صفحه نخست > دیدگاه > مصطفی ظاهر از كاخ خارج می شود

مصطفی ظاهر از كاخ خارج می شود

رزاق مأمون
پنج شنبه 26 جولای 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

با درگذشت محمد ظاهر پادشاه پيشين افغانستان، به همان ميزاني كه مصطفي ظاهرنواسه پادشاه از لحاظ سياسي ( ( نه از حيث وزنه خانداني كه اگر هوا وفضايي مساعد شود، مدعيان اقتدار خانداني از هر گوشه مي رويند) در مسند برتر و موقعيت آزاد ترقرار مي گيرد، تيم حامد كرزي نسبت به گذشته يتيم تر مي شود. شاه سابق اين تدبير را داشت كه در ارتباط به فرازونشيب مثبت و منفي عمدتا ساخته گي سياسي سال هاي اخير، گرمي مصلحتي بازار حكومت جديد و سرانجام در خصوص روش هاي بالنسبه برجستهء سياسي نواسه اش ، خاموشي پيشه كند و در دم پيري ، به عنوان سمبول مصالح ملك، كسي را از خود نرنجاند كه " بابا" را چنين صفتي بايد.
هرچند با رفتن محمد ظاهر، راه براي پيش روي هاي مصطفي ظاهر صاف ترشده است، اما مصطفي درين برههء زمان، در واقع، ساكن يك كاخ تنهايي و بي صاحب شده است كه در وديوارش فروريخته و از سقف و پنجره هايش شك و ترديد مي ريزد و بالطبع ، خنجر زدن از عقب و كشمكش هاي تجربه ناشده سياسي و شخصي ، نشانه هاي سنتي آن است.

همان طوري كه حكومت و جامعه افغانستان دوره امتحاني دموكراسي را سپري مي كنند، مصطفي ظاهرنيز ناگزير است به دور از پارتي بازي هاي نوع سلطنتي، براي خود راه ورسم سياسي ايجاد كند. او درين روزها درواقع روي يك مو حركت مي كند. تفاوت موقعيت وي با گذشته اين است كه ديگر پدر بزرگ وي در كاخ حرم سرا حضور ندارد تا به اثر فشار هيأت حاكمه براي او توصيه يي از سر خيروصلاح بفرستد كه چنان كن و چنين نبايد بكني. يا سخن چيناني چند كه از دور سلطنت زنده مانده واطراف پادشاه سابق راگرفته بودند، عطف والطاف وي را نسبت به نواسه اش كم رنگ كنند و يا دوستان خارجي به فراخورسود خويش راه حرم سرا در پيش گيرند كه وزنه شاه را بر ترازوي خواسته هاي خويش اضافه كنند و درين ماجرا ها، نقش مصطفي ظاهر به هيچ گيرند و گويا حضوراو را نخواهند و يا نتوانند احساس كنند.

هرچند در سال هاي اخير، شماري از چهره هاي محمد زايي كه در جريان سي سال دوري از مردم وتغييرات جامعه افغانستان ، خوي وخواص شان با رنگ و لعاب فرهنگ هاي غيرافغاني عجين شده است ، به طورجداگانه و با اهداف سنتي بر گردونهء باريك چند حزب و تشكيلات كوچك سوار شده اند، اما مصطفي درشت ترين مهره خانداني شاهي است كه طريق سياست برگزيده و با استقلال رأي، انعطاف و تا اندازه بدون ادعا به ميدان آمده است وچنان كه خود مي گويد، اين بار " با تكت يك طرفه" وارد كشور شده است. اين اولين بار است كه مصطفي از عزم "قاطع" خود براي حركت در مسير سياسي كه خود برگزيده است، سخن گفته است.

رئيس جمهور و تيم "خودي" ديگر مرجعي ندارند كه عرايضي را حضور باباي ملت تقديم كنند تا قامت ناسازاين و آن را به واسطه آن راست كنند. ممكن است پس ازين، فشار هاي دوستان خارجي ومصلحت سازان داخلي بر مصطفي فزون گردد تا محوري براي همه درست كند و خود را به بازوي اين و آن نچسپاند. گذشته ازين، از نظر طيف خاندان شاهي و ملحقات آن ( از قبيل مرزا بنويس ها، كاردان هاي پير، وحكومت داران سرسپيد ديروز و شماري از قوم گرايان ) مصطفي در وضعي قرار گرفته است كه الزاما بايد بازي انفرادي به كناري نهد و خلعت زعامت به بركند. دوره آماده گي وسازماندهي سياسي طيف خاندان، و سمپات ها فرارسيده و شرايط دشوار و چالش هاي سنگين هم پيش روست. تماس هاي كادر هاي جوان خانواده گي، روحانيت عنعنه اي و متنفذين محلي همچنان گرم است. اينان فراموش نكرده اند كه محمدظاهر شاه سابق در زنده گي خويش صرفا با يك كودتا آن هم از سوي سردار داود پسر كاكايش درسال 1352 رو به رو نشد. برأي العين مشاهده كردند كه در دوري ديگر، هواداران كرزي به حمايت مأموران خارجي و ساير جريان هاي سياسي و جهادي ، ابتدا دركنفرانس بن عليه موج غالب هواداران شاه در كمال خاموشي كودتا كردند، و به هر طريقي كه بود، جلو شاه پرستان و هواداران آنان را گرفتند، بل، هنگامي كه درلويه جرگه اضطراري در كابل، صف شاه دوستان فشرده گشت و وضعيت خلاف مسير پيش بيني شده بر رجعت به سوي محمد ظاهر شاه ميلغزيد، ائتلافي پديد آمد ونبرد خاموش زير سقف لويه جرگه اضطراري درگرفت و با تلاشي متحدانه، و لحاظ پاليسي كشور هاي خارجي ، صف اكثريتي هواخواهان شاه را شكستند تا صدايي به بيرون درز نكند اما مگر مي شود اين ماجرا ها را از دم چشم مردم ناپديد كرد؟

اگر چه مصطفي خود از چشم كشور هاي خارجي نيفتاده است و همانند يك شخصيت كليدي – احتياطي در مدار توجه آنان قرار دارد. حال اين نكته مهم است كه اختلاف ميان تيم كرزي و طيف خانداني به رهبري مصطفي عميق تر مي شود.آقاي كرزي، در دور زمامداري اش، بي آن كه به چهره هاي جوان وسياست دانان ارشد دودمان شاهي، وقعي قايل شود، همين قدر مسئوليت خود دانست كه پاس و حرمت محمدظاهر شاه را به جا آورد و ديگران را از دور قدرت نمايي ها در سطح بالا خارج كند.

تلقين اهل خاندان بي ترديد اين است كه در شرايط امروز، هيچ يك از نيرو هاي سياسي بالاي يكديگر اعتمادي ندارند و ساخت وباخت هاي مقطعي، ميان آن ها، شكننده و متكي به منافع آني وشخصي و يا قومي است. همه گروه هاي رقيب و يا ائتلافي ، تكيه بر يك يا چند كشور خارجي را در مقدرات خود پذيرفته اند. مصطفي ظاهر درين ميان، به حيث يك چهره بدون پرونده، بي آزار و بي خطر مي تواند حمايت اقشار مختلف اجتماعي وقومي را به خود جلب كند. چناني كه محمد ظاهر شاه پس از آن كه هاشم خان با ضرب و زور و سركوب جنبش هاي روشنفكري عمدتاً وابسته به نسل داغدار مشروطه ، جاده حركت به سوي آينده را براي برادر زاده جوانش پاك سازي كرد، در موقعيت مناسبي قرار گرفت وچهل سال بدون مزاحمت پادشاهي كرد. او بعداً كم وبيش به نقطه اتكا ميان كليه رگه هاي اجتماعي وقومي تبديل شد. چناني كه زبان فارسي دري، حلقه وصلي ميان كليه اقوام و طيف هاي اجتماعي درافغانستان است، محمد ظاهرشاه، مانند حلقه وصلي درين منظومهء قومي جايگاهي براي خود يافت. چناني كه درسال هاي اخير ثابت شد كه دو آتشه ترين مخالفان جهادي و غير جهادي ظاهر شاه ، قدومش را گرامي داشتند و هريك دردادن مهماني هاي پر مصرف با هم به رقابت برخاستند. تلقين محاسبه گران مدافع مصطفي ظاهر ازين نظر نيز درخور توجه است كه حكومت آقاي كرزي هر دو پشتوانه ( يكي باباي ملت و ديگر اعتبارملي ) خود را از دست داده است وراه براي نفوذ بلامنازع مصطفي درعرصه سياسي باز شده است. اين كه مصطفي ازمهره هاي مطرح جبهه ملي به شمار مي رود ، نيز مزيد بر علت است و اين براي بازيگران مخالف وي يك كابوس تمام عيار است.

مصطفي ظاهر و جبهه ملي :

در حال حاضر، ترسيم هندسي موضع گيري هاي آينده سياسي مصطفي ظاهر در تركيب جبهه ملي كار ساده يي نيست. وي ظاهراً ازتجربه مبارزه سياسي و سروكله زدن هاي سي سال اخير، برداشت عميقي ندارد و سروتهء سرمايه هاي سياسي اش ، بيشتر بر زمينهء مسموعات خانواده گي و مطالعه تاريخ بنا يافته است؛ اما طوري كه تجربه شش سال اخير نشان داده است ، او به حدكافي، آدمي محتاط، موقع شناس و پنهان كاراست. همان طوري كه پدر بزرگش اشتباه سي و پنج سال حكومت هاي پس از خود را در جيب داشت، مصطفي ( هرچند به طور پنهاني ) اشتباهات وهمچنان روش هاي كارساز دوره پدر بزرگ خود را به ديدهء نقادانه نگاه مي كند. مصطفي در سال هاي اخير، طريق برخورد با رهبران جهادي وتكنوكرات و همچنان چهره هاي قومي را آموخته است. مي شود گفت كه موقعيت او در جبهه ملي، مثل ساير جريان هاي شامل درآن جبهه، موقتي، مصلحتي و مقيد به حوادث بعدي است. اما از نظر جناح هاي شامل درجبهه ملي، وي به حيث ميراث دار نفوذ فراگير پادشاه در سراسر كشور به خصوص درولايات جنوب شناخته مي شود كه مي تواند در آينده نيز، نقش سنتي خود را به نفع جبهه ملي به خوبي ايفا كند. از زمان پيوستن مصطفي به جبهه ملي ، بسياري تلاش هاي خورد وكوچك عناصر وابسته به تيم رئيس جمهور، و ساير حلقات سياسي قومي به منظور جدا كردن وي از عضويت جبهه ملي ، بي ثمر مانده است. درشرايط جديد پس ازوفات شاه پيشين، در صورت تشديد تحركات وفعاليت هاي مصطفي براي ايجاد جايگاه سياسي وپايگاه سنتي ، رويارويي جبهه ملي با تيم حاكم نيز ناگزير، شدت خواهد گرفت. مصطفي تا كنون به دلايلي كه روشن نيست، از ابراز نظر در مورد خود ومواضع سياسي اش، در رسانه ها خود داري كرده است. انزوا گزيني ظاهري مصطفي ، سبب نشده است تا افكار عامه به خصوص رسانه ها، از رد يابي وي انصراف جويند. اگر مصطفي ظاهر درروز هاي آينده ، حاضر به پاسخ دهي به پرسش هاي رسانه ها شود، حداقل سمت وسوي حركت آينده وي مشخص خواهد گرديد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به نظر من حالا موقع فرا رسیده است تا مصطفی ظاهر با وزن و پیشینه که دارد بصورت جدی به داخل عرصه سیاست شود، اقشار مختلف را دور هم جمع کند، از نسل جوان و بالخصوص تعلیم یافته بصورت اعظمی کار بگیرد، قبایل و عشیره های مختلف از اقوام مختلف ساکن در مملکت را دور هم جمع کند، پلان های وسیع برای سوق و اداره مملکت روی دست گیرد و اساس یک دولت بسیار وسیع را به رهبری خود بنا نهد، ولو اگر این دولت نظام شاهی هم باشد.
    ما با مصطفی ایستاده هستیم، مصطفی فقط پیش قدم شود و از ترس و محافظه کاری پرهیز کند، بسیج مردم به دوش من. فقط اقدام کنید.

    • حرف های هوایی بس است. او برود ریش خود را مانند سیاف دراز بگذارد تا دل جنایتکاران اخوانی را هر چه بیشتر بدست بیاورد. او و جمع کردن اقوام به دور خود و داشتن وزنه سیاسی امر محال است.

      آنلاین : سگش هم بر جنایتکاران جهادی شرف داشت!

    • سلام به همه و بخصوص به آفای مهندس که خود را از غزنه گفتند و نگفتند که اسم شریفشان چیست؟
      من میخواستم به ایشان بگویم که شمادر کدام حالت صحی این نظر راداده اید آیا شما در حالت سکر نبودید؟ اگر شما کاملاً سر حال بودید این چطور توانستید که بگوید مصطفی ظاهر حکومت شاهی را بنا نهد ؟ ایا شما از عصر جدید و نظام های جدید و متداول در دنیا آگاهی دارید که به مصطفی ظاهر توصیه میکنید که پا به عرصه بگذارد و وارد میدان سیاست شود ؟ گذشته از این ها شما به ایشان بسیار مسولانه وعده میدهید که بسیج کردن مردم به دوش من، ولی این را نمیگوید که شما کی؟ ولد کی؟ از کجا هستید که اینطور جیب مردم را نقل چوبی پر میکنید؟
      آیا این را نمیدانید که نظام فرسوده شاهی دیگر بین مردم جای ندارد ؟
      حتی در این روز ها مردم به حکومت جمهوری مرکزی قناعت ندارند مردم در این روزها فقط و فقط حکومت فدرال را میپسندند.
      امیدوارم که در آینده میخواستید چیزی بنویسید حداقل ننوشیده باشید و یا اینکه قبل از نوشتن تابلیت هایتان را فراموش نکنید.

    • کدام مردم در فکر حکومت فدرالی اند بیادر؟ خودت خو با پول خیرات و ولفیر بازی میکنی و از دل گرم گپ میزنی. در حالیکه مردم نان خوردن ندارند در باره کدام حکومت فدرالی فکر کنند؟ بهتر است خودت دوایت را بخوری و از بهشت احمق ها برامده به شرایط عینی کشور و مردم بنگری.

    • مصطفی ظاهرا اگر وزنه‌ای اندکی داشت دیگر با یکجا شدن به خیل لاشخواران «جبهه ملی» خود را به یک فرد کثیف و در حد ربانی و محقق و گلابزوی سقوط داد و بعد هم با ریش ماندن و تسبیح گرفتن، با کله خود را در کثافت و مرداری انداخت.

      و آقای مامون اگر به مدح وی مینویسد بخاطریست که با بادارانش همدست شده است.

    • Bayder merdoom deroon kashwar bah feker hokoomat fedrali and, khodat daer beeron kashwar az shakam seerat gap mooft mi zani. cheraa merdoom khood shaan nah tawaanad bah khood aastaandar yaa wali entekhab namayend ? bah shar haa - yee Parsi zabaan hokomat wali haa -yee pashto frastadah ast ! bah kodaam shar pashto zabaan wali Uzbek yaa Hazarah ya tajik kar mi konad. yek narmah feker bokonid

      Shamaa hamishah az komak dolati yaa bah gooftah shamaa welfare mi nawisid, daer kashwar hayee europayee dolat haa baz ham yak pool bakhoor wae nah moor bah merdoom bikaar mi dahand , wah bah haal shamaa kae daer amrika hastid. choon daer amrika afghan hayee bicharah hamah az naachaari zarf-shooyee , taxi-rani/gadiwani yaa kaleskah-rani ,moorgh-ferooshi bah say-ya haa wae hamin toor kaar hayee past mi nah mayand , aan/on haayee ham kae kap az sayaasat mi zanand agar Islami ast ya bi kish hamah bah F.B.I. kap-chini mi namayand ! bah chashm mi binam bayader , in ham shood zandah gi ! naam pool ra dobarah baayad nah beri ,agar yek narmah kherad dari

    • بلی، مردم تنها به گرد شعله یی ها و راوایی ها جمع شده میتوانند. این دیگران همه جفنگ میگویند.....

    • البته ظاهر خان چهل سال پادشاهی و حکومت کرد که زمان اندک نیست اما وی در این چه خدمات را برای مردم از بعد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام داد؟ جای غور دارد. برخی از کارهای اقتصادی یا به تعبیر دیگر کارنامه اقتصادی ظاهر خان را می توانید در وبلاگ غرجستان که فبلا به رشته تحریر در آمده بود بخوانید...

      آنلاین : کارنامه اقتصادی ظاهر خان

    • Ayn nawysende dest du baz chy yawa saraji mykonad! dyge kham pokhta mysha ensane kham ne! halla haman furmul tafroqa andazy ham kohna shoda !

    • Man trafdare ayn hastam ta hundu byayad wale ba ekhlas wa waqyat kar konad wa ma az har taraf sang pysh pahaye o naandazim!wa ayn nabasha ke tyl ka az sarkar buid dar daman khana bobar!

    • دوست عزیز، ده کجا و درختها ده کجا. بحث بر سر جنایتکاران را به شعله یی ها چه؟ آیا تنها شعله یی ها به رد جنایتکاران می پردارند یا مردم دیگر هم مغز و فکر و وجدانی دارند؟

    • برادر معظم محمد جواد داعی!

      اینکه که چگونه نظام بیاید یا نیاید، هرکس را سلیقه خودش و نظرش جداست.
      به نظر من شما شاید سیستم فدرال را دوست داشته باشید، من اختلاف ندارم چرا که نظر هرکس محترم است. ولی به نظر من نظام های متعددی در افغانستان تجربه شد و تقریبا" همه ناکام بودند، تا جمهوریت (5 سال) ، جمهوری دیموکراتیک ( 2 سال و 3 سال) ، جمهوری اسلامی ( 5 سال) ، امارت اسلامی ( 5 سال) ولی با توجه به فقر توده ها، بی سوادی، عقیده وافر به خرافات و شخصیت گرایی، نفوذ خاندان شاهی در بین توده ها.....
      اینها همه از عوامل است که مردم ما و شما که غرق جهل و نادانی هستند رژیم شاهی دوباره احیا شود، و در این میان مصطفی چهره سر شناس و مورث مرتبه پذیرش پدر بزرگش است، بخوبی بازی کند.
      و آمدم راجع به نوشیدن الکول و غیره، شما هم گاهی الکول نوش جان کرده باشید، وقتی شخص الکول نوش جان میکند و به گفته شما به حالت سکر میرسد دیگر قدرت نوشتن نمیداشته باشد، ولی من و خودت فضل خداوند جوانان رسیده، آگاه و صاحب قلم و دسترس به انترنیت هستیم. امید که مشکل شما رفع شده باشد.

      با عرض ادب،

    • Beradar!Mostafa na wazen darad wa na Klass! halla berawad hamra ba hamrahane khod dar Djabhe MULLI wa az ostad Rbani darse qatel dozdy Adamkushy chure male baytolmal tafroqa andazy wa khamcheshmi ra bemozand!

    • قابل توجه برادرانی که برسر فدرالیزم داخل بحث های گمراه کننده میشوند: فدراسیون یعنی یک اتحادیه که در آن تمام اقوام یک سر زمین با هم متحد شده اقتصاد سرزمین خودرابا ایجادیک سیستم اقتصادی قابل قبول برای همه سا کنان آن سرزمین باشد اداره می کنند.مثل دولت فدرالی آلمان، ایالات متحده آمریکا،دولت فدراتیف روسیه وغیره که این یک سیتم اداره منطقی اقتصاد برای جوامع که دارای اقوام مختلف باشند میباشد. اما چرا این سیستم را بعضی ها در کشور ما مردود میدانند؟ آمریکا و هم پیمانان آنها بخاطر داشتن سیطره بر شرق از همدستان خود که در قاره آسیا کنترول بازار هارا با حمایه ملیتار یزم (قوای نظامی وارتش ناتو)بدست دارند حمایت می کنند تا اقتصاد کشور های این قاره را نیز مثل افریقادر اختیار داشته بطرف شمال یعن روسیه از طریق آسیای میانه نفوذ کنند. در اینجا است که ما سر نخ سازمان های مخا لف فدرالیزم را پیدا کرده میتوانیم که در افغانستان سازمان افغان ملت است که رهبری فعلی حکومت را در افغانستان دارند ودیوانه وار بر ضد سیسم فدرالیزم تبلیغ سو نموده فدرالیزم را که وسیله رها ئی مردم ما اعم از پشتون،تاجک،ازبک، هزاره،ترکمن،بلوچ ،نورستان وغیره اقوام این سرزمین از فقر ویوغ استعار غرب است به یک هیولا تشبیه نموده از عدم آگاهی ملت بر ضد منافع ملت وبه نفع خود ودوستان جهانخوار خود استفاده می کنند تا باشد عمر به آخر رسیده سیتسم سرمایه داری یا کپیتالیزم را طولانی تر کنند.ولی جنبش های آزای بخش ملی وجنبش های اسلا می البته نه القاعده که خود وسیله وافزاری است بدست سرمایه داری در برابر شان بصورت طبیعی مانع شده وبه یقین حقوق خود را بدست می آورند.بنآ از شما میخواهم تا در زمینه نوشته من تحقیق کرده خودرا مدلل ساخته دلایل تانرا بنو یسد.تشکر از توجه تان

      آنلاین : مصطفی ظا هر از کاخ....

    • هیچ جهادی جنایت کار نیست و نبود حتی این سیاف که تو نام بردی، شرم ندارید که امروز گردن هزاران بیگناه در هلمند و قندهار به بد ترین شیوه آن بریده میشود که همه اش جز سیاست چیز دیگری نیست، اگر مرد هستید بیائید بر زد این آواز تانرا بلند کنید اگر وا قعا مرد هستید، آیا امریکا با این همه تجهیزات جنگی که دارد نمیتواند این چند تا طالب که در اصل کافر و دست نشادنه ساختگی هستند بگیرد؟!!!! آمدی چند تا بیگناه را که ناموس تانرا از خطر نگاه کرد حنایت کار میخوانی!!! کجا بود همان شخصی که چهل سال حکومت کرد که هزاران زنان بیگناه این سرزمین را به مرد های بیگانه صیفه نمودند دختران را پیش روی مادران و شوهران شان بی عزت ساختند، آیا این ها افغان نبودند؟ من از هرات استم و خوب میدانم که در این افغانستان کی چه خدمتی کرده، در این وقت ما امید به خداوند و این چند تا جهادی که تو امروز از آن جنایت کار نام میبری دوخته بودیم،

  • جوان عزیز مامون !
    چه خوب است که برای خوبی این ملت اندیشیده شده و از منفی گرایی کنار برویم تا باشد آرمان شهدای راه آزادی بر آورده گردد.

    • Wahid jan ! ay kash bakhatere ayn khodkhwahi wa shohrat rasydan rahe elem danesh khedmat ba watan ra entkhab mykardand! ayn asan taryn rah ast tafroqa andakhtan wa ba khone watandar wa hamzabane khod tojarat kardan! az haman kase ke ayn atesh ra paka mykardand serf massud nest !dygar hama zenda and Gulbedyn Rabani Sayaf Mohaqeq Dostom hama wa hama ba yak dygar dostan nazdyk ham hastand wale aulad bychara chy hazara chy pashtun chy tajik chy uzbak koshta shodand aynha sahebe milion ha dollar shodand wa yatime ka az dest ayn kasyfha padare khod ra az dest dad emroz goresna ! wa emroz ayn Dokandaran wa khorda froshane chun Mamun tojarate kochake ra baz ba hamyn nam agaz kardand ta baz ba nam defa az Hazara Khone anra tojarat konad wa ayn tanha mamun nest dar tamame Aqwam ayn guna dokandar ha ast wa ferawan! khodawan ayn dokandarane khon ra hedayate nyky konad wa agar eslah shodani nestand az ruye ma begyrad!

  • سلام خواننده گان و سلام آقای مامون!
    من بانظر شما موافق هستم که دیگر تیم کرزی مصطفی را حمایت نخواهد کرد اگر در گذشته هم نکرده ولی بقول معروف (دم تبر را پخته گرفته بود) ولی حالا که مصطفی ظاهر به جای اینکه منظر میماند تا حزب کرزی و تیمش اعلان شود رفت و به جبه متحد وصل شد .
    این کارش تاجای عاقلانه بود چون کشتی را که کرزی میسازد خیلی زود به ساحل نرسیده غرق میشود این از فهمیدگی آقای مصطفی ظاهر بود که از جمله سرنشینان اینطور کشتی محسوب نمیشود.
    اما تنها چییزیکه باقی مانده و ابهام آور است این است که آیا مصطفی ظاهر تاکی و تاچند همکاری خود را به جبهه متحد ادامه میدهد؟
    اگر تادیر زمان ادامه دهد طبعی هست که به نفع هردو طرف خواهد بود چون مصطفی ظاهر هم از پشتیبانی خوب کشورهای خارجی برخوردار هست و این یک محور اصلی است که کسی که در حزبی میخواهد عضو شود از چی پشتبانی برخوردار است و در آینده نظر چند کشور را به حزبش جزب کرده میتواند چون بدون این اصل نه حزبی خواهد و نه هدفی و نه تلاشی رسیدن به آن هدف

  • مامون دلقک که معمولا بنا به دستور جنایتکاران جنگی ، گردآمده در جبهه متحد رهزنان مینوسید اینبار به خاطری از مصطفی ظاهر مدح کرده است که این جوان بی تجربه با جنایتکاران جنگی از جناح های راست و چپ یکجا شده است.

    مصطفی ظاهر با بکجا شدن با جنایتکاران جنگی در جبهه متحد رهزنان نه تنها که به خون پاک شهدا توهین کرد بلکه هم هیچ آبروی برای خود باقی نگذاشت.

  • فکر میکنم که این اقای نویسنده فقط عاشق حرف های خود است.
    بهتر است که دست به نوشته نزنید.

    • به نظر می رسد که در جامعه ای افغانستان جایی زیادی برای کسانی که بخواهند با تکیه بر خانواده و بابا و باباکلان نفش بزرگ بازی کنند نمانده است. حتی جامعه ای جامعه ای پشتون برای مصطفی که بخواهد با تکیه بر سابقه خوانواده اش کار کند فرصتی نخواهد داد. افغانستان را سی سال جنگ بسیار دگر گون کرده است. بدبختانه تعدادی تمام بحث ها و گفتگوها را رنگ قومی می دهند. ظاهر خان به یکی از قبایل پشتون یعنی محمدزایی ها تعلق داشت. اقوام و قبایل دیگر دل چندان خوشی از اینها نداشتند. ولی در دوران جنگ اقوام و قبایل دیگر پشتونها از لحاظ سیاسی فعال شدند و قدرت یافتند. اینها آدمهای مهمی هم دارند.

      من فکر می کنم مصطفی ظاهر یک راه اساسی دارد که می تواند برای او فرصت و موفقیت به همراه آورد و آن راه مبارزه علنی با قوم گرایی است. او بیاید با ایمان به ملت افغانستان و ارزش گذاشتن به فردفرد افغانها یک حرکت ضد قومگرایی را پایه گذاری کند. این کار موفقیت او را به همراه می آورد. اکثر مردان و حرکتهای فعلی در لجن قومگرایی تا گلو غرق اند. این برای هر ملی اندیش یک فرصت عظیم را فراهم کرده است. اما صرفا با شعار و بدون ایمان به برابری بازی دادن مردم سخت است.

  • مصطفی ظاهر زمانی که با آدم کشان ،جنایت کاران و ناقضین حقوق بشر همگام شد جنازه ای خودرا خواند.اعتبار دوره دموکراسی ظاهر شاه و قرار نکرفتن شاه در هیچ یکی از باند های آدمکش برای مصطفی ظاهر نیز عزت و اعتبار بخشید.که متاسفانه مصطفی با پرتاب خود در منجلاب خاینین از همه عزت و اعتبار تهی شد.من بعد مردم ما در کنار ربانی،سیاف،دوستم ،خلیلی،قانونی،محقق،کاظمی،فهیم و....شاید اسم مبارک مصطفی جان را نیز علاوه کنند.ومردم خواهند گفت که:مصطفی ظاهر پیش از ظاهرشاه مرده بود.

  • ملتی که با آگاهی بیدار نشود و سرنوشتش را خودش تعین نکند با قهرمان سازی و حتی قربانی هم به جایی نمیرسد بخصوص اینکه قهرمانش هم تفاله و ته ماندۀ دیگ یک خانواده منفور و بد نام باشد که عمری خود ووطن شان را به بیگانه گان فروختند و کنون نیز چون بازی ورق اند در دست قماربازان امریکایی با این تفاوت که شاه تپان رفت ، غلام قره مانده و ختم بازی .
    خدا آن ملتی را سروری داد / که تقدیرش بدست خویش بنوشت
    به آن ملت سروکاری ندارد / که دهقانش برای دیگران کشت

  • من در ابتدا از آقاي مامون بعنوان يك نوسنده توانا سپاس گذارم و خيلي خوشحالم كه ، با چهره دستي ، ايشان در سايتها متفاوت قلم مي زنند و كمك ميكند تا مردم ، از شخصيت ها و موضوعاتي متفاوت شناخت و آگاهي پدابكنند و كاري به موضع گيري سياسي آقاي مامون ندارم و اينكه به جبهه ملي ، ياهر جبهه ي ديگر وابسته يا تمايل داشته باشند .

    نكته اي به حضور دوستان و عزيزاني كه مخالف آقاي مامون هستند و مخصوصاً كساني كه ، فحاشي ميكنند ياد آوري نمايم : يك ضبرب المثل از قديم مانده است ، مي گويند : دشمن دانا بهتر از دوست نادان است . آقاي مامون حتي اگر دشمن ما هم باشد فحاشي كاري درست نيست زيرا ايشان انسان دانا است و احترام ايشان براي ما ، بعنوان كسي كه تلاش مي كند تا به مردم خد مت كند ، واجب است . پس نبايد از روي عقده وغرض ورزي هاي شخصي با نوشته هايش برخورد نما يم .

    اما در باره مقاله آقاي مامون و مصطفي ظاهر ، من اعتقاد دارم گناه يك برادر را نبايد به گردن برادر ديگري انداخت . گناه ظاهر شاه را نبايد بگردن نوه اش انداخت . آقاي مصطفي ظاهر ، مي تواند بعنوان يك شهروندي افغاني بدون در نظر گرفتن مسائل سلطنتي اقدام به هر كاري كه ، بخير و صلاح جامعه باشد ، براساس انديشه هاي خود و ملت خودش عمل كند . ديد من بعنوان يك شهروند معمولي در باره مصطفي ظاهر ، آن ديدي نيست كه در برابر سلطنت و رفتار ظاهر شاه دارم. من اعتقاد دارم ، هر انسان مسؤل كارها ورفتارهاي خود مي باشد و آقاي مصطفي ظاهر كه هنوز كار خاصي انجام نداده است نبايد بدون جرم محكمش كنيم و هدف آقاي مامون نيز ( بنظر بنده ) باز كردن موقعيت سياسي آقاي مصطفي ظاهردر شرايط كنوني افغانستان بوده است و كاملاٌ بي طرفانه قضاوت نموده است . درپايان ، براي آقاي مامون و ساير نويسنده گاني دلسوز افغانستان آرزوي موفقيت مي نمايم و از آقاي مامون مي خواهم كه : در زمينه وحدت ملي مطلبي بنويسند .

    • توانایی مامون در آن است که گروه های مختلف او را برای مقاصد شان همچون یک دلقک مورد استفاده قرار میدهند.

      شاید هم شما خود مامون دلقک باشید که از خود وصف میکنید زیرا چند کلمه بی ربط و یک تحلیل بچگانه نمیتواند دلیل برای نویسندگی یک شخص باشد.

      ولی به هر صورت شما یک مسله دیگر را هم متوجه نشده اید و آن اینکه ما مصطفی ظاهر را به خاطر همخونی با مرحوم ظاهر شاه نه بلکه به خاطر یکجا شدن او با باند دزدان و جنایتکاران جنگی ، گرد آمده در جبهه خائینان ملی محکوم میکنیم. او میتوانست نقش خوبی را در افغانستان بازی کند ولی حیف که آبروی خود را برد.

    • aga yak nafar da ha nazar bad wa chatyat taht nam hai mokhtalef menaweesad kho cheez gap nest leken aga yak nazar nek merasad kho baaz shomar ra da shoresh meyara ke khodesh naweshta kada nazar ra.mamoon hech zaroorat nadara ke khodesh tawseef khoda kona choon tamam mardom afghanistan oo ra meshenasan wa az estedadesh qadr mekonan.

    • مردم خود را مصروف حکایت های اوسانه سی سانه ساخته اند، و آنقدر سرشان گرم شده که از اوضاع بیخبر اند که نظام لرزان و بی بنیاد افتادنی است، نه تنها مصطفی ظاهر که همه لاشخور ها از قصر و از کابل بیرون رانده خواهند شد دیده شود که ربانی و سیاف در کدام غار پناه خواهند برد.

    • آقای عزیز یک گپ دیگر در باره مامون یادتان رفت که این دلقک بازی کار همه افغانهای ما بوده که تا امروز سر قدرت رسیده اند همیشه خودشانرا میفروشند. از علم خود برای جامعه استفاده نمیکنند شاید ماممون را خریده باشند که دست به نوشتن این مقاله زده است خوب این هم تاسیر فقر در کشور است که خودشانرا میفروشند

  • هموطنان!

    کشته شدن همهء روزهء مردم بیگناه ملکی در جنوب افغانستان برای همه باشندگان کشور مایه اندوه و تاسف بوده و برای آنهایی که حاکمیت شان وابسته به نیرو های خارجی است و توانایی اثرگذاری بر تصامیم خارجی ها را ندارند، مایهء ننگ و شرم است.

    از سوی دیگر، آنهایی که از طالبان این نیرو های مزدور، شریر، خود فروخته و وحشی که زندگی مردم را در شرق و جنوب افغانستان به جهنم بدل کرده اند، دفاع مینمایند، باید یک بار دیگر وجدان و گریبان خود سرفرو کنند طالب برای ملت پشتون و سایر مردم افغانستان در گذشته چه به ارمغان آورده بود، حال چه میکنند و در آینده چه خواهند کرد.

    مشکل و دشمن اساسی کشور ما طالبان و حامیان پیدا و پنهان آنها اند. چسپیدن بیش از حد به مسایل سیاست داخلی و کشمکش های گروهی سخت نا مناسب و غیر مفید است.

    کسانی که به جای همدلی ملی و وفاق ملی، در جهت جدا کردن مردم ازیکدیگر بر می آیند، خائنین به ملت و خاک اند و مزدور بیگانگان. کشور ما برای برون رفت ازین بحران به وحدت ملی نیاز دارد. بیایید حتی اگر به قدر یک حرف هم که میشود، در راه تامین وجدت ملی تلاش ورزیم.

    • هیچ جای شک نیست که طالبان دشمنان افغانستان اند. ولی در لحظه حاضر یگانه علت که آنها قوت گرفته است ، موجودیت ماران آستین در دستگاه دولت است که عبارت اند از دزدان خائین ملی مسعود، و دزدان جنایتکاران جنگی ربانی، سیاف، فهیم ... .

      اگر این رهزنان نمیبودند طالبان به هیچ وجه مورد پذیرش مردم قرار نمیگرفتند. ولی آنها هیچ فرقی بین ربانی و ملا عمر نمیبینند و بخصوص که یک جنایتکار به حیث قهرمان ملی اعلان میشود.

    • تو دگه معاف هستی وطندار!

  • بعضی مردم از بس بخواب عادت داشتند و دارند، فکر میکنند هنوز هم با گذشت اینهمه حوادث مردم در همان خوابی بسر میبرند که رژیم شاهی آنها را درآن خواب فرو برده بود. بیخبر ازینکه دیگر مردم بیدار شده اند. واز زمانی که مردم بیدار شده اند گلیم شاه و شاهی هم در افغانستان برچیده شده. و این حقیقت را مصطفی و هرکس دیگر خوب میداند.این بود قصه بابا.
    و خوشبختانه یک حقیقت دیگر هم روز بروز ثابت میشود و آن بی بنیاد بودن حاکمیت هایی بزور دیگران. یک مثل بود که: از زور کاکاست که انگور در تاکهاست! کمر کاکاچنگ شده و هم زیاد درد میکند و قرار است انشا الله گلیم کاکاهی ها مثل گلیم مامایی ها هم جمع شود.

  • آقای مامون باورم نمیشود شما هم سبکسرانه بنویسید.

    آنلاین : کاستیهای اندیشه وران، نمونه ای دیگر!مامون

    • مأمون همیشه در مورد شایعات مقاله می نویسد و آن هم بسیار عقده مندانه!
      با این گونه نوشته ها کسی مطرح شده نمی تواند. برادر جان! واقعیت ها را در نظر بگیر. آن هایی که خودت از آنان دفاع می کنی چه کار خیری انجام داده اند؟

    • خیلی خوب آقای مامون!
      واقعاً این نوشته تان مثل سائر نوشته های تان پر ارزش است جاهلان مثل احمد وقتی حرف می زنند نمیداند که چه میگویند . ازجاهلان گیله گذاری نداریم به امید موفقیت هرچه بیشتر تان

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس