
محمد یونس قانونی و قمار عاشقانه قدرت
نويسنده: احمد اميرزاده
محمد یونس قانونی که بعد از مرگ احمد شاه مسعود هوای سروری در سر داشت، به زودی متوجه شد که رقبای سرسختی چون مارشال قسیم فهیم در مقابل خود دارد. از سویی قانونی از حضور برادران مسعود احساس خطر می کرد و از اینکه آنها داعیه جانشینی برادر را سر دهند هراسی عجیب داشت. بدین ترتیب در ابتدا با آقای فهیم ائتلاف کرد و تلاش نمود برادران مسعود را بی مقدار نماید. ائتلاف فهیم-قانونی از جلسه بن شروع شد و با تقسیم قدرت بین گروه سه نفری خود یعنی داکتر عبدالله، مارشال فهیم و قانونی عملاً برادران مسعود را منزوی ساخت. احمد ولی مسعود که خود را مستحق رهبری می دانست به آهستگی سعی نمود راه سیاست را در پیش گیرد.
نهضت ملی که بوسیله ی احمد ولی مسعود تاسیس شده بود در آخرین لحظات با کودتای فهیم-قانونی مواجه شد و این دو مرد مقتدر که امکانات و نفوذ به مراتب بیشتری نسبت به برادران مسعود داشتند توانستند ابتکار عمل و رهبری را در نهضت ملی به دست گیرند. احمد ولی از این شکست درمانده شد و بنیاد احمد شاه مسعود را ساخت. پولهای دوران جهاد از یک سو و درآمد سفارت افغانستان در لندن از سوی دیگر بنیاد احمد شاه مسعود را به پا ایستاد نمود. ولی از آنجا که شیوه ی مدیریت این بنیاد بسیار ناکارآمد بود هرگز نتوانست به یک سازمان موثر بدل شود. احمد ولی مسعود که نتوانست بین آرزوها و توانایی هایش ارتباط منطقی برقرار نماید، ناچار شد میدان بازی را به رقیب خود محمد یونس قانونی واگذار نماید. در حالی که احمد ولی خود را به بنیاد احمد شاه مسعود مصروف ساخته بود شاهین بخت بر سر برادر گمنامش که حتی از ایجاد بنیاد هم ناتوان بود نشست و یک شبه به پاس شهرت و اعتبار برادر شهیدش و دامادی استاد ربانی تبدیل به معاون اول رییس جمهور کرزی که خود را برای ریاست جمهوری کاندید نموده بود، شد. آقای احمد ولی به سختی متردد بود که از برادر حمایت نماید یا از محمد یونس قانونی که داعیه رهبری غیر پشتونهای افغانستان را سر می دهد. رایزنی های بسیاری صورت گرفت و آقای احمد ولی همچنان راه گم کرده و سرگردان ماند. سرگردانی احمد ولی تا زمانی ادامه داشت که نتایج انتخابات پیروزی کرزی و شکست قانونی را اعلام نمود.
اما مارشال قسیم فهیم که مقتدر ترین عضو گروپ بود به خاطر اشتباهات و قسماً به خاطر پلانهای سیاسی رفیق خود یونس قانونی از میدان سیاست فعال کشور حذف گردید. آقای قانونی که ظاهراً زعامت مارشال فهیم را پذیرفته بود اما در خفا علیه وی تبلیغ می کرد و سعی می نمود مارشال فهیم را به عنوان عامل شکست شورای نظار معرفی نماید. این موضع آقای قانونی و تلاشهای وی برای تخریب مارشال فهیم و برادران احمد شاه مسعود به ضعف پیشرونده ی قدرت مارشال انجامید و وی را به شدت از درون آسیب پذیر ساخت. آقای کرزی که فرصت را مناسب یافت با یک حرکت ناگهانی مارشال فهیم را برای همیشه از قدرت حذف کرد. مارشال در انتخابات ریاست جمهوری جوانمردی نمود و با نادیده گرفتن گذشته وی از او حمایت نمود. اما یونس قانونی نتوانست از ملیونها دالری که برای موفقیتش مصرف نموده بود سودی ببرد، و ناکام گردید.
داکتر عبدالله که سعی داشت از دو کارت تاجیک و پشتون بودنش همزمان استفاده نماید، توانست بدون زحمت بهترین قسمت دست آوردهای جهاد را نصیب شود. داکتر عبدالله خود را از تیم سه نفره جدا ساخت و سعی کرد اکت تکنوکراسی را تمرین کند، در روز تاسیس پارلمان در کنار اعلی حضرت در حالیکه بازوی اعلی حضرت را گرفته بود سعی می کرد نشان دهد اگر لازم باشد حاضر است برای باقی ماندن در کابینه هر کاری انجام دهد که البته نتیجه نداد واو نیز از سکوی قدرت باد آورده سرنگون شد. قانونی سقوط عبدالله را موهبت الهی دانست و سعی کرد رهبری شورای نظار را بدست آورد. بدین جهت حوزه ی مانور سیاسی خود را گسترده ساخت و با پهن نمودن دامهای بسیار سعی نمود در چندین جبهه داخلی و خارجی از آدرس جبهه ی متحد تمام منافغ را نصیب خود کند. قانونی که رقبای داخلی خود را یکی پس از دیگری برداشت رو به سوی ایران و روسیه آورد و با وعدهای کلان روس ها و ایرانی ها مواجه شد. او نیز که در آب خورن از کوزه ی سازمان های استخباراتی ید طولا داشت وعده های دوستان را به فال نیک گرفت و بدین ترتیب هسته های جبهه جدید متکی به روسیه و ایران به رهبری محمد یونس قانونی پایه گذاری شد. محمد یونس قانونی رقبای پیشین خود را متقاعد ساخت تا ابتکار عمل را به او بسپارند تا او کار را یکسره کند.
محمد یونس قانونی در داخل، ائتلافهای چند جانبه ی جدیدی را سازمان دهی کرد که به هدف حذف رقبای احتمالی طراحی شده بود. ماهیت استراتژی آقای قانونی براین تیوری استوار بود که او باید ابتدا جنگ را در خانه و سپس در قوم خود ببرد، در گام بعدی همه چیز به کامش خواهد بود. قانونی که با چند حرکت ماهرانه توانسته بود داکتر عبدالله، مارشال فهیم، برادران مسعود و سایر رقبای داخلی خود را پشت سر بگذارد، به سراغ چهره های دردسر ساز دیگری رفت که جای قانونی را در درون ساختار اجتماعی افغانستان می توانستند تنگ بسازند. اولین چهره سید مخدوم رهین بود که در نتیجه ی ائتلاف اعلام نشده ی جمعیت اسلامی و حزب اسلامی حذف شد و جای خود را به نماینده ی تندروی حزب اسلامی آقای خرم داد که در عین حال که به اجرای برنامه های ویژه ی حزبی خود می پردازد احترام خاصی هم به آقای قانونی قایل است که در آوردنش سعی بلیغ نمود. این بازی آقای قانونی در پارلمان کشور بیش از همه خود را به نمایش گذاشت. آقای قانونی با استفاده از موقعیت خود در پارلمان سعی نمود ضرار احمد مقبل را نیز ناکام نماید. تلاشهایش با مقاومت مردم شمالی روبرو شد و یونس قانونی از این آزمون ناکام و شرمنده برآمد. تلاش دیگر آقای قانونی برای ناکامی رنگین دادفر سپنتا نیز به شکست انجامید. در عین حال قانونی سعی نمود استاد عطا را از شمال افغانستان حذف نماید و جای وی را به نزدیکان خود بدهد اما این پلان قانونی نیز در نطفه خنثی شد. استاد عطا بیش از آن از چالهای قانونی اگاه بود که قانونی بتواند او را بازی دهد و یا با معامله گری حذف نماید.
هر چند یونس قانونی نتوانست رهبری را در حزب تازه تشکیل شده جبهه ملی بدست گیرد، اما تلاش کرد با برقراری رابطه با منابع سیاسی و مالی حزب یعنی روسیه و ایران ابتکار عمل را در منبع از آن خود سازد. سفر قانونی به روسیه نقطه ی عطف بازی سیاسی آقای قانونی محسوب می شود. آقای قانونی در ملاقات خصوصی خود با ریس شورای امنیت ملی روسیه و اعضای کا گ ب سعی می نماید خود را به عنوان مرد مقتدر جبهه ی ملی نشان دهد و بدین ترتیب آنان را متقاعد سازد که او نقش اساسی و تعیین کننده را در تصمیم گیری های داخلی جبهه ی ملی به عهده دارد. این در حالی است که مصاحبه ی اخیر سخنگوی جبهه ی ملی آقای مصطفی کاظمی درباب نقش عمده و حیاتی روسیه در منطقه تلاش آشکار آقای کاظمی را برای اثبات حسن نیت وی نسبت به روسیه نشان می دهد. بدین ترتیب آقای کاظمی سعی می نماید خود را در محور تصمیم گیری جبهه ملی حفظ نماید. اما واقعیت این است که نزدیکی آقای قانونی به روسیه بسیار بیشتر از آن است که آقای کاظمی بتواند آن را متزلزل سازد.
