صفحه نخست > دیدگاه > ویس ناصری چهره ای مکار وستون پنجم شورای نظار

ویس ناصری چهره ای مکار وستون پنجم شورای نظار

شبیر « کاکر»
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

ازدیرزمانی به اینطرف میخواستم دربارهء عملکردهای خائینانه باند جمعیت ربانی ومسعود دراروپا وامریکا چیزهای بنویسم ولی هرباری که قلم را میگرفتم نمیدانستم که ازکجا شروع کنم وبه کجا ختم کنم. زیرا خیانتهای جمعیت ربانی ومسعود چه در دوران جهاد وچه هم درجنگهای تنظیمی وچه هم بعدازاستقرار نظام طالبان وچه حالا درافغانستان ،اروپا وامریکا بحدی زیاد است که مورخان ودانشمندانی چون ابوالفضل بیهقی ویا فیض محمد کاتب را میطلبد تا از درون ، اسرارکشف ناشدهء جنایات این گروه را به مردم افشا سازند. کسیکه درعمق قضایا داخل بوده و میخواهد ازدرون، رازهای قبلا کشف ناشده را درکتابهای قطوری بگنجاند طبعا باید وقت کافی برای چنین کاری داشته باشد که متاسفانه به افراد مشغول وسرگردانی چون این قلم شکسته که ازبام تا شام درغم نفقه اهل وعیال باشد وبه شکل آماتور گاه گاهی چیزهایرا بنگارد هرگزمقدورنیست که این جنایات جسیم ونفاق افگنانه جمعیت های شورای نظاری وربانی را برملاسازد.

درین روزها شخصیت نهایت ارجمند فرهنگی وشناخته شدهء کشورما محترمحبیب الرحمن الفت که ازاخلاف اصداق مرحوم گلپاچا الفت یکی ازچند ستاره درخشان فرهنگ وادب زبان پشتو درافغانستان واز اساسگذران جنبش ملی گرایی وخودشناسی هویتی درافغانستان میباشند یک نامهء کوتاه به گوربز عطاخیل درسایت کابل پرس ارسال نمود که اصولا نباید می نمود زیرا درسایت آزاد کابل پرس? کسانی هم هستند که از آدرس های معلوم ومشخص خیلی شدیدتر ازگوربز وامثال او به مسایل قومی دامن زده وبعضی های دیگر حتی به عقاید مردم بصورت علنی تاخت وتاز مینمایند. برای جناب الفت لازم نبود که بی مهابا افراد خیالی دیگری را هدف قرار داده وبه لاطائلات گوربز جواب بگوید. طبعا ازاینکه ویس ناصری سردبیرشورای نظاری سایت به اصطلاح آزمون ملی پایش درین قضیه دخیل است معلوم است که وی کسان دیگری را به جناب محترم الفت آدرس داده وبنام حافظ قرآن ومحدث وپناهنده رنگ وروغن نموده است که هیچکدام این نشانی ها دربارهء گوربز صدق نمیکند. گوربزهم که شرایط را برای خویش مساعد یافته قبل ازاینکه هفته اولتیماتوم جناب الفت تمام شود چون ازطرف ویس ناصری قبلا درجریان قرار داشته با اطمئنان خاطر اولین پیامگذار در پایان مقاله قرار گرفته و از جناب الفت خواسته است که اگر او کاسهء خشمش را بالای هرکی میخواهد بشکند خالی ازخیر نخواهد بود واو تماشاگر صحنه خواهد بود. این موضوع مرا بیاد همان منافقت ها وجنگ اندازیها وشرافگنی های جمعیتی ها درولایات پروان وکاپیسا وسایر ولایات شمال انداخت که چگونه این گروه بخاطر بسط وتوسعه حاکمیت تنظیمی خویش به جنگاندن وفتنه انگیزی بین گروپهای مختلف مجاهدین شب وروز نقشه کشی میکردند.

با خواندن نامه ای جناب الفت و واکنش خونسردانه ومسخره آمیز گوربز دانستم که جمعیتی ها بار دیگر خواهان راه اندازی کدام درامه شده اند. آنها میخواستند که جناب الفت را که ازشخصیت های معروف علمی کشورما درآلمان است به آلهء بازی خویش تبدیل نموده وباکسانیکه هرگز درین ماجرا داخل نیستند به جنگ بیندازند ویا اینکه با این الهء جدید کسانیکه قبلا ازباند جمعیت بریده اند آنها بدون موجب مورد مجازات قرارگیرند. زیرا طوریکه عرض شد جمعیتی ها تفرقه اندازی ونفاق افگنی را ازبزرگان خویش به ارث برده اند. رهبران جمعیت منجمله مسعود وربانی درطول حیات خویش ازین حربه استفاده نموده ودرجبهات مجاهدین از مقوله ای " تفرقه بینداز وحکومت کن" بهره ها برده اند. چه سرهای که درین درگیریهای تنظیمی ازبین نرفت وچه انسانهای ساده دلیکه بخاطر دفاع ازمسعود وربانی جانهای شیرین خویش را درمقابل برادران همدین وهم مذهب خویش قربان نکردند.

مقاله جناب الفت را درهردوسایت مرور کردم. یک مضمون در دوسایت با ایزاد ودستکاری که عمق جنایتکاری ودغل بازی یک سردبیرسایت بی مسوولیت وفروخته شده را هویدا میسازد. ویس جان ناصری مقاله ای جناب الفت را که بتاریخ 29/9/2010 درپورتال افغان جرمن انلاین نشرشده است وبه او نیز درعین تاریخ ارسال شده است بعد از دوهفته تاخیر به نشرسپرده وپیشاپیش مقاله ازجناب حبیب الرحمن الفت ازبابت تاخیردرنشرمقاله معذرت خواهی نموده است. درحالیکه درطول اینقدر مدت ویس ناصری مقاله را به گوربز ایمیل کرده ومنتظر نوشتن یک واکنش دیوانه وار درسطح کابل پرس بوده است بعدازاینکه گوربز به لاطائلات خویش درکابل پرس شروع کرده اکنون ویس ناصری با اطمئنان کامل مقاله را درسایت خویش به نشرمی سپارد.
البته طوریکه قبلا عرض کردم جمعیتی ها بخاطررسیدن به هدف به هرخباثت ودنائت وپستی دست میزنند. این گروه به هیچ معیار شرعی وانسانی اخلاقی و طنی پایبندی ندارد. چنان دیده شده است که یک جمعیتی بخاطربدست آوردن پول وثروت وجاه حتی برادر خویش را بدنام ساخته است ویا دربسا موارد بخون برادرتنی اش نیزتشنه بوده است. این گروه با افکار ظاهرا اسلامی ودینی وارد صحنهء سیاست افغانستان شده است اما در واقع عملکرد این گروه با پیروان ماکیاول هیچ فرق وتفاوتی ندارد. برهان الدین ربانی ازقرآن وحدیث ساعت ها میتواند صحبت کند اما بخاطرپول ودارائی کسب زعامت وقدرت حتی از ناموس خویش هم تیراست. رسوائی های فامیلی درخاندان برهان الدین ربانی بحدی ننگین است که قلم ازبیان آن عاجز است. او که حالا عهده دار ریاست شورای صلح شده است بدون شرم ازخد وآزرمی ازمخلوق او زماینکه پشت میزخطابه قرار میگیرد فکر میکند که دیگران نه اسلام را می فهمنند ونه ازقران چیزی میدانند ونه هم ازتاریخ اسلام آگاهی دارند. او خیلی بر خویشتن خویش می بالد که بحیث یک پیرفلک زده فرتوت درنقش شیطان هنوزهم تارهای عنکبوتی ومافیائی تنظیم مردهء خویش را در دست دارد. اگر سخن را کوتاه کرده واز استادان به شاگران وآنهم درسطح اروپا بپردازیم دراولین نگاه ویس ناصری بحیث یک چهرهء نفاق افگن وشرارت پیشه وشهرت طلب درنظرما خودنمائی میکند که باهمان اوصاف واخلاق استادان خویش عیارشده است وهیچ قرقی با بزرگان خویش ندارد. او درنقش پای مسعود وربانی چنان متین واستوار کام نهاده است که حتی ازخود واصل ونسب خویش نیز فرارکرده است. او که خود پشتون است اما به ریش خاندان خویش شاشیده است وکوشش دارد که همچو مار داخل آستین درمیان پشتونها انها را به باد مسخره گرفته وهرپشتون باعزت را فدای شهرت وقدرت طلبی تنظیمی وجمعیتی خود سازد.

این چهره های ظاهرا فیشنی وقشنگ زمانی حقیقت باطنی شان آشکار میشود که برسرمنافع مادی مانند حیوانات وحشی بجان هم می افتند ویکدیگررا لعنت ونفرین میکنند. خوجه بشیر انصاری که خودرا نابغهء دهر میداند بارها با ویس ناصر کلاویز شده است اما خیلی زود یکدیگررا برادر خوانده وازهمدیگرمعذرت خواهی کرده اند. شاید این کاردرمکتب جمعیت به اصطلاح اسلامی عیب شمرده نشود اما اگراینها ادعای اسلامیت دارند هرمسلمانی از داشتن چنین اخلاق بیزار است ، مسلمان برحسب حکم خدا هیچ وقتی برآبرو وعزت مسلمان دیگر بدون موجب شرعی وعقلی تعرض نمیکند.ریختن آبروی یک مسلمان ازنظرپیامبر به مثابه قتل او است. ولی این گروه هروقتی که بخواهند بالای یکدیگر تعرض میکنند وهرزمانیکه بخواهند صلح وآشتی راه می اندازند

چنانچه تذکر رفت اینها بخاطر تقسیم پولهای باد آورده وسهمیه های که برهان الدین ربانی به سایت های مختلف اختصاص میدهد گاه گاهی باهم گلاویز میشوند. درآغازین روزهای بازگشائی سایت بد فوکس(آزمون ملی) نامه ای ازقوی کوشان سردبیر هفته نامه( امید) که ویس را برادر خوانده بود وازمهمان نوازیهایش درآلمان قدر دانی کرده بود زینت بخش صحفه ای اول سایت اش بود. اما دیری نپائید که قوی کوشان به عوض نامهء اولی یک نامهء دیگررا به ویس ناصری فرستاد و از اوخواست که آن نامه را ازصفحهء اول بردارد برای اینکه او اصلا هیچ سنخیتی با ویس ناصری ندارد.
روزدیگر درسایت سرنوشت قوی کوشان مضمون دیگری اندرباب ویس ناصری نوشت واظهارنمود که ویس سه عقده حقارت در دل دارد:عقده ای یتیمی، عقده ای بیسوادی، وعقده نرسیدن به قدرت.

ازآن زمان ببعد ویس ناصری که میخواست خارج ازدایرهء شیطانی جمعیتی ها بچرد بخود آمد وباردیگر به پای بوسی نماینده ربانی درسفارت افغانستان دربرلین شتافت. فضل رحمان فاضل که پسرخالهء برهان الدین ربانی است به ویس ناصری این دلقک همیشگی اش وظایف سنگینتری بدوشش گذاشت که باید آنهارا اجرا کند.
اولین کار ایجاد نفاق وبی اعتمادی ودرهم شکستن اتحاد تیم نوسینده گان پورتال افغان جرمن انلاین که اکثریت آنها مخالف برهان الدین ربانی وسیاسیت های او بودند بشمارمیرفت.

ویس ناصری توانست که ازعهدهء این کاربخوبی برآید. با پیدا کردن نمرات تیلفون شبانه با هرعضو این تیم صحبت های غمازانه را راه اندازی نمود که فلانی برضد فلانی است فلان زیرنام مستعار برضد فلانی چنان نوشته است. آن مستعار دیگر مربوط فلانی است تا اینکه او توانست فضای بی اعتمادی را هرچه بیشترچاق وچاقترسازد ویک بخشی ازنویسنده گان روی ملحوظات سیاسی ازبخش دیگر فاصله گرفته وهر بد وبیراه که بود برضد یکدیگر نوشتند.
درقدم بعدی ویس ناصری توانست که درپوست نبیل مسکینیار خودرا داخل کند. اورا زیر تاثیر کلام ملیح خویش قرار داده وزیر نام جهاد ومجاهد وغیره افکار مسکینیار را به اطراف دیگری منحرف سازد. تا اینکه حرکت اصلاح که نبیل مسکینیار آنرا سر وسامان داد با نفاق افگنی میان آصف وردک وهاشمیان ومسکینیار توسط ویس ناصری خبیث ازمیان رفت.

حالا این بیسواد که قدرت نوشتن یک خط عادی را ندارد ادعای ژورنالیستی دارد وسایت مزخرف اش را محل جمع آوری اطلاعات برای جمعیت ساخته وقبل ازآنکه مضامین به بیننده ها تقدیم گردد به برهان الدین رباننی وگوربز وفاضل میرسد وآنها اند که برایش زمان ووقت نشریک مقاله را تعین میکنند

فارغ ليسه مجاهد در پشاور واسلاميك ينورستي در اسلام آباد

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • محترم کاکر !
    مقاله تان زير بنايی از واقعيت ملموس دارد! ويس ناصری ، نه فرهنگی است نه رسانه دار، بلکه يک طرار است. او هر گز به اسلام عقيده ندارد اما خود را گاه جمعيتی ميخواند و اگر اخبار ، طلوع دوباره حکمتيار« پررنگ » شود ، خود را از هواداران ديرينه« حزب اسلامی» ميداند.
    برای پيشبرد منافع اش به اين ضرب المثل قديمی ، عمل ميکند:
    ( از برای منفعت ، کون خران ، بايد ليسيد !)
    يک نمونه کوچک از هزاران منافقت ويس ناصری ، معامله ايست مضحک که با خانم لينا روبه حيدری ( نطاق بخش دری صدای امريکا )انجام داده است.لينا روزبه دختری هراتی است که از استعدادی خوب در گويندگی اما از ضريب هوشی متوسط و استعداد پايين تر از متوسط در شاعری و و نوشتار برخوردار است !
    اما اين دختر خانم به شدت ، شهرت طلب است ، بيشتر از همگنان اش مثل خانم زينت نور يا فريبا آتش!
    آقای ناصری ، ماه هاست به اين خانم گوينده القابی مانند شاعره شهير و توانا و پر احساس و گوينده بی بديل ... داده ، و عکس و شعر اورا از بالای صفحه وبسايت اش بر نميدارد !
    با همين ترفند ها، خانم روزبه نيز مسوولين صدای امريکارا قناعت داده تا گاه و گداری ، با ويس ناصری به عنوان کارشناس سياسی ( !؟) مصاحبه شود .
    حد سواد و دانش و منطق خانم روزبه را از همان واپسين شعر نو شان در « آزمون ملی»(!) ميتوان حدس زد :
    از فرط بی پناهی/
    به کشورت پناه آوردم/
    کودکی بودم که پایم با خاکت آشنا گشت/
    جوانیم را در کشورت گم کردم/
    زبانم را بفراموشی سپردم/
    "تشکر"هایم به "مرسی" /
    و "نان چاشت" ام به "نهار" مبدل گشت/
    شاعرم حافظ گردید و /
    از قابلی وچتنی و چای سبز/
    به زرشک پلو/
    و طعم شور خیار /
    و چای معطر سیاه/
    در پیاله های کمر باریک/
    با قند خشتی در کنار /
    عادت نمودم/
    در کشورت/
    بهترین و بدترین لحظه های زندگی را/
    به تجربه نشستم/
    پسرم در خاک تو چشم گشود و رضا نامیدمش /

    خانم کمسواد را به بين که از خمينی آدمکش و شکنجه و خلخالی و
    ناراحت نيست ، اما از اينکه [ اجبارا!] حافظ را به شاعری قبول کرده ناراحت است!

  • سلام
    به گفته شاعر خود تان [مونژ پختانه یو پختو زموژ نشان دی]
    فقط نزد شما پختونوالی اهمیت دارد، همه مسایل را با این اندیشه
    طرح میکنید.
    سعدی چه میگوید
    بنی ادم اعضای یک دیگر اند که درافرینش زیک جوهرند
    ما دم از انسان میزنیم شما از پختونوالی

  • آقایان محترم زلمی و کاکر

    لطفا ً این آقا زیر نام آفاق را برای توهین به دختر با غرور افغان لینا روزبه نکوهش کنید.

    صحبت او مشابه به نوشته های پنجابی بچه گوربز و نامهای دیگر او است که هر شخصیت وطن را که برای منافع افغانستان حتی حرفی میزنند مورد هدف شوم شان قرار میدهد . این اگر بشر دوست باشد ، اسپنتا ، ملالی جویا یا پشتون باشد یا غیر پشتون.

    این شخصیت کشی جز از مسلک کثیف زاده های است که آنچه را که دشمنان افغانستان بخصوص پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان به حلقوم کثیف شان داده است نشخوار میکنند.

  • فراموش کردم که بگویم این آقای سلیمان هم دل و گرده دارد که با چنین افتخار از شورای نظاری بودن و جمعیتی بودن خویش چنین با افتخار یاد میکند.

    مگر شما کدام شورای نظاری را دیده اید که چشم سفید نباشد ؟

    بلی من اشتباه کردم. او باید با افتخار سنگ شورای نظار را به سینه بزند.

  • بلی همینکه یک افغان از منافع افغانستان دفاع کرد یا ثریا بها این مبتلا به تکلیف روانی و یا ثریا بها در زیر چادریبا نام نام گوربز ، خان، دریادلی ، مزاری .... پیدا شده او را مانند ملالی جویا و بشردوست دیوانه خطاب میکنند و با مانند اسپنتا برایش قواله پشتون بودن جور میکنند. این غده های سرطانی که از سنگ و چوب افغانستان و افغان نفرت دارند و انشاالله این نفرت آنها را به دوزخ ابدی خواهد رساند از هیچ عمل حیوانی برای شخصیت کشی در افغانستان رو گردان نیستند.

    از همه اولتر در این شخصیت کشی دشمن درجه یک مردم ما یعنی پنجابی های کثیف و بوینا چتلستان ذیدخل اند هرچند نباید آخوند های حیوان صفت ایران را هم نباید از یاد برد.

  • کمیته دفاع از ملالی جویا |

    شایعه در مورد پناهندگی جویا به کانادا دروغ محض است

    جویا هیچگاهی در هیچ کشوری تقاضای پناهندگی ننموده و نخواهد نمود

    کمیته دفاع از ملالی جویا، ٢١ میزان ١٣٨٩ – ١٣ اکتوبر ٢٠١٠

    خبرگزاری پژواک و تعدادی از مطبوعات افغانستان به نقل از امان الله پیمان نایب دوم ولسی جرگه گزارش دادند که چهار زن عضو پارلمان افغانستان به کشورهای غربی پناهنده شده اند. وی از ملالی جویا نیز از جمله غیرحاضران دایمی پارلمان که در کانادا پناهندگی گرفته نام برده است.

    "کمیته دفاع از ملالی جویا" این اظهارات پارلمان افغانستان در مورد جویا را که از زبان آقای پیمان بیان شده اند دروغ محض و توطئه خوانده شدیدا تقبیح میکند.

    ادامه مطلب
    http://www.malalaijoya.com/dcmj/

  • صالح صاحب !
    ملالی به کانادا ( بای فریند ) دارد .

    شبیر جانه !

    دا ( کا کا کر ) سه بلا دی .

  • لینا روز به به یک خانواده مهاجر افغان که در مشهد بسیار سالهای درازی زنده گی کرده بودند چشم به دنیا گشود . او یک افغان بود و است و همیشه خواهد بود . زوق ادبی دارد و هیچگاه پای خوده به بوت سعدی و حافظ هم نکرده و مثل سیاه سنگ و یا مامون نیست که دنباله رو باشد . هرچه که ده توبره داره همرای افغانها به دسترخوان میمانه . از ملالی جویا و ثریا بها بسیار فرق داره . یک زنده گی بسیار بی الایش و صمیمی و افغانی را همیشه گذشتانده است . بعدا مجبوراء از پاکستان به غرب مهاجر شده است . شما تشویق کنید لینا را . ما مانند لینا هزاران دختر و پسر با بهترین استعداد ها در خاک ایران داریم که توهین ملاه ها و اخوند ها میشوند . لینا با همان جسه کم زور و نحیف خود در مقابل بزرگترین دشمنان افغانستان مانند احمدی نژاد و اخوند های امریکایی و اروپایی ایستاده است و علماء و عملاء از مردم خود دفاع نموده است . به رادیوی امریکا برای شنواندن صدای افغانها به دنیا کار میکند .

  • Lina Rozbih’s main problem is the fact that before she knows on something - she endlessly talk on it and quickly take a pen and writes bullshit or a so called poetry. She is maried to an UGLY and ignorant man named Haidary who came to Afghanistan Embassy in Washington through personal connection with Syed Tayeb Jawad. They DEFAMED Afghan Embassy in the world. I hope President Karzai and Dr Zalmay Rasool try this stupid man for his role in defaming Afghan Embassy in America

  • سلام وطندارا كابل برس را واز كدم أمي مطلبه يافتوم ويس جان ناصري يك شخصيتي فرهنكي و زحمت كش و وطندوست است و تا حالي خيانتيشه ما نديديم بيجا بيجا سر مردوم غيبت نكنين كنا داره / اكر خدمت كرده نميتانين لا اقل برو باكند هم نكنين / سايتيش شايدي خدمت هايش است / شايد جوابيمه خانده نتانوم بخشيش باشه يك خوده نشان دادم كه زنده استوم / تشكرات/

  • watan . . wal .

    نام بسیار درستی است .. شما ها همیشه مانند ( وال - یعنی ؛؛ دیوار ) واری ده چار طرف افغانستان بوند و هستند و افغانستان بندی خانه جور کدین . حالا دلت شکسته که چرا لینا همرای تو عروسی نکرده رفته همرای حیدری یک ادم بد شکل ازدواج کرده ؟... همینجه ست که یک کپه نصوار انداختی ده دانت . . چشمایت دورک زده میره و چورت میزنی که چه جواب بتمیش . . نصواره قورت بته . . جواب خودش میایه بیرون . .

    سر پلی :

    زورت نمیرسه ؛؛؛ بابک روشن ضمیره به جان مه روان میکنی . .

  • شبیر "کاکر"

    agar tu 1 awghan (pashtun) namebodi tamam gap haiyat rast bod ama afsos ke awghan hasti .. tu na tanha rast wa bedon tasob wa naweshta namekoni balke leyaqat insan goftan ra ham nadari .. bakhatere ma shahid astom ke ma ta 1800 raket ra dar yak shab hesab kardim ke az taraf Golo kharoti ba taraf kabul wa kabuli ha rawan meshod .. wa in ke Golo ba khod khowahi khod jang ra dar kabul shoro kard wa mardom begonah ra mekosht emroz ham haman kar ra mekonanad , man namegam ke rabani begonah ast dar jang hai kabul magar agar bain bad wa bad tar farq shawad .. awghan ha (pashtun ha ) Golo , taliban , Haqani pakistani wa Omar panjabi , Najib rosi .. tu wa padar kalan hai pashtunet az badtarin mardom hai dunya hastand .. tu khod yak kasif hasti .. ke hama chez ra az zawya tasob mebini .. aya shuma khabar darid ke Golo az ros karda Mojahid ziad koshta .. wa shuma Jamyati ha ra malamat nefaq andazi mekonid . afsos ke awghan hasti .. agar in bar paighambar khoda nakhasta az qawm pashtun beyayad dar dahanish man nafar awal meshasham ..

  • روشن خان !
    من ملالی را زمانی که دختر بود میشناسم . راجع به اولین سفر ملالی به کانادا معلومات حاصل کن ( رسمی نبود ) معلوم میشود .. اصلاء ما چرا دنبال زنده گی شخصی کسی برویم . . فقط برای توجه گفتم که ایشان زیاد عار صالح نیستند . حالا شما که علم پای بوسی هر فارسی وان و یا دشمن پشتون را برداشته اید شما همیشه به درد سر هستید . بهر حال من ترا شناختم و از لگد زدن به کون تو خسته شده ام ولی تو انسان نمیشود . . خر هستی ماند همیشه اصلاء خریت به خون تو است شاید از طرف مادر داشته باشی . اصلاء گناه در اسلام است که اولاد های ناخلف مانند تو درست نموده است . و یا به عباره دیگر اسلام نتوانسته است از شما انسان درست کگند و به جای ان از شما خر درست نموده است . یادت باشد که من ترا شناخته ام .

  • شــــــــــــبير کاکر و ويس ناصری !
    نخست خود را معرفی ميکنم : بنده جلال الدين بايانی تحصيل يافته يونيورستی
    دولتی انقره ترکيه که از سال ۱۳۶۹ عضو حزب دموکراتيک خلق افغانستان که بعد از
    پلينوم ۱۸ به حزب وطن ناميده شد ، و کارمند ارشد خدمات اطلاعات دولتی « وزارت امنيت دولتی » .
    خطاب به کاکر و ناصری ؟!
    نخست اختلاف مرد وزن در اين است که مردان هميشه آينده را مينگرد و زن گذشته را بخاطر می آورد .
    تاريخ مبارزات ح.د.خ.ا در دوران سلطنت بابای چرسی شما محمد ظاهر به هر خرمند
    مشخص و هويداست ، اگرشما اندک خرد ميداشتيد يک حزب « نيم مليون » عضو داشت با ســخنان سبک ياد نه ميکرديد ، خرد بايد نخستين خواست آدميان باشد ، چراکه بی خرد چيزی برای خود ندارد .
    تو و ساير جنايتکاران ( جهادی ) و ( طالبی ) که دو روی يک ســـــکه ميباشيد ، در نخستين جفنگ خود عليه ســــربرکفان « خاد » تازيده و هر يک از وابستگی همکاری خود هراس داشته و اگر نه تمام قوای مسلح اردو ، پوليس ، خاد ، رزمنده گان حزب يکجا عليه ترويستهای عربی نخست به رهبری عبدالله عزام مصری برادر قرانی برهان الدين ربانی ، بعدأ اسامه بن لادن ، الظواهری استادان ، ولی نعمتان گل بدن شيطان يار ، ربانی ، سياف وهابی ، نبی ، خالص ترياکی ، مجددی وسيد احمد عرب تبار جنگيده از وطن ، تماميت ، اراديت ومردم پاسداری نموده . و اين بزرگترين افتخار ما است که قبل از ارباب تان ما چهره های مسخ شده ، ضد مردمی ، ددمنشانه شما را شناخته بوديم که غلام غلامان بوديد و ميباشيد . با يورش وحشيانه جهادی به کابل هرگز تصميم نداشتم وطن را ترک نمايم . اما در ايام ماموريت سياسی خود منحيث جنرال قونسل افغانی در کراچی پاکستان چند تن از رهبران [ جهاد] بنام قاضی امين وقاد ، انجنير ايوب معاون نظامی ربانی ، کرياب و کريم مهاجرزاد معاونين گليدين را که کريم مهاجر زاد تا هنوز که در المان اقامت دارد بار بار تقاضا نموده که دوسيه نسبتی موصوف را برايش بفرستم تماس اپراتيفی داشتم که با مزد گزاف همکار بودند و رده های دوم وسوم شما [ غارتگران افغانستان بخصوص پايتخت ] به صد ها [ اگنت وهمکار ] داشتم که در آينده نزديک سوابق [ ويس ناصری ] را برملأ ميگردد ، هر روز من را مورد تهديد قرار داده تا هر چه عاجل وطن را ترک نمايم . يک روز مولوی حمزه ملعون معاون ربانی که مدت هشت سال همکار نزديک و خوبی بود با يورش به کابل به آدرس منزل شهيد پدرم رفته تقاضای نشانی ، آدرس بنده را نموده و پدرم برايش گفته موصوف به مزار شريف رفته اين نامرد به لسان پشتو گفته [ پلاری مرکری ] که پدرم را شهيد ساختند . به اين گونه جنايات نه در دوران چنگيز ، انگليس ، روس مردم کابل نه ديده بود ، که جنايات ، غارت ، چپاول و در اخير فروش وطن به ناتورا تاريخ با خط درشت نوشته است .
    بنأ هريک شما وطن فروشان غلام های پنجابی ها در نخستين حمله جانب سرداران وطن ، پاسداران وطن ، قهرمانان وطن که کاخ های اسلام آباد، تهران ، پيکنگ ، لندن ، واشنتن ، پاريس و برلن را که شما نوکران مزدبگيرش ميباشيد وطن را که حيثت ناموس را دارد به انها فروختيد به لرزه انداخته بودن . و هم اکنون باداران شما در غرب با دشکست های که از دست [ خاديست های قهرمان ] ديده بودند به چشم دشمنی نگريسته ونسبت نداشتن اسناد، مدارک همه خاديست ها در حالت بی سرنوشتی بسر برده که برای
    هريک افتخار است .
    برگ درخت در انتهای ذوال می افتــد ، ومـيـوه در انتهای کمال ، بنگر که تو چگونه افتادی !!!
    بنأ چون زنان به گذشته نگاه نه کنيد ، از خود بنويسيد ، از مردم گوش کنيد واينکه تک تک شما در لست سياه تروريست جاه داريد ذهی خجالت ، ذهی شرم .
    انچه آدمی را والا ميکند مدت احساس مترقی ، ديگر انديشی والای در اوست ، نه شدت وحشت ، عقب گرايی ، تاريک انديشی . اين ويس ناصری چون « دست مال کثيف کافی للی » گاه طرفدار ربانی ، گاه سياف وهابی و حال با هم ذوق و هم شوق خود که صفت جوانی مشترک دارند گلبدن هم طبق گرديده است . فعلأ کافی است اگر حرفی به آدرس حزبی ها و خاديســــتها سر داديد انگاه دوسيه های تک تک وزير جهادی ، سفير جهادی طالبی ، وکيل جهادی وطالبی با [ خاد ] همه وظيفه دارند ديگر افشا سازند.

  • آقای trader ! حاجی صاحب آصف خان سرپلی دوست این حقیر فقیر اند . گرچی با ایشان روی بعضی فروعات می پیچیم ولی روی همرفته ایشان انسان با دل و قلم بدستی اند که برایشان احترام قایلم . کوشش کنید از نوشتن دشنام و تحقیر در پیام های خود جلوگیری کنید . دوست ارجمندم آقای بابک فرموده بودند که ناسزا و توهین نوشتن ماهیت ، مقدار و وقار پیام را میکاهد ، الحق که ایشان راست و حقیقت فرموده بودند .

    مزاری :

    تو از کجا خبر داری که سرپلی ( اصف ) نام داره و ( حاجی ) نیز میباشد . تو که میگی که حاجی صاحب سرپلی دوست تو است . ایا تو خودت او را به چشم دیده ایی ؟ و یا من برای او نوشته بودم . . تو چرا به جواب من نوشتی . . ؟ بابک روشن ضمیر را من نمیشناسم . . ولی یک بابک را میشناسم که قومای ریس جمهور سابق افغانستان مرحوم ببرک کارمل بود ؟ راجع به ( زلمی دامون ) چه میفهمی مگر این شخص برادر مرحوم ببرک کارمل نیست ؟ که عظیم بابک برای او ( حزب جدید ) درست نموده است .

  • اقای شـــــــــــــــــــبير کاکر !
    در نظـر داشتم با نخســـتين نگرش از قضاوت برحق عليه سمبول تزوير ، جذامی شناخته شده ، آشـــــوبگر ماهر ، اپتدا جوخدار « باند جمعيت » و هم اکنون « فعال سياسی يا دلال
    باند حکمتيار » ويس ناصری ، نظر تاييدی واقعيت مطلب را اذعان نموده .
    ولی شــــوربختانه « تو شبير خان کاکر » يک باره چهره زشت ، نشخوار که از زراد خانه
    [I. S .I] آموخته بوديد ، و خود روزگار زياد يکی از ( دلالان بيـــوه کمپ ) پشاور بوديد
    با زهر پاشی عليه افسران با شهامت ، مبارز ، وطن پرست ، ارتداد ناپذير ، با ناموس و حافظ ناموس شــما فراريان [ خاد ] بر ملاه و آفتابی گرديد ، که در يک طرف ســــکه « تو » و طرف ديگرش ويس ناصری قرار داريد .
    امروز برای شناخت افغان باشرف ، با ناموس ، آزاده ، ترقی پسند ، ديگر انديش [ خاد ]
    و [ خاديست ] سنگ « محک » « سنجش » « مقياس » گرديده است . ارتجاع منطقه
    عرب ، پنجابی ، سندی ، ايرانی و ارتجاع بين المللی انگليس ، امريکا ، روس ، فرانسه، المان ، هاليند و ديگر زنجيريهای امپرياليزم ، در داخل کشور ارتجاع داخلی « مجاهد انگليسی طالب » « مجاهد امريکای ، ربانی، سياف ، گلو ، مجددی ، گيلانی ، نبی ، خالص، مزاری ، محقق ، اکبری ، خليلی ، محسنی ، دوستمی » « تفنگ سالار » « ترياک سالار » « چپاولگر » « غارتگر » « دلالان کمپ بيوه که هر روز با فشار وتهديد صد ها زن جوان بيوه مجاهد واقعی را توسط طياره برای عياشی شيخ های سعودی ، عمارات ، قطر ، کويت » فرستاده طبق نشرات « لوموند فرانسه ، گاردين انگليس، نيويارک تايمز » بيشتر « زن » ( در زمان جهاد بنا به تقاضا شيخ مليارد عرب سران جهادی ، دلالان چون شبير کاکر ، ويس ناصری ووو صدها زن در مقابل پول به عرب ها به فروش رسيده است ) و تو شبير کاکر شهرت بسازی داری که خواهر ، دختر ، اقارب خود را نيز در جمع زنان مظلوم بيوه برای عرب ها به فروش رسانيده و در مورد اسناد ، فوتو انکارناپذير وجود دارد .
    برای تو کاکر ، خان ، روشن شفاف نگاشت : ديگر خاموشی ، رازنگهداری ، مصلحت در مقابل « ناموس فروش چون کاکر ، روشن ، ووو گناه و اشتبأ است . گذاشت اين عناصر
    با ابتهال ، سردادن ابطال ، تروريست ، ا ، ناموس فروش ، مزدور پاکستان وايران و فعلأ مرده گاو های [ ناتو ] خاموش گرفت ، و تحمل نمود در حاليکه ناموسداری ، صداقت ،
    رسپردگی هر « خاديست » به همه معلوم و هويداست . اگر ناموس فروش ميبودن در
    دعوت قوای [ ناتو] [ اشغال افغانستان توسط ناتو ] [ و درآغوش قوای متحد ميبودند ]!
    مخالفين تلاش نمودن تا تمسک بر جنايات « خاديستهای قهرمان » در يافت و تک تک انها را مجازات نمايند ، نه تنها نه يافته بلکه جنايات ( مجاهد ) و( طالب ) ديگر معضله برای کشور وجهان گرديده است .
    اگر وجدان ميداشتيد ؛ ديگر برای هر افغان شفاف است که قوای مسلح افغانستان ، اردو ، پوليس و خاد مردمان باشرف ، با وجدان ، با ناموسودند ، که با تجويد ، تقوأ دايمأ در فکر اعتلأ وطن بودند . از اين رو و سبب با فروکش جنگ سرد اين ها بخصوص « خاد» خار چشم دشمن و ارتجاع ميباشند . از جنرال حميد گل سوال گرديد : از طرف کی ، چه ، چگونه طی حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان [ حزب وطن ] ضربه وخساره ديديد ؟
    جواب داد [ خاد ].
    سوال گرديد از کی نفرت داريد ؟
    جواب داد [ خاديست ].
    بلی !
    اين خاد بود که شب و روز با تلاش پلان های بزرگ از انطرف اوقيانوس ها عليه کشور ما ومردم طرح ميگرديد خنثا و افشا جلوگيری ميکرد .
    اين خاديست ها بود که « تهران » و « اسلام آباد » را دايمأ به لرزه انداخته بود .
    اين خاديستها بود تا رده های اول و دوم باند های جهادی نفوذ نموده بود . اگر خيانت از داخل « حزب وطن » صورت نه ميگرفت تو شبير خان کاکر تا حال دلال « کمپ بيوه » بودی و شايد تا حال شهرت جهانی را تو « روشن » « شهرت جهانی مرده گاوی » را حاصل ميداشتيد .
    لوده جان !
    ما با زندانی ها کار نداشتيم ، بلکه انها از آسايش خوب برخوردار بودند .
    و شما نوکران ارتجاع به اين تصور ميباشيد :
    هر کسی چند تروريست را بنام « مجاهد » « القايده » « طالب » کمک نموده بوده همه انها « مجاهد » بودند . نخير " جنگ سر لحاف ملا بود وقتی لحاف برای غرب رسيد . جنگ سرد با خيانت گرباچف خاتمه يافت ديگر « مجاهد » « طالب » « القايده » به گورستان سپرده شد . اين هايکه اکنون فعاليت دارند مانند شما اجيران [C.IA][musad][m-14 and16 انگليس ] ميباشند و تو بی مغز فکر ميکنی تمام نفوس پاکستان « مجاهد » بودند و هستند . انطور نيست « ح.د.خ.ا ــ حزب وطن و رهبرانش مرحوم فقيد ببرک کارمل ، شهيد دوکتور نجيب الله تا هنوز طرفداران ، دوستان در ايران وپاکستان داشتند . مردم پاکستان انتظار تابيدن تابش آفتاب « ثور » را در خاک خود داشتند .
    اگر بيشتر ناکجای « تو » و « روشن شناخته شده » درد دارد باز بنگاريد اينبار مستند با شما برخورد ميکنم . نرم جای خود را با شاخ گاو جنگ نه دهيد که آدرس تک تک شما را با بيوگرافی معرفی داشت . بخصوص از کثيف ، بدذات ، بدکنش ، مفعول [ روشن] معلومات کافی دارم .

  • اقای روشــــن !
    بنده هتک شـــــده يک مطلب کوچک را برای شما خاطرنشان ميسازم : بعضی مطالب و مسائل توسط بعضی افراد در سايت ها نوشته ميگردد يا مطرحه ميشود که نه ميتوان سکوت کلی اختيار نمود ، ضرورت است با منطق ، برهان ، دليل حرف دل را بگفت و يا نوشت ، من شايد هم عقيده فکری ، ذهنی شما نه باشم . حق ندارم که عليه شما از کلام زشت ، مطالب خلاف ادب دری ، و خلاف عنعنات وطنی ادأ کنم .
    از محبت تلخ ها شــــــــرين شــــــود ـــ از محبت مس ها زرين شـــــــــود
    از محبت درد ها صافی شــــــــــــــــود ـــ وز محبت درد ها شــــــافی شـــود
    از محبت خار ها گل ميشـــــــــــــــــود ـــ و از محبت ســـــــــــــرکه ها مل ميشود .
    کســــــــی که گذشــــــــت و بخشـــش در درونش نيســــــت تنها نام آدم را بر خود دارد.
    و سايت جای هتک ، دشنام ، بد ورد به ناموس نيست . ســردبير گرامی سايت وزين [ کابل پرس?] جوان اگاه ، پويا ، باخرد است شايد روزانه صد بار تقدير و ده بار دشنام نيز د اده شود. ولی بخاطر قدسيت کلام و آن هم کلام شــــــــرين دری خاموش نشسته واگر از من تو بيشتر توانمندی قلمی ، علمی دارد
    حکيم ابوريحان فرموده است : آدمکش ، جنايتکارتنهاخودش ومعدودی لطمه ميزند ، اما يک نويسـندو شاعر فروخته شده کشوری را به آتش ميکشد .و در جای ديگر فرموده:
    بســـــــتر جامعه هم چون بحر اســــت هيچ بنايی بر آن پايدار نخواهد بود ، مگرخود را با بســــــــــــامد های امواج آن بحر همرا سازد . بزرگان فرموده : وقـتی عصبانی شديد خاموش باشـــــيد . بنده که نزديک به شصت و شکست هســــــتم توسط جوان
    که اسم مستعار [ روشن ] يعنی [ آفتاب ] برخود گذاشته هتک حرمت خانواده ، ناموس ، مادر متوفا گرديده . اقای سردبير خود قضاوت نمايند . با انهم پوزش را من طلبيده اگر اقای
    [ روش ] از گفتار يک ريش سفيد پند گرفته باشند ، هرگز وهرگز به ناموس فرد و يا گروپ تجاوز و بی حرمتی نه نمايند . خداوند ناموس شما را در حفظ خود داشته باشد . آن بيچاره چه گناه دارند اين من وتو ميباشيم که ( قلم ) نه بلکه ( شــــمشير ) مقابل هم کشيديم . حرمت ( جلال بايانی )

  • ( اقای علامه شــــــــــــــــــــــــــــــبير خان کاکر ؟!)
    اينکه بنده حقير را بيســــواد خطاب ، و خود تبصره ها ، نظريات ديگران را که قبلأ در
    سايت ها انتشار يافته، بنام تحليل ، برهان ، نظر خود هذيان و اباطيل گونه پيرايه خود وانمود پنداشـــــته، اما حيف وحيف که دنيا هميشه به کام نيست . وشــــــــــــما ماهرانه
    مطالب را عليه باقر فرين محســــــنيان را با جنايات مشــــــــهودش زايش و پالش قلم کج
    خود وانمود ساخته ذهی شـــــــــرم و ســـــــــــر افگندگی شما [ بوره اره را دوباره
    اره نموده ايد ] !!!!
    تو بايد چنان باشی که بتوانی به هرکس بگويی مثل من رفتار کن ، و آن تحليل را که کاپی
    نموده ايد ، خود ازفطرتش چيزی درک نه نموده بنأ لازم ديدم قبل از سقوط مرگبار به چاله اين بيســـــواد به علامه شـــــــــــــبير کاکر که در تبارش نخســـــــتين ( قلم ) بدست است چيزی نوشت .
    دايمأ بخاطر داشــــــته باشـــيد « علت اينکه زنبور ها اين قدر وز وز ميکنند اين است که بلد نيســـــــــتند حرف بزنند » اين که بر ديگران وز وز ميکنيد آدمگری را بياموزيد ، جعل نه کنيد ، سرقت مطبوعاتی جرم است ووو .
    ديگر ذهن ها روشن گرديده ، خرد ، دانش ، سواد مرد دانا در گفتار ، نوشتارش هويدا ميگردد . و حقيقت سرچشمه ايست که علی الدوام جاريست و سر زمين انديشه ، افکاررا
    ســـــيراب ميکند و هيچ وقت برنه ميگردد ، زيرا اگر آب چشمه به عقب برگردد مردابی کثيف ميشود .
    اقای کاکر !
    بسيار دشوار است با شـخصی مباحثه ، مکاتبه کنی و تمام قدرت استدلال وبيان خود را به کار انداخته و چقدر تلخ و خشـــــمگين کننده است وقتی که درک گردد که طرف مقابل
    نه هنوز در خواب خرگوش است . و از سياست ، موقعيت ، شرايط ، ضوابط و درک سليم که در بدن سالم است فرســنگ ها فاصله دارد و مرغش يک پاه دارد .
    تو ، رنجور مرد بنام « خان ؟!» ، برقه پوش هفت رنگ « مزاری » از جمله اين گونه
    قماش ها بوده . نه ميتوان به ساختن دنيای بهتر اميد داشت باشيم ، مکر آنکه تک تک
    افراد اجتماع منجمد ، تنگ نظر ، عقب گرا پيشرفت کنند ، حقيقت را جستجو و دريابند ،
    به اين منظور عناصر کينه توز ، مليت ستيز ، بايد علاوه بر اين که به منافع فردی ، گروهی ، تباری ، نژادی و مليتی خود می انديشند ، در برابر عموم افراد جامعه ، منافع
    کشور ، تماميت ارضی وطن نيز احساس مسؤوليت نمايند ، با چند دهن کج کردن ، توهين کردن ، تحقير ساختن افراد « باد شکم » خود را کم ساخته ، به اين گونه انسانها
    « هزل » گويند چنانچه خداوند گار بلخ حضرت مولانا فرموده:
    [ هزل تعلميست آنرا جد شنو ــ تومشو برظاهر هزلش گرو]
    [ هر جدی هزل است پيش هازلان ــ هزل ها جد ست پيش عاقلان]
    حکيم ســـــــــــنايی فرموده :
    [ هزل من هزل نيست تعلميست ــ بيت من بيت نيست اقليمست]
    و مولانای بزرگ به انهای که « نی » نا به هنگام ميزنند فرموده « خان » « مزاری « کاکر» متوجه باشند که « نی » نواختن انها زياد شده است .
    [ آن يکی نای خوش نای ميزدست ــ ناگهان از معقدش بادی بجست ]
    [ نای را در کون نهاد او که زمن ــ گرتوبهتر ميزنی بستان بزن ]
    با پيام عنوانی اقای کاکر حرف خود را برای هميشه با کلام سعدی شيررازی خاتمه بخشيده اميد خودش با روشنی وجدان اگر زره وجود داشته باشد از جنايات [ اکســــا ] و
    [ کام ] بنويسد تا سرنوشت کاکای اقای [ روشن ] نيز معلوم گردد .
    [ سر وقد تو خميده گی خواهم ديد ــ لعل لب تو مکيده گی خواهم ديد ]
    پيراهن تو به تن خيالی ديدم ـــــ شــــلوار تورا کشــــيده گی خواهم ديد ] با حرمت
    < جـلال بـايـانی >

  • حکومت ملی وقتی بوجود آمده می تواند که قبلأ مردم ملی کشور بتوانند احزاب ملی را بسازند ــ آن احزاب ملی اتحاد کنند در انتخابات اشتراک نمایند، پارلمان ملی را بوجود بیآورند حکومت مؤظف از آن پارلمان رای اعتماد بگیرد ــ آن وقت آن حکومت را ما (دموکرات ملی) می خوانیم.

    برای خارج: ملی هستیم یعنی چه؟ استعماریون دشمن مردم ماست....

    بایانی صیب ! نوشته های بالا از زنده یاد بدخشی است ! ایشان هم روی کلیشۀ ملی علامه پرسشی گذاشته اند ! درامۀ قبیله پرستیی را که زیر نام وحدت ملی براه انداخته بودید و بسیار کوشیدید در برقه های زیرنافی دیپلوماتیک قلم تان که گاهی می افتید و گاهی بالا میکشیدید آنرا با پرده های رنگ و رخ ملی اندیشی رنگمالی نموده بودید ، باتوصیف بدخشی پایان دادید . زنده یاد بدخشی شاید نخستین مبارزی بود که فریاد حق طلبی و ستم ملی را در جامعه اوغانی آشکارا بلند نمود وارمغان خونش هزاران درهزار مبارز دیگریست که کاخ پوسیده فاشیزم قومی اوغانی را به لرزه آورده .

    فریاد و مبارزۀ ما با الهام از درد و داد و محنت تمام اقوام نجیب ساکن در اوغانستان همچنان بدون خدشه و استوار ادامه خواهد داشت تا زمانیکه چهرۀ حقیقی زورگویان ، فیصدی سازان ، سقاوی نویسان و برتری جویان قومی به همه به ویژه جوانان ما آشکارا شود .

    نهال عدالت طلبی و برابری خواهی را بدخشی کاشت و ما آب آبش میدهیم تا فرزندان ما حاصلش خورند . اینست سیلاب مبارزه ، آرزو و تمنای تمام دوستان من که با منطق قلم پیش خواهد رفت و خس و خاشاکی چون ملی سازی روستاریان آنرا سد نخواهد شد . بگذارید این شاخۀ گل کوکنار که زنگ و بوی وحدت دروغین ملی را امروز بخود گرفته ، زینت بخش شمله کرزی پیسه خورک و همکاران فاشیستش شود ، نه از مردم و سرزمین ما !

    خان ولی خانها باید بدانند که فقط و فقط وقتی میتوانند با دیگر اقوام و ملیت های با هم برادر و برابر اوغانستان زیر یک نام اوغانستانی نه اوغانی زنده گی کنند که دیگر مانند اجداد خود وطن همه را به معامله نگیرند ، ماشین فیصدی سازی را به شینوار و باجور بفرستند و دیگر هرگز لالایی دااوغانستان زمونژ و داپختونستان زمونژ را هر صبح و شام با دهل دوسره نخوانند . آنگاست که شاید با اتفاق و تفاهم همۀ باشنده گان این سرزمین به وحدتی و تفاهمی و بلاخره به ساختمان ملتی دست یابیم . تا آنروز اوغانستان با واژه های ملت و ملی مانند تایر پیشرو و عقبی یک موتراست که هرگز یک دیگر گیر نخواهند کرد .

    دوست عزیزم خان ! تشکر از پیام تان . میدانم مبارزه تا آخرین کارتوس کار دشوار است ولی وقتی هدف بخاطر روشن سازی حقایق و واقعیت ها باشد هرگونه فراز و نشیب را با شما پیمودن افتخار است . برایم فرق ندارد شما چی گذشتۀ داشتید ولی وقتی امروز با احساس وعشق وطنی و مردمی با عزم سرشار ازمحبت و دوستی به پیشواز زجر دیده های کوخ نشین شتابانید ، شایستۀ مباهات و افتخار دوستان و همرزمان تان است . حقا که راه تان در گذشته هم راست بوده وحقیقت که ما نمی دانستیم . به پیش دوست ارجمند ! یاهو

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس