به ادامۀ سریال درپوهنتون بلخ چی می گذرد؟
سرازیرشدن سوغات به مقامات، چنانچه دریور(راننده) رئیس پوهنتون بلخ می گوید: که ازبس رئیس صاحب موتر را ازسوغات های گوناگون پرمی کند موتردرکوتل سالنگ «ناکِن» می کند.روی سوغات گرم.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با سلام دوباره به خواننده گان محترم سریال پوهنتون بلخ.
مژده به کسانی که سریال «درپوهنتون بلخ چه می گذرد؟» را تعقیب می کنند.
رئیس صاحب پوهنتون جناب حبیب الله خان «پوهنتون السلطنه» چنان دراین روزها گرفتارسردرگمی شده که سفر به تایلند جان را به تعویق انداخته(درحالیکه کسانی درتایلند سخت منتظرجناب ایشان اند) و حیران مانده چه کند. کسی که تاحال لقمه های کلان وپرچرب بانک جهانی و صدها مورد دیگر را با خیال راحت قورت می کرد حالا آب دهن خود را نیزقورت کرده نمی تواند روانی شده. بیچاره حبیب.
شریک اش اسدالله «حارس» نیز از فرط وارخطایی تحصیل درتاجیکستان را نیمه کاره رها کرده درمزار شریف چکر می زند. خودم درمزار،یارم دردوشنبه.
جالب اینکه این سریال درمزارشریف چنان طرفدارپیدا نموده که به مجرد نشر، پرنت و به فروش می رسد. سنگ کم یاد بقال.
آقای «فایز» نیزدیگراعتراض نکردند.خوب کردید آقای فایز!ازگپ،گپ میخیزه
خواننده گان محترم شاید فکرکنند که ما از روی عناد ودشمنی شخصی با حبیب الله خان «پوهنتون السلطنه» دست به چنین کاری می زنیم. اما هرگزچنین نیست درگذشته نیزاستادان پوهنتون بلخ ازدست وی دو بار باامضای توماری به مقامات وزارت تحصیلات عالی شکایت برده بودند که هرگزسودی نبخشیده بود وهردوباربی جواب ماند.البته علت این عدم توجه اینها بودند:
1. شهناز«حبیب» خانم حبیب الله «حبیب» وطندار وزیرتحصیلات عالی سابق شریف«فایض» بود(هردو ازهرات بودند).بنابرین جناب وزیرصاحب به صورت غیرمنطقی ازحبیب دفاع می کرد.یازنه عزیزاست.
2. سرازیرشدن سوغات به مقامات، چنانچه دریور(راننده) رئیس پوهنتون بلخ می گوید: که ازبس رئیس صاحب موتر را ازسوغات های گوناگون پرمی کند موتردرکوتل سالنگ «ناکِن» می کند.روی سوغات گرم.
3. مشاوره های سودمند قدیرخان رئیس تحریرات وزارت تحصیلات عالی که احتمالاً از زمان تره کی تا حال، با وصف این همه تحولات وتغییرات درچوکی ریاست نت وبولت شده(شاید کارجناب «اکه قدیر» را کسی دیگرکرده نمی تواند ویا هم کسی داوطلب نیست) و درس نت وبولت شدن درچوکی ریاست را به رئیس صاحب پوهنتون بلخ نیزخوب یاد داده اند.دست شان درد نکند.
بنابرعلل فوق، ما که دیدیم شکایت به مقامات زیربط کاری بیهوده وعبث است، تصمیم گرفتیم دیگر به گوش کسی «یاسین» نخوانیم و کارنامه های جناب( حبیب الله حبیب) را ازطریق سایت «کابل پرس?» که یکی ازمهم ترین و(شاید یگانه) سایتی که صادقانه با فساد به مبارزه برخاسته است منتشرکنیم. امید واریم تا وجدان های خفته بیدارشود. انشاالله
ای کاش درهمان زمان مقامات وزارت تحصیلات عالی موضوع را جدی گرفته بودند وپوهنتون بلخ را ازچنگال این مفسدین نجات داده بودند تا امروز یک پوهنتون نیکنام و پیشگام می داشتیم. و (پوهنتون بلخ) پوهنتون تمامی مردم افغانستان می بود. نه پوهنتون شخصی حبیب الله خان «حبیب» فرمانروای فعلی پوهنتون بلخ وفامیل محترم ایشان.شاید میراث پدرشان باشد ما خبرنبوده ایم.
اینک جهت آگاهی بیشترخواننده گان عرایضی را که استادان درسالهای گذشته به صورت دسته جمعی تهیه، امضا و تقدیم وزیرمحترم تحصیلات عالی و لوی سارنوالی و دیگرمقامات نموده بودند. به نمایش بگذاریم.
قابل یاد آوریست که گردهمایی به منظور تهیه عریضه اولی درخانه استاد محترم رحیم «رحیمی» تشکیل بود و گردهم آیی دوم درخانه محترم استاد فاروق «خپلواک».کسانی که هنوزهم درخط اول مبارزه علیه فساد قراردارند. به امید اینکه عقب نشینی نکنند.
درقسمت بعدی، درباره عدم جذب وبرگشت کمک های بانک جهانی به سبب ندانم کاریها وکارشکنی های حبیب الله خان و بعضی مسایل دیگرمطالب جالبی داریم.
ادامه دارد. ...
به ادامۀ سریال درپوهنتون بلخ چی می گذرد؟
مراحل تقررنیزبه دست خود شما عالی جنابان است. کسی دیگه نوبت فرزند شما را بگیرد وا به جانش، چنانچه تا دختررئیس پوهنتون فارغ نشد ازشمولیت دختری به نام (فرشته بهشتی) به حیث استاد جلوگیری به عمل آمد(بیچاره فرشته هرگزاستاد نشد با آنکه تقریباً دوسال افتخاری تدریس نمود) و استاد (احمد ضیا فیروزپور)یکسال افتخاری درس داد ولی مسله تقررش با دخترریئس پوهنتون یکجا درجلسه دیپارتمنت مطرح گردید.
جمعه 8 ژانويه 2010, نويسنده: جانباز
به ادامۀ سریال "در پوهنتون بلخ چه می گذرد؟"
آقای فائز، از شما بعید نیست که دست به تخلف بزنید ، زیرا در گذشته نیز چنین کاری از شما سر زده بود . که اینک بدان مفصلآ اشاره می کنیم.
سه شنبه 29 دسامبر 2009, نويسنده: جانباز
پاسخ رييس دانشکده ی اقتصاد دانشگاه بلخ به يک مقاله ی منتشر شده در کابل پرس
پوهنوال ولی محمد فائز
چهار شنبه 23 دسامبر 2009, نويسنده: جانباز
پيامها
17 جنوری 2010, 15:57, توسط halima
دختر کاکای من در دانشگاه بلخ در دیپارتمنت ادبیات و علوم بشری تحصیل میکرد. همین اسدالله حارس که فعلا ریس اداری است ، دختر کاکایم را ناکام کرده بود و وقتی که دختر کاکایم نزدش میرود از او با بی شرمی تمام درخواست عمل غیر اخلاقی می کند. دختر کاکایم موضوع را برای کاکایم خبر می دهد. کاکایم نیز آمر حوزه چهارم پولیس را که یکی از خویشاوندان ما است خبر می دهد. حارس چند وقتی از خانه اش بر آمده نتوانسته بود. این اتفاق چهار سال قبل افتاده بود.