صفحه نخست > خبر و گزارش > سودان در چند قدمی تجزیه؛ آیا افغانستان به سرنوشت سودان دچار می شود؟

سودان در چند قدمی تجزیه؛ آیا افغانستان به سرنوشت سودان دچار می شود؟

اکنون نیز جنایتکاران طالب و کوچی طالب در حالی که ظاهرا از پایگاه اجتماعی خوبی در جنوب و شرق برخوردارند و در پایتخت نیز حمایت کامل دولت قبیله گرای کرزی و دولتیان حزب اسلامی را دارند، چشم به مرکز و شمال دوخته اند تا بار دیگر این مناطق را با جنایات گسترده تر تحت کنترل در آورند.

کابل پرس
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

کابل پرس?: ماه آینده میلادی، مردم در سودان به پای صندوق های رای خواهند رفت تا درباره سرنوشت این کشور و تقسیم آن به دو کشور جداگانه تصمیم بگیرند. عمرالبشیر رییس جمهور سودان که متهم به جنایات جنگی ست، گفته است که اگر سودان به دو کشور جداگانه تقسیم شود، او در کشور شمالی قوانین و شریعت اسلامی را جاری خواهد کرد. قوانین و شریعت اسلامی از نگاه کسانی مانند عمرالبشیر، شبیه همان چیزهایی ست که جنایاتکاران طالب و رهبرشان ملا عمر در افغانستان ابراز می دارند. این نوع برداشت از دین اسلام، باعث شده تا اسلام به عنوان دینی خشن در سطح جهان معرفی شود. برداشت طالبان از دین، آمیخته با سنت های قبیله ای و نیز نفوذ استخبارات کشورهای مختلف در میان آنان، باعث بوجود آمدن سیاه ترین صفحات تاریخ کشوری شود که امروز افغانستان نام دارد. مشارکت طالبان در قتل و کشتار سیستماتیک شهروندان این سرزمین در مناطقی مانند مزار شریف، یکاولنگ و بامیان، بار دیگر صفحات تاریک این خاک را در زمان جنایتکارانی مانند عبدالرحمان و نادر خان زنده کرد. جنایات طالبان هنوز با حملات انتحاری، بستن راه ها، غارت و آتش زدن نشانه های فرهنگ و تمدن ادامه دارد.

علاوه بر این هر دو کشور به شدت تحت تاثیر نفوذ استعماری انگلستان می باشند. با گذشت دهه ها از آنچه در افغانستان استقلال نامیده می شود، انگلستان نفوذ خود را در قبایل و بین دولتمردان افغان حذف کرده است. استعمار انگلستان معمولا از راه پشتیبانی سنت های قبیله ای و دین توانسته است، نفوذ خود را در کشورهای مختلف مانند سودان، افغانستان و پاکستان حفظ کرده و گسترش دهد. انگلستان گرچه اکنون در افغانستان تظاهر به مقابله با جنایتکاران طالب می کند اما گزارش های مختلف حاکی از آن است که آنان هیچ انگیزه ای برای نبرد با طالبان ندارند. هلمند مرکز اصلی حضور نیروهای انگلیسی، مرکز اصلی کشت و تولید مواد مخدر و نیز یکی از مراکز اصلی حضور طالبان محسوب می شود.

سودان اکنون پس از چند دهه جنگ داخلی، در ماه آینده یک رفراندوم برگزار خواهد کرد و در آن در باره سرنوشت شمال و جنوب تصمیم گیری خواهد شد. در شمال نیروهای بنیادگرا قدرت بیشتری دارند و مرکز اصلی قدرت عمرالبشیر محسوب می شود. در جنوب بیشتر گروه های غیر مسلمان و نیز آنانی که برداشت آزاد تری از دین دارند زندگی می کنند. بیشتر قربانیان جنگ های خانمانسوز در سودان در مناطق جنوبی این کشور می باشد. بیش از یک میلیون تن در جنگ های داخلی این کشور کشته و میلیون ها تن نیز مجبور به ترک خانه هایشان شده اند.

جنگ و کشتار در افغانستان بیش از یک قرن است که ادامه دارد. جنایتکاران افغان مانند عبدالرحمان با کشتار سیستماتیک، و غصب زمین های مردم در نقاط مختلف مانند جنوب، آنان را به صفحات مرکز و شمال راندند و زمین های غصب شده را بین سربازان خود تقسیم کردند. این جنایات سیستماتیک همچنان با کشتار، غصب زمین و تخریب گذشته و تاریخ مردم جایی که امروز افغانستان نام دارد، در حضور بیش از 100 هزار سرباز بین المللی ادامه دارد. در زمان امارت جنایتکاران طالب این مردم مناطق مرکز و شمال افغانستان بودند که به شکل سیستماتیک مورد حمله قرار گرفته و با کشتار و کوچ اجباری و غارت مواجه می شدند. گزارش های نهادهای حقوق بشری گویای کامل آنچه می باشد که بر مردم در مناطق مرکزی و شمال رفته است.

اکنون نیز جنایتکاران طالب و کوچی طالب در حالی که ظاهرا از پایگاه اجتماعی خوبی در جنوب و شرق برخوردارند و در پایتخت نیز حمایت کامل دولت قبیله گرای کرزی و دولتیان حزب اسلامی را دارند، چشم به مرکز و شمال دوخته اند تا بار دیگر این مناطق را با جنایات گسترده تر تحت کنترل در آورند.

در چند سال اخیر بحث هایی مانند فدرالیسم در افغانستان میان قشرهای مختلف جامعه، برای مهار خودکامگی قبیله سالاران در گرفته است و در این اواخر بحث تجزیه افغانستان نیز براه افتاده است. طرح این بحث ها از دید قبیله گرایان خطوط ممنوع محسوب می شود و کسانی که در این موارد به اظهار نظر می پردازند، بابرچسپ هایی مانند ضد ملی و ضد افغان مورد نقد، توهین و خشم قرار می گیرند. در مقابل مخالفان کوچکترین اعتراضی به کشتار سیستماتیک، کوچ اجباری و غارت و غصب زمین نکرده و جنایتکاران طالب را جریانی ملی جا زده و کوچی طالبان را نیز مردمی فقیر و دارای حق برای غارت و غصب معرفی می کنند.

بحث تجزیه افغانستان به عنوان یک گزینه برای پایان دادن به خشونت هایی که بیش از یک قرن دامن مردم را گرفته، باید عمیق تر شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. باید پیامدهای تجزیه سنجیده شود و در کفه ی میزان، دیده شود که تجزیه و پیامد های خشن یا غیر خشن آن بهتر است یا همین به ظاهر یکپارچگی، همراه با کشتار، چپاول و کوچ اجباری. آیا راه سومی هست که بتوان بر خودکامگی و عقب گرایی قبیله پیروز شد؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • اسناد و مدارک معتبر نشان می دهد که در پشت ماجرای جدایی طلبی جنوبی ها در سودان اسرائیلی ها و امریکایی ها قرار دارند. این حرف برخاسته از تئوری توطئه نیست بلکه چیزی است که پژوهش های گوناگون پژوهشگران نشان داده است. برای اسرائیلی ها و امریکایی ها وجود حکومت مستقل در سودان- که پهناورترین کشور در قاره افریقا و بهره مند از منابع سرشار طبیعی است و در عین حال از اهمیت ژئوپولیتیک برخوردار است- غیرقابل قبول است. طرح تجزیه سودان را بنیان گذاران رژیم اشغالگر قدس همچون بن گوریون گذاشته اند.

    با این حساب، بعید نیست که طرح تجزیه افغانستان را نیز خارجی ها دامن بزنند- همان طوری که برخی از دیپلومات های غربی با آب و تاب ، مساله تجزیه افغانستان را مطرح کرده اند.

    به گمان من، کسانی که موضوع تجزیه افغانستان را مطرح می کنند به صورت ترحم آوری ابله و ساده اندیش هستند.

    این ها آیا گاهی با خود فکر کرده اند که مساله تجزیه افغانستان عملی است؟

    اگر افغانستان تجزیه شود باید مرز میان افغانستان شمالی و جنوبی کجا باشد؟ آیا امکان دارد که طرفین مخاصمه به صورت قاطع مرزهای خود را مشخص کنند یا این که بازهم اختلافات لاینحل مرزی دیگر شروع می شود و بازهم شاهد درگیری خواهیم بود و جنگ و نفوذ جنگجویان از این طرف سرحد به آن طرف سرحد و بالعکس؟

    در سودان اکثریت قاطع جنوبی ها به یک قومیت خاص تعلق دارند. آیا در افغانستان چنین است؟

    اقوام پشتون ساکن در شمال را آیا به دریای آمو خواهند انداخت؟

    از همه این ها گذشته، آیا مشکل افغانستان با تجزیه حل خواهد شد؟ در صورتی که کشور ما تجزیه شود بدون شک هر کدام از دولت های شمال و جنوب به صورت باورنکردنی ضعیف و ناتوان خواهند بود. در آن صورت، کشورهای خارجی بیشتر از حالا توانایی این را پیدا خواهند کرد که در امور این دو کشور مداخله کنند و مردم ما را نگذارند که احساس راحت کنند.

    تجربه نشان داده که کشورهای کوچک و ضعیف به آسانی در معرض تجاوزهای بیگانگان قرار گرفته اند. نمونه اش کشور کوچک کویت است که مورد تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و در ظرف چند ساعت به اشغال نیروهای صدام واقع شد. همین حالا هم سیاستمداران این کشور به شدت از همسایه های خود در هراس به سر می برند تا آن جا که پس از حمله صدام به کویت، دولت توانایی این را ندارد که به اهداف درازمدت بیندیشد و طرح های بزرگ اقتصادی را پی ریزی کند. برای دفاع از کیان خود مجبور است که متوسل به کشورهای خارجی همچون امریکا شود و سالانه میلیاردها دلار بابت هزینه حضور نیروهای امریکایی در خاک کشور خود بپردازد.

    مسلما تجزیه شدن کشور ما مشکلات ما را کاهش نمی دهد که هیچ بلکه افزایش هم می دهد.

    از همین رو، من به این نظر هستم که کسانی که طرح ابلهانه تجزیه افغانستان را این جا و آن جا مطرح می کنند یا ابله و نادان اند یا دست پروده بیگانه.

  • در اين جاي شكي نيست كه اين كشور كه فعلا بنام اوغانستان ناميده ميشود نه بشكل طبعي بلكه زاده حوادثي بود كه بعد از قتل نادر افشار به وجود امد ويك رهزن از خلاي قدرت در ايران وهندستان استفاده كرد ويك نظام قبيله وي را بنا نهاد كه صرف توسط پسرش انهم باادامه راه پدر كه همانا غارت وچپاولگري بود ادامه يافت ولي نواده هاي وي بجان هم افتادند كه اين نوع كشمكش ها خاصيت نظام هاي قبيلوي ميباشد.

    تا امروز كشوري كه به ظاهر بنام اوغانستان ناميده ميشود بشكل بسيار عنعنوي وكهنه قبيله وي كنترول ميشود وعشاير پشتون زيادتر به عشيره خود وفادار هستند تا به ملت خود. همچنان بعضي از به اصطلاح تحصيل كرده هاي پشتونها كه داد از روشنفكر بودن ميزنند و پيك هاي شراب را به نشانه متمدن بودن به حلق مي اندازند هم فكر قبيلوي دارند وخود را منحصر به قبيله خود ساخته اند وبه هين نام ها تخلص ميكنند مانند اشرف غني احمدزي وبعضي از انها مانند اسمعيل يون قبيله وي بودن را يك افتخار ميدانند وميگويند كه پيامبر اسلام هم متعلق به قبيله قريش بود. همزيستي مسالمت اميز با اين مردم امكان پذير نيست زيرا تاهنوز هم اين مردم وحشي هستند بنا ساير اقوام ميتوانند راه خود را از انها جدا وازهمين حالا به فكر جدايي طلبي باشند وكشور مستقل خودرا تاسيس كنند كه در ان سه ويا چهار ايالت فدارالي باشد واين ايالات در قالب يك كشور متمدن وديموكراتيك ظهوركند كه هم مردم سهم خودرا در ان حس كنند وهم جامعه جهاني انرا كمك وتمويل كند و يك اردوي قوي بسازند تا طالبان كه كم كم اماده شده اند تا دوباره جاي برادران اوغان ملتي خودرا در اينده پركنند را بتواند در هرزمان سركوب كند. يكي از خاصه هاي اين قوم وحشي گري است بنا كشور اينده كه مجزا از اوغانستان است بايد هميشه سياست تهاجمي را داشته باشد تا هرزماني كه اوغانها قصد حمله داشته باشند به مراكز انها در قندهار ويا جلال اباد حمله كرده وشهر انهارا به اتش بكشند تا باشد درسي گردد براي انها. دولت اينده كه مجزا از اوغان گرايي است بايد خود را مجهز با پيشرفته ترين سلاح ها وبمب اتومي كند واين حق را داشته باشد تا بالاي مراكز اين وحشي ها از بمب اتومي ويا ساير سلاح هاي بيولوژيكي استفاده كند وهم بايد مراكز تحصيلي واقتصادي انهارا وقتا فوقتا بمبارد كند تا اينها نان خوردن را نداشته باشند وهرزماني كه انها ادم شدند وحاضر شدند كه ديگر از زندگي حيواني دست بكشند باز دران زمان برايشان اين اجازده داده شود كه درمجاورت كشور جديد زندگي كنند

  • افغانستان باید تجزیه شود یگانه راه نجات مردم افغانستان تجزیه است!
    چون پشتونها با پیشرفت,ترقی,رفاه وامنیت اصلاٌ عقیده ندارند آنها از این وضع اسفبار لذت میبرند ودیگر ملیت ها با یکجا بودن با آنها در عذاب همیشگی اند.
    پس بگذار ملیت های که با پیشرفت,ترقی,آزادی وامنیت باور دارند از این نعمت بهره ببرند.

  • با عرض سلام به همه
    من فكر ميكنم تجزيه و تقسيم نمودن افغانستان بين قوم پشتون و غير پشتون بهـترين را و انتخاب است. بگزاريد اين ملت شريف فارسي زبانان از شر اينها خلاص شود. پشتونهاي شمال كشور بايد به قسمتوجنوبي كوچ كند و فارسي زبانان كه در بين پشتونها زندگي ميكنند به اينطرف و ما خواهيم ديد كه اينطرف در ١٠ سال بكجا خواهد رسيد و پشتونها بكجا.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس