
حمله بر مکتب، رسم طالبان است
با تحريک شیخ آصف محسنی به لیسه ی معرفت حمله کردند، شیشه های آن را شکستند، به زنان دشنام دادند، سنگ و کلوخ به طرف زنان پرتاب کردند و...
قرار اطلاع، عده ای از مردم احساساتی و متعصب که با تحریکات نه چندان ناپیدای برخی از متعصبین جزم اندیش بر انگیخته شده بودند، با یورش بر لیسه ی معرفت و شکستن شیشه های آن، با این ادعا که گویا در راه اندازی اعتراض های علیه قانون طالبانی و مرد سالارانه احوال شخصیه ... و به خصوص تظاهرات زنان در برابر مدرسه آقای محسنی، اولیای آن مکتب نیز دخیل هستند، ماجرا آفرینی کردند.

حمله بر لیسه ی معرفت در زمانی صورت گرفت که جمعی از زنان آگاه برای اعلام نارضایتی خویش از قانونی که یک سره بر ضد آنان نوشته شده است و اساسی ترین حقوق آنان را زیر پا گذاشته است، به شیوه ی قانونی و مدنی، به سوی مدرسه آقای محسنی راهپیمایی کردند. این زنان فقط می خواستند قطعنامه ای را که خواسته ها و اعتراض های شان را بیان می کرد، به خوانش بگیرند، که متاسفانه با تجمع تعداد کثیری از مردان و شماری از زنان قبلا آماده و الفاظ و دشنام های عاری از اخلاق آنان و پرتاب سنگ و کلوخ شان مواجه گردیدند. شب قبل از این تلویزیون تمدن با پخش مکرر یک ابلاغیه، از مردم خواسته بود که مانع پیوستن اطفال شان به تظاهرات فردا که گویا از جانب عده ای مغرض، علیه باورها و معتقدات مردم سازمان یافته است، گردند. تلویزیون تمدن با پخش این اعلامیه نه فقط بیش از پیش به محکوم کردن تظاهرکنندگان پرداخته بود، بلکه با هوشیاری تمام و به صورت غیرمستقیم از هواداران خویش دعوت کرده بود که علیه تظاهرات اقدام نمایند. با چنین مقدمه چینی ها طراحان و نویسندگان قانون طالبی احوال شخصیه می خواهند ذهنیت عوام بی سواد و ناآگاه را منحرف ساخته و از احساسات مومنانه ی آنان سو استفاده نمایند. آنان می کوشند با توسل به شیوه های اغفال گرانه ای که عوام فریبان تمامی تاریخ با توسل به آن به جنگ عدالت خواهان پرداخته اند و سیمای اصلی شان را بپوشانند، صورت اصلی مساله را پاک نمایند و چنین وانمود کنند که مخالفت با هر آن چه می گویند، مخالفت با اسلام است. بر این اساس روشن است که وظیفه ی مومنین و مسلمین چگونه مشخص می گردد. جالب از همه این بود که یکی از مدافعان این قانون که از قضا روحانی نیز بود و در مقابل مظاهره چیان سینه سپر کرده بود، می گفت که اعتراض ها باید منطقی و از طریق گفتگو صورت بگیرد، اما ایشان نخواسته بود ببیند که چه کسانی بر روی زنان معترض آب دهن پرتاب کرده و دشنام نثار آنان کند. آیا شکستن شیشه های مکتب و حمله بر آن هم نمونه ای از منطق مورد ادعای ایشان هست؟ آیا این برخوردها نمونه ای از جدال احسن در برابر مخالفین است که اگر چنین باشد وا اسفا! پوست کنده باید گفت که چنین برخوردهایی کاملا طالبانی است، همان گونه که قانون احوال شخصیه قانونی است طالبانی و چنانچه گفته می شود طالبان نیز از این قانون حمایت کرده اند، همان طالبانی که شیعیان را کافر و مهدور الدم می دانند. بر مدافعان قانون موصوف که از قدرت و امکان زیاد برخورداراند، لازم است که از کشاندن این دعوا در سطح عوام بی تقصیر بپرهیزند و حقانیت ادعای خویش را از طریق علمی و حقوقی و اسلامی و با رفتاری که شایسته مسلمانی است اثبات کنند، نه این که با فریادهای کفر آمد کفر آمد مردم را به اقدام هایی برانگیزانند که برای هیچ کسی حایز سودی نیست. آقایان به این حقیقت باید توجه داشته باشند که حربه ی تکفیر شان در مقابله با حقیقت و عدالت، حتا اگر کار ساز هم باشد در نهایت به دست طالبانی می رسد که تکفیر تنها حربه ی شان هست و از رییس جمهور تا عادی ترین فرد کشور و هر کسی را که با آنان نیست تکفیر می نمایند. لیسه ی معرفت یکی از کانون هایی است که جز به حمایت مردم تکیه ندارد، اگر کسانی حتا بتوانند این مرکز آموزشی را بسته کنند، فقط جمعی از اطفال و نوجوانان ما را از دانش محروم کرده اند. عقده های ناشی این کردار زشت و جاهلانه، روان نوباوگان دانش آموز را به صورت لا علاجی مجروح خواهد ساخت؛ مجروحیتی که هیچ مرحمی آن را درمان نتواند.
گفته ی حافظ را بیاد داشته باشید که :
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم مقام حرم نخواهد ماند
شما که مدعی پرده داری هستید با شمشیر تکفیر این پرده را پاره نکنید.
منبع: روزنامه هشت صبح
تظاهرات گسترده فعالان حقوق زنان!
در تظاهرات چند رنگی امروز صدها نفر شرکت ورزیده بودند، از یک طرف فعالین حقوق زنان قانون دموکراتیک میخواهند از طرف دیگر قشر زنان مذهبی دیکته شده توسط شیخ آصف محسنی به مخالفت علیه فعالین حقوق زنان شعار دادند و از قانون شیخ محسنی دفاع نمودند واز سوی دیگری گروه مردان خشمگین با دشنام های رکیک و شعارهای زن ستیزانه شان زنان را دشمنان دین خطاب نمودند و تلاش داشتند تا با خشم و قهر بالای زنان حمله ورشوند که پولس مانع آنها شد. مردان شعار میدادند مرگ به حقوق بشر و مرگ به سیما ثمر
چهار شنبه 15 آوريل 2009
بیانیه گروه های جنبش زنان در ایران در حمایت از زنان افغانستان
يكشنبه 12 آوريل 2009
تبعیض تقنینی آشکار
ما زنان افغان، اعم از شیعه و سنی و سایر مذاهب، خواستار بازنگری و اصلاحات جدی در تمامی قوانین رسمی کشور، به نفع زنان و اطفال هستیم
چهار شنبه 15 آوريل 2009
واژه های کلیدی
تروريزم، کوچی طالبان، طالبان، القاعده و داعش | حقوق کودکان و زنان | دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبا کمال تأسف باید خدمت دوستان عزیز بنگارم که؛ فعلاً از وضعیت پیش آمده یک عده افراد سودجو و فرصت طلب، استفاده سیاسی می کنند. و آن اینکه هم آقای شیخ آصف و هم کسانی دیگیر مانند، معلم صاحب عزیز به منظور اهداف سیاسی که دارند، افراد جامعه ما را مورد استفاده خویش قرار می دهد، و مردم ما غافل از اینکه ماهیت این حرکات و این جنبش ها که ما امروز شاهد آن هستیم، در کجا است و هدف این کار ها در چی است، کور کورانه از عقاید آنها (شیخ آصف قندهای و معلم صاحب عزیز و غیره ) پیروری کرده، و به جان همدیگره می افتند.
من واقعاً دیروز شاهد صحنه بودم، می دیدم که یک افراد که از قبل برای اینکار یعنی حمله به لیسه معرفت آماده شده بود، چطور مردم را برای حمله به مکتب تشویق میکردند، و شعار های سر می دادند که گویا این مکتب مرکز تبلیغ دین مسحیت است، و از این طریق مردم نا آگاه را احساساتی کردندو عده ای به مکتب مذکور حمله ور شدند؛
حال سوال من از این مردم بیچاره این است که شما این کار را کردید، آیا شیخ آصف پشتون دشمن خونی مردم هزاره از شما تشکر کرد؟؟؟ من مطمئین هستم که آقای شیخ باز هم مانند همیشه به شما مردم خندید. همانطوریکه سایر مردم نیز شما را مسخره کردند، و اگر در حادثه دیروز پولیس با آن افراد مقابله نمیکرد، شما بالای کی حمله می کردید؟ و کی را می کشتید؟؟ فرزندان خود تانرا بلی فرزندان خود تانرا فرزندان هزاره ها را و مکتب کی خراب میکردید مکتب هزاره ها را و این چیزی است که دشمنان مردم هزاره می خواهند، آنها می خواهند که مردم هزاره مثل سابق بی سواد نا آگاه باشند، چرا که اگر مردم ما آگاه شوند و با سواد شوند دیگر کسی به این ملا قندهای بی خرد و بی منطق بها نمی دهد، یکی از آشنا های من که قبلاً مخلص شیخ آصف بود. از دوران جهاد نقل قول می کند که گویا یکی از اقارب شیخ آصف به حظور شیخ می آید و اجازه رفتن به جنگ را می خواهد، می گوید شیخ آصف با لحن تمسخر آمیز به آن شخص گفت تو کجا می روی؟ تا این اولاده های چنگیز ( هزاره ها) است هیچ نیازی نیست که شما خود را گشتن بدهید. و این شیخ به این نظر است که مردم هزاره که صاحبان اصلی این سرزمین هستنداولاده های چنگیز مغول است. در پایان فقط آرزومندم که مردم ما هوشیار و بیدار باشند، تا از چنین کسانیکه هزاره نیستند و همیشه دلشان می خواهد که مردم هزاره به جان هم بی افتند پیروی نکنند. به امید آن روز
فقط می گویم که این شیخ کافر به ظاهر مسلمان را هر چه زودتر به جهنم ببرد . تا جاهل است این ملا بد گک در نمی ماند
تف به روی این شیخ کافر که بنام مذهب مردم ما را در مقابل همدیگر قرار می دهد.
بلی! من به نوشته آقای احمد هزاره موافقم. فقط چند نکته را میخواهم بیفزایم. اینکه شیخ محسنی یک انسان تا مغزاستخوان فاسد است وازنظرجنسی مانند یک حیوان وحشی حمله ور بوده ودرجهت ارضای شهوت انسانی خویش ازدختر9 ساله وطلبه های معصوم وازدنیا بی خبرسؤاستفاده نموده است، جای هیچگونه شک وجود ندارد. ساده ترین مثال همین زن موجوده خودش است که پیش ازنکاه اسلامی درسن 9 سالگی به آن تجاوزنموده ودرنتیجه حامله شدن ناگزیراورا به زنی گرفت. اما درپهلوی این وحشی گری حیوانی جنسی اش، یک جاسوس آشکارانگلیس است که با لوژانگلیس رابطه ی مستقیم دارد که این موضوع هم درکتاب اسماعیل رائد نویسنده ایرانی که هنگام نشرکتابش درچاپ خانه بجرم افشای آخوند های وابسته به انگلیس ایرانی وازجمله آقای محسنی توسط اطلاعات ایران خفه گردیده وبه زندگیش پایان بخشیدند. اما دونسخه ازکتاب رائید با نقل اصلی توسط فرزند کوچکش درخانه یکی ازدوستانش مخفی گردیده بود. البته به توصیه قبلی پدرکه ازعواقب عمل خویش آگاه بود. دومین سند جاسوسی محسنی وانوری ورابطه داشتن با انگلیس توسط فرد انگلیسی رابط بین سازمان استخباراتی انگلیس ومحسنی وانوری، افشا گردید که توسط حزب وحدت شاخه استاد مزاری اسیرگردیده واعترافاتش ثبت گردیده بود(سال 1373). وبدون شک وشبه ایجاد این حالت متشنج کنونی زیرعنوان قانون احوال شخصیه اهل تشیع توسط شیخ محسنی دجال بدوستورانگلیسها برای پیچیده ساختن اوضاع افغانستان ومعامله مخفیانه به نفع پاکستان وطالبان است که پشت سراین قضیه انگلیسها قراردارند. اما دریغ که هنوزمردم مظلوم هزاره فریب این دجال کهنه کارضد اسلام را میخورند.
اما درمورد معلم عزیز باید گفت: اگرمعلم عزیز همان معلم عزیزمسئول بخش فرهنگی حزب وحدت درکابل باشد، او نیزازجاسوسان سرسپرده آی اس آی پاکستان است. پاکستان، نه ایران. یک هفته پیش ازشهادت استاد مزاری وابوذرغزنی، ابوذرگفت: یک جریان خطرناک وابسته به آی اس آی پاکستان دردرون حزب ما کشف شده که خودرا به استاد مزاری فوق العاده نزدیک نموده وبه بهانه افراد وفاداربه استاد مزاری، یگانه ماموریت شان تخریب وایجاد فاصله هرچه بیشتربین استاد مزاری واحمد شاه مسعود بوده است. ما چند تن را دستگیرکردیم وشبکه تحت پیگرد هستند ولی هنوز استاد متردد است وآنها هم درجاهای حساس قراردارند، که متا سفانه عمربه استاد مزاری شهید وابوذرشهید وفاداری نکرد وجاسوسان هنوززنده اند وبازهم هزاره های مظلوم را بدستورپاکستان به خشونت کشانیده ومیخواهند درذهن جهانیان آنرا مانند طالبان عقب گرا ومتحجرنشان دهند. پس آرزوی ما ازبرادران هزاره این است که بیش ازاین فریب دجالان ودلالان کوردل دینی را نخورده وهوشیاری خودرا حفظ کنند تا بیش ازاین قربانی دسیسه های سازماندهی شده داخلی وخارجی را نشوند.
سلام بر تمام دوستان که خود را به زحمت انداختند و چند کلمه پوج برانی کردند.
افسوس دارم که هنوز دست از وحدت و حرکت نمی کشید، هنوز دنبال شیطنت و تفرقه اندازی هستید، شما میدانید که 50 فیصد مردم هزاره در حرکت بودند پس این ادعاهای شما تفرقه انداز بین برادران هزاره است ، اینکه محسنی کی بود یا مزاری چی کرد، بگذار تاریخ قضاوت کند اما در عصرنو ما برای این ساخته نشدیم تا قدمهای شیطان صفتان گذشته را تعقیب کنیم و مردم را به بی راه و تفرقه دعوت نمائیم. باید واقع بین بود، یک جانبه قضاوت نکنیم چون بی نتیجه باقی میماند ، مردانگی هزاره ها همیشه معلوم است پس زیاد بروی نیاورید که از هزاره بودنم میشرمم، کجا بودند هزاره های با غیرت در زمانیکه چند خانه کوجی هزاره جات را آتش زدند با لباسهای زنان هزاره به رسم تجاوز بی ادبی کردند! و حال جنابان آمده و قصه حرکت و وحدت را سر داده. احمدهزاره و نویسنده دیگر که به تائید احمدهزاره نوشته اند، معلوم است که زبان خودشان نیست و اگر هم است افکار خودشان نیست چرا اگر جوان امروزی هستتند پس نباید گذشتهء اشخاصیکه مردم را به تباهی کشیده دنبال کنیم، صدبار اگر بگوئیم محسنی بد است بازهم برای هوادارانش محسنی خوب خواهد بود و اگر صد بار بگوئیم مزاری هزاران جوان هزاره را به دم کشتن داد بازهم برای هوادارانش اون یک رهبر شهید و پیشگام آزاده گی خواهد بود، پس برای من و شما اینست تا از امروز آغاز کنیم بطوریکه با احساسات مردم بازی نکنیم اگر یک شخص 60 ساله را بگوی که تو در زیر لوای محسنی 30 سال عمرت را به راه غلط سپری کردی آیا او از شما تشکر خواهد کرد ؟ هرگز ! پس هرچی کرده برای خودشان خوب معلوم میشد شاید پدران ما هم برابر من و تو میدانستند و خوب و بد را تمیز میداد مگر نه ؟ امیدوارم از گذشته ها یاد نکن که از هیچ کدامشان خاطرات خوش نداریم نه از مزاری و نه از محسنی و امثال آن !!!!
آقای احمد شاه حسینی تبارسلام برشما!
شما که درنقش یک مصلح بیطرف اما با کینه نهان زبان به موعظه گشوده اید، باید بدانید که راه حل بحران وگذارازاین بی سروسامانی ورفتن بدنبال جانیان واغواگران، هرگزدرگرومصلحت اندیشی غیرواقع بینانه نیست. اینجا حرف تمام مردم افغانستان است وتازمانیکه همه مردم درهمیاری یکدیگرودرتوامیت با روشنگری فرزندان آگاه وخبره اقوام، به فریبگران ومتولیان دروغین مذهبی که سرشان درآخُرانگلیس بند است، نه نگوئیم وچهره های قدسینی را که ذهن وروان ودرون ودل شان سیاه وپرازکینه است، افشا نه نمائیم؛ هرگزمردم ما روی خوشبختی را نخواهند دید. کسانیکه تمام عمرشان درفساد وگندیدگی غیراخلاقی سپری گردیده است وجزاندیشه درمحورجنسیت دیگر هیچ حرف وپیامی برای مردم ندارند، چگونه میتوانند با قوانین ساخته وپرداخته پرازکینه وبهیمیت بیرون شده ازمعده ی شان نسبت به زنان که درجامعه ما بیش ازنیمه جامعه را تشکیل میدهد، پیام رستگاری سردهند وآنان را بسوی قوانین به ظاهراسلامی که ریشه دردسیسه آشکاردارد، دعوت ورهنمایی نمایند. راه حل سرپوش گذاشتن برجنایات وبی عدالتی وتعدی به ناموس مردم توسط این جانیان نیست. راه حل وآشتی جامعه دراین است که تا زمانی به افشاگری علیه این جنایت کاران ونماد های فساد اخلاقی بپردازیم که چهره های اصلی اینان به مردم هویدا گردد وازجایگاه کذایی شان فروغلطند. این نه دشمنی به هزاره است ونه سادات ونه تاجیک وپشتون، بلکه این خدمت به مردم تمام اقوام شریف کشوراست که دیگر فریب این تبهکاران را نخورند. دلیل بدبختی ما ومردم دراین بوده که برای اینکه فلان دجال وچند پیرو ازخدا بیخبر او آزرده نشود، سکوت اختیارکردیم واین دجالان وطن فروش بر حجم پرونده جنایت کاری شان افزودند. با ید این ماسکها را ازروی چهره اصلی این ابلیسان بدوربیندازیم تا مردم فریب شعارکذایی اینها را نخورده مسیروحدت وبرادری اجتماعی خودرا پیدا کنند. بقول ولتر: تازمانیکه آخرین کشیش با امعای آخرین سلطان بدارآویخته نگردد، جامعه روی خوشبختی را نمی بیند. درکشورما هم تا زمانیکه آقای محسنی وامثال محسنی با روده های کرزی وامثال کرزی که همه شان نماد دروغ وعوام فریبی اند، بدارآویخته نگردند، افغانستان روی خوشبختی را نخواهددید. این آرامشهای مؤقت همیشه آرامشهای پیش ازطوفانی بودند که خساراتش بیشتربوده است. یگانه راه رسیدن به ثبات واقعی، امنیت عادلانه، صلح پایدار، جامعه قانونمند ومترقی درگرو کنارگذاشتن این دجالان ودلالان سیاسی ضد دینی ازسرراه مردم افغانستان است.
har raqm ke mekhahid zendagi koned poshte qese moft nagardid
آقای احمد شاه حسینی تبارمحترم مجدداً خدمت شماسلام عرض میکنم!
من هرگزشمارا به کینه داشتن درمقابل کدام زبان متهم نکردم. جمله خودرا دوباره می آورم تا فهمیده شود که من چه گفتم:« اما با کینه ی نهان زبان به موعظه گشوده اید» ویا برای رفع سؤ تفاهم باز مینویسم:« اما باکینه ی نهان، زبان به موعظه گشوده اید».
درمورد یادداشت بعدی شما باید بگویم که دراینجا هیچ جایی برای دین ستیزی نبوده ونباید برای خاموش ساختن طرف به ابزار متهم دانستن به دین ستیزی متوسل گردید. من این آقایونی را که داعیه داردین گردیدند، به متولیان دروغین دینی متهم دانستم. چون اینها اگریک ذره به آنچه که میگویند، باورداشته باشند؛ این همه خیانت وعوام فریبی ودین فروشی ومردم فروشی نمی نمودند. اینها که امروزبه اشکال مختلف متهم به وطن فروشی اند، برای رفع این ادعای برحق مردم علیه ایشان، به این وسایل تخریش کننده وبیمارگونه ی دیگرکه بازهم آب ریختن درآسیاب دشمنان برون مرزی است،متوسل گردیده ومیخواهند بازهم برای فریب مردم خودرا دین باورمعرفی کنند. اگراینها حقیقتاً مسلمان هستند چرا دربرابر این لشکرعظیم اشغالگران جهان، که هرروز به عزت، ناموس وغرورمردم ما بازی میکنند، جهاد اعلان نمیکنند. مگرچه فرقی بین اشغال روس ودیگران وجود دارد؟ همین انگلیسها نبودند که نیاکان ما سه جنگ را علیه شان بنام جهاد سازمان دادند؟ وحالا مجتهدین دروغین بجای روشن کردن تکلیف مردم دربرابراین حالت، بازغیرمستقیم درخدمت انگلیس قرارمیگیرند. ایجاد همین تشنج کنونی زیرنام« قانون احوال شخصیه)جزتغیردادن اوضاع به نفع طالبان وانگلیسها که برای تشنج آمده اند، به سود هیچکدام ما نخواهد بود. انگلیسها عامل تمام خرابی اوضاع کنونی وتشدید وخامت جنگ اند. اینها دروغ میگویند که برای نجات ما آمده اند. اینها فقط به بهانه سرنگونی طالبان آمدند وحالا میخواهند به شکلی ازاشکال آنها را حاکم کنند.
بنده فتوای جهاد نمیدهم. وای کاش نیاکان ما 90 سال پیش نمی جنگیدند وامروزما حد اقل دارای امکانات هند وپاکستان میبودیم. ویا کاش میگذاشتند همین روسها ازشرم جامعه جهانی چند بلاک وساختمان میساختند. اما امروزنه تنها این 30 کشوراشغالگرچیزی که بدرد ما بخورد نمی سازند، بلکه دارایی های ملی را هم توسط مافیای داخلی وبا مشوره هم غارت کرده، همه دارایی های زیرزمینی وروی زمینی را نیزبه سرعت غارت میکنند. ولی اگرجنگیدیم ودشمنان را بیرون کردیم، استقلال خودرا حفظ میکردیم وبرضد آنانیکه برای کسب استقلال وآزادی وپیشرفت مملکت خون ریختند، توسط همین متولیان کاذب ودروغین قیام نمیکردیم. مگرهمین پدرمجددی وگیلانی وپیرهای تگاب وامثال این خائین وضد دینی باردیگروطن را توسط نماینده اش نادرغداروآدمکش به انگلیس تسلیم نکردیم؟ اینها همه شان(تمام این رهبران مجاهدین که اکنون زنده انداعم شیعه وسنی) نوکران زرخرید انگلیس هستند. هیچکدام شان مسلمان نیستند وفقط دین فروشان اند وما وشما همان اسلام واقعی خودرا که صداقت وانسانیت وهمیاری است، با خود داشته باشیم کافی است. این جرثومه های کثیف را باید به زباله دان تاریخ سپارید!
آقای احمد شاه حسینی تبارعزیز سلام!
تاجایی که میبینم من وشما زبان همدیگررا درک میکنیم ومطمئیناً پیرامون مسایل ورویداد های گذشته وحال نیز همسویی فکری خواهیم داشت. وهم مطالبی را که اشاره نمودم، فکرنمیکنم ازموضوع طفره رفته باشم. چون اشاره نمودم که ریشه ی این تحریکات درچنین برهه ی حساس برمیگردد به تحمیل اراده ی آنهایی که 90 سال پیش هم مهمان ناخوانده بودند وحالا هم. نشانه گرفتن مجددی ها وگیلانیها وپیرهای کذایی درپیوند به خیانت آفتابی شان، به هیچوجه اهانت ویازیرسوال قراردادن روحانیت شریف، وطن پرست ومبارز ما نیست. چگونه میتوان جایگاه رفیع سرداران مشروطه مولوی عبدالروف ومولوی واصف قندهاری، قله دانش ومعرفت سید اسماعیل بلخی وده هاتن مسلمان شریف دیگر را که جان شرین شان را برای آزادی واستقلال افغانستان و آوردن یک نظام ملی وقانونمند ومترقی ازدست دادند، نا دیده گرفت؟ این جفای بزرگ درقضاوت خودی خواهد بود. اما دررابطه ی آقای شیخ آصف محسنی با لوژانگلیس همان قدرباور دارم که بخودم بحیث یک موجود عینی باوردارم. افشای خیانت وپیوند های مشکوک این جنایت کاران جنگی موجود درهمه احزاب وتنظیمها واقوام به هیچوجه اهانت به مقدسات این ملت شریف وازنظرافتاده نخواهد بود. من خاک کف پای این ملت هستم که با همه سخاوتمندی وعیاری همیشه مظلوم واقع میگردد وشیادان تاریخ درپوششهای مذهبی همیشه آنان را می فریبند. چون فقرجانکاه اقتصادی وفرهنگی سبب میشود که فریب بخورند وگنه کار هم نیستند. راه رهایی اززیرسلطه ی این شیادان درسکوت وکرنش نه، بلکه درافشای هرچه بیشترآنان است. سرانجام روزی حرف روشنگرانه ما وشما برکرسی خواهد نشست. این حمایت ازباورها واعتقادات دینی مردم است نه خلاف قرارگرفتن. این عمل شیادانه ی محسنی ها خواهد بود که مردم را درفردا نسبت به باورهای شان متزلزل خواهد ساخت. چون درهیئت رهبر وپیشوای دینی، به دین ومردم خیانت میکنند. پیروزباشید!
دوست محترم جناب آقای حسینی تبار دامت برکاته!
تحمل، تفاهم وتساند ازمؤلفه های اساسی تساهل ونگاه مدنی به زندگی اجتماعی است. یگانه راه رسیدن به تفاهم نیزدرتحمل اندیشه مخالف است. من نیز ضمن احترام ژرف به اندیشه وباور های شما، همانگونه که دریادداشتهای پیشین تذکردادم، حالا نیز با اطمنان میگویم که ما نه تنها نگاه مخالف نسبت به هم نداریم که همسو وهم رنگ مینگریم. فقط چیزی که فهماست حالتهای ما خواهد بود. پیروز وکامگارباشید!
سلام به روح خدایی مزاری (ع)رهبر بزرگوارملتی که بیداری ما مرهون قدوم مبارک اوست.ولی در باره این ابلیس خرفت آیت الله محسنی (دام ذله) باید بگویم که بدبختانه مردم مااز مذهبی بودن زیاد شان چوب بیدیدنان مانند این شیاد فاشیست را میخورند.هنوز خون های که توسط فتوای این جرثومه نفاق توسط ابلیس پیر دیگر(ربانی بیدین)ریخته شده است نخشکیده ولی بدبختانه یک عده نادان مذهبی بار دیگر از پشت این دجال حلوا حلوا میکند.بدون اینکه بدانند که راه و طریقت مذهب و اسلام عزیز چه حکمی درین باره دارد.همین تند روی های این مدهبی های جاهل نیز باعث گردیده که تعدادی زیادی از بچه های روشن این مردم چه تاجیک یا هزاره یا اوغوویا دیگر اقوام از دین رو بگردانند.درواقع دین های مختلف چیزی خوبی هستند اکثرا مارا به خدا میرسانند ولی دین در دنیای کنونی به یک دوکان و به یک وسیله تبدیل شده است.ازکنیسه و کلیسا و مسجدودیر تعدادی سود جوی فاسد مانند شیخ آصف ملعون.خمینی وملا عمر برای کاسبی خود ازدین استفاده کرده و آخرت که یادش بخیر ولی دارند دنیای نداشته مارا از ما میگیرند.نمیدانم خداوند تا کی مارا بحال خود ماوا میدارد چرا دست این ظالمان را از سر مردم بلا دیده کوتاه نمیکند ولی جواب اینست که خدا وند میفرماید:تغیر نمیابد سرنوشت قومی مگر به همت خود شان.پس بیایید برادران وخواهران بخاطر رضای خدا و بخاطر نجات از بربادی دوباره خود و مردم خود.سره را از ناسره تمیز دهیم .بیاییددین را آن طور که است درک کنیم نه آنطور که دجال های مفسد مانند شیخ آصف خبیث یا خمسنی و ملا عمر میگوید.
لدا اگرما میخواهیم که در دنیا سربلندی این قوم را حفظ نماییم باید رهرو رهبر وقاید بزرگ مان شیهد مزاری باشیم .باید بدانید که خدا دیگه این مرد را در تاریخ تان تکرار نخواهند کرد بیایید اگر مرداگه درک داریداگر خواهان حقوق تان هستید راه این مرد را با تمام بینایی درک کنیم ورهرو راه این یگانه خویش باشیم.حیف که سواد ندارم وگرنه باید آنقدر مینوشتم تا خلسه زدگان مخمور قومم را بیدار میگردم تا بیش ازین با تیشه دین ریشه های خویش را قطع ننمایند.نباید بگذاریم تایک مشت آدم های سود جووزالوبنام دین دنیای مارا از ما بگیرند.نباید بمانیم که یک مشت آدم های جاهل بنام آخند.دین و دنیای مارا این گونه که میبینیم برباد دهند.اگر ما درک سالم از دین مقدس خود داشته باشیم هیچ گاه سگ نمیشویم که پاچه معرفت را با دندان جهالت بگزیم.اگر ما درک از مذهب عزیز جعفری خود داشته باشیم هیچ گاه خودرا قربانی لنگ حمام سید فاضل زاده شیادونابکار نمیکنیم برادارن و خواهران عزیز من.وهزاران این گونه مثل دیگر هست که نمیشود این جا ذکر نمود.اگر ما با درک صحیح به همه چیز برخورد سالم و دور از عقده داشته باشیم نه شیخ آصف فاشیست نه هزارن مثل او نمیتوانند که با سرنوشت ما بازی کنند.خدا مارا توفیق دهد که رهرو راه کسی باشیم که برای بودن ما جان به فنا داد.یادمزاری بزرگ( رهبر و سالاروهمت وغیرت شرافت ) مان بخیر
جای تأسف است که محسنی ها هنوز میتوانند مردم را بسیج کنند و به سرچشمه ای دانش یعنی مکتب حمله کنند. چرا ما هنوز نتوانسته ایم این بلعم باعور را بشناسیم چرا چرا چرا؟
فکر میکنم این پیر ظالم میخواند بر حجم غوغا بیفزاید و این به نفعش است.