نقش رسانهها در سمت دهی افکار عامه
رسانههای افغانستان برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، تأثیر بارزی دارند. این فرایند، از آگاهیدهی عامه به خاطر اشتراک در انتخابات آغاز و تا پوشش شفاف و بیطرفانهی این روند ادامه مییابد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
این بحث را با یک زیرمجموعهی موضوعی یعنی تأثیر رسانهها در ایجاد تغییرات فرهنگی در جامعه آغاز میکنیم و سپس میپردازیم به بررسی "نقش رسانهها در سمتدهی افکار عامه":
رسانه در نخستین تعریف، افزون بر اطلاعرسانی، ابزاری برای پخش و اشاعه رویکردهای فرهنگی است. این رویکردهای فرهنگی دربرگیرندهی مسایل مهم در عرصههای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. مهمترین اصل در این رویکرد، آوردن تغییر در شیوهی فکر، عادات، زبان، رسم و رواجها و طرز تلقی مخاطبان است. با توجه به این پنداشت اگر شیوهی این تأثیرگذاری مثبت، هدفمند و مبتنی بر ارزشهای وابسته به رشد فرهنگی باشد، میتواند تغییر قابل ملاحظهای را در افکار عامه و نحوهی زندگی مردم ایجاد کند و اگر این شیوه مثبت نباشد، این تأثیر منفی، مدهش و فاجعهبار خواهد بود. نقش رسانه ها در برانگیختن احساسات ، تفکرو عواطف مردم بسیار اثرگذار است مانند حملهی امریکا به عراق که نخست رسانههای آن کشور برای جلب افکار عامه، جنگ تبلیغاتی را راهاندازی کردند و سپس تهاجم نظامی بر آن کشور آغاز شد.
نمونهی دیگر از یک کشور افریقایی
نسلکشی در رواندا:
«در سال 1994 در رواندا قتل عام وحشتناکی اتفاق افتاد که در نتیجهی آن، صدها هزار انسان به قتل رسیدند. دو گروه سیاسی رقیب رواندا که هر کدام مربوط به قبیلههای "توتسی" و "هوتو" میشدند، پس از این که رهبر هوتوها ترور شد، دست به کشتار همدیگر زدند. این کشتار نزدیک به صد روز دوام کرد که در نتیجهی آن بیش از 500000 نفر به قتل رسید.
رسانههای دولتی و غیر دولتی رواندا در زمان این قتل عام، معمولاً به تحریک گروههای قومی و یا سیاسی میپرداختند.
نقشی را که رسانهها و خبرنگاران رواندا در گسترش این بحران ایفاء نمودند، نهایت قابل تأسف است؛ زیرا
رسانهها با حمایت از جناحهای سیاسی به روند قتل دامن زدند، در حالی که مسؤولیت مسلکیشان به حیث خبرنگار اقتضاءنمینمود تا بیطرفانه، تمام جناحهای درگیر و آنهایی را که دست به کشتار مردم میزدند، افشاء کنند و برای پایان دادن به این بحران فعالیت نمایند.»
نقش رسانهها در سمتدهی افکار عامه:
مهمترین نکته در بحث رسانهشناسی، القای پیام یا دادههای اطلاعاتی به صورت اثرگذار برای مردم است. اثرگذاری پیام در هر بخشی از اطلاعرسانی، اصل مهم برای سمتدهی افکار عامه است؛ اما فراموش نکنیم که این اثرگذاری و ایجاد تغییر و تأثیر همه جانبه بر ذهنیت افکار عمومی زمانی میتواند کارا باشد که ما درک درست از شیوههای پیام رسانی مؤثر داشته باشیم. این شیوههای پیامرسانی مؤثر وابسته به نحوهی سیاستگذاری هدفمند در رسانه است.
سیاستگذاری چیست: روش دادن پیام و اطلاعات مؤثر برای آوردن تغییر و سمتدهی افکار مخاطبان به سوی یک مسأله است.
سیاستگذاری دو گونه است:
o سیاستگذاری مستقیم
o سیاستگذاری غیرمستقیم
1- سیاستگذاری مستقیم: ارائه پیام و اطلاعات یک جانبه، نامتوازن و یکبعدی و عاری از ظرافتهای رسانهای است که بیشتر در رسانههای دولتی و حزبی کاربرد دارد.
2- سیاستگذاری غیرمستقیم: ارائه پیام و اطلاعات به گونهی همه جانبه، متوازن، بیطرفانه و دارای ظرافتهای رسانهای برای مردم بوده و به همین سان تأثیر آن در سمتدهی افکار عامه اثرگذارتر است. این شیوهی سیاستگذاری، بیشتر در رسانههای غیروابسته و غیردولتی و حزبی کاربرد دارد.
رسانهها و انتخابات:
رسانههای افغانستان برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، تأثیر بارزی دارند. این فرایند، از آگاهیدهی عامه به خاطر اشتراک در انتخابات آغاز و تا پوشش شفاف و بیطرفانهی این روند ادامه مییابد.
روشهای مهمی که در هنگام اطلاعرسانی برای سمتدهی افکار عامه به سوی انتخابات باید مد نظر گرفته شود، به گونهی زیر است:
1- رعایت اصل توازن و بیطرفی
2- دقت و نظارت
3- فضاسازی هدفمند و مثبت (به نفع مردم)
4- پوشش گسترده
یک نکتهی دیگر:
افزون بر این موارد چهارگانه به خاطر سمتدهی افکار عامه به سوی پذیرش فرهنگ انتخابات، استفاده از روش سهگانهی زیر میتواند اثرگذار باشد:
کاربرد واقعیت عینی + واقعیت رسانهای = واقعیت ذهنی
هر رویدادی یک واقعیت عینی است که اتفاق میافتد؛ اما بر بنیاد مشی رسانهای به یک واقعیت رسانهای بدل میشود و پس از این مرحله، مبتنی بر شیوهی سیاستگذاری رسانه، به واقعیت ذهنی مخاطبان بدل میشود؛ اما باید یادمان باشد که هیچ رویداد یا واقعیت عینی در مراحل واقعیت رسانهای تحریف نمیشود، بل با استفاده از شیوههای سیاستگذاری مؤثر و مبتنی بر مشی رسانهای، واقعیت عینی به واقعیت رسانهای و سپس به واقعیت ذهنی بدل میشود. واقعیت ذهنی مرحلهی جذب و سمتدهی افکار عامه به سوی رویداد است و به نحوی فضاسازی برای سمتدهی افکار عمومی به خاطر رد یا پذیرش آن است.