
آیا بدخشان بی نیاز است که نماینده اش در خدمت دیگران مصروف است؟
طبق معمول بعد از داخل شدن به دنیای انترنت و مطالعه سایت های افغانی
خبری تعجب آوری را که از طریق تلویزیون ملی هم به نشر رسیده بود در یکی از سایت های انترتنی مشاهده کردم با مشاهده آن دیگر وجدانم آرام نگرفت و قلمم مراوادار به گفتن حقایق کرد که باید مینوشتم من که منحیث یک زن بدبختی های ناشی از فقر وعدم توجه مقامات را در طول سال های متمادی در بدخشان شنیده ام و همیشه شاهد شنیدن و دیدن زندگی طاقت فرسای زنان و مادران و کودکان سرزمین هستم که خانم فوزیه کوفی خود را نماینده انها میدانددر خبر چنین آمده بود که گویا فوزیه کوفی نماینده بدخشان یک مقدار مواد خوراکه را به استقبال هشتم مارچ برای اهالی شهر کابل توزیع نمود. طبق در خبر آمده است این نماینده محترم نهاد های کمک کننده را به زنان و کودکان بی بضاعت و نیازمند کمک که در نقاط مختلف شهر کابل زندگی میکنند تشویق میکند تا به انها کمک کنند با شنیدن این خبر هرکه که بداند وضیعت زنان بدخشان چی گونه است و اینجا نماینده انها هشتم مارچ را
چگونه تجلیل میکند خنده آور خواهد بود.درحالیکه فراموش کرده است به کی ها وعده نماینده بودن داده است و یاد آوری از زنان مظلوم بدخشان که خود را نماینده انها میداند از یاد میبرد تا در پهلوی زنان کابل فقط نام از زنان فقیر و مظلوم بدخشان هم میکرد برایم این نکته قابل بحث نیست که کوفی این همه پول را از کجا چرا و به چی منظوری به اهالی منطقه شهر کابل مواد توزیع میکند چون اهالی شهر کابل هم همشهریان و خواهران و برادران ما هستند و نیازمند اند که برایشان کمک صورت گیرد ولی انها نماینده های منتخب خود را در ولسی جرگه دارند که به انها توجه صورت بگیرد این خبر مرا به یاد همان ضرب المثل مشهور میاورد خودم جای خوابیدن ندارم اسپم را در قصر شاه میبندم.

ایا خانم فوزیه کوفی میداند که روزانه ده ها کودک از دیار که او خود را نماینده اش معرفی میکند در جستجوی لقمه نان شب ها با شکم گرسنه میخوابند . مادران که خانم محترم نماینده شان است بلند ترین مرگ و میر را در میان تمام ولایات افغانستان و در جهان دارند . آنجا سالانه هزاران کودک از مشکل کمبود مواد خوراکه جان میدهند و آنها فقط منتظر لقمه نانی اند که فقط بتوانند زنده بمانند
زنان که از شدت قحطی و کمبود غذایی در سرمای طاقت فرسای زمستان از شدت گرسنگی جان میدهند . آیا خانم محترم کمک به اهالی و باشندگان شهر کابل را که در چند متری ریاست جهوری و پارلمان و بسا نهاد های کمک کننده در قلب شهر کابل هستند بهتر از کودکان وزنان میداند که از نبود ادویه و غذای کافی به امراض گوناگون مبتلا هستندو از عدم مقاومت وجود انها در مقابل امراض سالانه هزاران کودک و زن و مرد در میان کلبه های تاریک و محقر و سرمای طاقت فرسای زمستان بدون داشتن سرپناه در میان کوه های پربرف و راه های صعب العبور بدخشان جان میدهند .
برای من تعجب آور است که چگونه نماینده محترم وجدانش قبول میکند که آن مردم مظلوم و همیشه از یاد رفته را که در طول سال های متمادی فراموش گردیده اند از یاد برده و به احوال پرسی کسانی میرود که در قلب شهر کابل میتوانند آواز شان در جند دقیقه به هر گوشی برسانند.
میدانم همه مردم ما در هر گوشه از سرزمین فقیر محتاج به کمک و همکاری دارند و منتظر دست همکاری کسانی هستند ولی باید در چنین شرایط با چنین موقیعت و مسوولیت که فوزیه کوفی دارد و به نام آن مردم فقیر و مظلوم درکرسی پارلمان تکیه زده است آنها را در اولویت قرار دهد و اگر لقمه نانی که دارد به اصطلاح با انها تقسیم کند نه به استقبال هشتم مارچ به باشندگان که در یک چشم به هم زدن میتوانند خود را به دروازه های ریاست جمهوری و یا بسیاری نهاد های کمک کننده که در شهر کابل بیش از بدخشان است رسانده و صدای شان را به گوش مسوولین برسانند .

برای زنان که خانم فوزیه کوفی نماینده مردم انجا است روز هشتم مارچ وجود ندارد هشتم مارچ آن زنان روز است که لقمه نان پیدا کنند تا شکم سیر برای خود و برای فرزندان گرسنه خود بیابند .
بسیار متاسف هستم از نمایندگان که چنین میکنند و اولویت ها را هنوز در کشور درک نکرده اند و نمیدانند در چی لحظات به کی ها همکاری و کمک شود این امر سبب گردیده است که با وجود مصرف ملیارد ها دالر به نام کمک به افغانستان هنوز مردم ما همان فاجعه را تجربه میکنند که سال های سال از آن رنج میبرند و هنوز با وجود کمک های جامعه جهانی فریاد قحطی زده و درماندگی شان به آسمان هفتم رسیده است
سراسیمه بودن بسیاری ها دربازی های سیاسی ودر راه های جستجو به منظور حفظ مقام شان مردمی را که به نام انها به این کرسی ها ی مقام رسیده اند فراموش میکنند و نمیدانند که کدام راه را برای حفظ مقام شان
بپیمایند فقط با عجله به هر در میزنند تا دست آویزی برای آینده خود با خود داشته باشند ولی بهتر است که این راه را دقیق و سنجیده قدم برداشت تا قدم هایشان در لجنزار نرود که دیگر به اصطلاح همان ضرب الامثل مشهور هم از زاغ بمانند و هم از رزاق.
واژه های کلیدی
حقوق کودکان و زنان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدنمیدانم این چه بدبختی بزرگی دامنگیر ما مردم شده است هر حرکت
باید مورد انتقاد قرار بگیرد، حتی کمک کردن و دستگیری اطفال و خانواده های محروم وطن ، به نظر من خانم کوفی خود را تنها نماینده مردم شریف بدخشان ندانسته بلکه نماینده مردم افغانستان میداند وهمینطور نیز باید باشد، همین منطقه زبان و قوم پرستی ها بود که سرنوشت کشور ما به این حال رسیده است، طی سه سال اخیر خانم کوفی بار ها به ولایت بدخشان رفته و تا جای که امکان داشت با مردم آنجا در حل مشکلات آنها مساعدت نموده است.
اینکه اینبار خانم کوفی به دستگیری اطفال محروم کشورش در شهر کابل شتافته است این خود بیانگر وسعت نظر و تعهدش نسبت به مردم کشور صرف نظر از منطقه، قوم، و زبان می باشد که قابل تحسین میباشد.
اشتباهی بزرگی خواهد بود هرگاه توقع داشته باشیم که وکیل هر منطقه فقط تنهادر فکر همان محلی باشد که از آنجا انتخاب گردیده است.
واقعا درست فرموده اید . خانم های مثل کوفی مایه ننگ برای ملیت خودشتان و همه مردم افغانستان اند.
