در آنطرف زنده گی و مرگ
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ترجمۀ احمد خلیل ( نبیل ) ( مزاری )
دوستان عزیز ، کابل پرسیان آزاده و شرافتمند ! درود و احترام بیکران حضور همۀ شما . نبشتۀ زیرین ترجمۀ فلم مستندیست که چندی قبل در تلویزیون دولتی روسیه به پرده نمایش آمده بود. این فلم مستند دریکی از سایتهای کشور روسیه به انظار بیننده گان انترنت گذاشته شده که درپایان مقاله آدرس صفحه را خواهید دید ، دوستانی که دسترسی به زبان روسی دارند میتوانند فلم مستند را بطور آنلاین ببینند . این پژوهش بیانگر یک واقعیت تاریخی است که دانشمندان و متفکرین علوم ساینس و تکنالوژی و خبره گان ادبی بشریت از جمله روسها بدین نتیجه رسیده اند که بر علاوۀ جهان مادی و کهکشانهای که قابل دید و لمس اند ، جهان دیگری نیز وجود دارد که قابل دید به جهانیان نیست . امید وارم دوستان قلم دست خردمند و گنجکاوکابل پرس در قسمت ترجۀ این فلم اگر کمبود و نقصی را احساس کردند به بزرگواری خود مرا معذور دارند ، چرا که مسلک من ترجمانی نیست . بدوستانی که کتاب ( اسرار مرگ ) را مرور نموده اند خاطر نشان میسازم که این فلم فرق بزرگ و فاهشی با کتاب مذکور دارد ، زیرا بحث از نتایج و دست آورد های علمی و دانش امروزی بشریت در مورد جهان مادی دیگریست که تا دیروزدرپردۀ ابهام قرار داشت . با این مقدمه ، برده باری و حوصلۀ شما عزیزان را در خواندن این مقاله آرزو دارم . قابل یاد اوری میدانم که بمنظور جلوگیری افزایش متن ، از ترجمه حاشیه روی ها خود داری شده است . در نخست باور های ادیان و مردمان را از دوزخ در طول سده ها به تصویر کشیده شده و در قدم دوم نتایج دست آورد های علمی و تخنیکی بیان شده که لازم دانستم بخاطر پیهم بودن محتوا ، این باور ها را نیز خدمت دوستان بنگارم که خالی از دلچسپی نخواهد بود .
( در جهان امروزی مرگ کلینیکی را سالانه هزاران نفر متقبل و متحمل میشوند . در گذشته های نه چندان دور نجات این اشخاص از کام مرگ امکان پذیر نبود . ولی امروز تسهیلات و امکانات فنی ، دانشمندان و متخصصان پزشکی را قادر ساخته مریضانی را که دچار مرگ کلینیکی میشوند ، دوباره حیات ببخشند . آنهایی که یکبارلذت مرگ را چشیده اند و دوباره با کوشش دوکتوران زنده شده اند شاکی از احوال و قضایای آنطرف جهان مادی اند و به یقین کامل اظهار میدارند که زنده گی بعد از مرگ ادامه دارد ، اما در بعد و فضای دیگری که بمراتب گوارا و آرامش بخش تر نسبت به جهان مادی ما . از زیبایی های طبعیت ، از آسمان های رنگین ، از آشنایی با گذشته گان و دیگر رویا ها قصه هایی دارند که بما قابل باور نیست .
ایشان متیقن هستند که بعد از مرگ بهشت و آرامش منتظر شان است ، اما یک حقیقت و امکان دیگر نیز درج اسناد تاریخی و علمی متخصصین پزشکی گردیده که بعد از مرگ دوزخ هم میتواند در انتظار ما باشد . دنیایی که عجوبه های وحشتناک ، سیاهی غم انگیز ، آتش فروزان و پشیمانی و ندامت فضای انرا لبریز نموده . آنهایی که ازآن دوزخ آتشین برگشته اند در وحشت و ترس اند از آنچه دیده اند ، زیرا هیچگاهی انتظار چنین واقعۀ را نداشتند که دوزخی هم در پهلوی بهشت عملأ وجود دارد . ( در تعلیمات دینی عیسویت دوزخ وجود ندارد . مترجم )
در اوایل دهه پنجاه قرن گذشته ، هنر پیشه معروف آلمانی ( کورت یوگنس ) در دفتر خاطرات خویش نگارشی از واقعۀ که در هنگام عمل مشکل جراحی اش که منجر به مرگ کلینیکی موصف شده بود دارد . یوگنس می نگارد : روشنی انداز عملیات خانه تنور سرخ آتشین و مذاب مانند کورۀ آهنگران گردیده بود ، احساس کردم باران آتش بر سر و رویم میبارد . در همین هنگام چهره های وحشتناک از هر طرفی به سویم مینگریستند ، به باور کامل میتوانم اظهار نمایم که کاغملأ داخل جهنم بودم .
دوزخ
موافقت داریم با ادیان که یک قسمت از جهان دیگر را دوزخ تشکیل میدهد ، دوزخی که بمنظور توبیخ و جزای گنه گاران آماده شده است . پیروان تعلیمات تمام ادیان یقین کامل دارند که وجود فزیکی انسان را روح زینت داده است و در واقع ما همان روح هستیم که بعد از مرگ ، جسم فزیکی ما را رها نموده و راهی جهان و دیار دیگری میشود . آنهایی که با نیکویی و ایمان زنده گی نموده اند به بهشت و آنهایی که زشتی کردند و بی ایمان اند به دوزخ روانه خواهند شد .
زنده گی واقعی شما درین دنیا نیست ، بل در سرزمین پدر منست . کسانیکه پست اند بلند خواهند شد و آنهایی که مغرورند افتاده خواهند بود . ( انجیل )
برای انسان متمدن زندگی فقط یک محدودۀ حیات است که با تولد شروع و با مرگ ختم میشود ، دیگر هیچ و نابودی ابدی .
به تفکر ایشان بهشت رویا های دین سازان بخاطر جلب هر چه بیشتر متدین و هم کیشان و دوزخ بخاطر کسانی که ایشان را نمی پذیرند ، خیال پردازی شده است که به ایشان هیچ ارتباطی ندارد . اما گذشته گان ما چنین فکر نمی کردند و آماده گی های لازم را بخاطر عروج در آن دنیا و جهان دیگر میگرفتند .
با وجود تمام تناقضات فکری و مذهبی میان ادیان ، بازهم در اخیر در یک نقطه یکجا میشوند که همان باور بی چون و چرا به مرگ و رفتن به بهشت و دوزخ موعود است .
در مصر قدیم فراعنه و مردم عادی را باور بدین بود که روح مرده گان را در آل حقیقت محکمه میکنند ، جایکه خدای ( انوبس ) میزان نیکویی ها و زشتی های پیروان خود را بدست دارد و نیکومنشان را به بهشت میفرستد و جسم و روح گنه گاران را به کرگسان می فرستد تا ببلعند . یونانیان قدیم نیز باور کامل داشتند که روح انسان نیکو به وادی های سرسبز ( ایلیسی ) و روح انسانهای زشت به مغاره های آتشین و هولناک خدای ( آیده ) یعنی ترتر میرود .
در تمام ادیان دوزخ یک معنی دارد ، عدل و قانون خدا سخت است به آنانیکه عدول کردند از خط مجاز ، ولی فرح بخش است به آنانیکه در جهان مادی نیکویی کردند و در مقابل زشتی نصیب شدند . مقدار گناه و جزای لازم از اساسات عدل خداست ، به همین منظور دوزخ نیز از چندین طبقه متشکل است که هر قدر پاینتر باشد ، جزا و عذاب بیشتر خواهد بود .
به باور یهودیان دوزخ جایست بخاطر شستوشوی گناهان که به هفت بخش تقسیم است .
ایوزف هرسونسک رهبر مذهبی یهودی میگوید : دوزخ جای پاک نمودن گناهان است . روح انسان بعد سوختن از گناهان پاک و منزه شده و دوباره راهی بهشت موعود میشود .
در دنیا اسلام دوزخ را جهان نامیده اند که روح انسان بعدازعذاب مدهش حین رسیدن مرگ ( درد جانکندن . مترجم ) وارد امتحان مشکل دیگری میشود . یک مسلمان باید بخاطر گذار از یک ساحل به ساحل دیگر باید پلی را بگذرد که نازکتر از مو و برا تر از شمشیر است . به باور مسلمانان ، روح انسان نیک بخت این محیط آزار دهنده را پرواز میکند ولی روح انسان بدبخت مجبور است این پل را با مشقت و درد فراوان پیاده بگذرد. آنهایی که بد بخت تر و گنه گار ترند و وزن کردار ناشایست شان فزونی میکند به گودال آتشین و تاریک سرنگون میشوند .
شمیل علاوالدین امام مسجد جامع ماسکو چنین اظهار نظر میکند : روح انسان ایماندار مانند کبوتر این وادی وحشتناک را پرواز میکند و روح انسان بی ایمان یا گنه گار همانگونه که حین مرگ جسم و روحش دچار عذاب و درد بی پایان است در آن دنیا نیز این درد کشنده الی ظهور قیامت ادامه خواهد نمود . باز هم مقدار رنج و تکلیف به مقدار معصیت هر شخص ارتباط دارد .
آقای پروفیسور اندری کورایف اکادیمیک اکادمی علوم روحیات روسیه میگوید : در آموزش پروتستان دوزخ گنجایش نداشته و ندارد . این بیان خود را از کتاب رهبر مذهبی خویش ( ایوان مستین سکی ) استنباط نموده اضافه میکند ، شما میتوانید در کتاب مذهبی وی بخش بهشت را سراغ نماید ولی از دوزخ هیچ تذکری در آنجا نرفته است .
در مجموع پروتستان عیسوی اظهار میدارند که راجع به دوزخ چیز های زیادی را شنیده اند ولی باور کامل ندارند و متیقن هستند که این خداست که در قسمت دوزخی بودن و بهشتی بودن بنده گان خود تصمیم میگیرد ، ولی عامۀ مردم احساس قوی و روشنی از دوزخ دارند . ( با وجودیکه هیچگاهی از جانب کلیسا توضیحی لازم از دوزخ برایشان داده نمی شود ، باز هم سرسرخود به دوزخ ایمان دارند . مترجم )
ام کاتولیکان ترس بی منتها و احساس روشنی از دوزخ دارند . در فرآورده های هنرمندان اروپای غربی که اکثرأ کاتولیک هستند دوزخ را یا بشکل جهیل لاوای جوشنده با آتش فروزان و فضای دود آلود سیاه و هیکل های وحشتناک ویا بشکل آتش بی منتهای زیر زمینی با گنه گاران غرق شده در گودال آتش و دود به نمایش گذاشته اند و این درک را به اذهان زنده میسازد که گویا دوزخ و آتش لازم و ملزوم یکدیگر اند و آتش جز لاینفک جهنم است .
آقای باریس مالیشف کاندید علوم تاریخی و استاد مذهبی دانشگاه علوم روسیه در باب آتش چنین اظهار نظر میکند : تمام ادیان آتش را مهمترین مادۀ پاک نمودن گناهان محسوب میکنند و باور کامل دارند که روشنایی آتش به مومنان آسایش و آرامی می بخشد ولی به گناهگاران عذاب و درد .
در قرن هفدهم دانشمند و ادیب انگلیسی ( جان میلتون ) در درامه مشهور خود بنام بهشت گمشده ، دوزخ را چنین توصیف میکند : مغاره یست وحشتناک ، از همه طرف آتش مانند تنور فروزان است و تا بلندی های کوه ها شعله ور است . از ان اتش سوزان روشنایی نیست ، فقط عذاب است و سوختن ، تنهایی طاقت فرساست و پشیمانی .
به عقیده اروپاییان غربی برعلاوۀ دوزخ و بهشت بعد ازمرگ ، مقام دیگری هم است که بنام سرای شستشوی گناهان صغیره یاد میشود . به باور شان بهشتیان واقعی و دوزخیان واقعی بسیار کم و نا چیزند واکثریت مطلق انسانان در وسط قرار دارند که هم گناه دارند و هم ثواب . انسانانی که گناه کمتری دارند درین سرا بوسطۀ آتش شستشو شده و با تن منزه و پاک به بهشت وارد میشوند .
علامۀ ادبیات دانته ایلی گیلری ایتالوی در اثر جاویدان خود ( کمیدی خدایان ) ، باور ها و عقاید دینی خود را چنان ظریفانه و استادانه به تمثیل گرفته که تا امروز اثرش شهکار ادبی جهانیان محسوب میشود . به باور کلی در قرون وسطی و عصر بازنگری فکری به مشکل میتوان باور نمود که علامه دانته چنین یک اثری را تراوش دهد و با خلق نمودن صحنه ها ، عمق معنای تفکر و جلای اندیشۀ خود را ابدی سازد . دانشمندان وهم عصران دانته یقین کامل دارند که این اثر دانته پیام خدا بوده که بوی وحی شده نه خیال پردازی تفکر ناقص و سطحی انسانی . دانته در اثر جاویدان خود نه تنها که از بهشت و درزخ پیامهای دارد بلکه انسان را متوجه میسازد که مراقب حال و احوال خود باشد . دانته گوشزد مینماید که خود انسانها حاکم تقدیر خود اند که گزینش بهشت و دوزخ ارتباط مستقیم به سطح نگرش درونی و کارکردهرانسان دارد . در شروع قرن بیست نمایشنامه کمیدی خدایان در ایتالیا با صحنه سازی هنرمند مشهور فرانسوی ( لوتیف دیوره ) به نمایش گذاشته شد . در یکی از پرده ها که دوزخ را نمایان میساخت به در ورودی دوزخ نوشته بودند ، امید را فراموش کن ! این جملۀ کوچک چنان تأثیری بالای بیننده گان گذاشت که بسیاری بیننده گان را مدهوش ساخته بود . احوال دوزخ چنان ماهرانه به دید تماشاچیان قرار گرفته بود که همه بیننده گان ، لحظۀ خود را در آن محیط و.حشت و عذاب احساس میکردند .
بسیاری ها را باور بدین است که این اثر جاویدان تراوش تخیل دانته و افسانۀ بیش نیست ، ولی در هر افسانه گوشۀ از واقعیت نهفته است . نشاید جهان بیرونی که در آن بهشت و دوزخ وعده داده شده و گذشته گان ما با جدیت کامل آذوقۀ سفر بر میداشتند تراوش و تخیل انسانهای بدوی باشد ، ویا اینکه چنین یک واقعیتی امکان پذیر است .
ولایل کزنه چییف داکتر علوم پزشکی ، پروفیسور، اکادمیک اکادمی علوم پزشکی روسیه میگوید : من فکر میکنم تمام تعلیمات و سفارشهای تاریخی ادیان نتنها که عمومأ ایدیالیستی اند ، بل ماتریالیستی نیز میباشند . خاصیت و برداشت های هر شخص را از ماحولش میتوان ماتریالیستی دانست که بشکل تحول باتنی و پژوهشی ، پذیرش و عدم پذیرش ایدال خود را یه سطور ریخته به عنوان دین ، دستآورد و کار علمی وغیره تقدیم جامعه و اجتماع خود میکند . شما اگردر ادیان تحقیق نماید به بسیار ساده گی میتوانید به بسیار واقعیت های نابی دست رسی پیدا نماید که زادۀ تجلی حالت خاص ذهنی وروحی پیام آورانش است .
در دهۀ اخیر مطالعات و پژوهش های علمی پیگیری توسط دانشمندان ساینس و متفکرین علم فزیک صورت گرفته ، تا پاسخی را در قسمت آنطرف واقعیتهای فزیکی جهان مادی دریابند و به دید همگان قرار دهند . با باز شدن در کوانت فزیک ، فزیک هستوی و فزیک نجومی بشر به آن حدی از واقعیت ها دست رسی یافته که تا دیروز تخیل و افسانۀ بیش نبود . علوم فزیک فوق شهادت میدهند که هستی بشری ، نطام کاینات و کهکشانها آنقدر سهل و ساده عرض وجود نکرده اند که ما فکر میکردیم . دانشمندان علوم فزیکی امروز با قاطعیت اعلام میدارند که بر علاوه جهان هستی ، فضا و کهکشانهای مادی که ما شاهدیم ، عالم و جهان دیگری نیز وجود دارد که بمراتب تکمیل تر و بغرنج تر این جهان است .
اکادمیک پونییف می گوید : علم ریاضی به اثبات رسانیده که بر علاوه جهان فزیکی ما ، جهانی بمراتب تکمیل تر و پیچیده تر دیگری نیز وجود دارد که بنام جهان امواج یاد میشود .
فارمول مشهور انشتین به ثبوت میرساند که جهان هستی و خلقت بشریت عبارت میباشند از انرژی . E = m c ²
اجسام سخت ، انسانها ، فضا ، کهکشانها همه وهمه متشکل میباشند ازحساس ترین دزرات انرژی زا . اما اجزای جهان و عالم دیگر به ملیارد ها مراتب حساس تر، باریک تر ، پیچیده ترو تکمیل تر انژی زا اند نسبت به این جهان . علم فزیک آنرا انرژی باریک یا نازک اسم گذاشته است .
ولادیمر ولچینکو دوکتور علوم تخنیکی ، پروفیسور دانشگاه علوم تخنیکی ماسکو می گوید : لازم است بطور دقیق متذکر شوم که در پهلوی جهان مادی فزیکی ما ، جهان دیگری نیز وجود دارد که از انرژی باریک تشکیل شده است .
امکان دارد جهان فزیکی و مادی ما و جهان انژی باریک متفقأ حضور داشته باشند که ما هر لحظه با ایشان در تماس باشیم اما توانایی دیدن و شنیدن ایشان را نداریم . چرا ما آن جهان را بعد از مرگ میبینیم ؟ امکان دارد تششعات اجزای ذره یی انرژی حاصله از وجود فزیکی این جهان بمراتب کند تر و بطی تر از آن جهان باشد که ما توانایی دید آنرا نداریم . همانگونه که ما توانایی دید پره های بادپکه را درحال گردش سریع و سرسام آور نداریم .
آقای پروفیسور کزنه چییف می گوید : همانگونه که سیستم نظام شمس و کهکشانها در حال گردش اند ، فضای بیکران آن پر از امواج دزه یی انرژی زای ایفروترسون هاست که تا هنوز قسمتی از ازین امواج کشف و بررسی و درج اسناد علمی شده است . ما نمی توانیم این امواج را ببینیم و لمس نمایم و بطور دقیق این امواج اجزای ساختمان یک جهان دیگریست که تاهنوز علم بشر قادر به شناخت آن نیست و من امید وارم در آینده های نه چندان دور با تکامل سطح دانش و علوم ما توانایی آنرا بیابیم که جهان امواج را دقیقأ مطالعه نمایم .
البرت انشتین میگوید : امکان بسیار زیاد میرود که درخارج از سرحد احساس ما ، جهان دیگری پنهان است که ما آنرا درک نمی کنیم .
دانشمندان علوم نجومی به اثبات رسانیده اند که 95% فضای هر کهکشان را مادۀ سیاه رنگی احتوا نموده که تا هنوز علم نتوانسته بطور دقیق اجزای آنراکشف و مطالعه نماید . تنها 5% آن کشف شده است که متشکل از پروتون، نیترون و الکترون است . این نظریۀ علمی به اثبات میرساند پیام گذشته گان ما را که گفته بودند جهان ما خیلی کوچک و نا چیز است .
در فضای لایتناهی و بی نهایت عالم و جهان موجود تششعات امواج ذره یی انرژی بلند وانرژی پایین در چندین طبقه عملأ حضور دارند . ممکن در میان اینهمه راز های عالم هستی ، در میان اینهمه امواج مختلف انرژی زا ویا در میان آن ماده های سیاه رنگ کهکشانها چیزی پنهان و نهفته باشد که ما در جستجویش هستیم ؟ نظر به ادعای دانشمندان فزیک ، قسمتی از اجزای ذره یی ماده سیاه رنگ سنگین اند و آهسته حرکت میکنند که فضای سرد را تشکیل میدهند ، اما بخش وقسمت دیگرمتشکل از ذرات سبک و سریع که فضای گرم را می آفرینند . ممکن محل تصادم این ذرات گرم و سرد در بی نهایتها جایی باشد برای توبیخ و جزای کنهگاران . مثلیکه دوزخ یک واقعیت است که گنهگاران را بدان وعده داده اند و جایگاهی را برایشان در نظر گرفته اند . پنهان نیست که انسانهایی درین دنیا زنده گی میکنند که دارای حواس نازک و حساسی اند و توانایی آنرا دارند که در حالات غیر مترقبه چیزهایی را ببیند که مردمان عادی نمی توانند احساس نمایند . آنها احساس و بر خورد خود را با جهان دیگری هرگز وهیچگاهی پنهان نمی کنند و بعد از بحال آمدن داستانهایی را روایت می کنند که عقل و خرد از پذیرش آن عاجز است .
ایوان کرنشتاسکی رهبر مذهبی روسیه گفته است : اگر مردمان ببینند که کی ها آنهارا محاط کرده اند ، بسیاری ها دیوانه خواهند شد .
آقای پروفیسور ولچینکو معتقد است که علم ثابت نموده که زندگی بدون پروتین نیز امکان پذیر است . به انواع و اقسام مختلف می شود زنده گی را ادامه داد .
روشنباخ اکادمیک اکادمی علوم روسیه می گوید : در حقیقت به جهان مادی چیزهایی است که غیر مادی است .
به استناد این حقیقت علمی میتوان گفت موجوداتی غیر مادی درین جهان هستند که هر لحظه و در هر موقع ما را محیط کرده اند . هزاران سال است که انسانها باورمند این حقیقت اند که جنیات ، ارواح خبیثه و شیاطین در اطراف شان حضور دارند . در تمام ادیان هستند کسانی که توانایی آنرا پیدا نموده اند تا با این موجودات غیر مرعی به ستیزه و مقاومت بر خیزند . تمام پیغمبران ، مومنان و برگزیده گان میتوانستند که با این موجودات افهام و تفهیم داشته باشند . ( حتی امروز به بسیار سهولت میشود با ارواح ارتباط قایم نمود که همه انسانان از آن واقف و خبردارند . مترجم ) این یک حقیقت است که عیسی روح الله از جسم انسان مریض ارواح خبیثه را بیرون میراند و مرده ها را زنده میساخت . این موجودات آنقدر بما نزدیک اند و ما تحت تأثیر تششعات انرژی زای باریک شان هستیم که ما حتی تصور آنرا نیز کرده نمی توانیم . و این یک واقعیت علمیست !!
الکولیست های غرقه و هیروینی های همیشگی در حالات نشه واستغراق میترسند مارها ، گژدمها و جولاهای خطرناک را می بینند امکان زیاد میرود این قماش انسانها در حالت نشه و استغراق واقعیت و حقیقت آنطرف ماورای هستی مادی را ببیند .
ظهور الف نویسنده روسی درین باب چنین اظهار نظر میکند : با استعمال یک مقدار زیاد از مشروبات الکولی و دخانیات نشه آور روح قسمأ از وجود خارج میشود ، این در حالیست که روح به همان ماحولی نظر می اندازدکه از جسم موقتأ خارج شده و محکوم همان قشری از جهان ماورای هستی است که برای خویش ذهنأ آماده نموده است .
اینکه گذشته گان ما به وجود جهان دیگرو مکافات و مجازات خداوندی اعتقاد داشته اند یک واقعیت است وامکان هم ندارداین نقطه نظر همگانی تمام ادیان با در نظر داشت فاصلۀ زمانی و محل و مکان ظهورو پیدایش آن یک افسانه و تخیل باشد . راجع به این تحول فکری ادیان قرنها پیش دانته کبیر و فیلسوف ودانشمند قرن هژده سویدنی ( ایمونیل سویدتبورگ ) اظهار نظر کرده اند . سویدنبورگ می نویسد : بهشت و دوزخ حالات روحی هر انسان است و بطور دقیق اضافه میکند ، در واقع خود خدا هست که برای مومنان بهشت و برای گنهگاران دوزخ می آفریند . بهشت یعنی نزدیک بودن به خدا و دوزخ یعنی دور بودن از خدا .
به طور قاطع میتوانیم بگویم که روح انسان زمان مرگ ازیک بعد زمانی کند و آهسته به بعد زمانی تیز و سریع نقل مکان میکند و این پروسه نظر به حالات روحی و برداشت های باتنی هر شخص ارتباط دارد که چقدر آمادۀ گذاراز مرحله ابتدایی به مرحلۀ تکمیلتر است . بسیار اتفاق افتیده که انسانها بعد ازمتحمل شدن مرگ کلینیکی روحشان روانۀ دوزخ شده . دانشمندان این واقعه را ارتباط میدهند به وضع روحی و روانی اشخاص .
تیوفراست پره سیلس می گوید : چیزی را که در یک قرن تخیل می پندارند در قرن بعدی از جملۀ دانش علمی محسوب میشود . در تمام آثار ادبی و دینی تذکر رفته که حین گذار از مرحلۀ ابتدایی تکامل به مرحلۀ کاملتر تکامل انسانها حد و حدود عمر خود را از تولد الی مرگ بمدت سه ثانیه می بینند ، مانند فلمی که به عقب بچرخانی . چطور امکان پذیر است که تمام حادثات زنده گی، حتی کوچکترین واقعۀ که ما آنرا فراموش کردیم در جایی از وجود ما ثبت شده باشد که ما ازوجودش بی خبریم . درین باره پروفیسور علوم پزشکی کزنه چییف چنین اظهار نظر میکند : در وجود فزیکی ما عواملی دیگری از جهان ماورای هستی وجود دارد که تأثیرات فزیکی آنرا در وجود خود احساس نمی کنیم . به یقین میتوان گفت که ما انسانها تحت تأثیر عواملی خارجی و غیر قابل احساس هستیم که توان کنترول و رهبری آنرا نداریم .
آقای ولادیمر میلنیکوف دوکتور علوم تخنیکی ، پروفیسور و اکادیمیک اکادمی علوم کهکشانها چنین اظهار نظر میکند : تا حال بطور دقیق و علمی نمی توانیم وجود فزیکی بهشت یا دوزخ را مشخص نمایم . دستگاه های فنی دانش و علم امروزه ، صرف توانایی اینرا پیدا نموده که اجزای تشکیل کننده جهان بیرونی رامشخص نموده دقیقأ بررسی و مطالعه نماید. بخاطر پیدا نمودن جواب دقیق باید پژوهش نمایم و پژوهش نمایم .
اکادمیک ناتالیا بیختیروا میگوید : علم و دانش امروزه به حدی از تکامل خود رسیده که بطور مستقیم و. غیر مستقیم انگشت صحت به بعضی تعلیمات و افکاردینی ادیان میگذارد .
در تمام ادیان گفته شده که انسانها بخاطر گذار ازجهان فانی به جهان باقی ضرورت به تکامل فکری دارند . بعد از سپری نمودن دورۀ موقت باید امتحان بدهند تا سزاوار آن جهان باقی شوند .آنروز امتحان را پروتستان محکمۀ خصوصی ، مسلمانان قیامت و کاتولیکان روز آخر میخوانند . انسانها بعد از مرگ الی روز قیامت یا محکمۀ خصوصی خدا و بنده اش و یا روز آخر دنیای دیگری را امتحان میکنند که مسلمانان آنرا برزخ و یهودان زمان سشتشوی گناهان میدانند و درتعلیمات عیسویت اعم از پروتستان و کاتولیکان این دوره را هم موقت میدانند .
ایوان بگسلوف رهبر مذهبی روسها میگوید : اصل و هدف روز میزان و محکمه آنست که به جهان روشنایی آمد ولی انسانها تاریکی را برگزیدند نسبت به روشنایی . بخاطریکه اعمال و افکار شان ظالمانه بود .
نظر به عقیدۀ عیسویان روز ختم جهان مادی وقتی فرا میرسد که عیسی دوباره به زمین نزول کند واو نیکانرا باخودبه بهشت موعود میبرد و کنهگاران را بدوزخ روانه میکند . با وجودیکه خدا هیچگاهی بطور دقیق از آمدن روز قیامت تذکری در هیچ یک از ادیان نداده است ولی باز هم پروتستان عیسوی هر روزه آماده گی میگیرند بخاطر آمدن عیسی روح الله .
در هنگامیکه موریس لورنس جراح مشهور امریکایی مریضی را که دچار مرگ کلینیکی شده بود قلبش را ماساژ میداد تا قلبش دوباره حرکت نماید فریاد بر می آورد ، کمکم کنید ، کمکم کنید ، مرا ازین جهنم بکشید ، میسوزم . چند روز بعد وقتی نسبتأ خوب شده بود به داکتر خویش گفت : اگر من وقت تر میدانستم که چنین یک وحشتی در انتظارم است ، همه کوشش خود را میکردم که در آن جا نمی افتادم .
پروفیسور بردیایف می گوید : بسیار متأسفم که انسانها چرا راجع به دوزخ فکرو تشویش نمی کنند . باید گفت که یک لحظه سهل انگاری باعث پشیمانی ابدی شان میگردد . ( هدف پروفیسور یک لحظه ، زنده گی این جهان است . مترجم )
مهم این نیست که دوزخ چه جایی است ، مهم اینست که روند زنده گی انسانها در ماورای جهان موجی و در بعد دیگر بعد از مرگ ادامه خواهد داشت . علم و دانش امروز توانسته مستقیم و غیر مستقیم حضور حقیقی دنیای دیگری را که تکمیل تر و جامع تر از جهان مادی امروزه است به اثبات برساند و گذار انسانها رااز یک زنده گی ابتدایی به زنده گی تکمیل تر حتمی میدانند ، که شگفت انگیز وباور نه کردنیست .
در جهان امروز ظلم است و بیرحمی ، زشتی هاست و سیاهی ، قتل است و تجاوز که اطراف ما را محیط کرده است . ندایی به جهانیان امده و گفته است : ایهات انسانان ، متوجه باشید وقت میگذرد و دیگر زمانی بخاطر نجات پیدا نخواهید کرد . )
آدرس فلم مستند :
پيامها
22 آپریل 2009, 11:16, توسط اجمل بیخدا
به این دوستان روس فقط یک جمله را باید گفت ؛> نه معلم بود نه دانشمند چارپای برو کتابی چند!
9 می 2009, 13:11, توسط م م
اجمل در نام تو اسم خدا چه میکند ایا این خود دلیل به اثبات موجودیت خدا نیست...
9 می 2009, 14:59, توسط آصف سرپلی
م م اگه دیگه دفه مالوم نکدی که تو زن استی یا مرد . باز اندیوالی ما و تو نمیشه . بچیم .نی نی دختر جان نی نی . دختر بچه جان اینالی صیی شود نی ؟ م م دختر بچه جان ! بازم مزه نکد . برو هر بلای که استی امو م م دیگه. اینالی گپیم یادیم رفت که چه میگوفتوم . ببی نی ناجوان یک نام تو ایقه ده آدم جنجال خلق کد . " ها " یادیم آمد نام ازو خو باید یک انگیزه ره ده مابین مردوم خلق بکونه دیگه . لاکن مه میگوم خوب جوابیشه دادی و ده نیم خط نویشتیت خدا ره با دلایل بریش ثابیت کدی نوش جانیت . مه میگوم نام تو ره ام باید که ده کیتاب سفسطه اونا نویشته بکونوم . عزیزوم مه بیچاره چل دفه یاسینه ده گوشیش خاندوم ازو گوش دیگیش برامد و جر و بحسه ام ده زیر عکسی پیر و استادیشان ابلیس (ع.ل) کدوم برابر دو توت فایده نکد . مه میفاموم تو ام از دلسوزی کتیش پنج و چار میکونی . لاکن گوش آدم که قولف باشه چشم بسته و پانسمان کدگی باشه عقله ام میده بچا خورده باشه شرم و حیا ره ام پشک بورده باشه ده خانی خدا خورد و نوش کده از هوایشم ام استفاده کده و زیر آسمانیش چکر زده از صاحیبی خانه انکار کرده باشه م م بچیش . بچیش یا دختریش . برو که نام تو ام خوبیش نیست گپه باز ده کوجا بردی . خوده با خدا بگویه یا بی خدا یک گپ است خو اینجه یک گپک دیگه است خدا جان به بندای ناسپاسیش واده کده که او ره رسوای عام و خاص خود ده دونیا و آخرت میکونه . امی خودیش م م (ب).(د) یک رسوایی کلان نیست ؟ مابین مه و او کلوخ دیوال .اگه کدام گپی پیدا شود . کم و توم گپ بود خو از طرف مه جوابیشه بگو چیرا که خانی زمبوره تو شور دادی باز ده سری مه نپرتی . اگه گپ خراب شود باز مه ره خبر بکو تا هر دویما نام خدای خوده از پیشیش بگیریم که اجمل بی شوده بانه و اگه دلکیت سریش خاند یک بی دیگه ام بریش توفه بتی باز از دور سیلیشه بکو که چه جور میشه . برو آ قا نی خانم نی خی مولی . فکریته بگی که یک م تو ده مولی سر خورد بامان خدا م م عزیز حتمن مردانگیته مالوم میکونی و اگه بر خلاف بود ده مه اموتو یک اشاره گک خووووووورترک بکو مه خودیم میفاموم .
10 می 2009, 05:27, توسط اجمل بیخدا
دورود
کامینت برای جناب م م نوشته بودم تائییدیش نکردی ؟
10 می 2009, 11:35, توسط اجمل بیخدا
دورود بر جناب م م
بیخدا یعنی نداشتن اعتقاد به هرگونه خدای. و خدا موجودی است افسانه ای مانند جن و پری ، دراکولا، امام زمان یا شیوای هندوستانی که چون انسان در برابر نیروهای طبیعت احساس ضعف و ناتوانی میکردند اختراع کرده است تا در روز های ناچاری به آن بیاوزد . اگر خدا را زیری ذره بینی خرد قرار دهیم ؛ می بینیم که خدای هرقومی شکل و قیافه آن قوم را دارد و به نفع آن قوم عمل می کند . مثلا خدای یهودیان کاملا یهودی است وبه نفع قوم یهود عمل میکند وخدای اسلام که مثل انسان است ( از همه این خدایان نادان تر وجاهل تر است، فکر میکند آفتاب شبها در چشمه لجن می رود) به نفع مسلمانان عمل میکند، خدای مسیحیت هم به نفع مسیحیت وخدایان دیگر...... که از خیریشان میگذریم ، خلاصه اینکه خداوند فاحشه ایست که همگان با او همبستر میشوند و اورا از جنس خود میدانند .
امید این یکی را سانسور نفرمایید !
در دوران جهالت، مذهب بهترین راهنمای ملتها بود همانطور که در شبهای تاریک و ظلمانی یکنفر نابینا، بهترین راهنما است؛ او راه را بهتر از بینایان از چاه تمیز میدهد. اما احمقانه خواهد بود که پس از طلوع خورشید، از آن کور پیروی کنیم.
11 می 2009, 06:48, توسط آصف سرپلی
مه کتی م م شوخی داشتوم اگه نی ده تمام نویشته هایش امی گپی او بسیار جاندار بود . بیخدا یانی که خدا نداره . ده دوکان رفتوم دوکاندار شکر نداره . بنام شکر گویا چیزی بوده خو دوکاندار بیچاره و بدبخت شکر نداشته . ای گپ بگوفتی ( م م )ایتو مانا میته که اگه دوکاندار میگه می بخشین شکر نداروم . ای گپ ثبوت مطلق به بودن شکر میکونه . دوکاندار میگه شکر نداروم . دوکان است ولی بی شکر . مثلیکه اجمل میگه بی خدا یانی که خدا است مه نداروم .ده ای گپ که مه ندیدوم . مه نمیفاموم یا ده او یقین نداروم گپ خلاص نمیشه ". حکومت روزانه ده دوکاندران یک یک بوجی شکر میته تا به مردوم توضیع کونن . حالی که میگن شکر بتی میگه نداروم . چیرا ای شکریکه تمام دوکاندان داره تو چیرا نداری ؟ . باید جواب گوفته شوه . تو نگوفتی که مه شکره نمیشناسوم و انکار کده نمیتانی که ده مه شوما شکر ندادین . حکومت ده دوکاندار شکر داد و پدر جانی اجمل جان ده او خدا ره شناختاند و ده بچه گی و جوانیش قبول کده . حالی چه گوفته انکار میکونه که شکر نداروم یا خدا نداروم ؟ چه ثبوت داری از نداشتن چه ثبوت داری از نبودن چه ثبوت داری از افسانه بودنیش ؟ پس ای جهان ره که خلق کده ؟ ای آسمان و ستاره ها از کوجا شود به ملیون ها رقم مخلوق از کوجا آمد؟ آیا تو خودیته خودیت خلق کدی ؟ اگه میگی مه ره مادریم به دونیا آورد پس مادریته که بدونیا آورد امیتو رفته برو تا آخربن مادر و پدر . حکمت دید چشم هایت ده عقلکیت جور مییایه ؟ تاقت و قوت پمپکی قلبکیت که هفتاد هشتاد سال یک رنگ بریت کار میکونه ام خون نا پاکیته کش میکونه و ام خونه پمپ میکونه ده عقلکی داکتری قلبم جور مییایه ؟ خوش استین که ما کمپیو تر ساختیم و مغز گندیدی تو گنجایشی چار برابر کلانترین کمپیوتره داره و برابر سرعتیش تابالی کسی کمپیوتر نساخته ای خو مغز پوپنک زدی تو بود . پس مغزای که کمپیوتره میسازه چه خات بود ؟ راجع به عقل چه میدانی ؟ یا راجع به عقل گپ زدن کینسل . ای عقل و خردی که خدا ره ده زیر زه بین دیده نمیتانه ازو خاطر انکار میکونه خی مهربانی کده ده مه امو عقل و خردیتانه نشان بتین ؟ مه خو ای عقل تانه دیده نتانیستوم . پس به فورمول شوما شوما خو عقل و خردم نداشتین . ای میوه ها و گل های رنگا رنگه با مزه های جدا و ای حیوانات چار پای و دو پای و ششپای و هشت پای و چل پای و بی پایه پدرکلان تو ساخته ؟ ازی رقم سوالا بسیار است که مردوم از خاندنیش باز خسته نشن . امی سوالا ره جوابیشه تو نویشته کده بان مه باز یک سفرک داروم باز که آمدوم بخیر میبینوم . میشه دلیلای ماقول بگویی که ما مردوم بیسواد بیچاره ام سرگردان نشویم و قتی قیمتی خوده ده الله الله گوفتن تیر نکونیم . اگه نی که ده قبر رفتیم جواب ماره بچه جان داده نمیتانی . از برای جواب مه عجله نکو که عجله کار شیطان است . نگوفتی که خدا که نبود شیطان دیگه از کوجا میشه . بخورین و مستی کونین و عیش کونین که هیچ گپ نبوده . واه اجمل جان واه . ده ای واه گوفتن یک اشنایم یادیم امد که باز ای ناجوان گوم است . لاکن گپایش است . وقتکیته نمی گیروم حالی باز وقتی بامان خدایست و مه نمیدانوم چه بگویوم . برو ما بخیل نیستیم خدا هدایتیت بکونه .
23 آپریل 2009, 08:55, توسط سیامک هروی
آقایان چون نه به دین علاقه دارم و نه به سفارشاتش مطلب آقای مزاری را دقیق نخواندم اماچون روسی بلد بودم به آدرس که ایشان روی صفحه گذاشته بودند سری زدم تا چیزی جالبی اگر آنجا باشد. واقعآ از باز نمودن آن لذت بردم چون تصاویر برهنه ای حور های بهشتی را آنجادیدم . واقعآ اگر یکی از مزایا بهشت همین باشد چرا آنرا نقدآ بدست نیاورد تا منتظر نسیه ای بودن.
24 آپریل 2009, 19:03, توسط توفیق
دانشمندان واقعی هیچگاهی مانند بیسوادان ما که خود را آتییست، فهمیده، بحرالعلوم، پروفیسور عصر، و روشنفکر میدانند یاوه سرایی نمیکنند.
ایکاش یاوه سرایان هموطن ما یک کمی دانش میداشتند و لااقل یک کار اندک در راه خدمت به بشریت میکردند و بعداً دهن به فحش و یاوه سرایی باز مینمودند.
17 دسامبر 2011, 14:51, توسط مایکل
برادر اگر تو دانشمند هستی چیزی بگو که دلهای ما آرام گیرد . اگر خدای وجد نداشته باشد پس نه قیامت هست نه زندگی پس از مرگ این که غیر قابل تحمل برای انسانها است.چطور میطوان انسان نابودی خود را پس ازمرگ برای همیشه پذیرفت! ناممکن است که انسان عاقل چنین پچی و بیهودگی را تحمل کند. باید راهی یافت. اگر کسی میگوید که نه خدای هست و نه قیامت ثبوت شان چیست؟ ویا اگر کسانیکه میگوید که فیامت است چنین است چنان است هم ثبوت کامل در دست ندارد. یک شان خو حتمی درست است. او کیست که این را به اثبات برساند؟