
طوفان نوح، یک دروغ مقدس
بخش دوم/ دوستان عزیز هیچ انسانی بنام نوح زندگی نمیکرده است.این فرد یک شخصیت ساخته شده داستانی و اساطیری قوم یهود میباشد
طوفان نوح ،یک دروغ مقدس!
در بخش نخست ،حکایت طوفان را از کتب مقدس (تورات و قران) وسپس ریشه این حکایت را در ادبیات و تاریخ سومری ها برایتان نگاشتم.به ادامه بخش قبلی برای آنکه با جزئیات بیشتر آشنا شویم شما را دعوت به تحلیل و مطالعه قسمت های از داستان فوق از نگاه تخنیکی و علمی مینمایم.
بخش دوم:
در مورد کشتی:
مشخصات کشتی نوح در قران توضیح داده نشده است.اما اگر قرار باشد این کشتی دارای قدرت بزرگ حمل و نقل آنهمه مسافر ،حیوان و امتعه زیاد باشد ،باید خیلی بزرگ و مقاوم نیزباشد.برای آنکه از این بزرگی یک مفکوره داشته باشیم،بهتر است به واحدات داده شده تورات برگردیم که نظر به قران متقدم تر بوده واساس داستان نوح که خود یک کاپی از حکایات سومری ها میباشد در آن قرار دارد.بزرگی این کشتی در تورات قراریکه در فوق هم گفته شده با تبدیل کردن واحدات ذرع به متر قرار ذیل میباشد(هر ذرع که واحد قدیمی است به مفهوم مسافه نوک انگشت دست تا ارنج که نیم متر محاسبه میگردد)
طول 150 متر،عرض 25 متر ارتفاع 15 متر .پس حجم مجموعی خارجی کشتی عبارت از:150 ×25×15=56250 متر مکعب. ارتفاع آب از بلند ترین کوهها 7 متر گفته شده است.از این ارتفاع آب دو برداشت میتوانیم.اول اینکه برای ازبین بردن هر موجود(ولو هر قدر قد بلند باشد) باید این ارتفاع نظر به کتاب مقدس کافی باشد و از جانب دیگر باید کشتی حرکت آزاد در بین آب داشته باشد و حتی بلند ترین کوهها نیزدر مقابل حرکت کشتی موانع ایجاد نتواند پس حد اکثراندازه از کشتی که داخل آب میتواند قرار بگیرد باید از 7 متر زیاد ترنباشد.و این تقریبآ نیم ارتفاع کشتی میباشد.با این اعداد ما میتوانیم که وزن تمام کشتی را به شمول وزن خود کشتی با ساکنین و محتویات آن در صورتیکه اندازه کشتی در داخل آب 7 متر باشد ،(اما این هفت متر حتمی نیست.ممکن است کمتر هم باشد) قرار ذیل محاسبه کنیم:150 متر ×25 متر×7متر=26250 متر مکعب از حجم مجموعی کشتی داخل آّ ب قرار دارد.یعنی مقدار آب بیجا شده توسط کشتی 26250 متر مکعب آب باشد .و وزن این مقدار آب نیز 26250 تن خواهد بود.به این ترتیب ما با یک محاسبه سهل وزن کشتی را توانستیم دریابیم.البته هرگز نویسنده و یا نویسندگان تورات نمیتوانستند در آنزمان حدس بزنند که با در نظر داشت جزئیات ارائه شده خودشان ،میتوان روزی وزن مجموعی کشتی خیالی شانرا محاسبه نمود.اما در این میانه متاسفانه چیزی را که نمیتوان حساب کرد عبارت از وزن کشتی خالی میباشد.اگر این مقدار مشخص میشد،ما قادر به محاسبه اندازه وزن بار کشتی نیزمیگردیدیم.
در عمل ساختن این کشتی واینکه این کشتی مقاومت سفر و تحمل طوفان و قابلیت برداشتن اینهمه بار را داشته باشد بکلی ناممکن میباشد.
طور مثال برای ساختن یک کشتی چوبی که بنام ( Agamemnon HMS) با طول 49 متر و عرض 13.5 متر در قرن 18 (سال 1781 م) انگلیس ها از آن در جنگ استفاده میکردند به دو هزار درخت،صد تن آهن و 30 تن مس نیاز بود ووزن کشتی مذبور از 1370 تن تجاوز نمیکرد.آنهمه مقیاس هایی که برای کشتی نوح نامبرده شده است نمیتواند در عمل توسط چوب اندک ساخته شود.با در نظر داشت این دو کشتی میتوان گفت که برای ساختن کشتی نوح با آن عظمت به دهها هزار درخت وهزاران تن آهن،مس و غیره فلزات نیاز بود که واقعآ در آنزمان نوح قادر به تهیه آنهمه موادنبود.
مهمتر اینکه کشتی ها ی اقیانوس پیما باید قدرت تحمل امواج بزرگ آب را با حد اوسط 8 متر ارتفاع داشته باشند.و از جانب دیگر همان مقدارفشاری را که از اثر وزن مجموعی کشتی بر کف و دیواره های کشتی در داخل اب وارد میگردد،بهمان تناسب آب نیز فشار قوی را بر بدنه کشتی وارد مینماید.اگر مواد ساختمانی کشتی دارای مقامت کافی نباشد،کشتی از هم متلاشی میگردد.آنهم در صورتی که ضربات جریانات آب و باد و طوفان را صفر محاسبه بکنیم.در غیر آن این ضربات را هم بر فشار فوق الذکر جمع کنیم .با در نظر داشت مقادیر فوق ،مقدار متوسط فشار وارد شده از داخل بر بدنه کشتی در حدود 4233 کیلوگرام بر فی متر مربع بدنه کشتی میباشد.حال خود شما مقاومت مواد ساختمانی کشتی را حدس بزنید.اما اگر در پهلوی اینمقدار،نیروی اضافی را که امواج آب در حالت حرکت بر کشتی فوق وارد کند نیز مد نظر قرار بدهیم،باید کشتی نوح در همان ابتدای کار از هم متلاشی گردیده وقطعات آن بر روی آب همراه با حیوانات در هر سمت و طرف شناور میبودند.پس با در نظر داشت محاسبات بالامیتوان ادعا نمود که کشتی نوح با این تعریفاتش و با این مواد ساختمانی و آنهمه جسامت هرگز قادر به انتقال اینهمه وزن نمیتوانست باشد.
جحم داخلی کشتی را هم تا اندازهء میتوان محاسبه نمود.اما محاسبه دقیق آن قسمی که حجم خارجی محاسبه میگردد دقیق نیست. ضمنآ حیوانات در اتاقهای جداگانه قرار داشته باشندو در ساختمان کشتی از چوب های قوی پایه و دستک بکار رفته باشد.که یک حصه کافی از حجمی که در فوق محاسبه کردیم اخذ نموده و فضای داخلی کشتی را کوچک میسازد.اگر ما این عدد را یک بر چهارم قسمت حجم بیرونی کمتر کنیم.به جحم داخلی 42000 متر مکعب خواهیم رسید.در هردو صورت نه حجم بیرونی و نه داخلی ظرفیت جا دادن اینهمه محموله را که در ذیل به مقدار آن اشاره خواهیم کرد دارا نیستند.
کشتی نوح از سه طبقه متشکل میباشد.اگر ارتفاع مجموعی کشتی 15 متر باشد،باید ارتفاع هر طبقه ،اگر مقادیر ضخامت سقف ها را کم کنیم باید چیزی کمتر از 5 متر باشد.سطح هر طبقه 150 متر ×25 متر=3750 متر مربع بدون در نظر داشت دیوار های اساسی و دیوار های فی ما بین اطاقها خواهد بود. حال اگر این ضخامت ها را هم کم کنیم به یک عدد کمتر خواهیم رسید.در هر صورت سطح هر کف طبقه کشتی چیزی بالا تر از یک و نیم جریب خواهد شد.(یک جریب عبارت از 2000 متر مربع سطح مثلآ سطح زمین) با در نظر داشت حاصل جمع هر سه طبقه به مساحت مجموعی چیزی بالا تر از پنج جریب (کمی بیشتر از یک هکتار )خواهیم رسید.اگر تعداد مجموع انواع مختلف حیوانات را مد نظر قرار بدهیم ،امکان جا بجا سازی این همه موجودات به شمول مقدار غذا و آب آنها در طول سفر،در عمل ناممکن وواقعآ یک خیال خواهد بود و بس.
تمام اطراف این کشتی مسدود گردیده و تمام درز های باقی مانده چوب ها نیز بخاطر جلوگیری از نفوذ آب ، با قیر مسدود گردیده تا در مقابل باران و طوفان مقاوم باشد.کشتی صرف دارای یک روزنه خیلی کوچکی که انهم در طبقه سوم و نزدیک سقف قرار گرفته است.که از طریق آن نوح در آستانه ختم سفر،زاغ و بعدآ کبوتر را رها نموده است.پس دیده میشود که فضای داخل کشتی در تاریکی مطلق فرو رفته است که چشم،چشم را هم نمیبیند.پس این سوال را مطرح میسازد که آیا حیوانات میتوانند که در همچو یک تاریکی مطلق چندین ماه را بسر ببرند یا خیر؟معلوم دار است که علم زیست شناسی نگهداشتن این همه حیوانات را در چنین فضای بسته ناممکن میشمارد.
ار تباط ساکنین کشتی از روز سوار شدن در کشتی تا روز خارج شدن از آن با محیط بیرونی قطع بود.پس مواد غذایی و آب آشامیدنی،پاک کار ی مواد فضله حیوانی و انبار کردن آن همه باید در داخل کشتی صورت گرفته باشد.خود شما فکر کنید که این منابع آبی و غذایی در کجا انبار و چگونه باید توزیع گردند؟اگر مصرف آب و غذای هر حیوان را مد نظر قرار بدهیم،امکان جابجا ساختن اینهمه آب و غذا در یک کشتی واقعآ از محالات است.تهیه همین مقدار تانکر آب و ظروف آبخوری از توان نوح خارج میباشد.
مدت ایام سفر در کشتی:
یک هفته قبل از شروع طوفان،چهل روز طوفان، 150 روز (پنج ماه)از شروع طوفان تا رسیدن به کوه ارارات(ارتفاع این کوه 5137 متر از سطح بحر).سه ماه بعد تر که قله های کوه نمایان شد.پس از گذشت چهل روز دیگر که نوح پنجره را گشود و کلاخی و بعدآ کبوتری را رها کرد،هفت روز بعد تر باز همان کبوتر برای بار دوم را رها کرد.یک هفته بعد تر باز هم نوح همان کبوتر را برای بار سوم رها کرد.یک ماه بعد تر نوح پوشش کشتی را برداشت . هشت هفته دیگر هم گذشت و سر انجام همه جا خشک شد.همان است که با دستور خدا همه از کشتی بیرون شدند.پس مجموع ایام سفر نظر به تورات ،در صورتی که این ایام را بصورت جداگانه جمع کنیم میشود:4 ماه-10 هفته ،237 روز. و اگر هر ماه را 30 روز بشماریم.مجموعآ 427 روز را در برمیگیرد(یکسال ودو ماه و یک هفته).این عدد 427 روز سفر روی آب را در محاسبات بعدی خود استفاده خواهیم کرد.پس آنرا بخاطر میگیریم.
چقدر حیوانات در کشتی موجود بودند؟
موجوداتی که داخل کشتی باشند باید همه آن حیواناتی باشند که در آب مخصوصآ آب شور بحر زندگی نمیتوانند و از اثر طغیان آب و طوفان در معرض خطر مرگ قرار داشته باشند.پس شامل ماهیان و سایر موجودات آب زی در آب شور نمیگردند.(فراموش نباید کرد که ماهیان و موجودات آب شیرین مثل دریا ها ،در آب بحر که شور است زندگی نمیتوانند.پس نوح باید همه موجودات آب زی آب های شیرین را نیز با خود گرفته باشد) بقیه حیوانات شامل کلاس پستانداران،پرندگان ،خزندگان تقریبآ تمام حشرات و حتی یک تعداد موجودات دیگر مثل موجودات یک حجروی ،ویروسها،تخم و یا خود نباتاتی که در روی زمین قرار داشته که خطر نابودی شان از اثر سیلاب موجود باشد گرفته باشد چون قرار گرفتن این گیاهان بیشتر از دوازده ماه در زیر آب متصور نمیباشد.در این سلسله نباید حیواناتی را که در آبهای کم عمق زندگی میکنند و نمیتوانند مدت زیادی در آبهای عمیق قرار داشته باشند نیز فراموش نمود.
در ذیل در مورد کلاس و انواع حیواناتی که در کشتی بودند بحث میکنیم.هدف من تشریح طرز زیست این موجودات نیست،بلکه صرف در ارتباط به مسافرت شان در مدت این 427 روز و موضوعات مربوطه صحبت میکنیم.پس در اینجا جسامت حیوانات،مقدار خوراک شان،مقدار آبی که می آشامند،و اندازه فضایی که برای زیست ضرورت دارند میباشد.
پستانداران:
حیوانات شامل این کلاس عبارت از حیواناتی اند که چوچه زا میباشند ومعمولآ به نوزادان خود شیر میدهند.اینها شامل حدودآ ( 5416) انواع میگردند(شمارش سال 2003).در ذیل یک تعداد شان را طور مثال نام برده و بعضی خصوصیات شانرا مینگارم:
فیل (افریقایی): با وزن 5000کیلوگرام که وزن یک جفت این حیوان حدود 10000 کیلو میگردند.مقدار خوراک هر کدام شان در 24 ساعت حدود 150 کیلو بوده در حدود 150 لیتر آب در همین مدت مصرف مینمایند.حد متوسط بلندی قامت شان حدود 3.5 متر میباشد.این جفت حیوان به مدت 427 روز به شمول وزن خودشان در حدود 266200 کیلوگرام غذا و در همین حدود آب نیاز دارند.
اگر از فیل هندی هم یک جوره گرفته باشد ،چیزی کمتر از همین مقدار برایشان حساب کنید.چون وزن و مصرف فیل هندی کمتر میباشد.
یک شیر حدود 3 متر طویل بوده و در هر 4 تا 5 روز تا 50 کیلو گوشت مصرف دارد.برای یک جوره شیر حدود دو چند آنرا حساب کنید.یک اسپ مثلآ از نوع عربی حدود 500 کیلو وزن دارد ، یک جوره آن یک تن میگردد.بلندی قد این حیوان تا کمر حدود یک ونیم متر بوده و هر کدام ،روزانه حدود 20 تا 40 لیتر آب میاشامند.وزن یک گاو حد اوسط 600 کیلو بوده و روزانه تا 50 لیتر آب میاشامند.یک شتر هم حدود 600 کیلو وزن داشته و تا 80 لیتر آب را در یکمراتبه( یکبار در چند روز )مینوشد این مقدار برای چند یومش کافی میباشد.وزن یک گوریلا حدود 230 کیلو بوده و یومیه در حدود 15 تا 40 کیلو غذا مصرف دارد.بلندی قامتش تا 2 متر میرسد.قد یک زرافه تا سر به شش متر میرسد.و برای نوشیدن آب باید پا های پیشروی را کمی باز بگیرد تا سرش به آب برسد.این حیوان ،با این قامت و بلندی و طرز تغذیه وغیره جایی در کشتی نوح نخواهد داشت.به علت جلو گیری از طولانی شدن مطلب از متباقی پستانداران صرف نظر میکنم .اما شما اوزان حیوانات،مقدار خوراک،مقدار آب کافی آشامیدنی و مقادیر مدفوعاتی را که طرح خواهند نمود مد نظر داشته باشید. مثلآ زرافه،گرگدن،کانگرو،زبرا،غژگاو،خرس قطبی،گوزن،خوک وحشی،گرگ،گوسفند،آهو(انواع مختلف آهو)،ببر ،پلنگ،خرس سیاه ،روباه،شغال و...هزاران انواع.کوچک و بزرگ پستانداران .
در مثالهای بالا کوشش اینجانب انتخاب اوزان،مقدار خوراک،و مایعات به یک حد اوسط میباشد. طور مثال وزن یک فیل افریقایی را بین 4 تا 6 تن میدانند.وارتفاع تا کمر حیوان را بین سه تا 4 متر میشمارند.در اینجا حد وسط انتخاب شده است.
ضمنآ در اکثر حیوانات بین جنس نر و ماده یک نوع تفاوت وزن و تفاوت مقدار تغذیه نیزوجود دارد.اما این تفاوت ها اندک میباشند و تغیر بزرگی را در نتیجه محاسبه بوجود نمی آورند.البته در مورد پرندگان و خزندگان نیز این موضوع را در نظر داشته باشید.
پرندگان:
تعداد انواع پرندگان به ( 9776 ) نوع میرسد.در ذیل یک تعداد انها را با مشخصات شان نام میبرم:مثلا شتر مرغ که تا 156 کیلو وزن داشته و تا 2.74 متر قد دارد(تا سر). اوتیس ترادا که 18 کیلو وزن دارد. قو که تا 16 کیلو وزن دارد.و....
خزندگان:
تعداد انواع خزندگان در حدود ( 7712) قرار دارد.که تنها تعداد انواع ماران به 2600 نوع و از چلپاسه ها تا 3000 نوع میرسد.چند مثال از این کلاس:
بوای آبی تا 9 متر طول،نت پیتون تا 7.5 متر طول ،کومودووران که 140کیلوگرام وزن دارد مشابه با سوسمار بوده که گوشتخوار نیز میباشد.اینها میتوانند که حتی یک انسان را نیز ببلعند.
حشرات:
تعداد انواع در این کلاس بیشتر از سایرین است .تعدادانواعی که تا حال شناخته شده است در حدود 950000 میرسد. از نگاه جسامت حشرات کوچک تر از دیگران میباشند.مشکلی که در جمع آوری و تنظیم اینها موجود است کثرت انواع شان است.دانشمندان ،حد اکثر وجود حدود هشت میلیون نوع حشره را در کره زمین حدس میزنند.
بقیه حیوانات: قراریکه در فوق هم یاد آوری کردم که به استثنای موجوداتی که در آب های شور قابلیت زیست دارند،نوح باید متباقی همه حیوانات را به شمول موجوداتی که در آب های شیرین و کم عمق زیست داشتند نیز در کشتی با خود گرفته باشد .اینها شامل ذومعیشتین ( تعداد انواع ذومعیشتین در حدود 4014نوع مختلف میباشند) انواع ماهی های آب شیرین،انواع کرمها..... و غیره میگردد و در این مبحث قابل یاد آوری نیز میدانم که یک نگاه اجمالی به تعداد انواع موجودات حیه نیز بیاندازیم.نرم تنان : مثلآ گاوک (حلزون) که تعداد انواع شان به هفتاد هزار نوع میرسد.تعداد انواع خارپوستان که دارای اسکلیت خارجی اند به 40 هزار نوع مختلف میرسد اینها معمولا آبزی میباشند در آب های کم عمق حیات دارند.حال اگر بطور کلی محاسبه گردد و در صورتیکه ویروسها،باکتری ها سمارقها،پروتوزوا ها ،الجی ها ،نباتات ،به شمول پرندگان و پستانداران وغیره همه موجودات حیه را مد نظر قرار بدهیم در حدود 1750000 نوع آنها توسط انسانها شناخته شده و نامگذاری گردیده است.دانشمندان احتمال وجود 13620000 نوع را حدس میزنند.فراموش نباید کرد که نوح شرایط لازم را برای ادامه حیات این موجودات را در کشتی فراهم نموده باشد.ورنه بصورت یقینی میتوان گفت که تا ختم سفر امکان زنده ماندن این موجودات متصور نمیباشد.
زمان جمع آوری حیوانات:
این زمان بصورت مشخص در کتب مقدس ذکر نشده است.اما اگر تعداد همکاران حضرت نوح به شمول خودش هشت نفر باشند.واگر برای انتقال و جابجا کردن یک جفت حیوان بطور فرضی ده دقیقه وقت لازم داشته باشند،و اگر تعداد انواع حیوانات را همین تعدادانواع نامگذاری شده، حدود یک میلیون وهفت صد و پنجاه هزار بدانیم،پس برای جمع آوری تمام حیوانات از تمام جهان به بیشتر از ( 1520 ) روز نیاز مند میباشند.یعنی بیشتر از چهار سال وقت.در انصورت یک بخش حیوانات قبل از آغاز طوفان عمر طبیعی شان به پایان رسیده و مرده اند.نوح باید به جستجوی جفت جوان تری بیافتد.البته این انتخاب ده دقیقه وقت هم از طرف من صرف نشان دادن تعداد انواع و مقدار وقت لازم ونا ممکن بودن این کار در عمل میباشد.ورنه هر کس میداند که تا نوح به هند به جستجوی فیل برود و یا تا پسرش به انتقال شیر ها و گوره خر ها از افریقا بیافتد به دهها سال وقت نیاز میباشد.این هم در صورتی است که اگر دیگر امکانات انتقال را هم مثل ترانسپورت ،قفس وغیره رامد نظر قرار ندهیم. در غیر آن یک کودک هم میداند که این داستان خیالی است و هیچگاهی هم واقع نشده است.
دوباره بردن حیوانات به قاره های مختلف:
قسمیکه همه میدانیم حیوانات مختلف در قاره ها و مناطق بخصوص زندگی میکنند.اما هستند حیواناتی که در همه جهان حیات بسر میبرند.حال اگر حیوانات دسته اول را مد نظر قرار بدهیم باید نوح و فرزندانش حیواناتی مثل کانگرو را به استرالیا،خرس قطبی را به قطب شمال،غژگاو را در تبت و نواحی اطراف آن،شترمرغ را به افریقا،قناری ها را به جزایر کناری وغیره رسانده باشند.چون این نوع حیوانات که تعداد انواع شان بسیار زیاد هم است در هم نقاط دنیا یافت نمیشوند.اینها صرف در محلاتی که از نگاه غذا،حرارت،رطوبت وغیره توافق کرده اند میتوانند حیات به سر ببرند نه در هر نقطه زمین که نوح آنها را رها نماید.اینکه نوح برای بردن و انتقال این حیوانات و نباتات و غیره چقدر وقت و امانات داشته بکلی نامعلوم میباشد.
درجه حرارت:
اگر گاهی برای مسافرت به یک کشور دور تر ،از طیاره استفاده نمائید،در صورتی که طیاره مورد استفاده دارای امکانات نشان دادن درجه حرارت بیرون و ارتفاع برای مسافرین باشد،شما مشاهده میکنید که با افزایش ارتفاع، درجه حرارت کمتر میشود.بلی در طبقه اول هوا(یا اتموسفیر )که به نام تروپوسفیر مینامند (ضخامت آن در استوا 15- 20 کیلومتر و در قطبین تا 10 کیلومتر شروع از سطح بحر قرار دارد) حرارت کمتر میشود.هرگاه طیاره به ارتفاع ده تا دوازده هزار متر برسد،درجه هوا حتی به 55 درجه زیر صفر میرسد.البته این تغیرات درجه حرارت در ارتفاعات بلند تراز تروپوسفیر قسم دیگر است.کم شدن درجه حرارت در این زون قسمی است که با در نظر داشت هوای محل در سطح زمین،با ارتفاع 1000 متر، درجه حرارت از 6 درجه تا 10 درجه سانتی گراد کمتر میگردد.از همین سبب است که ارتفاعات کوه همیشه از دامنه کوهها و یا مناطق پست تر به مراتب سرد تر میباشند.نا گفته نباید گذاشت که در این تغیرات حرارت نوعیت و سمت باد ها نیز بی اثر نمیباشند.اما اگر سایر فکتور ها مثل غلظت هوا وغیره را نا دیده قرار بدهیم ،میتوانیم طور مثال تفاوت درجه گرمی و یا سردی هوا را طور ذیل مثال بدهیم.مثلآ اگردر سطح بحر درجه حرارت مثبت 20 درجه سانتی گراد باشد،در ارتفاع 5000 متر در حدود منفی 20 درجه سانتی گراد و در ارتفاع 9000 متری میتواند درجه برودت به منفی 34 تا 54 برسد.
بلند ترین قله کوه در دنیا:
بلند ترین قله همانا درکوه همالیا که در سرحد بین تبت و نیپال قرار دارد و بنام ایورست یاد میشود میباشد.این بلند ترین نقطه در روی زمین است،که بعضی ها آنرا بنام بام دنیا هم یاد میکنند.ارتفاع این قله تا 8848 متر از سطح بحر میرسد.بار اول این قله در سال 1953توسط انسان تسخیر شد.درجه حرارت یا بهتر است بگویم برودت در شروع ماه جنوری از منفی 36 تا منفی 60 درجه سانتی گراد و در شروع ماه جولای به منفی 19 درجه سانتی گراد میرسد.اندازه اوکسیژن و فشار هوا هم در این قله کاهش شدید دارد.
با در نظر داشت این دو واقعیت که درجه برودت در ارتقاعات زیاد ترمیگردد و آب را یخ میزند،و با در نظر داشت اینکه بلند ترین قله کوه دنیا 7 متر زیر آب رفته بود و ارتفاع آب در ختم طوفان به 8855 متر بلند تر از سطح بحر امروزی رسیده بود،باز هم من ادعای یخ زدن آب در آن ارتفاع را نمیکنم.چون در واقعیت وخارج از این داستان نوح هیچگاهی آب به این سطح نرسیده است و از جانب دیگر اگر ارتفاع آب در این سطح برسد ،با تغیراتی که این بارندگی میتوانست برروی اقلیم اثر بگذارد میتوانیم در مورد تغیرات حرارت محیط بعضی حدسیاتی بزنیم اما برای مطالعه دقیق آن به یک مطالعه علمی نیاز میباشد که متاسفانه از توان این نوشته بیرون میباشد.حال فرض کنیم که اگر آبرا در آن ارتفاع یخ زده باشد،باید نوح به عوض کشتیگک چوبی خود به یک کشتی یخ شکن با انرژی اتمی نیاز داشت.حال اگر طور شوخی فرض کنیم که نظر به برودت هوا ، آب را در ارتفاع 8000 متر یخ زده باشد،باید نوح 855 متر زیر یخ قرار میداشت.در هر حال اگر این حدسیات را یکسو بگذاریم ، میتوانیم ادعا کنیم که هیچ حیوانی به شمول انسانهای داخل کشتی نوح نمیتوانستند در چنین برودت زندگی نمایند.دقت کنید ،در این دیگ بخار چوبی کلان که بنام کشتی نوح مشهور است وبا آنهمه حیوانات و غیره و در آن ارتفاع و با کمبود هوا و اوکسیژن و در آن تاریکی مطلق و بوی موادغایطه و ادرار حیوانات ،گندگی اجساد حیوانات تلف شده وغیره چیزی بنام حیات نمیتوانست ادامه پیداکند.مراقبت و محافظت از این باغ وحش سیار و شناور از توان نوح و متباقی همسفرانش خارج میباشد.
نکته دیگر اینکه کره زمین توسط خط فرضی استوا به دو حصه، نیم کره شمالی و نیم کره جنوبی تقسیم میگردد.این خط فرضی از بحر هند،افریقای مرکزی،اقیانوس اتلانتیک و برازیل وغیره میگذرد.اگر در نیم کره شمالی (مثلآ افغانستان ) فصل تابستان باشد.در نیم کره جنوبی (مثلآ استرالیا و یا افریقای جنوبی) زمستان است.پس بارندگی میتواند در نیم کره شمالی باران باشد مگر در نیم کره جنوبی برف.حال اگر فرض کنیم که در یک نیم کره بهار و در دیگری خزان بود باز هم به خاطر اینکه اقامت در کشتی بیشتر از یکسال به طول انجامیده است،زمستان را باید سپری نموده باشند.
حالا خود شما حدس بزنید که در یک محل تاریک که چشم چشم را نبیند و در این ازدحام موجودات زنده،مخلوط شدن ادرار حیوانات با مواد غایطه شان و یخ زدن آب آشامیدنی شان از یک طرف همراه با بوی و تعفن،و کمبود هوای کافی تازه از طرف دیگر به نسبت عدم موجودیت روزنه کافی وضع نوح و حیواناتش درچه حالی بوده باشد.؟
اینرا حتی یک فرد خیلی معمولی میداند که حیوانات و نباتات در شرایط معینی توافق نموده اند.بعضی حیوانات در یخ های قطبی زندگی میکند و بعضی دیگر در جنگل های گرم حاره.بعضی پرندگان در رطوبت و هوای حاره یی زندگی میکنند در حالیکه گروه دیگر در دشت های خشک و سوزان و یا گروهی در کوه های سرد و مرتفع توافق کرده اند چگونه ممکن است که همه این موجودات را در یک درجه حرارت خاص و آنهمه شرایط غیر قابل تحمل نگهداشت؟
تغذیه حیوانات :
در مورد تغذیه حیوانات باید عرض کنم که حیوانات در مجموع هتروتروف هستند.نمیتوانند مثل نباتات که اتوتروف هستند غذای خود را در موجودیت انرژی و نور آفتاب از آب و کاربن دای اکساید و سایر منرال های موجود در خاک تهیه کنند.حیوانات باید غذای آماده را بمصرف برسانند.این غذا میتواند گیاه باشد یا حیوان دیگر.یعنی یک تعداد حیوانات نبات خوار(گیاهخوار) هستند و یک تعداد شان هم گوشت خوار و یک تعدادی هم هر چیز خوار میباشند . در اینجا هدف تشریح طرز تغذیه و یازنجیر غذایی نمیباشد،اما اگر این مطلب را مد نظر گرفته و یکبار داخل کشتی نوح را در نظر خود مجسم نمائیم،مشاهده خواهیم کرد که چگونه حیوانات قوی تر و درنده و گوشتخوار مشغول دریدن حیوانات ضعیف تر و گیاه خوا ر خواهند بود.در نتیجه در ختم سفر شاید چند حیوان قوی و مقاوم زنده مانده و بقیه همه خورده شده باشند.پس باید حیوانات جدا از هم باشند.مخصوصآ آنهایی که دشمنان طبیعی همدیگر اند.اگر برای حیوانات علفخوار به مقدار کافی علوفه در کشتی موجود باشد،پس برای گوشتخواران نیز باید گوشت تا ختم سفر موجود باشد.در غیاب امکانات مثل سرد خانه ها و غیره نوح نمیتوانست گوشت را ذخیره نماید.گوشت ها پس از ختم ماه اول فاسد شده و همه حیوانات ممکن مسموم وهلاک میشدند.پس باید مطابق ذوق هر حیوان باید ذخیره غذایی به شکل زنده آن در نظر گرفته شود.مثلآ برای هر جوره شیر که در چهار روز حدود دو مراتبه 50 کیلو که صد کیلو گوشت میشود مصرف میکنند،نوح باید دهها راس گاو را هم بصورت زنده در کشتی با خود ببرد.حال خود شما این تعداد هزاران حیوانات گوشتخوار در کلاس های مختلف از پستانداران تا پرندگان گوشت خوار و تا خزندگانی مثل مار بوا که در یک بار یک آهو را میتوانند ببلعند و تا حشرات را مد نظر قرار بدهید.مقدار گوشت مصرفی اینها هم از هزاران راس گاو یا بز و یا گوسفند کم نمیباشد.به این ترتیب نتیجه میگیریم که امکانات عملی تغذیه این تعداد موجودات در کشتی نوح متصور نمیباشد.
در ذیل چند یاد داشت را برایتان شرح میدهیم که برای درک و محاسبه مطالب قبلی و یا بعدی به آن نیاز خوهیم داشت.
یادداشت:اگر یک ظرفی داشته باشیم که طول آن ده سانتی متر و عرض آن ده سانتی متر و ارتفاع آن ده سانتی متر باشد،مقدار حجم آن 1000 سانتی متر مکعب میگردد (یعنی1000= 10×10×10).چون ده سانتی متر را بنام یک دیسی متر میشناسیم پس حجم آنرا بنام یک دیسی متر مکعب مینامیم.اگر این ظرف را از آب پر کنیم مقدار آب آن را بنام یک لیتر یاد میکنیم.و کتله آب متذکره یک کیلو گرام میباشد.و کثافت آن که کتله تقسیم بر حجم میباشد نیز یک کیلوگرام بر یک لیتر خواهد بود.به همین ترتیب کتله یک متر مکعب آب نیز هزار کیلو گرام یا یک تن میباشد.وزن این مقدار آب که در عمل ضرب مقدار تعجیل زمین که 9.8 متر فی ثانیه میباشد هم بنام یک تن متریک پذیرفته شده است.
مقدار با ران:
دانشمندان شعاع کره زمین را درناحیه خط فرضی استوا در حدود 6378 کیلومتر ،و در ناحیه قطبین در حدود 6356 کیلومتر میدانند.حد اوسط شعاع را 6369.428684 کیلومتر میپذیرند.اگر حجم زمین را محاسبه کنیم به عدد 1082841310000 کیلومتر مکعب میرسیم.حال اگر ارتفاع 8855 متر آبرا (این عدد از حاصل جمع بلند ترین ارتفاع و 7 متر ارتفاع آب بدست آمده )هم برعلاوه مد نظر بدهیم، شعاع آن 6378.283684کیلو مترخواهد بود.پس حجم زمین همراه با آب طوفان نوح قرار ذیل است:1087363801490.25950 کیلومتر مکعب.تفاوت این دو عدد در صورتی که برجستگی های کوهها و یا فرورفتگی های سطح زمین را نا دیده قرار بدهیم عبارت خواهد بود بر :4522491490.259 کیلومتر مکعب آب.حالا کمی تشریح در مورد این مقدار آب میدهم:اگر یک ظرف داشته باشیم که یک متر طول و یک متر عرض و یک متر بلندی داشته باشد و آنرا از آب پر کنیم،این مقدار آب را یک متر مکعب آب میگوئیم که هزار لیتر آب میگردد.حالا اگر طور فرضی هزار دانه از این ظرف را کنار هم بچینیم و آنرا طول بنامیم و هزار ظرف دیگر را در استقامت عرض بچینیم ،(آنرا بشکل یک مربع فرض کنیم با هزار ظرف در طول و ×هزار ظرف در عرض ) تعداد این ظروف به یک میلیون ظرف و یا به عبارت دیگر یک میلیون متر مکعب آب خواهد شد.حال اگر بالای هر ظرف تا ارتفاع هزار متر از این نوع ظرف بچینیم تعداد مجموعی ظروف به یک میلیارد متر مکعب آب میرسد و برای آسانی محاسبه آنرا به شکل ذیل حساب میکنیم :طول یک کیلو متر،عرض یک کیلومتر و ارتفاع یک کیلو متر که حجم آن یک کیلومتر مکعب یا یک میلیارد متر مکعب آب میگردد.بخاطر آسانی در محاسبه و تحریر در مقادیر هنگفت از واحد یک کیلومتر مکعب آب استفاده مینمائیم.
حال اگر شما عدد یک ملیارد متر مکعب آب را(یا یک کیلو متر مکعب) به حیث واحد یک در شمارش مقدار آب قرار بدهید،مقدار آب باران باید در حدود چهارمیلیاردو 522 میلیون و491 هزارو 490 کیلومتر مکعب آب خواهد بود.این یک مقدار غیر قابل امکان موجودیت آب در زمین به شمول اتموسفیر آن و آب های زیر زمینی میباشد. مقدار آبی که در زمین در حالت چرخش است تقریبآ ثابت میباشد.اینطور نیست که در آسمان یک تانکر و یا مخزن بزرگ آب موجود باشد و هرگاه خداوند بخواهد شیردان آنرا باز کند و اگر قهر شد شیردان آنرا قید کند تا آنکه همه از تشنگی و خشک سالی بمیرند و یا اینکه شیردان را قسمی باز کند که جهانرا از آب پر کند وهمه از سیلاب بمیرند.این طرز تفکر دیگر به تاریخ پیوسته است.باز هم تکرار میکنم که مقدار آبی که در چرخه و گردش در طبیعت از حالت مایع به حالت بخار،بعدآ به حالت ابر و باران و یا در حالت یخ بستگی وجود دارد تقریبآ ثابت میباشد.البته شامل شدن آب در جریان یک تعامل کیمیاوی در ساختمان یک مولیکول مثلآ گلوکوز نیز واقع میگردد.اما این مقادیر نیز هنگفت نیستند و از جانب دیگر با احتراق این مواد ،آب دوباره تولید میگردد.برای توضیح بهتر به یک بخش از نوشته قبلی ام که درباره همین موضوع مرتبط است بر میگردم :
از اثر تابش آفتاب و حرارت ، آب از سطح ابحار،سطح زمین و نباتات وغیره تبدیل به بخار میگردد.بخارات مذکور بطرف بالا
حرکت نموده و با هوا مخلوط میگردند.مقدار موجودیت بخار آب در اتمسفیر را با اله بارومتر ومقدار فیصدی محاسبه
میکنند.این بخارات در ارتفاعات بالاتر با جریانات سرد هوا بر خورد مینماید.تراکم این بخارات را بشکل ابر میتوان مشاهده
نمود.ابر ها میتوانند با جریانات هوایی از یک محل به محل دیگری برده شوند.تراکم بخاات اب و بزرگ شدن شان تا حدود
قطر نیم میلی مترسبب میگردد تا بخارات مذکور دوباره به شکل قطرات آب به پاهین بریزد.البته ما باریدن این قطرات آب
رابنام باران یاد میکنیم.برودت هوا سبب تبدیل باران به ژاله و برف نیز میگردد.
مقدار بارنده گی سالانه را در سطح خشکه زمین را در حدود 110 هزار کیلومتر مکعب میدانند.به همین ترتیب سالانه دوباره حدود 70 هزار کیلومتر مکعب آب تبخیر میگردد.تفاوت 40 هزار( کیلو متر مکعب) عبارت از منابع تجدید شونده آب در سال یاد میکنند.این مقدار اگر مساویانه تقسیم گردد برای هر نفر بالاتر از 7 هزار متر مکعب آب در سال میباشد.اما در عمل متاسفانه این مقدار بصورت مساویانه تقسیم نگردیده است.اگر مقدار آب فی نفر در یک سال کمتر از هزار متر مکعب باشد آن کشور را کم آب میگویند.
مقدار بارندگی را در جهان بطور اوسط چیزی در حدود 350 هزار و تبخیر سالانه از ابحار را در حدود 383 هزارکیلومتر مکعب میدانند.این مقدار بارندگی نظر به بارندگی نوح 12921404.25 بار کمتر است.یعنی بارندگی سالانه اگر ضرب عددی در حدود 13 میلیون مراتبه گردد میشود طوفان نوح.بقیه را خود تان حدس بزنید.چقدر اغراق بزرگ .چه عدد نادرستی.و جالب آنکه همین مقدار آب در ظرف چند ماه چگونه و به کدام سرعت تبخیر و یا جذب زمین شد؟ گفته نشده که اینهمه آب بعد از تبخیر کجا رفت؟حالا اینهمه آب در کجا قرار دارد؟اینکه این مقدار آب کجا تبخیر شده است صرف نوح و نویسنده کتا ب مقدس میداند و بس. اگر این مقدار آب در ظرف یکسال تبخیر گردد پس نتیجه میگیریم که تبخیر آب یک سرعت بسیار بزرگی را داراست و اگر عملیه تبخیر همچنان و به همان سرعت ادامه میافت امروز یک قطره آب هم در روی زمین پیدانمیشد.و اگر این مقدار آب جذب زمین شده است ،پس حالا کجا هستند؟مطالعات نشاندهنده مقدار اب های تحت الارضی به مراتب کمتراز این ادعا است.
چیزی که از ابتدای داستان تا انتهای آن به مشاهده میرسدعبارت از اغراق،عدم شناخت و آشنایی نویسنده گان تورات و قرآن با علوم میباشد.این واضح است که تورات بدست انسانهای همان عصر و با دانش همان عصر و با تقلید از حکایات سایر اقوام مثل سومری ها و غیره نوشته شده است.اگر تورات حرف خدا میبود از ابتدا تا انتها با تمام محاسبات دیروز ،امروز وفردا یکسان باقی میماند.و هر بار انسان ها به همان نتیجه میرسیدند که خداوند در چند هزار سال قبل رسیده بود.اما متاسفانه اینطور نیست.دانش خداوند در کتب مقدس از سرحد دانش انسان های همان عصری که کتابها نوشته شده اند بالا تر نمیرود.همین است که دروغ های بزرگی که بنام خداوند و از زبان خداوند زده میشود افشا میگردد.این انسانها اند که این آثار از اندیشه و نوک قلم شان سرچشمه گرفته است و نه از یک چنین موجود ممتاز و آگاه .
طوفان نوح و ادعای معجزه بودن !
لغت معجزه از عجز در مقابل قدرت گرفته شده است.ودر اصطلاح منظور از معجزه اجرای اعمالی است از جانب پیامبران برای نشان دادن حقانیت شان و پیامبران منشاء این توانمندی را از جانب خداوند ا خذ کرده باشند.خلاصه اینکه فردی که خود را فرستاده خدا میداند با اجرای اعمال خارق العاده ،ناظرین را بتواند عاجز بسازند و حقانیت خود را به اثبات برسانند.اما از نگاه واقعیت یک معجزه به معنی یک دروغ مقدس میباشد.
حال ببینیم که آیا طوفان نوح یک معجزه است؟
پاسخ به این سوال نه است.چونکه از یک جانب این کار از جانب نوح صورت نگرفته است.و از جانب دیگر هدف از طوفان قانع ساختن کسی به حقانیت پیامبری شخص خاصی مثلآنوح نیست.اگر داستان طوفان نوح را برای یک لحظه واقعی و جهانی پنداریم ،افراد ی که غیر از نوح مورد غضب خداوند یهود (یهوه) قرار گرفته اند وهمه به شمول مرد ،زن ،اطفال بیگناه و حتی نوزادان بیخبر از همه چیز همراه با هزاران هزار حیوانی که بیگناه قربانی گناهان چند انسان بزرگسال یا بزرگان قومی قرار گرفته اند.این عمل از جانب ارباب الانواع ، یهوه یا الله یا هر موجود خیالی دیگر ،خیلی ظالمانه و یک جنایت عمومی وکشتار دسته جمعی است که در آن شمه ای از عدالت الهی که همیشه از آن لاف زده میشود به چشم نمیخورد.حتی این یک معجزه برای انسانهایی بعد از نوح نیز محسوب نمیگردد،چونکه بغیر از پیروان همان ادیان ابراهیمی،کسی دیگری، از ادیان دیگر و یا افراد فا قد دین و تقریبآ تمامی زیست شناسان،وجیولوژیستان،ومورخین وغیره به آن باور ندارند.چونکه هر دین داستانهای مربوط به خود را دارد.و این داستانها حتمی نیست که مورد پذیرش عام نزد همه بشریت داشته باشند.مثلآ پیروان هندویزم و یا زردشتی شناختی از نوح و طوفانش به این تشریح و تخیل ندارند.آنها حکایات و پیامبران خود و یا خدایان خود را دارند.در ادیان آنها چیزی از نوح درج نمیباشد.
پیدا شدن کشتی نوح:
گهگاهی در بعضی نشریات آوازه یی از یافتن کشتی نوح به گوش ما میرسد.در این آوازه ها ادعا میشود که گویا در محلی افرادی توانستد که بقایای کشتی نوح را دریابند.بعضی ها در این ادعا های خود چنان افراط میکنند که بدون مراعات کوچکترین اساسات پذیرفته شده علمی، ادعا ی یافتن قبور حضرات آدم و نوح را مینمایند.جالب تر از همه اینست که اکثریت این اکتشافات در کشور ایران صورت میگیرد.این افراد ادعا دارند که هدف از کوه جودی که پیامبر اسلام گفته است همانا کوه زاگروس یا البرز و یا...میباشد.مدعیان این اکتشافات تا اندازه یی در ادعا های کاذبانه خود پیش میروند که حتی اظهار میدارندکه گویا آثار و نوشتجاتی که از یکی از بقایای این کشتی ها بدست آمده نشان دهنده اسمای محمد،علی حسن،حسین و فاطمه میباشد. مطمئن باشید در این لیست حتمی اسامی امام الزمان و خمینی و حتی ممکن احمدی نژاد را هم در آینده پیدا کنند.هرگز از این نوع حرفها تعجب نفرمائید.کشوربا تمدنی که متاسفانه حاکمان آن با مصرف سرمایه ملی ایران مصروف ترویج خرافات باشند چیز دیگری از آن متصور نمیباشد.من مطمئن هستم که روزی نوادگان نسل امروزی،اجدادخود را بخاطر اینهمه اعتقادات مزخرف مورد تمسخر قرار خواهند داد.در هر صورت شما را به مطالعه این منابع در ذیل که به همین اکتشافات مربوط است دعوت میکنم:
http://www.iranianuk.com/artic...
البته ادعای دیگری حکایت از پیدا کردن بقایای این کشتی در کوههای اطراف تهران دارد:
http://www.magiran.com/npview....
http://www.persiangeo.com/cont...
این کشتی افسانوی بار دیگر در یک محل دیگری غیر از تهران کشف شده است.اما هنوز هم در کشور ایران قرار داریم:
http://www.persiangeo.com/cont...
اینکه این کشتی چند بار دیگر در چند محل دیگر در کشور ایران کشف گردد من شک ندارم.اما گاهی آوازه از کشف کشتی نوح خارج از ایران نیز به سمع میرسد.بیشتر این افراد از منابع اسلامی و گاهی هم از منابع غیر اسلامی مثل یهود و مسیحیون میباشند.این ها معتقد به نشستن کشتی نوح به "جودی" نه بلکه به ارارات میباشند.کشور ارمنستان که کوه ارارات سمبول ملی کشورش نیز میباشدو ارامنه ، تقریبآ از ابتدای دیانت مسیح به آن گرویده بودند نیز حکایاتی از کشف بدنه و بقایای کشتی نوح در کوه ارارات هستند.اما تا حال هیچ یک از این ادعا ها از جانب هیچنوع منابع بیطرف و تحقیقی ،باستانشناسان،زیستشناسان وتاریخدانان مورد تائید قرار نگرفته است.بیشتر این ادعا ها یا اهداف مذهبی دارد و یا به منظور جلب توریست و یا کسب شهرت صورت گرفته است.این واضح است امکان پیدا کردن یک شی واحد در دهها نقاطی که از هم چند صد و یا چند هزار کیلومتر فاصله داشته باشد ممکن نیست.ضمنآ یک تعداد از موقعیت کوه جودی نیز مطمئن نیستند.اینکه هدف از جودی اسم کوه باشد و یا هدف از سنگ سخت.بعضی از روحانیون ایرانی برای سهولت کار و آشتی دادن حکایات تورات با قرآن هدف از کوه جودی همانا کوه ارارات را میدانند.البته اینها هیچنوع اسنادی را نمیتوانند در زمینه ارائه نمایند.
یکی از محلات دیگری که که در فاصله نه چندان دور از قله کوه ارارات ودر قلمرو کشور ترکیه قرار دارد نیز به نام محلی که گویا در آنجا کشتی نوح یافت شده یاد میکنند.قضیه از عکس برداری یک پیلوت نظامی ترکی از نواحی ارارات که در گذشته مرز با اتحادشوروی بود آغاز میگردد.مطلب ذیل را مطالعه بفرمائید.اما فرقی که این گذارش با سایرین دارد اینست که منبع این گذارش یکی از افرادی است که ادعا های مختلفی از قبیل یافتن خون خشک شده حضرت عیسی و یا کشتی نوح و چندین چیز دیگر را دارد.هدفش تبلیغ درست بودن تورات است .این مرد برای ادعای درست بودن تورات و انجیل به همان کار هایی دست میزند که اخند قمی در قم.این ادعا ها از طرف هیچ منبع علمی مورد تائید قرار نگرفته است.بلکه بر عکس رد هم گردیده است.اما با رسیدن این گذارشها بدست منابع ترویج خرافات اخندی در ایران آنقدر یاوه گویی و جعل در آن زیادگردیده که از حد بیرون میباشد.
http://forum.iranproud.com/ksh...
ترویج خرافات یکی از اساسی ترین برنامه های جمهوری اسلامی ایران برای بقای یکی ازمستبد ترین رژیم ها در عصر حاضر میباشد.خرافاتی که این نظام بوجود آورده میتواند صرف مورد پذیرش یک تعداد عوام خوشباور میباشد و بس.زیرا با کوچکترین تحقیق علمی و بیطرفانه میتوان نکات نادرست و تحریف شده را در گزافه گویی هایشان آشکار نمود.
نتیجه:
اگر جزئیات شرح داده شده ای بالا را بدقت خوانده باشید،نتیجه را بدون آنکه من بنویسم شما خود میدانید.البته در صورتیکه پرده تاریک تعصب و لجاجت مقابل چشمان ما را خیره ننموده باشد.
حال خودتان محاسبه کنید :در صورتیکه یک فیل در یک شبانه روز بصورت اوسط از100 تا 150 کیلو غذا مصرف نماید و حد اوسط روزانه مثلآ 120 کیلوگرام مواد غایطه داشته باشد و تا همین حدود هم ادرار کند ، بعد از 427 روز باید مجموع مواد غایط یک جوره فیل چیزی در حدود 102480 کیلوگرام و ادرارشان هم چیزی در همین حدود خواهد بود.در ختم سفر باید نوح چند کانتینر مواد فاضله فیل را پارو کشی نموده و تا گلو در حوض ادرار فیل و سایرحیوانات شنا نماید.البته این تنها از فیل است شما از بقیه حیوانات را خود مد نظربگیرید.
دوستان عزیز هیچ انسانی بنام نوح زندگی نمیکرده است.این فرد یک شخصیت ساخته شده داستانی و اساطیری قوم یهود میباشد.خارج از تورات دیگر هیچ اثر تاریخی ،نامی و نشانی از نوح را ندارد.کسی با این اسم و رسم و با این طول عمر از هیچ مادری بدنیا نیامده است.نه محل تولد دارد ونه محل زندگی و نه محل مرگ.طوفان نوح هم مثل خودش ساختگی است.این داستان صرف یک شکل تحریف شده از حکایت سومری هاست در بیشتر از 5 هزار سال قبل از امروزتحریر یافته که در فوق شرح دادم.این داستان با کمی تغیرات و اصلاحات شامل تورات که بخش های مختلف آن بدست کاهنان یهود بنام پیامبران و نبییان و... وغیره در طول چندین قرن تحریر یافته گردیده است.حضرت محمد با آشنایی ناقصی که با تورات داشتند و با اعتقادی که به درست بودن تورات بحیث کلام خدایی داشتند ،آنرا بصورت یک فصل داخل قران نموده است.و از آن هم برای تهدید و هم دروس اخلاقی مطابق سلیقه شخصی شان استفاده کرده اند.با داخل شدن این داستان در متون مذهبی (در تورات و قران ) بنام کلام الهی و آسمانی مورد پذیرش پیروان ادیان ابراهیمی قرار گرفته است.تا جایی که مطالعه فرمودید به شما از هر حیث ثابت کردم که این داستان صرف یک حکایت خیالی از بزرگ سازی یک واقعه منطقوی بوده ومنبع آن متکی بر یک حکایات سومری ها میباشدکه در بخش نخست ذکر کردم و بس. هیچگاهی در عمل طوفانی با آن عظمت به سطح جهانی به وقوع نپیوسته است.هیچ نوع آثاری از چنین طوفان سهمگین جهانی باقی نمانده است.اگر چنین طوفانی بصورت همزمان در همه جهان واقع میشد،بقایای آن نیز در تمامی محلات قابل مشاهده و مطالعه میبود.حال خطاب من به خوانندگان این مطلب و خطاب به جوانان اینست که دیگر موقع آن رسیده است تا چشمان خود را باز نموده و واقعیت ها را قسمی که هستند مشاهده و مطالعه نمائید.دیگر نباید آنقدر خوشباور باشید که هرکس با هر داستان خیالی شما را،افکار و اندیشه هایتانرا به بازی بگیرند.ذره ذره این کتب الهی را مو شگافی کنید.مطالب آنها کهنه و تاریخ مصرف شان ختم گردیده است.هم از تورات هم از انجیل و امثالهم به شمول قران که مطالب این کتاب اخیرالذکر واقعآ مربوط به دانش بشری درچهارده قرن قبل میباشد.قران کلام الهی نیست.این کتاب پاسخگوی پرسش ها و نیاز های امروزی بشر نمیباشد.قوانین و حدودات این کتاب نه ازلی اند و نه تا ابدبوده و خواهند بود .این کتاب به عبادت گاهها و بالاخره باید به موزیم فرستاده شودو بروی جلد آن بنویسند که اینست کتابی که بیشتر از 14 قرن منبع علمی و قضایی ،عقیدتی و فلسفی مسلمانها بود که امروز بنابر سپری شدن تاریخ مصرف آن تسلیم موزیم گردید تا انسانها بدانند که بر اجدادشان چه ستمی روا دیده شده بود.
من کاملآ مطمئن هستم که با ارتقای شناخت بشریت و انکشاف هرچه بیشتر علوم ،جایی برای توضیحات قران باقی نخواهد ماند.مانند آنکه دیگر جایی برای توضیحات تورات و انجیل باقی نمانده است.راه ورود تورات و اناجیل به تمام مجامع علمی بسته شده و بسته میشود.قران نیز مثل سایر کتب مذهبی از مجامع علمی و اجتماعی به حاشیه رانده شده و رانده خواهد شد.
جوانان ،دوستان،هموطنان !دیگر با خوشباوری وداع کنید.ادعای هیچکس به شمول من را نیز نپذیرید.خودتان به کاوش و کنجکاوی و شکاکی رو بیاورید.مگر نمیتوانید که واقعیت ها را مد نظر گرفته و به آزمایش درست و یا نا درست بودن کلام الهی بروید؟ چرا شهامت پذیرفتن واقعیت ها را نداشته باشیم.اگر شما این شهامت را نکنید،یقینآ فرزندان تان در آینده خواهند نمود.
به ادامه این نوشته ،من در آینده به دهها مطلب نا درست دیگر در قران اشاره خواهم نمود.شما خود خواهید دید که چگونه الله از بنده گان خود و گذشته آنها و از سطحی ترین مطالب علمی بیخبر و ناآگاه میباشد.تا آنزمان سعادتمند باشید.
واژه های کلیدی
دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدkarwan ba rahe khod merawad wa to ham ba kare khod mashghool bash
ok
دوست ارجمند و دانشمند آقای بابک درود و احترام خدمت شما و تمام دوستان کابل پرسی تقدیم است . گرچی نمی خواستم پیامی درین تحقیق شما داشته باشم ولی به تشویق حاجی صیب سرپلی که نگویند عقب رفیق خود بابک رفته و نظری را پیام نداده این چند سطر کوچک را خدمت تان مینگارم .
آقای بابک نخست : اینکه شما چرا به کتابهای تحریف شده تورات و انجیل استناد جسته اینقدر زحمت را به خود روا داشته محاسباتی را به رخ ما کشیده اید که ما از روز های نخستین فرمانروایی اسلام یهودان و عیسویانرا دشمن خود دانسته تا امروز حق چشم خود را از چشمشان ایشان میکشیم . یهودان و عیسویان نظر به تعالیم اسلام از راه خدا و رسولان خدا خارج شده و کتاب هایشان هم منسوخ است . شاید حضرت نوح(ع) که نوصد سال عمر کرده اند باید با این عمر دراز جسامت برزگ هم داشته باشند که حتمأ زرع و مرع ایشان هم به تناسب جسه ایشان بزرگ تر بوده نه مانند ما انسانان معمولی ! پس بدین قیاس تمام محاسبات شما از آب غلط بر می آید .
دوم :در قرآن که از اندازه و اندازه گیری کشتی نوح سخن بمیان نیامده که اینقدر بالای ما غر و فش میکنید . شاید در دریا فرات و نواحی آن طوفانی و یا آب خیزیی شده باشد که در اذهان مردم خاطرات ناگوارش باقی مانده و سینه به سینه الی وحی قرآن آمده و چند نفر را هم به کام مرگ فرستاده باشد ، اینکه اینقدر محاسبات کار ندارد .
سوم : یک قصه کوچک دارم که میخواهم به شما و تمام دوستان بنگارم .
( روزی طبق معمول حضرت موسی کلیم الله به خاطر راز و نیاز با خدایش روانه کوه طور بود . حین گذر از بیشه یی مرد خلوت گزیدۀ دید که ردای خدا جویی به سر افگنده و عبای عشق معبود به تن نموده و به خاطر روز وصل ، نماز گذاری و روزه داری و لحظه شماری مینماید . از موسی کلیم الله پرسید : یا موسی بخیر ؟ فرمود میروم حضور خدایم ! مرد پرسید ، از ذوالجلال بپرس ایا من با این همۀ طاعات و عبادات به جنت میروم ؟ موسی گفت می پرسم عیبی نیست .
باز هم در راه سفر در مخروبۀ گذرش افتاد که مردی با تن پوش ژولیده در حالیکه از فرط دود بتۀ فقیرانه سر مست بود از موسی پرسید : یا موسی بخیر ؟ گفت میروم نزد معبود تا راز و نیازی با او نمایم . ژولیده ملنگ گفت ، بپرس از پروردگار من آیا مرا میبخشد ؟ گفت عیبی نیست ، میپرسم .
بعد از فراغت راز و نیاز با معبود ، ندا آمد یا موسی ! آیا سوال بنده گانم را فراموش نکردی که بپرسی ؟ گفت مرا ببخش خدایم که من بندۀ مقصرو ناتوانم و تو توانا و از احوال بنده گان خبر دار ! چه عرض کنم به سوال کننده گانت ؟ ندا آمد به هر دو بگو ، وقتی کاروان شتری از سوراخ سوزن گذشت یکی بخشیده و دیگری به بهشت میرود .
باز موسی سرگرم امر و نهی یهودان شد و فرمودۀ خدا را به بندگانش فراموش کرد . وقتی بار دیگر طبق معمول روانه کوه طور بود ، همان مرد خدا جوی را ملاقات کرد . مرد پرسید چی خبر آوردی از معبودم ؟ موسی فرمود خدایت میگوید : وقتی کاروان شتر ازسوراخ سوزن گذشت ، روانه جنت خواهی شد ! مرد نا امید شد ، جرعۀ از می ناب نوشید ، ردا از سر بر افگند و گفت : یا موسی ! هم تو هم خدایت ریشخند و مسخره ام نمودید . آیا امکان دارد کاروانی از سوراخ سوزنی بگذرد ؟ حین گذر از مخروبه همان فرمودۀ خدا به درویش مخروبه نشین هم ابراز کرد . ولی این بار دید که ملنگ مست شد ومستانه به رقص آمد . موسی پرسید چی گپ شده که سرمستی ؟ گفت مرا خدا بخشید ! گفت چطور ؟ گفت وقتی خدا امر نماید که کاروان از سوراخ سوزن بگذر !! میگذرد دیگر !! اینکه چرا ندارد !
در کوه طور از خدا ندا آمد ! دیدی یا موسی که بنده گانم چی کردند ؟ آنکه ایمان نداشت برگشت و آنکه اعتقاد داشت فراخوانده شد . )
چهارم : این تصویر عرض شده از روزگاران موسی هم جز همان خرافاتی است که شما به قصه نوح و کشتی اش اطلاق نموده اید ولی داشتن اعتقاد به آفریده گار جهان هستی مهم است نه قصۀ نوح و سوختن ابراهیم و زنده ساختن عیسی ! خیلی و خیلی مهم و دشوار است بدانیم علت این همۀ معلولها را !
نزد کسی که اعتقاد به قدرت پرودگارش دارد ساختن کشتی و جمع آوری مجمع زنده جانها و روینده گان ، میراندن و زنده ساختن کار نه چندان مشکل به نظر میرسد ، بدون در نظر داشت خطوط نبشته شده درکتابهای به اصطلاح آسمانی . ولی برای دوستانی که از چنین اعتقاد فارغند واقعأ قابل باور و حقیقت پذیر نیست که نوح در آنزمان باستان که تا هنوز آهن کشف نشده بود چگونه توانست ازعهدۀ چنین کار خطیر بدر آید . شاید در زمانه های نه چندان دور دیگر انسانها پی به بسیار راز های خلقت هستی ببرند ، اگر هم بتوانند سرعت نور را گشف نموده و مطابق آن در حرکت شوند باز هم نخواهند توانست گوشه های جهان هستی را کشف نموده و وجود خدا را مانند سخرۀ آسمانی به نمایش بگذارند . ما که تا هنوز خود را نشناخته ایم ، چگونه خدا شناس شویم ! این درست است که ادیان غرق در خرافات اند ، با شما کاملأ موافقم ، ولی دین که نه مرجع و مکتب خداشناسیست . عقل ، خرد ، وجدان و و همه رهنمای یک انسان پوینده راه حقیقت است که یکی را طرفی و دیگری را به طرفی میکشاند . افراطیان به این عقیده اند که هرچی در کتاب است ، همین است و بس مابقی کفر و یاوه گویی و انحراف از راه خدا و رسولش ! گوشه های از کتابها را میتوان حقیقت دانست و حجم دیگر آنرا تشبهات رهنمونی و اینکه چقدر حقیقت دارد و چقدر از عقل بشری بالاست ارتباط میگیرد به سطح دانش ، تفکر و عقل جستجوگر آن . شاید قصه طوفان نوح پیش خداستیزان یک فکاهی باشد ، ولی پیش معتقدان یک داستان قدرت نمایی خدا باشد ، نه چیز دیگری .
رویهمرفته این تحقیق شما جواب داندان شکنیست به آنهایکه خرافات پرستند . خدا جویان از این داستانها بر داشت دیگری دارند ، نه آطوریکه در تورات و انجیل و قرآن نبشته شده است ! پیروز و صحتمند باشید .
بابک جان. از مطلبت یک پرنت گرفتم وانرا خذمت استاذ سیاف بردم. استاذ بسیار علاقمند دیدن شما است. میشود که ادرس دقیق خود را هم بنویسید که بعضی مشتاقین مانند استاذ سیاف واستاذ موحقق هم خدمتتان برسند؟
سلام
مضمون ( طوفان نوح, یک دروغ مقدس ) با اتکا به تحریف بعضی واقعیت ها به شکل خیلی ماهرانه نگاشته شده, و اگر کسی بدون دقت آنرا به مطالعه بنشیند, نتیجه جز شک و گمراهی نخواهد داشت.
خیلی کوتاه میخواهم به چند نکته اشاره نمایم:
نخست - این داستان حقیقت است یا افسانه؟ دوم - آیا این داستان از افسانه های سومری ها به تورات راه یافته و یا سومری ها آنرا از تورات نسخه برداری کرده اند؟ سوم - مطالعه تخنیکی کشتی نوح توسط نویسنده تا چه اندازه قابل دقت و پذیرش است؟
نخست - این داستان حقیقت است یا افسانه؟
بشر با و جود قدرت تخیل عالی در طول زمانه ها افسانه های جاودانی را به یادگار گذاشته, ولی ثابت شده که افسانه دور از واقعیت و امکان مشاهده نشده. به این معنی که هر افسانه منشا گرفته از آنچه که در زمانه های گذشته دور اتفاق افتیده, و بعد از انتقال سینه به سینه با اضافات و کاستی ها در زمان حال شکل افسانه را بخود گرفته. طور مثال, افسانه های در مورد اژدها. تا آنجا که ادبیات و تاریخ نوشتاری از قرنها به این طرف به یادگار گذاشته, تمامی ملل افسانه های در مورد حیوانی به چنین بزرگی و هیبت دارند. در حالیکه نخستین یافته تحقیقات علمی در مورد اژدها( آنچه امروز به نام دایناسور یاد میشود) در سال 1824 توسط ویلیام بکلند معرفی شد. این به معنی آنست که انسان به شکل علمی وجود چنین حیوانی را تنها در کمتر از سه قرن اخیر تصدیق نمود, و قبل از آن این حیوانات افسانوی و غیر قابل باور پنداشته میشدند. پس میبینیم که افسانه اژدها که طی هزاران سال در ادبیات تمام ملل جهان وجود داشته, دیگر موجود افسانوی دور از باور نیست , بلکه واقعیت است که سینه به سینه طی تاریخ نسلهای آدمی به شکل افسانه به ما رسیده.
نتیجه مثال بالا اینست, که طوفان نوح(ع) و کشتی او حالا در نظر بعضی عالیجنابان افسانه دور از واقعیت مینماید, همانطوریکه سه قرن پیش اژدها افسانه مینمود. ولی روزی خواهد رسید که بشر به کشف این واقعیت هم دست یابد.
دوم - آیا این داستان از افسانه های سومری ها به تورات راه یافته و یا سومری ها آنرا از تورات نسخه برداری کرده اند؟
آنچه که باستان شناسان کشف کرده اند, و نویسنده محترم به آن اتکا مینماید(آبخیزی دجله و فرات در 5-10 هزار سال قبل و بقایای کتابخانه آشوربانیپال) از وقوع سیلاب مدهش در 10 هزار سال قبل گواهی میدهد, و نخستین و قدیمی ترین نمونه تحریری این داستان را در کتابخانه آشوربانیپال (668 تا 626 سال قبل از میلاد مسیح) یافته اند. در حالیکه تورات قرنها قبل از تحریر داستان در کتابخانه آشور بانیپال نازل شده. چگونه میتوان حکم کرد که کتابی(تورات) حادثه و افسانه! آبخیزی را که چند قرن بعد در لوحه های گلی این کتابخانه درج شده به عاریت گرفته باشد؟ معتبر بودن متقدم به مابعد حکم میکند که نویسنده گان کتابخانه مذکور داستان نوح(ح) را از تورات نسخه برداری کرده اند.
سوم - مطالعه تخنیکی کشتی نوح توسط نویسنده تا چه اندازه قابل دقت و پذیرش است؟
همانطوریکه نویسنده اشاره نموده, در قرآن به مشخصات ساختمان کشتی اشاره نشده است. و آنچه را که مطالعه تخنیکی کشتی عنوان نموده اند به اساس ارائه داستان و مشخصات ساختمانی کشتی در تورات تحریر گردیده.قرآن موجود در دست ما، همان قرآن اصلی و كلام خداست كه بر پيامبر گرانقدر(ص) نازل شده و بدون كم و زياد به دست ما رسيده است؛ زيرا نگهبانی از آن را خود خداوند متعال به عهده گرفته است؛ «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحفظون؛ (حجر،9) ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع نگه دار و حافظ آنيم.» ولي تورات و انجيل فعلی اين گونه نيستند. شواهد تاريخي و ادله ديگر نشان مي دهد كه تورات و انجيل اصلی از بين رفته و فقط قسمتهايی از آن دو كتاب آسمانی را پيروان حضرت موسی و عيسی( مدتها بعد از وفات آنها نوشته اند كه آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آميخته شده است؛ بنابراين، تورات و انجيل فعلی مجموعه كتب تاريخی است كه به وسيله يهوديان و مسيحيان نوشته شده؛ نه اينكه كتاب آسمانی حضرت موسی و عيسی باشند.
پس عظمت ساختمان کشتی نوح اصلا در هیچ کتابی ذکر نشده که با اتکا به آن به مطالعه تخنیکی بپردازیم.
نتیجه اینکه اگر در قران کریم که بیشک کلام دست نخورده الهی است همان کشتی که (طولش 300 ذراع،عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع باشد) ذکر میگردید, جا داشت که به بحث تخنیکی بنشینیم. حالا که چنین جزئیاتی در فرقان ارائه نشده, بحث تخنیکی بالای آن بیجا است, چون نمیتوان بالای موضوعی بحث کرد که وجود ندارد.
نتیجه نهایی اینکه:
داستان نوح واقعیتی است که اتفاق افتیده و لی بنابر نارسی عقل بنی آدم افساته مینماید, ولی روزی خواهد رسید که این افسانه مانند افسانه اژدها به واقعیت تبدیل شود.
کشتی نوح ساخته شده, و به حق با عظمت و کامل بوده برای اجرای ماموریت, ولی چون از بزرگی آن جزئیات در دست نداریم, بنا بحث تخنیکی بالای آن بیجاست.
درود بی پایان خدمت همۀ دوستان ! آنقدر دانشمند خردمند نیستم که ضد خدا پرچم بردارم وآنقدر بی عقل هم نیستم که به حرف ملا و آخند نموده انتحار نمایم و با قرض و وام به حج روم . یک مشوره کاملأ دوستانه به هر دوی شما عزیزان دارم ، گر چی خیلی کوچکتر از آنم که به شما عزیزان مشوره دهم . باز هم گستاخی می نمایم و مرا معذور دارید . دامنه این داستان عقل و اعتقاد را که هر قدر ادامه بدهید هرگز پایانی ندارد و شما به یک نتیجۀ نمیرسید که قابل قبول طرفین باشد . فکر میکنم هر دوی شما از دانش وعلم بر خوردارید ، که جای شک نیست . بیائید عقل و وجدان را حاکم کردار خود قرار دهیم و آنچی حکم وجدان باشد همانرا جامۀ عمل بپوشانیم . گرچی ضد دین یا ضد خرد باشد . در بسیاری مواقع با عواملی برخورد میکنیم که عقل و خرد توان جواب آنرا ندارد و در عملکرد ادیان هم با مسایلی برخورد مینمایم که باز هم کوچکتر از برداشت فهم وعقل یک پسر بچه است . پس چی باید کرد ؟ علیه دین و خدا قیام کرد یا علیه عقل و خرد ؟ بیاید درموقعیکه عقل و خرد ناتوان است بدامان خدا و زمانیکه دین ناتوان است بدامان عقل و وجدان پناه بریم ، تا رستگار شویم . با کمال معذرت که بدون اجازۀ شما عزیزان در صحبت شما مداخله کردم . پیروز باشید .
سلام و احترامات
خواننده محترم اين سايتها حتمآ باز کرده مطالعه نمايد
سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
http://www.ustadfaizi.com/index.htm
http://www.google.ru/search?hl=ru&a...
لعنت بر خدایی که آنقدر کوچک باشد که در دینی بگنجد. جالب اینجاست که خدا های ادیان با همهء حقارت و کوچکی شان چنان خودخواه هستند که همیش خودرا برتر از خدایان دیگر میپندارند.