با توجه به پیشینه ی سیاسی آقای قانونی و شیوه ی مرموز سیاست گری وی می توان حدس زد که او خود را برای ریاست جمهوری دور بعدی آماده می نماید. اما با توجه به این واقعیت که یونس قانونی هرچند در معامله و زد و بندهای خاص دست بالا دارد اما از مهارت کافی برای بررسی عمیق قضایا و برنامه ریزی دقیق اهدافش ناتوان است. یونس قانونی مسیر دردناکی در پیش دارد چرا که از یک سو با موج مخالفین داخلی خود، دشمنانی که خود برایش بوجود آوده است، مواجه خواهد شد و از جانب دیگر موتلفین فعلی اش یعنی آقای فاروق وردک و حزب اسلامی مصمم به حمایت از او نخواهند بود و پروژه ی شخصی خود را دارند که احتمالاً رییس جمهور کرزی نیز در آن شامل نخواهد بود. آقای وردک با امکانات دولتی ظاهراً برای آقای کرزی کمپاین می نماید در حالی که تصور می شود در آخرین لحظه از آقای کرزی عبور نماید و خود را به عنوان کاندید معرفی کند. این احتمال هر چند الزاماً حتمی نیست ولی بسیار محتمل است. در این صورت مسایل افغانستان بسیار پیچیده تر و حساس تر خواهد شد. چیزی که می تواند برای افغانستان بسیار خطرناک باشد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریداو بیادر حالا که همه شان یکجا شدند در بدن تان لرزه پیدا شده چطو.
قانونی ریاست جمهوری را د خواب هم نخواهد دید چون مردم شمالی، مزار، بدخشان و هرات را خفه ساخته فقط پنجشیر را دارد که فکر نمی کنم بتواند او را رئیس جمهور یا کدام چیز دگه بسازد.فاروق وردک و کریم خرم صد تا مثل قانونی را بازی می دهد. قانونی یک احمق است.
همی داکتر عبدالله که خودش را هوشیار داره چرا ای قسم کارای بی عقلی می کنه. اشرف غنی یک قوم پرست صد آتشه است پس عبدالله که خود را طرفدار مردم خودش داشت چرا با او اتحاد کده. پس این همه جهاد ما مردم چی شد. ما بسیار اشتباه کردم که دنبال ای ادما رفتم.
آمر صاحب از اول می فهمید که قانونی معامله گر است به خاطر همی او را هیچ چیز مهم نداد.
نوشته آقای احمد امیر زاده را میتوان یک دسیسه سازمان سیا دانست که برای حفظ دولت دست نشانده آقای کرزی ( که حالا بجای کلاه قره قل و چپن، لنگی پشتونی میزند و بجای دری بزبان پشتو صحبت میکند) تلاش بیمورد دارد که متاسفانه آقای محقق هم ( که کرزی با بی حرمتی از کابینه بیرونش کرد) در ین بازی شامل است. متا سفانه مولف در صورتیکه نام ایشان مستعار نباشد نمیداند که وی آینده هم دارد. کسیکه مقالات ونوشته هایش روی دروغ و ریا کاری استوار باشد باید بداند که در اخیر شخص خود وی مسخره عام وخاص میشود. ضرب المثل کابلی ما میگوید: "تف را که بالا اندازی بالاخره بروی خودت پاهین میفتد". گفتار ایشان سفسته است و با واقعیات عینی که ما شاهد هستیم مطابقت ندارد. آقای محترم قانونی در مورد شخصیت برنا وتوانای خویش و در مورد عملکرد های وطنپرستانه اش ضرورت ندارد از خود دفاع کند. این کار را هزاران هزار شاهد عینی ادا میکند، خاصتا شاهدان که در روزگاران سخت در سنگرها بر علیه پاکستان، القاعده و طالبان مبارزه میکردند و فاتح بدر آمدند. من در سال 2001 چندی قبل از شهادت مسعود قهرمان از دیار دور افتخار آنرا داشتم که از سنگرهای شمالی و تخار دیدن کنم که در تیررس توپخانه طالبان قرار داشت. فکر میکردیم که هر شب خط شمالی یا تخار سقوط خواهد کرد. اما چنین نشد. چرا؟ چرا که مسعود قهرمان و یارانش و قومندانانش تنها نبودند بلکه ملت با ایشان بود. صرف همین یعنی در کنار مردم بودن ومردم را با خود داشتن هنر و طلسم موفقیت بر ضد اهریمنان بود. خیلی جای تاسف است که مبارزین برحق که روزگاران سختی را برای نجات کشور گذرانیدند حالا از طرف پسران ابله بباد افتضاح گرفته میشوند. درینمورد یک مجاهد در کابل چندی پیش در حالت که عصبانی بود در باره ژورنالیستان نو و جوانک ها که مثل سمارق دفعتا از زیر زمین پیدا شده اند، چنین گفت: "این بچه گگ ها که تا دیروز در کوچه های کابل ، لندن یا واشگتنن کون میدادند حالا ژورنالیست شده اند". با معذرت فکر میکنم این جوانمرد یک برک از صفحات حقایق را گفته است.
هم وطن سلام امید است صحت همه صاحب نظران خوب باشد.کشور افغانستان در طول تاریخ بحیپ یک کشور مستقل نبوده و همیشه بشکل مرموز توسط نمایندگان خارجی ها رهبریشده است.
ما با دوچشم دیدیم که رهبر گام نام موجود چگونه بداخل افغانستان پراشوت گردید. و حال همه به آن صاحب میگویم. تااینکه شما جوانان با احساس برای آزادی و اسقلال و هویت ملی و و ساختار یک جامعه نوین تلاش ننماید. رهبریای وطن در حال حاضر و آینده مسلمآ که در دست خارجی ها خواهد بود .بنآ لازم است به هوش بیائیم با بخودو هم دیکر اعتماد نمائیم و بعد وطن را آباد سازیم .فقط یک نسل وطن دوست وبیگانه ستیز میتواند سر زمین افغان را از این باطلاق بی هویتی بیرون سازید و سلام
به جناب گرداننده اين پنجره ( Web Master )
انتشار عکس اين بـــز کوهى ( دزد سر گردنه ) زيبايى اين دريچه رازير پرسش ميبرد ؟ اين بد بخت در حالى که از شرم خود فروشى روى از ملت کشتانده و تبصم کنا ن به اجنبيان ميگويد: ( ببينيد که چگو نه خودم را باتمام مجاهدان شوراى نظار در خدمت شما قراردادم).!!!
البته بازی سیاسی را که آقای قانونی راه انداخته است همه میدانند، استفاده بیش حد از پارلمان افغانستان به مثابه یک نیرو مخالف در مقابل دولت خود نمایانگر این بازی و سیاسی یونس قانونی میباشد. در این شکی نیست که ایران و روسیه قانونی را حمایت میکنند چون اینها باهم روابط دیرینه دارند.ولی چون محور قدرت فعلاً در دست امریکاست بناً اینکه قانونی بتوانند ابتکار عملی را برای روسیه و ایران در افغانستان انجام دهد بسیار بعید بنظر میرسد. روسیه و ایران از توانائی اقتصادی وافر برخوردار نیستند تا یک حزب سیاسی مخالف دولت دست نشانده امریکارا حمایت کنند ولی حداقل میتوانند از بهتر شدن اوضاع سیاسی در افغانستان توسط اشخاص مثل قانونی و امثال آن جلوگیری کنند.
سیاست فعلی امریکا در قبال افغانستان به درستی روشن نیست ، آیا امریکا افغانستان را مانند جای پای در هنگام حمله به ایران استفاده خواهد کرد و یا واقعاً میخواهد مردم افغانستان را کمک و همکاری نمائیدولی قضاوت در حال حاضر یک کمی مشکل و نیاز به تحلیل بیشتر دارد.
ترس آن وجود ندارد تا روس به مانند نقش امریکا در زمان جهاد فعالیت نمائید چون روس فعلاً از اقتصاد ضعفی برخوردار است و نمیتواند نیروی را در مقابل امریکا حمایت کند.
ولی چیزی را نه باید فراموش کنیم که قانونی یکی از مهره های اساسی برای کشور های مخالف امریکا و غرب محسوب میشود.