صفحه نخست > دیدگاه > آیا طالبان تنها مخالف حکومت کرزی هستند؟

آیا طالبان تنها مخالف حکومت کرزی هستند؟

شعار " طالبان د دی خاوری بچیان دی( ما با آنها مذاکره میکنیم مشکلات را ازطریق مذاکره حل میکنیم) اکنون به یک شعار روزمبدل شده است.
گوربز خان "عطاخیل "
جمعه 24 جولای 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

دربحثهای انتخاباتی که بخاطر احرازکرسی ریاست جمهوری افغانستان درشبکه جهانی آریانا درجریان است، متاسفانه گردانندهء پروگرام به پرسشهای یکنواخت پرداخته وگاه گاهی به یک پاسخ ناقص وکوتاه یک کاندید بسنده مینماید. هرچند. آقای نصیرفیاض تاکنون توانسته است که تااندازه ای به حیث گرداننده، براوضاع کنترول داشته وپاسخ دهنده را نگذارد که ازاصل به فرع تغیرموضع دهد ولی دربسیاری حالات سوالیکه در ذهن بیننده خطورمینماید وبدون شک آقای فیاض آنرا ازخلال اطهارات مبهم و چند پهلوی تعدادی ازکاندیدها درک میکند ولی بازهم چشم وگوش وحتی زبان خودرا می بندد وازطرخ سوال طفره میرود..

یکی ازسوالهای مهم که پیش روی هرکاندید ریاست جمهوری قرار دارد موضوع (طالبان) است که متاسفانه تاکنون هیچ کاندیدی به غیراز آقای پدرام نتوانسته است که پلان کاری خویش را دررابطه به آنها واضح سازد. باوجودیکه استراتیژی آقای پدرام نیزنقایص خودرا دارد وباید به بعضی ازسوالها پاسخ میداد ولی دیده شد که گردانندهء محترم به ابعاد قومی طرح پیشتر تاکید داشت تا خود طرح نظام فدرال که این خود ضعف کار آقای فیاض را به نمایش گذاشت اما بازهم به نظربنده طرح فدرالی ساختن نظام ازطرف پدرام نسبت به کاندیدهای دیگر حداقل شفافیت درآن بملاحظه میرسید. پرسش را که اقای فیاض ازلطیف پدرام باید می نمود این بود که مطابق طرح آقای پدرام دولت فدرالیکه طالبان درآن حکومت خواهند کرد طبعا مطابق تشکیلات فدرالیزم قوانین خاص خودرا دارد وآن قوانین که طالبان خواهان آنانند بطبیق شریعت، مانند گردن زدن قاتل، بریدن دست، سنگسارنمودن زانی ومزنیه غیره میباشد که با قوانین متعارف امروزی در دنیا درتضاد قرار دارد. چگونه میشود که دریک دولت فدرال واحد، یکی ازجمهوریتهایش اینگونه قوانین سختگیرانه داشته وبقیهء ایالتها قوانین مدنی داشته باشد؟

این موضوع همین اکنون ازطرف گروه های طرفدارحقوق بشر درپاکستان بلندشده است که چرا باید اجازه داد که درمناطق صوبه سرحد وایالت بلوچستان قوانین سخت گیرانه مذهبی توسط احزاب دینی آن دو ایالت بالای زنان تطبیق شود؟ ایا مناطق قبایلی جزو پاکستان استند ویانه؟ چگونه امکان دارد که دریک پاکستان واحد دو قانون مرعی الاجرا باشد؟ شاید اقای پدرام جواب خودرا درین مورد داشته باشد اما طوری که عرض شد سایر کاندیدها هیچ نیازی به طرح سوال برخورد باطالبان نمی بینند.

برداشت بنده این است که کاندیدهای محترم با ابهام گوئیها میخواهند خودرا بازی دهند وبافرق گذاشتن میان طالبان والقاعد بار مسوولیت را ازشانه های خود بدور انداخته وحکایت موش وپشک را دراذهان تداعی کنند. چنانچه مشهوراست ، زمانیکه موش هدف شکار پشک قرارمیگیرد چشمان خودرا می بندد وبه این فکر، که پشک نیز اورا ندیده است به خیال آرام به گوشه ای می خزد غافل ازآنکه چشم بستن موش به معنای پنهان شدن وی ازنظر پشک شکاری نیست وپشک خواهی نخواهی اورا به چنگ آورده ونا بودش میکند .

شعار " طالبان د دی خاوری بچیان دی( ما با آنها مذاکره میکنیم مشکلات را ازطریق مذاکره حل میکنیم) اکنون به یک شعار روزمبدل شده است. هرچند بنیانگذار این شعار رئیس جمهورفعلی است که خود زمانی یکی ازعناصرکلیدی آن تحریک بود وبنابر اختلافات قبیلوی باسایر عناصررهبری درتحریک طلبه وبنا به استشاره امریکا راه خودرا ازآنها جداکرد وبعدازرسیدن به قدرت، شعارمذاکره باطالبان راتوآم با حذف مجاهدین سابق ازپوست های نظامی بنام جنگسالار وجابجاساختن عناصررژیم طالبان تحت نام طالبان میایه رو، در رده های دولتی وپارلمانی آغاز و هنوزهم به ادامهء مذاکرات با آنها به آدرسهای نا معلوم خود اصراردارد وهرروز به قوت گیری طالبان درمناطق جنوب افزوده میشود .. درشرایط کنونی اعمال چنین سیاستی توسط کرزی وتیم کاری وی موضوع طالبان را به حدی بغرنج وپیچیده ساخته است که هم ناظران بین المللی وهم مردم عادی رابه حیرت انداخته است که هیچ کسی نمیداند سر کلاوه کجا است . مردم مبپرسند که آیا واقعا این عناصر جابجا شده در درون دولت واقعا طالبان میانه رو و پشتون تبارهستند ویانه؟ تاکنون چنان معلوم میشود این عناصرازنام طالب وپشتون بخاطر تجارتهای سیاسی خودشان بهره برده اند وهیچ نفوذی دربین پشتونها ندارند. سخن اصلی این است که اگربا این ترکیب قومی وسیاسی که از خودکرزی شروع تا ملاعبدالسلام ضعیف ومتوکل واسحاق نظامی وراکتی وصدها وکیل وزیر ورئیس ومشاور و والی که درین دولت تشریف دارند چرا درجنوب امن برقرارنگردیده است؟ .. معلوم است که چنین نیست وبرعکس نفرت ازدولت کرزی بیشترازهمه درنقاط پشتون نشین به ملاحظه رسیده وهیچ یک ازارکان دولت کرزی را مجال آن نیست که درساحات تحت کنترول طالبان گشت وگذارکنند ویا اینکه آنهارا وادار به مذاکره بادولت نمایند. کشته شدن والی خوست به نام تنی وال درسال 2006 وکشتن والی لوگر درسال 2007 به دست طالبان یکی ازنمونه هایست که طالبان نشان دادند که این دولت را به پشیزی ارزش نمی دهند.

،اما آنانیکه ازدید قومی به این مسأله نگاه میکنند دید دیگری دارند. به نظراین گروه، جنگ دولت باطالبان وحزب گلبدین حکمتیار یک جنگ ساختگی است به عقیده این گروه ، این جنگ به غرض پرستیژبخشیدن بیشتر به ملا عمر وحکمتیار وحقانی بعنوان رهبران سنتی پشتون درجنوب راه اندازی شده وازطرف ادارهء کرزی وحامیان بین المللی اش پیش برده میشود تا اینکه ازرهبران قبیله ای پشتون بعنوان چهره های بیگانه ستیزیکه هرگزسلطهء بیگانگان را تحمل نمی کنند ترسیم کند. این چنین سیاستی میتواند درمعادلات سیاسی وگرفتن امتیازسیاسی ازجامعه بین المللی به نفع یک قوم مشخص پلهء ترازو را به نفع پشتونها سنگین سازد.

اما برای رئیس جمهور آینده ء کشور که ازطریق آرای مردم به این کرسی میرسد داشتن یک برنامهء مشخص نظامی وسیاسی دررابطه باطالبان غیرازآنچه که کرزی تاکنون انجام داده است از اولویات کاری بشمارمی آید.. ولی سوگمندانه باید اظهارداشت که کاندیدهای محترم به این امرخطیرتوجه مبذول نمی نمایند ویا اینکه آین هموطنان ما به پیروزی خویش باورندارند. چندی قبل درتلویزیون دولتی خبرنگاری بنام (ژواک) این موضوع را بایک کاندید محترم بنام الفتی به شکل طنز مطرح ساخت که اگرشما با طالبان صلح میخواهید آنها باشما جنگ میخواهند چی میکنید کانیدید محترم درجواب فرمودند: ما برای شان عذر میکنیم چنانچه میگویند: گردن نرم را شمشیرنمی برد شاید این پاسخ طنزآلود درموقعیت که آن کاندید محترم قراردارد مناسب وبجا بوده است اما آنهایکه ازدموکراسی وعدالت اجتماعی وآزادی احزاب دم میزنند خیلی عجیب ومسخره می نماید.
پاسخ یکی ازکاندیدان محترم که معلوم میشد روزگاری درسلک دیپلوماسی نیز کار کرده اند ازهمین دست پاسخهای مسخره است. ایشان آقا ی اوریا اند دیپلوماتیک بودن جواب ایشان برای اولین بار درین رابطه، سبب خوشنودی کاندید فیمینست بنام (شهلا عطا) گردید و اورا نیز وا داشت که به تاسی ازآقای اوریا با تکرار همان چرندیات ، خویشتن را قناعت دهند که آنها قادراند بلای طالب را ازسر مردم بردارند. معنای جوابهای این دو ، به قول معروف خودرا به کوچهء حسن چپ زدن میباشد نه چیزدیگر. اقای اوریا فرمودند که طالبان مخالف حکومت فعلی هستند درصورتیکه این حکومت، بار وبسترهء خویش را جمع کند مخالفانش نیز همرایش یکجا گم میشوند.
درینجا که توقع میرفت آقای فیاض ازجناب کاندید محترم آقای اوریا این سوال را مطرح میکرد که آیا حکومت که شما درآن به حیث رئیس جمهور میباشید، ادامه همان پروسهء( بن) هست ویا چیز دیگر؟ به عباره دیگرآیا جنگ طالبان درشرایط کنونی بخاطر موجودیت شخص کرزی است یا بخاطر سبوتاژنمودن دموکراسی که آقای اوریا مدعی آنست ؟ شوربختانه سکوت اختیار گردید وصدای ازطرف آقای فیاض به گوش نرسید. محترمه شهلا عطا که خواستارپایان دادن به سلطهء زورگویانهء چندین قرنه مردان درافغانستان اند نیزعین جواب را دربارهء طالبان ارائه فرمودند که واقعا تعجب برانگیزاست ولی متاسفانه چنانچه عرض شد آقای فیاض یا بخاطر سمپاتی با طلبه های کرام ویاهم عدم شناخت دقیق ازآنها از طرح سوالهای ضروری کاملا طفره میروند. که محترمه خانم شهلاعطا به عنوان یک زن ضد مردسالاری تا کنون باطالبان هیچ مشکلی را چرا نمی بینند؟ این درحالیست که طالبان بارها اعلان کرده اند که هرنوع انتخابات به سبک کشورهای غربی که در آن مرد و زن یکجا به صندوقهای رای رفته وهر فاسق را انتخاب میکنند غیر شرعی بوده وآنرا درسایه قوای اشغالگر هرگز مشروع نمیدانند. پس چگونه ممکن است که دولت آقای ( اوریا) که درسایه ء قوای اشغالگر به وجود می آید آنها آنرا به رسمیت پذیرفته وسلاح خویش را به جناب اوریا صاحت تسلیم کنند؟ دیده شد که آقای فیاض این سولل حتمی را حتی درنوبت بعدی نیز ازآقای اوریا مطرح نساخت اما برخلاف پرسشهای خیلی ضعیف را ازپدرام به آن اندازه تکرارکرد که موجبات خشم حریفش آقای صافی را فراهم ساخت. که این خود ضعف کار یک ژورنالیست را نشان میدهد.

توصیهء من به آقای فیاض این است که اگردرمورد طالبان وچگونگی پیدایش این تحریک جنایت و خیانت وپلیدی وفاشیزم معلومات ندارد لطفا به کتاب احمدرشید ژورنالیست پاکستانی مراجعه فرموده وحداقل درمورد خط مشی ونظام تشکیلاتی آنها معلومات خویش را وسعت ببخشند . واگر آن کتاب را خوانده باشند نباید وجدان خبرنگاری خودرا زیر پا کنند

وما علینا الالبلاغ..

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به همه سلام،
    قرار که معلوم است محترم فیاض مطابق شرایط موجوده یک نطاق ورزیده تلویزون است و قرار دید هموطنان معلومات سیاسی و علمی نامبرده بمراتب بالاتر از نویسنده این مضون است.
    عطاخیل ایا شما صلاحیت کاری محترم فیاض را می دانید؟
    از دموکراسی که شما یاد کرده اید ایا از زندانی شدن محترم فیاض اگاهی دارید؟
    به نظر من این خوب است که به گفته حبیب الله بچه سقاو بروید و چای تانرا با قند نوش جان کنید.
    نی اینکه به یک شخص خوب و مهربان ان هم که سویه علمی ان بمراتب از شما کرده بالا است توصیه نماید .
    جلال ابادی

    • کامران عزیز این مطلب را لطفا به صورت مجزا به نشر برسانید
      درامه ای تازه از تیم احسان الله بیات
      شاید تا به حال از احسان الله بیات زیاد شنیده باشید. هرگاه نام این شخص برده می شود نا خداگاه چهره کودکی که از سرما می لرزد و جناب بیات فقط یک کلاه آفتابی با مارک بنیاد بیات برسر او می گذارد و تلویزیون غیر معیاری و چاپلوسان قلم فروخته اش در ذهن مجسم می شود.
      از ریا کاری و مردم فریبی ایشان تا کنون زیاد شنیده اید و چهره واقعی احسان الله بیات دیگر برای همه گان آشکار شده است.
      این سطور قصد دارد از یکی دیگر از زوایای پنهان احسان الله بیات را که به شدت از سوی سازمانهای استخباراتی امریکا حمایت می شود پرده برداری کند.
      تا به حال فکر کرده اید که چطور آنتن های شرکت مخابراتی افغان بیسیم که احسان الله بیات ریاست آنرا بر عهده دارد از گزند طالبان در امان مانده است ؟
      افغان بیسیم در حال حاضر در نا امن ترین مناطق افغانستان نماینده گی دارد و آنتن هایش را در آنجا نصب کرده است.
      طالبانی که حتی با ساده ترین نمادهای دنیای امروز سرناسازگاری گذاشته اند چطور اجازه داده اند آنتن ها و تجهیزات شرکتی که همه گان بر آمریکایی بودنش واقفند همچان به فعالیت ادامه دهد؟
      آقای بیات از سالهای پایانی رژیم طالبان به حمایت سازمان استخباراتی آمریکا با این نظام فاشیستی ارتباط تنگاتنگی داشت. این مسئله بر هیچ کس پنهان نیست و شواهد وقرائن کافی برای اثبات این مسئله وجود دارد.
      در سالهای اخیر با توجه به متفاوت شدن شرایط ، نوع تعاملات آقای بیات با گروه طالبان شکل دیگری گرفته است. اما داد و ستد ایشان با طالبان کماکان گرمای سابق را دارد.
      احسان الله آرینزی که در حال حاضر ریاست تلویزیون آریانا را بر عهده دارد در این اواخر وارد بازی شده است. او که از منطقه سید آباد وردگ می باشد رابط آقای بیات و گروه طالبان می باشد.
      تمام کسانیکه آقای آرینزی را می شناسد به خوبی درک کرده اند که او اولا مهره سرسپرده سازمان استخباراتی پاکستان یا آی اس آی است و دوما به لحاظ تعصبات شدید قوی که دارد تعلق خاطر فراوانی به گروه طالبان دارد.
      آقای آرینزی با استفاده از روابطی که با سایر هم مسلکان وطن فروشش در دوایر مختلف دارد به اسم و رسمی دست یافته و حتی یکی دو جایزه به عنوان نویسنده از کریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ کمایی کرد.
      در این اواخر ریاست نماینده گی اتحادیه خبرنگاران کشورهای جنوب آسیا یا سفما در افغانستان را هم بدست آورد.
      آقای آرینزی با استفا ده از همین عنوان بدون دغدغه رفت و آمدش به پاکستان را ازدیاد بخشید و زمینه آمدن پاکستانیها به افغانستان را هم به بهانه اشتراک در سمینارها و کورسها فراهم کرده است.
      سریالهای پاکستانی که در این اواخربه تلاش آقای آرینزی از تلویزیون آریانا نشر می شود خود گواه این مسئله است. به گفته یکی از دوستان ،آقای آرینزی در یکی از اظهار نظرهایش گفته بود حاضر است به یک پشتون کوچی که در یکی از دور افتاده ترین مناطق چوپانی می کند رای بدهد اما به یک پروفیسر فارسی زبان رای ندهد. آقای آرینزی برای پیشبرد اهداف شوم بادارهایش می بایست خود را در لباس یک انسان روشنفکر و امروزی نمایان سازد. اما او به قدری در افکار متحجرانه و بدوی خود گرفتار است که از هیچ کاری در این راه دریغ نمی کند. به قول معروف حال تلویزیون آریانا و اتحادیه خبرنگاران جنوب آسیا برای آقای آرینزی به مثابه شمیشیری شده است در دست زنگی مست.
      هفته گذشته ظاهرا احسان الله آرینزی در سفری به ولایت میدان وردگ به اسارت گروه طالبان در می آید. مسئله به صورتی انعکاس میابد که اولا همه از این مسئله آگاه شوند و از طرفی هیچ گونه انعکاس خبری نداشته باشد. زیرا در صورت درج این مسئله در مطبوعات ، قظیه شکل جدی به خود می گرفت و امکان داشت بازی بیش از حد جدی شود.
      به نقل از تعدادی از افرادی که این مسئله را از نزدیک دنبال کرده اند، ظاهرا آقای آرینزی حامل پیامهایی از جانب احسان الله بیات به طالبان بوده است. از محتوای پیامها چیزی گزارش نشده اما می توان حدس زد که انتخابات و تحرکات اخیر نیروهای آمریکایی در ولایت میدان وردگ محور اصلی گفتگوهای آقای آرینزی با گروه طالبان بوده است. بعد از دو یا سه روز میهمانی که از آن به نام اختطاف یاد شد ، آقای آرینزی به سلامت به کابل باز می گردد.
      این در حالی است که آقای آرینزی همیشه در مسیر میدان وردگ به کابل دررفت و آمد می باشد و هیچ گونه اتفاقی تا کنون برایش رخ نداده است.
      به هر حال تمامی این نکات و مطالبی که در گذشته در باره احسان الله بیات و تیمش نگاشته شده حاوی این پیام بسیار مهم است که ملت افغانستان هوشیار باشند که اینبار دسیسه ای نو در حال شکل گرفتن است و دست استعمار گرانی که به جز یغما بردن افغانستان به چیزی دیگر نمی اندیشند از آستین احسان الله بیات و احسان الله آرینزی و ... برآمده است. از تمامی کسانیکه در باره این افراد هر گونه اطلاعات مفیدی دارند می خواهم که در نشان دادن چهره واقعی این افراد خائن به وطن و مردم یاری رسان باشند. زیرا دولت و دولتمردان ما اکثرشان خود در مرداب خیانت گرفتارند و نمی شود از آنها انتظاری داشت. پس وظیفه انسانی و میهنی هر یک از ما است که کاری کنیم.

  • با درود خدمت قلم بدستان گرامی، یادآورمیشوم که، سخنان این نویسنده گرامی بجا وراست ودرست است. این سوال در نزد من هم موجود بودکه این نامزدان ریاست جمهوری آینده افغانستان به استثنای چند تن ، چگونه ساده لوحانه در باره طالبان کرام تصور میکنند وبه سادگی در پیش دهن آغبه نیست، مشکیلات جنگ وترور وانتحار وجان گرفتن زندگان را توسط طالبان، نزد خود حل واز این بیخبرند که طالبان امروز به یک اندیشه وگروه عظیم مبدل شده اند وهرگز نمیتوان طالب را از بدنه ای القاعده جدا ساخت واین گروه درمیان اقوام پشتون این سرزمین واوطرف دیورند ریشه دوانیده اند وفوق العاده پشتیبان دارند واین گروه منفی گرا وتروریست، تا زمانیکه اندیشه های سیاه وتیره آورشان در این مرزوبوم به کامیابی نانجامد ، از حرکت خویش نمی ایستند؛ روی این ملحوظ با طالبان فقط یا تا نابودی جنگید ویا اینکه تن به سیستم فدرال داد وبه طالبان حق قایل شد که با اندیشه ها وباورهای خویش درمیان مردمانیکه با آنها حساسیت ندارند، زندگی نمایند وشریعت برگرفته از سنتهای قبیلوی خویش را طور دلخواه تطبیق بدارند. اگر این مردم با چنین وضعیت خوش هستند حقشان است واگر نیستند خود مردم در برابراین گروه جهل ونادان برخیزند ودر تعیین سرنوشت خویش ، خود حصه بگیرند؛ من که تا اکنون برنامه های بسیاری از کاندیدان را شنیده ام ، براستی آقای پدرام یگانه است ! ودر ضمن باید گفت که، اقای کرزی تا اکنون فاقد هرگونه برنامه کاری میباشد وشخص سخنگویش این مطلب را بیان داشت، روی کدام دلیل این اجتماعات گوناگون صورت میگیرد ومردم بدون اینکه آگاهی از برنامه کاری آینده این آقا داشته باشند، در محافل شرکت میورزند وبعضی از رهبران خود فروخته هم داد ازطرفداری اقای کرزی میزنند، در صورتیکه تا هنوز برنامه ای کاریش مشخص نیست؛ آب نا دیده زپا موزه کشیدن غلط است...آقای خلیلی، محقق، مارشال فهیم ورهبری جنبش ملی اسلامی سادات ، تا امروز شما روی کدام اهداف وبرنامه کاری در کمپاینهای آقای کرزی شرکت نموده سخنرانی میکردید وبرای مردم از کدام برنامه وسیستم دولتی سخن میگقتید؟ آیا مردم از شما در باره برنامه های آینده اقای کرزی چیزی پرسیده اند ؟ ازکسی پشتیبانی میکنید که جسارت شرکت در گفت وگوی نامزدان ریاست جمهوری را نداشته وهرگز نخواهد داشت؛ شرم مردان را وقار است وزنان را زیور است... شما از این وقار به نظر من تا ابد محروم خواهید ماند...

  • گوربز خود یک طالبء به تمام معنی است . این در شناختناندن خود به همه منحیث علم بردار قبیله عطا خیل نشان میدهد که همچنان که طالب است یک پشتونی است که در اتش ساختن پشتونستان بر قبرغه مردم افغانستان میسوزد . مانند اسلاف خود با هزار نیرنگ و تلاش هرچه عطا خیلیان است کوشش دارند که طالبان به هر صورتی که است زمام قدرت را بدست گیرند . مهمترین مهره های این خاینین و جانیا ن که تازه از پا بوسی آی اس آی شکست خورده افغانها در دوران مرحوم داکتر نجیب , از پاکستان برگشته اند شهنواز تنی را باید نام گرفت . مانند گوربز خان بسیا ر ها هستند که سنک عشق بربریت طالبان را به سینه میزنند . در واقعیت خوف مردم از درازی جنگء جبری بی پایانی است که باید برای بقای خود در مقابل نوکران عربها و پاکستانی ها و ایرانی ها در داخل کشور خود بنمایند . عطا خیلیان هر وقت کم زور میشوند , از ترس خشم مردم لباس سنت پیغمبر را میپوشد و هر وقت برنده میشود مست بر خر دجال در بازار های شهر راه میافتد .

    غ ؛ ی .

  • نرون، چنگیز، آتیلا، لنین، استالین، مائو، هیتلر، موسیلینی، هیروهیتو، پل پت، چه گوارا و سایر جانوران بزرگوار، قتل عام هایشان را مرتکب گشته و غیب شدند ، در حالی که پیامبران همچنان سرگرم کشتارند.

    سلاح هولناک اینان ویروس عفونت زای عقیده است که فقط آنتی ویروس خرد و اندیشه می تواند بی اثرش سازد.

    حدود دوازده هزار سال پیش هوموساپینس انسان هوشمند ، خرد پیشه ، بیدار , نخستین پایه تمدن ها را بنا نهاد و در حدود پنج شش هزار سال بعد به اندیشه ابداع آفریدگار یکتا افتاد ، ابداعی خونین و زخمی به خصوص در جوامع زیر سلطه حکومت های عقیدتی . صنوبر .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس