صفحه نخست > دیدگاه > سیکولاریزم افغانی؟!

سیکولاریزم افغانی؟!

مشکل عمده در اینست که مورد بخش دوم اساسات اسلام که رابطه انسان با انسان و ماحول است برای نتنها ‏عوام بلکه اکثریت علما دین علم کامل ندارند. این عدم آگاهی کامل یگانه دلیل بی اعتباری حاکمیت اسلامی ‏گردیده. در حالیکه همین بخش دوم به مراتب مهم تر از بخش اول است.

ر.صدر.س
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

از بیشمار هموطنانم شنیده بودم , ولی چندی قبل مضمونی تحت عنوان « وای اگر پس از امروز بود فردایی» ‏در سایت انترنتی کابل پرس? به نشر رسید, که تبدیل به آغاز بحث دور ودراز میان چند تن گردید. از جمله آقا ‏یا خانم محمدیار نیز نظر خود را آزادانه نوشتند که در یک قسمت آن آمده:" ... به طور مثال تصور میکنیم که ‏در یک جامعهء سیکولار زندگی داریم. درین جامعه من حق دارم که خدا پرست باشم و هرچه دینم میخواهد ‏انجام دهم به شرطی خداپرستی ام به همسایهء هندو و مشرک و یا بیدینم ضرر نرساند. به همین گونه است ‏حقوق آن هندو و آن بیدین.اینست آزادی. اینست دموکراسی."‏

نمیدانم که منظور نویسنده سطور فوق تائید سیکولاریزم است یا خیر, ولی به یقین و وضاحت دیده میشود که ‏از سیکولاریزم شنیده اند و از آنچه تحت نام سیکولاریزم میگذرد کمتر آگاهی دارند.‏

سیکولاریزم اصطلاحیست که رسما توسط جورج هولی اوک در سال 1851میلادی بکار گرفته شد,( مشتق ‏از کلمه لاتین ‏Saeculum ‎‏ معانی چون دوره, عصرتاریخی و عهد را میرساند) بر جدایی و دور نگهداشتن ‏دین و دولت تاکید میکند.‏

در یک مفهوم سیکولاریزم به معنی آزاد بودن از حاکمیت و تعالیم دینی و تاکید بر منع تحمیل دین توسط ‏قدرت دولتی بالای مردم میباشد. و یا به کلام دیگر حاکمیت دولتی را تجویز مینماید که بر اساس عقاید دینی ‏امتیاز قایل نگردند. که این اصل سیکولاریزم کاملا مغایر تعالیم دین اسلام است, چون در حاکمیت اسلامی ‏ساکنین غیر مسلمان به پراخت جزیه مکلف اند, و در حقیقت یک امتیاز برای مسلمانان قایل است. در مفهوم ‏دومی سیکولاریزم به عقیده اطلاق میگردد که طرفدار باور , عملکرد و تصمیم گیری انسانها و خاصتا ‏تصامیم و عملکرد سیاسی بر مبنای حقایق و تجارب باشد که از تعالیم دین متاثر نباشد, بدین معنی که اثباتیه ‏مادی و بالفعل را محک باور , تصمیم گیری و عمل میخواهند, و آنچه را که غیر قابل لمس, ثبوت و تصور ‏باشد, منتفی میداند. که در این معنی خود باز هم خلاف شعایر و تعالیم دینی و خاصتا دین اسلام است.‏

سیکولاریزم در برجسته ترین نوع خود منتقد بنیادگرایی دینی است و تاکید مینماید که دین با خرافات و عقاید ‏تعصب آمیز به جای منطق و اثباتیه های علمی مانع انکشاف بشریت میشود.‏

آنچه در بالا در مورد سیکولاریزم گفتیم , تنها معانی سیکولاریزم و یا تفاسیر سیکولاریزم در کلام است, در ‏حالیکه در عمل سیکولاریزم کاملا چهره دیگری به خود گرفته است. سیکولاریزم امروزی آهسته – آهسته به ‏انتی کلریکیزم (‏‎ Anti-clericalism ‎‏) ( ضد روحانیت) نزدیکتر میشود.‏

سیکولاریزم نخستین بار در نظریات فلاسفه روم و یونان باستان از جمله مارکوس, ایپیکروس طرح و ‏فلاسفه قرن هژدهم اروپا از جمله ولتر, جمز مدیسون, و توماس جفرسون و سایرین تعقیب و توسط ‏معاصرین چون برنارد رسل , سام هاریس و آلبرت انشتین توضیح گردید.‏

اهداف و مباحث طرفداران سیکولاریزم متفاوت است. طور مثال به تعبیر لاسیزم اروپا که مشتق از کلمه ‏فرانسوی ‏laïcité‏ است , سیکولاریزم عدم مداخله دین در دولت و در عین زمان جدایی دولت را از دین ‏مساویانه حکم مینماید. در قرن بیستم مفهوم برخورد مساویانه با تمام ادیان رامیرساند, ولی بعدا تغیر نموده و ‏خاصتا بعد از 2004 بیشتر محدود کننده اجرا و ابراز احکام دینی است تا رهنمودی برای آزادی آن. استعمال ‏این کلمه که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد, در ابتدا برای آزادی فکری و آزادی دینی بکار میرفت, در ‏حالیکه دولت غیر مذهبی و در نتیجه آن رهایی دولت از کلیسا لازمه این آزادی پنداشته میشد. طرفداران ‏لاسیزم مدعی اند که این نظریه مجزا از انتی کلریکیزم (ضد روحانیت) که مخالف تمام معنی روحانیت است, ‏میباشد. ولی در زمان حاضر لاسیزم بجای تبلیغ آزادی, با تغیر فاحش عملا حکم به منع ادا و اظهار عقیده ‏میکند. مثالهای آن در اروپا شامل منع حجاب در محل کار یا تحصیل, منع فعالیت مکاتب مذهبی و محدودیت ‏در بنای مساجد را میتوان نام برد, و در امریکا منع عبادت در مکاتب را آن جمله برشمرد.‏

در اروپا سیکولاریزم به صفت حرکت به سوی مدرنیزه شدن و دوری از ارزش های کهن دینی پنداشته ‏میشود. در حالیکه مانع دخالت دین و دولت در امور همدیگر گردیده ولی در سطح اجتماعی بدلیل ایجاد مراجع ‏رسمی هدایت دهنده امور دین عیسویت مانند اسقف اعظم کلیسای انگلیس و پاپ برای کاتولیک ها مستقیما ‏باعث تقویه آن گردیده است. بر عکس در امریکا سیکولاریزم در رسمیات باعث محافظت بیشتر دین از ‏مداخله دولت شده , ولی عملا باعث تضعیف دین در سطح اجتماعی گردیده است .‏

تفاوت ها در تعبیر سیکولاریزم تنها به قاره ها و ممالک محدود نمیشود, بلکه در هر مملکت جریان های ‏مختلف سیاسی باور ها و تفاسیر جداگانه خود را دارند.‏

سیکولاریزم دولتی (دول سیکولاریست):‏

اصطلاح سیاسی سیکولاریزم عبارتست از جدایی دین از دولت, که شامل بریدن رابطه دولت با دین و تغیر ‏قوانین و احکام با منشا دینی به قوانین مدنی و از بین بردن امتیاز و تبعض دینی میشود.‏

جریان های سیکولاریست از سیاستمداران میخواهد تا تصامیم شانرا به طور کامل بدون در نظرداشت احکام ‏دین اخذ نمایند. طور مثال ازدواج همجنس ها و سقط جنین از عمده مسایل است که سیکولر ها بر سیاستمداران ‏فشار میاندازند تا احکام دین را در این موارد بخصوص نادیده بگیرند.‏

بنیادگرایی عیسویت ( خصوصا در امریکا) جریان عمده مخالف سیکولاریزم است. به نظر آنها سیکولاریزم ‏به شکل خیلی فعال در دشمنی با دین قرار داشته و آنرا خطری بزرگی به دین عیسویت و امنیت امریکا قلمداد ‏میکنند. ‏
بنیادگرایی عیسوی و بنیادگرایی اسلامی دو مخالف عمده سیکولاریزم اند, در حالیکه جریانات ضد ‏سیکولاریزم متشکل از اقلیت های مذهبی نیز وجود دارد.‏

دول عمده که بشکل رسمی و قانونی سیکولر هستند عبارتند از فرانسه, هندوستان , ترکیه, کوریای جنوبی و ‏مکسیکو, در حالیکه هیچکدام از این ممالک شیوه دولتداری مشابه به دیگری را ندارد.‏

حالا میپردازیم به اینکه ,آیا ایجاد حکومت سیکولار در افغانستان امکان دارد؟ و یا حد اقل , ضرورت ایجاد ‏حکومت سیکولار در اقفانستان وجود دارد؟ جواب ما «نه» خواهد بود. نه ضرورت آن دیده میشود و نه ‏عملیست, مشروط به اینکه اساس حکومت اسلامی آنطوریکه اسلام حکم مینماید گذاشته شود, نه آنچه که ‏حکومت اسلامی آقای ربانی و یا القاعده و امارت اسلامی ملا عمر عملی نمود. ‏

دولت به مفهوم عصری آن سازمانیست متشکل از قوای ثلاثه (مقننه, اجرائیه و قضائیه) که امتیاز و وجیبه ‏تنظیم امور یک مملکت را دارد. این وظایف شامل تامین امنیت و عدالت اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی ‏تابعین کشور است. برای ممالک پیرو عیسویت و سایر ادیان (به جز یهودیت) مشکلی نیست که دولت یا ‏حاکمیت جدا از دین داشته باشند, چون بهر حال ادیان متذکره در موارد خاصی که از وظایف دولت شمرده ‏میشوند, احکام صریح ندارند. سایر ادیان تنها از رابطه بنده با خداوند سخن میرانند, و تمامی احکام آن ‏منحصر به شناخت و عبادت خالق است. ‏

برعکس دین اسلام از دو رابطه یاد آوری نموده و حکم داده است, یعنی اسلام یک طرف حق الله رابطه ‏انسان را با خالق را تنظیم نموده و شیوه و آداب عبادات را تشریح مینماید, و از جانب دیگر حق العبد رابطه ‏انسان را با انسان و اجتماع تشریح و احکام خاص را در باب روابط و مشکلات بین الانسانی و طریقه ‏برخورد و وظایف حکومت اسلامی را در مقابل آن واضح ساخته. طور نمونه در بخش اقتصادی شریعت ‏اسلام مسایل مالکیت, میراث, جمعاوری مالیه و تقسیم عادلانه آن و غیره را به شکل واضح و کامل تشریح ‏نموده و مکلفیت برخورد حکومت اسلامی را در هر مورد روشن ساخته. پس حکومت اسلامی ضرورت و ‏صلاحیت تعدیل این احکام را ندارد, چون تغیر آن در حقیقت انکار از اوامر الهی است. یا در بخش امنیت ‏جانی افراد, شریعت اسلام تمامی جرایم را طبقه بندی و جزای هر عمل جرمی را تعین نموده, حال اگر این ‏جزا مانند قطع دست, قصاص و یا ضرب دره خلاف میل اکثریت نامسلمان است و آنرا خلاف حقوق نامنهاد ‏بشر میدانند اختیار آنهاست و لی حکومت اسلامی و مسلمانان حق آنرا ندارند تا جزای تعین شده شرعی را ‏تغیر دهند, و اگر میخواهند آنرا مطابق میل غیر مسلمان تغیر دهند باید در ایمان خود به کلام و اوامر الهی ‏تجدید نظر کنند.‏

مشکل عمده در اینست که مورد بخش دوم اساسات اسلام که رابطه انسان با انسان و ماحول است برای نتنها ‏عوام بلکه اکثریت علما دین علم کامل ندارند. این عدم آگاهی کامل یگانه دلیل بی اعتباری حاکمیت اسلامی ‏گردیده. در حالیکه همین بخش دوم به مراتب مهم تر از بخش اول است. به اساس تعالیم اسلامی حق الله قابل ‏بخشش است , خداوند (ج) وعده فرموده که آنرا با شرایطی خواهد بخشید, ولی برعکس حق العبد را نمیبخشد. ‏این مسئله خود نشان دهنده اهمیت بخش دوم اسلام است. ‏

در این اواخر بعضی ها با کمال تاسف مخالفت خود را با شریعیت و احکام اسلامی با تکیه به مشاهده ‏پیشرفت ممالک غیر اسلامی و عقب مانده گی دول اسلامی ابراز میدارند و خواهان اجرای قوانین غیر ‏اسلامی در افغانستان هستند. این عده فکر میکنند که حکومت اسلامی یعنی سالهای دوران حاکمیت مجاهدین ‏که تمامی زیر بنا های مملکت از بین رفت, و یا حاکمیت شرعی به معنی دوره سیاه طالبان که قتل عام ها و ‏دشمنی با طبقات خاص و آثار فرهنگی دستاورد های آنست. درحالیکه برعکس این دو دوره ناکامی اسلام و ‏حکومت اسلامی نیست, این دو دوره نشان میدهد که اگر کشور اسلامی از عمل بر احکام و اصول اصیل ‏شرعی فاصله میگیرد , نتیجه جز تباهی و بربادی ندارد. دوره حکومت وابسته گان شوروی سابق را نیز ‏محک استدلال خود قرار دهید. آنها حکومت را ایجاد کردند که بر اساس نظریات سیکولاری عمل مینمود, آیا ‏موفقیتی همراه داشت؟ نه. چرا؟ بدلیل اینکه جامعه اسلامی هیچگاهی روی سلامت نخواهد دید مگر آنکه ‏حاکمیت مطلق اسلامی را برقرار سازد. تمامی شیوه های حکومت داری دیگر در ملک اسلامی ناموفق است. ‏ولی متوجه باید بود که حکومت اسلامی نه به معنی حکومت نظریه پردازان القاعده و یا عملکرد رهبران ‏جهادی, بلکه حکومت اسلامی که امثال سید جمال الدین افغان از آن یاد آوری مینماید.‏

وای اگر از پس امروز بود فردایی

پرویز کامبخش/ قانون اساسی افغانستان و قانون نشرات در بسیاری از مواردی شفافیت ندارد و هر کسی می تواند از آن تعبیر های خود را داشته باشد. از طرف دیگرما نمی توانیم تمام احکام های صادر شده در مورد پرویز کامبخش و محقق نسب ها را به چند ملا بخیه کنیم و بگویم که این کار چند نفر متعصب است.

پنج شنبه 10 سپتامبر 2009, نويسنده: کاوه غرجی

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • دوست عزیز آقای ر. صدر س. ! درود و سلام تقدیم به شما و تمام کابل پرسیان ارجمند !

    نخست ، نقل قولی که از نظر و پیام دوست ما در سر عنوان نوشتۀ خود نموده اید باتعریفی که بعدأ خود از سیکورالیزم نموده اید ، فرق فاحشی ندارد که شما را وادار به نوشتن این مطلب نموده .

    دوم ، در جامعه اسلامی اوغانستان که باشنده گانش نود و پنج فیصد مسلمان و آنهم بیسواد به مشکل میتوان الترناتیف سیستم دیگری را سراغ کرد و پیاده نمود . اینکه دوستان باسواد و جامعه روشنفکر اوغانستان خواهان یک دولت سیکولار هستند ، علت جای دیگری نهفته است که میخواهم بطور فشرده آنرا بشمارم :

    1 _ ملا ها و اخند ها با وجود داشتن احکام صریح قرآنی در قوانین اجتماعی که خود از آن یاد آوری نموده اید ، نتوانستند عدالت اجتماعی را تأمین نماید . زیرا دین چیز دیگری و سیاست چیز دیگریست . دین سیاسی شده مانند چار دیواریست که نه سقف دارد و نه دروازه . ملا ها و آخند ها با دم و دعا و شوئیست و دعای بد میخواهند سیاست کنند .

    2 _ حاکمان دول اسلامی تا میتوانند جنایات خود را زیر پرده اسلام و ایات قرآن و احادیث پیغمبر می پوشانند ، که دین و احکام دینی را به افتزاح کشانیده اند .

    3 _ مذاهب ، شعبات و فرقه های گوناگون اسلامی با احکام مختص به خود باعث شده که دولت منظمی به اساس قوانین قرآنی بوجود نیاید .

    4 _ با وجود داشتن محاکم عدلی ، جوامع اسلامی در طول سده ها در دامان خود محتسب ، اداره امربالمعروف ، شیخ ، ملا ، آخند ، طالب و غیره کنترولران دینی دیگری را پرورانیده که عدالت اسلامی را به باد تمسخر گرفته است .

    5 _ گرفتن جزیه و غنیمت از مسلمانان ، چور و چپاول بیت المال مسلمانان ، تعرض به ناموس مسلمانان ، حلق بریدن مسلمانان ، آتش زدن مکاتب ، شفاخانه ها ، ودیگر موسسات اقتصادی مسلمانان همه جنایات بشری زیر نام مقدس جهادفی سیبل الله به عمل پیاده شده و میشود که قانونمندی اسلامی و عدالت قرآنی را زیر سوال برد است .

    6 _ بخاطر تحکیم و استوار ساختن حکومت اسلامی ، اصلوب سانسور ، توهین ، تحقیر و بلاخره جزا دست بریدنهای بی شاهد ، سنگسار نمودهای بیموجب ، اعدام نمودنهای بی محکمه و و و بالای مسلمانان قبولانده شده که عدالت اسلامی را زیر سوال برده است . ( شما میدانید که در قرآن همه جزا ها را با بودن شهود و نبودن علت روا دانسته است .)

    این گوشۀ از بیعدالتی هایست که در گذشته و امروز عملأ در جوامع اسلامی مروج است . داد و بیداد مردمان این مرزو بوم بیجا نیست آقای ر صدر س که فریاد بر آورده اند ما را تیر ازین اسلام و دین به لحاظ خدا و جد تان ما بگذارید ، تا یک دولت سیکولار بسازیم ! اگر شخصی یا حزب با تقوایی حاکم در امور مسلمانان باشد ، بیشک که بهترین قوانین بشری در اسلام است . اما کجاست آن پرهیزگارو توده پرهیزگاران ؟ یا مهدی صاحب زمان باشد یا عیسی آخر زمان !!!

  • عرضم به حضور شما که : در یک مسجد یک ملاه نشسته بود و بهشت را به قطعات خورد و بزرگ میفروخت , مثلاء اپارتمانی در نزدیکی نهر انطهوررا که چند تا درخت سیب و چند تا تاکء انگور میداشت به قیمت یک میلیون ریال سعودی میفروخت و زمینی که در نزدیکی کوه های قروت بود ارزان تر . بر همین منوال کسانی که سند ملکیت خانه های بهشت را میگرفتند و و قتی از جهان وفات یافته میرفتند , در اخرین لحظات یکی از فامیلی های ان شخص سند ملکیت خانهء که ان شخص در دوران حیات خود از ملاه با پول هنگفت در بهشت خریده بود به زیر سر شخص وفات یافته میگذاشت و سر قبر را میبستند تا انکر و منکر کاغذ را دیده بدون سوال و جوب متوفی را مستقیم به بهشت بالای زمین هایش و یا به اپارتمانش ببرند و زنده گی که الله وعده داد ه بود با حور و غلمان شروع میکردند . ولی در قسمت کسانی که پول نداشتن که اپارتمان هایء و یا حد اقل زمینی در بهشت بخرند , همه ناراحت بودند و میپنداشتند که اتش دوزخ مال انها است و اگر پول دار میبودند به بهشت خانه میخریدند و باقی زنده گی بعد ازمرگ را در انجا به راحتی بسر میبردند . در عین زمان قیمت زمین های دوزخ بسیار ارزان بود و هیچ کس حاضز نیود که دوزخ را به مفت بخرد . و ملا ه ها و اخوند ها و درنه بدستان و دلالان دینی و مذهبی پول های هنگفتی به جیب زده و کار و بار ایشان چنان پر رونق بود که حتی ظلل الله ها و پادشاه های که خود را سایه خدا میدانستند نیز از انها ها حساب میبردند . درین حیث و بیث یک روز یک شخص داخل مسجد شد و از اخوند قیمت تمام دوزخ را در بدل پول نقد پرسید . اخوند اول فکر کرد که اشتباهی میشنود ولی وقتی خوب دقیق شد دانست که شخص مقابلش میخواهد که تمام دوزخ را بخرد . اولین بار بود که مشتری برای دوزخ پیدا شد ه بود و ملا ایلا دادنی نبود تا اینکه به قیمتی مناسبی دوزخ را فرخت . شخص مزبور بعد از گرفتن سندء تمام دوزخ از مسجد بیرون شده خود را به چها راهی شهر رسانید و با صدای بلند در حالیکه سند خریدن دوزخ را در هوا تکان میداد اعلان داشت که : ای مردم از این به بعد احتیاج به خریدن بهشت نیست . مالک تمام دوزخ من هستم و هیچ کس را به دوزخ راه نخواهم داد . بهشت مال شماست .

  • سالم ترین مردمان جهان بی دین ها میباشند .

    نام خدای انها وجدان میباشد .

  • از سر گرفتن و از نو ساختن عامل بزرگ حفظ تمدن ها در جهان ما است , هر ملتی که نتواند در دو راهه مرگ و زنده گی , خودش را با نیاز های بنیادی , زمانی و مکانی تطبیق دهد , متوقف میشود , راکد میشود , فاسد میشود و اخر میمیرد , ولی اگر در انجا که تجدید زنده گی شرط زنده ماندن است , ( از این توانایی برخوردار باشد که زنده گی را از سر گیرد ) , خواهد توانست به بقای خود ادامه دهد , این کاری است که کشور شما از هزاران سال پیش تا کنون همواره با درجات مختلفی از موقعیت انجام داده است ( از سر گرفتن و از نو ساختن و تجدید زنده گی از دینی که روز روشن مردم میهن را به شب تار تبدیل کرده است ) نیاز مبرم افغانستان میباشد . ( ب )

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس