صفحه نخست > دیدگاه > دولت، قدرت ملی و امنيت عمومی ؟

دولت، قدرت ملی و امنيت عمومی ؟

نويسنده: نور احمد شادمان

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

از نشانه هاي يک دولت ضعيف آن است که در برقراري نظم و امنيت عمومي ضعيف است و در برابر مخالفين قادر به مقابله نيست. دولت افغانستان مصداق اين ضعف است. زيرا در برابر طالبان قادر به حفظ کامل امنيت و نظم عمومي نيست.

حمله تروريستي روز يک شنبه خونين ترين حمله در کابل بود. در اين حمله نزديک 40 نفر کشته و تعداد زيادي زخمي شد.اين حمله بالاي نيروهاي وزارت دفاع و پليس ملي بود حمله مذکور درنوع خود براي پليس ملي افغانستان ضايعه به حساب مي آيد. زيرا نيروهاي با تجربه پليس از بين رفت و اين ها سرمايه ملي و امنيتي کشور بود.

اما چرا اين نوع حملات ضايعه ملي است؟

يک احتمال اين است که نيروهاي تروريست طالبان با اطلاع قبلي از گشت و گذار نيروهاي پليس ملي اقدام به حمله مي کنند. پس ممکن است از ميان خود نيروهاي پليس همکاري شده باشد. احتمال ديگر اين است که فرد حمله کننده خود را به داخل موتر انداخته باشد( به گفته يک شاهد عيني). هرچه باشد مهم اين است که نيروهاي امنيتي و نظامي کشور تلف مي شوند و از اين حيث يک خساره بزرگ به استقلال و امنيت داخلي کشور وارد مي شود.

از اين پس نيروهاي پليس ملي بايد بيشتر متوجه باشند. از دست دادن کادرهاي مسلکي و استادان اکادمي پليس افغانستان نبايد ساده انگاشته شود.

در کالبد شکافي اين گونه حوادث دولت بايد در شناسايي و مراقبه بيشتر از نيروهاي مسلکي سعي کند. يکي از علت ضعف نيروهاي دولتي در برابر طالبان اين است که نيروي قدرت مند نظامي و امنيتي ندارد. اگر هم هست نيروهاي است که با طالبان همکاري دارند. اين همکاري مي تواند در دادن اطلاعات به طالبان باشد. و يا اين که در برخورد با طالبان جديت ندارند. و بيش از آن که به مصالح ملي و امنيتي کشور فکر کنند، به مسايل قومي و ملاحظات شخصي خودش مي انديشند.اين مساله نيز به ضعف اردوي ملي و پليس ملي برگشت دارد.

ضعف قدرت دولت افغانستان به ضعف اردوي ملي بر مي گردد. اين ضعف در سطح داخلي و امنيت و نظم عمومي داخلي به ضعف پليس ملي بر مي گردد. ضعف اردوي ملي و پليس شهري در مقابله با شرارت هاي طالبان به خوبي ظاهر مي شود.

اما به راستي چرا پليس ملي و اردوي افغانستان در مقابله با طالبان ضعيف است؟

شکي نيست که تاريخ اردوي ملي افغانستان و پليس ملي در گذشته ها بسيار درخشان بود. اردوي ملي افغانستان يکي از اردو هاي قومي منطقه بود که کشورهاي همسايه از آن بيم داشت زيرا در مقايسه با اردوي ملي کشور هاي همسايه از قدرت و انضباط بيشتري برخوردار بود. اردوي ملي افغانستان به حدي قوي بود که خواب راحت را از چشمان کشورهاي همسايه هميشه ربوده بود. پاکستان و ايران از دست اردوي ملي افغانستان هميشه در خوف بود. در زمان دولت نجيب و کارمل بارها اردوي ملي افغانستان مرز پاکستان را بمباران مي کرد اما پاکستان از ترس اردوي ملي نمي توانست جواب دهد. ايران هم از اردوي ملي افغانستان خوف داشت. هيچ وقت فکر تجاوز و نا امني را در سر نداشت.
در زمان شوروي ها نيز اردوي ملي بازوي اصلي حکومت کمونيست ها بود. اردوي ملي بود که فعاليت مي کرد. کمونيست ها به کمک عناصر خائن در اردوي ملي کودتا کرد و پيروز شد. همين تجربه در پيروزي مجاهدين تکرار شد.
همکاري و عصيان نيروهاي جنرال دوستم سر آغاز سرنگوني دولت نجيب بود. در ادمه نيز همکاري اردوي ملي در کابل بود که دولت نجيب را ضعيف کرد. تسليم شدن اردوي ملي و همکاري جنرال نبي عظيمي در گارنيزيون کابل باعث سقوط حتمي شهر کابل شد. نيروهاي حکمتيار هم به همکاري و مقاومت اردوي ملي از کابل اخراج شد.

دليل اصلي ضعف دولت مجاهدين و دولت صبغت الله مجددي اين بود که اردوي ملي با وي همکاري نداشت. مجددي در بيانيه خود گفته است که اردوي ملي در اخيتار احمدشاه مسعود بود. وي با دولت مجددي همکاري نمي کند و مانع همکاري اردوي ملي با دولت مجاهدين مي شود.

دليل اصلي ضعف دولت رباني- مسعود هم نبود اردوي ملي بود. اردوي ملي توسط احمدشاه مسعود نابود شد و همين مساله عامل اصلي ضعف دولت در کنترل امور مملکت و بر قراري نظم و امنيت در کشور بود. مسعود اردو را منحل اعلام کرد به قصد آن که مي خواهد توسط نفرات محدود خودش امنيت و نظم را در تمام کشور بر قرار کند. اين بزرگترين اشتباه احمدشاه مسعود بود که خودش هم متوجه نبود. البته وي تجربه نداشت و از همين بابت مغرور شده بود.

اما به راستي چرا اردوي ملي افغانستان نابود شد؟ چرا پليس ملي و نيروهاي کارکشته پليس شهري منحل شد؟

در هر کشور ممکن است برخي از سران نيروهاي نظامي و پليسي با شورشيان و سياست مداران همکاري کنند، اما اين همکاري تخلف از وظيفه اصلي اردوي ملي و پليس است. زيرا پليس در تمام کشورها حق دخالت در مسايل سياسي و منازعات داخلي سياست مداران را ندارند.

بدنه اصلي پليس ملي کشورها بايد هميشه باقي باشد. زيرا اين ها حافظ نظم و امنيت عمومي کشور است. و هر سياست و نيروي که در افغانستان بيايد احتياج به اردوي ملي و پليس ملي دارد. اردوي ملي و پليس کشور مدافع اصلي ملت و منافع ملي و مردمي کشور ها است و نبايد به نفع گروه يا حزب يا سياست خاصي بکار گرفته شود.

در تاريخ افغانستان هم حکومت هاي متعددي تبديل شده اند. دولت هاي مختلفي سرنگون يا سر کار آمده اند. اما پليس ملي و اردو هميشه پابرجا بوده است.

اين تجربه در تمام کشور ها عملي شده است. هر دولتي سر کار بيايد محتاج اردوي ملي و پليس است. اردوي ملي حافظ ملت و کشور در مقابل تجاوز خارجي است. پليس ملي حافظ نظم و امنيت داخلي کشور است. ايندو بازوي نظامي کشور ها در هر نظامي لازم است.

اما چرا در شرايط کنوني افغانستان فاقد اردوي ملي مقتدر و پليس ملي منظم و وفادار است؟؟؟

تاريخ مي نويسد که ادوي ملي افغانستان براي اولين بار توسط احمدشاه مسعود منحل شد.(کتاب اردو و سياست از جنرال نبي عظيمي).

نبي عظيمي انحلال اردوي ملي را يک خيانت توصيف مي کند که توسط احمدشاه مسعود انجام شد و به هدف راضي نگاه داشتن پاکستان و به هدايت بي نظير بوتو صورت گرفت. انحلال اردوي ملي به معني از دست دادن نيروهاي حافظ استقلال و قدرت ملي افغانستان است. اين کار در تاريخ فقط توسط مسعود انجام شد. در حالي که قبل از اين تاريخ در هيچ حکومتي صورت نگرفت.

نبي عظيمي مي گويد مسعود نيروهاي بي تجربه شوراي نظار خودش را در قالب اردوي ملي سازماندهي کرد. در حالي که سالها و نسل ها تجربه واستخوان بندي اردوي ملي کشور را از بين برد. مسعود بازوي قدرت مند استقلال و امنيت ملي افغانستان را به يک غند قومي و حزبي( پنجشيري ها) تقليل داد. از اين پس ديگر افغانستان هيچ وقت صاحب يک اردوي ملي و بازوي قدرتمند دفاع از استقلال و امنيت ملي نشد.

خيانت مسعود باعث شد که افغانستان در برابر تجاوزات پاکستان و نيروهاي طالبان هم بي دفاع باشد. احمدشاه مسعود مي خواست با چند نفر بي تجربه و کوهستاني خودش در برابر تجاوزات يک کشور قدرت مند مقابله کند. در حالي که قبلا اردوي ملي افغانستان را منحل اعلام کرده بود.

پليس ملي نيز توسط او منحل شد. زيرا چند نفر پنجشيري و شوراي نظار را در قالب پليس ملي جايگزين کرد. غافل از اين که پليس ملي حاصل سالها تجربه و سرمايه گذاري و انسان هاي مسلکي است. و اين امر نبايد مورد غفلت قرار مي گرفت.

راستش آن است که احمدشاه مسعود يک فرزند کوهستاني و بي تجربه و مغرور بود که تمام مسايل را از ديد کوتاه و ذهن کوتاه نگر قومي، و حزبي خودش مي نگرست. و از همين راه تمام سرمايه هاي ملي افغانستان را از بين برد.

احمدشاه مسعود فکر نمي کرد که تمام افغانستان پنجشير نيست و تمام مردم افغانستان در دره تنگ و کوهستاني پنجشير محدود نمي باشند. او فکر نمي کرد که همه چيز همين چند روز تسلط نظامي بر کابل نيست. افغانستان آينده دارد، مردم دارد، و در آينده اردوي ملي و پليس ملي نياز دارد.

برهمه روشن است که يکي از مشکلات اصلي افغانستان در شرايط کنوني نبود کادر مسلکي و با تجربه است. اين مشکل بيش از همه در اردوي ملي و پليس داخلي افغانستان روشن است. بيشترين سرمايه گذاري دولت جديد و کشورهاي خارجي در بازسازي و نوسازي اردوي ملي و پليس کشور است.

پليس ضعيف و تازه کار کشور نمي تواند خوب عمل کند. اين مشکل در مورد تجربه و امکانات نظامي و علمي و فکري و انساني بيش از ساير موارد چشم گير است. سرمايه نظامي و انساني و تجربوي کشور در پليس ملي توسط احمدشاه مسعود نابود شود حالا افغانستان از اول شروع کرده است. و تا به مرحله قبلي برسد سالها طول مي کشد و مردم همچنان از دست تروريست ها در نا امني بسر مي برند.

در عين حال تلاش هاي جديد دولت فعلي در سازماندهي مجدد اردوي ملي اميدوار کننده است. بازسازي و نوسازي پليس ملي هم کار بسيار ضروري و خوب است.

در تاريخ افغانستان تمام اقوام در اردوي ملي و پليس فعاليت داشت. اما درعين حال تبعيض و قومگرايي بيداد مي کرد. همين مساله باعث برخي اختلافات قومي مي شد. تبعيض قومي و زباني واقعيت تلخ تاريخ افغانستان است.

در شرايط کنوني و آينده کشور افغانستان بايد به اين مساله توجه شود. و سعي شود که اردوي ملي از تمام اقوام و مليت هاي ساکن تشکيل شود. تمام مردم افغانستان در دفاع از استقلال و امنيت ملي کشور صادق و مصمم است. لذا بايد همه اقوام در اردي ملي سهيم باشند.

تشکيل اردوي ملي جديد و نظام پليس ملي کار شايسته است. اما در اين زمينه بايد از تمام نيروها و امکانات انساني افغانستان استفاده شود. نيروي انساني و فکري افغانستان در ميان تمام اقوام وجود دارد. افغانستان محتاج اردوي ملي است نه اردوي قومي و حزبي. لذا در تجهيز اردوي ملي و پليس بايد از نيروهاي تمام اقوام و مردم افغانستان استفاده کرد.

ما فاجعه شهادت نيروهاي پليس ملي را تسليت مي گوييم. و براي سلامتي ساير نيروهاي حافظ امنيت و استقلال ملي آرزوي سلامتي و موفقيت داريم.

كارنامه

گالری عکس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • چند روز قبل پولیس ملی توسط افراد مربوط به امان الله گذر و قومندان جرات لت و کوب گردیدند و آنها نتوانستند که نه جرات را دستگیر کنند و نه افراد مسلح مربوط به این قومندانهای شورای نظار را خلع سلاح سازند. آنها عکس مسعود خائین را در موتر های شان نصب کرده و کس جرهت ندارد که حتی موتر های شانرا توقف بدهند.

