
بهره برداری ناجایز جمعیتی ها ازنیروی جوانان
جناب حبیب الرحمن الفت نه دشمن هزاره است ونه هم دشمن تاجک. او خودش را افغان میداند ونام افغان را شامل همهء اقوام این سرزمین دانسته وتنها پشتونهارا افغان نگفته است.
درین روزها بازار نوشته های مبتذل نویسنده های جوان وتازه کار که درسایت کابل پرس? به دلیل دفاع ازین قوم وازآن قوم وارد صحنه میشوند رونق یافته است. اگر تا دیروز این جوانان راه گم ازشرم وحیا با نامهای مستعار به سمپاشی قومی می پرداختند ودرگپ سرا های پالتاکی با نامهای مستعار به یکدیگر دشنام میزدند اما امروز به اثر تحریک وتشویق زنهای ابلیس صفت، این جوانان حتی ازنشاندادن عکس خویش نیز عارندارند وبا پرروئی تمام ازجنگ سالاران وجانیان جمعیتی بدفاع پرداخته وعلیه نویسنده گاه حق گو وحق نویس به چرند وپرند خویش ادامه میدهند. این جوانان تازه کاربه منجلاب گمراهی وضلالت سقوط کرده وهرچرند وپرندیکه ازنوک قلم شان برمیاید می نویسند.
بدون کوچکترین شک وتردید پشت این صحنه های دراماتیک زنان قوم گرا وعقده ای مانند فرشته حضرتی ودوستان جمعیتی اش مانند ویس ناصری وعصردولت شاهی، کریمی استالفی وهارون امیرزاده قرار دارند. ازسیاق کلام پرویز جان بهمن چنان معلوم میشود که این جوان عزیز وطن بدون آنکه بداند چه می نویسد به همکاری وهمیاری دوستان قوم پرست وتنظیمی خویش یک مشت کلمات بی معنی را تقدیم خواننده گان کرده است در آخرهم نوشتهء بیمارترین فرد عقده ای قوم گرا یعنی عصردولت شاهی را بحیث شاهد آورده است درحالیکه آن نوشته قبلا درسایتهای مزخرف دیگر ماه ها قبل نشرشده است.
جوانان آینده سازان جوامع بشری شمرده میشوند اگرنسل جوان یک کشور به گنداب قومیت ونژادپرستی سقوط کند دیگر هیچ امیدی برای بیرون رفت ازمشکلات وجود ندارد.

شاید بیجا نبود که فرشته حضرتی چندی پیش درسایتهای خاوران وجاودان رهبران جنگ سالار جهادی را به عنوان رهبران قومی یاد کرده وحتی طالبان را نیزنماینده گان قومیت پشتون دانسته است که حالا جوانان سردرگم اروپا مانند بهمن وهاشمی صاحب بخاطرنشاندادن زورعضلات شان به دیگران به نوشتن مضامینی دست زده اند که درحقیقت با افکار ونظریات فرشته حضرتی همخوانی دارد.
چنان به نظرمیرسد که قلمزنی های جمعیتی ها وپرچمی های کارملی که ازسالها به اینطرف مشغول سمپاشی ها وزهرپاشی های قومی بودند حالا نتیجهء دلخواه خودرا داده است. اگر عوض نبی زاده بیمرد جایش را مرتضی هاشمی وگوربز پرمیکند واگرعصردولت شاهی وکریمی استالفی بمیرند پرویزجان بهمن جایشان را خواهد گرفت. اما توصیهء من به این جوانان عزیز این است که نباید خودرا درگنداب قومیت ونژادپرستی های تنگنظرانه سقوط داده وعمرگرانبهایشان را صرف مسایلی کنند که اصلا ارزش یک دقیقه وقت گذرانی را ندارد.
به نظربنده یک پرچمی کارملی ویک جمعیتی جهادی وغیرجهادی باهم هیچ فرق وتفاوتی ندارند این دوگروه یکی به ظاهر اسلامی ودیگری به ظاهرکمونستی دو روی یک سکه اند. اینها بخاطررسیدن به هدف حتی ازکشاندن جوانان به وادی های گمراهی وضلالت ابا نمی ورزند. جوانان خون گرم که کمتر میتوانند عقلانی فکرکنند خیلی زود احساساتی شده وبرای نشاندادن واکنش های سریع، خیلی به عجله وارد میدان میشوند واما دیری نمیگذرد که از کرده ای خویش پشیمان گشته و ازفرط خجالتی وننگ به هیچ محفل ومجلسی حاضرنمیشوند. پرویزجان بهمن درنوشتهء شان ازهمان ادبیات درویش دریادلی کارگرفته اند وبه شخصیت گرانمایه وطن جناب حبیب الرحمن الفت بیباکانه تاخته اند.
جناب حبیب الرحمن الفت نه دشمن هزاره است ونه هم دشمن تاجک. او خودش را افغان میداند ونام افغان را شامل همهء اقوام این سرزمین دانسته وتنها پشتونهارا افغان نگفته است. به نظرمن اگردرین کشور کوچک هرکدام ما زیرنامهای پشتون، تاجک وهزاره وازبک وترکمن خواهان ایجاد کشورهای مستقل شویم به هرکدام ما یک یک جریب زمین هم نمیرسد. زیرا افغانستان مرکب ازقومیتها وزبانها ومذاهب گوناگون است واین را پشتونها بهترازدیگران درک میکنند. پشتونها مردمان آزاد اندیش و وسعت نظر بوده وهیچگاه طرفدار خصومت ودشمنی وکینه توزی علیه برادران هموطن شان نیستند.
بلی!
درتاریخ اتفاقات و وقایع خیلی بدی به وقوع پیوسته است که منکر آن شده نمی توانیم اما بخاطر تلافی گناهان گذشته گان ویا تکرار اشتباهات آنها ما بیل را پشت آبی که رفته است نباید بگیریم.
اما من دریک مورد مشخص با آقای هاشمی موافق هستم . آنچه آقای هاشمی به دفاع ازدوست و همکارقدیمی خود گوربزخان نوشته است درست است اما من متاسفانه هرقدر به حافظه ای خود فشارمی آورم نام حقیقی گوربز ازذهنم رفته است ولی اینقدررا تاکید میکنم که گوربز قبل ازرفتن به بی بی سی درزمانیکه داکترنصیر پنجشیری درکویت سفیرربانی بود او نیز باوی بود. این درست است که گوریز ازپنجشیرنیست وپشتون است اما با ختم کارداکترنصیر جمعیتی درکویت، گوربزهم به اثرسعی وتلاش برادران مسعود پایش به لندن کشانده شد. گوربز درجلسات که بخاطر یاد وبود مسعود دایرمیشود حضورمی یابد. گوربز درهرمحفل واجتماع به نامهای مختلف ظاهر میشود وی قبل ازآنکه خبرنگار باشد بمانند یک جاسوس عمل میکند. او درتمام جلسات افغانها در اروپا اشتراک میکند اما من متاسفانه ، نه از وی تصویر دارم ونه هم کدام رسام قوی هستم که عکس اش را به روی انترنت بیاورم اما این را به یقین گفته میتوانم که چندین بار با گوربز ازنزدیک دیده ام وقواره اش بمن آشناست.
گوربز که شاید یک بار ویا دوبار مسعود را درزنده گی خویش دیده است عاشق شیدای قد وقامت دراز و ریش کوسه وکلاه پکول او گردیده وبخاطر حب مسعود مرزهای مذهبی وقومی را درهم شکست. چنانچه که ویس ناصری نیز همین کاررا کرد. ویس ناصری بادیدن مسعود درپاریس دلباخته وی شد وتاکنون هم درسایت مزخرفش تمام مقالاتی که برضد مسعود باشد سانسورمیکند ودرعبارات مضامین نویسنده گان که لفظ قهرمان ملی نباشد خودش آنرا به قلم خود اضافه میکند. این شهکاری درژورنالیزم فقط کار همان اشخاصی است که مانند گوربز دل به مسعود باخته وبه ریش دیگران بخندند

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریداين نوشته كاكر مشت نمونه خرواريك نوشته سراسر زهر الود برازتبعيض و توهين به بهترين افراد صاحب قلم غير بشتون اعم از زن و مرد است.فاشيستان قبيله كه خود هم خلقى سورخلقى شبشى سياه جركين وهم كلبدالينى خون ريز وهم طالب طالب تبار طرفدار طالب و طرفدار خط طالب هستند ,انها ديكران را در ايينه خود ميبينند.همان يك فاشيست قبيله در جند مجمع فاشيستى اشتراك دارد.نوشته اين اين سياه دلان بى فرهنك هم يكى است .بعد از دوسطر شروع به توهين افراد دا نشمند و نخبه كان غير بشتون ميكنند.تا ديروز اين زن فروشان به هزار هزار نفر از افراد روشنفكر غير بشتون را كشتند و بعضى را هم در زندانها افكندند.هنوزهم عقده ان خاينان وطن وطنفروشان دارند.اين افراد خاين ميكويند كه طالبان امنيت را اورده بودند.ان شرايط مركبار به نظر فاشيستان قبيله زن فروش بنام امنيت ياد ميشود.به اين طريق انها از طالب دفاع ميكنند.فرشته حضرتى يك زن قهرمان وطن ماست او با دانش و شهامت عالى مشت دزدان قبيله را باز ميكند او فاشيستان قبيله را توصيه ميكند كه از فاشيزم دست بردار شويد تا خود در اتش جهل وبى فرهنكى و بى هويتى نسوزيد.ان زن قهرمان ضديت با هيج مليت و قومى ندارد او طرفدار دوستى برادرى و برابرى تمام اقوام ومليت هاى برادر درين خاك است.اين كفتار بير بنام كاكرجندين بار جميعتى ها و كارملى ها كفت ,بدانكه جميعتى و به كفته خودت كارملى ها سك شان از شما بى فرهنك ها بهتر است.كارمل ربانى و مسعود در روى جهان به نام نيك ياد ميشوند.كارمل هرجه بود قوم برست نبود ,كشمند هزاره صدراعظمش بود.كشمند در كار خود صلاحيت عام وتام داشت از همين سبب در زمان كشتمند سخت بيشرفت بود,اكر تجاوزات با كستان و كتله مزدور نميبود اين وطن بيشرفت ميكرد.مسعود و ربانى دربرابر القايده با همه تروريستانش كه در زمان نجيب 60000 هزار نفربود ,قواى منظم باكستان با اين كتله مزدور و غلامان حلقه به كوش حمله ميكردند كشور را به خاك خون كشيدند و خونريزى ها كردند همه و همه به دستور با كستانى ها كه انها بلا دردادن كابل را كشيده بودند و تو سط انسان نماهاى غول انرا عملى كردند.مسعود قهرمان با همه اقوام برادر يكجا به مقاومت برداختند.اينهم فا شيستان قبيله تاحال ميكويند كه نى طالبان تنها بودند و به فجايع كه طالبان انجام دادند افتخار ميكنند و به ديكران طعنه ميدهند كه ببين طالبان جه كردند.تو خو شو هاى خودرا اورده بودى برشانه هاى اين ملت سوار كرده بودى.و بيوسته همين كار را ميكنيد.
کاکر محترم
کاشکی جمعیت به زعم شما جوانان را انسجام می داد. حقیقت این است که جمعیت یک سازمان با تشکیلات منسجم و بسیج عمومی نیست. در ضمن جوانان علاقه هم به جمعیت فعلی ندارند. در ضمن خوب است که شما هم زبان خود را کمی سترون و پاک کنید و کمی مودبانه سخن گفته عفت کلام را رعایت نمایید.