آزادی بیان یا وقاحت؟
در دفاع از یک مجاهد وارسته، داکتر صاحب عبدالله عبدالله/ نویسنده: محمد میرویس غیاثی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در افغانستان بنیاد های مادی صدمه ای جدی
دیده اند. ولی بنیاد های اخلاقی نابود شده
اند. آزادی بیان هم به این سرنوشت مواجه
است!
هر پدیده ای خوبی که به این کشور سرازیر می
شود، رنگ و بوی جهل، خرافه، اتهام، وقاحت،
دروغ پراگنی و ریا را به خود می گیرد.
آزادی بیان زمانی که به عنوان یک ارزش فطری
اخلاقی وارد جهان غرب شد، از این پدیده
برای بیان دانش، تحقیق، روشنگری و حتی
آزادی استفاده شد. ولی به مجردی که این
پدیده ای فطری گونه وارد مرداب جهلستان ما
شد، در دستان کسانی قرار گرفته است که، از
ارزش های اخلاقی و عمومی؛ مثل دیانت،
صداقت، امانت، حیا و... عاری هستند.
عده ای فکر می کنند که با دشنام دادن،
اتهام زدن و دروغ پراگنی حق آزادی بیان را
اداء نموده اند. بی خبر از این که این خود
دشمنی نهادینه بر ضد این پدیده است. چون
گفته اند: «اگر می خواهی چیزی را نابود
بسازی، از آن بد دفاع کن!»
اگر چند ضرورت جدی بر رد این افتراءات
نبود؛ چون فرهیختگان کشورم با خواندن این
اتهامات و چرندیات بی پایه، به خودی خود پی
می بردند که، این گفته ها جایی را نمی گیرند
و مانع کاروان جهاد و مقاومت نمی گردند. چون
گفته اند «سگ مانع کاروان شده نمی تواند»
ولی به مقتضای امانت داری و ادای دین
اسلامی که من دارم، زحمت بی اساس ثابت
نمودن این چرندیات را به خود می دهم. چون ما
هر کدام مسئولیت ایمانی و وجدانی داریم که
از برادر مسلمان خود در صورتی که مورد ظلم
قرار می گیرد دفاع نمائیم.
پیامبر ص فرموده اند: «برادر خود را که
ظالم باشد و یا مظلوم یاری رسان! پرسیدند:
اگر مظلوم باشد آری! ولی ظالم را چگونه؟
جناب شان فرمودند: دست او را از ظلم باز
دار»
نظر به مقتضای همین حدیث شریف، من هم دین
خود را در برابر داکتر صاحب عبدالله ادا می
نمایم. بدون این که کدام ارزش مادی ما را به
هم پیوند داده باشد.
*********
این نویسنده ای بی مایه و کاملا عقده ای
و یا هم گماشته شده ای اجانب و دشمنان
کشورم، بدون این که اول دلائل گفته های خود
را پیشکش کند در یک فضای کاملا به دور از
عفت قلم و به دور از صداقت اسلامی حکم خود
را صادر می کند... « داکترعبدالله عبدالله
بیلر جنایت و خیانت»
این عنوان خود می رساند که این آدم چقدر
کاذب، عقده ای، عاری از اخلاق و عفت کلام
است. از همه مهم این که این نویسنده دانسته
و یا ندانسته در خدمت دشمنان دین، جهاد و
وطن قرار دارد. به ویژه در این گیر و دار های
انتخاباتی که داکتر صاحب عبدالله یگانه
چشم امید همه برای نجات این سر زمین بلا زده
است.
بعداً همه گفته هایش را به حدس و گمان
آزادی بیان مقدمه چینی می کند و از زمینه
سازی که توسط آقای میر هزار در کابل پریس
شده است تشکر می نماید... «قبل ازهمه چیز، از
آقای کامران میرهزار اظهار سپاس می نمایم
که با ایجاد پایگاه انترنتی کابل پرس?، فرصت
و زمینه ی نشر افکار و اندیشه های متفاوت را
فراهم کرده است. هرچند که گفتمان دموکراتیک
و اخلاق لازم پیرامون این گفتمان، درجامعه
ی ازهم گسیخته ی افغانستان بیگانه میباشد
اما تلاش کابل پرس وسایر جراید وتارنماهای
انترنیتی که برای نشر اندیشه های متضاد
ومتفاوت ونهادینه ساختن ارزشهای
دموکراتیک مصروف کارهستند، قابل قدر
وستایش میباشد. من به دلیل رشته تحصیلی ام
وهمچنان به دلیل علایق شخصی ام نسبت به
ابراز اندیشه های متفاوت، همیشه کابل پرس
را میخوانم. درهمین یکی دو روز نوشته ای را
ازقلم آقای جلال تالقانی درمورد کارکردهای
مارشال قسیم فهیم خواندم که سبب گردید من
هم به نوبه خود درمورد یکی دیگری از
همسنگران شهید مسعود بنویسم. من سخت علاقه
مند هستم که افکار و رفتار رهبران و شخصیت
های سیاسی جامعه ما که در تداوم بحران
افغانستان سهم داشته اند، باید به شدت مورد
نقد قرار بگیرد تا درجه خدمت وخیانت شان به
این ملت معلوم وروشن گردد.»
این انسان عاری از همه صفات اسلامی، دشنام
های دیگران را هم تقدیر می کند و به خود می
بالد که مثل او کسانی زیادی هستند که دشنام
را به جای آزادی بیان عوضی گرفته اند.
من هم دارم از کار های آقای میر هزار که
«روزی او را شخص شجاع و آزاده می پنداشتم»
سر در نمی آورم؟ چون این نبشته های سراپا
اتهام وافتراء را بدون خواندن نشر می کنند.
من یقین دارم که میر هزار مفهوم آزادی بیان
و حد و حدود آن را خوب می داند! ولی این که
چرا چنین اقدام ظالمانه را تحت نام آزادی
بیان نشر می کند؟ والله اعلم!
در ادامه او شناخت خود را از داکتر عبدالله
به ده سال گذشته رقم می زند. « حالا برسراصل
مطلب می آیم و شخصیت ورفتار آقای داکتر
عبدالله عبدالله را که ازهمسنگران نزدیک
شهید احمدشاه مسعود بوده است وبااستفاده
از اعتبار مسعود برای خود نام ونشان دست
وپا کرده است، مورد تجزیه وتحلیل قرار
میدهم. هدف بنده ازنوشتن این مطلب، ارائه
روشنی به دور از خصومت و تضاد شخصی میباشد
که فقط به منظور تبین یک واقعیت صورت
میگیرد. نگارنده آقای عبد الله را از دو چشم
انداز متفاوت می شناسم. چشم انداز اول
آشنایی شخصی خودم با وی میباشد که عمر این
آشنایی ازده سال بیشتر نمیشود. چشم انداز
دوم، کسانی را میشناسم که آنها با آقای
عبدالله آشنایی طولانی وغیر رسمی داشته
اند واز خصوصیات اخلاقی وماهیت اصلی شخصیت
وی درک وتصویر دقیق دارند. براساس شناخت
وبرداشتی که خودم از وی دارم، او را فاقد
سواد سیاسی، فاقد اندیشه، فاقد صداقت
سیاسی وفاقد تعهد به ارزشهای انسانی
میدانم . من تعجب میکنم که آقای عبدالله
چگونه بدون پشتوانه ی تحصیلات اکادمیک در
سیاست ودیپلماسی وفقط با زبان شکسته وبسته
انگلیسی درمقام وزیر خارجه دولت افغانستان
برگزیده شده بود! سیاست خارجی یک کشور
ازجمله پدیده های مهم وحیاتی آن کشور
میباشد که برای مدیریت آن کسانی مانند آقای
داکتر عبدالله، به این میماند که مستری را
درجای داکتر بنشانند.»