    در چنین حالت از پولیس ملی و اردو هیچ امیدی نباید داشت.

  • آقای نويسنده شما هم ناخوانده امضاء ميکنيد ، کرزی صاحب ميراث بدی از خود بجا گذاشت چون جناب شان پيش تحليل درست و منطقی نظر ميدهند و قضاوت ميکنند ، در حاليکه اين عمل آينده بدی دارد .
    البته اين يک اشتباه بزرگی از طرف شما است که به اخلاق نويسنده گی پيش پا زده ايد ، پيش از شما دوستان و همفکران کوتاه نگر تان ازنوع همين بهانه پردازی ها و توطيه سازی ها پيش دستی کرده اند / بنابرين کدام فکرجديد کنيد تاخود را سيراب شوید / ديگراين روش ها نان و کمال و منصب ندارند / یک نکته را قابل یادآوری میدانم که قوای مسلح کشور متشکل از اردو، پولیس و امنیت /کاملا تبدیل به یک نیروی سیاسی و در خدمت یک حزب سیاسی در امده بودند که نمیشد از ان کار گرفت . وضمنا تمامی پرسونل مخصوصا ( سربازان ) بصورت اجباری جذب قوای مسلح شده بودند ، به محض اینکه نجیب گاو میش استعفا خود را اعلام نمود دروازه های نظام قره ول باز گردید و سربازان همه به خانه های خود برگشتند و تعدادی از افسران هم به احزاب طرف قبول شان رو آوردند / مثلا قول اردوی قندهار را حزب اسلامی تصرف نمود / فرقه ۱۴ پکتیا را حقانی (دزد) خلع سلاح کرد به همین ترتیب فرقه ۱۱ ننگرهار ، فرقه ۱۷ دهدادی ، فرقه ۲۰ نهرین ، قول اردی هرات وغیره / یعنی دولت نجیب کاملا با تمام نیرو هایش تسلیم به یک حزب خاص نشده اند /.
    ولی حالا باید کرزی صاحب همان اردو را که بار - بار دروازه های دولت تگ تگ میزنند و خواهان برگشت به و ظایف شان هستند جذب اردو کنونی نماید . !!!

  • بز کثیف مسعودوف نه تنها اردو و پولیس ملی را از بین برد بلکه با امنیت گرفتن کاروانهای نظامی روسها به آنها در قتل عام یک میلیون پشتون در افغانستان کمک کرد.

    هر پشتون که با باند بز کثیف مسعودوف همکاری کند باید از هر جنایتکار دیگر مجازات شود.

  • وزارت داخله واحصائیۀ مرکزی برای تدوین احصائیۀ جدید نفوس کشور، پلان توزیع پاس کارت بجای تذکرۀ تابعیت را برای مردم افغانستان بصورت امتحانی درچند منطقه روی دست گرفته است وگفته شده که بجای هویت همۀ اقوام کلمۀ (افغان) نوشته میشود ، ما جمعیت تورک تباران افغانستان توجه مقامات واورگانهای دولتی را به این نکته جداًمعطوف مینمائیم :

    کلمۀ افغان معادل نام پشتون تباران است که نوشتن این نام بجای هویت کلیه اقوام ساکن درکشورحساسیت بر انگیز وتحریک آمیز است وازجانب دیگرخلاف اعلامیۀ جهانی حقوق بشروخلاف کنوانسیون مدنی وسیاسی بین المللی است ودرهیچ کشورجهان بهم پیوستۀ امروزین نام یک قوم ونژاد بالای اقوام ونژاد دیگربصورت تحمیلی گذاشته نشده است چنانچه کشورهای اطراف افغانستان درپاسپورت ویا پاس کارت شهروندان خود که حیثیت تذ کرۀ تابعیت راداشته باشد بجای هویت آنها نام کدام قوم خاص را تحریر نکرده اند بلکه بجای آن نام کشورشان را نوشته اند

    مثلا ًدراوزبیکستان افراد مختلف ازنژاد روس ، تاجیک ، تورکمن ، قزاق ، ارمن ، یهود ، قرغیز، عرب وامثال آن با داشتن تابعیت وامتیازات شهروندی اوزبیکستان زنده گی مینمایند که درپاسپورت یا پاس کارت آنها که حیثیت اسناد تابعیت را دارد بجای هویت این نژاد ها کلمۀ (اوزبیک ) تحریرنمیگرد د بلکه نام کشورمالوف شان یعنی (اوزبیکستان) تحریر میگرد د واین تعامل درتمام کشورهای آسیا ، اروپا وامریکا وحتی افریقا وجود دارد ومروج است .

    دراسنا د شهروندی هیچیک ازشهروندان واتباع کشورهای جهان د رامریکا ، اروپا ، آسیا وسایر قاره ها نام قوم خاص نوشته نمیشود بلکه نام کشورمالوف شان تحریر میگرد د تنها دردوران حاکمیت هتلردرآلمان تلاش صورت گرفته بود که ساکنین مناطق تحت قلمروش که دشمنان قابل طرد شناخته نشده بودند ازهرقوم وتباری که باشند (ژرمن) خطاب شوند که این آرزوی هتلرهمزمان باشکست او نابود گردید وتمام ساکنین این کشورپهن آوربنام آلمان فدرال( اتحادیۀ آلمان) مسمی شد بناءً نوشتن کلمۀ افغان بجای هویت قومی همۀ ساکنین افغانستان تداعی کننده وزنده کنندۀ آرزومندی هتلربه شکل دیگری درافغانستان خواهدبود که به هیچ صورت قابل قبول برای تورک تباران افغانستان نیست وسایراقوام ساکن درافغانستان نیزآنرا نخواهند پذیرفت.

    بناءً قبل ازآنکه واکنش های گروه های قومی واحزاب سیا سی دارای هویت غیرپشتون ویا به اصطلاح غیرافغان طوفانی به پا کند بهترخواهد بود مطابق به معیارهای نفوس شماری کشورهای جهان ، شهرت مکمل هرفرد با هویت اتنیکی وزبانی آن دردفاتراحصائیۀ مرکزی ثبت وحفظ گردیده دراسنا دی که حیثیت تذکرۀ تابعیت وشهروندی را دارد نام (افغانستان) تحریرشود تا ازیک طرف ازعملی گردیدن نظرمنسوخ هتلردرافغانستان خود داری شود وازجانب دیگرازواکنش های احتمالی بحران آفرین وطوفان زا درکشورجلوگیری گردد وزمینۀ رشد شوونیزم عظمت طلبانه وبرتری جوئی قومی به هیچکس مساعد ساخته نشود .

    طبق عرف مروج درجامعۀ جهانی وکشورهای بهم پیوستۀ دنیا هرجملۀ مواد مندرج درقانون اساسی که مخدوش کنندۀ وحدت ملی ومتناقض با سایر احکام آن تشخیص گردد تازمان اصلاح قانون اساسی درقرنطین قرار داده شده ازتطبیق آن خود داری میشود درسطرششم مادۀ چهارم قانون اساسی افغانستان آمده است (برهرفرد ازافراد ملت افغانستان کلمۀ افغان اطلاق میگردد )این مطلب که ازقوانین استبدادی وسیطره جوئی قومی دوران شاهی به عاریت گرفته شده است مغایرمتن مادۀ ششم قانون اساسی ومتنا قض با آن است که میگوید(دولت به ایجاد یک جامعۀ مرفه ومترقی بر اساس عدالت اجتماعی ، حفظ کرامت انسانی ، حمایت حقوق بشر ، تحقق دمو کراسی ، تامین وحدت ملی ، برابری بین همۀ اقوام وقبایل وانکشاف متوازن درهمۀ مناطق کشورمکلف میباشد) همچنان درسطراول ودوم مادۀ هفتم قانون اساسی آمده است (دولت منشورملل متحد ، معاهدات بین الدول ، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است واعلامیۀ جهانی حقوق بشررا رعایت مینماید ) که نوشتن کلمۀ افغان درپاس کارت کلیه ساکنین افغانستان نقض این احکام مندرج درمادۀ هفتم قانون اساسی نیز میباشد که رئیس جمهورمکلف به رغایت آن میباشد .

    روح کلام دراینجا است که وقتی کلیۀ اقوام ساکن درافغانستان بنام یک قوم ( افغان ) مسمی گرد د نه تنها عدالت اجتماعی وحفظ کرامت انسانی مراعات نمیگردد بلکه زیر پامیشود همچنان حمایت ازحقوق بشروتحقق دموکراسی که دولت به اجرای آن مکلف دانسته شده است مخدوش میگردد ، تامین وحدت ملی وبرابری همۀ اقوام ذکرشده درمادۀ ششم قانون اساسی نه تنها عملی نمیگردد بلکه زیر سوال میرود بنا به همین دلایل موجه ما اعضای جمعیت تورک تباران افغانستان نوشتن کلمۀ (افغان) را بجای هویت ساکنین تمام اقوام محکوم مینمائیم وجداً یاد آورمیشویم که تلاش برای تحمیل اجباری نام قوم (افغان) بالای سایراقوام ، تلاش برای سرباززدن ازشناسائی حیثیت ذاتی ، حقوق یکسان ، عدالت وآزادی افراد است که اساس حقوق بشری را تشکیل میدهد زیرا هرگونه تلاش برای افغان نامیدن سایر اقوام افغانستان حرکت شوونیستی عظمت طلبانه و برتری جوئی نژادی تلقی میگردد که ما جمعیت تورک تباران افغانستان این نژاد پرستی را مطابق به مقررات بین المللی محکوم مینمائیم وتوجه خاص رئیس جمهورواعضای پارلمان افغانستان را درمورد این پلان ضربه زننده به همبستگی بین الاقوامی افغانستان معطوف مینمائیم وپیشنهاد میکنیم که درپاس کارت ها ی بدیل تذکرۀ تابعیت ساکنین کشورکه منوط ومربوط هرقوم ونژادی که باشند با استفاده ازتجارب کشورهای جهان با حفظ هویت قومی ونژادی آنها دردفاترثبت احصائیۀ مرکزی نفوس ، بجای هویت قومی ، همگون با عملکرد سایر کشورها نام کشور(افغانستان) نوشته شود تا وحدت بین الاقوامی وبرابری ملیت ها حفط گرد د ومخدوش نشود

  • هر کسی که در افغانستان سکونت دارد افغان نیست اما افغانستانی هست. ریشه ای مشکلات کشور در برتری جویی پشتونها یا افغانها باید پالیده شود. چرا اینها تلاش دارند هویت تمام ساکنان این سرزمین را بدزدند؟ در هیچ کشور دنیا اسم یک قوم را بر کارت تابعیت نمی نویسند بلکه اسم کشور را می نویسند.

  • آن ارودی کودتایی باید نابود میشد که شد
    ما نمیخواهیم اردو همش در خدمت قبیله باشد
    ما به یک ارودی وفادار به همه ملیت ها ضرورت داریم
    ارودی که در خدمت الحاد و قبیله باشد به درد ملت ما نخواهد خورد

  • یک کلمه
    اگر کلمه افغان در تذکره من باشد من تذکره نخواهم گرفت چون لکه ننگی است بر پیشانی تاریخ
    من تاجک هستم

  • دزدان بز کثیف مسعودوف حتی سنگ، خشت، فلز ، دستک های عمارات و تمام تجیهزات فرقه ها و جزو تام ها ارود را غارت کرده و آنرا بفروش رساندند. این غارت و چور و چپاول با حزب دموکراتیک خلق چه ارتباط دارد ؟

  • هر زمانیکه خیانت های مسعود جنایتکار و باند دزدان او با اسناد و شواهد بر ملا میشود، یکی از دزدان او مسله را به مسایل قومی و ملی میکشاند تا موضوع به کجراه برود. اینکاری است که خود مسعود در زمان که هنوز مردار نشده بود انجام میداد. او مانند طرفدارانش در این سایت میگفت که اردو ، اردوی کمونیستی بود و باید هر چه داشت از بین میرفت.

    ولی طوریکه یکی از دوستان گفته است. تانکها، جت ها، تجیزات غند ها و فرقه ها، آهن و خشت ساختمانها ، راکت ها و طیارات که بدرد آینده میخوردند ، چرا دزد های مسعود آنها را و تمام سیستم اردو را از بین برد ؟ یا سنگ و چوب هم کمونیست شده بودند؟

    در پولند و چک که مردم شان با کمونیست ها نهایت ضدیت داشتند بعد از فروپاشی کمونیزم از اردو ، از افسران با تجربه کمونیستی و تمام تجیهزات اردو به صورت نهایت درست نگهداری شد.

    مسعود خائین و دزدان او که خود با روسها آتش بس امضا کرده بود و با کارمل و جنرال های کمونیستی چون مومن، دلاور، بابه جان و غیره دست های ناپاک شانرا یکی کرده بود ، قرار گاه های اردو را در کابل در طی فقط چند روز از بین بردند.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس