
ملالی جویا، شهامت بلند برقامت اندیشه فقیر!
ظرفیت سیاسی ملالی جویا خیلی کمتر ازآن است که بتواند اهداف وموضع سیاسی اش را تحلیل نماید یا اینکه خود آگاهانه در جهت منافع و آرزوهای استخبارات پاکستان تلاش میورزد.
ملالی جویا نام شناخته شده در افغانستان ودر رسانه های غربی میباشد که درجریان تدویر لویه جرگه استراری باسخنان کوتاه وآتشینش سرخط خبر دررسانه های بین المللی گردید وبه شهرت جهانی رسید. سخنان تند ملالی در آن لویه جرگه اوج خشم بعضی از رهبران جهادی را برانگیخت اما حمایت مستقیم زلمی خلیلزاد سفیر وقت ایالات متحده امریکا درافغانستان، از ملالی سبب گردید که این خشم تا حدودی فروکش نماید و او باتن سلامت به زادگاهش ولایت فراه برگردد. ملالی جویا بعد ازآن رفتار خبرساز، به دلیل اوضاع حساس افغانستان وتوجه جامعه بین المللی نسبت به حوادث آن، کم کم به سوژه ماندگار خبری تبدیل گردید وتااینکه دراولین انتخابات پارلمانی، از ولایت فراه به مجلس نمایندگان راه یافت. ملالی جویا قبل ازورود به مجلس نمایندگان سرگرم فعالیت های خدمات رسانی درعرصه فرهنگ وصحت عامه در زادگاه خود بوده است که نماد دلبستگی وعلایق او به مردم میباشد. اما حضور او درمجلس نمایندگان به پشتوانه احساسات گرم و مهارناپذیری که درپیوند باحوادث وپدیده های سیاسی دارد، از او چهره ی یک زن شجاع، باشهامت، خطرپذیر، و ماجرا آفرین اما فاقد دانش وفهم سیاسی ارائه کرد. او دراین مدت هرازگاهی از رسانه های داخلی و یا بیرونی باهمان جملات یک نواخت وتکراری تیغ تند حملاتش را بر پیکر جنگسالاران فرو می برد وحضورغرب را درافغانستان تجاوز میدانست اما بدون اینکه خود طرح وتفکری برای بهبود وضعیت موجود داشته باشد.
آخرین رفتار جنجال برانگیز وخبرساز ملالی جویا، تشبیه کردن مجلس نمایندگان به طویله بود که به دلیل این تشبیه عضویت اودراین مجلس به تعلیق درآمد. اما او تلاشهای زیادی را ازمجراهای داخلی وبیرونی به کار بست تا به قول خودش دوباره وارد آن طویله گردد ولی این تلاشها کارساز قرارنگرفت. ملالی جویا درنقش یک سیاست مدارهمیشه خواستار خروج نیروهای غربی از افغانستان بوده است اما هیچ گاهی از گزینه ی دیگر، برای تامین امنیت چیزی نگفته است. اودراین اواخر، کتابی را به نام ( زنی درمیان جنگسالاران) به چاپ رسانده است که درآن افغانستان را کشوراشغال شده معرفی کرده است ولی دارای تاریخ پر افتخار دانسته است که همواره علیه اشغال جنگیده است. اما درمتن حاضربصورت فشرده وبه دورازهرگونه اغراض وپیشفرض، بن مایه تفکر ملالی جویا مورد بحث قرار میگیرد تا دیده شود که درپشت این شهامت خطرپذیر چیزی به نام تفکرو اندیشه نهفته است یانه!
تاریخ افغانستان با جنگ، قتل عام، نسل کشی، خون وخیانت رقم خورده است و نخستین کسی که نام افغانستان را براین سرزمین اطلاق کرد، درهندوستان دریای خون جاری کرد وتمدن ارزشهای مدنی یک ملت را باخاک یکسان کرد. از آن به بعد، جغرافیای این سرزمین همواره ازخون مردمانش رنگین بوده است و استبداد درتسلسل فاجعه برانگیزش این سرزمین را برای ساکنان آن به جهنم بدل کرده است. هرگاه به این واقعیت ایمان بیاوریم، این واقعیت را نیز به راحتی میشود پذیرفت که وضعیت امروز افغانستان نتایج رفتارحاکمان دیروز این سرزمین است که برای تحکیم پایه های قدرت شان، ازسرهای مردم کله منار ساخته اند. قتل عام مردم هزاره توسط امیر عبدالرحمن، تاراج مردم شمالی توسط سپاه نادرشاهی، دو رخداد خونین درتاریخ این سرزمین اند که بسیاری از نابسامانی های امروز را باید دراین دو بستر مورد دقت وتحلیل قرار داد. اما برای ملالی جویا تاریخ افغانستان از سال 1357 خورشیدی و باکودتاه حزب دموکراتیک خلق افغانستان آغازمیگردد و کسانی که دراین سه دهه چرخه ء بحران را چرخانده اند عاملین مصیبت وسیاه بختی مردم افغانستان دانسته میشود.
ملالی جویا تاهنوزازاین واقعیت غافل مانده است که مصیبت وسیاه بختی مردم افغانستان ریشه در تاریخ افغانستان دارد وجنگسالاران هم کسانی اند که تاریخ این سرزمین را باخون نوشته اند وبناهای بزرگترین تمدن انسانی را برزمین ریخته اند. ملالی جویا، جهادمردم افغانستان را دربرابر تجاوز روسها و همچنان مقاومت مردم را دربرابرهجوم پاکستان وتروریزم بین المللی به اهانت میگیرد و کسانی که این نبردمقدس را درسخت ترین شرایط رهبری کرده اند، جنگسالارمینامند. اما او هیچ گاهی سر درگریبان تفکر فرونبرده است که اگرمقاومت وشهامت این دلیرمردان نمیبود، تسلط طالبان برتمام افغانستان قایم میگردید و جامعه بین المللی هم ناگزیر یکی ازپس دیگری نظام طالبان را به رسمیت می شناخت وآنگاه ملالی جویا اگرآتش هم از زبانش شراره میکشید، محکوم اسارت وسرنوشتی بود که طالبان برای زنان افغانستان ترسیم کرده بودند.
ملالی جویا شهامت بلند دارد، احساس زیبا وقشنگ دارد اما او قدرنشناس است. نمک میخورد ونمکدان را به بازی میگیرد. همه میدانند که نظام موجود افغانستان و آزادی نسبی که برای اظهار اندیشه ونظر فراهم گردیده است و همچنان زمینه های که برای شرکت زنان درجامعه بوجود آمده است، ازبرکت توجه و حضور جامعه بین المللی درافغانستان میباشد. اگرنظام طالبان سقوط نمیکرد، اگر جامعه بین المللی درافغانستان حضور نمیداشت، ملالی جویا این همه مسافرت های دور ودراز بین المللی را درخواب هم نمیدید. ملالی جویا اخلاقا باید مدیون و سپاسگزار حضورغرب درافغانستان باشد که درسایه این حضور سنگین فرصتی فراهم آمده است که اومی تواند از طریق هرتریبون فریاد اعتراضش را به گوش مردم برساند.
اما اگر قرارباشد که عوامل وزیرساخت های نابسامانیهای سیاسی واجتماعی درافغانستان شناسایی گردد، حوادث ورخدادهای این سرزمین باید دریک تسلسل تاریخی مورد دقت وتامل قرارگیرد. آنچه که بعد از هفت ثور 1357 اتفاق افتاد تافته جدا بافته از تسلسل استبداد وسایرحوادث ورخدادهای این سرزمین نیست. فرهنگ خشونت پروروسنت های طالب آفرین ازتبعات بحران سه دهه اخیر نمی باشد که منظومه فکری ملالی جویا را شکل بخشیده است. این سنت وفرهنگ درامتداد تاریخ این سرزمین ازبسترحاکمیت سیاسی ترویج گردیده است و برای بقای حاکمیت به مصرف رسیده است.
نگارنده تا آنجاییکه به صحبت ها ومصاحبه های ملالی جویا گوش سپرده است، هیچ گاهی نشنیده است که ازمظالم تاریخی، جنایات استبداد، فقرفرهنگی و همچنان از گزینه های جدید برای پاسخ گفتن به نیازمندیهای معاصرافغانستان سخن گفته باشد. شاید به همین دلیل باشد که او اغلب موردتوجه و عواطف قلمی اعظم سیستانی وبعضی قلم بدستان قبایل قرا میگیرد زیرا او بیگانه با حوادث ورخدادهای تاریخی دراین سرزمین میباشد وبه همین دلیل انتشارصدای اعتراض او بهترین وسیله برای پوشاندن جنایات تاریخی دراین سرزمین میباشد. تردیدی نیست که ملالی جویا صادق ودلبسته به سرنوشت مردم است اما این صداقت ودلبستگی بدون آگاهی تاریخی ازیک طرف کارساز وگره گشاه نیست و از طرف دیگر اورا وسیله ی قرار میدهد دردست وارثان استبداد که با بزرگ ساختن او برجنایات تاریخی استبداد پرده آویزند.
موضوع دیگری که ملالی جویا درهرمصاحبه ومنبرش سخت به آن می پیچد، خروج نیروهای ناتو وامریکا از افغانستان است؛ درست چیزی که پاکستان باتمام توان وانرژی برای تحقق چنین امری تلاش میورزد. پاکستان ازقاعده های مختلف بازی بهره می گیرد تا غربیها را به بیرون رفتن از افغانستان متقاعد سازد ویک بار دیگر مثل روزهای پایان جنگ سرد، برسرنوشت افغانستان فرمان رانده وبرای مردم افغانستان نظام سیاسی تعیین کند. هرچند که پاکستان باتوجه به شکافهای عمیق اجتماعی و رشد روزافزون بنیادگرایی خیلی خطرناکتر ازافغانستان برای غرب تصورمیگردد، اما باآن هم اگر نیروهای غربی قبل از توانمند شدن نیروهای امنیتی افغانستان این کشور را ترک نمایند، پاکستان با دست باز و امکانات بیشتر میتواند باسرنوشت این کشور بازی نماید. اما ملالی جویا وقتی که از خروج نیروهای غربی ازافغانستان سخن میگوید، یا این واقعیت را درک نکرده است ویا اینکه آگاهانه برای منافع پاکستان عرق می ریزاند که درهردو حالت فریاد اعتراض او ازحضورغربیها درافغانستان درجهت منافع طالبان وپاکستان تعبیر میگردد. حکومت طالبان با دخالت مستقیم ایالات متحده امریکا سرنگون گردید. حالا هم نیروهای ائتلاف بین المللی درافغانستان دربرابرتهدید طالبان و تروریزم بین المللی می جنگند. پس اگر ائتلاف بین المللی تجاوز گراند و جنگ طالبان و حکمتیار دربرابر آنها، مبارزه دربرابر متجاوزین است، تلاشهای سیاسی ملالی جویا درجهت تائید موضع و تامین منافع طالبان و حکمتیار صورت میگیرد که جنگ دربرابر نیروهای خارجی را جنگ دربرابر تجاوز معرفی میکنند. چشم حسود کور، اما چنین می نماید که ظرفیت سیاسی ملالی جویا خیلی کمتر ازآن است که بتواند اهداف وموضع سیاسی اش را تحلیل نماید یا اینکه خود آگاهانه در جهت منافع و آرزوهای استخبارات پاکستان تلاش میورزد.
طالبان همانگونه که درمدت حاکمیت شان نشان دادند، درگام نخست دشمن هزاره ها و درگامهای بعدی دشمن تاجیک وازبک میباشند. درصورت بازگشت طالبان برقدرت سیاسی، اولین اقدام آنها حذف اقوام غیرپشتون از مدیریت سیاسی و نقاط حساس استراتیژیک خواهد بود که متاسفانه ملالی جویا نیز برای این پروسه انرژی مصرف میکند.
حالا فرض را براین بگذاریم که همین فردا نیروهای ناتو وامریکا ازافغانستان بیرون میروند، اماگزینه ی که خلاء امنیتی را دراین کشور پر نماید چیست؟ همه میدانند تازمانی که نیروهای امنیتی دولت افغانستان توانایی تامین امنیت را نداشته باشند، بیرون رفتن نیروهای ناتو وامریکا، جا خالی کردن برای طالبان میباشد که حتی به رغم حضور نیروهای بین المللی دامنه های نا امنی رو به گسترش میباشد. اما ملالی جویا ازخروج فوری نیروهای غربی سخن میگوید بدون اینکه بگوید خلاء امنیتی را با کدام گزینه ی میشود پرکرد وچه گونه میشود کشور را ازتهدید طالبان نجات داد؟ ملالی جویا انتقاد میکند. انتقاد خوب است وازمظاهر دموکراسی است. اما انتقاد زمانی سازنده است که طرح وگزینه ی جدیدی برای بهترشدن وضعیت موجود ارائه گردد تاهمگان بدانند که این نقد واعتراض ماهیت سازندگی دارد.
اما انتقاد ملالی جویا بیشتر شباهت به گریه های کودکانه دارد که فقط از شدت عواطف صورت میگیرد.
همانگونه که اشاره شد، مرور بررفتار وگفتارملالی جویا این واقعیت را روشن ومحرزمیسازد که او زن باشهامت، شجاع، خطرپذیر است اما متاسفانه این شهامت وشجاعت مثل لباس گرانبهایي می ماند که براندام اندیشه فقیر پوشانیده شده باشد. ملالی جویا اگرازفقر اندیشه بیرون آید میتواند مصدرخدمات خوب وارزشمند دراین سرزمین گردد. اما او اگر همین ملالی باقی بماند، فریادهای طنین اندازش قبل ازاینکه صدای محرومیت زنان افغانستان باشد، درخدمت منافع دشمنان افغانستان قرا خواهد گرفت و پرده ی برای پوشاندن جنایات تاریخی دراین سرزمین خواهد بود همانگونه که اشاره رفت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدسلام به همه دوستان!
در بارهً نوشتهً فرشته چیزی برای گفتن ندارم چون این خانم تا بینی از بغض و کینه پر است و حرفهایش سرا پا بیهوده و چرند اما حضور آقای نجیب کامل میخواهم به عرض برسانم که از یکی از نوشته های قبلی تان دریافتم که کارمند حکومت سابقه بودید و ازین سبب برایتان احترام زیاد دارم چون واقعاً شما اشرار خاین و امپریالیزم خونخوار را شناخته بودید و در مقابل شان مبارزه میکردید. ایکاش ما هم به اندازهُ شما درک سیاسی میداشتیم و سنگرهای تانرا مستحکمتر میساختیم و به این خاینین قرن اجازه نمیدادیم تا با سرنوشت ما بازی کنند. این میکروب ها در مقابل دولت مرحوم نجیب الله مردم را تحریک میکردند تا بجنگند بدلیل اینکه غلامی کافران را میکند و روسهای کافر را در کشور جا داده است ولی حالا خود شان بعد از اینکه در اثر شیطنت های شان ۲ میلیون افغان کشته شد چندین میلیون شان مهاجر شد شهر کابل ویران شد و ............ آمده اند و به بیشرمانه ترین شکل غلامی کافران را میکنند آنهم کافرانیکه به مراتب بد تر از روسها اند. ولی همهً اینها چه یاوه سرایان شان در اروپا و چه لادین و لامذهبان شان در داخل کشور باید بدانند که روز حساب آمدنی است و حساب تا یک سوزن هم از ایشان گرفته خواهد شد. اینقدر هم خوردن و هضم کردن ملت افغان آسان نیست. شما اشرار خاین فقط یک را دارید که به کمک باداران غربی تان دنبال یک را ناممکن نجات تان که تجزیهً افغانستان است بگردید چراکه در افغانستان واحد شما زود یا دیر حساب باید بدهید.
اين برقه پوش ماويســـــــــت بنام مســـــــتعار « جلال آبادی » با اين جفنگ و چرند خود خجالت نه کشـــــيده که با نهايت پرروی . سبک سری . تنگ نظری که همه ماويســـتها داشتن و دارند بر ( تظاهرات زنان در اســـلام آباد پاکستان ) فخر نموده انرا شهکار ماويســـــتها قلم داد نموده . گروهک بدنام . هرزه . و متشکل از اوباشان ماويست
تحت رهبری چند خانم شناخته شده ماويست از حلقه مينای تروريست تيزاب پاش در کويته پاکستان توسط استخبارات نظامی پاکستان [ I.S.I] بنابر دستور شخص اختر و حميد گل ريسان اين دستگاهی جهنمی ايجاد و در ان چند هرزه فاسد اخلاق و بدنام مانند اين جويا . مينا . فاطمه . ســيما . جلال آبادی . نادری. تحت نام ( سازمان رهای زنان افغانستان )( راوا ) به فعاليت اغاز که به گونه ( جنبش طالبان ) هدف ضد نهضت ضد ترقی . ضد ديگر اند يشی. و ضد انسانی داشته و در تشکيلات خود بخش ترور . انتحار . زهر و تيزاب پاشی . فحاشی . روسپيگری نيز داشته و بر ضد جريانات مترقی سياسی منطقه بخصوص افغانستان عليه دشمنان منافع پاکستان تبليغات . سبوتاژ نموده بعضأ در اسلام آباد با برپای تظاهرات فرمايشی و دستوری عليه نهضتها بخصوص فعاليت های دشمن سوز « حزب وطن » پرداخته و تا امروز اين مناديان استخبارات نظامی پاکستان عليه همه تحرکات مثبت و بخصوص [ حزب وطن ] سفسطه و جفنگ سر داده و از ادم های مشکوک سوال برانگيز . فاسد . محجر چون مينا ها ملالی هاوووو « بت ها» تراشيده که برای منافع پاکستان فعاليت دارند .
راوای بدنام و منفور جلال آبادی در فوق چقدر بجاه نبشته اگر جانبازی . نبرد . شجاعت . سرسپرده گی . مردانگی . قهرمانی نام آوران ح.د.خ.ا( حزب وطن ) نبود امروز در خانه هر يک شما « چودری» تولد ميگرديد و ديگر تمام زنان کمپ « بيوه» به کشور های شيخ نشين عرب ليلام ميگرديد .
و برای [ رفقای حزب وطن ] بسا جای افتخار و سربلندی است که مانند . حکمتيار . ربانی . سياف . ملا عمر . حميد گل .بابر . قاضی حسين احمد .فضل الرحمان . مينا . جويا و تو پس مانده آب اورده جلال آبادی دشمنان دارند . نجيب آرام
“ملالی جویا اگرازفقر اندیشه بیرون آید میتواند مصدرخدمات خوب وارزشمند دراین سرزمین گردد.”
خانم فرشته حضرتی شورای نظاری و مسعودیست بهتر است اول خودش از "فقر اندیشه" بیرون شود و حداقل شهامت و انسانیت را کسب کند در در مدح خاینان و جانیان و جاسوس زادگانی مثل ربانی، قانونی، فهیم، عبدالله، عطامحمد و .... تمام روز نوحه سرایی نکند. از فقر اندیشه خود ایشان رنج میبرند که در راحت و آرام در غرب لمیده و از آنجا بر سر قاتلان مردم ما تاج میگذارد و آنان را "قهرمان" میتراشد.
خانم حضرتی از ملالی جویا میخواهد که مثل خودش از انسانیت و غرور و شرف تهی شود و با نوازش خونخواران بر ریش مردم ما بخندد. او از ملالی جویا میخواهد که در کنار قاتلان مردمش قرار گیرد و از مبارزه برای آزادی و دموکراسی دست بردارد. از نظر این خانم آنوقت ملالی جویا از اندیشه مالامال خواهد بود که مسعود قاتل را "قهرمان" بنامد و بر درگاه "مارشال صاحب" سر تعظیم فرود آورد و در ضمن رژیم خونخوار ملایان ایران را بستاید و ربانی را هم نه قاتل و خاین بلکه "پروفیسور صاحب" و تاج سر ملت بنامد.
اگر ملالی جویا به توصیه های خانم حضرتی ارزشی قایل شود به این معنی است که دیگر در قلب مردم نه بلکه در قلب فاشیست های جمعیتی و شورای نظاری جا خواهد گرفت. آنوقت شهامت ملالی جویا هم به درد ستمکاران و وطنفروشان خواهد خورد.
اگر ملالی محبوب قلوب مردم ما و مردم صلحدوست جهان شده در همین امر نهفته است که او از درد مردمش با صدق دل سخن گفته و برای بلند کردن صدای مردم مظلومش هر خطر را به جان خریده است.
اینکه خانم حضرتی ملالی جویا را مدافع طالبان میداند و بر او اتهاماتی میبندند این از "فقر وجدان" خود ایشان حکایت میکند.
تصادفی نیست که فرشته حضرتی را فرشته دزدان و جنایتکاران یاد میکنند. ما چگونه به حرف های او باور کنیم که دو جنایتکار ملعون حیب الله کلکانی و احمق شاه مسعود قهرمانان او باشند. برای او عدالت اجتماعی یعنی دفاع از جنایتکار ملی مسعود و از باند جنایتکار شورای نظار است. اگر امروز ملالی جویا این شیر دختر وطن ما جنایتکار ملی مسعود را قهرمان خطاب کند و جنایات شورای نظار را نادیده بگیرد شما خواهید دید که فرشته دزدان حضرتی و سایر هواخواهان شورای دزدان ملالی جویا را قهرمان زن خطاب حواهند کرد. یگانه دلیل که این فرشته های جنایت و نفرت ملالی دختر قهرمان افغانستان را هدف حملات غیر انسانی شان قرار داده اند این است که او جنایات باند شانرا بر ملا کرده است.
حالا بیایید از همین فرشته جنایتکاران بپرسیم که ما چگونه میتوانیم جنایات نادر و عبدالرحمن را که حدود صد سال صورت گرفته و هنوز هم در مورد رقم و نوع و چگونگی آن سوالاتی موجود است محکوم کنیم وقتی او حاضر نیست که جنایات راکه از مقابل چشم ما گذشته و ما خود شاهدان آن بودیم نه تنها که محکوم کند بلکه از مسببین این جنایات قهرمانان افسانوی میتراشد ؟
سلام خدمت همه:
نمدانم ا زکجا شروع کنم؟زیرا هر پاراگراف نوشته فرشته جان فرشته های آسمان را می گریاند و می گویند ایکاش نام ما فرشته نمیبود. به هر صورت شروع میکنم: فرشته خانم«سخنان تند ملالی در آن لویه جرگه اوج خشم بعضی از رهبران جهادی را برانگیخت» یا خشم همهۀ رهبران جهادی را؟می خواهید چنان وانمود سازید که مثلاً خشم ربانی را بر نه انگیخیت بلکه تنها سیاف بود که افسار پاره کرد؟ ما که ترقس دندانهای ربانی را واشاره کردنهایش را در تلویزین دیدیم. در سخنان ملالی هیچ رهبر جهادی مستثنی نبود. لذا به گفتۀ مجددی رهبران مجاهدین همه « تور» خورده بودند. اگر دانش و فهم ملالی را با معیار های جهادی و انقیاد طلبی بسنجید دران صورت حق با شماست. امامتاسم به حال شما که آنطور نیست. ملالی درست و دقیق دشمنان مردم را تشخیص داده و مورد «تیغ تند حملات» قرار میدهد. از اوایل لشکرکشی امریکا و متحدین بر کشور که اگر یک طرف طالب را روفت از طرف دیگر بی رحم ترین آدم کشان، بی مانند ترین رهزنان و رزیل ترین بی ناموسان را از مغاره های خواجه بهاوالدین و کشور های بیگانه برگرده مردم سوار نمود که جنگ های کابل ماسک هر نوع جهاد بازی و قوم بازی شان را دریده بود. وملالی هم دقیق میداند که امریکا و متحدین به هیچ وجه حامی حقوق زن ودموکراسی نبوده و تا توان دارد از گله های وحشی جهادی حمایت میکند. من فکر میکنم که آقای نعمت الله ترکانی حقا به آن پرداخته که چگونه زنان و حتی دختران خورد سال مورد تجاوز سر دسته های جهادی هی قرار گرفتند که از حمایت بی دریغ امریکا و نظام حاکم قرار دارند. اگر از کشتار بی رحمانۀ اشغالگران بنویسم هفت من کاغذ به کار است. واز همین جاست که ملالی دقیقا نیاز مردم را درک نموده و خواهان خروج قوای اشغالگر است. ما میدانیم که هرکاه اشغالگران کشور را ترک نمایند، پای یازنه جانت و همکیشانش این بار در مغاره های خواجه بهاوالدین هم محکم نخواهد شد.
«ملالی جویا، جهادمردم افغانستان را دربرابر تجاوز روسها» هیچگاه اهانت نه کرده بلکه خود در بستر این چهاد و مقاومت پرورش یافته است. آمدیم « برمقاومت مردم را دربرابرهجوم پاکستان وتروریزم بین المللی به اهانت میگیرد و کسانی که این نبردمقدس را درسخت ترین شرایط رهبری کرده اند، جنگسالارمینامند» ملالی جویا هیچ گاهی چند دزد و رهزنی را که خود طالب آفریدند و تا دروازه های کابل برایش چک چک و واه واه کردنند، مفاومت گر نمیداند. وتنها خواجه بهاوالدین نمیتوانست جلو طلبان را بگیرد. زیرا اولا همان سانیکه تنطیمهای جهادی توسط امریکا و پاکستان وایران پف شدند ، طالبان نیز پف شد. واین بار هم اگر امریکا بخواهد همان طلبان را بر شما ترجیع بدهد فردا شما خواهید و آوارگی و طالبان خواهد بود و امارت اسلامی.
در حقیقت این یازنه جانت و رهزنان شورای نظاری اش باید پای از گلیم دراز نکنند که نمیکنند تا ولی نعمت خودرا بیازارند و نمک حرامی کنند. مردم افغانستان به شمول ملالی جویا نمک امریکایی نه خورده اند. امریکایی ها به مردم در پهلوی تجاوز بدترین ستمی دیگری را که روا داشتند آوردن دوبارۀ بگیل های جهادی در حاکمیت اداره مستعمراتی بود.
تا بعد
تا بعد
وقتی زنانی معلوم الحالی چون فرشته حضرتی مدافع دزدان و قاتلان علیه ملالی جویا چیزی بگوید، باید دانست که ملالی واقعا مقام شامخی دارد و قاتلان از گزند وی حال و روز بدی دارند که حال دلقک خود را مامور ساختند که علیه جویا قلمفرسایی نمایند.
فرشته گل ! باالآخره خودرا معلوم کردی (چینی جانان که صدامیکند+ خود صفت خویش هدامیکند. ) یعنی هرکسیکه برعلیه جنایت کاران وخائنین چیزی بگوید مورد تنفروانزجارتو قرارمیگیرد ولوکه زن باشد یامرد. خودت گفته ای که اگرمقاومت نمی بود طالبان افغانستان را میگرفتند ودیگرکسی جای گپ زدن نمیتوانست. ولی نه گفتی که همین طالبان را کی کشت کرد ؟کی آبیاری کرد؟ وکی قرین به قدرت ساخت؟ به نظرم درهمین روزهای آخرشکست مقاومت گران تولد شدی وشب درمیان قدکشیدی ،مکتب خواندی ونویسنده شدی که ازتنها از مقاومت خبرداری وازدگرچیزها بی اطلاع هستی .
حميد جان!
پرسيده ايي كه طالبان را كي كشت كرد وكي بوجود آورد؟
طالبان را پول عربستان سعودي، پلان انگليس و وموافقت امريكا و ومديريت پاكستان بوجود آورد، اگر سوال بيشتر ازين باشد من در خدمت قرار دارم
به همه سلام،
محترمه فرشته انقدر حسود نباشید!
ملالی جویا از هیچ نوع واقعیت های کشور غافل نبوده است وی می داند که باندهای سیاه و جنایتکار مانند باند بدنام پرچم، باند چپاولگر احمدشاه مسعود و عبدالله، سیاف، ربانی و همه بنادگرایان اسلامی و غیره همه دشمنان سوگند خورده مردمان این سرزمین بوده و است.
ملالی جویا از قتل عام مردم هزاره در افشار توسط شخص مسعود و عبدالله نیز اگاهی دارد>
ملالی جویا واقعا شهامت بلند و احساس ملی دارد وی محبوب قلبها است و قدر شناس و ضد تفرقه اندازان مانند شمایان است.
اهداف فکری ملالی جویا برعکس ادعا شما از منافع مردم افغانستان الهام گرفته است.
ظرفیت سیاسی و فکری وی بالاتر از تصور شما و امثال شما بوده و شمایان انرا درک کرده نمی توانید.
وی هیچگاه در خدمت پاکستان و ایران قرار نداشته از جنایت و مداخله ایران و پاکستان همیشه یاداوری نموده و انرا تقبیع نموده است.
اگر شما از سرکوب تظاهرات زنان افغانستان در اسلام اباد در زمان مبارزه علیه قشون سرخ و بعد از ان که توسط اوامر حاکمان پاکستان تظاهرات زنان سرکوب و عده انها به زندان افگنده شدند خبر باشید این طور قضاوت کورکورانه نمی کردید.
شما هیچ گاهی از مداخلات ایران چیزی نگفته اید به خاطر که ایران برادر کلان شمایان است؟
در اخر باید گفت که ملالی جویا نه تنها صدای محرومیت زنان رابلند کرده بلکه وی صدای محرومیت همه افغانستان را که در محرومیت بسر می برند بلند کرده است و وی از زن و مرد افغان نمایندگی می کند شما و امشال شما از محبویت این زن قهرمان خوش نبوده اید من به خودت و دوستان نزدیکت توصیه می کنم که از ملالی جویا چیزی بیاموزید.
جلال ابادی