
نقدی بر نظریات عبدالحی خراسانی در خصوص جرگه امن منطقه یی
نويسنده: عبدالجمیل نعیمی
هفته نامة پیمان و به همین گونه سایت های انترنتی پیمان ملی و سرنوشت، مقاله یی از عبدالحی خراسانی را در خصوص جرگة امن منطقه یی به نشر سپرده اند که او در آن با مطرح کردن چند پرسش و پاسخ دادن به آن ها، در آستانة برگزاری آن جرگه، نتیجه گیری خود مبنی بر بی تأثیر بودن چنین روندی را انجام داده است.
نویسنده نه عضویت جرگة امن را دارد و نه هم به نماینده گی از کدام مرجع رسمی در این خصوص نظر می دهد؛ اما وقتی مسائلی که با سرنوشت کشور ما ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، مطرح می گردد، هر کدام از ما حق داریم تا نظریات و برداشت های خود را ارائه دهیم.
برای ارائة یک ارزیابی و روی در روی گذاشتن دیدگاه ها، لازم است تا پاسخ های آقای خراسانی به ترتیب مطروحه توسط خود شان به بحث گرفته شود:
الف: هدف از برگزاری جرگة امن:
بسیار واضح است که هدف از برگزاری جرگة امن، توقف رفت و آمد نیرو های مخالف دولت به شمول افراد طالبان و القاعده در مرز افغانستان با پاکستان (مناطق قبایلی) است که توسط دیورند از هم جدا گردیده و هنوز مرز رسمی بین دو کشور نیست. برگزاری جرگة امن، مرکب از نماینده گان هر دو طرف، بدون تردید که در راستای تأمین امنیت در آن حصص از اهمیت برخوردا
ر می باشد؛ مخصوصاً که هیأت پاکستان را آفتاب احمد شیرپاو وزیر داخلة آن کشور رهبری می کند.
آقای خراسانی اقوام دو سوی مرز را قربانی این جنگ ها و نه مسبب آن خوانده و اضافه می کند که جنگ میان اقوام نیست که جرگة امن به آن خاتمه بدهد.
دقیقاً چنین است، همه می دانند که جنگ بین اقوام ساکن در دو سوی خط وجود نداشته و این نیرو های مخالف دولت افغانستان است که با عبور از آن مناطق به جنگ در داخل افغانستان می پردازند و به همین گونه در بخشی از آن مناطق، پایگاه سازی کرده اند که وزیرستان شمالی می تواند به عنوان نمونه، یاد شود. هدف برگزاری جرگة امن نیز پایان دادن به جنگ میان اقوام نیست؛ شاید به همین سبب است که در ترکیب هیأت هر دو طرف، نماینده هایی از اقوام و سطوح مختلف حکومتی شامل است.
آقای خراسانی نظر می دهد که پاکستان خواستار به رسمیت شناختن خط دیورند بوده و تا آن زمان دست از ماجراجویی ها برنخواهد داشت!
این ادعا هنوز به این شدت از جانب پاکستان مطرح نگردیده است؛ چه خوبست اگر در جرگة امن منطقه یی این موضوع از جانب آنان مطرح گردد و آن گاه بدون تردید که جانب افغانستان هم با درنظرداشت منافع خود و از طریق ارگان های با صلاحیت کشوری، موضوع را مورد تصمیمگیری قرار خواهد داد.
آقای خراسانی نظر می دهد که ظاهراً افغانستان پتانسیل (توانایی) مذاکرات مستقیم با پاکستان را در خود نمی بیند و از همان سبب جرگه های غیرقانونی و قبایلی را منحیث راه برون رفت، استفاده می کند.
این یک نظر منفی گرایانه خواهد بود؛ چگونه می توان حکم کرد که افغانستان توانایی مذاکرات مستقیم را در خود نمی بیند؟ ممکنست همین قدم، راهی را برای مذاکرات مستقیم در سطح وزرای خارجه یا روسای دول باز کند؛ ولی نخست باید مشکلات میان هر دو طرف دسته بندی گردد و بعد در زمینة سطح و ضرورت مذاکرات در سطوح بالا تصمیم گرفته شود.
آقای خراسانی این پرسش را نیز مطرح می کند که چرا باید جرگة امن سرتاسری باشد؟
جالب است، فقط چند سطر پیش، آقای خراسانی نظر دادند که جنگ میان قبایل دو طرف نیست و مشکلات ما ابعاد گسترده تری دارد! پس در این صورت، لازم نیست تا این جرگه سرتاسری باشد و مشکلات با همان گسترده گیی که دارد، مطرح شود؟
ب: قانون اساسی و جرگه امن منطقه یی:
آقای خراسانی نظر می دهد که جرگة امن منطقه یی در قانون اساسی پیشبینی نشده است و تصامیم آن نمی تواند برای دولت افغانستان، الزامیت اجرایی ایجاد کند.
قانون اساسی در این مورد، هیچ گونه ممانعتی را پیشبینی نکرده است. مگر در قانون اساسی تذکر داده شده که برگزاری جرگة امن ممنوع است؟
خوب، حالا به گفتة آقای خراسانی، میان دولت ها مشکلاتی وجود دارد که هر دو طرف از حل آن عاجز اند و حتا جرئت اعلام آن را ندارند! او نظر می دهد که در این صورت هم باید از رفراندم و لویه جرگه که در قانون اساسی از آن تذکر رفته است، استفاده شود.
نخست این که برگزاری لویه جرگه و یا راه انداختن رفراندم، نه تنها به مصارف گزاف نیاز دارد، بلکه پیش از آن باید آجندای مشخص برای آن وجود داشته باشد؛ بیایید بپذیریم که اگر جرگة امن منطقه یی، مواردی را مطرح کرد که تصمیمگیری در خصوص آن ایجاب رفراندم یا برگزاری لویه جرگه را کند، چنان خواهد شد.
ج: عنوان جرگه، منطقه یی یا محلی؟
نخواستم که مانند آقای خراسانی (ت) را برای شماره بندی استعمال کنم، زیرا به اساس (ابجد) نوبت (ج) فرا می رسد و همین روش معمول بوده است.
آقای خراسانی نظر می دهد که عنوان جرگه باید جرگة امن محلی می بود، زیرا منطقه در عرف جغرافیا به چند کشور اطلاق می گردد.
به برداشت من "منطقه یی" پس از "امن" آمده و نسبت آن با "امن" باید درنظر گرفته شود تا با "جرگه"؛ زیرا چنین نیست: جرگة منطقه یی امن!
ولی اگر در مورد این که مشکل امنیتیی که در این جرگه مورد بحث قرار می گیرد، به سطح منطقه مطرح نباشد، باید به بحثی جداگانه پرداخته شود؛ حال آن که به نظر می رسد، این یک مشکل منطقه یی است و در صورتی که این جرگه به موفقیت نایل آید، مشکل امنیت در منطقة ما حل خواهد شد.
د: بودجة جرگه:
به نظر من که استعمال "مصارفات" با درنظرداشت این که "مصارف" خود صورتِ جمع "مصرف" است، نادرست می باشد؛ ولی به هر حال ما بحث ادبیات نداریم.
واضح است که بودجه و مصارف در چنین حالات از جانب دولت تمویل می گردد؛ طرح این پرسش که این مصرف را کدام کشور خارجی تأمین می کند، درست نیست.
حکومت افغانستان صلاحیت مصرف بودجة خود را دارد؛ اما این که بودجه از جانب پارلمان منظور گردیده و این امر در آن بودجه گنجانیده نشده بود، شاید تا جایی ارزش مطرح شدن را داشته باشد. مگر ممکن نیست که مصارف این جرگه از کود های مشخص دیگر یا از داخل بودجة وزارت سرحدات و قبایل یا سایر موارد، صورت بگیرد؟ زیرا رئیس جمهور این صلاحیت را دارد؛ اما اگر آقای خراسانی در مورد نحوة مصرف بودجة آن جرگه انتقاد داشته باشد، می تواند آن را به صورت مستند مطرح کند؛ ورنه کلی گویی های بیمورد سودی ندارد.
و در اخیر هم آقای خراسانی از آقای فاروق وردک انتقاد ضمنی نموده و می نویسد که "هر چند در مهارت آقای فاروق وردک با توجه به کارکرد ایشان در پروژه های پر سود قانون اساسی و انتخابات شکی وجود ندارد"!
خوب، حالا اگر چنین است، آقای خراسانی خود نیز عضویت کمیسیون تسوید قانون اساسی را داشت و شاید بتوان گفت که در آن پروژه اگر پرسود بوده باشد، سهم گرفته است.
من طرفدار انتقاد و ارزیابی کارکرد تمام شخصیت ها هستم؛ اما اصلاً این گونه خرده گیری های بیمورد و بی سند، از کیفیت و اهمیت مقالات می کاهد، ورنه هر کسی دیگر هم می تواند بگوید که آقای خراسانی! شما هم تا وقتی که وزیر مختار دولت افغانستان در هندوستان بودید، مقالة انتقادی نمی نوشتید، حالا مگر چیزی دیگر اتفاق افتاده است؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدba salam ba hama
rah andakhtane jerga wa khod ra mashghool dashtan ba een bazi ha neshan dehendaye een ast ke ali jenabane ma hanoz woate fajea ra dark na karda and wa qazeya ra besyar kochak feker mekonanad , sawal dar een ast ke agar jerga bargozar shod wa faysala haye ham kard magar awza bad tar wa kharab tar shod , baz chi? ki hazer ast ke begoyad ma eshtebah kardem wa wa shoma ke megpfteed jerga kare az peesh namebarad haq ba janeb bodeed , om,edwaram ke dar sorate kamyabi jerga mokhlefeene jerga ba shomole khodam ba kotah negari khod eeteraf koneem wa dar ghayre aan bar gozar konendagan een shahamat ra dashta bashand ta az amal karde kod ebraze nedamat konand ok
درد مردم افغانستان. زور سالاری. پول سالاری. عدم حاکمیت قانون. فقر. و عدم عدالت است و انوقت. خراسانی ها.جمیلی ها با کلمات اب جد بازی میکنند. نمیدانم که فرهنگ دلسوزی. مسولیت پذیری. و همکاری و غمخواری چی وقت در این سرزمین مروج خواهد شد؟؟؟؟؟؟
کهنه کاری های قرن 16 قبل از میلاد قابل تطبیق نیست د رصورتی که امروز همه چیز به طرف جهانی شدن روان است .
نمیدانم این دیگه چی معنی ؟؟؟؟؟
ما هم با تاجکستان و ازبکستان و ترکمنستان پیوند خونی داریم و هیچ گاهی این مرز های سیاسی نمیتواند موثر باشد
محترم عبدالحی صاحب ،
من در شخصیت شما هم شک دارم ، از انجا ئیکه شما در تدویر وبرگزاری ونتاتئج این جلسه بزرگ امن منطقه شک دارید ومی خواهید که با موارد خیلی ضعیف ونادرست اذهان مردم بیچاره ما که منتظر نتائج پر ثمر این جرگه هستند مغشوش بسازید ، من یقین دارم اگر شما را جناب اقای کرزی بحیث عضو همین جرگه انتصاب میکرد شاید هیچ اعتراض وهیچ شکوه نمی داشتی ولی سخت تاسف میکنم که شما از شانه های پاکستانی ها بالای افغان ها فیر مکنید وخودرا افغان وخراسانی هم معرفی می کنید کمی سرتانرا در گریبان بکنید وخود قضاوت بکند پرسش های که مطرح کردی از شروع همچو پرس ها از طرف حکومت وزمامداران پاکستانی مطرح شده که از طرف مسولین جواب قناعت بخش ارایه شده که خشبختانه انها قانع شده دیگر ما فکر نمی کنیم قانع شدن شما هم ضروری باشد ورنه شما میتوانید به ان مراجعه نموده خود را اگر خواسته باشی قناعت بدهید در غیر ان وقت گرانبها مردم را در سولات پوچ وبی موردبی جا وتکراری ضایع نسازید.