
از شهیدان، قربانیان و مردم افغانستان عذر میخواهیم
اکادمیسین دستگیر پنجشیری، سلطان علی کشتمند و سلیمان لایق: میدانیم که زمان برای اعتراف و معذرت خواهی ما دیر شده است
اشاره کابل پرس?: اين اعلاميه از آدرس ايميل keshtmand7@hotmail.com به کابل پرس ارسال شده است. اگر اين سه تن يا هر کدام از آن ها وجود چنين اعلاميه ای را انکار می کنند، انکار و پاسخ رد آنان بی کم و کاست در کابل پرس نشر می شود.
واژه های کلیدی
دو قرن جنایت در افغانستان: جنایات نسل کشی، قتل عام، برده داری، جنگ های داخلی، جنایات جنگی و جنایات حاد علیه بشریت
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدحزب دیموکراتیک خلق افغانستان از بدو تولد برای حقوق حقه مردم افغانستان نظر به شرایط سیاسی و اقتصادی با قدرت های ضد مردمی جنگیده و هنوز در جنگ است و تا امانت مردم که استقلال ء تمامی ارضی کشور میباشد به مردم شریف افغانستان , ( البته با کمک مردم ) بر نگردانند از جنگ دست نخواهند کشید . این سه نفر قبلاء در دولت های احزابء سیاسی وظایفی داشتند ولی " سیاسی " نبودند و نیستند ( سیاسی بودن از بر بودن چند کتاب مارکیستی نیست ) جنگیدن برای افغانستان و مردم افغانستان از معذرت خواهی گذشته است . هیچ دسیسهء و یا هیچ منافقتی رخنه در ایمان مبارزان حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و مردم افغانستان نخواهد کرد و تا این کشوررا از دست امریکا و یاران او ازاد نسازند , مردم افغانستان و اعضای خدمتگار مردم افغانستان حزب دموکراتیک حلق افغانستان از پای نخواهند نشست . و هیچ شخصیتی حق معذرت خواهی در خفا و یا علنی از طرف اعضای حزب در مقابل هیچ دیوانی را ندارد . نظر به اعترافات ء که شما سه نفر نموده اید شما سه نفر قابل عفو نمیباشید و باید در بدل جنایاتی که بر مردم شریف افغانستان نموده اید علناء محکمه شوید . و باید کمیسیونی از طرف اعضای سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان تعین شده یک یک جنایات این سه نفر را بررسی نموده در اخر در باره ایشان حکم صادر نمایند . مردم شریف افغانستان در هر جای که هستید این سه نفر را در شمار شهواز تنی حساب کنید و منتظر باشید تا شروع انتخابات و ( تا زمانی که امریکادر این کشور است ) چه کسانی دیگر پشت به مردم اصیل و با وقار افغانستان خواهند کرد . دایزنگی .
این از امکان به دور است که وجدان مرده های حزب دموکراتیک خلق دست به چنین کاری بزنند.
از این سه جبون بی مروت چنین چیزی انتظار نداشته باشید .
این یک پرو پاگند است بر مقابل حزب خلق و حزب پرچم , میخواهند که بد نام شان بسازند . هر که میتواند ایمل به نام هر کی که دلش خواست بسازد . هر که میتواند به طرفداری و یا به بدنامی کسی حرف های بزند . این شاغلی ها تمام عمر خود را به جنگی عظیم برای ملت خود به مقابل دشمانان مردم افغانستان جنگیده اند . به اخر عمر چطور امکان دارد که این ها ( توبه ) کنن . از چندی بدین سو شاغلی کشتمند دوباره بر فعالیت های سیاسی ( برگشته ) بود . و شاغلی پنجشیری نیز نوشته های مبنی بر اتحاد همه چپ ها در وب سیت های فارسی داشتند . شاغلی سلیمان لایق وقتی ناراحت میشوند , خود را کنترول نمیتواننند , ولی کسی نیست که یه این قسم اسلحه به زمین بگزارند . این سه نفر یک نوع تهداب مبارزات مردمی افغانستان بر علیه هر چه خایین و وطن فروش بودند و هستند . مطمین باشید یکی از چال های امریکایی است که توسط افغان خود ما اجرا شده است . نگزارید در بین شما خارجی ها رخنه کند .به همدیگر اعتماد داشته باشید . سلامونه .
چه خوب می شد که مجاهدین نیزماننداینها ازکثافت کاریهای خود از ملت ومردم مغذرت خواهی میکرد. بحق می توانم بگویم که جنایات مجاهدین به مراتب بیشتر ازاین افراد می باشند انها گرگانی درلباس میش بودند که ازعزیزترین چیزی مردم(احساسات مذهبی مردم)سواستفاده کردند.وبدترازهمه این جانیان وخونخواران هنوزهم اداها واکتهای مقدسانه ای را ازخود به نمایش میگذارندفاجعه افشارلکه ننگ و زخم ناسوری است که هرگزازدامان مجاهلین که خودرا پیشقراولان جهالت مینامیدند پاک نخواهد شد.
دوستان عزیز ، کابل پرسیان ارجمند ! عذر خواستن و ندامت کشیدن از کردار و کارکرد های گذشته ، تسلیمی به پیشگاه قضاوت و عدالت مردمان زجرکشیده و بازمانده گان قربانیان جنگ چارده ساله ، کار بس نیکو و قابل ستایش است . ایشان رسالت خود را درمقابل وجدان خویش انجام دادند ، اینکه ملت ازاده و سربلند سرزمین ما با ایشان چی برخورد میکنند ، میبخشند و یا محاکمه مینمایند مربوط میشود به تصمیم و اراده ملت ما .
این ازدین حقیر و از مذهب فقیر با شخص اقای کشتمند کمی شناخت دارم ، به واقعیت ایشان شخصیت دانشمند ، با تقوا ، قاطع ، برده بار ، حلیم و وطنپرست اند . اینکه مسلمان اند یا اته یست نمی دانم ولی ایقدر میدانم که ایشان همیشه در فکر و جستجوی راه بیرونرفت از فقر و بیچاره گی ملت اوغانستان بودند . درزمان مدیریت شان در چوکی صدارت دستان شان پاک بوده و هیچگاهی مادونان را توانایی طرفه رفتن از مسؤلیت نبود . متیقن هستم که دستان شان به خون مردم نیز آغشته نیست ، و اینکه درین کهولت سن وقتی توانایی معذرت خواهی بار گناهان و جنایات رفقای خود را به دوش میکشند، هم از شهامت وشکیبایی این مرد فرزانه است ! ایکاش همۀ مسلمانان خداپرست مانند کشتمند وجدان وعاطفه میداشتند .
هرقدر بنویسم راجع به قامت استوار، شجاعت و مردانگی این مرد ستوده هنوز هم کم خواهد بود . فقط همیقدر که ، باور کنید مادر هزاره کشتمندی دیگری نخواهد زاد . ایشان ابرو و عزت ملت هزاره اند ، افتخار به ایشان !!!
سلیمان لایق و پنجشیری خود را در بین ماران زده اند که عاقبت شان بخیر !
من به شهامت این سه رهبر سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان سر تعظیم فرود میاورم. آنها ثابت کردند که وطن و مردم شانرا دوست و به آنها احترام دارند.
عذرخواهی کار مردم شجاع و وطنپرست است. افراد زبون و فاقد هدف و مرام این شهامت را ندارند
من از رهبران جهادی از جمله خلیلی ، محقق، قسیم فهیم، داکتر عبدالله، برادران مسعود، قانونی، سیاف، ربانی، محسنی، بسم الله خان لوی درستیز، قومندان های جنگهای گروهی بعد از سال 1992، جنرال دوستم، جنرال مالک و همه آنانی که در سوق و اداره قوتها طی جنگهای داخلی شرکت داشتند تقاضا میکنم که اگر تا هنوز هم ذره ای از ترحم برای مردم ما در قلب های خویش داشته باشند مانند این سه رهبر حزب دموکراتیک خلق ف در آستانه انتخابات از مردم ستمدیده کشور معذرت خواسته و از تمام مقامات دولتی و حزبی شان استعفا بدهند. بگذارند تا در انتخابات آنانی شرکت کنند که در جنگها و جنایات سه دهه قبل دست نداشته و مورد اعتماد مردم اند.
من باور کامل دارم که مردم با افتخار کشور ما آنها را با این کار شان خواهند بخشید و آنها بقیه عمر خویش را با آرامش سپری خواهند کرد.
به ادامه آنچه که در بالا نوشته ام، خواستم خدمات دوستان عرض بدارم که این سه رهبر حزب دموکراتیک خلق فراموش کرده اند که بگویند که اولین رهبر حزب که از مردم افغانستان به خاطر اشتباهات و جنایات صورت گرفته بوسیله حزب اش معذرت خواست داکتر نجیب الله بود. او در چندین محفل و سخنرانی گفته بود که " به جای نان ما به مردم گلوله دادیم، به جای لباس کفن و به جای خانه قبر".
او با اعلان مشی مصالحه ملی و با شهادت خویش ثابت کرد که فرزند برومند این کشور بود
با عرض سلام به خوانندگان و دست اندر کاران سایت وزین کابل پرس?!
با مطالعه این جعل نامه که به شیوه دور ازعفت نامه نویسی وبا استفاده غیر اخلاقی ازنام سه تن افرادی که در فاصله های بسیار دور از هم قرار دارند، غرق در تعجب شدم.نویسنده این جعل نامه شاید خود در جنایت علیه مردم افغانستان دست داشته است که از روی کینه چنین اتهاماتی را وارد می کند.
تا آنجائیکه به برادرم سلطان علی کشتمند ارتباط میگیرد نکات ذیل را متذکر میگردم:
1-ایشان نظریات خود را درباره گذشته زندگی خود با افتخار تمام در کتاب قطور خاطرات شخصی وسیاسی خودبه تفصیل نوشته وازسراسر زندگی سیاسی با عزت خودبا افتخار تمام دفاع کرده است.در واقع زندگی وی ،سراپا ملهم از خدمت به مردم وانسانیت ، دوری ازکینه ونفرت وبدخواهی وتلاش برای کمک های بزرگ به مردم بی پناه و درد دیده افغانستان بوده است.قابل یاد آوری است که ایشان هیچگاهی در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در طول نزدیک به ده سال صدراعظمی خویش با مسایل جنگی و امنیتی سر وکار نداشته است.گذشته از همه حزب دموکراتیک خلق افغانستان در تاریخ کشور ما از افتخارات عظیم خدمت به مردم ودفاع از زندگی ، ناموس وخوشبختی آنان برخوردار است . با قاطعیت باید گفت که با در نظر داشت گذشته درخشان وسراپا آگنده از خدمت سلطان علی کشتمند به مردم کشورم هیچ دلیلی وجود ندارد که ایشان بخاطر جنایتی که انجام نداده اند، عذر خواهی بکنند.
بگذار کسانی از مردم ما عذرخواهی بکنند که واقعاًبراساس اراده بیگانگان علیه مردم جنایت کردند و زندگی را برای شان دشوار ساختند.
2-برادرم سلطان علی کشتمند با آقای لایق هیچگونه رابطه و مراوده ای ندارد تا چه رسد به نوشتن اعلامیه ای مشترک با ایشان.
بناً من اعلام میدارم که این نوشته سراپاجعل وکذب مطلق است و مراتب اعتراض شدید خود را با این شیوه غیر اخلاقی و غیر انسانی جعل کاران ابراز میدارم ومطمئن هستم که مردم حق شناس افغانستان که از دوران خدمات انسانی و توام با فرهنگ عالی برادرم سلطان علی کشتمند خاطرات فراوان خوش دارند نیز این جعل کاران دروغگو وبی همت را محکوم خواهند کرد.
با عرض حرمت : اسدالله کشتمندَ
به خوانندگان اعلامیۀ عذر خواهی !
1 - این اعلامیه صد فیصد درست است و من چندی قبل در تلویزیون آریانا در کابل نیز تاکیدکردم که کارمل و نجیب و مجموع حزب به حق مردم و به حق خود جنایت کرده اند و حالا بدینوسیله محتویات اعلامیه را تایید مینمایم .
2- به اسدالله جان کشتمند باید جان کاکا بگویم ، جان کاکا !تو نباید از جنایات ما دفاع نمایی و به عوض آن باید نام خودرا به حیث مبلغ جنایت در اعلامیه اضافه کنی .
3- اعلامیه با سه نفر انتشار یافته و هر عضو حزب که خود را ملامت میداند میتواند نام خودرا در آن ظمیمه کند.
4- پس از این به جز از ما سه نفر هیچکس حق ندارد که بنیابت آدمهای زنده دفاعیه نویسی کند .
5 - من به همه اعلان میدارم که بیایید گردن های خودرا به ریسمان ملت بسپاریم و ملت ما را حتماً می بخشد .
سلیمان لایق
SALAM BA HMA,MOHTRAM KAMRAN BA IN KAR JAHLI CHOOD RA WA SAIT KABUL PRSS RA ZIR SAWAL BRDITHEZB DMOKRATIK KALQ AFGHANSTAN TANZIM HAI JHADI NIST
K AR KI.... BKONAD. MASHWARA DOSTANA MAN IN AST TA PISH AZIN K BI HAB SHAWI IN JAHL NAMA CHOD RA BAKULI AZ SAIT CHOD PAK KON WAR NA TA 2 SHANBI SAIT SHOMA MASKARA HMA MISHAWAD. AZ MA GFTAN BOD DOSTANASHIWA HAI IMAMAN QUM DAR INJA .... AST
معذرت خواهی از اشتباهات کار نیک است ولی تحول ثور بعد از سالها رکود و حکومت خاندان محمد زایی حتمی و لازمی و با خواست جامعه همراه بود بود. اینکه تحول ثور دوام نیاورد خود خواهی و گوش ندادن به حرف مردم بود.
مانند جوانی زیبایی که اژدها را بکشد و قریه از جبر و ظلم نجات دهد ولی بعدا با تصاحب قدرت و خزانه پیشینه خود فراموش کند و خود به اژدها دیگری تبدیل شود.و نتایج ان بکلی روشن بود.
