صفحه نخست > دیدگاه > نیم نگاهی بر نوشته آقا یا خانم نوری

نیم نگاهی بر نوشته آقا یا خانم نوری

در پاکستان ، افغانها یا در مدارس پاکستانی به یک تروریست و افراطی تبدیل شده و جبرا به جبهات نظامی برای کشتن هموطنان شان و تخریب مکاتب و شفاخانه ها فرستاده میشوند و یا بخاطر داشتن درآمد های مالی از دوستان خارجی و یا مغازه ی که شما هوس نداشتن آنرا در ایران دارید، گروگان گرفته شده و مجبور به پرداخت پول هنگفتی میشوند...
سه شنبه 19 می 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عرض سلام و ادب داریم خدمت نویسنده محترم جوابیه گزارش مهاجرین در ایران. از اینکه گزارش ما را به نقد گرفته اید، سپاس گذاریم و این نشانگر احساس مسوولیت شما در قبال سرنوشت آواره گان افغان میباشد، گرچه در مواردی سوراخ دعا را گم کرده اید. همچنان خدا کند واقعا در ایران بوده باشید نه در کنار قدرتمندی در کابل و آنچه را گفته اید؛ دردی باشد که خود آنرا با تمام وجود احساس کرده باشید تا اینکه دیگران آنرا به شکل مصنوعی در وجود تان تزریق یا القاح کرده باشند. شما تمام برف ملامتی را به بام برادران ایرانی انداخته و برای خود چیزی را نگذاشته اید. اگر سر بر یخن درون میکردید و به تحریک دیگران سوار احساسات کاذب تان نمیشدید؛ بدون تردید در این گزارش عدالت و حقیقت را بدرستی میافتید و هجو و قذف نمیگفتید.

اما چه نیک گفته اند، کاسه ای چینی که صدا میکند خود صفت خود ادا میکند. ما را از اینکه به تعبیر خود تان درد ها و مشکلات افغانها را درست انعکاس نداده ایم، به بیگانه پرستی، تملق و چاپلوسی متهم کرده اید، در این صورت جواب ما خاموشی و سلام است و برای شما از خداوند بزرگ هدایت و بصیرت سالم میخواهیم تا بیش از این اسیر عقل کام بین خویش نشوید.

از اینکه نمیدانم تحصیلات شما تا کجاست و آیا واقعا شما در ایران تشریف دارید و یا مثل ما بیگانه پرست و متملق بیگانه ها هستید؟ نمیتوانیم انگیزه شما را بدرستی درک کنیم چون ما مثل شما از استعداد غیبگویی بهره يی نداریم. اما ایکاش این سواد ناکافی را که خود به آن اقرار کرده اید، هم نمیداشتید تا از خامه تان این کلمات رکیک نقش کاغذ و بی فرهنگی تان آفتابی نمیشد. واقعا شما هم برای خود و هم برای کسانی که به امید باسواد بودن به شما اعتماد میکنند، مایه خجالتی شده اید. زیرا بزرگان توصیه کرده اند که نزد نیمچه ملا و نیمچه داکتر نروید که جز گمراهی و عذاب چیزی نصیب تان نمیشود.

شما از مهاجرین افغان بد دفاع کرده اید و این فرهنگ عمومی در کشور ماست که ترجیح میدهیم هرچه را از جنس تهمت و عقده در بازار وارداتی ما بفروش میرسد، با قیمت بلند بخریم و ارزان بروی هرکه خواستیم حواله کنیم. ما قهر زیاد و زور کم داریم و این باعث میشود که خود پرستی و خود بزرگ بینی یکی از موانع عمده برای دیدن واقعیت ها گردد و ما را به سراب هدایت کند. البته رفتن به سراب؛ ثمره ای جز مردن از فرط تشنگی ندارد .

دوست مهاجر گونه !

شما که در ایران به ناچار تشریف دارید؛ معلومات تان نسبت به تحولات افغانستان یا کم است و یا ناقص. بناا با احساسات تان و با عقده به این گزارش جواب داده اید تا عقل و ادله کافی . فکر میکنید هموطنان شما در داخل و در خانه خود شان آرام بوده و خارجی ها آنها را بالای چشم خود نشانده و خدمت شانرا مانند نوکر میکنند و یا هموطنان مهاجر ما در سایر کشور ها به شمول پاکستان در بهشت بی صاحب بدون مزاحمت لمیده اند؛ اما در عوض؛ شما و عده ای بدبخت دیگردر ایران در کوره های آجر پزی بدنبال لقمه نانی سرگردان اند؟! اگر اینطور است؛ حق باشماست.

مشکل همه ما خوش باوری و نداشتن حافظه تاریخی است چون چشم ما عقل ما شده است. در آن گزارش از وضعیت تاسفبار و غیر قابل تحمل افغانها در اروپا و پاکستان چیز های گفته ایم که متاسفانه توجه شما را جلب نکرده است. در پاکستان ، افغانها یا در مدارس پاکستانی به یک تروریست تبدیل میشوند و جبرا به جبهات نظامی برای کشتن هموطنان شان و تخریب مکاتب و شفاخانه ها فرستاده میشوند و یا بخاطر داشتن درآمد های مالی از دوستان خارجی و یا مغازه که شما هوس نداشتن آنرا در ایران دارید، گروگان گرفته شده و مجبور به پرداخت پول هنگفتی میشوند. ، آیا این مورد را در ایران سراغ دارید؟ البته حساب قاچاقبران انسان که خود افغان بدستان و به رضایت خود برای ورود غیرقانونی میدهد، مجزا است. آیا گزارش کشته شدن دهها هموطن ما را در بین کانتینر ها در پاکستان که در ابتدای گزارش امده ، خواندید؟ کی مسوولیت پیگرد این حادثه را گرفت و نتیجه چه شد؟! اما آیا بازهم پاکستان و غرب و شرق میگوئید و از مقام و آرامی افغانها یاد میکنید؟ بحث ما طویل میشود اگر برای تان بگویم که بعضی این افغانهای ظاهرا مقام ومنصب دار در سایر کشور ها که بنام تکنوکرات و مشاور به افغانستان آمدند، چی بلایی را برسرمردم ما آوردند و چگونه دولت را با مرض فساد اداری و جامعه را با فساد اخلاقی مواجه کردند؟! خدا را شکر که این مرض ساری به همت رهبران مسلمان و دلسوز ایران به شما نرسیده. البته ما افغانهایی آموزش دیده و دلسوز در کشور های مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران هم داریم که فعلا افتخار کشور شان بوده و در خدمت مردم و آبادی کشور شان قرار دارند .

دوست اسلام شناس:

شما از اسلام واز مسوولیت های کشورهای اسلامی در قبال مهاجرین زیاد یاد کرده و ظاهرا نشان داده اید که معلوماتی هم در زمینه دارید ؟ ما به دانش شما گرچه غبطه میخوریم اما جهت معلومات تان میخواهم بگوئیم اینکه:

1- در اسلام جزای احسان جز احسان نیست ( سوره الرحمن) شما با وجودی که از دست دیو جنگ در امانید و در امنیت فزیکی و سلامت فکری بهتری نسبت به هموطنان مقیم تان در افغانستان قرار دارید، اما سراسر شکار عقده وارداتی و کج فهمی تحمیلی بوده و از خط عدالت خارج شده اید. آیا همینست پاداش شما به احسان برادران ایرانی. شما اگر در تاجکستان شکار اوباشان ( ُبقه ها ) شوید و نزد پولیس از اخاذی و زور گیری آنها شکایت کنید، چیزی جز چند دشنام و توهین در کف نمی یافتید. بدون تردید آنوقت شکر نعمت کرده و تفاوت آشکار میان رهبران مسلمان ؛ تکنوکرات و سیکولر را مشاهده میکردید.

