صفحه نخست > دیدگاه > مطبوعات افغانستان درچنگ شهوت سالاران

مطبوعات افغانستان درچنگ شهوت سالاران

نويسنده: ميرويس جلالزی

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

بعد از فروپاشی نظام طالبان و روی کار آمدن اداره موقت ، به قوت جنگنده های ( بی – 52)" امریکا" در افغانستان" ، مفکوره دیموکراسی ( مردم سالاری) در اذهان شمار ی از افغانها تولد گردید."

در این زمان مطبوعات و جریان رسانه یی کشور ما که بیش از سه دهه تحت فشار شدید جنگ سالاران و کمونستان وقت قرار گرفته بود ، اندک اندک سر از بستر مریضی بلند نمود .

در زمان طالبان رادیو تنها رسانه ای بود که در "افغانستان" وجود داشت ، آن هم تنها رادیوی شریعت، رادیو دولتی امارت اسلامی طالبان.

این رادیو عمدتا خبرهای داخلی را پخش می کرد که اکثر خبرهای جنگ بود. همیشه هم از پیشروی طالبان و شکست نیروهای رقیب خبر می داد و یا از فرامین رسمی ملا "محمد عمر" رهبر طالبان که از او به عنوان امیرالمومین یاد می شد.

مثلاَ یک بار" امیرالمومین" به همۀ هندوهای "افغانستان" فرمان داده بود برای اینکه از مسلمانان تفکیک شوند، باید یک نشان زرد رنگ در لباس شان داشته باشند ، و زمانی هم از طریق همین رادیو خبر به طالبان خوش و به دیگران خراب تخریب بودا های بامیان را منتشر نمودند.

سرود های رزمی بدون موزیک و پاسخ به سوالات شرعی هم از دیگر برنامه های رادیو شریعت بود، این رادیو در اکثر مناطق افغانستان" قابل شندیدن بود.
"

نیروهای خارجی و کشورهای عمده کمک کننده مانند "ایالات متحده امریکا" و" انگلستان" به منظور سرکوبی ظاهری طالبان در اواخر سال 2001 میلادی بر علاوه جنگ گرم به جنگ سرد یا جنگ فکری نیز نیاز داشتند و این جنگ فقط و فقط از راه ایجاد رادیو های شخصی آنان ممکن بود و بس .
به زودترین فرصت ، ملیون ها دالر به منظور ایجاد استیشن های تلویزیونی و رادیویی به مصرف رسید.

آین دو گروه از مردم ، در اولین اقدام دست به ایجاد و بعداً به تقویه رسانه های دست نشانده خود زدند .

صدها هزار دالر امریکایی مانند بخش های دیگری بازسازی افغانستان ، در بخش حمایت از مطبوعات و رسانه ها دراین کشور به محضر مصرف گذاشته شد .

با گذشت اندک زمان بخش از این پول های به منظور تربیه ژورنالسان ، روزنامه نگاران و فلم برداران به مصرف رسید .

در این راستا استادان کم تجربه و فرسوده خارجی استخدام شدند ، و بر علاوه معاش های گزاف برایشان اطاق های مفشن و زیبا به همرای موتر های مادل سال به کرایه گرفته شد .

این مردان و خانم ها که به گفته خود استاد بودند ، بدون اینکه کشورهای کمک کننده اسناد مسلکی آنان را ملاحظه نمایند وارد" افغانستان" بیمار شدند .

آنها کسانی بودند که در کشورشان لیاقت شستشوی ظروف در هوتل ها و یا جاروب نمودن موه ها در صالون های اصلاح مو را نیز نداشتند اما در کشور ما به حیث شخصیت ها ظهور نمودند.

در حقیقت آنان آدم فریبان و دزدان ماهر بین المللی دوست کشور ما بودند که در قدم نخست دست به غارت پول کمک های غربی زدند و بر علاوه جنایت بزرگ دیگر را نیز مرتکب شدند.

تهداب دزدی کسه ی مطبوعات" افغانستان" را همان ها گذاشتند .

فلم جنایت آغاز می شود .

با گذشت اندک زمان ، 8 الی 10 چینل تلویزیونی حد اقل 50 رادیو ستیشن محلی ، ملی و بین المللی در کنار صدها رسانه چاپی نیز از بقایایی این پول یک پی دیگر ایجاد میشوند .

اکثراً این چینل ها و رادیو ها در قدم نخست ارتباط نزدیک به خارجی ها داشته و موسسین آنان نیز همین دزدان غربی و امریکایی بودند .

اما حالا سال 2007 است .

همین اکنون بیش از 50 رادیو خصوصی ، دها تلویزیون ، و صدها رونامه و مجله در سرتاسر افغانستان به نشرات مصروف هستند.

به نظر می رسد میزان شنونده های رادیو در شهرها کاهش یافته است و دارد از این هم کاهش یابد، در شهرها عمدتا مردم تلویزیون های محلی، یا از طریق ماهواره تلویزیون های کشور های همسایه، ایران ، ازبکستان، تاجکستان ، پاکستان وهند را می بینند و حتي مردم هزاره جات نیز حالا "تولسی" و "پرینا را میشناسند .

رادیوهای محلی که به مسائل و مشکلات روزمره مردم می پردازند و آهنگهای درخواستی پخش می کنند و برنامه های تفریحی و آگهی های تجارتی دارند، از محبوبیت برخوردارند اما به اندازه تلویزیون های خصوصی نه .

این را یک پیش رفت در ارثه مطبوعات در" افغانستان "میتوان شمرد اما پیشرفت که روز به روز با شکست روبرو میشود .

خلاقیت هر عمل ظرورت به ادامه دارد اما ادامه نشرات اکثر روزنامه ها ، رادیو ها و تلویزیون ها حالا در شک است و از سرحد شک و شهبه نیز بیرون شده است .

از شدت و کیفیت برنامه ها و اخبار کاسته شده است .

اکثر رسانه ها و رادیو های محلی و ملی در روز های اول تولد تحت قیادت مستقیم خارجیان در" افغانستان" قرار داشتند، اما این ماموریت با گذشت زمان اندکی به افغانها سپرده شد .

افغان ها هم به خوبی و خوشی مسولیت این رسانه ها را در کشور به عهده گرفتند اما بدون اینکه به رسالت و آینده رسانه خود بنگرند ، خبرنگار استخدام نمودند ، منازل قیمتی و مفشن به کرایه گرفتند و موتر های لوکس مادل روز را نیز از همین پول های کشورهای کمک کننده به کرایه گرفتند .

این مطبوعات مردان افغان به گمان خود شان ، با گذشت روز تا روز دیگر اندک اندک خون خوار و خون خوار تر گردیده و چشم به کمک های ثابت دوختند که به منظور بقایی رسانه مروبط شان از طرف ادارت مشخص چون اداره انکشافی ایالات متحده امریکا ، اتحادیه اروپاه و امسال آن پرداخته میشد .

این مدیران خون خوار سالار بر علاوه سرقت و حیف و میل پول ها ، آینبار تلاش به خرچ دادند تا از صلاحیت وظیفوی خود برای فرو نشاندن غرایظ شهوانی خود نیز کار بگیرند که با گذشت نه چندان زمانی همینطور هم شد.
در اکثر دوایر رسانه ی دیوار ها بی زبان و کارمندان سانسور شده گواه چنین اعمال هستند .

آنان به چشم سر دیده اند که مدیران آنان از سمت های خود چگونه استفاده سو نموده اند ....و کارمندان طبقه .... را ......کرده اند .

این آمرین بی سواد که خود حتی اسناد فراغت از مکاتب را ندارند و نمیتوانند چند جمله به گرامر استوار بنویسند ، با انجام هر آن چه خواستند مانع پیشرفت کارمندان عادی ادارت شدند و آنان را تا حد توان سرکوب و سانسور نمودند .

سانسور شده گان ( فقیر مردان و زنان ژورنالیست) از بیم اینکه مبادا روز از وظیفه اخراج شوند ، در چوکات سانسور محصور مانده و تا امروز بدون خلاقیت ، پیشرفت و ترقی مانند اسپ های گادی به یک استقامت در حرکت اند .

اما آنان مقصر نیستند .

مقصر همان خارجی های هستند ، که خود دزدی کردند و دزدان بی سواد تر از خود را به مطبوعات" افغانستان" به تحفه گذاشتند.

مدیران اکثر رسانه های پایتخت به اجرای جرایم نه بخشودنی و نه فراموش شدنی متهم اند و ظرورت است تا برای آنان دادگاه مشخص تشکیل شده و در مقابل پاسخ های زیر دستانشان محاکمه علنی شوند .

غارت پول ها ، توهین و اذیت کارمندان ، ممانعت در زمینه رشد مسلکی آنان و حتی تجاوز بالای ناموس کارمندان جرایم است که مدیران در آن دست دارند .

این اعمال اکثراً در پایتخت صورت گرفته نه اینکه در مراکز رادیو های محلی در ولایات ، اما در آنجا چیزی دیگری میگذرد .

جنگ سالاران محلی امروز اکثراً رادیو ها را تحت پوشش قرار داده اند و مدیران رادیو ها را بار ها تهدید نمودند تا از اخبار ضد جنایات آنان چشم پوشی نموده و این اصل توازن ژورنالیزم را پاه مال نمایند .

