
احمد ضيا مسعود و قسیم فهیم
کاری از عتیق شاهد

واژه های کلیدی
انتخابات در افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریداعلان فوتی:
پروفیسر برهان الدین ربانی پدر،قسیم فهیم،ضیا مسعودوصدیق چکری برادران سکه.نورالحق علومی ، سید محمد گلاب زوی،مصطفی ظاهر وعبدالرشید دوستم برادران ناسکه. یونس قانونی ومرحوم سیدمصطفی کاظمی کاکا ها.قومندانان جهادی،تفنگ سالاران،قاچاقبران،قاتلین وغاسیبین ،دوستان نزدیک.نسبت وفات جبهه ملی که جنازه قبلاء بطور مخفیانه در کابل بخاک سپرده شده، به اطلاع دوستان میرسانندکه فاتحه مرحومی فعلاء در هیچ مسجد، ولایت وهیچ کشور رسما بر گزار نگردیده و الی انتخابات پارلمانی بتعویق انداخته میشود.انا لله وان الیه راجیعون.
فاضل سانچارکی یک تن از اوسقالان این فامیل محترم که در کنفرانس مطبوعاتی در کابل سخن میگفت علت عدم برگزاری فاتحه را ، مشکلات فامیلی قلمداد نموده افزودند: جناب قسیم فهیم پسر بزرگ استاد نسبت ملاقات های دوامدار که درین اواخیر با جناب کرزی صاحب دارند،نمیتوانند درمراسم فاتحه شرکت نمایند.دو فرزند دیگر شان آقای ضیا مسعودو مصطفی ظاهر دیر زمانیست با پدر شکررنجی داشته و از شرکت در فاتحه امتناع ورزیدند.اگر چی علت شرکت نکردن عبدالر شید دوستم فرزند دیگر استاد را،فاضل سانچارکی سفرطولانی شان به ترکیه دانیست،اماناظیرین میگویند دوستم سالهاست با پدر مناسبات تشریفاتی داشته و بارهاگفته که ربانی آدم دروغگو وفریبگر است، واین مطلب را بار دیگرازطریق تماس تلفونی که با دوستش محمد محقیق داشته با صراحت ابراز کرد.
سید محمد گلاب زوی ونورالحق علومی در نامه ی منتشر شده خویش از تشریف آوری دوست ورفیق دیرینه شان جناب حبیب منگل که بعد از سال ها دوباره به وطن تشریف آورده خبر داده ونخواستند درین لحظات حساس مهمان ورفیق عزیز خودرا تنها بگزارند.
در کنفراس خبری درباره صدیق چکری سوال نشد زیرا همه میدانند که چکری با وجود انتقاد های متواتر که از کرزی وحکومت وی داشت ،بمجرد پیشنهاد پست وزارت حج واوقاف چنان چهار گام بطرف قصر ریاست جمهوری دوید که کفش هایش رامانند استاد ربانی در زمان گریز ازطالبان ، درخانه فراموش کرد.این عمل صدیق پدر پیررا سخت آزرده ساخت.
اوسقال سانچارکی که خیلی متا ثر بنظر میرسیدعلت وفات جبهه ملی را چنین بیان کرد:
از همان روز تولد، مریض به دنیا آمد،که به تدریج مریضی اش مزمن شد. دکتوران همیشه تلاش میکردند کمکش کنند،بخصوص متخصصین کشورهای دوست ایرا ن وروسیه.
درزمان حیات کاکایش، مصطفی کا ظمی،چون مناسبات خیلی دوستانه با دکتوران ایرانی داشت آنها همیشه بکابل تشریف آورده ودر قسمت تداوی شان همکاری میکردند.اما به تاسف بعد از مرگ سید کاظمی علاقمندی ایرانی ها کم شد. اما دوستان روسی ما همیشه همکاری داشتند تا از مرگ جبهه جلوگیری کنند.
سانچارکی افزود، علت اساسی وفات شان بگفته دکتوران خارجی وداخلی ،ویروسی خیلی خطر ناکی بود که شاید در نتیجه تماس های متواتری اعضای خانواده مرحومی با اداره ریاست جمهوری کرزی ویا اعضای سازمان استتخباراتی امریکا انتقال شده باشد که مریضی مزمن جبهه را تشدید کرد، روز به روز وضعیت شان تا حدی خراب شد که دیگر حتا پروفیسران روسی از تداوی آن عاجز ماندندو وجود مبارکشان خیلی مظلومانه دعوت حق را لبیک گفت.
استاد برهاالدین ربانی که نیز درین نشست خبری شرکت داشت باچشمان اشکبار فرمودند: من خیلی فراز ونشیب های زنده گی را دیده ام،خوشی هاوتلخی ها را، جبهه ملی آخرین فرزند ،فرزند پس کورکی، آرزو هاوآرمانهای پیری من بود.اما پسران من چنان ضربه ی بمن وارد کردند که دیگر توان وطاقت زنده گی سیاسی را نداشته ومغاره نشین خواهم شد. هنگا میکه از چوکی اش در حال بر خاستن بود ، اضافه کرد، پس ازین همه این فرزندان ونواده های ناخلف را به عبدالله عبدالله میسپارم.بهادر الهام
خداآن ملتی راسروری داد،که تقدیرش بدست خویش بنوشت.من به حیث یک افغان وانسان که سنگ افتضاح هیچ قومی رابه سینه نمیزنم.وفقط میگویم که یک انسان هستم وافغان.اماحرفم متوجه آن عزیزانیست که همیش ازآدرس قومی صحبت میکند.عزیزانم چرافهیم وضیامسعودراملامت میکنید.چراهرروزیخن ربانی وکرزی وحکمتیاررامیگیرید.چرابه سیاف ومحقق ودوستم دشنام میدهید.چرامیگوییدازانوری شیرزی وملاعمرننگ دارید.وهزاران چرای دیگر....؟آیاتاحال هیچکدام اینهارانشناخته اید؟دربین شمااگرآدم20ساله پیدانمیشودکه ازسالها1371تا1376رابه یادبیاورد بایدبه تاریخ مراجعه کند.اگرتاریخ خوانده نمیتواند پس گوش کنید تامن چشم دیدم رادرآن سالها برای شمابیان کنم:معامله1371جبل السراج(ربانی،مسعود،دوستم ومحقق)به کجامنتهی شد؟(فکرکنیدوجواب دریافت نمائید).بازهم درسال1371معامله حکمتیار،تنی و...؟ ودرسال1372معامله مجددی،حکمتیار،دوستم ومحقق(شورای عالی همامنگی)؟.درسال1375معامله دشمنان خونی یکدیگر(ربانی،حکمتیار،دوستم،مسعود،خلیلی،سیاف)؟؟؟وبازدرپائیز1375زمانیکه طالبان همه راازکابل کشیدند،همین آقایان نبودکه درآطاق کانتینری دهانه ای جنوبی تونل سالنگ جمع شدند آقای دوستم ومحقق وخلیلی ازآقایان ربانی،مسعود،جاویدو...باخربوزه پذیرائی کردند.منکه شخصآ آن لحظات رافراموش نکردم.درآنجاکه سرمابرمن نیزفشارآورده بود ناگهان چیزهای به یادم افتاد.باخودم گفتم آیااین به اصطلاح رهبران ازمثلث شوم ربانی وسیاف ومسعود،اخته کردن سربازان دردشتهای دوشی وکیله گی،بی عزت کردن هزاران دختردرافشارکابل،میخکوب کردن سرافراد،به کوره آتش انداختن،تمرین مرگ هوائی(افرادرابه موشک بستن)و.........چیزی به یاددارند.بازباخودم گفتم بله حتمابه یاددارد.چون 4چیزازیادآدم نمیرود(قرضداری،....،گپ بدوکاربد)امابعدهادیدیم که همه چیزرافراموش کردند.پس کارآقایان جبهه ملی هم یکی ازآن کارهااست.ولی سوال من متوجه توهموطن گرامی است که همیش سنگ این یاآن قوم رابه سینه میزنی.آیاخودت قدرت فکرکردن وانتخاب رانداری؟که دایم منتظرباشی تاسرنوشتت راکه دیگران ازآدرس قومی به معامله بیگیرند؟
اولا سلام دوست عزیز
واقعاکارتون واقعی را که واقعیت را برملاساخته است طراحی کرده اید
چون درین زمان اکثرمردم مثل ایشان گرسنه چوکی وقدرت هستندوهمه مسایل را به عقب گذاشته صرف چوکی مطلب ایشان است اینکه احترام آمرخودراتاهروقت بایدکردولی برعکس نمک حرامی کرده ودرمقام امر خود مبارزه میکنندوحتی .................