاری کنند ، و نه شکایت ها شما.

    یگانه کاری که باید مردم افغانستان در شرایط کنونی کنند این است که بر ضد امریکایی های جنایتکار برخیزند. آنها هیچگاه به خواست مردم و رنج مردم اهمیت نمیدهند ، آنها به خاطر رسیدن به منافع شان از هر دزد و رهزن و خائین استفاده خواهند کرد.

    • دوست محترم! دشنام کسانی می دهند که منطق شان ضعیف می آید. لطفاً با دشنام دادن نه از اعتبار این سایت بکاهید و نه هم خود را ضعیف جلوه دهید.

      از درک دوستانة شما تشکر می کنم.

    • برادر عزیز که نام خود را ذکر نکرده ای. مرحبا و در گفتی. ما در یک کشور زندگی میکنیم که شیطان الدین ربانی و حامیان و رهزنان جنایتکار ملی مسعود در زیر سایه موجودیت امریکایی ها و قوای ناتو به جنایات شان بر علیه مردم مظلوم افغانستان ادامه میدهند. اگر از قتل داکتر عبدالرحمن ، حاجی عبدالقدیر، محصل فاکولته طب بوسیله جیحون یکی از رهزنان وابسته به باند جنایتکار ملی مسعود ، تا قتل های دختران، سنگساران زنان در تخار و بدخشان، تا اخراج یا به تعلیق قرار دادن عضویت ملالی جویا، استیضاح داکتر سپنتا و.... و ایجاد هزاران موانع در برابر دولت کرزی و کمیسیون حقوق بشر افغانستان قتل و غارت مال و منال مردم، حوادث جوزای سال قبل همه و همه نشان میدهد که این جنایتکاران با افتخار در زیر سایه موجودیت امریکایی ها و قوای ناتو به جنایات شان تصویر حقوقی و قانونی ! هم میدهند.

      شما واقعا ً درست میگویید که در افغانستان در موجودیت این جنایتکاران مردم بیدفاع هرگز از موجودیت قوتهای حافظ صلح و امنیت استفاده نخواهند کرد. یگانه مردم که از موجودیت آنها استفاده خواهند کرد،مانند زمان کارمل یک اقلیت کوچک جنایتکاران و وطنفروشان است و خواهد بود.

    • انقدر عقدیی برخورد میکنید گویا که فامیل تا از طرف پسر استاد ربانی مورد تجاوز صورت گرفته باشد و یا اینکه شاید کدام یک از افرادی از قوماندان شمالی که ناگفته نباید گذاشت شوخ و لچک هم در بین شان موجود است کار کرده باشند که یکی از اعضای فامیل تان در یکی از شبها تاریک ............ کار ناجایزی صورت گرفته باشد

      تقدیم به جناب بهادر

    • بهادر نوش جانت به ای دیده پارگی و بی شرمی.در تمام افغانستان میگویند یک.نیم ملیون انسان کشته شده است وتو تمام انهارا پشتون جا میزنی نوش جانت!خیال کردی که همه مرد مانند خودت غول هستند!کا کایت حفیظ الله امین بیست هزار ادم غیر پشتون را بیرحمانه اعدام کرد ولیست انهار بر دیوار اویخت وشرمی هم از این همه قصابی ها نکرد!تو خو تنها غول وفاشیست هستی چرا باید بشرمی!گلبدین که در جوانی یک بچه بیریش بود .بعدها باراکتباران کابل وقتل های زیادی که در طول این سالها مرتکب شده نمی شرمه تو چرا بشرمی تو خو هنوز نومشق نژاد پرستی میکنی!ملا عمر با اجیری که به پاکستان میکند و یا باقتل عامهای که در بامیان ویکه اولنگ-هرات وبلخ وشمالی وتخار کرد ویا با نابود کردن مجسمه های بودا نمی شرمد تو خو باید نشرمی چون تو تاره پشتون ها را به کشتن نا پشتون ها فرا میخوانی! به حیث اشغال گر باید با شما معامله شود نه یک هم وطن.اشغال کشور به دست شوونیستهای پشتون هیچ تفاوت با اشغال روس و یا امریکا وپاکستان ندارد.پشتون شونیست که با زبان .هویت وافتخارات ما دشمن باشد وسر زمین های مارا از ما گرفته و به قبایل پشتون تسلیم کند با یک اشغال گر دیگر چه تفاوت دارد؟انها حتا بد تر از یک اشغال گر بیرونی هستند.

  • محترم نعیمی سلام:
    امروز صغیر و کبیر از نقش قانونی و قانونی ها در کشور و کرنش کرزی دربرابرآنها را میدانند. فکر میکنم توجیهات گواگون از رد صلاحیت آقای سپنتا در پارلمان به گفته یکی از دوستانیکه درهمین کابل پرس? نظر داده است روز گمی است. صاف ساده قانونی و قانونی ها تحمل هیچ روشنبینی را حتی اگر وی در برابر شان گردن پتی هم کند،نمیتوانند بنکند. فقط به آقای سپنتا و مانند سپنتا ها باید گفت که هیجگا با گردن پتی ها نمیتوان از گزند قانونی ها در امان ماند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس