
يكه تازی در دو كشور
نويسنده: عزيز نوری
به يقين مي توان گفت فعاليت هيچ يك از سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي دنيا در افغانستان، وسعت و گستردگي سازمان اطلاعات و امنيت پاكستان ( ISI ) را نداشته است. نزديك به سه دهه جنگ در اين كشور، به اين سازمان امكان داد تا مرزهاي تشكيل دولت (طالبان) در افغانستان پيش برود. اما امروز با تغيير وضعيت، به نظر مي رسد نقش، جايگاه و شيوه عمل اين سازمان در اين كشور دچار تغيير و تحول شگرفي شده باشد.
(( پاكستان داراي شش سازمان اطلاعاتي و امنيتي مي باشد: اف. آي. اي ، ان. سي . دي ،آي .بي ، آي . اس. آي ، دي. اي. اس، پي آر . و ام .اي . در اين ميان سازمان آي اس آي به دليل استقلال نقش بيشتري داشته و در تحولات معطوف به افغانستان هم مهم ترين سازمان اطلاعاتي پاكستان مي باشد.)) اين سازمان در سال 1948تاسيس شد كه در ابتدا رهبري آن را غير نظاميان در اختيار داشتند ولي كمي بعد رهبري اين سازمان در اختيار نظاميان قرار گرفت. در زمان رژيم نظامي ژنرال (( ضياالحق)) كه مخالفين را تحت فشار و پيگرد شديد قرار داده بود، آي. اس . آي، اهميت فوق العاده اي يافت.
اين سازمان در طول سالهاي دهه 80 ميلادي با CIA روابط نزديكي برقرار كرد تا بتواند از يك سو مجاهدين افغاني را كه اكثرا در پاكستان بودند، سازماندهي و تجهيز كرده و براي مقابله با نيروهاي اتحاد جماهير شوروي در افغانستان و دولت كمونيستي كابل اعزام كند و از سوي ديگر كانال دريافت كمكهاي آمريكا و ديگر كشورهاي غربي و تقسيم آن بين مجاهدين افغان باشد. در اين سالها و خصوصا (( در رژيم نظامي ژنرال ضياءالحق بدنه اصلي ISI كه در افغانستان فعاليت مي كردند را افسران بنياد گراي اسلامي و اكثرا پشتون تشكيل مي دادند. بسياري از اين افسران در دوره نخست وزيري نواز شريف از كار بركنار شدند.))
بعد از تصرف كابل و شروع جنگهاي داخلي در سال 1992 توسط مجاهدين، (( چهره هاي مورد حمايت ISI چون گلبدين حكمتيار نتوانستند قدرت را بدست گيرند. برهان الدين رباني كه در كابل دولتي تشكيل داده بود، روابطش با ايران، هند و روسيه روز بروز گسترش مي يافت كه باعث نگراني شديد اسلام آباد شده بود.)) بدنبال آن سازمان اطلاعات و امنيت پاكستان با همكاري ژنرال بابر و با حمايت جمعيت علماي اسلام پاكستان( يكي از احزاب بنياد گراي پاكستان) توانست طالبان را تاسيس و اين گروه را تا تاسيس امارت اسلامي مورد نظرشان همراهي نمايد.
بعد از شكست طالبان در سال 2001 ميلادي و تشكيل دولت مردمي، پاكستان در يك دو راهي انتخاب سخت قرار گرفت. با حمله نظامي آمريكا و متحدينش در افغانستان، پاكستان از يك سو براي حفظ موازنه خود در برابر دشمن قدرتمند خود يعني هند و نيز به عنوان متحد تاريخي آمريكا در منطقه، ناچار بود از سياست جنگجويانه آمريكا در افغانستان و عزم اين كشور براي نابودي طالبان كه ساخته خودش بود، حمايت كند و از ديگر سو بنا به مصلحتهاي ملي ناچار بود طالبان را كاملا از بين نبرد.
پاكستان و افغانستان بيش از 2500 كيلومتر مرز مشترك دارند. در دو سوي مرز و در هر دو كشور، تعداد كثيري از مردم قوم پشتون زندگي مي كنند كه فارغ از مرز بندي سياسي، در طول تاريخ آزادانه به هر دو سو حركت كرده اند. پشتونها در ايالتهاي مرزي وزيرستان شمالي و جنوبي پاكستان اكثريت را داشته و در ايالت بلوچستان به مقدار زيادي زندگي مي كنند. از اين رو اين كشور هرگونه تغيير و تحول در ساختار قوم پشتون در افغانستان را به دقت زير نظر دارد چه آنكه تاثير مستقيمي بر پشتونهاي پاكستان خواهد گذاشت.
از سوي ديگر فلسفه وجودي دولت پاكستان در سال 1947 بر مبناي تاسيس محلي براي مسلمانان شبه قاره هند تعريف شده بود. دولتهاي پاكستان همواره از اين پتانسيل براي مقابله با هند بر سر مساله جامو و كشمير استفاده كرده است. بر اين اساس احزاب بنياد گراي قدرتمندي چون جماعت اسلامي پاكستان و جمعيت علماي اسلام پاكستان بوجود آمدند كه تا سطوح بالاي سياسي هم نفوذ پيدا كردند. اين احزاب بنياد گرا داراي شبكه هاي وسيع آموزشي و قدرت بسيج كنندگي فراوان خصوصا در مناطق پشتون نشين مي باشند. تربيت طالبان از بين مهاجران افغاني پشتون، يك نمونه از آن بود. در پي فشارهاي فزاينده آمريكا بر پاكستان مبني بر قطع حمايت از بنياد گرايان طالب، دولت اسلام آباد دست به اقداماتي براي محدود كردن ريشه هاي اجتماعي و حمايتي آنها در پاكستان زد كه با واكنش شديد مجامع بنياد گراي پاكستاني مواجه شد.
از اين رو پاكستان به خوبي مي داند كه دولت غرب گراي حامد كرزي هيچگاه مورد حمايت جامعه اسلامي بنياد گراي پاكستان نخواهد بود و هر گونه فشار به طالبان مي تواند اين احزاب تند رو را تشويق كند كه به يك جهاد مقدس عليه دولت افغانستان دست بزند، كار ي كه واكنش شديد آمريكا به عنوان اصلي ترين حامي دولت كابل را به دنبال خواهد داشت. از سويي در اين صورت اين احزاب مي توانند حتي براي دولت اسلام آباد هم چالشهاي جدي ايجاد كنند. از اين رهگذر برخي از تحليگران مسائل سياسي معتقدند پاكستان با ميانجيگري آمريكا حامد كرزي را تشويق مي كند تا طالبان ميانه رو را در بدنه دولت وارد سازد.
بر اين مبنا اگر ما سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي خارجي را در افغانستان مصداق استراتژيها و راهبردهاي دولتهاي آنها در اين كشور بدانيم، ISI هم خواهد كوشيد تا ضمن همكاري با سازمان اطلاعات و امنيت آمريكا(CIA) ، كاملا ابتكار عمل را از دست نداده و با جنگ جويان طالب هم رابطه نيم بندش را حفظ كند.
از سوي ديگر جايگاه ISI در افغانستان در حال تغيير و تحول شگرفي است. در طول سالهاي دهه 80 و نبرد مجاهدين با دولت كمونيستي كابل و ارتش شوروي در افغانستان، ISI به عنوان چشمان سيا عمل مي كرد. اين سازمان علاوه بر همكاري نزديك با مجاهدين، هزاران جاسوس در افغانستان داشت در حاليكه سيا تنها به عرضه سلاح و پول از كانال ISI اقدام مي كرد و خود شناختي بسيار كور از افغانستان داشت. دهه 90ميلادي و پيروزي آمريكا در جنگ سرد، باعث قطع حضور سيا در افغانستان بود و اين باعث شد كه ISI با آزادي هر چه تمام تر به كارهاي اطلاعاتي در افغانستان بپردازد و طالبان را بوجود بياورد. اين در حالي بود كه سيا همچنان كوركورانه اطلاعات آي اس آي را مي پذيرفت. به گفته يك مقام آمريكايي (( هيچ كس حاضر نيست تپذيرد ما آمريكايي ها صحنه را اداره نمي كنيم. زيرا ما كاره اي نيستيم.))
اما امروزه نزديك به پنج سال است كه سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا از جمله سيا به شدت در افغانستان كار مي كند و مسلما در خصوص مسائل اطلاعاتي آشنايي بسياري يافته است. از اين رو وابستگي اين سازمان به اطلاعات آي اس آي كمتر از گذشته گرديده است. اگر در كنار اين مساله تقويت سازمان امنيت ملي افغانستان را هم اضافه كنيم، به اين نتيجه مي رسيم كه آي اس آي در حال از دست دادن نقش برتر اطلاعاتي خود در افغانستان است. افغانستان در دوران حكومتهاي كمونيستي بعد از كودتاي ثور 1357 و با كمك كا. گ. ب شوروي سازمان مخوف اطلاعاتي با نام اختصاري (( خاد )) را تشكيل داد كه در زمينه مسائل اطلاعاتي و سركوبهاي داخلي توانايي بسياري داشت. (( اين سازمان از همان سالهاي اوليه قدرت گيري خزب دموكراتيك خلق افغانستان تحت نظر كا. گ. ب از بدنه دولت جدا شده و مستقيما اقدام مي كرد. به نوعي كه در بركناري حفيظ الله امين و روي كار آمدن ببرك كارمل و بعدتر دكتر نجيب الله آخرين رئيس جمهوري از حزب دموكراتيك خلق افغانستان نقش به سزايي داشت.)) از اين رو گمان مي رود كه سازمان امنيت ملي افغانستان، توانسته باشد در اين پنج سال به ترميم خود پرداخته و فعاليتهاي آي اس آي را با كندي مواجه كند. البته نبايد از ذات سيال سيستمهاي امنيتي غافل بود و اينكه اين سازمان شايد با شيوه ها و روشهاي جديد تر وارد شود.
اين در حالي است كه در افغانستان قبل از يازده سپتامبر بسياري از سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي دخيل درافغانستان چون آمريكا، پاكستان ، روسيه ، هند به اين اجماع رسيده بودند كه بايد براي نابودي طالبان با هم همكاري كنند اما در افغانستان بعد از يازده سپتامبر سرويسهاي اطلاعاتي خارجي گرچه در بسياري مسائل با هم همكاري اطلاعاتي مي كنند (مانند نابودي القاعده و طالبان ولي نه به صورت كامل) ولي با توجه به ذات متفاوت اهداف و استراتژيهاي دولتهاي متبوعشان هر يك راه خود را رفته اند.
پاكستان بعد از تشكيل خود، هيچگاه رابطه دوستانه اي با دولتهاي افغانستان نداشته است. و از اين كشور در افكار عمومي افغانها نفرت زيادي وجود دارد. در سالهاي اخير حامد كرزي بارها به عناصر داخلي كه با سرويسهاي امنيتي خارجي همكاري دارند هشدار داده است كه قسمت اعظم حمله وي متوجه عناصر پاكستاني است . اين زمزمه ها در ماهها و روزهاي اخير شدت بيشتري يافته است كه حتي به برخي از مسئولين بلند پايه دولتي هم رسيده است. حال اين پرسش مطرح مي شود كه اين اقدامات آيا مي تواند نشان مثبتي از ثبات در دولت افغانستان، قدرت گيري سازمانهاي امنيتي اين كشور و محدود كردن سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي ديگر باشد. اقداماتي كه بدون آن استقلال و امنيت در افغانستان قطعا به راحتي ميسير نخواهد شد؟
ـ Federal Investingation Autthority
ـ Narcotics division Control
ـ Intelligence Burenu
ـ Directorate of Inter –Serics
ـ Directorate of Inter- Service Public Relation
ـ Military Inteligence
ـ كاركرد سازمانها ي امنيتي ـ اطلاعاتي آمريكا، روسيه ، پاكستان و هند در بحران افغانستان. مهدي نجف زاده ـ كتاب آسيا. انتشارات ابرار معاصر تهران. بهمن 83. صفحه 140
ـ احمد رشيد ـ پاكستان و طالبان ـ مجموعه مقالات با نام افغانستان ـ طالبان و سياستهاي جهاني ـ به كوشش ويليام ميلي. انتشارات ترانه مشهد ـ سال 79ـ صفحه 128.29
ـ همان . صفحه 128
ـ سازمانها ي امنيتي ـ اطلاعاتي آمريكا، روسيه ، پاكستان و هند در بحران افغانستان ـ همان. صفحه 153
ـ افغانستان در قرن بيست. ظاهر طنين. انتشارات عرفان. چاپ تهران

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبه نق از بی بی سی، دوم ماه اگست 2007
دولت افغانستان درنظر دارد ۱۲ شهرک رهایشی برای اسکان کوچی ها (عشایر) در مناطق و ولایات مختلف کشور احداث کند.
وحیدالله سباوون مشاوررئیس جمهور افغانستان در امور اقوام و قبایل در یک کنفرانس خبری در کابل گفت که این شهرکها ظرفیت پذیرش دهها هزار خانواده کوچی را خواهد داشت.
دولت افغانستان در حالی از طرح ساختن شهرکهای رهایشی (مسکونی) برای اسکان اقوام کوچی خبر می دهد که اخیراً درگیریهایی میان کوچیها و ساکنان محلی در ولایت وردک روی داد که چندین کشته برجای گذاشت.
کارشناسان معتقدند که تنها راه حل مشکل مزمن کوچی ها، فراهم کردن شرایط برای اسکان دائمی آنها است.
وحید الله سباوون، مشاور حامد کرزی و رئیس کمیسیون دولتی رسیدگی به مشکل کوچی ها، می گوید به فرمان رئیس جمهور و با توافق پارلمان افغانستان، در نظر است در آغاز، ۱۲ شهرک رهایشی مجهز به مراکز درمانی و آموزشی، برای کوچی ها احداث شود.
به گفته آقای سباوون، این شهرکها، دارای محوطه هایی برای نگهداری دامهای خانواده های کوچی نیز خواهد بود.
شهرکهای جدید اسکان کوچی ها، قرار است در مناطقی واقع در شمال و جنوب هندوکش ساخته شود.
آقای سباوون افزود این شهرک ها که ظرفیت پذیرش دهها هزار خانواه کوچی را خواهد داشت از بودجه دولت افغانستان، توسط وزارت توسعه شهری ساخته می شود.
او گفت خانه های رهایشی در این شهرکها، به صورت اقساط در اختیار خانواده های کوچی که مایل به اسکان گزیدن در این شهرکها باشند قرار خواهد گرفت.
این مقام افغان روشن نکرد که برای ساختن چنین شهرک ها چه مقدار پول نیاز است و این پول از چه منبعی تامین خواهد شد.
زمان آغاز ساخت شهرکهای رهایشی کوچی ها نیز هنوز اعلام نشده است.
ظرف سه سال اخیر درگیری ها بر سر تصاحب زمین و چراگاهها میان اقوام کوچی و ساکنان محلی در افغانستان شدت یافته است.
درگيریهای شديدی که اخیرا ميان کوچيان و ساکنان محلی روی داد، در کنار تلفات جانی خسارت های مالی فراوانی نيز برجای گذاشت.
اما فعلا نسبت به آی ایس آی، استخبارات ایران "واواک" دست بالاتری در افغانستان دارد و در هر کنج کشور ما و مخصوصا در پست های کلیدی فراوان جاسوسانش را دارد.
مطبوعات ما دربست در خدمت واواک قرار گرفته و متاسفانه سیاست فرهنگی رژیم ایران در کشور ما حکم میچلاند.
بله اقای نوری ای اس ای بوی تخریب می دهد و هر کس در افقانستان به این اگاه است و حتی نقش ان در بین مقامات بلند کشوری و لشکری شما به ای اس ای و کا گ ب وسیاواشاره کردید ولی نقش ایران وسازمان های جاسوسی و اطلاعاتی ان مثل ساواک را در افقانستان روشن نکردید من کتابی با نام (خاطرات ارتشبد حسین فردوست )ریس اداره مرکزی اطلاعات شاهنشامی ایران نخواندم که واقعا نقش ایرانی ها را روشن می سازد در بخشی از این کتاب تاریخ سیاسی کشور را بهتر و زیبا تر از هر مورخ افقانی به روایت ساواک و با تمام جزییات شرح داده است
آقای گرامی عیار صاحب :
گل گفتی ودر سفتی
واقیعت تلخ است اما انرا باید گفت
امروز حتی طفل تاجک و هزاره و ازبک وحدت ملی با ترور و وحشت را نمی پذیرد
همه هشیار اند
مطلبی را در رابطه با گروگان گرفتن 23 تبعه کوریای جنوبی توسط طالبان در وبلاگ عشق و آزادی مطالعه نمایید.
آنلاین : او را برای این بزرگ نکرده بودیم که بکشندش!