البته حق همیشه عیان است اما طایفه ای بی بصر میباشند. موارد مطروحه در نقد شما یک رشته شایعات و نارضایتی همان اشرار و اوباشانی است که وقتی زنده گی به سبک خود را در ایران تنگ میابند و دل شان از مقامات سختگیر ایرانی به اصطلاح داغون میباشد، بین مردم گردش و زمزمه میشود. ما همه خبرنگاران را دعوت کرده ایم که خود را تکلیف داده و واقعیتهای زنده گی مهاجران را در هر جای دنیا به شمول ایران پیگیری و به رشته تحریر بیاورند و در قضاوت شان خدا را حاضر بدانند. آیا خداوند(ج) نفرموده که در روی زمین بعد از اصلاح آن فساد نکنید.؟!

در سفرنامه ای که بزودی به نشرمیرسد؛ خواهید دید که بعضی ما وشما چقدر کج فهم هستیم. ما از اردوگاه سفید سنگ و مهمانپذیر تربت جام گزارش مفصل داریم و وقتی زنده گی آواره گان را در آنجا با همنوعان شان در زیر سایه حمایت دولت انتخابی و جامعه بین المللی در افغانستان مقایسه میکنیم، واقعا از ناشکری کسانی مثل شما آب میشویم. البته تکرار میکنیم که زنده گی در مهاجرت خالی از مشکلات و کمبودی ها ناشی از تطابق با محیط جدید و دوری از خانواده و دیار نیست و افراد رذیل و بی بندو بار در هر جا سراغ میگردند، اما آیا اسلام اطاعت از اوالامر را مساوی به اطاعت از خدا و رسولش نگفته است؟ شما چقدر به قوانین ایران خود را متعهد دانسته و از پرداختن به منکرات دوری کرده اید؛. اگرکسی را مانند مهمان هم پذیرایی کنند، آیا نباید تابع قواعد خاص صاحب خانه بود؟ آیا مهمان حق دارد حتی در خانه خواب آنها بدون اجازه داخل شود و یا غذا را طوری که میخواهد پخته و سرویس کند؟! خیر. درست است که اسلام مرز ندارد اما آیا مسلمانان در سوره حجرات از داخل شدن به خانه غیر از خود تا وقتی اجازه صاحب خانه نباشد، برحذر گردانیده نشده اند ؟ حفظ حدود یک اصل است.

قوانین ایران؛ ازدواج شهروندانش با افغانها را به دلیل مسلمان بودن منع نکرده صرف برای آن میکانیزمی را آماده کرده تا بتوانند آمار درست برای برنامه ریزی داشته و نیروی انسانی شانرا بهتر و موثر تر سامان دهی کنند. گوش ما و شما با ارقام گیری و چشم ما از دیدن دولت های مسوول کر و کور است و اصلا انتظار نداریم دولتی خاطر فردای ما را داشته باشد.

شما از بیمارستان ها و از پرداخت هزینه هنگفت تراز تدوای ایرانی ها صحبت کرده اید وما این خبر را از دهان سایر افغانها نیز شنیده بودیم و برای این منظور طبق ارشاد شما بدون هماهنگی مسوولان سری زدیم به شفاخانه ها. اما مشکل اینست که در بعضی شفاخانه ها ایرانی ها کتابچه بیمه و یا بهداشتی دارند و فقط همان طبقه مردم از این امتیازات بهره مند هستند. مثل شما دوستان دیگر هیچکدام خود شاهد و شکار این بی عدالتی و یا صحنه نبوده اند فقط همه میگفتند که شنیده اند، اما شنیدن کی بود مانند دیدن.

از تصاویری که شما منحیث مصداق گفته های خود استفاده برده اید، نشان میدهد که شما زحمت کشی برای افغانها را در ایران جهت معیشت حلال ننگ و ظلم میدانید، اما مزدوی برای هیچ را افتخار میدانید. آیا فکر کرده اید که این افراد اگر افغانستان میبودند، چه وضعیت و سرنوشتی میداشتند؟ آیا همه وزیر، والی و قوماندان میبودند؟! نه. تا هنوز دسترخوان اکثر شهروندان افغان خالی و شکم شان از این همه دالر ها گرسنه است. ما حیات آباد پاکستان را نیز آباد کرده ایم اما چند تای آن از افغانهاست؟ ما میدانیم دیگران را چگونه آباد کنیم و یا چگونه بمیریم تا دیگران زنده بمانند اما مرد آبادی و سازنده گی نیستیم به همین دلیل همواره دستاورد های انقلاب و قربانی ما برای آزادی ؛ پایمال اختلافات و بی کفایتی رهبران ما میشود و مردم بعد از هر پیروزی ؛ با دستان خالی و شکم گرسنه به استقبال فردای شان رفته اند.

ایا هزاران خیمه ( چادر ) مهاجرین داخلی را در شهر کابل و در چند صد متری کاخ ریاست جمهوری ندیده اید ؟ اما حتما شنیده اید که دهها خانواده افغان بخاطر گرسنگی و بیکاری ؛ نبود خدمات اولیه و سردی هوا حاضر شده اند تا اولاد های شانرا به قیمت چند سیر آرد و یا چوب به فروش برسانند تا سایر اعضای خانواده را از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهند. آیا اخبار تکان دهند تجاوز جنسی به دختران یک و نیم ساله تا دو چهار و هفت را نشنیده اید؟ آیا وجدان شما را اخبار مربوط به ادامه نسل کشی و کشتار صد ها افغان بیچاره به شمول اطفال و زنان بی دفاع در ولسوالی بالا بلوک ولایات فراه، شیندند هرات، لغمان، جلال اباد ، کاپیسا و ارزگان هیچگاهی تکان داده است؟ آیا فراموش کرده اید هموطنان شما در زندانهای خارجی ها در داخل کشور به انواع شکنجه ها محکوم بوده و به مقدسات دینی به علاوه کرامت انسانی آنها توهین میشوند که حتی صدای سازمانهای وابسته به خود غرب را به هوا بلند کرده است.

شما برای دفاع از خود تان در سرزمین پدری تان چه کرده اید که مشتی از عقده و زیاده خواهی را بروی مسوولان ایران حواله میکند؟ آیا اینست پاداش احسان. الحمد الله ناموس و جان افغانها در ایران حفظ است؛ فقط زیاده خواهی و وسوسه های شیطانی شما را نمیگذارد شکر این نعمت کنید. آیا پرداخت هزینه زیاد در بیمارستان درد آور است یا این حوادث تلخ که ذکر آن مو در بدن راست میکند؟! از خواب برخیزید و عینک بی خبری و شاید هم تعصب را از چشم تان دور کنید. بیائید کاری کنیم تا سیه رو شود هر که دروغ و فریبکاری میکند.

شما مسوولان ایران را به تکلیف های شرعی شان دعوت میکند، خوب است؛ اما آیا روزی در افغانستان نزد والی، ولسوال و قوماندان امنیه برای احقاق حقوق تان رفته توانسته اید؟ نتیجه چه بوده و اجرات آنها با اجرات پولیس ایران چقدر فرق داشته است؟ آیا میدانید که چه تعداد مامور پولیس و سارنوال ( دادستان ) به جرم آزار ، حق تلفی ؛ اخاذی و تجاوز جنسی در زندان ها بسر میبرند؟ شاید فقط چند نفر بی واسطه ؛ در حالیکه هزاران خانواده از ولایات شان به دلیل موجودیت این ماموران فاسد و بی کفایت مجبور به کوچ کشی به کابل و ولایات امن شده اند؟

روزنامه چراغ افتخار دارد که همیشه علمبردار حقوق مهاجرین افغان بوده و موضعگیری های انسانی و عقلانی آنرا شما در سایت مربوطه آن میتوانید بخوانید. ما همواره از اینکه دولت با مهاجرین مانند دست شکسته و تبعید شده گان رفتار میکند و متاسفانه علاقه يی به بازگشت و برنامه ای برای ایجاد فرصت های کاری به دلیل کمبود بودیجه ندارد، اما برای پذیرایی چند مهاجر پاکستانی و یا تدویر جرگه امن منطقوی منابع کافی پولی دارد و میلیونها دالر حق همین مهاجرین را صرف برنامه های سیاسی و قومی خود میکند، انتقاد کرده و از ادامه بی توجهی نسبت به سرنوشت مهاجران هشدار داده است. اخیرا کمیسون انتخابات حتی آواره گان افغان در ایران و پاکستان را از حق مشروع شان یعنی نامزد شدن و نامزد کردن محروم کرده است.

شما از سهم افغانها در آبادی ایران گفته اید. ما میگوئیم که درست است که افغانها کار های شاقه را در سراسر دنیا میکنند و ما این مطلب را در این گزارش هم گفته ایم اما توجه شما را به چند نکته جلب میکنیم:

1. آیا دستاور های ایرانیان در عرصه های دیگر از جمله دانش هستوی و فضایی و خود کفایی هم افتخار افغانهاست. فکر میکنید اگرما نبودیم ایرانیان بلند منزل نمیداشتند؟ بیایید با زمینه سازی عودت مهاجرین به وطن؛ دست افغانها را از کار شاقه بگیریم تا ببینیم ایرانی ها برای بازسازی و ترقی شان چکار خواهند کرد!
2. آیا اکثریت افغانهای مقیم ایران مهارت های مسلکی غیر از این داشتند؟ مثلاً چند داکتر، مهندس، متخصص زراعت و ... به ایران آمده بودند؟ آنها ترجیح داده بودند اروپا و امریکا بروند و در کنار شما نباشند.
3. چرا افغانستان با وجود سرازیر شدن این همه میلیارد ها دالر همچنان ویرانه باقی مانده و ظرفیت جذب فرزندان زحمتکش خود از کشور های همسایه را ندارد تا بجای ایران و پاکستان ، وطن و خانه خود را آباد کنند؟

برادر! بیا خداوند بصیر را حاضر دانسته وخود را گول نزنیم . نه تنها ایران بلکه پاکستان را نیز افغانهای شاقه کار، آباد کرده اما خود مانند جغد در ویرانه ها زنده گی دارد. اکثریت افغانهای مهاجر در ایران از دهات و مناطقی بود که کسب و کار اکثریت را دهقانی ، باغبانی و مزدورکاری آنهم به شکل کلاسیک و غیر فنی آن بود. وقتی این سیل آواره ی بدون مهارت های مسلکی و دانش ضروری به ایران آمدند، شما توقع داشتید چه کار میکردند؟! اگر ما مرد آبادی هستیم، پس این وطن ویرانه را کی ویرانه میکند؟ چرا این شمع در خانه افغانها روشن نیست اما مسجد همسایه را روشن میکند؟ کی مقصر است که از این ظرفیتها استفاده نمیکند؟! و چرا های دیگر. بلی درد ما از خود ماست اما گلایه ما ازهمسایه.

برای معلومات مزید شما باید بگویم در حال حاضر هزاران کارگر ساختمانی و خدماتی پاکستانی، هندی، بنگله دیشی، ترکی، فلپینی و حتی نیپالی در کابل و شهر های دیگر به کار های پردرآمد توسط کار فرمایان افغان و غیر افغان استخدام شده اند، شما چرا یخن آنها را نمیگیرید که لقمه ی دهان افغانها را به دهان دیگران ندهند؟! روزنامه چراغ قبلا اینکار را با مسوولیت کرده است. اما کارفرمایان افغان میگویند که مهارت کارگران افغانی پائین بوده و با توجه به رقابت بازار آزاد استخدام آنها صرفه نمیکند. دولت افغانستان مداخله نمیکند زیرا بانک جهانی آنرا اجازه مداخله در بازار نمیدهد و خودش نیز همت اینکار را ندارد. اما شما گلایه دارید که چرا افغانها در کوره های خشت پذی ( آجر پزی ) کار میکنند. وقتی بجای گرفتن حق در خانه خود ما فرصت های شغلی را از کارگران ایرانی میگریم ؛ حق اعتراض با کیست؟ بناا از این و هزاران ناگفته دیگر هرقدر بگوئیم به آن می ماند که تف خود را بالا بیندازیم، بهتر است واقع بین باشیم و آنقدر عقده مند نباشیم که از عدالت دور شویم. آیا میشود یکدیگر را در خارج از مرز ها دوست بداریم مگر در داخل خون یگدیگر را بریزیم و دعوا کنیم وطن دوست هستیم. ما حقیقت را از شخصیت ها دوست تر داشته باشیم .

اگر فکر مسموم باشد و یا چنانچه قران فرموده بر چشم ها، قلب و گوش ها مهر زده شده باشد، انسان نه تنها طی چند روز بلکه در طول عمر نمیتواند حقیقت را ببیند و درک کند. شما را این امر شوکه ندهد اما اگر چشم عقل با کاهگل تعصب و بی خبری پوشانیده شد، دگر هیچگاه نور حقیقت فرصت نور افگنی در اعماق آنجا نمی یابد و انسان نمیتواند چهره واقعی واقعیت و حقیقت را ببیند.

ما و شما مصداق همان مثل معروف هستیم که گفته اند، فلانی را در ده( قریه ) جای نمیدادند اما میخواست اسپ خود را در خانه ملک یا خان بسته کند. و لعنت خدا بر دروغگویان و ظالمان باد.

پاسخی به گزارش غیرواقعی روزنامه چراغ از زندگی مهاجرین افغان در ایران

شما چطور توانسته اید همه کاسه کوزه ها را بر سر مهاجرین مظلوم بشکنید؟ و از ظلم های که در طول این سالها بر افغان ها شده حتی اشاره ای هم نکرد ه اید.

شنبه 16 مه 2009, نويسنده: حامد نوری

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به همه سلام!
    ایا این روزنامه چراغ از دولت ایران است و یا خیر؟
    دلسوزی دولت ایران این که وسایل کشتار مردم ما را با طالبان ارسال می دارد.
    ایا روزنامه چراغ از خروج اجباری مهاجهرین در سالها گذشته اگاهی دارند و اگر دارند از دلسوزی ایرانیها فریبناک در قبال مهاجهرین افغان ایا همان کشتار مهاجرین توسط ایرانی ها بزدل را به یاد دارید؟
    اما میرهزار اکنون ان اعتباری که در نزد روشنفکران داشت انرا از دست داده و در حال سقوط است این میرهزار که روزی شخص خودم به موصوف نهایت احترام داشتم این همه چیز از بین رفته و این سایت میرهزار به میدان فعالیتهای سیاسی شورا نظار و اخوندها ایرانی تبدیل شده است.به روزنامه چراغ باید گفت که شمایان نوکران ایرانی و نوکران پاکستانی هر دو در وجود یک دولت مردمی روزی از طرف مردم قهرمان افغانستان به محاکمه گشانیده خواهند شد.
    ایران در طول تاریخ هرگز برادر ما نبوده و نیست و غرامت جنگی را از ایران مردم ما خواهان بوده اند.
    جلال ابادی

  • اقای نویسنده سلام, شما این درد را زمانی احساس خواهی کرد که بدست سربازان ایرری بیفتی که بدون کدام گناهی بدستور رئیسانش یا بخواست خودش هروقت یا هر لحظه که دلش خواست با سر پوتین اش بزند بدر کونت و بگوید که افغانی چطور و چنان....خواهر و مادرت... مسلمان هستی یا سنی.... و داخیل تایر موطرت کنه و از بالای کوه پرتت کنه بطرف پائین و وقتی که ببردت در اردوگاه سفید سنگ جائیکه بقول خودشان خدا وجود نداره و جائیکه روزنامه ی چراغ می خواهد در اینده ی نزدیک از انجا گذارش تهیه کند, بازهم اردوگاه سنگ سفید جائیکه در انجا از صبح تا شب باشکم گرسنه ده سرت کارخانه بسازه و شب بعد ازکار شکمت را با لگد و سیلی پر کند...انوقت می فهمی که ایران یعنی که و مسلمان یعنی چه!!!!

  • استدلال روزنامه چراغ در دفاع از حاکمیت آخندهای ایران و ادارات گوناگون اطلاعاتی آن که تحت پوشش شعب مربوط به تنظیم امور مهاجرین افغان فعالیت و به تحقیر، توهین واخاذی از مهاجرین هموطن مصروف اند پرده برداشته و ثابت میسازد که ستون پنجم سپاه پاسداران اکنون به مرحله رسیده است که بیدون لفافه از جنایات که بر علیه مهاجرین افغان صورت میگرد، گروه مدافع منافع رژیم را در داخل کشور ایجاد نموده است. آنچه در استدلال روز نامه "چراغ" که بهتر است چند حرف ش.ی.ط.ا و ن را به حیث پسوند به اسم آن اضافه نمود تا اسم بامسمی شود، بیشتر جالب میباشد، عبارت از این است که ، نویسنده محترم در استدلال به عو ض ده از درخت ها گز کرده و خواسته است تا ذهن خوانندگان را از اصل مطلب به زندگی فلاکتبار مهاجرین در پاکستان یا شریک و همدست دیگر آخوندهای ایران معطوف نماید و این دیگر نیرنگی در نیرنگ است.
    متصدیان محترم روزنامه "چراغ"!
    جنایات دولت اسلامی پاکستان همانند متحد دیگر آن یعنی ایران اسلامی، در ویرانی وطن ما آن چنان هویدا و روشن است که ضرورت به توضیح اضافی شما ندارد و نه کس جرأت آنرا دارد که مانند شما در دفاع از پاکستان و یا ادارات اطلاعاتی آن براید، سوختاندن کابل و کشتن بیش از شصت هزار کابلی و تعمیل سیاست «زمین سوخته»، نتیجه جنایات مشترک ایران و پاکستان و بصورت مشخص ادارات اطلاعاتی آن ها است و اینکه یک روز نامه در قلب کشور یعنی کابل ویران در دفاع از جنایات دولت ایران در مقابل مجموع افغانان و بصورت مشخص در مقابل مهاجرین بیچاره، بی وسیله و بی پناه افغان در ایران با چنان جملات و کلمات می براید موضوع دیگر است.
    باید علاوه کرد که اگر مشتی معدود از مهاجران که از امتیازات بیحد و حصر در نتیجه ضد و بند با ادارات ایرانی برخوردار اند در تایید و تصدیق نوشته روزنامه چراغ برآیند، در مقابل ملیونها هموطن مهاجر دیگر که امکانات نشر درد های خودرا ندارند، با خدای خود راز دل خواهند نمود و هزاران لعنت را نثار دروغگویان و حامی ظالمان و نوکر بیگانگان و آنانکه که در مقابل پول حق و حقیقت را میفروشند، خواهند نمود.
    برای پی بردن به مصبیت مسلط بر مهاجران افغان در ایران لطفاً به آدرس ذیل مراجعه نمایید تا بدانید که روزنامه چراغ حق بجانب است و یا محترم نوری:
    http://www.vatandar.com/web/ke...

  • نوشته این دوست ایران پرست به حدی مضحک است که آدم به شک می افتد از افغان بودن آن .ازاین نوع بی وجدان ها زیاد داریم ، حکومت فاسد آخوندی نوکر زیاد تربیت کرده است ، عده ای بنام شیعه گری به نفع ایران قلم می زند و عده دیگر بنام همزبانی و نژاد موهومی آریایی ! این ها در حقیقت به یک نهوی حامی ای منافع حکومت امام زمانی در افغانستان است .

  • افسوس ، افسوس ، و صدافسوس

    افسوس که مبلغین ایرانی ها یک افغانی هستند .
    وقتی در سایت های دیگر ادیان خصوصن عیسویت بروی از این گونه التماس ها برای اختیار کردن دین شان برایت نوشته و گاه مانند سایت " محبت " برایت با صدا و تصویر نشر می کنند و با التماس می خواهند که دین عیسا مسیح را انتخاب کنید .
    امروز نوکران حوزه علمیه قم دست به چنین التماس ها میزنند .

    مگر نویسنده محترم که گه گاه به سواد خود فخر کرده و دیگران را " نیمچه باسواد و نیمچه داکتر " خوانده اید . اگر سواد شما تا اندازه نیست که از گذشته بیش از سه دهه احوال مهاجرین افغان مقیم ایران را مطالعه می کردید . ولی کوشش کنید که حدعقل نظرات هموطنان تان را در زیر نوشته تان بخوانید .
    ایا همه این ها به گفته شما عقده ی هستند و غیراز ایران دیگر جا ها را ندیده اند .

    به این ادرس رفته احوال مردت را از ایرانی ها بگیرید و بخوانید که به ما افغان ها چی گفته اند . ما در ایران نه حق زنده گی کردن را داریم و نه حق زنده بودن را و حتی به یک مهاجر افغان حق انسانیت را هم ازش گرفته اند .
    http://www.isna.ir/ISNA/NewsVi...

    من خودم شخصن مدت پنج سال در ایران بودم و مدت چهار سال در پاکستان . من در ایران مانند یک زندانی بودم تا یک فرد ازاد ولی در پاکستان حس مهاجرت که چی حتی احساس می کردم در کشور خودم هستم . یا شما جهان ندیده و یا بیخبر از همه جا و همه کس هستید و یا ما گذشته ی نداشته ایم .

    در اخیر عزیز دل برادر که دیگران راحتی حق حیثیت هم نداده اید و تا توانسته اید تاخته اید من میشرمم که شما را برادر خطاب کنم چون شما از حس برادری و وطن دوستی و حتی مسلمانی خارج شده اید یک گفته از من هم بشنو .

    در اول کوشش کن که خودت ازاد باشی و نوکر کسی نباشی به گفته ما افغان ها " یا مرد باش یا نوکر مرد " ولی میبینم که شما نه خود مرد بوده و نه نوکری یک مرد را می کنید ( که ایران باشد )

    باز هم امید که از نامردان دست مزد بخور نمیری بدست بیاوری

    و اگر نداند بنظر من بیا همراه من کار کنی بهتر است . تا نوکر ایران باشی .

    مواردی که میتوانم به شما رسیدگی کنم .

    1 : صبح : نان خانگی با چای شیرین
    2 : یک جوره لباس پیراهن تنبان افغانی
    3 : یک جوره چپلی و...
    4 : شوربای کچالو با سه قابه پیاز

    نان شب معلوم نیست که چی است چون هردوی ما به محافل های عروسی میرویم

    • بادرود:
      سیاست های نادرست دولت ایران در مورد پناهندگان افغانستانی را باید محکوم کرد وما شاهد هستیم که روشنفکران اگاه ایرانی نیز ان سیاستها را محکوم کرده اند.این اقدامات نادرست اخوندهای حاکم ایران زمینه را برای اوغانهای قبیله پرست مانند جلال ابادی وسایر فرزندان محمد گل مهمند اماده میسازد تا انها دشمنی خودرا با ایران وفارسی زبانان دنیا در پوشش دفاع از پناهندگان اوغانستانی به پیش ببرند.نزدیکی فرهنگی مردمان ما روند اوغانیزه کردن خراسان را به چالش مواجه میکند.این اوغانهای شوونیست با هر انچه نشان از ایران و زبان فارسی دارد کینه میورزند.تاسو زیر شی! همین ایرانیها بودند که بابا های ونیکه های اوغانها را در دامن خود پرورش دادند تا خوراسان را بدست اورند.دربار نادر افشار پادشاه ایران پرورشگاه احمد خان نبود؟ بگذریم.هرچند میدانم که فاشیستها نوکر ایران وجاسوس ایران بودن را نثار ما هم خواهند کرد!راستی سند اشکاری در این پیام وجود دارد که خود جاسوس بودن را نشان میدهد.وان اینکه پناهندگان افغان یا اوغان خوانده نشده بلکه -از سر اجبار -افغانستانی خوانده شده اند.از این بالا تر چه خیانتی میتواند وجود داشته باشد!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس