صفحه نخست > دیدگاه > دردری ، نهادی فرهنگی يا پاتوق سربازان ولی فقيه ؟!

دردری ، نهادی فرهنگی يا پاتوق سربازان ولی فقيه ؟!

عبدالله هوتک
شنبه 28 نوامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

گويا رژيم ولايت فقيه فکر ميکند ، اهالی افغانستان هم سواد ندارند و هم شعور ندارند.

گويا رژيم ولايت فقيه فکر ميکند ، اهالی افغانستان هم سواد ندارند و هم شعور ندارند ! خامنه ای دغلباز که کشور ايران را به شکنجه گاه انسان و کشتارگاه آزادی ، مبدل کرده است، اخيرا يک ايجنت کهنه کار و عريان را به پايتخت افغانستان فرستاده و از افغانان ميخواهد ، اين جانور رنگ شده را به عنوان « گوره خر» ! بپذيرند! يعنی ، اين آقا ، شاعر است ؛ نويسنده است ؛ فرهنگی است ، اسلامی (!) است ؛ وخيلی ( کمال کرده ) که به خرابه افغانستان ، فروتنانه ، نزول اجلال فرموده است !! خدمت جناب آيت الله خامنه ای عرض شود که اکثريت مردم افغان هرچند سواد ندارند ، اما از شعوری متعالی و همتی بلند ، برخور دارند! کاظم کاظمی ، درين سال های سيه روزی ، دهه اشغال شوروی و دهه های اشغال امريکا ، کدام گل را بر سر وطنداران خويش زده است که اکنون « طلبکارانه» بر مسند فرهنگ و ادب ، عروج ميفرمايد و دعوی « اصلاحات زبانی !» ميکند ؟ کاظم کاظمی و برادر او حجت الاسلام کاظمی ، سال های زيادی است که جيره خوار انقلاب اسلامی ايران (!) اند ، اينان دو دهه ، حداقل، تنخواه خور ( حقوق بگير ) حوزه هنری تبليغات اسلامی ايران بوده اند ، برای خمينی و خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و ... شعر و مدح و منقبت و مرثيه ساخته اند ، برای سپاه پاسداران و دفتر رهبری ( خامنه ای) در باره روشنفکران و فرهنگيان گريخته به ايران ، سرگرم خبر چينی ، گردآوری اطلاعات و توطئه بوده اند ، در دوره حکومت ببرک کارمل ، که جوانان افغان بخاطر امتناع و گريز از خدمت عسکری اجباری به ايران ميرفتند ، با رجز خوانی ها و توجيه و تهديد و تطميع همين به اصطلاح فرهنگيان خود فروخته ، مانند کاظم کاظمی ، ابو طالب مظفری، فضل ا لله قدسی ، سعادتملوک تابش ، سيد حيدر علوی نژاد ، محمد آصف رحمانی ، سيد نادر احمدی و ... نه تنها بر اوصاف و سجايای افغانی شان پشت پا زدند بلکه بسوی جبهه جنگ عراق و ايران ( جنگ شخصی خمينی با صدام حسين که ۸ سال دوام يافت) روانه شدند که عده ای بخاطر افغان بودن ، پس از کشته شدن ، تا امروز بدون گور و نشانه و محل قتل و تاريخ هلاکت ماندند ! کاربه اصطلاح فرهنگی اين جماعت خود باخته ، يعنی کاظم کاظمی و شرکاء را ناقدان دربار ی و اسلامی ايران ، « شعر مقاومت اسلامی» ! يا شعر جهاد و شهادت (!) لقب دادند و با مبالغه ها و گزافه های که مختص به ايران و ايرانی است ، آن را فصل جديدی در تاريخ ادبيات فارسی ، قلمداد کردند!! شعر ها ی کاظم کاظمی که اغلب زير تاثير سروده های علی معلم ( شاعر انقلاب اسلامی ايران ) ساخته شده با تلميحات مذهب شيعه ، و اساطير دينی و مذهبی توام است مثلا :

ای به اميد کسان خفته ، زخود يا دآريد !/
تشنه کامان غنيمت ز احد ، ياد آريد!/
/++
دل مه بنديد که صد فتنه در اين ، پنهان است !/
اين همان قصه اسلام ابو سفيان است !/
++
کيست درين انجمن محرم عشق غيور/
ما همه بی غيرتيم ، آينه در کربلاست !/

اگر شاعر را بدون در نظر داشت شخصيت و سر گذشت شاعر در نظر بگيريم ، شايد به نتايجی برسيم که گمراه کننده باشد ! بطور مثال اگر برخی از سروده های جناب واصف باختری را يک خارجی ، يک پژوهشگر کم تجربه ، غير بومی و دگم انديش ، يک کسی که باختری را نشناسد ، بخواند و بخواند ، باختری را شاعر بزرگی خواهد يافت و شايد اورا نيز مثل شاعر ملی ايران ( شاملو ) « شاعر آزادی » نام نهد و همه را گمراه کند! اما به همه ژرف انديشان و خرد ورزان معلوم است که استاد واصف باختری هرگز شاعر آزادی و شهامت و مقاومت نبوده است ، بلکه آدمی است ترسو و استاد سازشکاری و انقياد طلبی !

کاظم کاظمی ، شاعر مورد علاقه استاد باختری ، نيز سرايشگر يست زيبا کلام ، در صورتی که کردار و سرگذشت انفعالی و لقمه اندوزی او از سفره « ولايت فقيه» ناديده گرفته شود !

موسسان و رهبران در دری ، چه کسانی هستند؟ رژيم ايران چه چيزی را فرهنگ مينامد ؟ بهتر است از زبان يکی از سردمداران شبکه « در دری » يعنی جناب کاظم کاظمی ، بشنويم :

( ....سال ۱۳۷۰ ،از هر حيث برای ما ، سال خوبی بود .تا سال ۱۳۷۰ مجموعه گروهی از شعر شاعران مهاجر به چاپ نرسيده بود ؛ درين سال دو کتاب ازين گونه منتشر شد .« اشک قلم » مجموعه ای از شعر و مقاله بود که از سوی انجمن اسلامی شعرای مهاجر افغانستان منتشر شد و آثار ۳۸ تن ازشاعران و نويسدگان مهاجررا در خود داشت . « شعر مقاومت افغانستان» که کار انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان ، بود با پنجاه شعر از نوزده شاعر مهاجر . ناشر اين کتاب ، انتشارات حوزه هنری بود ...

مجمع اول ، نقطه عطفی روشن :

قضيه ازسومين کنگره سراسری شعر حوزه های علميه شروع شد، که شاعران طلبه مهاجر ، درخشش خوبی در آن داشتند . اين حضور خوب ، محرکی شد برای يکی از مسوولان گراانمايه تبليغات اسلامی تا زمينه آشنايی شاعران مهاجررا با دفتر نمايندگی مقام معظم رهبری در امور افغانستان ، فراهم کند . نويسنده اين سطور به عنوان نماينده انجمن شاعران به حضور حجته الاسلام والمسلمين ابراهيمی ، نماينده محترم مقام معظم رهبری در امور افغانستان ، رسيد و در آنجا بود که که تصميم اين دفتر بررای برگذاری نخستين مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان ، اعلام شد ! اين نخستين برنامه شعری ما بود که در آن مسوولان احزاب جهادی افغانستان ، بطور وسيعی ، شرکت داشتند . محل برنامه، تهران بود ، زمان آن دهه فجر سال ۱۳۷۰ و بر گذار کننده آن دفتر نمايندگی مقام معظم رهبری در امور افغانستان !
شنبه ۱۲/ ۱۱/ ۱۳۷۰ شاعران مجمع با حجته اسلام والمسلمين هاشمی رفسنجانی ، رياست جمهوری ايران، ديدار کردند. در اين جلسه پس از سخنان کوتاه حجت السلام والمسلمين ابراهيمی و دوتن از مسوولان جهادی افغانستان ، سيد فضل الله قدسی و محمد کاظم کاظمی ، شعر های خواندند . پس ازان سخنان رييس جمهور بود و قدر دانی از جامعه مهاجر افغانستان!

دومين جلسه شعر خوانی مجمع بااجرای نظام الدين شکوهی در روز دوشنبه ۱۴ / ۱۱/ ۱۳۷۰ تشکيل شد که در آن محمد زر گرپور ، سيد فضل احمد پيمان ، شميم جوادی ، غلام حيدر قاسمی هروی، و عبدالغفور آرزو ، شعر خوانی داشتند وبعد سخنرانی کوتاه حجت الاسلام ابراهيمی بود، با اهداء هدايايی که برای شاعران در نظر گرفته شده بود!
....بالاخره شاعران مهاجر ، پس از زيا رت شهر قم ، جلسه شعر خوانی در دفتر حزب وحدت اسلامی ، و ديدار با يادگار حضرت امام ،حجت الاسلام وا لمسلمين سيد احمد خمينی نخستين گردهمايی بزرگ شان را پايان دادند . ۱)

اين يادداشت که بقلم يکی از بنياد گذاران موسسه در دری نگاشته شده ، جای چندان ابهامی باقی نمی گذارد که آنچه در دروغستان ايران « شعر مقاومت اسلامی افغانستان (!) يا مضحکتر « شعر انقلاب اسلامی افغانستان» خوانده ميشده ، دستپخت کدام نهاد رژيم ولايت فقيه است و از چه قماشی است و انگيزه ايجاد و تداوم آن چه بوده!
موسسه در دری (؟) بقول راديو ی بريتانيای کبير ، که اينک در کابل گشوده شده ،ثمره جانفشانی و عرقريزی (!) شاعران و قلمزنانی است که دردهه های اخير در کشور ايران ز يسته اند ، تحت نظر سازمان تبليغات اسلامی ايران و طبق منويات دفتر نمايندگی مقام معظم رهبری ! ( يعنی خامنه ی) ، سازمان يافته اند و سرود خوانده اند ! فعالی فرهنگی (!) آنان ، ممزوج و هماهنگ بوده است با فعاليت سياسی احزاب ۸ گانه دستاموز ايران ، بويژه تنظيم وحدت و حزب الله!

پس وقتی دم خروس پيداست به قسم حضرت عباس ، چگونه باور کنيم ؟ از کجا معلوم است که دم اين « دم بريده » ! در کابل و سر آن در وزارت استخبارات جمهوری اسلامی ايران نباشد !
به يک پرسش کوچک ( فقط برای تفنن !) بسنده ميکنيم .جناب کاظمی چرا برای ديدار شهر قم از تعبير « زيارت شهر قم (!) استفاده فرموده اند ! اگر بخاطر تقدس آن باشد ،آيا ايشان برای شهر خودشان ، هرات باستان ( که خاک اولياء نيز است) حاضر اند همين تعبير را بکار گيرند ؟
بهر حال مدح و ثنای رژيم ايران، بخصوص گريه و نوحه برای ارتحال امام مستضعفان جهان (!) توسط اين قلمزنان دريوزه گر تا همين حالا ادامه دارد ، به دونمونه از ين بازيهای دلقکانه اشاره ميکنم :

هاشمی لولنجی :

رفتی زجهان با دل خونبار خمينی/
با ناله همی گوييم و تکرار خمينی/
ما عاشق يک لحظه ديدار تو بوديم/
ما زنده به گفتار و به کردار تو بوديم!/
رفتی و شديم بی سر و سردار خمينی!/
قدس و حرمين است عزادار خمينی !/

محمد کاظم کاظمی

مباد آسما ن بی تو خالی بماند !/
و اين چشمه دور از زلالی بماند!/
چه می شد اگر کد خدا بر نمی گشت/
و ميشد کنار اهالی بماند !/
چه ننگی است دران ده را که فردا /
نمانده ده و خشکسالی بماند/
درختان ما سبز گردد ، بپوسد/
و زنبيل همسايه خالی بماند !/

شاعر انقلاب اسلامی افغانستان (!) جناب کاظمی آرزو ميکند ، کد خدا ( خمينی ) دوباره به دنيا بر گردد (!) خمينی ، همان است که بيش از يک مليون ايرانی را در جنگی بيهوده و شخصی ، قربانی کرد و در سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۷ فرمان قتل هزاران زندانی سياسی را صادر کرد و به زندانبانان و بازجويان اجازه داد بر دختران زندانی تجاوز جنسی کنند تا باکره از دنيا نروند !گويا شاعر بيباک ، سبيل (بروت ) خود را از دستر خوان ولايت فقيه درين سالهای سياه بسيار چرب کرده که بوی خون ، بوی شکنجه و گند وتعفن ، ، به مشامش نخورده است !

۱ــ پانويس : کارنامه شعر هجرت در ايران اسلامی . نوشته محمد کاظم کاظمی .مجله شعر . آبان ۱۳۷۳ .تهران

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جای هزار افسوس است که شعر مهاجرت افغان ها به شعر گدايی و کسب نان وآب از سفره رژيم آخوندی تبديل گشته است؛ هويت افغانی محو شده و شخصيت شاعر مسخ شده و همه زير گيوتين اسلام سياسی ، به گوسفندان بيروح امام خمينی مبدل شده اند! چرا شاعر افغان بايد برای زيستن ، برای يک لقمه نان ، اينهمه زبون و ذليل شود ، ازدروازه خامنه ای به در رفسنجانی و از آستانه رفسنجانی به پله کان « يادگار امام خمينی !» زانو بزند ! شعری که حزب و حدت اسلا می خليلی ، پرچمدارآن باشد ، به درد عمه شاعر ميخورد . با احترام .

    • هوتخیلی صاحب یا بقول خودت هوتک صاحب.

      بنیاد این وطن یا اوغانستان از زمان میرویس خان هوتک به غلامی گذاشته شده او هم غلام ایرانی ها وبواسطه اشغالگران ایرانی داروغه قندهار انتخاب شده بود..انگلیس . پنچابی. هفتگانه. طالب و حکومت های ساخته انان چون حکومت موقت پنجاب و پندی عبوری ... وووو را خوب است یاد نکنیم .

      اما کسانی بودند و هستند که برای ضیاالق ...و جنرال اختر عبدالرحمان ریس استخبارات او .... اشک میرخیتند و ناله میکردند که پدرو غمخور شان را از دست داده اند حتا در زمان حیات او پشنهاد کردند تا طی کنفدراسیونی اوغانستان صوبه پنجم پاکستان بقول خودتان دال خورها شود.

      حتا در زمان کرزی پاچا ده کتاب ها اطفال ما نوشتن که ضیاالحق پدر, شهید ,غازی, مجاهد .غمخوار اوغانستان بود.

      نظرشان در باره مارگیریت تاجر و ریگن هم به همین سان هست.

      موضوع جنگ بیهوده که خمینی انرا شروع کرد!!!!!ایا مطمین هستی که خمینی این جنگ را اغاز کردو...نفر بی گناه را در این کشت.
      این قصاوت شما ست یا جهان؟؟؟جنگ ایران و عراق مربوط به ایران و عراق است نه ما ما خود هزاران مشکلات دیگر داریم که باید به حل ان پرداخته شود..

      موضوع اشتراک افغان ها در این جنگ بلی یک تعداد هموطنان ما در این جنگ اشتراک داشتند که نباید اشتراک میکردندشاید موضوع مادی و بیکاری نیز در ان دخیل باشد..

      در جنگ کشمیر اوغان ها از جانب تنظیم هاجهادی وطالبی به انجا فرستاده شده و میشوند زندان های هند از این گونه افراد پر است وزارت خارجه از زمان ربانی تا حالا فرصت طولانی از این دستگیر شده گان را دارد..
      در جنگ ازربایجان و ارمنستان بسیار افغان های صیافی و حزب اسلامی نیز کشته شدند.
      ایا از این همه بی خبری اگرجواب مثبت هست برایت متاسفم اگر منفی باشد فکر میکنم در زیر چادر(پتو) افغانملت..خرم , احمدزی, باری جهانی ,حبیب اله رفیع.... در روشنایی شمع پاکستانی مقاله نویسی کرده یی وموقع مساعد نشده تا در این باره هم قلم فرسایی بکنی خیر یار زنده و صحبت باقی.

      فکر کنم در دری به دماغت خوش نخوردمطمین باش که در دری به کسب و کار تان در هوتخیل کاری نخواهد داشت هدفم همان موضوع خر و راه هوتخیل است.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس