با سلام به محضر محترم جلالت مآب رياست محترم جمهوري اسلام افغانستان
روزها می گذشت و کرزی بلای جان همه وحوش و طیور شده بود تا روزی کرزی دید که یک تعداد سگ به سوی می روند کرزی نمی دانم چطور شد که بدنبالی ایشان چار دست و پای خزک کردن شد, وقته به گله سگها رسید که...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با سلام به محضر محترم جلالت مآب رياست محترم جمهوري اسلام افغانستان
متواضعاً به استحضارآن مقام آلي ميرساند كه تمام عناوين و مطالب ذكرشده ذيل تماماً يك حادثه بوده وشباهتهاي موجود به هيچ وجهي سهوي نبوده و درباره شما مي باشد.مسلماً آن عاليجناب به خوبي درك اين موضوع را نموده ايد كه كارنامه شما سياه است و لياقت شما به همين مقدار جانفروشي ملت افغانستان مي باشد .از من به شما پند كه با خوبي خوشي برويد.بيشك اگر كاري ميتوانستيد براي اين ملت بكنيد تا به حال كرده بوديد .ملت هم بفهمد . اين جناب بار كج مارا به منزل رسانيده نمي تواند.
بروبه خير
شما تا به حال بایاگرفی های زیادی از انتخاب شونده های کشورمان که روز انتخابشان هم نزدیک است خوانده اید ,اما آنچه به شما گفته می شود دروغهای بسیار کلان است .
آیا شما به عنوان یک انسان باور می کنید که یک آدمی زاد معمولی بتواند رییس جمهور شود و در دولت خوکها کار کند , از رقم نوشتن من آزرده نشوید که این به ادبیات همین دولتیان است که ام الشیاطیین بر ما مسلط کرده است , ادبیاتی که اینان برای ملت و رعیت به کار می برند به هزار مرتبه کثیفتر و وقیحانه تر است . اعمالشان که خدا مارا از اعمال ایشان برهاند گواه این مدعی هستند.
برای آغاز گپ از رییس شروع می کنم که داستانی دارد پر از ماجراهای عجیب که اگر به مغرضین بنده بمانند حتما یکی ازجوایز نوبل ادبیات یا پولیتزر مرا شایسته خواهد بود, اگربگذارند و عقل سلیمی در این بنیادهای دنیای آرزو باشد و در غیر آن ماجراهای آن از نولهای شاهکار غربی و فیلمهای هالیوودی و بالیوودی کمتر نیستند ؛بیگانه ستایی را کنار مانده به این ماجرا خواندن آغاز کنید.
بود نبود بودگار بود/ زمین نبود شدیار بود
یک کرزی بیکار بود/ ده مفت خوری تیاربود
کله ش کمکی غار بود/ حالش ده خانش زار بود
در روزگار دور تر از ما خانه ایی در قله کوهای دشت قندهار بود که پدری به عذاب و مکافات دایم دچار شده در آن روز می گذراند. صبح وشام فریاد وا خدایا به آسمان می رفت و خدا هم از این خلقت که نصیب این خاندان کرده بود شرم می شد .بله دوستان در این خانه, نهایت عذاب خداوند نازل شده بود می خواهم با خود سنجش کنید که چی عذاب و مکافاتی می تواند این بخش از قصه ما را جذاب و مهیج به مانند درامه های عشقی , جنگی , رقص و آوازی آمیتا پاچان برابر کند . بلی او کرزی است . بدترین مضمون و نهایت فرود این داستان آورده شدن نام کرزی است . مسلماً آمدن این نام در داستان من شکل آن را به شکل سرکهای غار غار کابل و بدتر از آن به سرک کابل قندهار هرات زمان جنگهای داخلی شبیه می سازد , مهربانی کرده از این مسئله از شما بجای کرزی عذرخواهی می کنم. ازرییسهای دفتر کرزی هم می خواهم که از نوشتن نامه عذرخواهی خودداری کرده و دلیل ناخواسته شرمندگی و عار من نشوند؛ هر چند که به زبان من نمی فهمند و سواد دار نیستند .
کس به خانه با کرزی نمی ساخت , حال خانه بابش زار شده بود , با تمام تحملی که پدرش داشت او را ازخانه بیرون کرد , بیرون نکرد اورا برد در یک کوه بی نشان جای گذاشت , کرزی هم که عقل و حافظه نداشت که پس بیاید و این به سن هفت سالگی او بود.سرگردان می گشت و اسباب آزار سگ و گربه ,مرغ و خروس و آب و خاک شده بود , شما می گویید که کرزی آنقدر غیرت داشت که اسباب آزار این موجودات را فراهم کند , نخیر دفاع تو کرزی جان از گذشته خود کاملاً بی جاست,همه این آزارها که به آن شاکیان علیه تو رسیده از بی غیرتی و تنبلی تو بوده است ,طوری که سگ و گربه ,مرغ و خروس , آب و خاک می گویند و به زبان بی زبانی شرح میدهند :کرزی غذای خود را با سگ و گربه شریک می شد و هر چه که سگ او را می جوید و گربه پنجه می کشید از بی غیرتی بی حد او کارشان پیش نمی رفت , هر چند بعداز زمانهای بسیار کرزی و دوستانش در آمریکا همدیگر را دیدند و کرزی به تلافی هم خوراکی با آنها, سگ و گربه را دلاکی حمام می کرد اما سگ و گربه که در آمریکا هستنداز طریق "بوش" که زبانشان را می فهمد به کرزی نا رضایتی خود را رسانده اند ؛کرزی شبها به لانه ماکیان می خوابید مرحبا به این فکر ازاین موجود. که شبها برای خود سرپناهی می جسته است ,( ولا کرزی جان از این رقم کارهایت واقعاًجای مدافعه می داشته باشی.بایاگرافر) چون کرزی برای بود و شد بین لانه مرغ و کاسه سگ برروی خاک می خزید زخمی بر خاک وارد ساخته بود به عمق یک متر, یک گودالی نهر مانند, بین این دومکان از خزیدن کرزی به وجود آمده بود.البته من با تحقیقات خود فهمیدم که این مکان اکنون کعبه آمال کرزیان شده است و به شدت از وجوب زیارت آن یاد می کنند . کرزی بعد از مانده غذای سگ خور از محل کاسه سگ به سمت جویچه آب تشناب می خزید و سر خود را به داخل آن می نمود, زبان کلانش را به شیوه هم غذایانش در آب می کرد و" فلچ فلچ" آب می خورد ,انسانها با استفاده از هوا و خلایی که ایجاد می شود آب می نوشند اما کرزی چون کامش غار بود نمی توانست این طور آب بخورد. اگر گاهی اینچنین می کرد صدایی می برامد مانند کشیده شدن خلم در درون بینی؛آب به دریا پیوست و از آن زمان اینگونه برای اندوالانش می گوید "مه به زندگی خود بدتر از طعم دهان کرزی ندیدم اگر تمام سگها و خوکهای عالم را جمع کنید مزه دهانشان به اندازه منفی یک به توان 1000000000000000000000آن شده نمی تواند و بدترین صدایی که شنیده ام صدایی است که از هوررررست آب خوردن کرزی شنیدم "این کلامی است که تمام دریاهای افغانستان هم اکنون بر آن صدا می کنند . هر چند سالهای پیش آبهای این کشور به دلیل کرزی اعتصاب کرده خشک شده بودنداما امسال به یمن سال آخر او کمی باز دوباره امید از ما مردم کرده جمع شده اند این امید را برادران نا امید نکنیم ؛
فصل دوم
رفتن کرزی به پاکستان و علت آن
روزها می گذشت و کرزی بلای جان همه وحوش و طیور شده بود تا روزی کرزی دید که یک تعداد سگ به سوی می روند کرزی نمی دانم چطور شد که بدنبالی ایشان چار دست و پای خزک کردن شد, وقته به گله سگها رسید که همه دور ماده سگی دوره می زنند کرزی به صرافت دورزدن افتاد که ناگهان سگ زرد کلانی از حرکت این توده پشم به خشم آمده و به زبان سگی که کرزی نو کمکی از آن را می دانست سرش "غیژست" کرد و حمله کرده از بنا دنبه کرزی دهانی پر کرد. اگر شما از کرزی بپرسید,می گوید: جای این نیش از آن سگ زرد که امروز هم در دربارش ریاست می کند است وکرزی هنوز نوکرآن سگ است او را خواهد نشانتان داد, کرزی در دگردیسی که در روزهای قبل داشت فهمید که کار خراب است . دنبه اش به شدت درد می کند , بنا را بر گریز گذاشت به هین خلاصی خود از نیش سگ زرد یک قسمت بسیار زیاد از پوست پشت او کنده شده است که جای آن به شکل نامنظم نامفهومی در تصویرهایی برهنگی اش موجود است. می گویند که توانسته با عمل جراحی قسمت زیاد آن را گم کند, البته من باور نمی کنم؛ از آنجا که نوشتن تصویر فرار کرزی بسیار پیچیده است و من از توصیف این صحنه که تاریخ بشریت را دچار سوگ عظیم کرده برآمده نمی توانم به یک رجعت شما را رهنمون می شوم, شما برای تصور نوع فرار کرزی می توانید به فیلم سینمایی 2001یک ادیسه فضایی به کارگردانی استنلی کوبریک مراجعه نمایید , در آن صحنه که شادی ها ابتدا چار دست و پا خزک می کنند و خیز میکنند و سپس از دویدن انسانی بهره مند می شوند , نمای بسیار متشابه به تکامل کرزی است .اما موهای کرزی هنوز نریخته بود وقتی که به پشاور رسید, در این زمان تاریخی بود که اولین نام گذاری کرزی اتفاق افتاد او را "چوچه الخاتو" به خاطر پشم زیادش می گفتند ,این واقعه به سیزده یا دوازده سالگی کرزی انجام شد ,کرزی زبان نمی دانست جز "خور و خور "که از سگها آموخته بود و "پخ و پخ"که از پشکها دانسته بود و "قد قد "که از مرغان می دانست و گاهی هم از ماتحتش صدای "ففففففففففففففففففسسسسسسسسسسسسس"می برآمد , کسی از آن تاریخها چیز بیشتر از کرزی به خاطر نمی آورد,سال دوم کرزی در پشاور موهای تنه بالایش ریخت وموجودی شبیه به بزهای نارنیا شد که در فیلم نارنیا دیده اید البته سیاهتر و کریه تر از آنان می نمود , و این یک پیشرفت بود , این موجود انسانی تر شده بود, "خرپیش کله کل" مندوی شهر پشاور شده بود و مفید به حال بازاریان آن شهر کار می کرد هر کس باری می داشت پوزه بند کرزی را کش می کرد , از قضای روزگار یک گروپ فیلمساز جاپانی از بازار می گذشتند او را دیده و از کنجکاوی از او فیلم گرفتند , روزها گذشت و کرزی بود و بود تا فیلم به دانشگاهی در جاپان به دست جانورشناسان جاپانی افتاد آنها حیرت کرده از دولت جاپان خواسته این کشف فراموش شده گروه فیلمسازان ره برای تحقیقات خریداری کرده به جاپان بیاورند , جاپانی ها بدون فصل به پشاور آمده کرزی جان الخاتو را به چگس انداخته سوی جاپان پرواز دادند؛ اگر به پیشانی تا اوسط کله کلش که با کلاه می پوشاند توجه کرده باشید آثار کله کوبی او به چگس به صورت جای زخمهای بهبود یافته مشخص است, مهربانی به عکسهای سر لوچ کرزی دوباره نظر بیندازید؛
این قسمت گپ مرا باوری شما نخواهد آمد , جنگ جهانی دوم نو پایان یافته بود , جاپان شکست خورده حاضر شده بود که نیمی از پول بودجه کشور را صرف تحقیقات علمی کرزی جان بکند , من که باور نمی کردم شما هم حتم باور نمی کنید اما چرا او آنقدر عجیب بود که نیم پول یک کشور جنگزده صرف تحقیقات درباره او شود, به نظر جاپانی ها او می توانست نسل دیگری از خلبانان دیوانه آنها باشد , همچنین جاپانی ها به حمالی "ژنی" توسط کرزی پی برده بودند , بله نکته همین است او یک گنج اشتباهی شده بود. ام المعایب یک حسن در چشم جاپانی ها نشان می داد .او ژنی دیوانه داشت که به سرعت غیرقابل باوری تغییرکننده بود , اما تغییراتی که در کرزی رخ می داد اکثراً منفی و غیرقابل استفاده بودند دانشمندان جاپانی تلاش می کردند که بتوانند خوبی های این ژن را گرفته در خود پیچکاری نمایند , اما قدرت تخریبی بسیار زیادی در تغییرات این ژن رخ نمود که دانشمندان جاپانی را پشیمان ازآزمایشات بیشتر کرد, تنها منفعت این آزمایشات نیروی جسمی زیادی بود که در کرزی به وجود آمد جاپانی ها برای فرار از ضررهزینه تحقیقات, کرزی را به جای انجین کشتی هایشان به کار انداخته و تقریب به چهارسال او برای پروانه کشتی های جاپانی پای می زد ,اما قضای روزگار نقشه های دیگر برا ی کرزی جان ما داشت .
ام الشیاطین جهان , امپریال بزرگ آگاهی از امر کرزی یافته ,غره به دارایی و مکنت دست روی کرزی نهاد
پیگیر این ماجرای جذاب باشید فصل آینده کرزی کارهای عجیبتر می کند که در شماره بعد خدمتتان نگارش می کنم.
من خدارا مي بخشمwww.podoong.blogfa.com
پيامها
12 می 2009, 00:35, توسط مسعود
سلام خود را خدمت تمام خواننده گان کابل پرس? تقدیم میکنم !!!
آقای (podoong ) قصه جالب بود امیدوارم قصه های بعدی این ماجرا را خدمت تمام خواننده گان کابل پرس تقدیم نماید به امید موفقیت های بیشتر تان !!!!
محمدمسعود رافع !!!
14 می 2009, 00:16, توسط الفت
لعنت خدا براین نویسنده کج فکر و کثیف قلم وتاسف به فهم وشعور گردانندگان این سایت که چنین یاوه گویی ها را نشر میکنند وبعد ماهاهم نظرمیدهیم فقط با این نوشته هت نشان دادی که کثیف ترین موجود روی زمین توهستی وشاید مسلمان هم نبا شی چون برای یک مسلمان گفتن ونوشتن چنین چیز هایی اجازه داده نشده است . بدا بحالت . کرزی پادشاهی میکند شما سگها ازغصه بمیرید
21 می 2009, 02:02, توسط احمد
من با گفته هی الفت جان کاملاً موافق ام...
12 می 2009, 06:19, توسط نجم
دربین همه کاندیدان ریاست جمهوری تنها بشردوست نسبتاً خوبتر است آن هم کم تجربه و احساساتی،مگرتحصیل کرده، دیگر برادران که همه ناتوان و بی تحصیل هستند من فکر نمیکنم آنانیکه خودرا کاندید نموده اند از عده چنین بارسنگین بدر آید زیرا افغانستان امروز به بد ترین وسخترین مشکلات روبرو است هم از نگاه افتصادی، اجتماعی، نظامی، علمی وفرهنگی. من فکر میکنم که افغانستان به یک شخص بلند تر از این کاندیدان نیازدارد.
خدایا آینده این وطن و این مردم تا چوفت چنین خواهد بود
الهی مارا در راستای آزادی، اعمار ، ترقی و پیشرفت وطن عزیز مان کمک نما و وطن مارا ازوجود اجنبی ها و تروریست ها نجات ده ده آمین.
وسلام
12 می 2009, 18:21, توسط م م
مسله یک مملکت صرف به یک ریس جمهور با تجربه قابل حل نیست و خوب است اول معلوم شود که منظور بعضی ها از کلمه تجربه چه است... دزدی -قوم پرستی و یا قتل مردم بیگناه از گرسنگی و اواره گی...اگر تجربه اینطور معنی بدهد پس بگذار شخص بی تجربه مدار و قرار حکومت را بدست بگیرد...
بهترین معیار حکومت داری تقوا و پرهیز گاری و ترس از خدا است
و رهبر با تقوا هرگز انسان های خس دزد مثل خلیلی و فهیم سگ باز قمار بازو قاتل را به حیث حاکم و تصمیم گیرنده سرنوشت افراد تعین نمیکند و از این انتخاب باید اشخاص که در کابینه کرزی فعلا و یا در اینده معرفی می شوند میتوان انرا به خوبی حدس زد که چه نوع شاخدارانی استند...
خصلت و تجربه اشخاص باید یکی باشد تا با هم در یک خانه سازش پیدا کنند...
اگر کرزی خس دزد و قاتل مردم بیگناه کابل و اطرافش نباشد همراز و هم دسترخوان خلیلی و فهیم واری اشخاص نمی شود...
اقای کرزی با فهیم و خلیلی تو هرگز نمی توانی ده صد سال اینده هم به این مملکت بدبخت جنگ زده ارامش بیاری و بنا اشک ریختن تو بالای اشخاص بمبارد شده غیر نظامی ریختن اشک تمساح و از منافقت است...
خداوندج ترا چنان خواهد شرماند که دیگر رهبران شکست خورده به حال خود شکر خواهند کشید و انروز انقدر دور نیست زیرا خداوند اه بیگناهان را حتما پاسخ خواهد فرمود و ان وقت پیشمانی فایده نخواهد داشت...لعنت ا...علی قوم الظالمین امین
13 می 2009, 04:14, توسط مولوي حقگو
آي بنده گان خدا كرزي اگر آدم ميبود افغان ميبود مسلمان ميبود به خدمت سياه نمي رفت وبه عنوان يك مهره ومزدور به مردمش خيانت نميكرد دوستان كار از بيخ خراب است اوشايد هم نخواهد ولي بيچاره صاحب اختيار نيست برايش گفته ميشود با شد ويا برود از قديم گفته اند المامور معذور متا سفانه اين روند زعامت ورهبري در افغانستان است اگر تخلف كند كشته ميشود وآن كشتن درس براي ديگران است . والسلا مولوي حقگو
19 می 2009, 03:44, توسط چنگیز
با سلام به همه خاننده گان عزیز!
همه زمین و آسمان را بر سر کجل کزری کوبیدید . خودتان از کدام گروه فکری هستید؟ بک نفر آب شود یا آتش کاری از او ساخته نیست. پودونگگ کار تو هم گنده است که هنوز فرق بین واقیعیت و تخیل در نوشتار را نمیدانی.
بورو آشیته پوف کو و نوش جان کده بیا بعدا با هم گپ میزنیم.