مگر تو در این ده سال آیا صرف از طریق رسانه
ها داکتر عبدالله را شناخته ای؟ این شناخت
از راه دور و از قول مغرضان برای تحقیق و
بیان حقایق درست و کافی نیست! به ویژه این
که شخصیت او را دو بعدی شناخته ای! چون
انسان که در ده سال از نزدیک با کسی در تماس
باشد، باید دوست نزدیک او باشد. در صورت این
احتمال؛ تو حتما انسان خائنی هستی که امروز
به دوست خود تهمت می زنی. اگر چند من احتمال
دوستی تو را با داکتر صاحب وارد نمی دانم.
چون داکتر صاحب بزرگتر از این هستند که
انسانی را که در ده سال با ایشان باشد و
نشناسند.
به احتمال قوی، دروغ و افتراء مرضی است که
از طفولیت و در فامیل با آن رشد و نمو کرده
ای و داری برای اتهامات وافتراءات خود دلیل
گنگ و کور می آوری! یا به عبارت دیگر بی سر و
ته! یا هم دلیل که خود به هزاران دلیل دیگر
نیاز دارد! «چون دلیل باید خیره و مخدوش
نباشد»
بعد دیگری شخصیت داکتر صاحب را هم از نظر
کسان دیگری که موهومی هستند و خود از خود
تراشیده ای نقل کرده ای. این شجاعت را هم
نداشته ای که نامی و نشانی از یکی از آنها
ببری!
در صورت وقوع این احتمال، آن کسی که دوست
بوده باشد و پشت سر او غیبت و افتراء کند،
یقین داشته باش که صادق نیست و حتما حرفی
دیگری هست که بعد از سالها از دوست خود بد
گویی می کند.
گفته اند: «اگر حرف بد دوستی را در بارهء
دوستش باور کردی، نشانه ای از حماقت توست»
یا اینکه «اگر کسی خبر کسی را به تو رساند،
یقین داشته باشد که خبر ترا هم بدیگران می
برد» بدون شک اگر دوستی از دوستان داکتر
صاحب چنین خبطی را کرده باشد و تو باور کرده
باشی، نشانه ای از حماقت و کودنی تو است!
در همین پاراگراف برای شهادت آمر صاحب هم
اشک تمساح ریخته ای و یا به زعم خودت خیانت
داکتر صاحب به اوشان! تو نمی دانی که مردود
دانستن داکتر و دوست داشتن مسعود به این
معنا است که؛ اوشان در طول این بیست سال
زندگی، داکتر را نشناخته بود و شما هفت سال
بعد از شهادتش او را به دیگران معرفی می
کند! این خود غیر از تخریب غیر مستقیم شخصیت
آمر صاحب چیزی دیگری نمی تواند باشد. فکر
کرده ای که دیگران از تو هم احمق تر هستند
که؛ سر و تهء حرف را نمی دانند!
در چشم انداز کور کورانهء دیگری؛ داکتر
عبدالله را کسی دانسته ای که در ترور آمر
صاحب دست داشته است، آن هم به دست اندر کاری
استخباراتی پاکستان! به به! عجیب کشفی
نموده ای!! « میگویند که درسال اخیر زندگی
شهید مسعود، سازمان استخبارات ارتش
پاکستان آی اس آی، بااستخدام چند خانم
جوان، زیبا وخوش ریخت، توانسته بود که آقای
عبدالله را به دام انداخته واطلاعات مهمی
را از طریق وی در مورد شرایط امنیتی شهید
مسعود به دست بیاورد. هرچند که درتوطئه
شهادت شهید مسعود کسانی دیگری نیز متهم
اند، اما کارشناسان اطلاعاتی به این باور
اند که اطلاعات بدست آمده از داکتر عبد
الله درمورد شرایط امنیتی شهید مسعود،
برای تدوین طرح قتل شهید مسعود بسیار کمک
کرده است. باتوجه به نزدیکی داکتر عبدالله
به شهید مسعود وهمچنان باتوجه به علایق
مفرطی که آقای عبد الله به زن باره گی دارد،
به نظر میرسد که سازمان استخبارات پاکستان
ازاین فرصت استفاده ی قابل ملاحظه کرده
باشد»
تو دانسته و یا ندانسته خود را مورد طعن
مردم قرار داده ای؛ این گفته ها نشانهء
سطحی نگری تو، بی خردی و دروغگویی تو هستند!
چون هیچ دلیل و سندی ارائه نکرده ای، نه هم
نشان داده ای که ؛ از این کار چه نفعی عاید
حال داکتر می شد؟
مگر کسی که مثل داکتر آدم هشیاری باشد، همه
چیز خود را بدون کدام منفعت مادی و یا معنوی
به دریا می ریزد؟! مسعود نه تنها که برای
داکتر صاحب، برای اکثر مردم آگاه و دلسوز
مسلمان افغانستان همه چیز بود. داکتر صاحب
از جمله انسان های انگشت شماری هست که؛
همهء زندگی خود را وقف خدمت به اسلام و جهاد
در دائره ای ادارهء آمر صاحب نموده است، از
نوجوانی وجوانی تا دم پیری او در وجود
مسعود همه چیز را می دید و با داشتن او همه
چیز را داشت. پس چه باعث می شود که؛ چنین
کاری را کند؟ در بدل چه؟ برای چه و...؟؟
داکتر بعد از فراغت از فاکولتهء طب و با
داشتن زندگی مرفه، همه را ترک کرد و در عوض
سخره ها و کوه های هندوکش را با تمام مشقاتش
در همراهی با مسعود به جان خرید. و بدون
اینکه کدام چشم انداز مادی در آن زمان
محتمل باشد.
این را همه می دانند که داکتر عبدالله هنوز
هم به مجردی که نامی از آمر صاحب برده می
شود، چنان اشک می ریزد که؛ گویی همین امروز
شهید شده است. هیچ کس، حتی نزدیک ترین اقارب
آمر صاحب به مثل داکتر از شهادت آن بزرگمرد
درد رنجوری و فراق را نمی کشد.
تو انسانی بوده ای که ذره ای از صداقت،
امانت، شجاعت و انصاف در خود نداشته ای که،
با وجود این همه خصوصیت های داکتر صاحب،
اندک ترین انصاف و راستی را بکار نبرده ای و
هر آنچه شیطان برایت تلقین کرده است افراز
نموده ای!
از همه شنیع تر این که؛ گفته ای خود را بر
اطلاعات آگاهان امور مبنی می داری! کدام
آگاه امور که؛ کسی تا حال از آنها خبری
ندارد؟
شرم و حیا برای کسی که قواره ای انسان را
داشته باشد کمی ضروری است، ولی بدبختانه که
تو نداشته ای!
کدام آگاهان امور؟ مگر تا حال قبل از این
مقالهء جناب شما داکتر صاحب به صفات بد
اخلاقی شهرت یافته بودند؟ مگر تو نمی دانی
که، کسانی که داکتر صاحب را می شناسند، این
چرندیات و افتراءات تو بیشتر از پیش داکتر
را در دلهایشان جای می دهد! چون تو سخت
مفتری و وقیح بوده ای و آفتاب را به دو
انگشت می پوشانی!
داکتر در طول زندگی مبارزاتی خود، هیچگاه
متهم به بد اخلاقی، تزلزل و فریب نشده است.
این را همه میدانند.
در نهایت هم، با بسیار وقاحت داکتر را بی
سواد، و انگلیسی دان شکسته و... بی تحصیل
گفته ای!
فکر می کنی که داکتر را مردم در طول این همه
سال ها نشناخته اند؟ تحصیلات او، کرکتر او،
شجاعت او، جدیت او و از همه مهم نظافت او،
همه و همه صفات و ویژگی یک مسلمان است و تو
با بی شرمی این صفات خوب را بد پنداشته ای و
غلط توجیه کرده ای! « ازچشم انداز دوم،
کسانی که با آقای عبدالله رابطه نزدیک
دارند، اورا آدم بی سواد، بی کفایت، هرزه،
زن باره، وبی تعهد می شناسند. مهم تر ازهمه
اورا دارای رفتار دوخصلتی می شناسند که
ترکیب از رفتار زنانه ومردانه میباشد.
علاقه شدید او به عطریات، استفاده از لوازم
آرایش زنانه، افراط درخرید لبهاسهای
گرانبها، اداهای زنانه وخیلی چیزهای دیگر
ازجمله پدیده های اندکه در اخلاق ورفتار
آقای عبدالله مشاهده میگردد و این پدیده ها
درجامعه افغانستان رفتار واخلاق زنانه
تعریف میشوند. بعضی ها دلیل زن باره بودن
آقای عبدالله را مشکلات دورن فامیلی او
میداند که درهرصورت، این گونه اخلاق
ورفتار برای یک مدیرسیاسی عیب بسیار
برجسته و ضعف آشکار تلقی میگردد. برعلاوه
اینها، آقای داکترعبدالله فاقد تقید وتعهد
به ارزشها ونورمهای مروج درمناسبات دوستی
میباشد که در این راستا به هیچ معیاری تعهد
وتقید ندارد.»
یک بار به سوانح داکتر مراجعه کن، بعدا
وجدان خود را ـ اگر داشته باشی ؟ـ قاضی بساز
که چه می گوید؟
او گذشته از تحصیلات عالی، عمر خود را در
میان دانشکدهء جهاد و آغوش سخره ها و دهات
مردمش سپری کرد و بیشتر از هر جامعه شناسی
عملا درس مردمی آموخت. در دورهء های کاری
سیاسی اش هم او یک انسان مدبر، موفق، جدی
منتها کم حرف بود.
همه می دانند که او اصولی ترین انسان در
ادارهء خود بود. او هیچ گاه چاپلوس و متملق
را خوش ندارد و ضوابط را بر روابط ترجیح نمی
دهد.
نویسندهء این خطوط خودش زهر تلخ با ضوابط
بودن داکتر را چشیده است. این را همه کسانی
که مرا می شناسند، می دانند. ولی نخواستم و
نمی خواهم به خاطر نفع شخصی خود به او
افتراء بزنم و نامرد باشم.
در نهایت هم می خواهم، نکته ای را از
مقالهء خود تو بیاورم که، دلالت بر کودن
بودن تو دارد. چون این پاراگراف آخری همهء
مقصد ترا روشن می سازد. و آن اینکه شعار
مبارزاتی انتخاباتی را در نهایت مقالهء
خود گنجانیده ای.... این خود می رساند که تو
به خاطر خدا و کشور قلم فرسایی نکرده ای! «
ذا باتوجه به این خصوصیاتی که ازاخلاق
وتفکر او برشمرده شد، قرار گرفتن چنین
شخصیتی در راس مدیریت سیاست خارجی یک کشور،
اهانت نابخشودنی به اراده وسرنوشت مردم
افغانستان میباشد. کارنامه ی آقای عبدالله
به عنوان وزیر امورخارجه دولت افغانستان،
چیزی بیشتر از اهانت به اراده مردم
افغانستان نمیباشد. ایشان لطف کند وبگوید
که درزمان تصدی آن وازرت، چه خدمتی را برای
اتباع افغانستان درخارج ازکشور انجام داده
است ویا چه خدمتی را برای تامین منافع
سیاسی افغانستان به ثمر رسانده است؟ یکی از
دست آوردهای ننگین ایشان، عقد قرارداد سه
جانبه با اداره مهاجرت سازمان ملل و
کشورهای اروپایی میباشد که میزبان مهاجرین
افغانستان میباشند. عقد این قرارداد سبب که
هزاران نفر از هموطنان ما که به قیمت نقد
جان شان خود ها را به کشورهای امن رسانده
بودند، دوباره به افغانستان ناامن و پرخطر
برگردند. اینها هرکدام شان، برای یک
خانواده نان تهیه میکردند. اما دیپلماسی
آقای عبدالله سبب گردید که این خانواده ها
هرگز با شکم سیر نخوابند. من چندین نفر را
می شناسم که در لندن زندگی میکردند وهرماه
برای خانواده های شان درکابل، 500 دالر
امریکایی می فرستادند. این مبلغ برای آنها
ضمانت حیات شان بود که برای خود نان ولباس
تهیه میکردند وبچه های شان را به مکتب می
فرستادند. اما وقتی که براساس همین قرارد
داد سه جانبه، آن عزیزان از لندن به
افغانستان اخراج گردیدند، آن خانواده ها
با هزاران مشکل ومصیبت دچار گردیده اند.
البته این موضوع را کسانی خوب درک میکنند
که قربانی این قرار داد بوده اند.
اما به رغم این خصوصیات اخلاقی وکارنامه
های سیاسی، هنوز هم آقای عبد الله خودش را
چهره حق به جانب احساس میکند وحتی مستحق
ریاست جمهوری میداند. باتوجه به آنچه را که
آقای عبد الله انجام داده است، به نظرمن وی
مستحق نفرین ولعنت مردم افغانستان میباشد.
اما اینکه او هنوزهم خواب وخیالات مقام
سیاسی و زنهای خوش صورت وخوش ریخت را می
بیند، مصیبت بزرگی است که مردم افغانستان
را سالها به اسارت گرفته است. حتی شنیده
میشود که جبهه متحدملی رایزنی های را
درمورد کاندیداتوری وی به عنوان ریس جهمور
آینده افغانستان روی دست دارد. اعضای رهبری
جبهه متحد ملی باید این واقعیت را درنظر
بگیرند که انتخاب آقای داکتر عبدالله به
عنوان نامزد ریاست جمهوری، اهانت عریان به
اراده و سرنوشت مردم افغانستان میباشد»
در نهایت نشان داده ای که، با گرفتن جیفه
ای می خواهی، یگانه چشم امید جهاد و مبارزه
و یگانه مصدر نجات کشور را که در داکتر صاحب
می بینیم. مورد توهین و شتم قرار دهی و با
این کار خود از قرار گرفتن آگاه ترین،
مردمی ترین، جهادی ترین و مسلمان ترین و
معتدل ترین انسان در رأس ادارهء کشور
جلوگیری نمائی!
مگر انصاف نداری که؛ می خواهی یکبار دیگر
تجربهء ناکام مجاهد ستیزی و مردم ستیزی را
تکرار کنی و مردم را برای همیش در منجلاب بد
بختی نگاه کنی! مگر این هفت سال برای دور
راندن مجاهدین، «یعنی مردم واقعی
افغانستان» و این ناکامی ها و بی نتیجه
بودن ها، کفایت نمی کند؟ که باز هم می خواهی
خلیل زاد وار کسی دیگری را از سیاه چال های
سی آی إی بیاوری و بر مسند قدرت بنشانی؟!
کسی را که بیشتر از بیست سال بلند گوی سی آی
إی بوده! از اراضی، مردم و ویژه گی های این
سر زمین آگاهی ندارد! کسیکه ادارهء یک
وزارت برایش بسیار سنگین است، چه رسد به
ریاست جمهوری کشور نکبت زده ای مثل
افغانستان!
بس است از خدا بترسید! از مردم شرم کنید و
به وجدان خود که اگر داشته باشید؟ مراجعه
کنید! و دیگر برای مقاصد خود این کشور را به
بدبختی نبرید!
پایان
داکترعبدالله عبدالله بیلر جنایت و خیانت
يكشنبه 15 مارس 2009, نويسنده: جمیل وارسته
قتل احمد شاه مسعود!
عبدالله عبدالله در قتل احمد شاه مسعود دست داشته است!
چهار شنبه 23 ژوئيه 2008
پيامها
17 مارچ 2009, 16:37, توسط امین
کاملا با آقای غیاثی موافقم.
17 مارچ 2009, 17:13, توسط قمر الدین
آقای غیاثی عزیز به نظر علمای ارشد، وقتی که محبت زیاد شد عقل گم میشه. مردم افغانستان خدمت میخواهد صدافت میخواهد و امانت داری میخواهد. اینها پدیده های اند که در وجود داکتر عبدالله نبوده و نیست.
تو شعر نوشته ای عزیز من. سری کوه بلند یکدانه گندم/ به قربانت شوم داکتر عبد الله / تمام محتوای نوشته ات ازهمین دو جمله بیشتر نیست. به نظرمن وبه نظر اکثر مردم افغانستان، داکتر عبدالله باید درجمع سایر خاینین به ملت، محاکمه شود.
با احترام
17 مارچ 2009, 17:15, توسط راشد
آقای غیاثی راستی اگر نوشته جمیل خان به قول خودت بی مایه بود، پس چرا به خودت زحمت دادی که شش ورق جواب نوشته کنی؟ اگر بیکار بودی یک جواب نوشته کن.
17 مارچ 2009, 19:59, توسط داکتربدخشی
نويسنده محترم گرچی داکترعبدالله بعدازيازدهم سبتمبرمرتکب اشتباهات غم انگيزی شدوتوسط خليلزادبخاطرتفريق رهبران جبهه متحدملی واخراج تعدادی ازجمعيت يابه سخن ديگرقراردادن تعدادی ازهمسنگران خاص أمرصاحب دربرابرربانی وسياف کارکردودرين توهم افتادکه کرزی جای مسعودرابرای اوخواهدگرفت خصوصاکه هردوازيک ولايت ويک قوم اندودرايجادنظام رياستی که عامل تمام تراژيدی وبحران امروزاست درقانون اساسی همچوفهيم وقانونی وخليلی وشايدهم بيشترازديگران نقش داشت
ولی حيف است که توبرای فردمجهول الهويه ی حاقدومفتری ياوه گوی پاسخ نوشته ای چون ردچرنديات اودرمتن نوشته خودش ميدرخشيدوهرچيزفهم بی غرض ومرضی براومی خنديداودرحقيقت نه تنهابه داکترعبدالله نتوانست توهين کندبلکه ازاهميت نوشته "مارشال فهيم تنديس خيانت" که واقعامصادق عينی وانکارناپذيرداردکاست باحتمال قوی اين نوشته ازطرف شئونيستهای است که به هراسم ورسم عليه رهبران ونيروهای جبهه متحدملی موسوم به اتحادشمال شب وروزياوه سرائی ميکنند
چنانچه مسکينياردرتلويزيون أرياناافغانستان ازامريکاچندشب قبل ازين هم ناسزاتروحافدانه ترعليه داکترعبدالله تاخت واورايک جنايتکارجنگی وجاسوس هفتادودوکشورجهان خواندوازمردم پرسيدکه چراشمادربرابرچنين خائن ملی ! جنايتکارجنگی ! جاسوس ! و---------ساکت وراکدهستيد؟ اوپول دريشهای شيک خودرا ازکجاميأوردولی اونگفت که درشرايطی که مردم علف ميخورندپول مراسم تدفين وخيرات بابای دروغين ملت حرامزاده ازکجاتأديه شدوتاکنون خانواده اوازکجاميخورندوأنهمه املاک راکه درين هفت سال ليلام کردندچراودرکجاذخيره شدومصارف تدفين طاغوت وقت بنيانگذارکودتاوتراژيدی افغانستان ازکيسه کيست ؟ واينهادرکدام لابراتوارچيک کرده اندکه دريشی داکترعبدالله ده هزاردالرقيمت دارد؟چرابه دريشی برادرکرزی ، فاروق وردک و---ديگرسارقين ملی نگاهی نمی اندازندهرروزی کرزی يک لباس وکلاه ديگرمی پوشدمگرازپول پدرش است وميليونهادالررامصرف سفرهای تفريحی وبيهوده کرده است چراچنين بيماران روانی رهبران جبهه متحدملی رانشانه ميروندونيش ميزنندعبدالله باوجوديکه درحساس ترين مرحله تاريخ مرتکب اشتباه دردناک شدوباديگرهمسنگران مسعودتيشه بريشه خودزده وثابت کردندکه پيروزی نظامی ميتواندشکست سياسی رابارمغان بيأوردولی ميتوان دراوچيزهای زيادی ازشخصيت واطوارقهرمان بی بديل تاريخ افغانستان راديدبه سخن ديگراومسعودکوچک است عمرش درازوراهش سبزباد
19 مارچ 2009, 01:44, توسط عبدالله
داکتر عبدالله هم یک سنگ فروش کوهستانی و یک دزد کوهستانی است که در تمام جنایت های کابل بامسعود اف شریک بود. داکتر عبدالله متهم به فساد اخلاقی است. این داکتر بی سواد کسی است که برای جبران حقارت خودش داکتر عبدالرحمن را کشت. داکتر عبدالله خودش متهم به شراکت در قتل مسعود اف است. یک انسان متهم به فساد اخلاقی و کسی که در قتل نزدیک ترین یار خود متهم باشد نمی تواند فرد با صلاحیتی باشد. عبدالله عبدالله کسی است که وزارت خارجه افغانستان را گرم سیل شورای نظار و پنجشیری های مسعود اف ساخته بود. او فکر می کند افغانستان پنجشیر و همه شورای نظاری است. این فرد صلاحیت و اصلا تفکر ملی و مردمی ندارد. اساسی ترین مشکل او این است که به شوروی ها وابسته است. و نوکری روس ها را وجه همت خود قرار داده است. این کار عبدالله به دستور مسعود اف است که هم پیمان شوروی ها و الان روس ها بوده و هست. عبدالله یک قومندان جنایتکار در فاجعه تاریخی افشار است. او قاتل صدها زن و طفل و پیر و جوان است که سر زن ها و کودکان را زنده زنده پوست کرده است. و هزاران خانه مردم را تاراج و دزدی کرده است. مراجعه کنید به سایت دیده بان حقوق بشر و (گزارش پروژه عدالت برای افغانستان)
17 مارچ 2009, 17:11, توسط سلطان
فکر می کنم که کاسه ای زیر نیم کاسه است وگرنه بعیداست که شخصی همچون غیاثی از عبدالله دفاع کند. شاید خبرهایی هست و غیاثی فکر می کند که داکتر عبدالله به ریاست جمهوری میرسد یا کدام منصب مهم در آینده میگیرد ومیخواهدبه این طریق خودشیرینی کند.کسی که شاگرد سیاف باشد مثل استاد خود نان را به نرخ روز می خوردومی تواند خود را به شرایط سازگار کند.این قدر چاپلوسی معنایی دیگر ندارد. گپ دیگر اینکه من نمی خواهم که گپهای جمیل وارسته درباره عبدالله درست است ولی به نیات میرویس مشکوکم.شاگرد مکتب سیاف نمیتواند بدون نیت خاص از کسی دفاع کند.
گپ دیگراین که غیاثی بیچاره همین چندسطررا که نوشته کرده نتوانسته چند جمله را بدون مشکل ادبی به رشته تحریر درآورد.صخره را سخره می گه واز این گپ ها. چه کنیم به قول خود او جهلستان است دیگه.
17 مارچ 2009, 22:47, توسط مولاداد
ملا صاحب غیاثی السلام علیکم
از شما گله ای نیست که یک طرف از قلم دفاع میکنید و از طرف دیگر با قلم کلمات ناشایست به یک انسان مینویسید. دلیل طرفداری شما از داکتر عبدالله جهاد او میباشد. آدم هایی که میتوانند بهتر از داکتر عبدالله به میهن خدمت کنند زیاد اند. داکتر عبدالله را بگذار از پایپ و تنباکو کلکسیون جور کند. موصوف اگر پول میخواست، بدست آورد. امروز بهترین زندگی دارد. خواهش است از سر مردم بیچاره و بیگناه دست بردار شوند. آیا به نظر شما خدمت به مردم از طریق چوکی وزارت یا ریاست جمهوری میشود و بس؟ اگر جناب داکتر عبدالله میخواهد به مردم خدمت کند، راه های زیادی موجود است. عبدالله عبدالله، فهیم قسیم، یونس قانونی، محمد محقق، خلیلی، سیاف، ربانی، گلب الدین و قومندان های آنها در رده دوم، همه از جمله میلیونرها استند. جناب ملا صاحب! در پنجشیر مردم به برق، کار و مکتب نیاز دارد، عالیجنابان فهیم، عبدالله و قانونی با پولهای شان بلندمنزل ها در کابل ساخته اند. هوتل های شان را افرادشان اداره میکنند. پول های شان در بازار پایین و بالا میشود و روز به روز افزونتر. در بدخشان مردم از گرسنگی میمیرند. ربانی صاحب که یکی از ثروتمندترین رهبران است خم به ابرو نمیاورد. اینها اگر به مردم خدمت میکنند، میتوانند به مناطق اجدادی خویش کوچ کنند و کابل را ترک بگویند. در آنجا ها، مکتب، مسجد، شفاخانه، راه و غیره درست کنند. شما ملا استید، بهتر است یکی دو حدیث هم نقل کنید، که هیچ کسی دارایی دنیا را با خود به جهان دیگر منتقل نکرده است. آیا میدانید زمانی که طالبان به کابل رسیدند و شهید احمدشاه مسعود کابل را تخلیه نموده بود، مردم خانه قانونی و سران دیگر مجاهدین را چور کرده بودند. طالبان در حصه اول خیرخانه جایی که خانه یونس قانونی بود رسیدند و خانه را خالی یافتند. طالبان به مردم یک شب وقت دادند. فرمان چنین بود: هرکسی، هرچیزی را برده است پس بیاورد با وی کاری نداریم. در غیر آن خانه هایتان را تلاشی میکنیم و آنوقت از خود گله کنید! فردای آنروز فرش و اموال قیمتی، پول نقد، جواهر و ... همه مقابل دروازه قانونی صاحب انباشته شده بودند. طالبان هم کاری جز چور نکردند، اما جان گپ این است که اینه همه اموال قیمتی از خانه قانونی بیرون شده بود. این یک چشم دید بود ملا صاحب. عبدالله در زمان وزارت در همه نمایندگی های خارجی افغانستان دوستان، خویشاوندان، نزدیکان، علاقمندان و طرفداران خود را به کار گرفت. من کسی را میشناسم که مدتی یک بلندگو در دستش به نفع مجاهدین و بالخصوص شهید مسعود در روزهای مظاهره در اروپا شعار میداد. فقط شعار! چپه گرمک رسید، آن آدمی که دیپلومات هم نبود و سابقه کاری هم در وزارت خارجه نداشت، مستقیمن به لندن به حیث یکی از سکرتران احمدولی مسعود برگزیده شد. این چنین اشخاص زیاد اند. من تنها از چشمدید هایم میگویم که نگفته باشید تهمت میکنم. زمانی که مدت کار این محترمها خلاص شد، داکتر سپنتا از ایشان خواهش نمود که بفرمایید به کابل برگردید. چهار سال وقت کار شما بود، حال پنج سال از آن میگذرد. ایشان در همین سایت های انترنتی، لچری و غر-گری را راه انداختند که چرا ما به کابل بیاییم؟ ملا صاحب! اینها مردمانی نیستند که راه شهید مسعود را تعقیب کنند. اینها ذره ای مهر به میهن ندارند. اینها عاشقان قدرت، شهرت و پول استند. اینها ارزش سلام و علیکی را هم ندارند چه رسد به اینکه به اینها رای داد یا از ایشان طرفداری کرد. برادران شهید مسعود هم به خارج ساخته شده اند. به کمیسیون بازی، به کنفرانس بازی، به گپ های میان خالی، به وعده های دروغین، به ملاقات های بی فایده، به بحث های بی مصرف و چنین چیزهایی ساخته شده اند. شما جناب ملا صاحب با تمام درایتی که دارید از همین ها گریزان شده به خارج پناه برده اید. مثل من و شما بسیار کسانی که دل شان به خاک وطن میسوزد اما از دست عبدالله ها و سیاف ها و قانونی فرار وطن شده اند. ملا صاحب غیاثی! دعا کنید که عبدالله هم یا به قندهار برود یا به پنجشیر. این ریشک و این نکتایی گک و خنده گک های عبدالله درد ما را دوا نمیکند. دردی که ما داریم به این وعده های میان خالی دوا نمیگردد. از عبدالله که در سخنگویی و ذکاوت و هوشیاری شاگرد قانونی هم نمیشود، تیر شوید. قانونی را هم بگذارید چهار صباحی بالای وکلا ریاست کند ولی آن هم بی فایده. من زادگاهم پنجشیر است، به یگانگی پروردگار قسم میخورم او ملا صاحب! قسم میخورم که از قانونی، فهیم و عبدالله و اینهمه بی عرضه گی شان گریزانم. قسم میخورم که از وطندار بودن با ایشان در خجالتم. قسم میخورم که اینها آنقدر پول دارند، که اگر دست به دست هم بدهند و مصرف کنند، پنجشیر به یک شهر توریستی و تفریحی و پردرآمد تبدیل میشود که عاید آن به تمام مردم آنجا کفایت خواهد کرد. ملا صاحب! در یکی از سایت های انترنتی یک ویدیو از پنجشیر است. به آن نگاهی بیاندازید. ببینید که در یک مسجد در پنجشیر، در دوره طالبان، یک ریش سفید پنجشیری به مقابل آمرصاحب بلند میشود و از فهیم سخت گله میکند. او از چور فهیم و موتر سواری و خرچ برادران و برادرزاده های فهیم شکایت میکند. آن پیرمرد به حال زار خود و مردم خود اشاره میکند. اینهمه در مقابل شهید مسعود. وضع خوب نبود و مسعود نمیتوانست کاری بکند. ولی آن فلم یادگاری است از آن دوره. ملا صاحب غیاثی! شما دعا کنید که این مجاهدین محترم بعد از جهاد مقدس خویش دوباره به خانه های پدری خویش مراجعت کنند و به مردم قریه، ده و شهر خود خدمت کنند. کابل و مردم کابل از ایشان ممنون و مشکور خواهند بود. برادر شما مولاداد
18 مارچ 2009, 04:07, توسط غوریانی
آقای غیاثی من تاقبل ازنوشته ی شما نوشته جمیل را نخوانده بودم. اما وقتیکه نوشته شمارا خواندم، وسوسه شدم که نوشته جمیل راهم بخوانم و نظر به احساسات شدید شما برعلیه جمیل خان، فکر میکردم که او هم شاید مثل خودت کرامت و قدسیت قلم را شکسته است. اما برعکس درنوشته جمیل من هیچ کلمه وجمله ناشایست وخلاف اخلاق و معارف اسلامی وانسانی ندیدم. یک نقد خوب و بی آلایش و با حفظ حرمت شخصی بود. فقط گفته بود که داکتر عبدالله به دلیل مشکلات درون فامیلی گرفتار مرض زن باره گی شده است. البته این یک واقعیت است که ازنظر روان شناسی خیلی هم مهم وجدی میباشد. یعنی که اگر مردی با داشتن زن، وزنی با داشتن شوهر، به طرف بازار آزاد حرکت میکند، دلیلش در مشکلاتی ریشه دارد که طرف مقابل به آن دچار میباشد. این مشکلات می تواند متفاوت باشد. جمیل خان فقط همین مسله را گفته است که به نظرمن یک حرف علمی است وهیچ گونه اهانت وتوهین نیست.
اما برعکس شما ده ها جمله های دشنام آلود را به کار برده اید. ماند وقیح و ده ها مورد از این گونه که در واقع شخصیت شمارا نشان میدهد که چقدر زبان تان با وجود ادعای تان به مسلمانی با دشنام آلوده است. میگه ک کاسه چینی که صدا میکند صفت خودش را ادا میکند. من درنوشته های شما بغیر از دشنام به جمیل وبغیر از عشق زنانه به داکتر عبدا لله چیزی دیگر ندیدم. اگر حوصله داشتی نوشته خودت را یک بازخوانی کن بهتر متوجه میشوی.
کابل پرس? یک زمینه خوب گفتگو ومفاهمه برای روشنفکران افغانستان میباشد که نوشته ها ونظرات را سانسور نمیکند. اما شما این فرصت را برای ابراز اندیشه های انسانی استفاده کنید. برای ادعای تان دلیل بیاورید. استدلال کنید. شما که آقای غیاثی باشید و سرسخت از اخلاق و کاراکتر داکتر عبد الله دفاع میکنید، باید دلیل محکم بیاورید که آن محترم درفلان سال فلان خدمت را به مردم افغانستان انجام داده است. به قول یک برادر که برای شما پیام نوشته است، شما شعر می گوید. قطع نظر از سایر جنایاتی که داکتر عبدالله کرده است، همین که با اشاره و با فرمان زلمی خلیل زاد، ائتلاف شمال را نابود کرد و جمعیت اسلامی را تکه وپارچه کرد و برای نابودی اسمعیل خان تلاش کرد همین کفایت میکند. خیانت وجنایت مثل شاخ ودمب نیست که از کدام جای آدم آویزان باشد و برای همه کس قابل رویت باشند. داکتر عبدالله، فهیم خان، قانونی، امرالله صالح و خیلی کسانی دگر ازخاینین ملی این جامعه هستند که باید در میز عدالت محاکمه شوند. هرکدام اینها کمتر از طالبان جنایت نکرده اند.
آقای غیاثی ترا خدا ازاین تعریفای عاشقانه ات دست بردار و به درگاه خداوند استغفار کن وبرای رهای این ملت از دست این دزدان دعا کن. وسلام
18 مارچ 2009, 04:32, توسط جمال
سلام به همه!
آقای غیاثی یک کار خوبی کرده که پارگراف (زادی بیان زمانی که به عنوان یک ارزش فطری اخلاقی وارد جهان غرب شد، از این پدیده برای بیان دانش، تحقیق، روشنگری و حتی آزادی استفاده شد. ولی به مجردی که این پدیده ای فطری گونه وارد مرداب جهلستان ما شد، در دستان کسانی قرار گرفته است که، از ارزش های اخلاقی و عمومی؛ مثل دیانت، صداقت، امانت، حیا و... عاری هستند) در صدر نوشته اش جای داده که زحمت خواننده را در شناخت شخصیت و فهم نویسنده بسیار کم میکند. با این به اصطلاح generalize کردن آفرین به آقای میرهزار که حوصلهٌ نشر این چرند را دارد. اول در نوشتهٌ بالا دو چیز از اثار حاجی محمد کامران هم خنده آور تر است یکی اینکه آقا/خانم نویسنده حرف از جهاد و مجاهد تا هنوز هم میزند در حالیکه همان اشخاص به اصطلاح خودش مجاهد با سوپر کافرانیکه در کشور ما هر روز مردم بیگناه را به قتل میرسانند. به ناموس های هموطنان ما تجاوز کرده اند و خلاصه در هر کار ما به میل خود کار دارند و در سایر کشور های اسلامی هم جنایات شان مثل آفتاب روشن و مثل ریگ در ریگستان بیشماراست دوستی خلل ناپذیر دارند. دوم اینکه حالا در کشور ما بعضی افراد برای فهمیده جلوه دادن خود از اصطلاحات ایرانی استفاده میکنند و غیاثی هم این تاکتیک رازده که خنده آور است.
من عبداله را شخصاٌ شکر نمیشناسم ولی چند حرفش را خوب بیاد دارم که در اوایل حملهٌ امریکایی ها به کشور ما در یک مصاحبه با یک ژورنالست بی دین. کافر و بیگانه از دهنش برامد. که میتواند طرز تفکر و شخصیت عبدالله را بسیار خوب معرفی کند. آن مصاحبه اینطور بود.
ژورنالست بی دین. کافر و بیگانه: آفای عبدالله! طالبان در داخل شهر کابل مواضع مستحکمی دارند. به نظر شما بهترین راه در هم شکستاندن مواضع شان یا مجبور ساختن شان به ترک مواضع شان چیست؟
عبدالله مسلمان. مجاهد و از خود؟ : بنظرم بهترین راه یک بمبارد شدید (intensive) است.
ژورنالست بی دین. کافر و بیگانه: بمبارد شدید؟
عبدالله مسلمان. مجاهد و از خود؟ : بلی بمبارد شدید.
در این جا ژورنالست بی دین و بیگانه در فکر مردم بیچاره و بیگناه میشود و میپرسد: فکر نمیکنید که در این بمبارد افراد ملکی کشته خواهند شد چراکه کابل یک شهر مزدهم است؟
درجواب عبدالله مسلمان. مجاهد و از خود؟ که تجربهٌ کافی در کشتار و بمبارد مردم کابل و کابل از زمان حکومت شر و فساد ربانی داشت ضربالمثل مشهور ما را به انگلیسی ترجمه میکند که میگویند ( در جنگ حلوا پخش نمیشود).
همچنان در اوایل سال ۲۰۰۷ میلادی از تلویزیونها و دیگر رسانه ها خبری منتشر شد که عواید وزارت خارجهٌ ما در ظرف ۹ماه بعد از برطرفی عبدالله ۲۰۳ برابر زیاد شده. که خود به بسیار سادگی به ما واضع میسازد که عبدالله و باند شورای نظاری اش که تقریباٌ همه پوست های این وزارت را در اختیتار داشتند دزدان درجه یک اند.
18 مارچ 2009, 07:01, توسط سیدعمر
سلام برمدیر کابل پرس? و خوانندگان کابل پرس. من ازآقای غیاثی سوال میکنم که این کلماتی را که شما برای آقای جمیل استفاده کرده اید، چه تفاوتی با دشنام دارد؟ حماقت/ کودن، وقیح/ قواره اش مانند انسان نیست/ . اگر کسی عین کلمات را به شما بنویسد چه قدر موازین اخلاقی را رعایت کرده است؟ لطفا جواب بگویید.
بعدش هم باالفرض آقای جمیل بد قیافه باشد و چشمش کور باشد و دهانش کج باشد و لبش خیلی کلفت باشد وبه قول شما قیافه اش به انسان نماند، حق ندارد که ابراز نظرکند؟ یعنی به نظرشما کسانی باید بنویسد که مدل سال باشد؟ آقای غیاثی ازنوشته ات چنین برمی آید که سرت گرم بوده وقلم گرفتی و نامه به نازنین نوشتی.
من از جمیل خان طرفداری نمیکنم اما اوحق دارد که مثل هرکسی دگر نظرش را بنویسد. شما هم حق دارید که نظرتان را بنویسید ولی بدون دشنام. شما حتی به سایت کابل پرس که نظرات شما را نشر کرده هم اهانت کرده اید. درحالیکه کابل پرس می توانست به سادگی نوشته شمارا نشر نکند. اما کابل پرس این کار رانمیکند وچنانچه که درپیشانی اش نوشته است، نظرات موافق ومخالف ر نشر میکند وحتی نطراتی که مخالف خودش هم باشد. کامران میرهزار، این شهامت را دارد که حتی نظر مخالف علیه خودش را هم نشر کند.
به هرحال: سخن درمورد داکتر عبدالله است وبه نظرمن از داکتر عبدا لله کرده کسی رسواتر نیست. یک واقعیتی انکار ناپذیر است که داکتر عبدالله مبالغ هنگفتی را در زن بارگی مصرف کرده است وهنوزهم مصرف میکند. این مبلغ، از پول مردم افغانستان است.
20 مارچ 2009, 18:43, توسط رحمت علی کربلائی
من به محتویات این مقاله ونوشته آقای وارسته کاری ندارم. اما یک نکته را میخواهم خدمت جناب میرویس غیاثی عرض کنم که شمارا یکتعداد پیام گذاران ملا خطاب کرده اند که متاسفانه این لقب علمی بالای شما مصداق ندارد.
هرچند که شما خیلی کوشش کرده اید که بانوشتن یک سلسله آیات واحادیث چنان وا نمود کنید که گویا شما ملا هستید ویا لااقل از علوم اسلامی بهره برده اید ولی واقعیت برعکس است جناب شما نظر به ادعا های بالا بلند تان متاسفانه بیسواد تشریف دارید.
شما درچندین مقاله تان غلطی های فاحش دارید که حتی مبتدی ترین طالب روستائی نیز آنرا میداند مثلا: صخره معنایش درفارسی سنگ است اما سخره ریشخند زدن را معنا میدهد.
شما همیشه مخمصه را مخمسه می نویسد جناب عالی اعاشه و اباته را اباطه می نویسد درحالیکه اباته خود ازباب افعال بوده ومصدر آ« بیتوته است نه بیطه.
البته من که هرمقاله جناب عالی را تعقیب کرده ام چنین غلطیهای املائی را درمقالات شما یافته ام که دلالت به بیسوادی شما میکند. بناء اول خودرا اصلاح کنید بعد یک کشور را جهلستان بخوانید
18 مارچ 2009, 08:47, توسط Hamed
ملا صاحب غیاثی السلام علیکم
مداهی کردن کار شما ملاها است.از خاینین ملی چرا دفاع میکنید مگر نزد وجدان تان خجالت نمیکشید؟
برستی هم بیلر کم است (دکتر)عبدلاا کانتینر غم و بدبختی است. نمیدانم چرا وی را داکتر میگویند.
یک ادمکش راا؟؟
18 مارچ 2009, 10:52
نویسنده مدافع عبداله جان حمتا از خسربره های نو اوست
ملت میگوید عبداله با گره اش مثل دیگران به بیت المال دستبرده زده صاحب ملیون ها دلر واوغانی شده عیاش بوده شراب میخورده درعمل ودر تایید کشتار وراکتبارن وهزاران بد بختی مردم وطن ما فعالانه سهیم بوده
ولی چارتا کسانیکه مدیون او بوده همه را دروغگو پنداشته میخواهد مجسمه او مثل کاکا صدام ده چاراهی های کابل نصب کنند
ما نه انسان شدیم نه مسلمان نه کمونیست نه سکولر غربی ونه کوشش انرا کردیم
چیز های را میخوانیم که از انسانیت شرم ما میایید یکی به پشتو وجانیان ان چشپیده ودارند بت میسازند ودر خانه کعبه جابجا میکنند دیگراش به هزارگی شله است دیگری به پان تاجکیزم دیگری به پان ترکیزم..... برادر اگر اسلامی وانسانی به قضاوت بنشینیم مزاری گلبدین مسعود ربانی محسنی صیاف گیلانی حضرت مجددی ملاکوردوستم پاچا ورهبران خلق وپرچم بیدین لامذهب ادم کش قاتل دزد رهزن وکسانیکه با انان معاونت داشته ده دین ودنیا روی سیاه وشریک جرمشان است وغلامان که در دفاع از انان قلم میزنند پشخدا ولینین مسوول اند
خدا وند به قلم سوگند یاد کرده
18 مارچ 2009, 11:37, توسط hamza
We know who doctor Abdullah is, but pity on the writer who has spent his time and effort to deffend a monestor.
20 مارچ 2009, 00:33, توسط 786
سلام به همه خوانندگان سایت وزین کابل پرس?!
من مقاله آقای جمیل وارسته وآقای میرویس غیاسی هردورا مطالعه کردم. درمقاله آقای وارسته منفی اشاره به خصوصیات شخصی وخصوصی آقای داکترعبدالله عبدالله دیگربخشهایش قابل دقت بوده ودرحد خود یک نقدی بود که میشود ازآن استفاده نمود. اما استفاده ازلباس خوب، عطریات خوش بوی وسایرلوازمی که ظاهریک دیپلومات را خوب جلوه کند، کاربدی نبوده بلکه نشانه داشتن فرهنگ بالای پوشیدن لباس مرتب بوده ویک تمثیل خوبی ازفرهنگ کلی یک کشوراست. این حق داکترعبدالله وهرکسی دیگراست که درپستهای دیپلوماتیک کارمیکنند. چون درعرف دیپلوماتیک این شیوه بحساب گرفته میشود. ولی روی این مسئله که اینها چه اعمالی را انجام دادند وچقدربه سرنوشت مردم شان اندیشیده اند، برهمه معلوم است. اگرقانونی میبود،یا بازخواستی ویا داشتن اختیارسرنوشت کشور ودمکراسی، سرنوشت داکترعبدالله وامثال داکترعبدالله روشن است. درکشوری که صندوقهای رای چند ماه دردفترریاست جمهوری نگهداشته میشود معلوم است که هیچ معیاری جزامریکایی بودن نمیتواند سرنوشت رئیس جمهوردست نشانده آینده را رقم زند. پس جنجالهای اینکه این خوب است وآن بد جزناراحت ساختن خود ودیگران نتیجه دیگری ندارد.
امادرباره آقای غیاثی باید اضافه کنم که آقای غیاثی کسی است که تحصیلات اسلامی وبخصوص رشته فقه اسلامی دارد ودررشته ای که تحصیل نموده خوب دسترسی دارد وازمجاهدان وفادارخط استاد سیاف میباشد. همانطوری که خودش اضافه نموده که براساس موسئولیت جهادی واسلامی خود ازداکترعبدالله دفاع مینماید وهیچ پیوند مادی بین آنها نیست، راست میگوید. وحتی دردوران سرپرستی وزارت خارجه عبدالله بی مهری زیادی ازطرف ایشان نسبت به آقای غیاثی صورت گرفته که بعداً ذکرمیگردد. استاد سیاف بارها وبطورعلنی درسخنرانیهای خود میگفت که: بدترین مجاهدی که یک روزجهاد کرده باشد، ازبهترین اشخاصی که جهاد نکرده اند نزدما بالاتراست. پس براساس این حکم صریح استاد سیاف ومسئولیت شرعی اطاعت ازاوللامر، آقای غیاثی مسئولیت شرعی خودرا میخواهد انجام دهد. شما هم اگرجای آقای غیاثی میبودید همین کاررا میکردید. داکترعبدالله هم یک مجاهد سابقه داروغیاثی هم سابقه دارخط جهاد. اگرآقای غیاثی مسئولیت شرعی نمیداشت، بنابرجفاهایی که ازطرف داکترعبدالله ویارانش درحق آقای غیاثی درتاجیکستان صورت گرفت، هرگزخودرا مسئول دفاع ازعبدالله نمیدانست.
آقای غیاثی بحیث یک مجاهد صادق پیرو خط استادسیاف ومذهب وهابیت، حتی جان خودرا درخطرانداخته با وجود حساسیت دولت تاجیکستان دربرابرفرقه سلفی موسوم به حزب التحریر، با این حزب درتاجیکستان رابطه ایجاد نموده، ضمن همکاری با ایشان درجهت تا مین ارتباط بیرونی آنها نقش فعال داشت. درحالیکه آقای غیاثی یک کارمند سیاسی سفارت افغانستان بود ونیازی نداشت که چنین کاری را انجام دهد وموقف خودرا درخطربیندازد. اما مسئولیت اسلامی، جهادی وفرقه ای اش حکم مینمود که دنبال چوکی سفارت نگردد ومسئولیت جهادی خویش را به انجام برساند. وقتی دولت تاجیکستان دستوراخراج آقای غیاثی را درظرف 73 ساعت صادرنمود نه تنها داکترعبدالله وطرفدارانش ازغیاثی مظلوم دفاع نکردند که حتی دوسیه دیگری را ازقبیل زن بارگی علیه آقای غیاثی تهیه کرده به داکترعبدالله داده بودند. این مسئله سبب گردید که ازغیاثی مظلوم کسی دفاع نکرده واو مجبورگردید که ازطریق ترکیه راهی دیارغربت گردید. پس دردفاع آقای غیاثی جزیک مسئولیت اسلامی، جهادی وشرعی چیزی دیگری وجود ندارد. یک مجاهد صادق باید همینطورباشد که عقده های گذشته را نادیده گرفته ازیک برادرمجاهد خود وقتی مظلوم واقع میشود، سرسخت باید دفاع کند. آفرین برغیاثی! اگر عبدالله عبدالله هم یک مجاهد صادق مثل آقای غیاثی باشد، همین حالا باید اورا توسط داکتر سپنتا که حتماً حرف داکترعبدالله را برای روزمبادا میشنود، اورا سفیرتعین نماید. چون غیاثی هم تجربه کارسیاسی دارد وهم دانش فقهی واسلامی.