خلاف گزارش ساختگی بی بی سی: کرزی یکی از منفورترین چهره های سیاسی ست
به نظر می رسد با برگزاری انتخابات سراپا تقلب رياست جمهوری در افغانستان، بنگاه های وابسته به حامیان کرزی تلاش دارند برای کرزی و حکومت وی مشروعیت بسازند؛ مشروعیتی که در انتخابات ریاست جمهوری به وضوح از وی برداشته شد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: بنگاه سخن پراکنی انگلستان، بی بی سی ادعا می کند به همراه دو نهاد دیگر، نتایجی را از یک نظرسنجی بدست آورده که مردم نسبت به آینده امیدوارند و 72 درصد از رییس جمهوری حامد کرزی راضی هستند. به سادگی و با توجه به شواهد موجود و فضای حاکم بر افغانستان می توان تشخیص داد که نظرسنجی بی بی سی يک نظرسنجی ساختگی ست که گویی این نهاد که بنگاه سخن پراکنی يکی از حامیان سرسخت بنیادگرایی در منطقه و بويژه پاکستان و افغانستان است، همراه با همکاران خود با علل و انگيزه های خاص آن را منتشر کرده است. حتا سنگ و چوب افغانستان می تواند شهادت دهد که حکومت فعلی افغانستان یکی از فاسد ترین و نالایق ترین حکومت های تاریخ کشور است که بدون پيشتیبانی مالی و نظامی کشورهای خارجی بسادگی متلاشی می شود.
انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 در افغانستان در حالی که حدود هفده ميليون تن شرایط رای دادن را داشتند و طبق اظهار نظر رسمی خود مقامات افغانستان تنها حدود سه میلیون تن از این هفده میلیون به کرزی رای داده اند، بخوبی سندی ست که نشان می دهد کرزی به هيچ عنوان نمی تواند میان مردم افغانستان محبوبيتی داشته باشد. اين ميزان رای اعلام شده به نفع کرزی در حالی ست که تقریبا همه بر تقلب گسترده و سازمان يافته ی تيم کرزی اتفاق نظر دارند. تقلب گسترده به نفع حامد کرزی هم بصورت مستقیم با دست بردن در آرای مردم صورت گرفت و هم با تطمیع جنگ سالاران و آنانی که همراه با زور و اعمال خشونت، آرای مردم را می توانند تغییر دهند.
کاری از بشیر بختیاری
از سوی ديگر بر همگان آشکار است که افغانستان يکی از فاسد ترين کشورهای جهان است. طوری که به گزارش نهاد شفافیت بین المللی، اين کشور پس از سومالی فاسدترين کشور جهان می باشد. فساد در رژيم حامد کرزی چنان ریشه دوانده که خود فاسدان مانند حنيف اتمر، برای مبارزه با فساد کميسیون می سازند و در چنين شرایطی واضح است که هيچ فاسدی علیه فساد مبارزه نمی کند و اين ها تنها بازی هایی بیش نيست که برای فريب و نيرنگ بیشتر صورت می گيرد. ميليون ها ميليون دالر توسط مقامات بلندپایه ی افغانستان اختلاس شده و در کنار آن،ميليون ها ميليون دالر از راه زد و بند و ساختن شرکت ها و قراردادهای ساختگی به جيب آقازاده ها يا وابستگان شخص کرزی و وزرا و سایر مقامات بلند پایه رفته است و می رود.
گسترش مواد مخدر در افغانستان نيز يکی از دستاوردهای مهم رژيم حامد کرزی است. به ياری تيم کارکشته ی حامد کرزی، افغانستان بزرگترين توليد کننده ی مواد مخدر جهان است و پادشاهان خرد و بزرگ هرويين مانند احمد ولی کرزی در اطراف رييس جمهور خود خوانده و يا ارباب او را برای افغانستان رييس جمهور خوانده، جولان می دهند. حدود چهار تا پنج ميليارد دالر در سال درآمد توليد و قاچاق مواد مخدر افغانستان است و اين تنها يکی از منابع درآمد مافيای دولتی و مافيای وابسته به دولت است.
ناامنی نيز يکی ديگر از دست آورد های رژيم حامد کرزی است که حتا با وجود بيش از صد هزار سرباز بین المللی نتوانسته است آن را برقرار کند. برخی کشورها مانند صاحبان بنگاه سخن پراکنی بی بی سی بجای تاکيد بر مبارزه با طالبان و سایر جنگ سالاران از ارگ رياست جمهوری، هر روز پيشنهاد شامل کردن آدمکشان بیشتر را به دولت می دهند و برای لطافت دادن به اين اظهار نظرات، خواستار ملحق شدن طالبان ميانه رو به دولت می شوند. آنچه واضح است اين است که طالبان ميانه رو و تند رو به اندازه ی کافی در اين هشت سال به مدد بنيادگرایانی مانند شخص کرزی و صبغت الله مجددی وارد دولت شده و کليدی ترين پست ها مانند وزارت مالیه، وزارت معارف، وزارت داخله ، وزارت فرهنگ و...را بدست گرفته اند و اطمینان داشته باشید اگر جای مناسبی و پست کلیدی در دولت افغانستان باشد، نصیب اعضای همين باند و مافيا می شود.
ناامنی به اندازه ای در افغانستان گسترش یافته که ترس و هراسی پنهان در مردم حتا هنگام عبور از خیابان ها وجود دارد.
بی بی سی و نهادهای همکارش گویی تنها با کارمندان خود اين نظرسنجی را برگزار کرده اند.
کرزی پیش از ریاست جمهوری در محافظت نیروهای آمريکایی و سرويس جاسوسی اين کشور/ او بصورت واضح یکی از مهره های سرویس های جاسوسی ست.
فقر و بیکاری و تبعیض در افغانستان بیداد می کند. مردم در نقاطی از افغانستان از گرسنگی علف می خورند. تهیه کنندگان اين گزارش گویی با شکم سیر و تنها با آن هایی مصاحبه کرده اند که معاش دالری می گيرند و از روزگار مردم خبر ندارند و یا ترجیح می دهند برای منافع خود، همين رژيم بر سر کار باشد.
باز هم در کنار همه ی این موارد، دولت افغانستان، ترکیبی از همان هایی ست که دست شان به خون مردم بیگناه افغانستان آغشته است. بر اساس گزارش های نهادهای معتبری مانند دیده بان حقوق بشر، جنگ سالاران، دولت افغانستان و حکومت را بدست دارند. آنان بجای اينکه محاکمه شوند، با لطف و عنایت شخص حامد کرزی و دولت های حامی مانند صاحب بنگاه بی بی سی، در قدرت شامل می باشند و چنان به جنایات خود بدون هراس ادامه می دهند که حتا جنایتکارانی که بر کودکان تجاوز می کنند، با فرمان کرزی از زندان آزاد می شوند. می توان گفت افغانستان تبديل به بهشتی برای جنایتکاران، دزدان و قاچاقچيان مواد مخدر تبديل شده است.
به نظر می رسد با برگزاری انتخابات سراپا تقلب رياست جمهوری در افغانستان، بنگاه های وابسته به حامیان کرزی تلاش دارند برای کرزی و حکومت وی مشروعیت بسازند؛ مشروعیتی که در انتخابات ریاست جمهوری به وضوح از وی برداشته شد.
نتایج مقدماتی نهائی انتخابات ریاست جمهوری که در آن تخلفات گسترده ای صورت گرفته است
بيشتر تخلفات انتخاباتی توسط تيم حامد کرزی و عبدالله عبدالله صورت گرفته است
چهار شنبه 16 سپتامبر 2009
مافیای حامد جان ها و پوپل جان ها
اين کار و تجارت آبرومند نياز به همکار و شریک هم دارد و تازه حامد کرزی يا احمد ولی کرزی نمی توانند خودشان بروند وسط مزرعه ی خشخاش بایستند و بر چگونگی پيشرفت کار نظارت داشته باشند
شنبه 21 نوامبر 2009
افغانستان و سومالی فاسدترین کشورها
شباهت های خاصی بین افغانستان و سومالی ست. هم در فساد و هم در اينکه هر دو کشور به محل رفت و آمد و تردد تروريستان حرفه ای جهان تبديل شده است
چهار شنبه 18 نوامبر 2009
نمایش مبارزه با فساد در کابل
از بازداشت و محاکمه ی عوامل اصلی اختلاس که کليدی ترين نقاط مالی افغانستان را بدست داشته اند، خبری نخواهد بود. برای نمونه انورالحق احدی، اسدالله خالد، حنيف اتمر، فاروق وردک، وحيدالله شهرانی، اديب فرهادی، گل آغا شیرزی، يونس قانونی، عطا محمد نور و...در کنار ده ها نام ريز و درشت ديگر، همچنان به چپاول دارايی های همگانی ادامه خواهند داد.
شنبه 14 نوامبر 2009
سربازانت را گرفته از افغانستان برآی!
با توجه به کارنامه ی انگلستان در چند قرن اخير در افغانستان و سایر کشورهای منطقه و بويژه کارنامه ی اين کشور در چند سال اخير در افغانستان به نظر می رسد بهتر است که از انگلستان رسما خواسته شود، نيروهای خود را از افغانستان خارج کرده و به مداخلات خود در افغانستان با استفاده از مهره هایی مانند حنیف اتمر پايان دهد.
شنبه 7 نوامبر 2009
فساد گسترده ی خانواده و اطرافيان حامد کرزی!
گل آغا شيرزوی و درآمد يک ميليون دالری در هفته/ قاچاق مواد مخدر و دزدی از عوايد گمرکی
سه شنبه 6 مه 2008
پيامها
11 جنوری 2010, 23:35, توسط atlas
مشکل این است که افغانها با هیچ کس اتحاد نمیخواهند بکنند و به تنهایی نیز خود قادر به کاری نیستند . اگر اقوام افغانستان با هم شریک شوند ده تا امریکا را میتوانند از پای بیاندازند . این خود نشانه با دانش نبودن مردم است . اگرنی امریکا قوم افغان را این چنین زبون نمیساخت . اگر پشتون و فارسی وان و یا در سرکرده گی احزاب چپ جناب شهنواز تنی و احزاب چپ اروپا و ملاه صاحبان با هم متحد شوند . میتوانند در کمترین مدت افغانستان را بسازند و خارجی ها را از مملکت خود بیرون کنند ولیکن این کار امکان ندارد . تبلیغات برای بهتری کرزی صاحب شاید برای این باشد از طرف بی بی سی که ایشان در جلسه در لندن میخواهند بروند باز هم برای کمی قرض گرفتن به نام افغانستان . شاید بی بی سی توسط این خوش گفتاری میخواهند شخصیت سیاسی بهتری برای جناب کرزی صاحب به وجود بیاورند . ولیکن در طول این همه سالها کرزی صاحب با تجربه شده اند و مطمینناء در جلسه لندن کاری خوبی برای مملکت خود خواهند نمود . ولی طالبان نیز ان طالبان ده سال قبل نیستند . اشخاصی دانشمندی نیز در میان ایشان هستند تا برای مردم خدماتی متمدنی انجام دهند . از جایی که برای افغانستان از جان خود میگزرند در مقابل امریکا . باید در ریاست نیز حق دار باشند .
12 جنوری 2010, 03:51, توسط Wali
با عرض معذرت چون این مسًله بسیار مهم است باید بگویم که بنده در اوایل دههً بیستم عمرم یگان بدماشی کردیم و آن اینکه زمانیکه به شهر مزارشریف میرفتم زور مجردی مرا به ترکمن آباد مزار میکشاند. حتی بعضی اوقات هفته پر آنجا میرفتم. در این جریان با خواص و خاصیت باشنده گان ترکمن آباد آشنا شدم که بنام چلو مسما اند و چند تا آشناً چلو هم یافتم که خدمت گاران خوبی به خلق بودند و من هم بیپار خوب شان بودم۰ در سالهای اخیر این آشنایانم را در پشاور پاکستان دیدم که بنام مزاری و کابلی و نمیدانم قندوزی کار میزدند و در بین مردم شریف ما خود را به راحتی پنهان کرده بودند که با عث بد نامی مردم ما میشدند و میشوند. لذا من حالا وظیفهً خود میدانم تا اینها را افشا کنم تا مردم ما از شر ایشان در امان باشند. در این راستا طوریکه دیگر علم های عجیب و غریب مثل مسعود شناسی و بگیر و نمان ظهور کردند من با استفاده از تجربه هایم از دوران بیپار بودن چلو ها یک علم جدید را اختراع کردم که اسمش است (چلو شناسی) و خود را برای دوستان منحیث پژوهشکر علم چلو شناسی معرفی میکنم۰
حالا میخواهم در بارهً چلو ها و خاصیت ایشان برای تان نخستین معلوماتمرا بدهم۰
چلو ها اصلاً مردم هندوستان اند که کارو بارشان روسپیگری است و به زبانهای محلی ما خوب بلد اند.
نقاط برجسته در خاصیت ایشان اینها اند۰
۱. ایشان چون مردم اصل افغانستان نیستند از نام افغان خوش شان نمی آید و کوشش میکنند در گفتار و نوشتار شان به شکلی از اشکال کلمهً افغان را نیش بزنند۰
۲. در مقایل پشتونها عقده دارند ولی از ترس و بی غیرتی این عقده را نشان داده نمیتوانند ولی کسی اگر یک کمی به گفتار و نوشتار شان دقت کند به آسانی به این نقطه متوجه میشود. عقده را در وجود ایشان یک خدا ناترس بنام جمعه خان اڅک که پشتون بد خلق بود و در دوران مرحوم نجیب الله به فکرم مسًول نظامی سمت شمال بود ایجاد کرد و آن اینکه وی خانه های چلو ها را ویران کرد. خود شانرا متواری ساخت به عوض محل بود و باش شان که زمین دولتی بود چیز دیگری ساخت۰
بعضی معلومات دیگر هم در حصهً اصطلاحات لهجهً شان دارم که ضرور نیست برای دوستان شرح دهم۰ بر اساس معلومات همه جانبه و دقیقم میخواهم به دوستان خبر دهم که آقای ((مزاری)) از چلو های مزار شریف است.
فکر میکنم مزاری چلو کمی معلومات در بارهً ادبیات دری و سایر ساحه های علمی پیدا کرده و حالا کوشش دارد خود را در بین دیگران جای کند۰ اما به یاری خداوند بنده ویرا به این کار نخواهم گذاشت۰
خودم چون خاطرات خوبی از چلو ها دارم به مزاری جان چلو میگویم که آشنا کاشکی مرا اینقدر به زحمت نمیساختی و از اول خود را معرفی میکردی۰ مه میگفتم که طرز فکر گفتار و نوشتارت آشناست. اگر نام کلانتر هایت را بگیری شاید بشناسمت و اگر نام مکملت را برایم بگیری شاید خدمت مرا کرده باشی۰ مگر یک نا جوانی کردی همرای ما و آن اینکه برادران تاجیکمرا از من کمی آزرده ساختی. ولی خیر به پاس خدماتت میبخشمت چون چلو استی و سیال بوده نمیتانی۰ پس ازین از من و تو دوستی و من از هر قسم حرفهای خوب و بدت دفاع میکنم و نمیگذارم کسی ترا آزار دهد۰ و تو هم هر چیزیکه میخواهی برایم بگو هیچ فرق نمیکند. حلا دگه بعد از کشف هویتت به گفتهً مرحوم سرآهنگ ( سخن تلخ از تو شیرین است)
12 جنوری 2010, 16:29, توسط مزاری
به اجازه دوستان نهایت ارجمندم آقایان میرهزار ، بابک ، حقبین ، سرپلی ، خان ، شادولا ، ر.صدر ، توفیق و متباقی دوستانی که شاید این پیام را بخوانند . بسیار معذورم دارید که باز خلاف میثاقی که بسته بودم این پیام را مینویسم . بسیار کوشیدم با آقای ولی از در قلم حرف بزنم . مظالم و حکام جبار را که ناشی از بیدانشی ، خود بینی ، یکته تازی ، قومپرستی ، انارشی ، سلطه خواهی و وطنفروشی میشد به مذاکره بنشسینم ، تا کدورت ها یکطرفه گردیده و نهایتأ به همان وحدت ملی نامنهاد به طریقی برسیم . ولی ایشان خلاف تمام پرنسیپ های قبول شده قلم به تأئید شمس ، اصیل سلیمانکوهی ، ودرین اواخر اطلس قلمفرسایی نموده اند . این پیام صرف برای ولی سلیمانکوهی است ، دیگران بطریقی چشم بپوشند .
ولی خان ! هر برگ و صفحه باغ کابل پرس? را چارغوک کرده رسوا نکو !
تشویش نکو حالا به خدمت میرسم . میخواهم بخیر که از کار آمدی بخوانی ، چشم هایت سیاهی کند ، دلک یخت بی حالی و دیگ بخارت گاز بگیرد وچین فیوزت بپرد . ناخودآگاه شعار بدهی و به دوران بدماشی خود صدها بار شکر کنی . گرچی باز ناز ها و بهانه های بچه گانه کردی ، خیر باشه از میان پیامت کوشش میکنم به مقصد برسم .
نوشتی بدماش بودی ! راستی ؟ این را خودت با فلم خودت نوشته یی ! میدانی مردم ما بدماش ها را کیها میدانند ؟ . بلی همان ! همانی که در زمان بچگی در بمیدان آمدن و جامن بستن افراط کرده باشد . میدانی آنهای که در بچگی به چلو خانه میروند ، کیها اند ؟ بلی !! انسان مفعول ! انسانهای خوب و با تربیه هرگز به این عشرتسرا ها نمی روند .
بخوان بدماشک که چی نوشتی ( بنده در اوایل دههً بیستم عمرم یگان بدماشی کردیم و آن اینکه زمانیکه به شهر مزارشریف میرفتم ) بدین معنی که در اوایل دهه بیستم عمرت یعنی در سنین ده الی چارده وقتی مزارشریف میرفتی بدماشی میکردی و به چلوخانه ها هفته یی اوتراق میکردی و به دیگر مناطق ایزک بودی . آیا غلط میگویم ؟ این مطلب را که بقلم و دستان لرزنده خود نوشته یی ! درین سن و سال بچه های پدرکده جایی نمیروند، تا کسی نبریدشان بجز مفعولین حشری ! بدین خاطر پرسیده بودم خودت رفته یی یا ترا کسی برده . شرمیده جواب پرسشم را ندادی .
باز چی جالب و حقیقت نوشته میکنی (در این جریان با خواص و خاصیت باشنده گان ترکمن آباد آشنا شدم که بنام چلو مسما اند و چند تا آشناً چلو هم یافتم که خدمت گاران خوبی به خلق بودند و من هم بیپار خوب شان بودم۰)(معنی بیپار را ندانستم ، حدس میزنم که اریکین گیر باشد .) درآن سن و سال نگفتید که آشنای چلوی تان از جنس مرد بود و یا زن ! فکر میکنم آشنایی تان در آن سن و سال با پسر بچه های چلو بوده باشد که بخاطر بیپاری (اریکین گیری ) مصروف بودند و گاهی شاید بخاطرمالش و پالش مراجعین .
درین سطور طشت رسوایی خود را از بام انداخته ای ، بخوان که چشمانت سیاهی و دلکت بیحالی کند : درسالهای اخیر این آشنایانم را در پشاور پاکستان دیدم که بنام مزاری و کابلی و نمیدانم قندوزی کار میزدند و در بین مردم شریف ما خود را به راحتی پنهان کرده بودند. یعنی اینکه این چلو ها خود را مزاری و کابلی و قندوزی جا میزدند در اصل که همان چلو بودند . آیا میتوانید زاغ ظلمت سرشت را طاووس باغ بسازید ؟ آیا میشود سلیمان کوهی رنگ کابلی بخود گیرد ؟ یک زبان چلوها پشتوست ! شاید مانند مسلی های باباشکسپیر، چلوها هم خود را مانند خان گلزمان خان اوغان بدانند که آشنایان شما شوند .
دراین سطر ناخودآگاه یک مطلبی را نوشتی که اصلیت ترا آشکارا کرده ، بخوان : ( فکر میکنم مزاری چلو کمی معلومات در بارهً ادبیات دری و سایر ساحه های علمی پیدا کرده و حالا کوشش دارد خود را در بین دیگران جای کند۰ ) این (جای کند) چی معنی دارد ولی زویه ؟ این طرزگفتار دری را صرف چلو ها بکار میبرند نه مردم شهری و چیزفهم !
باز مینویسی : ( به یاری خداوند بنده ویرا به این کار نخواهم گذاشت ) وای به آن خدایی که مانند تو بنده دارد . بندۀ که در بچگی به خاطر عشرت به زناخانه ها میرود و در زمان کهولت شملۀ بیغیرتی را بلند تر بسته فضولانه افتخار هم میکند که من دختر هژده ساله میخواهم ! شرم وننگ باد بر تو و امثال تو !
باز بی شرمانه مینویسی : ( خودم چون خاطرات خوبی از چلو ها دارم ... ) شرم داشته باش ، چی خاطراتی ولی زویه ؟ خاطرات زمان بچگی را در کهولت نشخوار کردن چی افتزاحست ! حتمأ با ایشان نشست و برخواست های همه جانبه داشتی . چلو چی دارد که خاطرات داشته باشد ! باید از چوری فروشان ، شادی بازان ، ناموس فروش های باجوری و دیورندی هم خاطرات خوشی داشته باشی که دربین شان بزرگ شدی . تو هم یکی ازین دیورندی های سلیمان کوهی هستی که خود را در بین ماران زده اکت ماران میکنی .
ولی زویه ! تو اگر پختانه باشی و ازنام پختانه ها مینویسی ، برایم واضح بنویس تا مرد و نامرد هویدا باشد . تو اوغان = افغان ( به احترام سرپلی صاحب ) نیستی ، تو هرزۀ هستی که هنگام بچگی مفعول و در هنگام کهولت عازمند دختر هژده ساله یی . باز بنویس تا به دهنت بکوبم که دیگ بخارت مانند اطلس در جمع عام انفلاق کند .
12 جنوری 2010, 19:57, توسط Wali
چلو جان عزیز!
دههً بیستم از بیست شروع میشود و در سن سی ساله گی ختم میشود۰ قربان مغز چلویی تو شوم۰ حالا پیامت را بخوان و از سر بنویس۰
من حالا هوشیار شدم و میدانم که در این سایت هم چلو ها سرایت کرده اند. لذا اگر خود را پاره هم کنی به برادران تاجیک چیزی نمیگویم۰ حالا من با چلو ها مقابلم۰ تو میتوانی به پشتونها هر چیز بگویی. باز هم همان حرف (سخن تلخ از چلو شیرین است)
13 جنوری 2010, 04:46, توسط مزاری
ولی زویه ! ما را از پیر شدنت نترسان ، ما مردم به کف دست تان سیل میکنیم .
نخست اینکه وقتی نوشتی دهه بیستم عمرم ، گوی کلان خوردی که دوست عزیزم خان بالایت یک قهقۀ جانانه کرد و تو چون جواب منطقی نداشتی ، نوشتی : اووشششش۰به این معنی که بسیار درد کرد .
دوم : تو بیعقل مفلوک به کدام حسابی مانند یک هموطن دیگرت دهه بیستم عمرت را بین بیست و سی سال میدانی او بی منطق ؟ توسن و سال خود را درست نوشتی ولی حال که دلکت لرزیده و چشمانت به چیزی که خورده یی سیاهی میکند طرفه میروی .
دهه بیستم عمرت به این معناست که هر دهه عمرت ده سال است ، پس ده بیستم عمرت بگفتۀ خان عزیز بین 190 الی 200 سال میشود . پس حال که در سنین پنجاه باشی از تو جز خاک بویگین چیزی باقی نمانده . پامیدی !
منکه ازین اشتباه تو بیعقل بی منطق گذشتم باز سر خر لنگ خود چرا سواری و مستانه زیر دول دوسره کاکل میزنی . پس بخوان که دهه بیستم ، سده بیستم یا قرن بیستم به کدام دورانها تاریخ گفته میشود .
دهه و سده زمان تاریخیست که بین ده سال و صد محاسبه میگردد . دهه پنجاه دموکراسی ظاهر خان که از سال چهل شروع الی پنجاه . قرن بیستم و یا سده بیستم از سال 1900 الی 2000 و سده حاضر را قرن و یا سده بیست و یکم میگویند تا سال 2100 . اینالی مه قربان نرمگاه شوفترت شوم .
متوجه شدی که چی گوی کلانی را در باغ کرده یی ؟ حال همۀ دوستان و دشمنان میدانند که تو یک مفعول تمام عیار در زمان بچگی بودی که در ایام پیری و کهولت در خیال دختر هژده ساله محاسبات از پیشت گم میشود ! اینست منطق و عقل بدماشکی که در سن و سال بچگی به زنا خانه ها میرفت و حال دارد خاطرات ننگین خود را نشخوار میکند .
خدایا به آنانیکه عقل داده یی ، چی نداده یی و به آنانیکه نداده یی ، پس چی داده یی !!
13 جنوری 2010, 06:21, توسط Wali
آشنا خدا کنه خوب باشی!
اینه اگر د فارسی غلطی میکنم خو زبانم نیست. یادت رفت که خودت که پشتو گپ میزدی چی گو میخوردی؟
فکر میکنم صداً حیوانات هم یگان دفه معنی میته یعنی که خان درست گفت و مره متوجه ساخت۰ تو خو مثل دایم گو خوردی و از خان (حیوان) کده هم عقلت کم بود. باز د آخر خر واری انگ زده محاسبه میکنی که نمیفامم ۱۹۰ میشه یا ۲۰۰ میشه۰ به هر صورت من ۲۰۰ ساله نیستم و منظورم همو بیست و چند ساله گیم بود. مه خو مثل تو چلو واری سر اشتبا و مرداری خود خاک نمیندازم۰
قربان نرمگا شوفتر من هم نشو. چراکه بسیار زیاد است. مردم قربان وطن میشوند. ناموس میشوند. دین میشوند. و غیره اما تو چلو لوده آمدی قربان نرمگا شوفتور من میشوی؟ چی بگویوم دگه خو چلو استی دگه.
اگه بسیار به نرمگا شوفتر من احترام داری صرف زمانیکه رفع حاجت کردم یک دفعه بلیسش۰ کافیست۰
13 جنوری 2010, 06:29, توسط Wali
برادران پشتون کابل پریسی!
بنده خیلی ممنون شما استم که در گوبازییکه من با مزاری (چ) شروع کردم هیچ مداخله نکردید و طرفداری مرا نکردید۰ ازین معلوم میشود که واقعاً خواهان دوری از مرداری استید ورنه به شگلی از اشکال شما هم میتوانستید از من طرفداری کنید۰ من به شما افتخار میکنم. زنده باشید.
13 جنوری 2010, 07:03, توسط مزاری
زبانت که فارسی دری نیست چی بد کرده به فارسی نوشته میکنی به زبان قبیله دیورندی خود نوشته کو ؟ دیدی که باز مردار کردی ! معلوم کردی که حیوان هم هستی و بزبان شان مانند چلو ها معلومات داری . مبارک باشه ! در قسمت حسابی ها هم باز مانند ناموس فروشان سکت ها که نوشته بودی ، گوشه بروت بیغیرتی تابداده مینویسی مه 200 ساله نیستم و من وقت دانسته بودم که تو بی غیرت به آن سن و سال قرار نداری ولی سن دهه بیستم و زمان بدماشی خود را درست نوشته یی .
تو یکبار لچ کو باز میدانم بلیسم و یا کاری دیگری پیش از لیسیدن بکنم . به تو آنگاه غرض نخواهد بود ! پامیدی شوفترک بدماشک !!
13 جنوری 2010, 07:09, توسط مزاری
بلی عزیزان پشتون هرگز به این مرداریی که کرده یی نمی خواهند دستگیر تو شوند .
13 جنوری 2010, 07:26, توسط Wali
چالاکی نکو چلو.
پشتون ها اکثراً مثل دیگر برادران با وقار اند۰
13 جنوری 2010, 08:37, توسط سهراب سپهر
هموطن عزیز ولی جان!
حرفهای بسیار دور از ادب تان را خواندم. تمام گفته های تان حاکی از عقده حقارت فرهنگی تان میکند. با بد گفتن دیگران نمیتوان بدی های خودرا پنهان کرد. باور هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که کار های بد شما و قومی که به آن تعلق دارد کمتر از دیگران باشد. حال اگر ما هم شرم و حیا را در نظر نگیریم و بخواهیم مانند تو جواب بگوییم به یقین که میتوانیم. خدا کند از نوشته های مبتذل خویش بپرهیزی ورنه دیگران نیز مجبور خواهند شد به زبان خودت پاسخ دهند.
13 جنوری 2010, 10:57, توسط Wali
برادر چطور که صرف متوجه بی ادبی من شدی.
13 جنوری 2010, 11:15, توسط سهراب سپهر
به خاطری که حرفهای شما خراب تر و توهین آمیز تر از سایرین بود.
13 جنوری 2010, 13:23, توسط Wali
واز قلم دوستت که سپهرش شدی ارشادات میبارید؟
از شروع گر نیشخند هم خبر شدی؟
14 جنوری 2010, 03:04, توسط atlas
تو یه کسانی افتخار کو که مادر ترا یک شبه شکم دار نه ماه ساختن . به کس های افتخار کو خواهر نه ساله ترا یک شبه اوپن نمودند . کون برادر ترا خون الود کردند . مادر غر فاحشه ترا هر چه افغان است بگاید . بچه بی ریش کونی .. بادار ... بادار جان خان .ولی . ول از گوه پر ار عقل خالی . مادر غر ترا تمام جلال ابادی های که از زیر دهل میتر لام کونی تیر شده بکند . . مادر زنا . با احترام و اضحار سپاس . پ درلعنت . میبخشن په در ناوی . کوس مادر خرامی .
14 جنوری 2010, 03:07, توسط atlas
میخواست بگوید خواهر 9 ساله ترا زور گایی میکند . و ترا کون میکند بچه بی ریش .. بادار .. بادار .
14 جنوری 2010, 03:24, توسط atlas
سهراب !
تو اینجه خوده ملاه درست کرده این الاغ پدر را نصیحت میکنی که حرف درست بزند و از خودت یادت رفته که به حکمتیار که برای ناموس خواهر 9 ساله تو و مادر پاره پاره شده تو با امریکا جنگ میکند ( حکمتغار ) نوشته بودی و بعد معذرت خواسته ( حکمتیار ) نوشته بودی . شما با این چهره های متضاد تان حتماء با مادرتان زنا کرده اید . و وقتی در خانه تنها بوده اید سر خواهر تان بالا شده اید . من درین جا از حکمتیار دفاع نمیکنم و او را خوب تر از همه شما ها میشناسم ولی تو با نوشتن توحین امیز به نام حکمتیار توحین به اخلاقیات تمام افغانستان در مقابل تمام مردم دنیا نموده ایی . مادر زنا های مانند تو اکثر در افغانستان نام های سهراب بادار داشتند . حالا وقتی از قومی دفاع میکنی با کلمات در خور شان یک قوم با انها بجنگند و یا انها را دفاع کن و یا بکش . ولی حکمتیار نه به مادر تو چشم دارد و نه به خواهر تو . من میخواهیم مادر ترا حامله بسازم . اگر مادر و پدر درست و حسابی شما ها میداشتید همچو مادر زنا های از شما ببار نمی امد .
14 جنوری 2010, 04:37, توسط Wali
هموطنان میدانند که من درین روزها مصروف تحقیقات در بارهً علم چلوشناسی استم و اخیراً یک لابراتوار تشخیص چلو را هم ساخته ام. از چند روز به این طرف کسی بنام اطلس داخل سایت کابل پرس? شد. در شروع بعضی حرفهایش شباهت به چلو ها داشت و کوشش داشت خود را نیمه پشتون جلوه دهد. اما من با چند تاکتیک مختصر و ساده و معاینات لابراتواری تشخیص کردم که اطلس خان از کلانترهای چلو ها است. و وقتی که دید دیگر از فلترهای من گذشته نمیتواند نقاب را از روی خود دور کرد و چهرهً اصلی خود را نشان داد.
برادران اگر پیامهایمرا که با اطلس چلو تبادله کرده ام بخوانند. میتوانند خوب بدانند که چقدر در علم چلو شناسی پیش استم. و لابراتوارم چقدر دقیق محاسبه میکند.
البته در اول لابراتوار نداشتم و اشتباهات میشد که از بعضی ها معذرت میخواهم۰
13 جنوری 2010, 11:03, توسط مزاری
دوست ارجمند آقای میر هزار ! با تأسف که درین چند روز جدالی بین این حقیر و آقای ولی در سایت موزون و فخیم تان در جریان است که میدانم خلاف تمام موازین و مقرره های قبول شده تارنمای شماست . ازین بابت پیش شما و تمامی دوستان متفکر و دانشمند این سایت خجل بوده و متأسفم .
دوست قدرمند آقای میرهزار ! تارنمای شما یگانه صفحه یست در جمع تمامی تارنماهای اوغانستانی که فضای آزادی بیان و اظهار نظر را به معنای واقعیی کلمه ، فراهم نموده که اصالت ، رسالت و پایبندی شما در عرصه گسترش دموکراسی نیمه بند در شرایط امروز اوغانستان قابل ستایش و افتخاراست .
گاه گاهی اشخاصی با عقدۀ حقارت و بد بینی که در سرشت دارند نیز نظریات خیالی و بدور از واقعیت خود را آفاقی و بدون در نظرداشت عفت قلم پیام میدهند که باعث سردرگمی جوانانی میگردد که بمنظور دستیابی به حقایق پنهان شادمانه به تارنمای شما می شتابند .
گاهی چنین شده که تعدادی از پیامهای این اشخاص که کاملأ از چوکات ادب نوشتاری خارج شده اند توسط دست اندرکاران تارنمای شما حذف گردیده است ، که با شما و سیاست نشراتی تان کاملأ موافقم .
اما درین روز ها جدال من و آقای ولی بالای ارزشهاسست ، ارزشهای که سالهاست پایمال این زورگویان و زورپسندان دیره دونی و دیورندی گردیده . با این شخصیت های کاذب و دروغ پردازان سقاوی نویس هرقدر با ادب و احترام به مذاکره نشینی ، همانقدر شملۀ بیغیرتی را بالا بسته و فخر فیصدی میفروشند و دعوای جانشینی باباهای خود ساخته و پرداخته را حتی با گلوی جر در مجلس نماینده گان بلند میکنند .
بهتر همانست که روزی این مبارزه مردم جفا کشیده بطور علنی و بدون پرده های ابهام و تذویر به میدان کشیده شود ، تا کشیده گی ها ، نابرابری ها ، زورگویی های دوطرفه به بررسی گرفته شود تاسیه روی شود هرکه دراوغش باشد . آقای ولی نیز جز همان اشخاصی است که با بدماشی و زورگویی میخواهد خرلنگ ایدال خود را به مقصد برساند و پرده پوشی واقعیت هایی را نمایند بنام وحدت ملی که مانند خورشید ، تابان و هویداست . امروز متوجه شدم یکی از پیامهای شان حذف شده . سخت آرزو مندم و میدانم که شاید نظریات این حقیر نیز گاهی از چارچوب ادب خارج شود ، التماس مینمایم پیامهای شانرا حذف نکنید ، اگر کردید با هر دو جانب یکسان برخورد نمائید . ایشان پی بهانه اند تا بطوری پیامها ناپدید گردند و بدین منظور دارند چرند و پرند مینویسند تا شما پیامها را از صفحه بردارید و ایشان باز با پررویی و بد ماشی ، نقض و پانگ داشتن ترازو و میزان عدالت کابل پرس? را بمیان بکشند .
در اخیر از همۀ دوستانی که پیامهای این حقیر و اقای ولی را تعقیب نموده و مرور نموده اند نیز خواهشمندم تا بیننده و خواننده این جدال فکری باشند و اگر گاهی از جادۀ ادب و احترام خارج میشوم گوشزد نمائید . قبلأ و قلبأ از شما دوست عزیز آقای میرهزار و جمله دوستان مجازی خویش که در کابل پرس اشنایی پیدا نموده ام معذرت میخواهم و سپاس گذارم . احمد خلیل نبیل (مزاری)
13 جنوری 2010, 11:55, توسط آصف سرپلی
اجازه است یک مشوره بتوم ؟ تشکر از ایکه اجازه دادین . میگن شتر دیدی ندیدوم . بیغم باشین که تمام دو و دشنام ها به آدم بر نمیخوره بلکه بر میگرده . مثلن شوما تجربه کده باشین و رویتانه سونی یگان کوهی کده صدا بکونین امو صدایتانه پس خودیتان میشنوین . بانین که مردوم لق بزنن اهمیت نتین که خودی جواب نگوفتن از جواب گوفتن کده زجریش بالا تر است . اگه فکریتان باشه مه ام یگانتا ره اموتو میکونوم . آدم های نادان میگن که ای سرپلی بیچاره د مقابلیش جواب نداشت / نوپرابلوم / آدم های دانا میگن سرپلی از صبر کار گریفت .مردومی دانا میدانن که جوابی زشت گوفتن خصوصن به کسایکه ذهنی حاضر جوابی داره بسیار آساند است و به چورت کدن ضرورت نداره و اگه ای رقم مردوم چورت کده و سنجیش کده و جری و جوک کده فیر بکونه بقیر از دو توخمی چشمیشان د مژیشان ام دکه نمیکونه . مشوره امیست که (خاموشی). .. ما خانندای ای سایتی مقبولک و قشنگی کابل پریس د مقابلی هر دفه خاموش شیشتنی تان 10 لمبر میتیم و امیتو از جانیبی مقابلیتانه 10 لمبریشه کم میکونیم . چیرا که ای جر و بحسی شوما نه ادبیست نه فرهنگیست و نه ام شوخی های ظریفانه . از آقای محترمی ولی خان ام خایش میکونیم تا ازی زیات ترک لمبری اخلاقیشانه کمتر نساخته خوده ریشخندی عام و خاص نسازن و بری اولاد ها و نواسه هایشان دستاویز و ثبوت و سندی پوخته نمانن . هرکسی جانیبی مقابلیشه جاهیل میدانه باید سکوت بکونه . اگه دو طرف جاهیل شوه زنجیره ام میشکنانه . تشکر امید از گپایم بد برده کدامیتان د جانی مه نچسپین که مه ام با دو تا گپیم او ره بری امیشه خپ نکونوم .
13 جنوری 2010, 15:44, توسط مزاری
سلام و درود تقدیم ! زیادنوشته نمی کنم که مانده و خسته نباشید . مثلیکه این پیام تانرا دقیق و سنجیده نوشته کرده اید .میدانم چی میخواهید با نوشتن این پیام ، بهر صورت . وعده است اگر ولی خان دیگر دروغ نگوید و طعنه نزند ، این حقیر خاموش خواهد بود . اگر شلیته گری کرد معذورم دارید ! اینکه آدم پیر است باور کنید گاه گاهی دلم برایش میسوزد .
13 جنوری 2010, 16:02, توسط آصف سرپلی
بعد از عرضی سلام . تشکر
13 جنوری 2010, 19:14, توسط Wali
سلام بادار!
من هم به شما وعده میدهم که اگر کسی منافقت نکند. بین برادران جنگ اندازی نکند. به زخم های ملت ما نمک پاشی نکند. نیشخند نزند. دروغ نگوید. بالای لهجه و حیثیت کسی تعرض نکند. عقده کشی بی معنی نکند. و چلو گری نکند۰ هرگز حرف بی ادبانه برایش نخواهم زد۰
13 جنوری 2010, 19:15, توسط Wali
و دل هم باید به حال کسانی سوختانده شود که فغان وشکایت شان تا لالا میرهزار رسید.
13 جنوری 2010, 21:28, توسط آصف سرپلی
وایی چه اول سلام پسی کلام . از امی خاطر زما له طرفه تاسوته سلامونه ! ما بادار نیستیم آشنا . ما نوکری آدمی قناعت میکده گی و اصلا میشودگی استیم . حالی شودی مثلی مه واری یک بچه گکی بسیار خوب و قندولک . میگن ماهی ره هر وقت از او بکشی تازست . مثلیکه هردویتان خوب خوب بچه گکا شوده شیشتین . آفرین . ولی جانی عزیزوم امی دوگانیت مزاری گکم بد بچه گک نیست . یگان یگان سرشوخی داره خو بخیالیم که از شوما کده خورد تر است شوما از شفقت کار بگیرین دیگه . اگه نی یک وقتا که ما بچا ام اوشتوک بودیم کتی یکی دیگیما سخت میچسپیدیم . از خودیش پورسان بکونین که هردویما چقه جنگاجنگ کده گی استیم . اونه پسان که عقلیما ره گریفتیم آشتی کدیم و اندیوال شودیم . حالی ایتو دوگانه استیم که خدایت بدانه . شوما ام که یک دفه آشتی شوین و کینه ره از دلیتان بکشین یار میشین یار . حالی که مره د مابینتان انداختین سر از امی سات مه نفری استوم . فولی هر دویتانه میگیروم و طرفداری یکیتانه ام نخات کدوم . چیرا که مه د نفری گری بسیار تکله استوم اگه نگوین که تاریفی خودیشه خودیش میکونه . خیرست اگه خود نومایی ام میشه بخاطری اطمینان هر دویتان گوفتوم . دیده شوه کی اول فول میزنه که مه اوشپولاق بکونوم . تشکر از هردویتان که به گپای مه واری یک آدمی بیسواد گوش کده و مره از خود دانیسته د قاتیتان شاندین یانیکه مره جرگه مار ساختین . لاکن نگوفتین برمتیش چند است . بخدا قسم که حالتی افغانستانیتان نازوک است . اگه مردومی چیز فامی ما ام امی رقم وقته تیر بکونن صبا نه افغانیستانی خات بود و نه ام اوغانستانی . ایکه د آریا و آریانا و خراسان بودنیتان فخر میکدین او ره ام خو آقای راویش د فلانی بچیش زد . اگه خوده مسلمان بگیریم ریشخندی روشن ضمیرا میشیم . اگه خدا خدا بگویم بیخدا ها سریما میخندن . روس ها دوشمنی دینی ما . طالیب دوشمنی آینی ما . کرزی د غمی پور کدنی جیبیش . پاکیستان به انتظاری فرست وقت و امریکا سرنویشت ساز ما ست . فکر بکونین هر کودامیشان یک نوعی از کرم ها و میکروب های مضر و خطرناکی استن که د درونی ما درامدن و خوده جای کدن و دیگه ام پیشروی دارن و آقای ولی و آقای مزاری ... مه نمیگوم خودیتان نویشتا.... بخشیش میخایوم که دو شخصیتی بزرگواره بیادر وار نصیحت کدوم . کاشکی د وقت و زمانی اوشتوکی ما ام کسی پیدا میشود . خیر باشه بگوفتی آقای حقبین دیر آید و درست آید. تشکرات
14 جنوری 2010, 02:58, توسط atlas
سلام بادار! من هم به شما وعده میدهم که اگر کسی منافقت نکند. بین برادران جنگ اندازی نکند. به زخم های ملت ما نمک پاشی نکند. نیشخند نزند. دروغ نگوید. بالای لهجه و حیثیت کسی تعرض نکند. عقده کشی بی معنی نکند. و چلو گری نکند۰ هرگز حرف بی ادبانه برایش نخواهم زد
سلام نام خدا !
بچه کونی های که در زمان های قدیم پتکی سر شانه مینداختند همدیگر بعد از کون دادن بادار و سردار یاد میکردند . تو یکی از کونی های هستی از بادار گفتنت معلوم است ولدذنای بچه بی ریش. اینجا برای عدالت کردن امده است ماد هرچه ولی است بگایم و به کوس مادر هرکه ولی است کیر خر . کون به سر بازار میته نام خود ولی مانده . اول از کوندادن بس کو باز ولی شو . مادر جنده ولدذنا بچه بی ریش . این حرف های بی ادبی نیست که میزنم . این هر کلمه مثل کیر خر است که به کوس مادر تو میرود . اگر مادر تو کوس خود را پیش نکند به کون پدرت میرود . خواهر 9 ساله ترا پاکستانی بگاید . چالا گله کو که چرا خودت نمیکنی ؟ چرا پاکستانی . مادر رندی خور غوتی .
14 جنوری 2010, 03:00, توسط atlas
و دل هم باید به حال کسانی سوختانده شود که فغان وشکایت شان تا لالا میرهزار رسید.
کیر هر چه هزاره است به کوس مادر تو برود . مادر بابا بزرگ ترا که نادر خان باشد خر های دهرادون بگاید . مادر قحبه .
14 جنوری 2010, 03:02, توسط مزاری
خان ولی خان ! یک بار اگر زحمت نمیشه عینک های خود را پالش نموده ، دلکت را جمع نموده ، با خاطر آرام همان پیامی را که به آقای میرهزار داده ام به چشم سر بخوان که چی نوشته ام . وقنی پیام مزاقی تو را از صفحه حذف کرد ، آن پیام را برایش نوشتم . چرا مردم را مجبور میسازید که ....
14 جنوری 2010, 04:46, توسط Wali
بنده به حیث یک پشتون مخلص به افغانستان به حضور تان به عرض میرسانم که مثل نسلهای گذشته ام میخواهم مدافع منافع هموطنانم چه هزاره. چه تاجیک. چه اوزبیک . چه بلوچ و غیره در مقابل خارجیان متعرض و گستاخ باشم. درین راستا در گذشته تا سرحد مرگ رسیده ام و در آینده هم تا سرحد مرگ پیش خواهم رفت. من به حساسیت زمان خوب پی برده ام و اینرا میدانم که ملت ما در آسیاب استعمار گیر آمده و روز بروز خورد میشود۰ و بدون اقدام مدبرانه حالش ازین هم بدتر خواهد شد. خوشبختانه در این زمان حساس و پر آشوب مثل شما بزرگوار تعداد زیاد از برادران باخبر از همه اقوام برادر کشورم کوشش دارند تا یک سنگر واحد برای دفاع از منافع پایمال شدهً ملت ما ایجاد کنند و بروند به جنگ استعمار و دیگر شغال های خارجی. آنهم به شکل مدبرانه و معاصر.
ولی ما میبینیم که یک تعداد از خاینین یا بیخبران نامردانه در چنین زمان حساس در داخل خود ما تخم نفاق را ازین هم بیشتر میخواهند بکارند تا هیچوقت ما به هدف خود که همان ساختن سنگر واحد و دفاع از منافع خود ما است نرسیم. ایشان داستانهای مظالم تاریخی و دیگر داستانهای دوران بیسوادی ملت ما را میخواهند برای حل و فصل مساًیل فعلی معیار قرار دهند و هم کوشش دارند الله و بلا یا ملامتی را به گردن یکی بی اندازند. یا به اصطلاح انگلیسها() یا ملامتبازی کنند۰ که در شرایط بهران کشوری یا خانواده گی از ضربات دشمنان خارجی هم خطرناکتر است۰
اینجاست که جلو این عناصر خاین باید گرفته شود طبعاً در اول با فهماندن شان اما اگر نفهمیدند یا نخواستند بفهمند باز از هر نوع اسلحه در مقابل شان باید کار گرفت حتی اگر به قیمت آبرو فردی ما هم تمام شود۰ برای خودم آبرو فردی ام صد برابر بی ارزشتر از سرنوشت ملتم است و میتوانم تا هر سرحد در جنگ با دشمن ملتم پیش بروم۰
در منطقهً که من بزرگ شده ام یک حرف تا دیر زمانی عام بود و آن اینکه زمانیکه کسی کدام کار احمقانه میکرد یا به نظافت خود توجه نمیکرد یا حرف احمقانه میزد باز ما میگفتیم (دا طالب گوره). اما زمانی شد که در اثر بی اتفاقی ما. ناسنجیده بودن ما. عدم تدبیر ما و ....... همان طالب ریشخند آمد و بالای ما تقریباً ۶ سال پادشاهی کرد و حالا باز به یک قوتی تبدیل شده که هر لهضه ما را تهدید میکند. از دیگر ضرباتیکه خورده ایم چه بگویم.
برادر مه گپه خلاصه میکنم و میگوم که: لذا باید متوجه حساسیت وفت شد. تاریخ هیچ کشوری خالی از واقعات خوب و بد نیست اما ملتهای خوشبخت آنانی اند که از خوب و بد خود برای خوشبختی و اتفاق شان استفاده کردند. انگلیسها حتی از زندانیان محکوم به حبس عبد و اعدام شان برای ساختن کانادا و آسترالیا کارگرفتند.
سرپلی خان یک نظر به پیامهای دوست مزاری ات و اطلس خان کو۰ و تاریخ و وقت فرستادن شانرا هم خووووب متوجه باش.
14 جنوری 2010, 06:32, توسط مزاری
از دوست عزیزی که نام مرا ( خلیل جان نبیل از آلمان ) دوسال پیش در سایت کابل پرس? در جواب پیام آقای پرشور به مضمون آقای نجیب روشن ( که متأسفانه عنوان مضمون فراموشم شده ) آشکارا نموده بود ، صمیمانه خواهش و تقاضا دارم که یکبار دیگر هویت این حقیر و هویت کاذب اطلس را به دید همگان قرار بدهد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد . اطمینان کامل دارم که نام اصلی و محل بود و باشم را از روی ایمیل آدرسم دیده و خوانده بود .
ولی خان : تا هنوز مرا نشناختیی ! آنقدر بی وجدان ، پست و بی همت نیستم که به ناموس برادری که نمی شناسم تجاوز نمایم . آن فلم ها را بنده به دید همگان یعنی یوتوپ قرار نداده که نام عاملان این بی ناموسی و اجرا کننده گانش را به این حقیر سراپا تقصیر گذاشته یی . هزاران و یا شاید ملیون ها انسان هر روزه درین سایت داخل میشوند این بی ناموسی را می بینند . اینکه کیها و درکجا چنین اعمال ننگین را انجام داده ومیدهند خط جدا و بحث جداگانه است . آدرس غلط کردی ولی خان !
فکر میکنم اطلس خان اصلأ با تو هم نظر نیست که چگونه چنین پشتون از خط پشتونوالی عدول نموده و داد وحدت ملی میزند . از نابسامای ها سخن دارد ، در دوست بودن با اقوام افغانستان ( بخاطر حاجی صاحب ) کمر بسته ، آرزو دارد تفاهمی بمیان آید تا سوءتفاهم ها بر طرف گردد . مشکل اقای اطلس فکر میکنم اینست ، نه آنمطلبی که شما فکر کرده اید . سخت تنفر دارم از آدم دو رو دو پهلو ، دو چهره و دو نظر ! آنچی می اندیشم ، میبینم و احساس میکنم بدون در نظر گرفتن منافع فکری این دوست و یا آندوست مجازی سه سال میشود با همین نام مزاری نوشته و پیام داده ام . حاضرم از هر یک پیام خود درین سه سال به دفاع برخیزم . بلی درین مدت همنظران و ضدنظرانی داشته ام که با احترام متثابل به گفتگو نشسته و از تارنمای کابل پرس لذت برده ام و بسیار موضوعاتی را آموخته ام . احترام وعلاقۀ بینهایت به نوشته های آقایان راوش ، بلوط ، چوپان ، بابک ، میرهزار ، موسوی و دیگران و پیامهای آقایان حقبین ، توفیق ، سرپلی ، سروش و متباقی دوستان کابل پرسی دارم .
ولی خان ، برایت اطمینان میدهم که خلیل نبیل (مزاری ) اطلس نیست و هرگز نخواهد شد !
14 جنوری 2010, 07:05, توسط محمد رسول
به آقای محترم میرهزار . این چه افتضاحی است که در سایت شما می بینم. باید این اشخاص را از لیست نظر دهندگان حذف کنید. به جای این که چیز مفیدی برای نسل آینده نوشته کنند و به یک دیگر دشنام می دهند. وقتی کسی این همه افتضاح را ببیند چه خواهد گفت. شما که از برداشتن فلتر کابل پرس? سخن می گویید. اما وقتی مقامات دولتی چنین آلوده گی را در این سایت ببینند بهانه ای خوب برایشان نخواهد بود ؟ تشکر
14 جنوری 2010, 07:20, توسط Wali
خنده آور است به خدا.
کلانتر چلو (اطلس) ها پس چرا در جواب پیامهایم به تو مینویسد؟
من که هیچ چیزی بدی به وی نگفته ام.
14 جنوری 2010, 09:34, توسط atlas
محمد رسول خان !
اگر منظور شما از کرزی باشد که من و همه ایشان را میشناسیم , ایشان یک اشپر هستند که چندی قبل افغانستان را بین قطالطریقان که همه نوکر امریکا هستند تقسیم نموده و میخواهد این کشور را مانند نی شکر بند تا بند بخورد . پس شما ازاین بابت ناراحت نباشید و حکومت افغانستان را یک عده کله پز , سگ باز , دزد سر گردنه , اشپز , پادو هوتل های امریکا , و تنخواه بگیر های آی اس آی تشکیل داده اند . و مردم مانده اند که منتظرند که اگر امکان داشته باشد معجزه اتفاق بیافتد . که نمیافتد . شما این شکایت را از طرف من به سر اشپز رستوانت هلمند ببرید که حالا در قصر مردم افغانستان جا خوش کرده است . و اگر اشپز قدرت مقابله با من را داشت هر جا که میخواست من حاضرم بروم و تف بزرگی برویش بیاندازم . موفق باشید .
14 جنوری 2010, 10:35, توسط مزاری
از خودش بپرس !
14 جنوری 2010, 12:12, توسط مزاری
خان ولی خان ! درین سطر پیام خویش آقای اطلس چنین نوشته است :
( بچه ... های که در زمان های قدیم پتکی سر شانه مینداختند همدیگر بعد از ... دادن بادار و سردار یاد میکردند . تو یکی از... های هستی از بادار گفتنت معلوم است ... )
خواندید ؟ بسیار خوب ، این شما هستید که لالا و بادار به مخاطبین خود می نویسید ، نه من . پس تمام پیامهای آقای اطلس به شما نوشته شده نه بمن . متوجه هستید که باز از وعدۀ که داد اید ، آهسته آهسته خارج میشوید . این نخستین وعده شکنی تان است . میبخشم !
14 جنوری 2010, 14:43, توسط آصف سرپلی
اوه . اوه . مه بیچاره گک باد از سالا چند سات زیاد ترک خو شودوم از خاطریکه دو شو و دو روز خو نکده بودوم . حالیکه میدانی کابل پریسه سیل میکونوم اوضا د نظریم بسیار خراب مالوم میشه و مه ام اوشپولاقیمه د جیبیم میمانوم که گپ ازاوشپولاق برامدگیست و د دول و سورنی ام فکر نکونوم شوما ره ایستاد کده بتانوم . حتمن د ای گد ودی فول ره ام کسی د گردن نمی گیره و مجرا نمیته . اگه نی ملامت و سلامت د مه آینه واری مالومدار است . کی فول زد کی نزد کی بکدام لمبر نک اوت شود و کی د کودام لمبر پس آمد چه میگه و چه میخایه . خیر باشه مه ام نصیحتی شتر دیدی ندیدومی خودیمه باید سری خودیم اول تتبیق بکونوم و ببینوم که گپی مردم های قدیم راست است یا دروغ اگه نی مه میفاموم شوما مردوم د ای فول هایتان صد بانه جور کده میتانین اگه نی باید یک کارت سرخه د یکیت نشان بتوم و یک کارت زرد ره بری دیگیتان . " ها بیادرا اگه شوما مردوم قبول بکونین امی آقای اطلس صاحیب از مه کده تجروبه دار مالوم میشه امی بزرگ وار ره نفری بگیرین . دینه شو که مه مقالی شانه راجی به (UNHCR) خاندوم فورن فامیدوم که لیاقتی نفری گری ره اونا دارن و از طرفی دیگه شوما دوستای قدیمیم استین که با صد جنگ و جدل صولح کدیم یا شوما و یا مه یکی ما خو گوزشت کدیم نشوه باز بچسپیم که امدفه لالا میر هزار ام نه فول گریفته بتانه و نه ام خطا کده بتانه ای گپای مره از هزااار اشاره یک اشاره بدانین و د گپ خوده برسانین . تشکر از اخلاق نمایی هایتان . برین بابا بریما بوز و گوسفند چران ها نفری چه بکار است . گورگ بکار است یا شغال . تا زوره نبینین چوپ نمیشین نمیدانوم شیر و پلنگه ببینین چه خات کدین ؟ د ای رقم جنگ ها دلی شیر جگری پلنگ و چال و نیرنگی روبا بکار است . یاد که ندارین دوست و دوشمنه که نمیشناسین خیر خا و بد خاهیتانه که نمیفامین دم شینیتان . ناگوفته نمانه که کارتی سرخه حق داریش کسیست که حریفه غلط کده باشه . کارتی زرد ره باید د کسی بتیم که انوز متوجی باریکی ها نشوده باشه چطو اموتو نیست ولی جان و مزاری جان .
15 جنوری 2010, 02:36, توسط Wali
سرپلی خان سلام.
در جوابت یک فکایی میگم.
میگن یک چلو داخل یک مغازه شد از مغازه دار پرسان کرد: امی تلویزیون چند است؟ مغازه دار گفت: به چلو نمیفروشیم. چلو رفت سر خوده گل کرد بروت های خوده هم زد که چهره اش بدل شود و پس آمد از مغازه دار پرسید: امی تلویزیون چند است؟ مغازه دار باز گفت: به چلو نمیفروشیم. چلو باز رفت تمام کالای خوده عوض کرد و کمی از آرایش زنانه هم کرد باز پرسید: امی تلویزیون چند است؟ مغازه دار باز جواب داد: به چلو نمیفروشیم.
آخر چلو با قهر پرسید: اوو بیادر امی تو چی میفامی که مه چلو استم؟ مغازه دار گفت: ای تلویزیون نیست یخچال است.
دگه سرپلی خان قند!
چلو کجا آنقدر عقل داره که از مه واری آدم تجربه کار که به درجهً پژوهش گری در ساحهً علمی خود رسیدیم خوده پنهان کند. مه صرف به احترام خودت چیزی نگفتم. مگر یک اشاره بریت کدوم. خیر باشه تو هم میدانه دیده هوشپرک شده بودی.
15 جنوری 2010, 03:08, توسط آصف سرپلی
باد از سلام ! شوما هر دویتان ام هوشیار نمیشین که نمیشین . ملا چرگکیت زنده شود خبر نشودی . کابل پریسه رسوا کدین خبر نداری . خوده خود ریشخند میسازین خبر نمیشین . مه که هوشپرک نشوم کی شوه دیگه . فلانیتان د دیستیان عقلیتان د زیری پایتان . دیگه کار خو شوما نمیکونین مره سری ملا چرگک بیاب میسازین و سیل باشین . بی ازو ام ازی کابل پریس چلو خانه ساخته شیشتین . هرکس د دو زدن تکله باشه میدان از امو بوده . هرکس لوچک تر است بالانشین تر میشوده . اموتو که دو زدن ام از خود یک حد داره مزاق ام یک سرحد داره . میگن هرچی از حدیش بگزره رسوا میشه رسوا . و شوما هرسه تان خو از رسوا ام شش متر تیر کدین . حالی شیشته د مه فکایی ام میگین . لالا ام گپ نمیزنه نمیدانوم از شوما البته سند میگیره . خیر باشه
15 جنوری 2010, 03:34, توسط Wali
خو برو اینه مه باز مثل اوو دفه د گپت میکنم. سیل کو که باز کی پرسان میکنه: امی تلویزیون چند است؟
15 جنوری 2010, 10:15, توسط atlas
مه مقالی شانه راجی به (UNHCR) خاندوم فورن فامیدوم که لیاقتی نفری گری ره اونا دارن و از طرفی دیگه شوما دوستای قدیمیم استین
سرپلی !
از کجا میفهمید که ما دوستای قدیمی شما هستیم . مطلب به طور مجموعی حرف زدی و اشاره به جنگ و اشتی پشتون و فارسی وان و جهادی ها نموده ایی و یا من و تو با هم سالها قبل دیده ایم . من یکی دو نفر را میشناسم که مثل تو حرف میزنند و مینویسند . یکی در پر خانه جعفر خان است و دیگر در اسمایی . کسی که در اسمایی راجع به مسایل سیاسی و تاریخی نوشته میکند , از کتاب ها و جراید و رساله ها موضوعات را به اسمایی کاپی میکند اسمش حمیدالله روغ است . ایا تو حمید روغ هستی ؟ و شخص دیگر که در پر خانه جعفر خان است واقعاء برای زنده نگه داشتن زبان و لهجه مردم ء کوچه و بازار بسیار به مشقت و سختی به فارسی چنین مینویسد . میدانم که این چنین نوشتن را جع به مسایل روز برای کسی که تحصیل یافته است مشکل است . یک روز به نظرم مزاری گفته بود که شما را میشناسد و شما یکی از دوستانش هستید . نمیدانم تا چه حد این مسله درست ست ؟ .
15 جنوری 2010, 14:07, توسط آصف سرپلی
دینه شو که مه مقالی شانه راجی به (UNHCR) خاندوم فورن فامیدوم که لیاقتی نفری گری ره اونا دارن /// و از طرفی دیگه شوما دوستای قدیمیم استین که با صد جنگ و جدل صولح کدیم یا شوما و یا مه یکی ما خو گوزشت کدیم نشوه باز بچسپیم .!!!! اینالی که مابینیش سه کلوخ دیوال انداختوم مطلب واضی شوده باشه . اگه نی مابینیشان (و) داشت . صد جنگ و جدل ما و مزاری ره از خودیش پورسان بکونین . عینی قصی ولی و مزاری اما با جنگ و جدل و شوخی های دیگه رقمی . بهر حال آدم ها بیکی دیگیشان مانند می باشن لاکن فرض نیست که خودیش باشه . مثلیکه صدای شوما یانیکه ترزی نویشتی شوما ام د چشمیم آشنا مالوم میشه خو مه نمیتانوم سریتان انگوشت مانده بگویوم که فلانی جان سلامالیکوم . ما مردوم علمی غیب نداریم . مثلی که شوما مره خیالی دوستی پر خانی جعفر خان تان کدین و امچنان باز مره خیالی دوستی دیگیتان حمیدالله جان روغ کدین . یکیش د پر خانه دیگیش د سیاست خانه که مه ایچ کودامیش نیستوم . از آمدنیتان د ای کابل پریس بفکری مه کم وقت تیر میشه خو مالوماتیتان بسیار است که هوشیاری و هوشمندیتانه و جرتیتانه نشان میته که مه ام از امیخاطر شوما ره بجای خود د نفری گری پیش نیاد کدوم . شوما ام راست میگین که مه قصدن باضی نویشتایمه تعغیر میتوم که ای گپه چند دفه بری مردوم گوفتیم لاکن سوادی کامل نداروم مثلن مه مثلن ره بار بار دیدیم که (مثلا) نویشته میشه و امی رقم یک چند تا کلمای دیگه که د ای چند کلیمه ره صحی کدنیم باسواد خو نمیشوم بلکه د جنگجالی ادیبا میمانوم لاکن مقصدیم مثلی مقصدی اندیوالیتان زنده نگا کدنی ای رقم زوبان ام نیست . تشکر که پورسان نکده نلگاندین که مره یک نفر از لگاندن بسیار سخت ترسانده و مه ام به بانی گوزشت کدوم گوفته خپی خوده زدیم . برین آشنا وقتیتانه نمیگیروم بامان خدا .