جنگ سالاران با قوت گرفتن حملات طالبان درمحلات تحت نفوذ شان بدون اینکه از قانون رسانه ها پیروی نمایند هر آن چه میخواهند به زور تفنگ درمحلات نشر مینمایند .

آنان با بسیار جرت و شجاعت قانون را پاه مال نموده و بار دیگر به اعمال ده 90 خود پرداخته اند .

جنگ سالاران محلی ظرف دو سال اخیر چندین رادیو ستیشن را در نقاط مختلف افغانستان به آتش کشیدند ،

خبرنگاران را در موارد تا حد لت و کوب نموده اند که دیگر دست از فعالیت خبرنگاری بر داشته و مصروف مشاغل دیگر شدند.

حالا مردم پایتخت که شنونده های ستیشن های مختلف رادیوی هستند ، میگویند :در مقایسه به نشرات رادیوهای بی بی سی و صدای آمریکا رادیو های محلی حالا در وضیعت اعتبار خوبی قرار دارند .

رادیوی چون آرمان ، کلید ، آریانا و وطندار در "کابل" در مقایسه با رادیو های معروف یاده شده بی بی سی و صدای امریکا که فرا تر از مرز های" افغانستان" نشرات دارند حالا بیشتر مورد پسند شهروندان" کابل" قرار دارد .

آنان نه میدانند که این رادیو ها اکثرا تقلید از نشرات رادیو های خارجی هستند ، نه از خلاقیت مدیران بی سواى آنان .

شنونده ها از واقیعت پشت پرده و کار های که در داخل ادارت این رادیو ها در تاریکی شب میگزرد خبری ندارد اگر خبر شوند هرگز به نشرات آنان گوش نخواهند داد .


توضيح کابل پرس?: کابل پرس در ويرايش اين نوشته هيچ نقشی نداشته و نقطه چين ها در برخی از قسمت های متن، بوسيله ی نويسنده صورت گرفته است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • صرف نظر از مسايل اخلاقي و غير اخلاقي كه نويسنده (ميرويس جلالزی) به آن پرداخته است اقلا در يك مورد ايشان خواسته اند تا مليت صادق و زحمت كش هزاره را كه نه تنها هيچ كم و كاستي از بقيه اقوام ندارد بلكه در بسياري موارد خوبي هاي بيشتري را ميتوان در اعمال آنها يافت تحقير كنند. ايشان مينويسند كه (... حتي مردم هزاره جات نيز برنامه هاي تلويزيوني را تماشا ميكنند...). به نظر من اين حرف بسيار وقيحانه و خجالت آور است...!!!

  • Mr. Jalazai, I suggest you to get out of your zia’s caves and learn how to write first and than sellect a subject to write about.
    It is a dirty stain in writer’s face to have you as a writer while you do not know how to use your wording about your subject rather than concept.
    like, Hatta Hazarajat and they dint know how to wash dishes, i guess a dish washer or a farmer from hazarajat is better and high educated than you.i have a question WHEN YOU LEARN TO BE A GOOD HUMEN BEING RATHER THAN A WRITER.Sorry for any offence.

  • محترم جلال زی صاحب:
    یک کمی اگر منطق داشته باشی و اگر واقعاُ نویسنده باشی هیچوقت به یک هموطن و یک ملت دیگر توحین نمیکنی ایا مردم هزاره در جمع انسان نیستند؟ ایا شما از هزاره کدام برتری دارید؟ شاید که داشته باشید بخاطریکه تا به امروز هزاره ها این ملت زحمت کش گدایی نکرده شاید شما کرده باشید تا به امروز زن هزاره نرقصیده شاید که از شما رقصیده باشد مگر همت کرده جوالی کشی کرده مذدوری کرده اما بیغیرتی نکرده عزت خود را نگهه داشته همین برتری بین شما و هزاره وجود دارد. (فیضی)

  • من اخر هم نفهمیدم که منظور نویسنده ازاین مقاله خیانت مطبوعات ورسانه ها در کشور بود ؟ یا پیشرفت وگسترش ان بعد از اشغال کشور توسط امر یکاییها ومتحدانش امروز است ؟

  • با خواندن مقاله آقاى جلالزي فورأ بياد مطلبى كه سالها قبل در يك روز نامه ايرانى خوانده بودم افتادم...

    دقيقا در زمستان سال 1373 (هجري شمسى) به مناسبت سالگرد 22 دلو (بهمن) يكى از تكواندو كاران از برادران هزاره بنام (اسدالله نوري) نيز در مسابقات شركت كرده بود كه موفق به گرفتن مدال برونز گرديد... اين موضوع در روز نامة (همشهري) چاپ تهران كه به مثل بعضى ديگر مطبوعات ايران اكثراً منعكس كننده عقايد و افكار راسيستى و فاشيستئ آنعده از مردم ايران كه در آتش خود خواهى، خود بر تر بينى و جهالت ميسوزند، (كه متأسفانه نمونه داخلى آنرا ميتوان در نبشته جناب آقاي ميرويس جلالزي به آسانى يافت، كه نشان دهنده انتهاى جهالت فكري در نزد بعضى از هموطنان ما ميباشد) چنين انعكاس يافته بود:

    ...در رشته تكواند امسال ورزشكاران در وزن ها مختلف از كشور هاي چين، ژاپن، كره، ... و حتى افغانستان....نيز شركت كرده اند.

    از قديم گفته اند:

    هر چه بگندد نمكش ميزنند

    واى از آن روز كه نمك بگندد

    آري اهل قلم نبايد كه در گير تعصبات كور كورانه و فاشيستى گردد وگر نه صد هزار بار شكر به جهل بسيط كه به مراتب از جهل مركب بهتر و برتر است.

    در حقيقت، اين موضوع كه برادران و خواهران هزاره، سريال ها ويا برنامه هاي تلويزيونى را در مناطق دور افتاده و محروم مركزي تماشا ميكنند ويا نميكنند اصلأ اهميتى ندارد و هم شناختن قهرمانان كاذب و يا ديدن سريال ها و فيلم هاي مبتذل هندي كه بجز از ضياء وقت هيچ مفادي را عايد حال بيننده ها نميكند، هرگز افتخار شده نميتواند. اما حرف در اينجاست كه چرا هميشه يك مٌشت احمق و جاهل در پى گرفتن حق ديگران بوده و تمام سعى و تلاش خود را در راه حذف هزاره ها از حقوق ابتدائى شان متمركز نموده اند؟؟؟!!!

    و اكنون شرم بر نويسندهء اين مطلب باد اگر عمدأ اين خطا را مرتكب شده باشد! بنده يگانه راه حل را در اصلاح آن نكته و معذرت خواهى توسط نويسنده ديده و در غير آنصورت وي موقف خودرا منحيث يك فاشيست ابوجهل گونه روشن كرده است...

  • سلام خلیفه جان
    اگر چه شما در بیسوادی یکی از قهرمانان قرن بست و چهارم هستید .
    اما شاید مثل هر اوغان کمی استدلال داشته باشید تا یک پکتیا وال را با یک بامیانی از لحاظ فرهنگی مقایسه کنید
    مثل اینکه مقایسه نمیشود
    امروز در بامیان بیش از بیست مرکز فرهنگی هنری وجود دارد
    خوب ملامت نیستید

  • O Urora da jalalzai.
    If you have?! even a smal sens you will leave writing till you learn how to write , but for your blind information, note that hazarajt is much much beyond your reach of mind, better leave it and also for example Jaghori a smal provice in ghazni is enjoying plus 80% educational ratio in age below 30 years.the diffrend is they build schools and you burn it. tulsi and kumkum do not add any value in our cultural, socail and educational ground and it is not called a pride to have it watched or not.if we even accept Hatta is used for mountainious concern still you don know how to use your words even you lack a the knowledge of lining your verb and adjectives. .

  • سلام خدمت همه خواننده گان عزیز .
    برادران عزیز و احساساتی .
    من از شما تقاضا دارم که پشت یک و یا دو کلمه نگردید .
    ما ها باید مفهوم را برداریم نه اینکه یک کلمه حتی ما و شما را از بحث خارج نموده و کشور خود را دوباره به میدان جنگ های فرقه ی و زبانی مبدل نمایم .
    برادر جلالزی درست نوشته است این مدیران رادیو ها را به چشم خود دیده ام که چی جنایت های میکنند زیرا من هم در یک تلویزیون کارمند هستم بیاید جلو این کار ها را بگیریم .
    راه های این را بنویسید .
    منتظرم

  • عزیزان وهموطنان گرامی
    لطف کنید اول مقاله را کامل وبا دقت مطالعه کنید بعد نظر بدین ناخرد مندانه به همو طنان خود نپرید وبه انها اهانت نکنید.
    الحمد لله ما وشما افغان هستیم واز افغانیت دور است اینکه به دیگران (مخصوصا")در غیاب توهین کنیم. تشکر

  • سلام به همه یاران
    جناب جلالزی نقد های متعدد را که سزاوار نبشته شان است دریافتند و من به آن چیزی علاوه نمیکنم. ولی فقط میخواستم به برادران و خواهران عزیز هزاره مان بگویم که من منحیث یک آدم غیر هزاره به پشتکار و بردباری بی نظیر شما ملت بیدار ارج میگزارم. افتخار به هزاره های مان این نیم پیکر با شکوه اکثریت فارسیوانان این سرزمین ظلمت زده!

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس