اعتراض علیه نژادپرستی در ایتالیا
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
صبح امروز صد ها هزار شهروند خارجی وایتالیایی درشهرهای مختلف ایتالیا درخیابانها ریختند وعلیه تصمیم دولت درمورد فسخ قوانین مهاجرت، اعتراض نمودند. تصمیم منحصر به فرد در اروپا، به دلیل داشتن(xenofobo)یاترس ازبیگانه ها. اگر قانون جدید درایتالیا به اجرا گذاشته شود، پیوستن به جامعه این کشور خیلی دشوار خواهد بود. زیرا این قانون خارجی هارا به قشرهای متفاوت اجتماعی تقسیم میکند.
گفته میشود امروز بسیاری ازکارگران خارجی به رسم اعتراض دریک اقدام بی سابقه ی ازرفتن به کار خود داری نموده اند. آنها همچنین با نشر اعلامیه های گفته اند که تا بیست وچهار ساعت دیگر ازسرویس های شهری استفاده نمیکنند وبرای خرید نیز تنها به مغازه های خارجی ها خواهند رفت. مهاجرین پس ازساعت ها راهپیمایی درمراکز شهرها تجمع نموده وکلاس های مختلف آموزش زبان را دایر نمودند. دراین کلاسهای زبان آنان دریک فضای آزاد به شهروندان خارجی زبان مادری خویش را تدریس میکنند. این کلاسها ازساعت 2 بعد ازظهر آغاز گردیده وقرار است تا ساعت ها ادامه پیدا کند.
بعضی ازرسانه های آزاد ایتالیا همزمان باپخش خبرهای درمورد تظاهرات ، گزارشهای را درمورد کسانی که اخیرا قربانی نژاد پرستی درایتالیا شده اند نیز منتشر شده است. دراین آمار بیشترین قربانی را افریقایی ها تشکیل میدهند.
دولت ایتالیا اعلام نموده است؛ همه کسانی که ازاوایل سال 2010 به بعد به شکل غیرقانونی وارد ایتالیا میشوند ازطرف دولت مجرم حساب گردیده ومجازات میشوند. این مجازات شامل 6 ماه زندان وجریمه های نقدی است که حتا جوانان زیرسن هجده سال را نیز دربر میگیرد. گفته میشود همزمان با تظاهرات مهاجرین درایتالیا، امروز فرانسه، اسپانیا ویونان نیز شاهد تظاهرات گسترده دردفاع ازمهاجرین بوده است.
سازمانهای غیردولتی، دانشجویان، خبرنگاران، نویسنده گان واکثرشخصیت های بزرگ اجتماعی نیز با نشر مانیفست زیرعنوان " به دوست من دست نزنید" ازاین حرکت مهاجرین درایتالیا پشتیبانی کرده اند.
دراین مانیفست همچنین از یکی از بزرگترین شاهکارهای لئوناردو داوینچی " مونالیزا" نیز استفاده شده است. نویسنده گان این مانیفسیت که اکثرا، نویسنده گان، فلم سازان وخبرنگاران میباشند؛ تصویر مونالیزا را به شکل یک زن سیاه پوست درآورده ودرآن نوشته اند مونالیزای سیاه.
دراین مانیفست هشدار داده شده است که مردم نباید مشکل نژاد پرستی را به مهاجرت ربط دهند، زیرا این درد حتا بانبود مهاجرین نیز درمان نخواهد شد ورتنهاراهی ست برای توجیه تمام خشونت ها علیه خارجی ها ومهاجران ومصئونیت عاملین آن.
دراین مانیفست ازهمه شهروندان،انجمن ها ، اتحادیه ها و سیاستمداران خواسته شده است که دربرابر گفتمان های نژادپرستانه محتاط باشند. همچنان ازهمه احزاب سیاسی خواسته شده است؛ اگراحترام به حقوق بشر دارند ازهرگونه اتحاد با حزب فاشیستی lega nord یا دیگر سازمانهای نژاد پرست.
دولت وجامعه مدنی برای مبارزه علیه نژاد پرستی هرچه سریعتر اقدام نموده واین اصل را ازطریق کانون های اموزشی وفرهنگی به اجرا بگذارند.
این مانیفست تاحال توسط بسیاری ازسازمانهای سیاسی وشخصیت های معروف فرهنگی وسیاسی چون Dario Fo,برنده جایزه نوبل ادبیات،Moni Ovadia, Gino Strada, Beppe Grillo, Roberto Saviano وغیره امضا شده است.
درمیان کشورهای اروپایی ایتالیا کشوریست باسابقه طولانی نژاد پرستی وفاشیزم. باآنکه پس ازسقوط فاشیزم مردم این کشور کوشیده است این معضل اجتماعی را به نحوی ریشه کن کند، اما دیده میشود باگذشت 65 سال ازسقوط مرگبار فاشیزم دراین کشور هنوز هم سازمانهای زیاد ازاین دسته علنا درصحنه های سیاسی وفرهنگی ظاهر حضوردارند. یکی ازنمونه های آن حزب لیگه نورد(lega nord) است که هم اکنون ازقدرت قابل ملاحظه دردولت وپارلمان برخوردار است وبارها کوشش نموده است ایتالیا را نظر به ایدیولوژی که دارند به دوشاخه جنوبی وشمالی تجزیه کنند. آنها معقد هستند که فقط شمالی ها ایتالیایی الاصل بوده وجنوبی ها اکثرا مهاجرین هستند که درمرورزمان درایتالیا مسکن گزین شده اند. ازسوی دیگر چون بیشترین منابع اقتصادی ایتالیا را شمال این کشور تشکیل میدهد ؛ بناء جنوبی ها به نظر احزاب دست راستی وفاشیست مفت خورانی اند که همیشه ازمنابع استفاده نموده وخودشان قادر به هیچ کاری درعرسه اقتصادی این کشور نیستند.
نظام سياسي ايتاليا نیزويژگي متما يز از ديگر دموكراسي هاي غربي دارد. البته بخشي از اين ويژگي ها به خاطر ساختار جمعيتي و اقتصادي و موقعيت جغرافيايي ايتاليا است. اين كشور در جنوب اروپا، اگرچه پس از جنگ جهاني دوم در جرگه كشورهاي بلوك غرب قرار گرفت. اما يكي از بي ثبات ترين كشورهاي اروپاي غربي از لحاظ سياسي است. در 65 سال گذشته 56 دولت در ايتاليا به قدرت رسيدند. متوسط عمر اين دولت ها كمتر از يك سال بوده است.
بارها به خاطرمشکل مهاجرین دولت ایتالیا به بحران های جدی مواجه شده است؛ زیرا احزاب چپی این کشور، مدام ازپذیرفتن مهاجرین حمایت مینمایند ومعتقد هستند که جامعه پیر ایتالیا بدون نیروی مهاجر قادر به پیشرفت نیست. هم اکنون دراین کشوربیش ترین کارگران حرفه ای فابریکه های بزرگ را خارجی ها تشکیل میدهد وطبق اظهارات کارشناسان اجتماعی ؛ ایتالیا به هیچ عنوان قادر به جا گزینی یک نیروی داخلی دراین عرصه نیست. ازسوی دیگر احزاب دست راستی براین باور اند که وجود مهاجرین، همواره باعث بحرانهای اقتصادی گردیده وهمچنین گراف جنایات را افزایش داده اند.
درسال 2007 دولت چپی ایتالیا نسبت به اختلافات شدید برسر موضوع مهاجرین تحت فشارهای شدید به بحران مواجه گردید و بالاخره؛ رومانو پرودوی محبوب ترین صدراعظم این کشور مجبور به استعفا شد.
اما این مشکل با سقوط دولت نیز حل نشده باقی ماند واکنون که احزاب دست راستی قدرت را دراین کشور در دست دارند، این بحران همیشه دربین دولت وپارلمان وجود داشته وهرازچند گاهی ، شدت میگیرد. دراوایل سال 2009 دولت ایتالیا قانون جدیدی را درمورد خارجی ها دراین کشور به پارلمان پیشنهاد نمود که باعث جنجالهای بزرگ درعرصه های سیاسی_ اجتماعی دراین کشور شده وپس ازاعتراضات گسترده دراین کشور؛ باعث دوگانگی پارلمان ودولت وبالاخره حزب دست راستی آزادی که حزب صدراعظم کنونی ایتالیا را به انشعاب مواجه ساخت.
پيامها
2 مارچ 2010, 10:33, توسط الف
با عرض سلام!
به نظرم، نژاد پرستی پدیدۀ ناگواری ناشی از حسادت، خودخواهی، دیگر نپذیری و هراس از دست دادن مزایای زندگی که آنرا آنا متعلق بخود میخوانند؛ میباشد که متأسفانه در کشور عزیز ما به درجۀ نهائی آن وفوق نموده و تائثیرات بسا ویرانگر آن دامنگیر تمام اقشار، قبائل و هم میهنان ما شده است.
اگر دلیل آنرا تنها در بیسوادی جستجو نمائیم حقیقت نخواهد داشت، چونکه کشور های غنی و پیشرفته نیز از مزایای تلخ آن تجربه نموده و مینمایند که ما نمونه اش را در ایطالیا و در دیگر کشور های غربی چون آلمان، اطریش و ... بخوبی مشاهده میتوانیم.
البته در اکثر مواقع اینگونه برخوردهای غیر معقول را به وطن پرستی نیز نسبت میدهند تا از انتقادات شانه خالی نمایند ولی هر انسان عاقل قادر به تفکیک این دو پدیدۀ ناسازگار خواهد بود.
جای تأسف اینست که ما با لجاجت و بیهمنوائی های خویش نه تنها یک جامعۀ سالم و باصفا بوجود نیاورده بلکه سد راه پیشرفت و رشد که شایستۀ یک اجتماع چند نژادی و چند ملیتی میباشد، نیز میشویم.
تجربه اجتماع های سالم و نوع پذیر به اصطلاح مولتی کَلچَر
( Tolerance - Multi Culture )
نشانزد پیشرفت های واقعی در تمام عرصه های اداری، اجتماعی و سیاسی آن میباشد که نمونۀ خوب آن کشور کانادا میتواند باشد. و چه خوب خواهد بود که ما همه، از تجربۀ آنان بیاموزیم و چند گامی مثبتی در پذیرش همدیگر گذاشته و از استعدادها و نیروی یکدیگر در ایجاد و پیشرفت یک جامعۀ سالم و انسان دوست تلاش نمائیم.
سرفراز باشید.
2 مارچ 2010, 10:46, توسط اپریل
این یک فیشن جدیدی است که پناهنده گان و مهاجرین برای زنده گی نمودن به کشور های غنی و پول داری اروپایی و امریکایی برای خود درست نموده اند . ولی نتایج خوبی به بار نیاورده است . شهر های چندین نوع باشنده مانند تورونتو و یا نیویارک مردم از مزایای یک قومی بی بهره اند . اختلافات کلتوری و لسانی و اخلاقی بسیار زیاد است و امروز دو قوم در دنیا همه چیز را به نخست کشیده است . اولین ان چینایی میباشد که از اثر ازدهام نسلی از چین فرار نموده به کشور های غربی پناه میبرند . و همه جاه را به بوی ( خام بویک ) چینی گرفتار نموده اند . برای چینایی ها تکلم به زبان اگلیس و یا کشور بود و باش یک از مشکلات فوق العاده جبران ناپذیز است . از نطر کلتوری چینایی ها و هندی ها همیشه باعث درد سری برای همه باشنده گان امریکایی و اروپایی خلق نموده است . شخصی که از ( کوانگ جو ) با اخلاق قرن بدویت داخل جامعه لاس انجلس میشود و یا شخصی از مدارس با دهن سرخ و خنده های صفیحانه و دوتی تا زانو بالا زده شده داخل تورنتو میشود . اصلاء فابل فبول نیست . افریقایی ها از هر نوع که باشند بعد از چند روز داخل شدن به امریکا به فکر تجارت هیروین و تریاک میافتند و صد ها نفر از چنگ میان باند های مواد مخدره افریقایی در سرک های شهر های امریکا و کانادا کشته شده اند . مسلمان های که غرق نشه القایده هستند به هر نوع که باشد در فکر انتقام گیری و نشان دادن برتری خود در این کشور ها هستند . این مسلمانان از ریش های دراز و لباس های محمدی که میپوشند از دور شناخته میشود . خلاصه ار امریکا و اروپا بعضی مهاجرین باغ وحش درست کرده اند . اصلا ادم دلش میخواهد که در بیخ کوه محمد اغه لوگر خیمه بزند ولی در اروپا و امریکا نباشد .