با هویت اصلی خویش، مردانه وار وارد میدان بحث های کابل پرس شود!
در پاسخ به مقاله عطاخیل/ نویسنده: علی شنگی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
(درسایت کابل پرس?، مقاله نوشتن زور وقوت وهمچنان حوصله مندی میخواهد، چه با چادری ویا بی چادری.) ولی ایکاش آقا و یا خانم عطاخیل واقعا شهامت آنرا میداشت تا بنام اصلی خویش نوشته خواننده کابل پرس میدانست عطا خیل خودچه کسی است در حالیکه عطاخیل خود را در عقب نام مستعار پنهان نموده دیگران را مورد انتقاد قرار میدهد در صورتیکه عطاخیل واقعا خود یکی از جمله ناقضان حقوق بشر طی سه دهه اخیر نیست و به اصطلاح با دزد جوال نگرفته چرا از افشای هویت اصلی خویش هراس دارد متاسفانه در کشور ما شرایط طوری آمده که همه جنایتکاران دیروزی از آدم کشان خلق وپرچم گرفته تا جنایتکاران تنظیمی و طالبی همه از گلگلمیری فعلی استفاده کرده به اصطلاح دو برابر تیزتر شده اند، بعد ازین یادآوری اکنون صرف برخی از دورفشانی های خانم و یا آقای عطا خیل را به بررسی میگیرئیم:
عطاخیل کشتارهفتاد هزار انسان بیگناه ملکی کابلی را بوسیله تنظیم های جنایتکار جهت برائت دادن به این کشتارها با حوادثی مقایسه نموده که هیچ ارتباطی با آن ندارد آیا وقتی استالین در زمان خویش هزاران انسان بیگناه را نابود نمود شاه ایران مصدق را به محاکمه کشانید بزعم وی سردار داود میوند وال را به قتل رسانید ( میوند و ال نه بوسیله سردار داود خان بلکه بوسیله صمد اظهر پرچمی بقتل رسیده است ) همۀ این قتل ها دلیل آن شده میتواند که از کنار همه جنایاتی که تنظیم های اسلامی در سالهای نود علیه مردم بیدفاع کابل مرتکب شده اند به سادگی گذشته حتی برای آن دستاویز تهیه نمود. استدلال عطاخیل در این رابط طوریست که بطور مثال بگوئیم چون چنگیز هزاران انسان این سرزمین را بقتل رسانیده ویا فلان شخص توسط فلان زمامدار پنجاه سال قبل بقتل رسیده بنا ء گروه های اسلامی نیز حق داشتن بر مردم شمشیر بکشند.
طوریکه ملاحظه میگردد استدلال خانم و یا آقای عطاخیل درین مورد بسیار ضعیف بوده برعلاوه وی در یادآوری از حوادث تاریخی نیز دوچار اشتباهاتی مدهشی گردیده بطور مثال وی قتل جمال عبد الناصر رهبر فقید مصر را بوسیله انورالسادات قلمداد نموه در حالیکه جمال عبد الناصر بتاریخ 28 سپتامبر سال 1970 در پایان جلسه رهبران عرب در قاهره در اثر سکته قلبی وفات نموده این اولین باریست میخوانم ناصر بوسیله انورسادات بقتل رسیده بهرحال.
البته این تنها انورالسادات مرحوم نیست که بوسیله عطاخیل به ناحق متهم بقتل جمال ناصر گردیده وی افراد و شخصیت های داخلی کشور را نیز به هر اتهامی خواسته متهم نموده که در جمله این شخصیتها که قاضی عطاخیل آنرا به پشتونیزه ساختن دستگاه های نشراتی کشور متهم نموده یکی هم شاعر و نویسنده زبان پشتو و دری مرحوم عبد الروف بینوا است که اماج اتهام های ناروا و بی بنیاد قاضی عطاخیل قرار گرفته است . تقریبا اکثر ناظرین و نویسندگان کشور در این عقیده با هم هم رای اند که عبد الروف بینوا نوسیندۀ بود با وسعت نظرو بیدون تعصب وی نه تنها بزبان پشتو بلکه بزبان دری نیز دها مقاله شعر و اثر به رشته تحریر درآورده است، در اثاری که بینوا بزبان پشتواز خود باقی گذاشته می توان به دها کلمه دری برخورد و این امر باعث شده که اثار وی ساده عام فهم نه تنها برای پشتو زبانان کشور بلکه برای دری زبانان کشور نیز قابل استفاده بوده و دقیقا برعکس نوشته های نویسنده دلخوا عطاخیل( آقای زیار )که نزدیک است زبان شیرین پشتو را بااوردن اصطلاحات خود ساخته خویش به زبان چینائی تبدیل نمائید و به همین علت است که حتی خود پشتونهای کشور نیز با خواندن نوشته های دوکتور زیار مشکل دارند.
عدم تعصب و وسعت نظر عبد الروف بینوا در زندگی فامیلی وی نیز دیده می شد وی یکی از صبیه های خویشرا به نکاح پسرغلام محمد غبار مورخ شهیرکشور دراورده که این خود از عدم تعصب وی حکایت دارد بناء متهم نمودن همچو شخصیت په پشتونیزه ساختن دستگاه نشراتی کشور بجز یک اتهام غیر واقیعی چیزی دیگری نیست از جانب دیگر افتتاح رادیو افغانستان برعکس ادعای عطاخیل نه بمنظور تقویه تنها زبان پشتو بلکه بحیث ضرورت زمان بمنظورپخش اخبار و اطلاعات به تمام کشورصورت گرفته همانگونه که رادیو های تهران ، دهلی اسلام آباد تاشکند و... یکی بعد از دیگری در آنزمان افتتاح گردید.
قاضی عطاخیل همچنان در بخشی از اتهام نامه خویش آقای سیستانی را مورد انتقاد قرار داده که چرا از رسمیت شناختن خط دیورند صحبت نموده ، خدای من این چه حالتی بر کشور ما متولی گردیده هر کاری باید مورد انتقاد قرار بگیرد اگر کاری نیکی هم انجام گیرد باید انتقاد شود و عمل بد که باید انتقاد گردد متاسفانه در کشور ما انتقاد به هدف انتقاد و انتقام صورت میگیرد نه بهبود امور بنده دراین مورد قضاوت را به خواننده گان گرامی واگذار مینمایم و در اخیر این نکته را لازم می دانم که هدفم دفاع از اقای سیستانی نبوده زیرا با اکثر نظریات وی موافق نیستم اما همینکه با نام و هویت اصلی خویش می نویسد بوی احترام گذاشته و از خانم و یا اقای عطاخیل دوستانه تقاضا دارم تا خود را بیش ازین درعقب نام مستعار مخفی نه نموده و با هویت اصلی خویش مردانه وار وارد میدان بحث های کابل پرس شود صرف در آنوقت است که وی میتواند از شجاعت خویش سخن بمیان آورد.
سایت انترنتی (بینوا) یا دادگاه بدون استيناف قبیله
درسایت کابل پرس، مقاله نوشتن زور وقوت وهمچنان حوصله مندی میخواهد، چه با چادری ویا بی چادری. چنانچه درجبین سایت خودتان به وضاحت میخوانید که: اگر ازانتقاد هراس ندارید به کابل پرس بنویسد. من ودیگر همفکران وهم مسلکانم که به کابل پرس می نویسیم انتظار داریم که شدیدا مورد انتقاد قرار گیریم
دو شنبه 13 آوريل 2009, نويسنده: عطاخیل
زبان دراز عطاخيل زير چادری انترنت
جمعه 10 آوريل 2009, نويسنده: مهسا امیری
نقد نظریات سیکولاریستی کاندید اکادمیسن سیستانی در روشنائی واقعیت های تاریخی
قبیله چه باشد که سیکولارشود
سیکولاریزم سیستانی با اسلام خواهی ملا عمر چی فرق دارد؟
سه شنبه 7 آوريل 2009, نويسنده: عطاخیل
پيامها
14 آپریل 2009, 14:05, توسط عطاخیل
دوست نازنین!
کسی که ناقض حقوق بشر باشد هیچگاه حاضرنمیشود که علیه ناقضان حقوق بشر مقاله بنویسد . میتوانید که این مقاله وهمچنان این مقاله دیگر رارا مطالعه فرمائید که دید گاه بنده برایتان دررابطه به حقوق بشر و نقض آن معلوم گردد. .
در رابطه به ارائهء مثالهای که به آن خانم چادری پوش همفکرتان ارائه کردم منظورم برائت دادن تنظیم های جهادی ورهبران شان بخاطرجنگهای ذات البینی نیست لطفا شما بحث را تحریف نفرمائید هرکس میداند که خانم چه درفشانی بی مورد کرده که شما میخواهید حالا آنرا ترمیم کرده وبرعکس برمن بتازید..
ایشان گفته اند که این اسلام است که سبب کشتار ویرانی وجنایت مردم شده وهزاران اسلام شناس درکشور به وجود آورده پرسش بنده این است که ااگر اسلام سبب بربادی مردم شده ایدیالوژی های دیگررا چون ناسیونالیسم تنگ نظرانه پشتون داود خان چرسی پان عربیسم فاشیستی ناصر کمونیزم خون آشام استالین که هرکدام درجوامع بشری صدها تیوریسن وایدیالوگ وقلم پرداز دارد ازدید ایشان چی میباشد. آیا مشکل درخود ایدیالوژی است ویا افراد.
.
اینکه جنابعالی درسال سکته مغزی شدن جمال عبدالناصر درقاهره تشریف داشتید می بخشید که من شمارا نشناخته بودم ولی حوادث بعدی نشان داد که ناصر بمرگ طبیعی خود نمرده بود کشتن وشکنجه کردن و بندی ساختن هزاران پیروان ناصر درعهد سادات خود بیانگر واضح این تباین واختلاف فکری بین هردو بود.(لطفا خاطرات حسنین هیکل را درشبکه عربی الجزیره مشاهد فرمائید.)
ازقرابت عبدالرؤوف بینوا با فامیل مرحوم غبار حالا خبرشدم ولی به هیچ صورت مثال فوق برچسپ فاشیزم زبانی بینوا را پاک ساخته نمی تواند. خودتان بهترازمن میدانید وسایت بینوا را هرروز مطالعه میفرمائید.
شاد وموفق باشید
عطاخیل
14 آپریل 2009, 17:19, توسط زمری وحیدی
محترم عطاخیل
اگر چیزکی در عقب نام و هویت اصلی تان نیست، لطفاً جرئت نموده ماسک و یاهم چادری را از رخ بر دارید تا معلوم شود هر که در او غل و غش باشد.
ثانیاً تا جای که دیده میشود معمولاً مطالب که در جهت تحقیر و توهین شخصیت ها، رجال، اقوام و تبار کشور نوشته و نشر میگردد معمولاً توسط اشخاص نقابدار تحریر میگردد که بصراحت میتوان گفت که اینگونه قلمبدستان نقابدار، جز عمال دشمنان وطن و مردم کس دیگر نمیتواند باشد. زمری وحیدی
14 آپریل 2009, 23:55, توسط جاوید
بنظر بنده شما هردو در قضاوت تان به اشتباه رفته و همدیگر را به نقض معیار هایی محکوم میکنید که متاسفانه هر دو بیشتر از همه متهم به نقض آن هستید:
محترم علی شنگی!
آقای عطا خیل!
15 آپریل 2009, 09:01, توسط ديده بان
جناب عطاخيل يا همان دريادلی ، از گماشته گان قوماندان مسعود است ، يعنی مانند روضه خوان های اهل تشيع که ناگهان پس از خطابه به صحرای کربلا خيز ميزنند ، عطاخيل هم ناگهان به مسعود خيز ميزند و اورا از هر گناهی ، معصوم و منزه ميسازد! اگر مسعود گماشته شوروی يا هم پيمان شوروی نباشد، حد اقل در جنايات افشار و تخريب کابل ، دست داشته است ، آيا همين جرم ويرا در رديف جانيان ضد بشری قرار نميدهد!
اگر سايت بينوا سايتی ضد وحدت ملی يا به قول عطاخيل ، قبيله گرا باشد ، خوب ، در کمپ مقابل يعنی تاجک ها نيز نظاير آن موجود است ، آيا نوشته های منظوم يک اخوانی بيسر وپا به اسم تارشی عليه سليمان راوش و ساير چپگرايان ، در سايت سرنوشت ، شوونيزم قومی نيست! آيا نوشته های مجهول و مشکوکی که زير نام جهانگير خراسانی و چندين خراسانی ديگر در خاوران نشر ميشود ، فتنه گرانه نيست ؟ آيا تحسين و تکريم جانيان جنگی مانند داکتر عبدالله و اسماعيل خان و.. کم تر از سايت بينوا ، خاک بر چشم ملت ميزند؟ آيا عطاخيل از سايتی که ايرانيان زير نام ( پيام آفتاب ) ايجاد کرده اند و چندين سايت ديگر خبر دارد؟ عطاخيل يا همان دريادلی ، فقط پشتون ها را دشنام ميدهد ، با زبان و ادبيات سخت عربی مآب و شکسته و ريخته ، وی برای زبان دری افغانی ، ترکيب های نو (!) ميسازد ! مثل ( مدافعات ) يعنی زنانی که از کسی دفاع کنند ! باز خدا پدر او را بيامرزد که ( مد فوعات ) نفرموده است!! با احترام .حميد ديده بان
15 آپریل 2009, 16:44, توسط زنی از افغانستان
با عرض سلام! عنوان این نوشته خیلی مزخرف است. صرف نظر از انکه محتوا چیست. شهامت و جسارت منحصر به مرد نیست و اگر چادریی هم وجود دارد باز از برکت نفس مهار نا پذیر همین مرد است. شما که هنوز نتوانسته اید با تبعیض جنسی کنار بیایید و آن را به عنوان یک فرهنگ در نوشتهء خود انعکاس میدهید ، چی شکایت از تبعیض نژادی دارید؟ ریشهء مشکلات در خودبرتر بینی و پامال کردن حقوق دیگران است. فرقی هم ندارد که این آدم خود بین یک فاشیست افغان ملتی باشد یا یک ژورنالیست پر ادعا با فرهنگ زن ستیز!
16 آپریل 2009, 04:55, توسط علی شنگی
محترمه زنی از افغانستان
عنوان نوشته در پاسخ به مقاله عطاخيل بوده که بعدا مسئولين محترم کابل پرس? طبق معمول بخشی از متن را انتخاب و در رائس مقاله قرار داده اند و به نظر بنده انتخابی خوبی هم کرده اند به نظر شما اياان بخش اينطور بايد نوشته ميشد ( با هویت اصلی خویش زنانه وار وارد میدان بحث های کابل پرس شود)
و در غير ان عنوان مقاله مزخرف است خوب در اين مورد بهتر است
خواننده های محترم کابل پرس قضاوت نمايند٠
موفق باشيد
علی شنگی
16 آپریل 2009, 13:29, توسط زنی از افغانستان
جوابی که شما داده اید خیلی بچه گانه است. شما آقای نویسنده و یااحتمالآ ژورنالیست چرا فکر میکنید که صفات باید یا زنانه باشند یا مردانه؟ چرا ازین چوکات های محدود ذهن تان نمیتوانید فرا تر بروید و انسانی فکر کنید؟ اگر با این اسم گویا غیر مستعار چیزکی نوشته اید ، خیلی شهامت نشان داده اید؟ این نوشته تحقیقی است؟ ادبی است؟ یا ژورنالیستیکی؟ یا اینکه بازی با واژه ها و آب در هاون کوفتن؟ گیرم که چند خواننده به شما و چند تن هم به عطا خیل چنین و چنان میگویند و یا هم احیانآ فحش میدهند ، این چه دردی از دردهای مردم افغانستان را کم میکند؟
کابل پرس? میدان جنگ است و هر که مرد است در کابل پرس بجنگد!!! این تحلیل شما به عنوان یک آدم درس خوانده و قلم بدست روی تمام جنگاوران خون آشام را سپید میکند.
16 آپریل 2009, 18:15, توسط آصف سرپلی
شوما زنای افغانستان حالی آدمه ده گپ زدن ام نمیمانین و چوپ چاپ شیشته ام نمیشه کتی شوما ما چی کونیم . زن و مرد هردویش ایچ وقت برابر نمیشه که نمیشه امکانیش نیست او خواهرک جان . اگه میشد بخدا کی شوماره از خودیما کده بالا میدانستیم و میدانیم شوما اگه نباشین ما از کجا میشیم . خوب سیل کو مه بریت چه میگوم از امی ساختومان بادی گیریفته عین داکترا و ساینس دانای تان میگن که مغز زن و مرد فرق داره یگان یگان تایش که فیلسوف میشه جدا گپ است . خی ده زور و تاقت خو امگی میدانن که گپ ده کجاست . مه از تو یک سوال میکونوم تابه حالی کدام زنه دیدی که ده مسابقی بکس جنگی کتی مردا خوده روبرو کده باشه یا ده دویدن یا خیز زدن یا ده پالوانی . تو خو مه واری بیسواد نیستی چقه کیتاب های تاریخه خانده باشی . کودام لشکر کشی زنا ره کتی مردا دیدی . ای چند تا عسکرک های نمایشی ره که میبینی ده ای بازی نخو . ای دیگه سیاست است . علی جان شنگی ام چیزی گوفت لاکن ماقول نبود ای عنوانه ای رقم ام میتانستن بگوین که سر زن ها ام بد نخوره (باهویت اصلی خویش انسان وار وارد میدان بحث های کابل پرس? شود) خو ای گپ دیگه مانا میته انسان یانی که ادم واری یا با ادب داخل میدان بحث شوه . مقصد از مردانه یانی که با جرت گپ بزنه از کسی نترسه عین از گپای زنا ام نترسه مه میگوم از موش ام نترسن از پشک ام نترسن . یک اگه از نان خورک یا مادر کیکان میترسن خیرست چیرا که او یک چیز خطرناک است .برو دختر جان بامان خدا
29 آپریل 2009, 07:12, توسط نویسنده
بجنگید می بینیم که نتیجه چه میشوید. اما در حال حاضر نشانه ای ازاقضاوت نیک بمشاهده نرسید. همه روی تعصبات و گره گشایی عقده ، بالای یکدیگر حمله ورمیشوید. چرا برای بهبود و رفاه جامعه و ملت مظلوم خویش خارج ار دایره تعصبات پشتون بودن، تاجک بودن هزاره بودن ازبک وغیره بودن مصدر خدمت نشویم ، نسبت به اینکه بالای همدیگر به طور شرارت و ستیزه جوئی شمشیر دشمنی را ازنیام بکشیم. چرا برای رفع و اصلاح اشتباه و خطا ی که صورت میگیرد، با جبین گشاده و با قلب مملو از صلح و صفا برخورد نکیم نسبت به تندی و خشونت. همین خشونت و تعصب زدایی و قوم پرستی سرنوشت کشور مظلوم ما را تا اینجا کشانید، که نتیجه اش را دیده میرویم . آیا بدتر و بالاتر از این بدبختی ، کدام اهداف و مرام دیگر هم باقیمانده است ، که آنهم به نفع استعمار برآورده شود ؟ برادران وخواهران هموطن اگر بدین منوال ما وشما مسیرجهالت را تعقیب کنیم بجز آوردن رنج وجدایی دیگر هیچ مفادی را بدست نخواهیم آورد. بلی اگر شخصی مرتکب گناه و خطای قصدی و آگاهانه که صلح و امنیت کشور ما را مورد تجاوز دشمن قرار دهد ، بدون تعصب قوم پرستی باید برای توبیخ آن متحدانه مساعی لازمه را بخرج دهیم نسبت به اینکه بالای گناه آن پرده بپوشانیم.