صفحه نخست > دیدگاه > كدام سرمايه دار، كدام روشنفكر؟

كدام سرمايه دار، كدام روشنفكر؟

نقدي بر" ماهيت روحانيت شيعه افغانی؛ خدمت به ايران و خيانت به افغانستان"
علاءالديني
پنج شنبه 14 جون 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره:
چندي قبل نوشته اي تحت عنوان "ماهيت روحانيت شيعه افغانی؛ خدمت به ايران و خيانت به افغانستان" از جناب آقاي علي جواد دهقان در سايت كابل پرس به نشر رسيد و خوانندگان نيز، مطالبي را در رد يا اثبات آن به رشته تحرير در آوردند.
من نيز فقط به عنوان يك خواننده – نه به عنوان وكيل مدافع افراد يا گروهي- لازم مي دانم مطالبي را در باره نوشته آقاي دهقان به سمع و نظر ايشان و خوانندگان محترم برسانم و باور دارم كه باز كاوي و باز خواني مطالب مورد نقد و انتقاد از طرف خوانندگان، باعث رشد نويسندگان شده و جو فحاشي و حتاكي را تبديل به فضاي نقد مستدل و آرام، مي سازد. اميد وارم كه ساير خوانندگان كابل پرس نيز اين شعار را سر لوحه كار خود قرار دهند كه: " نقد و بررسي آري. فحش و دشنام نه".

آقاي دهقان مطلبش را اين گونه آغاز ميكند:

"مهاجرين افغاني مقيم ايران از چهار گروه بزرگ تشكيل شده است كه عبارتند از كارگران، سرمايه داران، روحانيون و طبقه روشنفكر كه اكثرشان دانشجويان مي باشند."

سؤالي كه به ذهن حقير مي رسد اين است كه مراد آقاي دهقان از "سرمايه داران" چه كساني است؟ چه افرادي از نظر ايشان سرمايه دار است؟
اگرچه اين واژه اطلاق دارد و حد بالاي آن به يقين در بين مهاجرين افغاني مقيم ايران يافت نمي شود. ولي حتي اگر حد پايين آن را در نظر بگيريم و بگوييم كه مراد ايشان از سرمايه داران كساني است كه مثلا بتواند در بالا شهر تهران – فرمانيه، زعفرانيه و ....- خانه اي را بخرد و امورات زندگي اش را نيز از طريق غير عملگي و نظير عملگي مثل كيف دوزي ، خياطي و ... بچرخاند؛ چنين افرادي را يا نداريم و يا اين كه نمي شود آن ها را به حساب آورد. اگر كساني نيز بوده اندكه چنين توانايي هاي را داشته اند، فرار را بر قرار ترجيح داده اند. و ....

مراد آقاي دهقان از روشنفكران نيز معلوم نيست. من نمي دانم كه ايشان روشن فكر را به چه معنايي استفاده كرده اند. اگر ايشان دانشجو بودن را مساوي روشنفكر بودن مي دانند؛ بايد خدمت شان به عرض برسانم كه سخت در اشتباه هستند. اگر روشنفكري را اين قدر بي در و پيكر فرض كنيم كه آدم ها به محض راه پيدا كردن به دانشگاه/ پوهنتون روشن فكر مي شوند، چند روز بعد دنيا پر از روشنفكران كيلويي مي شود. متاسفانه در افغانستان بعضي چيز ها زود مد مي شود. يك روز "استاد" مد بود و عالم و آدم استاد شده بودند. روز ديگر "جنرال" مد شده بود و هر كس و ناكس جنرال شده بود. خدا رحم كرد كه "مارشال" و "باباي ملت" تبديل به مد نشد و هر دو در يك نفر متوقف شد و الا فعلا افغانستان پر از مارشال و باباي ملت شده بود. امروز نيز روشنفكر مد شده است. (خدا عاقبت مارا بخيركند)

اگر آقاي دهقان افرادي در حد استاد دانشگاه را روشنفگر مي داند؛ باز هم بايد خدمت شان عرض كنم كه استاد دانشگاه افغاني به صورت رسمي در دانشگاه هاي ايران يا وجود ندارد و يا بازهم به حساب نمي آيد. سرمايه داران و روشنفكران به دلايل مختلف، ايران را جاي مناسبي براي خود نديده اند. به علاوه اين كه ملازمه اي بين روشنفكر و استاد دانشگاه نيست.
آيا فقط دانشگاه روشنفكر توليد مي كند و نظام هاي غير دانشگاهي چنين توانايي را ندارد؟ چه بسا افرادي كه روي دانشگاه را نديده اند ولي مسير تاريخ را عوض كرده اند. – مثل كنت، ماركس و... - و چه بسيار افرادي كه عنوان دكتر را با خود يدك مي كشند و كرسي استادي را در دانشگاه ها اشغال كرده اند؛ اما هر را از بر نمي توانند تشخيص دهند.

سؤال آخر اين بخش اين كه: زنان و كودكان در كجاي اين تقسيم بندي شما جاي مي گيرد؟ آيا اين تقسيم بندي آن ها را ناديده نگرفته است؟
در جاي ديگر نوشته آقاي دهقان آمده است:

" بزرگترين گردهمايي هاي سالانه مهاجرين در ايران مربوط به مراسم هاي عزاداري ماه محرم است و برپاكنندگان اين مراسم ها سرمايه داران افغان و شركت كنندگان در آن طبقه عوام و كارگران مي باشند. گردانندگان منبرها نيز واضح است كه روحانيون مي باشند".
در اين بخش نيز متاسفانه ايشان گنگ و بدون مدرك صحبت نموده اند. آنچه از نوشته ايشان بر مي آيد اين است كه در سراسر ايران، افراد سرمايه دار مجلس عزاداري امام حسين (ع) را فعال مي كنند و بقيه را دعوت مي كنند كه در مراسم شركت كنند؛ در حالي كه چنين حرفي دروغ آشكار است. در چنين مراسم هايي هركس به اندازه وسع وتوان خود سهم مي گرد. اصولا درخيلي از مكان ها افراد سرمايه دار مورد نظر آقاي دهقان وجود ندارد؛ اما عزاداري ها فعال است. اگر باور نداريد، سري به دهات ورامين محلات فقير نشين ديگر بزنيد. و يا لا اقل يك بخش كوچك را نشان دهيد كه مدعاي شما را ثابت كند.
نويسنده محترم درادامه مي نويسد:

" تعداد كثيري از اين افراد همچنان روش سنتي را مي پيمايند. در مراسم عقد حاضر مي شوند، نماز ميت بر جنازه مي خوانند و كارهايي از اين قبيل".
من نمي دانم مشكل شما با دين داري افراد است يا ترويج دين توسط روحانيت؟ اين كار ها را كه شما با لحن تحقير آميز نام مي بريد از مسلمات دين اسلام است. يك مسلمان افغاني و غير افغاني در هر كجاي دنيا كه با شد، بدون خواندن عقد، ازدواجش را شرعي نمي داند و ميت اش را بدون نماز ميت دفن نمي كند. اگر مراد شما از سنت همان دين داري است و در مقابل آن تجدد را قرار مي دهيد و مراد تان از تجدد همان بي ديني است؛ من به عنوان يك مسلمان افغاني به اين سنت افتخار مي كنم و بر اين تجدد لعنت و نفرين مي فرستم.
برادر دهقان! آخر چنديست كه روشنفكران(؟) كذايي براي گرفتن اقامه زندگي در سرزمين رؤيا هايشان، عليه دين اسلام و پيروانش شروع به فحش و دشنام مي كنند. نكند فيل شما هم ياد هندوستان نموده است.

در ادامه مي نويسد:
"حال سوال اين است كه اين قشر تاثيرگذار كه به حتم در حوزه هاي علميه ايران بزرگترين دسته طلاب خارجي را تشكيل مي دهند در چنين زمانه اي كه روزگار بر مهاجرين به سختي مي گذرد حرفي نمي زنند و انگار نه انگار كه هيچ آبي تكان نخورده است".
واين گونه ادامه مي دهد:
"روحانيون افغاني مقيم ايران از سوي دولت ايران ساپورتهاي خاصي مي شوند كه كمترين آن داشتن حق اقامت بهتري نسبت به ديگر مهاجرين است. ولي ايا اين عده مزايا سبب شده است كه اين قشر سكوت را برگزيند و بر ظلمي كه بر ديگر هموطنانشان مي رود سكوت بكنند؟ آيا آنان فقط انتظار رفتار عدالت طلبانه از خلق را دارند و خود جزيي از خلق نيستند و شايد بالاتر از آن؟"

من قصد دفاع از روحانيت را ندارم – شايد آن ها براي خود دليلي داشته باشند- اما خودم در سايت ها چندين نامه سر گشاده روحانيت را خوانده ام اين نامه ها حد اقل دو مطلب را ثابت مي كند:
1- اين كه روحانيت نيز ساكت ساكت نبوده است و تا حدودي تلاش كرده است.
2- اين نامه هاي سر گشاده نشان مي دهد كه رابطه روحانيت افغانستان با مقامات ايراني، زياد صميمي نيست و اگر چنين بود نياز به نامه سر گشاده نبود.

آقاي دهقان در بخش ديگر مقاله خود مي نويسد:
"بارها در رسانه هاي ايراني خوانده ام و شنيده ام كه از نداشتن برنامه اي براي تجهيز افغانهاي ايراني به فرهنگ خودشان گله كرده اند و هميشه گفته اند كه اين مهاجرين هنگام عودت به وطن بدون هيچ دلخوشي كشور را ترك مي كنند. اما سخت در اشتباه هستند. اگر به رفتار ايران و پاكستان نگاهي درست بيندازيم مي بينيم كه آنها بخوبي استفاده خودشان را كرده اند، آنها بجاي استفاده از كل مهاجرين عده خاصي را دستچين كرده و پرورش داده اند كه در مواقع مورد نياز خودشان آنها را به داخل افغانستان پمپاژ مي كنند و طرح هايشان را پيش مي برند. در ايران نيز اكثر طلبه هاي افغاني نقش دست پرورده ايران را بازي مي كنند و به راستي چه ساده فريب خورده اند؟"

بايد خدمت جواد آقا عرض كنم كه كشف مهمي را انجام نداده اند. چنين كاري در تمام دنيا مرسوم است. كشور ها ازطريق تربيت افراد كشور هاي ديگر، به صورت مستقيم و غير مستقيم تلاش دارند به اهداف وخواسته خود برسند. براي نمونه دانشجويان برجسته، به ندرت از كشور آمريكا به كشور خود برگشته اند. مگر زلمي خليل زاد افغاني نبود؟ حالا به كجا رسيده است؟ بدتر اين كه همين آمريكايي هاي متمدن! اگر احساس كنند كه يك دانشجوي برجسته قصد دارد آمريكا را براي هميشه ترك كند و در كشور خودش نيز مي تواند كار هاي مهمي را انجام دهد- حتي اگر اين كار ها به ضرر امريكا نباشد- به نحوي اين دانشجو سر به نيست خواهد شد. ايران را نيز مثل بقيه بدانيم. اما بد نيست اين نكته را اضافه كنم كه كشور هاي جهان سوم براي جذب و در اختيار داشتن تربيت يافتگان خود زياد موفق نبوده است.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آن نوشته اصلا ارزش نقد را نداشت!

  • این یکی هم ارزش نقد و نظر ندارد

  • خطاب به علی جواد دهقان : تو و پدرت هنوز متولد نشده بودید که روحانیون و طلاب افغانی برای تحصیل به نجف و قم می رفتند ، آنها هویت و شخصیت مستقل افغانی داشته و دارند ، این چه ربطی به حکومت قبلی و یا فعلی ایران و عراق دارد ؟ تو بیاد نمی آوری که نکاح پدر و مادر تو را همین روحانیون بسته اند،تو باید حلال زاده متولد شده باشی،اما حرفهایت نگران کننده است ،شاید در بستن عقد مشکلی وجود داشته که حرفهایت بوی حلال زادگی نمیدهد.

    • راست گفته آن دوست عزیز که مطلب آقای دهقان اصلا نیاز به نقد ندارد چون فاقد مشخصه پژوهشی است و از روی مطرح سازی خویش نگاشته شده است. بهتر است ایشان بدنبال ستاره های ورزش تلوتلو کرده راه برود.

  • برادران عزیز چرا به مسائل بی ارزشی چون آخوند و روحانی و کذایی می پردازید

    اینان فقط از جهت تنبلی و تن پروری به این مسلک روی آورده اند چراکه اگر در مدارس علمیه شهریه نباشد بقول ایرانیها از .... گشادی اکثر اینها به گدایی روی خواهند آورد،
    یکی از هموطنان ما که به دنبال شاگردی کار خیاطی می گشت و کار پیدا نکرده بود، یکی از همین آخوندها به ایشان توصیه می کرد کرد که بیا در حوزه درس بخوان که در آمد ش بیشتر از خیاطی است.
    آخوند هایی را می شناسم که فرزندانش اعم از دختر و پسر در مراسم عروسی از بهترین رقاص ها بوده اند و هستند.
    وهمچنین آخوندی از نزدیکان ما هست که در عروسی دخترش 2 تا رقاصه ایرانی را کرایه کرده بود و به هرکدام در یک شب 60 هزار تومان پرداخته بود.
    و خیلی مسائل از اینها دیده ام که ارزش وقت تلف کردن ندارد.
    اگر باور ندارید بیایید در قم ببینید.

    • بالاخره طلبه مرتد هم یافت شد ، تو حتما از اول انگیزه طلبگی نداشته ای مشکل در درون خودت است به خود نگاه به دیگران تهمت و افترا نزن

  • اینکه این آقا می گوید که دانشجویان در صورت برگشت از آمریکا سربه نیست می شوند یک فکر قومی و حوضه ای است. این قدر که به دنیا به شک ننگریم. مگر چمران تروریست ایرانی در امریکا درس نخوانده بود؟ صدها هزار دانشجو از شرق در غرب درس می خوانند و در آخر به کشور شان بر می گردند و صد ها هزار دانشجو هم در شرق درس می خوانند و در اخر به کشورهای شان در غرب بر می گردند. همه ای دانشجویان دنیا مثل ایرانی ها و افغانها نیستند که به کشور برگردند. فقط به لیست دانشجویان چینایی در دانشگاههای غربی نگاه کنید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس