
فرهنگ پروری بیگانه گان !
نويسنده: ميرويس جلالزی
حاصل بيش از دو دهه جنگ براي سینمای افغانستان چيزي نيست جز تخريب كامل ذهني،و خلاقیت در سينماگري، كه در حقیقت صاحب بالاترين توانايي هاي ممكنه قبل از آن بود.
برنامه های تلویزیون خصوصی آریانا و به خصوص سریال های دمباله دار این چینل را که اندکی سال ها از عمرش گذشته به برسی میگریم .
فعاليت هاي این تلويزيون نه به عنوان الگو یی از تجارب، بلکه از چیزی که به نام "واقعيت جهان رسانه اي" مي نامندش فرار میکند .
درامه های محدود اما غافل کننده و تخریش کننده سنت های مردم افغانستان ، این چینل، با تحت فشار قرار دادن عنعنات افغانی و گمرا کردن نسل جوان فریبنده جلوه مي كنند.
آریانا در طول سال های محدود نشراتی خود ،در خلال ساخت همين برنامه هاي تلویزیونی ، آرام و صبور در جستجوي کسب شهرت و عادید خويش بوده .
یک هدف بر آورده میشود، و شهرت این شبکه در همان نخستين روز های نشراتی اش به اوج رسید.ا
نشر درامه های هندی به گفته آنان خانواده گی جديد، تمام نماي واقعيت های دروغی ا ست، كه اخلاقيات رسانه اي و سنتی ما آن را معين مي كنند، و درست همين جاست كه مسئله ي ارتباط در اين ساختار کاذب ، رنگي از پيچيدگي به خود مي گيرد.
بیشترین تعداد از افغان ها خواهان آن هستند كه، آنچه از زندگي شان "ديده مي شود" در حد يك برنامه ي تلويزيوني پر از واقیعت گنجانده شود. نه همچون تصوير مستندي از اتاق های خواب، کناره های بحر و التماس پر از عشق جنس های مختلف .
چيزي که به ذوق بسیاری از تماشاگران و منتقدین درامه های تلویزیون خوش نمی آید ، به باور آنها "نمايش بی پرده" عشق است. البته بیشترین تعداد از تصاویری را كه درامه "کوم کوم" ارائه مي كند عموما غیر قابل تحمل و نسبت به بیننده بسیار بی رحم است، ولي آنچه که همیشه به آن اعتراض دارد سانسور این صحنه های عشقی است که از هر چه بیشتر بیننده را به سوی خود میکشاند.
این مشکل تنها برخاسته از آریانا نبوده بلکه رسانهای دیگر تصویری آفغان نیز به سوی آن کشانده میشود.
را حل برای این معضله اینست که ، نقاطی که اثر سوء بالای روان مردم ما میگذارد باید سانسور شود، یعنی اینکه، به کله از میان سریال ها برداشته شود ، چون همه میدانیم جامعه فعلی ما گنجایش قبول کردن همچو نقاط را ندارد و این منجر به بدبختی ها و یکجا شدن مردم بی سواد ما، با گروه های مخالفین دولت مرکزی میشود.
حقیت چیست؟
در حقیقت این هولناک ترین تجاوز فرهنگی کشور هند بالای فرهنگ کشور ما است . اما این تجاوز را خود ما بالای خود ما انجام داده ایم . نمایش این گونه درامه ها در هر سطح برای اکثر خانواده ها طاقت فرساست .
در افغانستان جدید ، كه شايد آغاز این دوره جدید همان جنگ آمریکا علیه طالبان بعد از حملات یازدهم سپتامبر باشد، رسانه های تصویری نیز میتواند در آن سهم بگیرد .
این سهم شاید خود اگاه و یا هم نا خود آگاه از سوی مسولین تلویزیون های خصوصی گرفته شود .
اکثر سینما گران افغان به این باور اند که این نوع سریال ها فرهنگ بی حجابی و بی حیایی را به کشور ما وارد میکند ، و فرهنگ پنج هزار سال افغانستان را به سوی نابودی میکشاند .
آنان میگویند آزادی مطبوعات باید در چوکات ( اسلام) ثقافت و فرهنگ افغانی باشد .
ديگر نيازي به تفكر و تعمق درباره ي پيچيده ترين مسایل برخاسته از نشر این سریال ها اینست که ، اینکه باید نادیده نگرفت که ، مردم ما بسیار عقب مانده هستند و اکثریت آنان را بی سودان تشکیل میدهد و نمیتوانند نکات مثبت این سریال ها را در زندگی خود تطبیق کنند بلکه نقاط منفی را تقلید میکنند، نقاط که ثبب نابودی مادی و معنوی آنان میشود .
مثال روشن این نابود را ،در موسسات خارجی ، انجو ها و پوهنتون کابل به خوبی مشاهده کرده میتوانیم .
جوانان با پیروی از لباس های این بازی گران سریال ها تلاش دارند از هر راه که شود پول بدست آورده و لباس های همان گونه را خریداری نمایند .در بعضی از این موارد این خاسته آنان با از دست دادن عزت آنان تمام میشود.
افزایش میزان روابط نا مشروع دختران با پسران را نیز مثال از همین تجاوز فرهنگی میتوان یاد نمود .
سریال ها مي تواند بسيارروشنگرانه باشد:"امروزه تلويزيون به همه جا نفوذ كرده " این شواهد گوياي يك يورش همه جانبه است ، بهتر است، این یورش مطابق موازین اخلاقی و سنتی جامعه ما باشد، نه اینکه قربانی سریال های مبتزل مانند "کوم کوم " و "امتحان زندگی " شویم . تعداد سریال های که فرهنگ حرامی پروری را دارند رشد میدهند ، روز به روز سیر صعودی را میپیماید .
و بيش از هر چيز يك احقيقت را زمانی میتوان دریافت که واقعيت را به بازي گرفت.
اکثریت این برنامه ها تضادی با عقاید مردم افغانستان دارند .
سانسور فعلی تلویزیونها نمی تواند فقر فرهنگی موجود جامعه را جبران نماید، وقتی تولید فرهنگی کشور به صفر تقرب نماید د و دولت بجای فرهنگ پروری به فرهنگ زدایی متوصل شود و کوچکترین امکانات را برای احیای فرهنک خود بکار نبرد در این صورت سانسورراه حل نخواهدبود. من به صفت یک افغان هیچگاهی خواهان تولد و ترویج فرهنک بیگانه درکشورخود نمی باشم. وقتی مقامات عالی رتبه رسانه ی ما جنگ سالاران مقرر شوند در آن حالت نمی توان از فرهنگ پروری در کشور امید داشت ، جز سانسور..
اشاره کابل پرس?: در نثر و شيوه ی نگارش و املای اين نوشته هيچ تغييری از سوی کابل پرس صورت نگرفته است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدجناب میرهزار صاحب
لطف نموده مقاله و نوشته های را که توسط بیسوادان برای تان ارسال میشود نشر نکنید چون به فرهنگ غنامند فارسی توهین شمرده میشود
نوشته دوست ما پر از اغلاط املایی و دستور زبان است .
به صورت مثال مثال این جوانمرد سبب را "ثبب" نوشته اند که عمق بیسوادی شان را نشان میدهد
فکر میکنم قبلا نیز این دوست یک نوشته را از سایت فارسی بی بی سی کاپی کرده بود که توسط یک شهروند دیگر افغانستان افشا شد
اما اقای میز هزار اگر نام هر چیز را نوشته میگذارید من نیز در زیر یک مقاله نوشته ام
وتن ما چهار کوشه دارد باکستان ملط ما را خراب و تراب کرد و پوهنتون ما را به عبادتگاه مبادله نموده و تمام صارنوالان ، عصکران و ساحب منسبان ما ر کشت
آقای میرویس عزیز
دقت در نوشتن ضروری است، شما خیلی بااغلاط می نویسید
شما از چیزهای دیگر انتقاد می کنید ولی به فکر اصلاح خود نیستید.
مطلب خوبی است .
برادر تنها آرینا نه بلکه طلوع ، اوغان و شمشاد نیز فرهنگ مان را دارند میکشند.
من میخواهم که این تلویزیون ها بسته شود .
اگر به من یک روز صلاحیت داده شود من قاتلین فرهنگ افغانی را اعدام می نمایم.
همه ما باید متوجه فرهنگ اصیل و تربیه نسل جوان خود باشین.
من به این باور هستم که مشکل در رسانه ها نه بلکه در قانون رسانه ها است .
زیرا قانون رسانه ها توسط چاپلوس مردان و کچالو فروشان برهنه جیب
تهیه شده و سپس توسط جنگ سالاران به تصویب رسید .
کامیاب باشید.
دست شما درد نکند برادر.
درست نوشته اید .
کاش همه ما دست به کار شویم .
خوب است که آریانا با این کار دوباره به آتش کشیده شود .
زنده باد متهاجمین هشتم جوزا.
دوستان گرامی
فرهنگ اصيل ما چيست؟ ما به نام فرهنگ چيزی داريم که پاسخگوی نياز های مردم باشد ؟
آفرین بر جلالزی که از غیرت ناموسی و فرهنگی دفاع میکند
با سلام خدمت دوستان و عزیزان خواننده این سایت
از جناب میرهزار صاحب بزرگوار تشکر که توضیحات ارائه نمودند.
از واقیعت های جامعه هیچ گاهی نمیتوانم چشم پوشی کرد اما باید احترام به فرهنگ دیگران را نیز بر خود واجب بشماریم .
با مخالفتی که از نشر سریال ها در طلوع دارم بنده این تلویزیون رایک تلویزیون موفق فارسی زبان میدانم که هیچ کسی نمیتواند جلو پیشرفت این تلویزیون را بخاطر داشتین مدیران آگاه و بیننده گان زیاد بگیرد .
به نظر من تلویزیون ها باید بر مبنای زبان نشرات نموده و از گفتار زبان های دیگر جلوگیری کنند دوست ندارم از طلوع پشتو و از شمشاد فارسی بشنوم .
باید تمام تلویزیون ها در افغانستان به اساس زبان نشرات کنند تا از تداخل فرهنگی که موجب فقر فرهنگی میشود جلوگیری شود .
بکار گیری واژه های اصیل فارسی از جانب طلوع یک خدمت بزرگ فرهنگی است که میتوان آنرا در زنده نگهداشتن فرهنگ غنامند فارسی موثر شمرد.
تلویزیون ملی با بکار بردن به اصطلاح شیر و شکر ( فارسی و پشتو)
اصالت هر دو زبان را از بین میبرد. اگر تلویزیون ملی میخواهد پشتو را گسترش بدهد هیچ کس مخالف نیست . یا مکمل به زبان پشتو نشرات کند (( چون در بین فارسی زبانان بیننده ندارد )) یا اینکه نشرات خود را مساویانه تقسیمات کند یک شب به فارسی یک شب به پشتو .
این صرف پشنهاد بود بحث اصلی رابا نوشتن با ارسال مقالات و دلیل های محکم به سایت کابل پرس? برای نشر تقدیم خواهم کرد.
بدرود
برادر عزیز درست نوشته اید .
واقعا که تهاجم فرهنگی به شدت افغانستان را تهدید مینماید .
همه ما باید نکات منفی در این باره را روشن نمایم .
با امتنان از شما