میگویند چراغی که به خانه بسوزد به مسجد نارواست. نمیدانم این مقوله از کدام بدبخت فقیر و خیرات خور درب یک مسجد جامع است. اما میدانم که این مقوله تراویده ای از مغز یک انسان است و فرقی نمیکند که از هرات، فراه، کابل، مزار، ننگرهار، قندهار و یا بدخشان است. بدون مبالغه و احصائیه گیری از ولایات افغانستان بدخشان یکی از محرومترین ولایات افغانستان است و این هم یک معجره است که خانم فوزیه جان کوفی از آنجا نمایندۀ پارلمان موفق شدند که در میان این همه جنگسالار و قاچاقبر مواد مخدره به پارلمان راه یابند. وقتی به سایت شان مراجعه میکنی همه زیر دار گریختگی های جهادی چرند مینویسند و وقتی به گفتار شان نگاه میکنی یک هفته آتش و هفتۀ دیگر اب آند. من ننمیدانم عاقبت کار شان چیست؟ فوزیه جان میدانند که مثل اکثر ولایات افغانستان نتایج که انتخابات نمیتواند موقعیت شانرا تعین کند خیرات خود را به ساحۀ مد نظر میگیرند که تعین کننده است. این هم یک زیرکی از همان نوع جبهه گیری های شمال علیه جنوب است. تاجیک علیه پشتون است و بالاخره بازنده علیه برنده است. بیخبر ازاینکه امریکا کار خودش را میکند. فوزیه جان کوفی هم میدانند که برنده نیستند ولی کمکی که به ایشان میکند اینست که شاید در پارلمان آینده باز هم یکی از مهره های برهان الدین ربانی در پارلمان حضور یابند.
نوشته تان قابل تایید است ولی حیف این کلمات و نوشته زیبا که به بیسواد چون فوزیه نوشتید . فوزیه تمام کمالش چند لغات انگیسی است که آنهم جسته و گریخته از کورس های انگیسی آموخته او دیگر نه تحصیلات عالی دارد نه دانش سیاسی مانند ده ها زن دیگر پارلمان که به نام سمبولیک نماینده زن به چوکی های پارلمان به واسطه کاکا خوانده های خود آمده اند.این که فرمودید نام از زنان بدخشان نکرده است او خودش میداند که او به واسطه رای ان مردم به پارلمان راه نیافته است که پاس انها را بداند و عمر خود را در پارلمان از آن طرف کم میبیند که به در های دیگری رجوع کرده است بهتر است که قلم زیبای تان را در راه مفید و با ارزش به مصرف برسانید حیف وقت با ارزش تان که درمورد اشخاص بیسواد هدر برود.
باعرض سلام خدمت گرداننده سایت ایران پرس
میخواهم در مورد مقاله که آیا بدخشان بی نیازی است
در مورد خانم کوفی نوشته اید ابراز نظر نمایم
1- خانم کوفی کدام گناه نکرده است صرف یک کمک اخلاقی واجتماعی نموده است
اکر سایت شما واقعآ بی طرف میبود با ازین کمک خانم کوفی ستایش
وتمجید میکرد
در حالیکه در سایت شماتصویر یک انسان دیوانه که حتی مصدر خدمت به خودش هم نشد هم پون بت بامیان از آن پرستش میکنید
آیا صرف رمضان بشر نادوست وطن پرست است ودیگران همه خاین
ازینکه خود مسؤل سایت هم کیش با رمضان است پس آن را گاهی ریس جمهور میسازید وگاهی نابغه
وصرف وظیفه شما دسیسه سازی دروغین علیه دیگر سخصیت هایکه از دیگر ملیت هاست
این که که صادق است یا خاین این را مردم ما قضاوت میکنند
اگر شما راستی حقایق را افشا میکنید باید این نظر من را نشر نماید
شاکر از بغلان
گرداننده محترم سایت یا نویسنده مقاله، روز بخیر
نامه ی پراز حساسیت و مملو از بی اطلاعی جنابعالی را خواندم. درک میکنم که تا چه حد بخود حق داده ای که یک گمان را با حقیقت یکسان کنی و در محاکمه اش غضبناک عجله نمایی. این کار نشان میدهد که مشکل افسردگی در اهل سواد چقدر عمیق است. نویسنده که نامش مستعار است، دوسه شبانه روز از حرارت عصبیت خویش نان به اشتها نخورده است. چون خانم کوفی نماینده بدخشان از روی احساس وظیفه اش رفته در میان پانصد خانواده بدخشانی در ریشخور مواد غذایی یاری کرده است. شهرک بدخشان در منطقه زور آباد ریشخور همه فامیلهایی اند که بزرگترین آنها و دارنده ترین آنها همان افسران بینوا وبی سرنوشت بدخشانی هستند.
پس این آدم عصبی که نتوانسته است جای سخن و جان سخن را بیابد، ازهر موردی ذهن بیمار خودرا بکار گرفته است. من میگویم که ما درآن روز توذیع مواد درهمان جا بودیم، وتبصره نمودیم که اگر فرد نا آگاهی از این برنامه با خبر شود، بر وکیل بدخشان خرده میگیرد که چرا بدخشان محروم را رها کرده وبه کابلیهای مرفه میپردازد؟ آری همان پیشگویی که یک آزمایش روان سنجی بود و در نتیجه آمد. اما خانم کوفی کار درستی کرده اند، خداوند برایشان اجر بسیار بدهد.
آقای بشرا کم سعادت! اندکی تحمل در زندگی و سنجش در اندیشه خوب است، آفت کار را کم میسازد. نوروزت را با گمان خراب نکن. که نوروز را برایت مبارک گفته بتوانم. بهار نو مبارکبا
افشین
پند ی برای: بشرا سعادت
چوراز را نه یی آگه نهفتنش بهتر
سخن چونیک ندانی نگفتنش بهتر
" آیا بدخشان بی نیاز است که نماینده اش درخدمت دیگران مصروف است؟"
بشرا سعادت
دوست همدیارم بشرا سعادت !
با سلام و پیام های نوروزی
به لحاظ آنکه عملکرد نماینده مردم بدخشان را شاید به جهت نسبت و مناسبت خود به آن دیار مورد توجه قرار داده ای، کارمهمی است. از بایدهای همه ی ماست که در رفتار و کردار سیاسی- اجتماعی وکلا ونمایندگان مردم ( بدخشان ) آگاه باشیم. آگاهی مستلزم دقت و صراحت است. غور وسنجش نیک از کارنامه وکلا امر نیکی است. حتی میتوان با ایشان و ازطریق ایشان به بحث و تبادل نظر جدی برای آن دیار پرداخت.
اما چند مساله نیز در این باره پیش روی ما گذاشته میشود. یکی آنکه مورد یررسی ما یک مساله مبرم و قابل نقد باشد. دوم آنکه صراحت و شفافیت سخن از حقیقت آن برخاسته باشد. اگر چنین نباشد، که نیست اقدام بی جهت و روده درازی مرض است. هر اعتراض و انتقاد مبنایش اصلاح است، حال نباید اصلاح را به اعتراض گرفت تا اغراض بوجود آید.
آقا/ خانم سعادت !
بنا نیست که آن پر پره ی بی ربط و بی محتوای شمارا بررسی کنم، چون از آغاز کار معلوم است که ازدیگری پر شده اید. کسیکه یک مقدار تجربه ودانش نسبتا مستقل داشته باشد، یک چنین حرفهای بی ربط و نابخردانه نمیزند. اگر بدخشانی هستید ودر اینجا ( کابل یا جای دیگری ) بود وباش دارید، میتوانید بیایید واز نماینده خود روبرو بپرسید. اگر غیر بدخشانی باشید، دلیلی ندارد که بر اجراات و کارکرد وکیل بدخشان بدون نسبت با این بی اطلاعی خرده بگیرید. پس به پذیریم که بدخشانی هستید و در خدمت گروه حسودان و مخالفان خانم کوفی ( ناتوانها ) قرار میگیرید. دراین صورت حرفهای شما چیزی را برنمی تابند مگر سفاهت و بیدخلی شمارا.
از اینکه برای مردم محروم بدخشان دلواپس شده اید خانه آباد، ولی سخن نیک نه آنست که با تلخرویی و نادرستی گفته شود وبر حقیقت قرین نباشد. به تآسی از تبصره ها و بد گویی ها ی دیگران دربرابرکسی، نباید زبان به واگویی و نشخوار اراجف گشود. پس یک پند بسنده است که برای اینده توشه راهت شود و هرگز بی گدار ( بی گذر ) به آب نزنی.
کمی اشاره به مساله مورد نظر شما:
درفامیلیهای نو آباد ریشخور که تقریبا منطقه زورآباد است، از افسران و کارکنان کم درامد دولت متشکل شده است. با شندگان آن روستا که حدود چندصد فامیل باشند 95 درصد بد خشا نیها اند. لابد با این مشخصات باید قابل درک باشد که، هیچگونه شرایط رفاهی در آنجا میسر نیست. پس یک چنین جمعیتی حق ندارند، کمکهای نماینده خویشرا دریافت کنند؟
پرسش دیگر اینست که، چرا وکلای دیگر که در دم سرای دولت خانه دارند و بقول شما برایشان تا دروازه حکومت چهار قدم فاصله است؛ نمیخواهند ویا نمیتوانند برای همان دورافتادگان ( اطراف بدخشان ) یاری دریافت کنند؟
من ندانستم که هدف شما از اعتراض نسبت به خانم کوفی بعنوان یک شخص است، یا بعنوان یک فعال سیاسی ویا درمقام یک نماینده رسمی مردم. این همه بیان وارونه و بی ربط وروده درازی محلی نداشت. اگر منظورت را درست فهمیده باشم، میخواسته اید بگویید که، خانم کوفی باید به بدخشان بپردازد نه به بدخشانیان !!!
هرکه هستی برو درکار خودت باش، همین هرزه گویی وژاژ خواهی برای یک عمر ترا از اقتدار و صلاحیت قضاوت وبررسی محروم کرد. حیف که بسیاریها باهمین احساسات سطحی و نفهمی خودرا قربانی درشت خویی میکنند. برو ودرستگویی را ممارست کن! برای بدخشانیها سخن سبک ننگ است، برای شما سبکدهنی زیبا نیست.
سخن چونیک نگویی هزارنیست یکی
و گر چونیک بگویـی یکی هزار بود
علیزاده ( دروازی)
راستی از دیدن این تصاویر زیاد متاثر شدم شما بدخشانی ها در طول سال های جنگ برعکس دیگر ولایات افغانستان آرام تر بودید حتی در زمان طالبان فکر میکنم یگانه ولایت در افغانستان بدخشان بود که طالبان حکومت نداشتند .پس چرا هنوز فقر و در بدری آنجا زیاد است معلوم است که رهبران بی کفایت داریدکه نمیتواند برنامه های عمرانی و مفید طرح کنند هنوز هم که دیده میشود شما از نماینده های که در طول این مدت حتی طبق نوشته بشرا سعادت نتوانسته اند که میزان مرگ و میر مادران و کودکان را که یک مساله کاملا حیاتی است اندکی کاهش دهند پس شما چرا هنوز از انها دفاع میکنید این مشکل شما استبدخشان که تنها فوزیه و ربانی ندارد کوشش کنید رهبران خلاق و مفید را از میان خود تشخیص دهید انهایی را که تجره کردید دیکر آزموده را آزمودن خطاست . من بدخشانی نیستم ولی احساس میکنم که شما بدخشانی ها با بشتیبانی از اشخاص بی کفایت موقیعت بزرگ فرهنگی و اجتماعی خود را فراموش میکنید بدخشان دانشمندان به مراتب بهتر از اینهای دارند که شما بشتیبانی میگنید.
خانم فوزیه کوفی از باند جمعیت اسلامی مربوط برهان الدین ربانی میباشد و به یک کلام میشود او را جنگسالار زن خطاب کرد.
از کسی که حاضر باشد به حزب جمعیت اسلامی، که تاریخچه مملو از خیانت و جنایت و وطنفروشی دارد، بپیوندد، انتظار نداشته باش که کار نیکی به مردم کند، همین که خود را کنترول کند و از بد کردن به مردم بپرهیزد، کلان احسان در برابر مردم بدبخت بدخشان خواهد بود!
فوزیه خانم به حکم بادارانش به ریاست جمهوری خود را کاندید کرده است، مواد توزیع کردنش برای کمپاین انتخاباتی بود، اگر در بدخشانی توزیع میکرد که خبرش در مطبوعات نمی آمد آن مصرفش "به هدر" میرفت!!!
زنانی مثل فوزیه کوفی خود یکی از عوامل بدبختی زنان این وطن اند، اینان سخنگویان غیررسمی باندهای خاینی اند که مردم را به روز سیاه نشانده اند.