و ضرورت است که برادران مجاهد ما که با تقوا تر استند نیز یک اعتراف جانانه کرده از پیشگاه مردم درد دیده افغانستان از اشتباهات شان معذرت بخواهند.
دوستان،
این /توبه نامه/ ساخته ګی است. دل تان را خوش نکنید . اګر واقعیت می داشت ، نشر اول /توبه نامه/ از سایت رسمی سلیمان لایق(http://www.spinta.de/) و بعدا هم از نشخوار خانه چرندیات دستګیر پنجشیری(سایت آریایی) سر برون می کرد.
اینهم یک بخش از ګفته های کشتنمد در جمعی از /رفقا/ در لندن از زبان خودش:
؛من خیلیها احساس خوشحالی می نمایم که /پرچم/ پرافتخار مبارزه یک دوران را، اکنون دردستهای پٌرتوان گروهی از بهترین نمایندگان و فرزندان میهن ما در درون کشور و در دست رهبران و فعالان سیاسی ای که بخشی از ایشان دراینجا گرد آمده اند، همچنان برافراشته می بینم.؛
خود قضاوت کنید!!!!!!! کشتمند هنوز با ګذشته ننګین ویرانی افغانستان نفس می کشد و به آن افتخار می کند.
محترمین !
سلیمان لایق یکی از موقیعت پرستان و پیش پای بینان یکی از فرومایه ترین شخصیت های است که همیشه نظر به صوابدید وقت و شرایط مانند بو قلمون رنگ عوض نموده است . مطمینن این شخص دعوتنامه از طرف باداران کرزی دریافت نموده و درین مرحله حساس تاریخی میخواهد ضربه بر پیکر مبارزه مردم رنجدیده افغانستان بزند . این کسی است که پول های ریاست قبایل را که برای "حیات خان" کلان قبیله وزیر در صوبه سرحد پاکستان باید خرچ میشد دذدیده است . شاید از جریان قتل گل اکبر وزیری " ریس قبیله وزیر افغانستان " خبر باشید که توسط سلیمان لایق اتفاق افتاده بود . احتراماء از کابل پرس? خواهشمندم تا " توبه نامه سلیمان لایق " را که به حفیظالله امین فرستاده بود و چنین نوشته بود پیدا نموده نشر نمایید , این حرف های سلیمان لایق است : من میر اکبر خیبر را که مانع شما بود در افغانستان , توسط رفقا ودوستان روسی خود از صحنه دور ساختم . این سند تاریخی به خاطر دلایل زیادی نشر نشد . بعد ها این نامه به دست سیاسیون چرچمی افتاد و بعداء این سند در اداره خاد در زمان نجیب موجود شده بود . صنوبر .
دتول مرکزیت غلی باید خپل زان د خلک او د وجدان محکمی ته وسپاری چه تر سو دافغانستان مظلوم خلک دوی وپژنی او راتلونکی نسل ته یوه تک لاره پرانیزی وچه په دغه وسیله دوی کولای شی چه خپل وجدان ته هم یو سه آرامش وبخشی .
مونژ هیله کوو چه نه تنها دموکراتیک گوند بلکه نور جنایتکاران هم خپلی گناه گانی ومنی چه تر سو دغه ملت خلکو ته په راتلونکی چه یو مثال وگرزی.
دغه دری تنه که سه هم غت مجرمین دی خو بیا هم له خپلی گناه پوهیدل او اقرار کول یو غت گام دی د راتلونکی لپاره .
برادران : من نميدانم که خون اين افغانهاى بيچاره چرا اينقدر ارزان است ؟ هر جنايتکار و قاتل بيرحمانه خون انها را ميريزد و در اخير با خواستن معذرت ميخواهد خود رااز شر محکمه دنيايي و اخروى نجات بدهند امريکايي هاى قاتل هزاران انسان بيگناه را بمباردمان ميکنند در قدم او ل جنايت خود را نميپذيرند بعد اگر بپذيرند هزارم حصه انرا ميپذيرند و ميگويند ( سارى ) من نميدانم که اين کلمه معذرت چقدر ارزش دارد ؟ اگر کسى يک گيلاس چاى را چپه کند هم ميگويد (معذرت ) ميخواهم اگر کسى با لاى پاى کسى پاى خود را بگذارد هم ميگويد ( معذرت ) ميخواهم و انانى که هزاران و ميلون ها انسان را به کام نيستى فرستادند هم ميگويند معذرت ميخواهيم
جنايت کاران داخلى و خارجى اينرا بايد بدانند که تا گردن هاي شان در حلقه دار بند نشود اتش انتقام مردم خاموش نخواهد شد اينهابايد عقب ميز محاکمه کشانده شوند اين حق کرزى غلام ووطنفروش نيست که از جانب خود خون شهداى ملت را ببخشد و قاتلين مردم را معاونين وزرا والى ها وقوماندانان امنيه تعين کند
من به ملت افغانستان و سازمان هاى حقوق بشر يک پيشنهاد دارم و اينکه کرزى را هم در جمله قاتلين و جنايتکارا در لست شان شامل سازند زيرا مطابق په حکم قانون هر کسيکه از جنايتکار دفاع ميکند شامل جرم است و کرزى هم در طول هفت سال از جنايتکاران حرفوى دفاع کرده است بآيد محاکمه شود
May 16th, 2009, 12:40pm گفتگو با سلیمان لایق "ما غلامان کشته شده باستانیم"
عبدالحی سحر
در پیشاور
سلیمان لایق در حکومت تحت حمایت شوروی در پست های مهم دولتی از جمله وزارت اقوام و قبایل کار کرده است
سلیمان لایق یکی از سیاستمداران پیشین افغانستان است. او از اعضای جناح پرچم بود که در زمان حکومت تحت حمایت شوروی سابق در پست های کلیدی از جمله وزارت اقوام و قبایل کار کرد.
بعد از سقوط رژیم دکتر نجیب الله به یکی از کشور های غربی پناهنده شد و بعد از ایجاد حکومت منتخب در کابل که به گفته آقای لایق زمینه بازگشت سیاستمداران گذشته به افغانستان مهیا شد، به کابل باز گشت و فعالیت سیاسی را از سر گرفت تا" دین خود را نسبت به مردمش ادا کند."
آقای لایق که اخیرا به پاکستان سفر کرده بود در گفتگو با عبدالحی سحر از خاطرات و تجربه های سالهای گذشته و برنامه های کنونی اش گفته است:
با توجه به نزدیکی انتخابات، گفتگو را از همین مساله شروع می کنیم، برخورد شما و دوستان تان در حزب وطن با مساله انتخابات چگونه است؟ آیا به معنای دقیق کلمه حزب وطن حالا وجود دارد؟
نه حزب وطن به آن معنی که شما در گذشته می شناختید دیگر وجود سیاسی ندارد. در حال حاضر بیشتر از بیست جناح از این حزب جدا شده و در وزارت عدلیه به حیث احزاب جداگانه ثبت شده اند و اکثریت شان هنوز به سازمان های کوچک سیاسی هم تنظیم نشده اند و بیشتر اعضای دیروزی حزب انتظار دارند تا در وقت و فرصت لازم و زیر یک چتر دوباره دور هم جمع شوند.
آیاعدم موجودیت کشوری به نام اتحاد شوروی سبب پراکندگی در میان حزبی شده است که به شدت به آن وابسته بود؟
حزب به آن مفهوم "عقیده وعمل" دیگر وجود ندارد اگر چنین حزب موجود هم باشد، تکیه گاه بین المللی ندارد. شما می دانید که در گذشته اتحاد شوروی وجود داشت و تمام احزاب چپ یا دموکرات حتی احزاب ملی، همه تکیه می کردند به حمایت از اتحاد شوروی، چیزی که دیگر وجود ندارد.
افزون براین فکر نمی کنید آنچه در نهایت سبب شکست حزب شد اشتباه های رهبران حزب بود، اگر شما چنین چیزی را قبول دارید به نظر شما چه اشتباه هایی صورت گرفت؟
بزرگترین اشتباه ما این بود که به زبان مردم سخن نگفتیم و ایدیولوژی و اهداف و مقاصدی را برای مردم پیشنهاد کردیم که اصلا نه قابل قبول بود، نه قابل درک بود و نه با ضرورتها ونیاز های مردم منطبق بود.
نمی توان در شوره زار بذر گندم پاشید. ما در اواخر دوران حاکمیت حزب، یک نشست مخفی در مسکو داشتیم و در این نشست مخفی، رهبر اتحاد شوروی پیشنهاد می کرد که جنگ در افغانستان دیگر بی نتیجه است و ما نیروهای خود را از افغانستان باید بیرون کنیم، زیرا مردم از ما می پرسند که شما برای چه اهدافی فرزندان ما را در جنگ افغانستان به کشتن می دهید؟ اگر می خواهید جمهوری شانزدهم اتحاد شوروی را درافغانستان ایجاد کنید، چرا به روشنی در این مورد حرف نمی زنید و اگر این کمک برادرانه است و یا یک کمک به کشور سوسیالیستی دیگر است، بالاخره تاکی باید ادامه یابد دیگر کافی نیست؟ این حرفهای بود که از زبان گورباچف بیرون شد. رهبرما در جواب به این سخنان گرباچف به او گفت من به بازگشت سربازان شما از افغانستان موافق نیستم. گرباچف دوباره گفت این حرف شما به این معنا است که مردم ایدیولوژی شما را قبول ندارد و شما می خواهید به زور آن را به مردم تحمیل کنید.
از دیگر اشتباهات ما اجرای برنامه اصلاحات اراضی، و دخالت در بعضی مسایل فرهنگی مانند کم کردن "مهرزنان" و برنامه های از این قبیل بود که بدون شک اهداف ما خوب و نیک بودند ولی به گفته خواجه عبدالله انصاری، عیب ما در آن است که از وقت پیش می خواهیم و از حق بیش.
حالا که حرف از آن دوران شد کمی از خاطرات آن دوران و آن سالها بگویید
در زمانی که در وزارت اقوام و قبایل کار می کردم، خواستم در جرگه بزرگ دو طرف خط دیورند به عنوان نماینده دولت افغانستان شرکت کنم ولی حکومت وقت، اجازه نمی داد و گفت شاید کشته شوی و یا هم به پاکستانی ها تحویلت دهند من مجبور شدم از مشاورین روسی یک هلیکوپتر بگیرم و در این جرگه اشتراک کنم. یک مشاور روسی اصرار کرد که باید او را نیز با خود در این جرگه ببرم. من برای او لباس محلی آماده کردم و رفتیم وقتی به جرگه رسیدیم اعلام کردم که من مسلح نیستم و اگر مرا دستگیر کنید و تحویل دیگران دهید، این عمل مطابق فرهنگ قبایلی نیست.
ولی دیدم آن ها بسیار با مهربانی رفتار می کردند. درپایان جرگه یک تن از بزرگان قومی برخاست و از من سوال کرد " لایق صاحب! شما به پایین تپه نگاه کنید زنان ما نمی توانند از ترس این دوستان شما ( روس ها) که شما آورده اید، از خانه های خود بیرون آیند موجودیت این ها در افغانستان شرم آور و ننگین است، شما خجالت نمی کشید؟ من از قانون جرگه خبر داشتم که اگر در جرگه خاموش باشی وجواب نداشته باشی، گویا دیگر باخت ازتو خواهد بود.
من گفتم، این شما بودید که ابتدا دوستانی را از کشور های دیگر به افغانستان آوردید و ما مجبور شدیم برای راندن آنها از دوستان مان کمک بگیریم.
روش آمریکا و غرب در قبال افغانستان چگونه است همان اشتباهات اتحاد شوروی سابق را در افغانستان دنبال می کند ویا تفاوتهای وجود دارد؟
از جلال الدین اول تا جلال الدین حال / فرق باشد از بلورین تا سفال.
در تاریخ بعضی شباهت هایی وجود دارد، آمریکای دیروز، آمریکای امروز نیست، دیگراتحاد شوروی وجود ندارد. مردم افغانستان چه مجاهدش چه سرخش چه وسطش همه قربانی بازیهای استراتیزیک دو ابر قدرت شدند که بر سر هژمونی سیاسی در این منطقه بازی می کردند.
حرف مرحوم پاچاخان "خان عبدالغفار خان " یادم می آید او یک پدر روحانی من بود، وقتی قیام ما در هفت ثور (اردیبهشت) صورت گرفت مرا رفقای حزبی ما نزد پاچاخان فرستادند تا باشد پیروزی مان را تبریک بگوییم ولی اولین حرف پاچاخان برایم این بود که پسرم! جنگ، جنگ آمریکا و روس است. شما به ناحق وارد این جنگ شده اید، شما همه در داخل این جنگ خواهید سوخت. راست بگویم این حرف پاچاخان همان لحظه خوشم نیامد، ولی حالا می دانم که او، عمیق ترین مطلب رادرک کرده بود. او به تجربه دریافته بود و می دانست که این جنگ جنگ ما نیست. حالا ما نیز از کوره آتش بیرون آمدیم و پیر مرد های پخته شدیم.
شما عملکرد های پاکستان را درمبارزه علیه آنچه تروریسم خوانده شده،چگونه ارزیابی میکنید ؟
در ظاهرش عیب نمیبینم و از باطنش غیب نمیدانم سیاست همیشه دارای چند پوسته است در سطح چیزی است دیگر و در درون چیزی دیگر، من پاکستان و افغانستان را مقصر نمی دانم تصمیم گیرنده ها دیگرانند.
اگر قرار باشد شما به عنوان یک سیاست مدار با تجربه توصیه ای برای مقام های آمریکایی داشته باشید؟ چه خواهد بود؟
من به آمریکایی ها پیشنهاد می کنم که راه جنگ _ چه در افغانستان و چه در پاکستان _ یک راه وحشتناک وطولانی است زیرا جامعه از آن ها دفاع می کند شاید از نظر آمریکایی ها آن ها تروریست باشند ولی از نظر قوم ومنطقه آنها مدافعین آزادی ومدافعین اسلام هستند. مردمان مناطق قبایلی شیوه خاص خود شان رادارند ذهنیت قبایلی تا ذهنیت یک آدم متمدن وشهری و باسواد بسیار متفاوت است.
افزون بر فعالیت های سیاسی شما را به عنوان شاعر نیز می شناختند آیا فعالیت های فرهنگی را هنوز ادامه داده اید؟
خوشبختانه بله آخرین اثری که هنوز تکمیل نشده، داستانی است به نام "مردی از کوهستان"، من در آن همه حوادث سالهای انقلاب را ثبت کرده ام و از سال پنجاه نه خورشیدی آغاز کرده ام و تا حال ادامه دارد و یک رمان منظوم است. دو مجموعه شعر فارسی وپشتو برای چاپ آماده است به نام های " سرود ها در جاده های آتش گرفته" ودیگری به زبان پشتو به "نام سرود غلام ها"در سرود غلام ها که مجموعه شعر پشتو است با این بیت آغازمی شود:
ما گوسفندان قربانی عید نیستیم
که بدون فریاد قربانی شویم
وبرای کسی از دوزخ راه جنت را بگشاییم
ما غلامان کشته شده باستانیم
که به خاطر انتقام خویش برخاسته ایم
وخونی که از رگ های ما جاری است همان خونی است
که اسپارتاکوس قهرمان تاریخی رم
بر روی شهر رم
پاشید.
http://www.bbc.co.uk/persian/a... ew.shtml
سلام به همه. بیایید قبل از پرداختن به این که کی مسوول و کی سزاوار بخشش است، به اصل موضوع بپردازیم در قدم اول باید تامل بر آن کرد که ذوات فوق الذکر اشخاص معمولی و عادی نیستند که همچو یک عمل کاملا مضحک را اجرا نمایند. من شخصا با آقای پنجشیری در تماس دایم هستم و ایشان ابدا از همچو یک عملی بو هم نبرده اند. آیا شما باور میکنید که موصوفین واقعا سند بالا را برشته تحریر و عکس هایشان را در فوق ورق نصب نموده اند؟ درجه تحصیلی، تجربه کاری و دانایی سیاسی آنها بالاتر از آن است که دست به این چنین کاری بزنند. ثانیا، مدیر مسوول کابل پرس? حتما اینقدر آکاهی از دنیای انترنت دارد که بداند هرکسی میتواند حتی بنام خودش (میرهزار) یک نه بلکه چندین ایمیل آدرس ایجاد نماید. ثالثا، اکر میرهزار میخواهد حیثیت ژورنالیستیک خود و وبسایت خویش را کماکان حفظ نماید، لازم است تا از نشر همچون اسناد بی بنیاد که در قلابی بودن شان ذره ای نمیتوان شک کرد، پرهیز نماید.
سلام خواهران وبرادران محترم!
١- درمورد صحت وثقم اعلاميه شکاکيت وجوددارد،از يکطرف واز طرف ديګر به اشخاص وافراد ارتباط ميګيرد نه به حزب وطن ،که يکتعداد بااستفاده از موقع در تخريب ان اقدام نمايند
٢ - اګر نظريات اين سه اقايان مطالعه ګردد ،انها علنا موضع خودرا ابراز داشته اند ، اقای سلطانعلی کشمندبحزب وحدت اسلامی ،اقای دستګير پنجشير ی به شورای نظار واقای سليمان لايق به سياست وادارۀ اقای کرزی تمايل بيشتر نظر به حزب قبلی خوددارند،که اين مسئله مربود خود انها است ،به حزب وطن درمجموع هيچ رابطۀ ندارد،که يکتعداد بااستفاده از موقع بتخريب ان ميپردازند
٣ - درمورد بررسی فعاليت های حزب د٠خ٠ا پلينوم ١٨ هم کميتۀ مرکزی ان اجراات لازم نموده ،رهبر ان علنا از مردم معزرت خواسته ،نام وپروګرام حزب را تغيرداد که همانا حزب وطن وسياست مصالحۀ ملی است ،اګر درناکامی اين سياست دسايس داخلی وخارجی موفق نميشد ،امروز يقينا شاهد يک افغانستان ديګر ميبوديم
٤ - تاجائيکه بصفوف حزب وطن تعلق ميګيرد ،انها از تحليل انتقادی ګذشتۀ خود مياموزند ،ازاشتباهات خوددرس عبرت ميګيرند،باکيفيت نو وبارهبری جديد وارد عرصۀ سياسی کشور خود ميګردند
درصورتيکه درمورد چګونګی نظريات صفوف حزب وطن علاقه داشته باشيد ،لطفا سری به ويبلاک صفوف حزب وطن بانشانی www.safufehezbewatan.com از طريق Google بزنيد
بااحترام
ذکريا يوسفزی
من درقدم نخست این نوشته را جعل کاری میدانم ،چون هرسه نفر زنده هستند واشخاص سیاسی وتوانامیباشدممکن عنقریب ابراز نظر نما یدوپلان دشمنان راافشانماید،فرض کنم که این نامه واقعیت داشته با شد انها امکانات زیاد دارد که این نظر ویا به اصطلاح عذر خواهی خویش را درمصا حبه ها ی خویش توسط رسانه های داخلی وخارجی نشر میکرد بر علا وه ازان هر سه نفر از خود سایت ها شخصی جدا ګانه دارد میتواند قبل از اینکه نامه عذر خواهی خویش را به کابل پرس? ارسال نما ید در سایت های مر بو طه خویش نشر مینمود
دوم:حزب دموکرا تیک خلق افغانستان یاحزب وطن هیچ وقت مر بوط به اشخاص وافراد نه بوده ونه خواهند در اینده بود این حزب از ازمون های بسیار پیجیده وبغرنج خارج شده است وفعلا دارايی تجارب خوب میبا شد حزب راه خود را به پیش تعقیب مینماید روز به روز دربین مردم ستم دیده ما اعتبار واعتماد بدست می اورد به داشتن رهبران با تجربه جدید وتنظیم صفوف پاک نفس وخدمت ګار به مردم راه خویش را تعقیب مینما ید .وسلام
ادای پیشمانی و معذرت خواستن کار نیک است و به مفکوره من میتوانند مانند یک شهروند خوب به زندگی خود ادامه دهند ولی باید خوب متوجه بود که-----
اعتماد دوباره به انها منحیث کاردار در ساختار سیاسی دولت اشتباه نابخشودنی خواهد بود.
دوستان عزیزوقانون گریز خلق"وپرچم"مجاهدوطالب:
فرارازمحل حادثه جرم شماراسنگین میسازد.
این اعترافات فضای صلح رامساعدمیسازدتامنطق متهمین بتواندبرای شان برائت راممکن سازد.
به صفت یک انسان باعاطفه پشیمانی همه اقایون فوق الذکررایک اغاز
مثبت ارزیابی میکنم.
سعادتمند باشید
مزدور، مزدوراست. حالا که معذرت خواسته اند عذرایشان را بپذیرید و سزای ایشان را به الله پاک بگذارید. الله صاحب زمین وزمان بوده ولی صاحب حق من وشما شاید نباشد تا ازجرم آنها درگذرد. فکرخودراازانتقام ازآنهاخلاصی داده به آینده تمرکزنمایید زیرا زندگی مادرگذشته نه بل در آینده است.
بااحترام.
اعلامیۀ صفوف حزب وطن
بسم الله الرحمن الرحیم !
صفو ف حزب وطن در طول تاریخ مبارزات خود در عرصۀ سیاسی کشور ، اینکه حزب شان بنام حزب دیموکراتیک خلق افغانستان یاد میشد ویا حزب وطن ویاهم دراینده نام د یګری را بخود بګیرد ( این تصمیم به اکثریت ارای اعضای ان ارتباط دارد) ، همیشه به ارمانهای خود که برمبنای ان وارد عرصۀ مبارزۀ سیاسی شد ند وان عبارت بود ند از : رهایی مردم افغانستان از استثمار محاکم ، اربا بان زمین وغیره ، رهایی انها از ظلم و ستم بیروکراسی و نظام حاکم بر جامعه ، رهایی انهااز فقر ،تنګدستی ،بیکاری ، بیسوادی ،خرافات وغیره ، رهنمونی انها به ترقی ،پیشرفت ،دیموکراسی ، وحدت ویکپارچګی وغیره وفادار بوده ومی باشند،اینکه حزب شان نتوانست این ارمان شانرا طوریکه انها میخواستند درعمل پیاده کنند عواملی زیاد داخلی وخارجی داشت ، که عوا مل خارجی ان عبارت از:
جنګ سرد میان ابرقد رتها وبنا بر اهمیت جیوپولیتک وموقعیت حسا س کشور ما درګیر ماندن کشورما درین کشمکشهای قدرتهای بزرګ د نیا وغیره، وعوامل داخلی ان :
هم اهنګ نساختن اهداف مرامی حزب با درنظرداشت شرایط جامعۀ سنتی ما وشرایط درحال تغیر بین المللی ، عدم دیموکراسی وسیاست کادری نادرست و بیدون دورنما درحزب ، نفوذ افراد تصادفی،جاه طلب ، خودخواه ، فرکسیون باز،بیګانه به ارمانهای مردم زحمتکش وغیره د رحزب ،که همیشه حزب رااز اهداف اصلی واساسی ان به بیراهه میکشاند، بااین همه نواقص صفوف حزب بازهم درمشکل ترین شرا یط به ارمانها ی خود که دربرګیرندۀ ارما ن های مردم بود ثابت ماندند،درصداقت وپاکی انها خللی وارد نشد ،دریک دست سلاح درمقابله باتاریکترین ،عقب ګرا ترین نیروهای تاریخ که بجز از بربادی کشور ،کشتن مردم بی دفاع ، زراندوختن ،نفاق افګنی ، غضب دارایی های عامه ، چور وچپاول قطار های اکمالاتی مواد خوراکۀ مردم که بحق میتوان انها را اشرار و جنګسالار نامید قرار داشتند ، و بدست دیګر از تمام توانایی های خوددرجهت ارامی مردم و رهنمونی کشور بسوی ترقی استفاده و دررساندن هیچ نوع کمک بمردم مذایقه نمیکردند ، باوجود این همه مشکلات که صفوف حزب بدان دست به ګریبان بودند ، همیشه از سیاست دوګانۀ رهبری حزب که باعث بروز قشر امتیازدیده ، قدرت طلب ،وبیګانه به جامعه وارمانهای حزب میشد رنج میبردند،یعنی انهائیکه کدام شناخت بارهبران حزب نداشتند همیشه باید بجبهات جنګ میرفتند ،درولایات تبدیل میشدند،از امتیازات دولتی ( توزیع زمین واپارتمانهای رهایشی دولتی ، رتب دولتی ونظامی وغیره ) محروم بودند ولی برعکس همان قشر امتیازدیده ازتمام امتیازات برخوردار بودند ، نه به جبهات میرفتند ، نه به ولایات تبدیل میشدند،برخلاف از امتیا زاتیکه در بالا ازان نام برده شد بهرمند بودند ، انها حتی دورۀ مکلفیت عسکری خو د را بنا بر بهانه های ګوناګون سپری ننمودند ،درکمیتۀ مرکزی حزب ،نواحی حزبی ، شهری ، ولایتی وغیره جاهای ارام واسوده ومقامات بزرګ دولتی لمیدند ، همیشه عادت کرده بودند که امر وقومانده بدهند،ازرهبران حزبی ستایش کنند،به انها چاپلوسی کنند ،ودر بین انها ، مردم جامعه وصفوف حزب فاصله ا یجاد نمایند وبادادن معلومات غلط انها را مجبور به اتخاذ تصامیم وسیاستهای غلط ، مضر بحال جامعه وکشور نمایند .انها ئیکه دیروز به چنین اعمال مصروف بودند ، چون به قومانده ،امر ورهبری عادت نموده اند ، درین اواخر دو باره به یاد همان روز های قبلی خود اینجا وانجا با سو استفاده ازنامها ی رهبران شهید ومردۀ حزب ،ایدیولوژیها،وپروګرامهای کاپی شده ، به قیچی کاری از بدنۀ حزب مصروف هستند،انها کاری رانمود ند که دشمن این حز ب شهیدان سالها در تلاش وارزوی ان بود ند یعنی پارچه ،پارچه نمودن واز بین بردن بکلی حزب ما، انها درشهر های مختلفۀ اروپا ،مثلا درهامبورک، ارنهیم وغیره جاها بعدا بداخل کشور چنان علیه یک دیګر تخریب کردند ،چنان در پشتیبانی یک رهبر و دیګر رهبر قرار ګرفتند که انسان فکر میکرد که اینک افراد وفادار به رهبران خود همانطوریکه از انها امتیاز دیده بودند امروز با فریادهای بلند انقلابی،درجهت تطبیق ارمانهای انها میرزمند ،ولی از همان ا بتدا نزد مردم شک وسوا لهاپیدا میشود انها ئیکه امروز اینقدر در توصیف رهبران خود اغراق مینمایند کجا بو دند زمانیکه همین رهبر ان شان یکی درګوشۀ غریبی د شتهای حیرتان رنج میکشید و دیګری در دفتر ملل متحد بندی بود؟ ایا بازهم به اینها باور کرد؟ هرګز نه٠انها تحت نامهای ګوناګون احزاب ،تشکیلات وغیرۀ مختلف ایجاد کردند،تقسیم حزب را به پارچه های م ختلف اغاز کردند وحالا با ارایۀ اعلامیه های فریبنده میخواهن د زمینۀ وحدت دوبارۀ خودرااماده سازند. صفوف حزب یکبار دیګر جهت خاطر جمعی اینها اعلام میدارد :
مادرحالیکه عمل قبلی شمارا ،یعنی جدا ساختن سازمانها واحزاب از بدنۀ حزب رامحکوم نموده ایم ودران اشتراک نکرده ایم ، که بهمین اساس هم سازمانهای شما درمحدودۀ همان امتیازدیده ها محصور ماند ورشد ننمود،الحال هم اعلامیه های فعلی شما رامربوط شما دانسته وانهارا بمثابۀ جال تزویر وفریب علیۀ حزب وصفوف ان دانسته انرا محکوم مینمائیم
زنده وجاویدان بادخاطرۀ شهدای حزب وطن
مرګ بر دشمنان این حزب حماسه ساز ،مبارز وشهید پرور
به پیش درراه منسجم ساختن ودوباره وارد شدن مادر عرصۀ سیاسی کشور
مااز اشتباهات وسقوط دراماتیک خود میاموزیم وخودرا باخواسته های مردم زجردیدۀ کشور خود ونجات وطن عیار میسازیم
نوشته شده توسط اکادمیسین دستگیر پنجشیری
يكشنبه ، 14 تیر 1388 ، 20:38
تا قــــله آرزوی تســــــخیر شــود
نسلی زمبارزان مــــا پیر شــــود
گرمـا نرسیدیم برآن قــــلهء سبز
نسل دیگری رسد ولی میرشود
"فروغ هستی"
درین روزها شبکه های یک سر وهزاران زبان انترنتی و"شیر بچهء" عربی- تباری بنام " فراهیدی"، بازعلیه وارثان سنن مبارزات دموکراتیک ملی ضد زمینداری اربابی وضد امپریالستی حزب دموکراتیک خلق چنگ ودندان تیز میکنند وازآدرس محترم سلطان علی کشتمند سابق صدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان، بدون رعایت موازین ژورنالیزم وپژوهش کافی علیه محترم کشتمند ودیگر اعضای دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق غوغاهای زهرآگین تبلغاتی را درهالند، جرمنی و در تارنمای کابل پرس? براه انداخته اند.
نخست باید توجه خوانندهء ارجمند به این حقیقت روشن جلب شود که جناب کشتمند هرگز چنین ترهات وسخنان بیهوده را دربارهء شخص خود ودیگران نه نوشته اند.
دودیگر اینکه: من نه تنها هیچگاه عضو دفتر سیاسی "حزب وطن" دکتر نجیب الله نبوده ام، بل به علت مخالفت علنی با دستبرد نام "حزب وطن" غبار فقید وبه اتهام پشتیبانی از رویارویی نظامی شهنواز تنی، زندانی محا کمه محکوم شکنجهء روانی، اعدام وپس از دوسال واند ماه حبس دوام در سلولهای مجرد زندا ن پلچرخی، اتفاقا به فرمان جناب عبدالرحیم هاتف معاون اول رییس جمهوراز زندان آزاد شدم.
دردوران رهبری 101 روزه حکومت حفیظ الله امین نیز درست 99 روز آنرا دربیمارستان سپری کردم وبه دلیل مخالفت خود با حضور ونفوذ قشون شوروی نزدیک به چها رماه زندانی ودر نتیجه پافشاری دادخواهانه زنده یاد استاد خلیل کهستانی ودیگر فعالان حزب دموکراتیک خلق افغانستان به فرمان ببرک کارمل از زندان آزاد شدم. پس از رهایی از زندان نخست به حیث رییس کنترول حزبی وسپس به وظیفه رییس انجمن نویسنده گان افغانستان تعیین گردیدم. در جبههء فرهنگ به سود رشد زبان وادبیات همه گروههای قومی افغانستان با کار خلاق به دوستی همکاری فرهنگی اقلیتهای ملی کشور، از هیچگونه تلاش پر امید دریغ نورزیدم.
بهنگام سیطرهء "دموکراسی تاجدار" نیز درجریان مبارزات انتخاباتی مرا به اتهام تحریک مردم به قیام علیه نظام شاهی به شیوه توطیه گرا نه گرفتار به اصطلاح محاکمه وبه شش سال حبس محکوم کردند. با ذکر این حقایق روشن تاریخی طبق ارزشهای اعلامیه حقوق بشر وارزشهای دموکراتیک قانون اساسی هیچ فرد و شخصی حق ندارد که "به اسم ورسم وکرامت انسانی مردم" تجاوز کند. این رسانه های گروهی اگر اندکی از کثیر وجدان انقلابی داشته باشند بایستی ازحقوق برباد رفته هشت سال واند ماه حبس من در سلولهای مجرد، علیه جعلکاران وتوطیه گران آشکار حلقه های حاکم به دفاع دادخواهانه برخیزند درغیر آن علیه اتهامات مفتریان و شبکه جعلکار ان تاریخ دعوای خود را اقامه میکنیم " تا سیه روی شود هرکه درو غش باشد".
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن - امریکا 4 جولای 2009
سلام به همه هموطنان عزيز
اين جلف نامه نيز يكي از مانور هاي اپراتيفي باند شوراي نظار است كه براي مغشوش ساختن اذهان عا به اين شكل نگاشته شده است . باند بدنام شوراي نظار باز هم از اينكه برجنايات رهبرش خاكي انداخته باشد باز هم جعل كرده است ... همه ميدانند كه اين كار از كي است و كي ها در اين توطيه شوم دست بالا دارند .
( رابرت مک نا ما را ) در زمان ریاست جمهوری جان کندی و جانسن معاون وزیرء وزارت دفاع امریکا بود , او کسی بود که نقشه ساختمان جنگ ویتنام را ساخته بود , ولی امریکا جنگ را باخت و مک نا ما را در اخر جگ بعد از به قتل رسانیدن میلیون ها امریکایی دور از وطن , از مردم امریکا معذرت خواست . (رابرت مک نا ما را ) در روز 6 جولایی 2009دیده از جهان فر بست . چمکنی .
نوشته شده توسط اکادمیسین دستگیر پنجشیری يكشنبه ، 14 تیر 1388 ، 20:38
تا قــــله آرزوی تســــــخیر شــود
نسلی زمبارزان مــــا پیر شــــود
گرمـا نرسیدیم برآن قــــلهء سبز
نسل دیگری رسد ولی میرشود
"فروغ هستی"
درین روزها شبکه های یک سر وهزاران زبان انترنتی و"شیر بچهء" عربی- تباری بنام " فراهیدی"، بازعلیه وارثان سنن مبارزات دموکراتیک ملی ضد زمینداری اربابی وضد امپریالستی حزب دموکراتیک خلق چنگ ودندان تیز میکنند وازآدرس محترم سلطان علی کشتمند سابق صدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان، بدون رعایت موازین ژورنالیزم وپژوهش کافی علیه محترم کشتمند ودیگر اعضای دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق غوغاهای زهرآگین تبلغاتی را درهالند، جرمنی و در تارنمای کابل پرس? براه انداخته اند.
نخست باید توجه خوانندهء ارجمند به این حقیقت روشن جلب شود که جناب کشتمند هرگز چنین ترهات وسخنان بیهوده را دربارهء شخص خود ودیگران نه نوشته اند.
دودیگر اینکه: من نه تنها هیچگاه عضو دفتر سیاسی "حزب وطن" دکتر نجیب الله نبوده ام، بل به علت مخالفت علنی با دستبرد نام "حزب وطن" غبار فقید وبه اتهام پشتیبانی از رویارویی نظامی شهنواز تنی، زندانی محا کمه محکوم شکنجهء روانی، اعدام وپس از دوسال واند ماه حبس دوام در سلولهای مجرد زندا ن پلچرخی، اتفاقا به فرمان جناب عبدالرحیم هاتف معاون اول رییس جمهوراز زندان آزاد شدم.
دردوران رهبری 101 روزه حکومت حفیظ الله امین نیز درست 99 روز آنرا دربیمارستان سپری کردم وبه دلیل مخالفت خود با حضور ونفوذ قشون شوروی نزدیک به چها رماه زندانی ودر نتیجه پافشاری دادخواهانه زنده یاد استاد خلیل کهستانی ودیگر فعالان حزب دموکراتیک خلق افغانستان به فرمان ببرک کارمل از زندان آزاد شدم. پس از رهایی از زندان نخست به حیث رییس کنترول حزبی وسپس به وظیفه رییس انجمن نویسنده گان افغانستان تعیین گردیدم. در جبههء فرهنگ به سود رشد زبان وادبیات همه گروههای قومی افغانستان با کار خلاق به دوستی همکاری فرهنگی اقلیتهای ملی کشور، از هیچگونه تلاش پر امید دریغ نورزیدم.
بهنگام سیطرهء "دموکراسی تاجدار" نیز درجریان مبارزات انتخاباتی مرا به اتهام تحریک مردم به قیام علیه نظام شاهی به شیوه توطیه گرا نه گرفتار به اصطلاح محاکمه وبه شش سال حبس محکوم کردند. با ذکر این حقایق روشن تاریخی طبق ارزشهای اعلامیه حقوق بشر وارزشهای دموکراتیک قانون اساسی هیچ فرد و شخصی حق ندارد که "به اسم ورسم وکرامت انسانی مردم" تجاوز کند. این رسانه های گروهی اگر اندکی از کثیر وجدان انقلابی داشته باشند بایستی ازحقوق برباد رفته هشت سال واند ماه حبس من در سلولهای مجرد، علیه جعلکاران وتوطیه گران آشکار حلقه های حاکم به دفاع دادخواهانه برخیزند درغیر آن علیه اتهامات مفتریان و شبکه جعلکار ان تاریخ دعوای خود را اقامه میکنیم " تا سیه روی شود هرکه درو غش باشد".
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن - امریکا 4 جولای 2009
http://www.esalat.org/images/P...
با دقت مطالعه فرماید .
من کسی هستم که قبل از کودتای 7 ثور عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان را داشتم ولی زمانیکه نخست اختلافات بین دوجناح حزب یعنی خلقی ها باپرچمی هاعلنا به دودستگی مجددحزب انجامید نسبت به درست بودن وصادقانه بودن شعار های نان لباس وخانه که ورد زبان شان بودشک پیدا کردم.بعد زمانیکه نورمحمد تره کی توسط حفیظ الله امین به قتل رسید اعتقادم از حزب بریده شد اما باآنهم چون خودم شدیدا به آن شعار ها دل بسته بودم باجناح پرچم که درآن زمان مورد غضب بود رابطه برقرار کردم.به تعقیب آن وقتی که پرچمی ها روسها را به کشور آوردندورسما وعلنا وطن را به بیگانه ها تسلیم دادند به صفوف مقاومت ضد روسی پیوستم.
زمانیکه رژیم دست نشانده نجیب هم سقوط کرد دوباره به زندگی عادی خود روی آوردم.
واما درمورد عذر خواهی این سه نفر :
به نظر من این عذرخواهی اگر ازیکسو میتواندمثالی باشد برای جهادی هاای که زیر نام جهاد واسلام به همه گونه پستی،جنایت ودنائت دست یازیدند از سوی دیگر وقتی میتواند صادقانه وقابل بخشش باشد که این ها پرده از روی هزاران معامله مخفی که سردمداران این حزب(ح د خ ا)باروسها واقمارش داشته است؛اینها میتوانند وحال که میخواهند باوجدان آرام بخوابند مسوولیت شان است که پرده ازروی بیشمار جنایت هایی بردارند که حزب شان انجام داده است.
اگر چنین کنند مطمئناهم مردم افغانستان به سادگی از روی آن نخواهند گذشت ونه هم خللی دروجدان شان باقی خواهند ماند.مگر اینکه شخصانیز دست به جنایاتی زده باشند که البته اعتراف بآن جای جداگانه خواهد داشت.
باعرض حرمت به تمام کسانیکه وجدان شان واقعا بیدار است.
چنین معلوم میشود که در بین این سه جنایتکار یگانه شخصی که شهامت گفتن حقایق و معذرت خواهی را پیدا کرده است سلیمان لایق است که مصاحبه او که در بالا نشر شده است گویا این حقیقت میباشد.
معذرت خواهی واقعا که کار مردمان عاقل و با شهامت است و لایق اگر واقعا به حرف های خود که در مصاحبه اخیر خویش ابراز داشته پایدار بماند احترام اکثریت مردم افغانستان را کمایی خواهد کرد.
دستگیر پنجشیری و شیطان علی گوسفند تا ابد بزدل و جنایتکار باقی خواهند ماند.
سنخنرانی سلیمان لایق در زمان حیات داکتر نجبیب الله به پیشواز اعلان مشی مصالحه ملی. جالب و به دیدن و شنیدن می ارزد:
http://www.youtube.com/watch?v...
واه!!! چه يك سياستي اول بكش سپس معذرت بخاي هر سه ايشان كل است بخاطر همين همچو يك ساستي راترجيح دادند. هيچكس بخشنده شما نيست واگر ببخشد خداوند شما كودن ها را هيج وقت نخواهد بخشيد. مرگ به هر سه تان
من کاری به این ندارم که دیگران چه کرده اند خداوند جزا این دست را از آن دست نمی گیرد ، توبه اگر قبول شود یا نشود کار ما نیست که تصمیم بیگیریم و در باره ان چیزی بگویم. ولی اگر شخصی گناه را مرتکیب میشود که در ان حق مردم تلف میگردد . خداوند حق خود را می بخشد ولی حق مردم را ؟ به هر حال این ها و هر جایت کاری دیگری باید محاکمه شوند و به جزای اعمال شان برسند باز اگر خدا بخشید می روند به بهشت اگر نبخشید که معلوم است که چه میشود.
وقتی وجدان انسان های با وجدان بیدار میشود! وقتی وجدان بر مصنت قضاوت تکیه میزند! اینچنین است که شجاعانه به کردار و رفتار خویش اعتراف میکنند و پوزش میطلبند و مطمعنن با چنین عمل نیک عکس العمل مثبت از مردم خواهند دید.
جهادی ها با بی شرمی تمام آنچه که در کابل و در سراسر افغانستان بر سرم مردم آوردند د به آن افتخار میکنند و عمل قبیح خویش را در راه خدا میدانند.
بیاید شجاعانه مثل اینان از مردم طلب مغفرت کنید که خدا نیز بر شما کرم نماید.