صفحه نخست > حقوق بشر > قتل عام در مزار شریف

قتل عام در مزار شریف

گرچه در اين گزارش هيچ اشاره ای به جنایات حاد علیه بشریت در زمان شاهان ديکتاتور افغانستان نشده است، اما با اين وجود، جزو معدود گزارش هایی ست که می توان به آن استناد کرد.

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

اشاره: پروژه ی عدالت افغانستان، گزارش نسبتا خوبی درباره ی جنایات انجام شده در افغانستان در سال 2005 منتشر کرد. گرچه در اين گزارش هيچ اشاره ای به جنایات حاد علیه بشریت در زمان شاهان ديکتاتور افغانستان نشده است، اما با اين وجود، جزو معدود گزارش هایی ست که می توان به آن استناد کرد. اين گزارش متاسفانه تاکنون در سطح وسیع در اختيار شهروندان افغانستان قرار نگرفته است. کابل پرس? قسمت های مختلف اين گزارش را برای یادآوری جنایات انجام شده در افغانستان به مرور نشر می کند.


7.2 قتل عام در مزار شريف

در 8 آگست 1998، نيروهاي طالبان وارد شهر مزار شريف شدند. در هفته بعدي، نظاميان طالب دست كم 2000 نفر را كشتند كه بيشتر آنها غير نظامي بودند. گزارش ذيل از راپور ديده بان حقوق بشر اخذ شده است. گزارش بنام قتل عام در مزارشريف بر پايه تحقيقات ديده بان حقوق بشر در اكتبر 1998 مي باشد.

قبل از حمله به مزار، طبق گزارش پشتون هاي بلخ وابسته به حزب اسلامي تغيير موضع داده و به طالبان اجازه ورود به شهر را دادند. با داشتن تجربه سال گذشته همراه ملك (به فصل گذشته مراجعه كنيد)، طالبان وارد مزار نشدند تا اينكه نيروهاي حزب اسلامي خطوط اول جبهه قرار گاه وحدت را احاطه كردند كه اصولاً تشكيل شده بود از جنگجويان باميان در قلعه زيني تخت پل كه يك منطقه وسيع محصور شده در شمال شرق مزار در جاده شهر بلخ بود. نيروهاي حزب اسلامي به تعداد 1500 تا 3000 جنگجوي وحدت را به دام انداخته كه بعداً با پيشروي طالبان به محاصره افتاده و نتوانستند بگريزند. بيشتر مبارزان وحدت در قلعه زيني درهمان محل كشته شدند. حدود 700 تن توانستند از كمين فرار كرده و به سمت حيرتان حركت كنند اما چون پياده بودند، بيشترشان توسط نيروهاي طالب كه در بيابان با موترهاي پيكاب عبور مي كردند، كشته شدند. غير ممكن است كه تعداد كشته شده ها در جنگ و تعداد دستگير شده هايي كه بعداً توسط نيروهاي طالب به قتل رسيده، گفته شود.

طبق گفته يك شاهد، نيروهاي طالبان به دامنه هاي غربي مزار شريف در ساعت 9:30 صبح به تاريخ 8 آگست وارد شدند. باشندگان گزارش داده اند كه از اوايل صبح از سمت غرب صداي فير را مي شنيده اند. تعدادي بيان داشتند كه آنها تصور مي كردند كه جنگ بين احزاب مختلف جبهه متحد در گرفته و نمي دانستند كه طالبان به شهر رسيده اند تا اينكه آنها مشخصاتش كه عبارت بود از لنگي هاي سياه و بيرق هاي سفيد را ديدند. همچنين شاهدان گزارش داده اند كه در تاريخ 5 يا 6 آگست دفاتر جمعيت توسط لشكريان خودشان غارت شد كه مشتاق بودند هر چيز باارزش را قبل از اينكه ديگران بگيرند، خود بردارند. تعدادي از خانواده هاي هزاره چندين روز قبل از حمله طالبان شروع به ترك شهر نمودند و طبق گزارش مبارزان وحدت 76 مرد پشتون از چهارك را توقيف كردند كه اين افراد با پيشروي نيروهاي طالبان آزاد شدند.

چون طالبان با پشتون هاي بلخ كه نسبت به منطقه آگاهي داشتند همراه بودند، طالبان توانستند كه تاسيسات مهم را در محدوده شهر بسيار سريع شناسايي و تسخير كنند. يك قطعه كه طبق گزارش شامل اعضاي پاكستاني از يك سازمان سني راديكال بنام سپاه صحابه بودند، وارد كنسولگري ايران در مزار شده و هشت ديپلمات و افسر اطلاعاتي و يك ژورناليست را به قتل رساندند. نظاميان وحدت داخل مزار از يك مسير شهر را ترك كردند در حاليكه به طور وحشيانه به نيروهاي طالبان در حال پيشروي و هر چيز ديگر "براي اينكه از احزاب ديگر مي ترسيدند" در مزار فير كردند. نيروهاي طالبان آنان را تعقيب كرده و طبق گفته يك شاهد به هر چيزي كه حركت مي كرد، فير مي كردند. قوماندان وحدت، محمد محقق و ديگر رهبران بلند پايه با هليكوپتر منطقه را تخليه كرده بودند.

طبق گزارش ديده بان حقوق بشر، در اولين ساعات به دست گرفتن كنترل شهر، نيروهاي طالبان شمار نامعلومي از غير نظاميان را در حملات نا مشخص به قتل رساندند. آنها به غير نظاميان و افراد مشكوك نظامي در مناطق مسكوني، خيابان هاي شهر و بازارها فير نمودند. شاهدان از آن به عنوان كشتار ديوانگي ياد كرده اند. گزارشات ذيل از گزارش ديده بان حقوق بشر اخذ گرديده است. يك شاهد زن كه از منطقه بازار در راه خانه اش بوده، ديده است كه در ميان كشته شدگان يك بچه كه در كراچي نان مي فروخته، يك زن كه در راه رفتن به يك اجتماع بوده و يك مرد كه گندم را آسياب مي كرد، بوده است. تعداد زيادي تاجران در بازار طبق گزارش كشته شده اند زمانيكه طالبان به سرك ها حركت كرده و بدون مقصد فير مي كردند. در برخي موارد، طالبان از ماشين داري كه بر روي جيپ ها بود، به طور مكرر در سرك ها فير مي كردند. يك شاهد كه از بام يك دوكان مشاهده كرده، صحنه هراس انگيز را در شهر چنين توصيف كرده است:

"من از بام مي توانستم ببينم كه دود از سمت غرب مي آيد. از دوكانم خارج شدم و به ساحه مشتري ها رفتم كه از آنجا توانستم فرار مردم را از سمت غرب ببينم. هرج و مرج و آشفتگي در منطقه بود. مردم مي دويدند و توسط موترهايي كه سعي در ترك منطقه داشتند، برخورد مي كردند. دكان هاي بازار واژگون شده بود. من يك مرد را شنيدم كه مي گفت: که مرمي ها مثل ژاله میباریدند. من به خانه رفتم و از پنجره ها مي توانستم كه فريادها را بشنوم و بيرق هاي سفيد را بالاي موترها ببينم."

يك زن از كشته شدن پسر سيزده ساله اش چنين شرح داده است:

"پسرم در يك كارگاه قالين كار مي كرد و در روز اول نزديك روضه مبارك (حرم در مركز مزار) تيرباران شد. تعدادي از مردم آمدند و به من گفتند كه وي به شفاخانه برده شده است. آنها گفتند كه وي قبل از مرگش مي گفت: "ما از كابل به مزار آمديم تا زنده بمانيم و اكنون من مي ميرم. چه كسي سرپرستي خانواده را خواهد كرد؟" من حتي پسرم را نديدم. من نمي خواستم كه به خاطر وي منطقه را ترك كنم، اما ما مجبور به ترك منطقه بوديم."

در روزهاي بعدي، نيروهاي طالبان يك تلاشي منظم و سيستماتيك براي يافتن مردها از قوم هزاره، تاجيك و ازبك در شهر انجام دادند. به ويژه هزاره ها مورد هدف بودند، بخشي به خاطر داشتن مذهب شيعه و بخشي به خاطر انتقام: چون مقاومت در برابر طالبان در مي 1997 در قسمتهاي هزاره نشين شهر شروع شده بود. در جريان تلاشي خانه به خانه، گزارش ها نشان مي دهد كه صدها مرد و كودك هزاره به قتل رسيده اند ظاهراً به خاطر مطمئن شدن از اينكه قادر نباشند تا در مقابل طالبان مقاومتي بكنند. يك شاهد به ديده بان حقوق بشر گفت: "در برخي قضيه ها، افراد مذكر دستگير شده از خانواده ها لت و كوب شده و يا در محل تيرباران مي شدند. گلوي بعضي ها بريده شد." در حاليكه بيشتر كشته شده ها هزاره بودند، شاهدان كشتار مردان تاجيك و ازبك را ديده اند يا مي دانند. يك مرد تاجيك كه در 10 آگست توقيف شده بود، اين گزارش را تهيه نموده است:

"من در كارته بخدي زندگي مي كردم. در روز سوم طالبان سرك ها را محاصره كرده و همه خانه ها را به جستجوي هزاره تلاشي مي كردند. آنها مي پرسيدند: خانه هاي هزاره كجاست؟ فقط يك خانه هزاره نزديك ما بود. چهار مرد جوان هزاره در خانه بودند به شمول يك رفيق كه براي ديد و بازديد آمده بود و يك مرد جوان كه در خانه كار مي كرد. تاجيك ها، ازبك ها، هزاره ها (مردان بزرگسال) در مناطق همجوار نيز دستگير شده بودند. ما همگي به موترهاي باربري انداخته شديم، اما دستان چهار مرد هزاره خيلي محكم بسته شده و به جاي ديگري برده شدند. دو بچه هزاره ديگر در موتر ما بودند. وقتي كه نزديك ساحه بازار رسيديم، موتر متوقف شده و دو بچه هزاره پايين آورده شده و به آنها گفته شد كه به چهار راهي پشت ساحه بازار بروند. يك عسكر طالب آنها را تيله كرده و بعد هردو را به سرهايشان فير كرد. بعداً به من گفته شد كه چهار هزاره ديگر به تكيه خانه مهديه برده شده و در آنجا به قتل رسيدند. همه آنها كارگر بودند و نظامي و جنگجو نبودند. آنها همگي بين 19 تا 20 سال داشتند.
يك دانشجوي طب گواهي داد كه طالبان شفاخانه را نيز براي پيدا كردن هزاره ها تلاشي كردند.

"من دو بچه هزاره را ديدم، يكي در حدود سيزده سال و يكي حدود بيست ساله كه يكي از آنها دستش شكسته بود. طالبان خواستند كه آنها را بيرون ببرند، اما رئيس (شفاخانه) دخالت كرد. اما آنها روز بعد برگشته و بچه ها را بردند."

تقريباً بلافاصله بعد از اينكه طالبان كنترل شهر را گرفتند، والي جديد طالبان بنام ملا منان نيازي خطبه هايي را در تمام مساجد شهر ايراد كرده و تهديد به خشونت عليه هزاره ها به انتقام كشتار زندانيان طالب در سال 1997 نموده و به آنها اخطار داده كه بايد به مذهب سني حنفي روي آورده و يا شهر را ترك كرده و يا با پيامدهاي آن مواجه شوند و هر كسي كه از هزاره ها حمايت كند را تهديد به مجازات كرد. طبق گزارش در يك سخنراني ديگر وي بيان داشت: "هزاره ها مسلمان نيستند. آنها كافر هستند. هزاره ها نيروهاي ما را اينجا كشتند و اكنون ما بايد هزاره ها را بكشيم." طوريكه ديده بان حقوق بشر ذكر كرده، "اين خطابه ها توسط بيشتر مقامات بلندرتبه طالبان در مزار در آن زمان بيان شده و به طور واضح اشاره دارد به اينكه كشتار و ديگر حملات بالاي هزاره ها اعمال نيروهاي طالب برگشته نبوده بلكه تصويب و تاييد مسوولين طالبان را داشته است.

هزاران مرد از اقوام مختلف اولاً در زندان پرازدحام شهر توقيف شده و بعداً به ديگر شهرها به شمول شيبرغان، هرات و قندهار انتقال يافته است. طبق گزارش بيشتر زندانيان در كانتينرهاي موترهاي باربري بزرگ انتقال يافته اند كه گنجايش 100 تا 150 نفر در شرايط بد انساني را داشته كه زندگيشان به مخاطره جدي قرار داشت. در دو نمونه مشهور، وقتي كه موتر به شيبرغان رسيد كه حدود 130 كيلومتر در غرب مزار قرار دارد،تقريباً تمام مردان داخل كانتينر فلزي از شدت گرماي زياد و خفگي مرده بودند. به مانند قضيه زندانيان طالب دستگير شده در سال 1997 – و طبق گفته ملا نيازي به انتقام آن كشتار- ازدحام كردن عمدي اين افراد در موتر اشاره به غفلت محض ندارد بلكه تمايل آنها به شكنجه و كشتن توقيف شدگان را نشان مي دهد.

جنایات گروه طالبان

هسته رهبری طالبان بیست و دو عضو شورایی داشت که عمر رهبرشان بود. طالبان ساختارهای نظامی و مدنی خود را به خوبی گسترش داده بودند و ساختار آشکار کنترل و فرماندهی داشتند./ در حالیکه جنگ برای به دست گیری دیگر مناطق کشور ادامه داشت، طالبان در کابل اداره بسیار ظالمانه برپایه دستگاه استخباراتیش ایجاد کردند. سازمان اصلی توسط قاری احمدالله اداره می شد که خارج دفتر سابق خاد در صدارت عمل می کرد. در اکتبر 1997 رهبر طالبان، ملا عمر، نام دولت اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی افغانستان مبدل کرد.

چهار شنبه 24 فوريه 2010


جنایات دیگر شورای نظار، گروه اسلامی حکمتیار، گروه وحدت، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی

کابل سالهای 1992 الی 1996

جمعه 19 فوريه 2010


جنایات گروه وحدت و جنبش اسلامی

دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.

جمعه 19 فوريه 2010


قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار، 10-11 فبروری 1993

وزیر دفاع وقوماندان اعلی دولت اسلامی در آن زمان در عملیات افشار احمد شاه مسعود بود. وی تمام مسوولیت برنامه ریزی و دستور دهی عملیات های نظامی را داشته است. وی مستقیماً قطعات جمعیت اسلامی و به طور غیر مستقیم قطعه اتحاد اسلامی را کنترل می کرد.

پنج شنبه 11 فوريه 2010


بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی

گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.

دو شنبه 8 فوريه 2010


جنایات در رژيم برهان الدین ربانی

شورای نظار بر کوه آسمای، (کوه تلویزیون) با پوسته رادیو تلویزیون، کوه رادار به معنی اینکه رهبران هدایت میداد تا راکت ها و بمب ها در کجا می افتد کنترول داشت. طبق اظهارات قوماندان کندک پوسته عمومأ در مدت سه ماه در سه ماه تحت فرمان گل حیدر بعضی اوقات توسط با به جان اکمالات و تبادله نیرو میشد.

شنبه 6 فوريه 2010


جنایات شبه نظامیان و گروه نظامی حکمتیار و خالص در زمان نجیب الله

عقب نشینی روسها و زمان پس از آن/ آویزان کردن زندانی ها از دست شان در یک جوره حلقه آهنی که در سقف اطاق بود، لت وکوب اکثراً توسط چوب چماق، شوک برقی، محروم نمودن از غذا و خواب، محبوس کردن در اطاق یا کوته قلفی کـردن، سوء استفاده جنسی، شکنجه روانی، بود. مدت و زمان اساسی شکنجه از طرف شب بود.

جمعه 5 فوريه 2010


جنایات در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، کارمل و نجیب الله

از جنوری 1980 الی فبروری 1989 / حسام رئیس استخبارات نظامی بود و کار مدیریتی را انجام می داد و فرمان صادر میکرد. عبدالله فقیرزاده معاون اپراتیفی بود و فرمان ها را اجرا می کرد و عملاً پروگرام دستگیری و شکنجه آنها را هدایت می کرد. وی بسیار ظالم بود. وی به مار کبرا مشهور بود. بعد از این وظیفه وی والی قندوز شد.

چهار شنبه 3 فوريه 2010


جنایات حکومت های وابسته به شوروی

نقض حقوق بشر بین المللی و قوانین انسانی در سال 1978 الی 1992 / علیرغم شرارت زیاد و جنایات بی شمار، این دوره کمترین اسناد جنگ را دارا می باشد. افغانستان از بیشتر قسمتهای جهان مجزا بوده و خبرنگاران خارجی کمی به این کشور دسترسی داشته اند، و اخبار حادثاتی که خارج از کابل به وقوع پیوسته به آهستگی در خارج از کشور جعل می شد. در نتیجه، بیشترین اطلاعات همراه پناهندگان که شروع به گریختن از کشور نموده بودند، انتقال یافت. آن عده که توانایی داشتند به اروپا، آمریکا و یا دیگر کشور ها گریختند و هزاران نفر دیگر در پاکستان و ایران مسکن گزیدند./ پروژه ی عدالت افغانستان

دو شنبه 1 فوريه 2010

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • دوستان عزیز کابل پرسی را درود ! نمیدانم چرا این پروژه های عدالت و دیده بان حقوق بشر جعلی ، آنهمه جنایات طالبان را صرف در کشتار هزاره ها خلاصه نموده اند . از چور شهر ، ازتجاوز به ناموس مردم ، از انتقال دارایی مردم به قندهار ، از اشغال و توزیع زمین های ملکی و دولتی به طالبان ، منع نوشتن و سخن گفتن به زبان فارسی در ادارات به اصطلاح دولتی ، زیر نام امربالمعروف ، تجاوز به شخصیت و حیثیت مردم ، ترور شخصیت های اجتماعی ومردمی بنام هزاره ، بسته نمودن دروازه های مکاتب و دانشگاه بروی پسران و دختران و غیره و غیره را پنهان میکنند ؟ آیا چشمان شما دیده بانان و پروژه سازان کور و گوشهای تان کر بوده و نه دیدید و نه شنیدید ، که تجاوز طالب کمتر از بیداد تیمور گورگان نبود ؟ چرا خاک به چشم مردم میزنید ؟

    نتنها پشتون های نمک حرام بلخی حزب اسلامی یکشبه طالب شدند ، بلکه نود فیصد پشتونهای ناقل شمال همه طالب شدند . جنایات فراموش ناشدنی را همین پشتونهایی که ما با ایشان سر یک دسترخوان نان خورده بودیم و سالها در یک کوچه و گذر زنده گی نموده بودیم انجام دادند . آن بود نتیجۀ پرورش این چوچه های زاغ در دامان برادری و وحدت ملی ؟! شود عاقبت چوچۀ زاغ زاغ !! لعنت به آنانیکه باز میخواهند حقایق را پرده پوشی نمایند !

  • اين جندين بار است كه هزاره قتل عام ميشود.جون اين قتل عامها ى هزارها ومردم شمال و شمالى تو سط فاشيستان قبايل دوطرف ديورند صورت كرفته همه وهمه به فرمان خارجى ها بوده است.جون اين كتله جبون وطن ندارند وانهاهم در زير باى بنجابى ها عادت كرده اند از ازادى و ازاد زيستن خبرى هم ندرند,انها مزدور فرمانبردار و جيره خواراند.فقط به انها بول بده هركارى ميخواهى برايت انجام ميدهند.اين يك منبع بزرك درامد براى باكستان است.به هرصورت اين بول در داخل باكستان به مصرف مسيرسد.وباكستان انرا مانند زخم نا سور در بيكر سر زمينى بنام فغانستان نكاه كرده است.انها به اصطلا شير وشربت مملكت و مردم مارا مكيده اند.اين افغان ملتى ها ى فاشيست ماب هم دانه هاى خونين همين زخم است.شايد مانند طالب هزارها وحشى ديكر را مسلح بسيج و به جان مردم ما بفرستد . تا ما سرحد و مملكت نداشته باشيم تاهمين افغان ملت هاى فاشيست با همين خارجى ها هست وبود مملكت مارا به دست دا شته باشند,اين كشور به هالت نزع باقى خواهد ماند كه نه ميميرد ونه زنده و زندكى كرده ميتواند.همان طالت جندى قبل همه خلقى ها بودند و قتل عامها كردند ,ازان بيشتر امدن نادر غدار.حمام خون بهسود.وفاشيستان قبلى. بس كدام حقوق بشر.اين همه افسانه سر منكسك است كه بخاطر تحديد اقوام غير بشتون به حيث وسيله استفاده ميشود.بينا

  • آیا کسی هست که یادی از قهرمانان واقعی که خودرا برای آزادی ملت اهل تشیع در شمال قربانی کرد یادی کند. و آیا آنهارا کسی میشناسد که کیها بودند؟ من میخواهم از دوستان که در آن زمان در ولایات شمالی افغانستان بودند حتمآ آن قهرمانان را میشناسد من به گردن خوانندگان عزیزی آنها را میشناسد دیّن میگذارم تا یادی هم از آن قهرمانان واقعی بشود.

  • عبدالرحمن خان 12000 خانوار درانی و 4000 خانوار غلجايی را به ارزگان کوچ داد و زمين هايی را که قبلا ملک هزاره ها بود به آنها بخشيد. بطوريکه در منطقه اروزگان که تا آنوقت قلب هزاره جات بود و مرکز آن محسوب ميشد ، فقط يک اقليت هزاره محروم از ملک و زمين باقی ماند و بس"4.

    "ملک ارزگان و قلندر و بوباش و میانشین و پشئه و شیرداغ و زاولی سلطان احمد و حجرستان و تمزان و گیزاب را تا متصل جرغی و مالستان و هزاره دای زنگی و تمام چنانچه بیاید به مهاجرین و ناقل افغان داد، فقط"5 .

    "از آن سوی ایشک آقاسی دوست محمد خان، خادم شهزاده آزاده سردارحبیب الله خان وارد «گیزاب» شده برطبق حاکم دست خطی حضرت والا دادن ملک «چوره» را به اولادهء دارونکه کرده، چون زمستان بود، هفده در بند قلعه را از هزاره پرداخته، مردم «اچک زایی» و «بارکزایی»[را] داده، در بهار مردم هزاره را چنانچه بیاید از ملک بیرون کشید"6 .
    اما از نگاه اسلام، تصرف در اموال و املاک مسلمین بدون اجازه و رضایت آنان یک عمل غیر اسلامی است که شرع مبین، مسلمانان را از ارتکاب آن شدیدا منع نموده است چه رسد به آنکه این تصرف منجر به زور و جبر و حتی کشتن مسلمانانی که صاحب مال و املاک هستند، گردد . اگر احیانا کسی و یا کسانی برای تصرف مال مردم به زور متوسل شده و حتی دست به قتل و کشتار زده اند، مشمول این حکم صریح قرآن کریم میگردد که خداوند در آیه 93 سوره نساء با صراحت میفرماید : وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا . هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‏گيرد و لعنتش مى‏كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است" . در آیه 32 سوره مبارکه مائده ، کشتن یک نفر بدون موجب مانند قتل همه بشریت است،"من قتل نفساٌبغیر نفسً اوفسادفی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً..." هرکی بکشد کسی رابغیر عوض وبغیر فساد پس چنان است که کشته است همه مردمان را یکجا
    http://www.afghanistan.fi/kanu...

  • فروش زنان ، دختران و پسران هزاره :

    بازهم آقای حاج کاظم یزدانی با استناد از بحرالفواید ( عین الوقایع ) در مورد فروش هزاره ها چنین می خوانیم :

    « مقارن با این احوال ملا سعید خان قاضی و ملا محمد مفتی و ملا عبدالسلام محرر محکمه شرعیه به امیر عبدالرحمان نوشتند : « هزاران زن و دختر و پسر هزاره در داخل و خارج مملکت به فروش رفته اند و اکنون بقیه شان مطیع گردیده اند . و چون طبق عقاید اهل سنت این طایفه مسلمان پنداشته می شوند ( آفرین بر این روحانیون با وجدان ) خرید و فروش آنها در شرع شریف جایز نیست . امیرعبدالرحمان در جواب نوشت: شما از باطن این قوم چه خبر دارید ، هیچگاه عقیده شان درست نمی شود.» ( 8)

    در این مورد گفتنی است که تنها در یک قسمت از طریق قاضی محکمه قندهار به تعداد 46666 زن و دختر و پسر هزاره به فروش رسیدند و پول های آن را غرض تقویه دستگاه استبدادی به خزانه دولت امیر عبدالرحمن ذخیره می گردیدند .

    نخستین مرکز فروش زنان و دختران در ارزگان :

    برای اولین بار در تاریخ کشور زنان ، دختران و پسران هزاره به صورت رسمی ثبت محکمه می گردیدند و بعد توسط مقامات دولتی در بازار ارزگان به دلالان شخصی درانی و غلزایی به فروش می رسیدند. بدین وسیله نخستین مرکز فروش بردگان در ارزگان به میان آمد که بعد تاجران برده از قندهار و حتا هند برتانوی هم به ارزگان سرازیر می شدند .

    آقای یزدانی از قول سراج التوارایخ اینگونه می نگارد :

    « در این زمان ملا خواجه محمد قاضی محکمه شرعیه ارزگان 1940 روپیه و یک قرآن از محصول قیمت 1293 تن از زنان و دختران و پسران هزاره ارزگان که در محکمه آنجا فروخته شده بودند ، را ارسال کابل نمود و تحویل خزانه دولت شد . (9
    http://hazarajat.com/dari/inde...

  • درود به شهدای که در ماه اسد 1377 توسط خون آشامان قبیله سالاربه طور فجیع و بیگناه قتل عام شدند.

    من یکی از شاهدان عینی قتل عام شهر مزار هستم و خود یکی از متضررین که به مدت بیشتر از سه سال در بند این قوم متحجر کاملا وحشی بوده ام و خاطرات تلخی از آن زمان دارم. این متحجرین که فقط تحجر گرای شان را بالای مردم خراسان زمین اعمال می کنند ولی کاملا نوکران پرو پا قرص isi و دیگر باداران خارجی شان که از کوه سلیمان پایان شان کرده و وطن ما را به این تسلیم نمودند هستند.

    فقط به خاطر یادو بود از شهادت مردم بیگناه مزار شریف که شامل همه ای اقوام می شد و بیشتر از مردم هزاره می خواهم از بین آن همه دوتا را این جا برای شما بگویم. که یکی آنها قساوت بی حدو حصر این قوم متحجر را نسبت به دیگر اقوام نشان می دهد ودیگری فریب کاری و بیوفای اینها را.

    کارته خراسان در جوار سید آباد زندگی می کردیم، در روز 16 اسد 1377 با دیدن وضعیت مزار شریف فامل ما را به طرف چهار کنت روان کردیم، من و مامایم در خانه ماندیم ولی بعد از سقوط مزار توسط طالب درصبح روز 18 اسد که تمام شهر و اطراف آن را سکوت فرا گرفته بود از طرف سید آباد خانه تلاشی شروع و هر از چند دقیقه بعد صدای فیر می آمد و می دیدیدیم که بچه های جوان وبزرگسالان هزاره به سراسیمه گی طرف دشت شور می رفت و مسیر شان از کوچه پهلوی ما بود و می گفت که طالبان در هرخانه ای که بچه جوان باشد همانجا در خانه اش ضربه می کند و پیش از این که به خانه مابرسد ما فرار کردیم و اکثرا در همان دشت روز را شب نموده بودند وبا استفاده از تاریکی شب به طرف چهارکنت فرار کرده بودند.

    در کوچه ما فقط ما هزاره بودیم ودیگران تاجک ازبک وترکمن بودند. من و مامایم هم تصمیم گرفتیم که به طرف دشت برویم و با استفاده از تاریکی شب به کوه فرار کنیم ولی در مسیر راه مامایم گفت که برویم به خانه دوستش که از پشتونهای بلخ بودو درهمان مسیر خانه داشت و شب از همانجا به طرف کوه برویم.

    فریب کاری و بیوفای پشتونها

    به خانه او رفتیم دیدیم که سه فامل دیگر هزاره که همرای مردان وزنان شان به خانه همین پشتون پناه برده بودند نیز هستند. در بدو ورود ما به خانه همین پشتون: صاحب خانه به ما اطمینان میدهد که مارا تا شب نگهدار خواهد کرد و شب می توانید به طرف کوه بروید ولی بعد از یک یا دو ساعت که این شخص به بیرون از خانه اش هم رفت وآمد داشت به ما گفت که نمی تواند مارا به خانه اش نگهداری کند چرا که طالبان به کسانی که هزاره را پناه داده اند اخطار داده است و گفت که او ق امیر جان بلخ را می شناسد ومارا در نزد طالبان شفاعت خواهد کرد و هیچ مشکل نخواهد پیش آمد خلاصه او رفت در نزدیکی شام همان روز یک جیپ همرا با سه نفر مسلح طالبان بلخی را آورد و از خانه اش دستهای من و مامایم وسه نفر مرد که تنها سر پرست همان سه فامل بود را بستندو بردند به طرف قبر بابه مزاری (جای که اکثر نظامیان و غیر نظامیان هزاره را همان جا سر بریدند و یا هم ضربه کردندکه من فقط در روشنای گروپ قبر بابه مزاری انبوه از جسد را در گودالی عقب آن دیدم) همانجا بکشد ولی جروبحث دو طالب بر سر کشتن ونکشتن ما باعث شد که از کشتن ما صرف نظر و به قرارگاه امیر جان بیاورند و تمام پول، ساعت وانگشتر مارا همان جا چور کردند وبعد مارا به محبس مزار، شبرغان و بعد به قندهار انتقال دادند.

    قساوت و بیرحمی این قوم غدار:

    در محبس مزار که دو بند داشت مردانه وزنانه کسانیکه از نظر طالبان کافر و واجب القتل بودند در بند زنانه بودند و ما در جمع همین مردم بودیم در آن جمع یکی از ایشانهای روضه شریف، ریس مخابرات مزار و شیخ مفید هم بودند البته توضیح دادن چگونگی وضعیت آنجا از گنجایش این نوشته خارج است فقط یک مورد را می خواهم ذکر کنم.

    عصر یکی از همان روز ها که امید وارم هیچ انسانی را به آن روز ها گرفتار نکند کسی را که از ملیت ازبک بود از دروازه همان زندان داخل کرد در حالیکه دستهایش به طور ضرب در؛ یک دست از بالای شانه ودست دیگر از عقب شانه به پشتش با ریسمان نایلون بسته بود و این آدم آن قدر شکنجه شده بود که کاملا پندیده بود. زرداب استفراغ می کرد و از پاچاه ایزارش خون جاری بود(بعد ها گفته شد که چوب را به مقعدش درون کرده بوده ولی خدا می داند) همین انسان به سختی حرف می زد و تنها چیزی که می شد فهمید (آب) بود ولی طالبان در همان حال هم بالای بام پیره بود و به دیگر زندانی ها اخطار میداد که اگر کسی به این کاپر آب دهد به همین سر نوشت دچار خواهد شد، تا این که در پیش روی تمام مردم زندانی وطالبان، همان نفر آب گفته جان داد، این فقط یک مورد است که من گفتم و به دها مورد دیگررا من شاهدش بودم که اگر خداوند بخواهد در طی کتاب خاطرات به مردمم ارائه خواهم داد

  • طالبان قبل از آنکه به مزار شریف برسد در شهر کوچک ایبک یک هزار نفر راکشت. سه صد نفر که در چشمه سیاد پنا اورده بودند .وقتیکه پسته رباتک شکست خورد طالبان با کشتار پیش امد در حدود سه نفر از جوانان سمنگان در چشمه سیاد مصروف اببازی و منتظر بودند طالبان با رسیده تیر باران شان کردند که بنام شکار مرغ ابی نام گذاشتند

  • لعنت به مزاری

  • دنيک مرغه کوچيني اختر درارسيدو په مناسبت دعاليقدر اميرالمؤمنين پيغام

    الله أكبر الله أكبر ، لاإله إلا الله و الله أكبر ، الله أكبر و لله الحمد.

    الحمد لله ال‍ذي نصر عبده ،وأعزّ جنده ، وهزم الأحزاب وحده, والصلوة والسلام علی من لانبي بعده وبعد! دافغانستان مجاهد ولس اوټول اسلامي امت ته دنيکمرغه کوچني اختر له مبارکۍ سره يوځاى په افغانستان کې د مسلسلو برياوو تبريکي وايم، الله تعالی مو روژې،جهاد,اودحق په لاره کې ټول تکلیفونه قبول کړه . غواړم له دغه سپيڅلي فرصت نه په استفادې سره دځينو اهمو موضوعاتوپه اړه درسره په لاندې توګه خپل نظر شريک کړم .

    دروان جهادي وضعيت په اړه :

    داسلام اوافغانستان دښمنانوسږکال دمجاهدينودماتې اوخپل شوم هدف ته درسیدو يو پريکنده پړاوګڼلى ؤ, ان تردې چې خپل اولسونه او نړيوال يې دهمدې بنسټيزبدلون ته په تمه کړي وو، خو الحمد لله په عمل کې ددوئ ټول پلانونه ددوئ داټکل برعکس ثابت شول،او سږکال دښمن دتيرکال په نسبت دسراومال ډير زيانونه وليدل .مجاهدین اوس تر پخوازیات ددښمن له تاکتيکونوسره بلد شوي،هغه وسايل چې دښمن ته زيات تلفات اړولى شي، دهرې ورځې په تیريدو دمجاهدينولاس ته ورځي چې اوس دادي ټول خلک ددښمن دزياتې مرګ ژوبلېاودهغوئ دالوتکو دراغورځولو شاهدان دي، بل لورته دولس بې کچې زياتيدونکې همکاري،ددښمن په ليکوکې دمجاهدينوډيريدونکى نفوذ،دهيواد ګوټ ګوټ ته دجهادي ساحې لاپراخيدل،دورځنيو عملياتواونويوتکتيکونوبې سابقې ډيرښت ، اودهيواد په شمال اوجنوب کې ددښمن دستروچارواکو له منځه وړل، دا ټول هغه څه دي،چې موږته دچټک بري اوروښانه مستقبل زيرى راکوي .

    که د بدر په نامه دسږنيو عملياتو لاسته راوړنې له تيروکلونو سره پرتله کړاى شي اوددښمن پرله پسې شکستونه او بې سابقې متزلزل حالت ته په غور وکتل شي نويوخوادمجاهدينودځواکمنوروحياتو اولوړمورال او بل پلوته ددښمن دهراړخيز زوال يو روښانه تصوير زموږمخې ته ږدي.

    همدارنګه په نړيواله کچه دامريکا لپاره اوس وضعيت هغسې نه دى لکه پخوا چې وو . دامريکا اقتصاد دبل هروخت پرتله له اساسي ستونزو سره مخ دی،دناټودغړوهيوادونواولسونه ورځ په ورځ دافغانستان دجګړي په اړه حقايق درک کوي او په عامه اذهانو کې ددې بې هدفه جګړې په ضددريځ پياوړى کيږي،په یرغلګرائتلاف کې شامل هیوادونه یوپه بل پسې پوځونه باسي،دسيمې هيوادونه او اولسونه دامريکايي سرزوري سياست له امله سخت بي حوصلې شوي ، چي په مجموع کې داحالت زموږدمقدس جهاددبري زیری راکوي .

    له افغانستان څخه دامريکايي محدودوځواکونو د ایستلو په اړه :

    ترټولو دمخه باید ووایم چی د یرغلګرو ځواکونو محدود ایستل په کلي توګه د افغانستان د ستونزي حل نشي کیدی، بلکې جهاد به په خپل قوت سره جاري وي، ځکه دغه ډول نمایشي اقدامات د افغانستان مسئله نوره هم پیچلې کوي او زیان لرونکې پایلې لري. یرغلګر قوتونه بایدد ټولو پوځو نو پهسملاسي ايستلو سره نور دغې مسئلې ته یو دائمي او قناعت بخش حل ولټوي .

    په افغانستان کې دامريکايي دائمي هډو په اړه :

    دافغانستان ملت په هيڅ ډول ديته تيار نه دى چې دلته دې امريکايان دائمې هډې ولري . افغانان دلته دیرغلګرو لږ یا ډیر پوځي موجودیت داجنبي اشغال په معنا بولي . که امريکايان په دې هكله هم له سرزورۍ نه کار اخلي، د جهادي مقاومت او افغان ولس غوښتني په پام کي نه نیسي، نو له دې څخه دې هم داسې توقع ولري لکه دافغانستان له لس کلن اشغال څخه چې دملياردونو ډالرو له مصرفولو اوزرګونو پوځيانو له وژل کيدو وروسته هم په کابل کې ديوې لحظې لپاره دآرامۍ اوسکون احساس نشي کولاى .

    ټول ولس او په خاص ډول دهيوادعلمي ،سياسي اومخورشخصيتونه بايد د اسلامی امارت سره په تفاهم کې ديرغلګرو دهډوپه وړاندې یو مشترک ملي موقف خپل کړي, اوامريکايانوته دې داښکاره کړي چې زموږپه هيواد کې دبهرنيانوددايمي هډوپه اړه ټول ملت په اتفاق سره مخالف نظر لري.

    ددایمي هډو دملاتړ په بهیر کې برخه اخيستل هغه که دجرګې په نامه وي او که دپارلمان، یوازې اویوازې به له خپل دین اوخپلي خاورې سره خاین اووفادارسره بیل کړي.

    دهيواد دراتلونکې په اړه :

    زموږ تګ لاره داده چې په راتلونکي افغانستان کې داسې واقعي اسلامي نظام وي چې دهيواد دټولو اوسيدونکو لپاره دباور وړ وي ،دهيواد ټولی پرګنې پکښې ځاي ولري،اوکار اهل کارته وسپارل شي، دنړۍ او سيمې له هيوادونو سره دمتقابل احترام، اسلامی او ملي ګټو په دريځ ولاړې اړيکې ولري ، او ټوله توجه يې ديته وي چې هيواد ته له څه باندې ديرش کلنې جګړې ورپيښ مادي اومعنوي زيانونه جبيره کړي .دا چې افغانستان دزراعت لپاره پراخې ځمکې ، غني معادن او دانرژۍ پراخ منابع لري، نو يوازې دسولې او ټيکاو په حالت کې کولی شو پدغو برخو کي سرمایه پانګوونه وکړو. اودفقر، بیکارۍ، وروسته پاتې والي او ناپوهي له ناورین نه چي د نورو اجتماعي او اقتصادي ستونزو عامل بلل کیږي، ځان خلاص کړو.

    ددښمنانو دتبليغاتو پر خلاف اسلامي امارت دواک او قدرت په موضوع کې کله هم انحصار طلبه پاليسي نه لري ، افغانستان لکه څنګه چې دټولو افغانانو کور دى همداسې يې ټول افغانان په ساتلو او سمبالولو کې دمسؤليت د اداکولو حق لري،راتلونکي بدلونونه بايدداسې نه وي لکه دکمونيزم تر شکست وروسته چې دهيواد هرڅه لوټ اودولتي ادارې په هر لحاظ تخريب شوې.بلکې ددې لپاره به کلک تدابير نيول کیږي،چې دمجاهدينو دبري په صورت کې دټولوملي شتمنيو،دولتي دوايرو اوپه خصوصي سکتورکې درامنځته شويو پرمختګونوساتنه وشي، اودهيواد مسلکي کدرونه اوملي تجاران له کوم تبعيض پرته ددين او وطن خدمت ته لانور هم زيات وهڅول شي.

    دمذاکراتوپه اړه :

    اسلامي امارت دهيواد دروانې لانجې عامل ، په هیواد کې دبهرنيو يرغلګرو عسکرو موجودیت ، د هغوئ ړندې بمبارۍ، د شپې حملي، ظلمونه ، شکنجې او زورواکي بولي، او دمسائلو حل ددغو نارواوو په پای ته رسیدو کي ویني . همداراز، دهيواد او هيوادوالوددیني اودنیوي مصالحوتأمين د واقعي خپلواک اسلامي نظام په قیام کې ګڼي . دغه هدف ته د رسيدو لپاره په هره مشروعه لاره غوراوتامل كيداى شي. داسيرانودتبادلې په اړه چې تر اوسه پورې له کومولوريو سره تماسونه ټينګ شوي هغه هيڅکله هم دهيواد دروانې لانجې دپاى ته رسولو په برخه کې هر اړخيز مذا کرات نشي بلل کيداي .البته اسلامي امارت د یوه منظم سیاسي او نظامي ارګان په توګه پدې برخه کې ټاکلې او خپلواکه اجندا لري چې وخت په وخت یې څرګنده کړې هم ده.

    دبن دراتلونکي کانفرنس په اړه :

    داکانفرنس به د لس کاله مخکې کانفرنس نه توپیر ونلري، ځکه چي دافغان اولس رښتیني استازي پکښې برخه نلري، اونه هم دافغانستان دمشکلاتواساسي اوواقعي حل ته توجه پکښېکیږي ،دتیرو نورو کانفرانسونو او جرګو غوندې داکانفرانس هم یوازې تبلیغاتي او نمایشي اهداف لري، غواړي چي د یو څه وخت لپاره د نړیوالو توجه د افغانستان د مسئلې له واقعي حل څخه بلې خواته واړوي، او هغه څه به پکښې ویل کیږي کوم چي له وړاندې نه لاپه سپینه ماڼۍ اوپنټاګان کې فیصله شوي وي .

    موږټولو هغونړیوالوته چي دافغانستان په موضوع کې دخیل دي، مشوره ورکووچې د افغانستان د مسئلې د مصنوعي او نمائیشي حل په ځای دې ددې مسئلې د واقعي او عملي حل په لټه کې شي. دوئ دې په افغانستان کې عیني واقعیتونه درک کړي ،افغانان دخپلو مسائلو دحل او خپلمنځي تفاهم خوراښه تاریخ لري، خوچي بهرنۍ مداخله بنده شي. دافغانستان اسلامي امارت دخپل یوه اصولي حق په توګه له خپل دین،وطن اوخاورې نه ددفاع روا مبارزه پرمخ بیایي چې علت یې په دې خاوره کې دبهرنیو یرغلګرو شتون دی. که نړیوال یرغلګرائتلاف زموږدخاورې اشغال پای ته ورسوي اسلامي امارت حاضردی چي دیوه سوله خوښي اوذمه وارنظام په حیث دسیمې اونړۍ له هیوادونوسره مثبتې اړیکې وساتي .

    مونږ د ګاونډیو هیوادونو په ګډون له ټولو هیواونو نه غوښتنه کو چې د افغانستان د راتلونکي په اړوند د استعماري لوبو برخه ونه ګرځي، ځکه دغه کار د هیچا په ګټه نه دی. د افغانستان اسلامي امارت تصمیم لري چې ددوو میلیونو افغانانو د وینو د وارث په توګه به د افغانستان د راتلونکې په هکله د نورو له مداخلې پرته خپلواکې فیصلې کوي، چي په هغه کې به زموږ د شهیدانو ارمانونه، زمونږ ملي او اسلامي ګټې، د افغانانو وقار او عزت نغښتی وي. موږ ټولو خواوو ته څرګندوو چې افغانان تپل شوي رژیمونه نه منې، او نه دغه شان رژیمونه دلته دوام کولی شي.

  • برادران نهایت گرامی!
    اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته
    به نظریات تمامی دوستان احترام دارم ولی من به این نظر هستم که اگر طالبان به ضد غیر پشتون میبود پس چرا هر روز درکابل فعلا پشتون کشته میشود مثلا درکارته سه انتحاری به کشتن یک والی و یک وکیل پشتون موفق میشود چرا محقق وخلیلی و... که آزادانه دراین جاها گشت وگذار میکند نمیشکد وقتی درچهارراهی قمبر انتحاری یک موتر امله پولیس را هدف قرار میدهد چرا طرف خیرخانه نمیرود که یک چند پارسی زبان رابکشد.پس چیزیکه شما فکر میکند آن غلط است ولی من فکر میکنم که پارسی زبانان این گفها را به خاطر گف دادن به پشتونها میگوید بخاطریکه این یک پروژه افغان کشی است باالخصوص پروژه پشتون کشی که هم از طرف سران پارسی زبانان داخل افغانستان وهم ازطرف پارسی زبانان خارج افغانستان تقویه میشود اصل پروژه ازطرف انگریز شروع شده به دست پنجابی که هر دوی آنان وار گذشته خود را میخواهد از پشتونها بگیرد وبس
    وسلام

  • سلام به همه.
    انتقاد کردن خوب است اما انتقادپزیری خو ب اتر ازان ادم باید گفتگو نماید بینویسد بیشنود و بخواند خالی از مفاد نیست زیرا هر کس مرتکیب اعمالی میشود که شخص وی از اعمال خود خوب است یا بد راضی میباشد در حالیکه قضاوت کننده ازاد او را بر سی نموده نظر خویش را تحریر میدارد .
    یگانه راه حل مشکلات کفتگو بوده گیری ها را میکشاید انچه که بسیاد بد است که ادم در خانه خود نشسته باشد بالای مردم دشنام بد هد خیلی بد است طرف مقابل و خواننده گان گرامی در هر جای دنیا باشد در مورد ان و چگونگی تر بیت ان در چطور یک فامیل بزرگ شده است تحصیل ان و غیر و غیره ابراز عقیده مینمایند.
    از همه بهتر انست که در این صفحه که هر کس از هر نوع ازادی بیان برخوردار است به و جه احسن استفاده کرده تا بتواند قناعت دوستان خواننده را فراهم نماید.
    ما افغان ها هر چقدر بد هم باشیم دارای کلتور فرهنک دین وطن قبرستان مشترک داریم اگر کسی در اروپا و امریکا و دورترین نقاط دنیا باشد اگر گفته شود افغانها بد است بین خود اتفاق ندارند احترام به همدیگر خود ندارند از همین بی اتفاقی انها بیگانگان استفاده نموده هر چه خواست میکنند به هم ما بر میخورد یک کلمه بسیار مقدس مشترک داریم که او عبارت از وطن است.
    خواهش این کوچک همه شما بزرگواران یا ارجمندان اینست که از دشنام دادن خود داری نموده احترام متقابل را را رعایت کنید زیرا در این صفحه شما میتوانید هر چه خواسته باشید بکنید بهتر انست تا شکسته نفس باشید.
    به امید یک افغانستان ازاد اباد و مرفه بدون تعصب و کینه .

  • جالب است، بخوانید!
    http://www.afghan-german.net/u...

  • آقای مزاری،
    من خیلی تعجب میکنم که شما آزموده شده ها را بار دیگر میآزمائید. آیا هیچ الترناتیف (بدیل) دیگری جزء این سه (آزموده شده گان، برادران هیولائی کوچک شان و دولت مزدور و فاسد کرزی) در ذهن تان خطور نمیکند، که بازهم بین بد، بدتر و بدترین یکی را برای مردم افغانستان روا میدارید؟
    شما خوب میدانید که مخالفت این آقایان( به گفته شما، قوتهای ضد طالبی) با دارودسته کرزی یا با برادران کوچک شان فقط برای کسب قدرت بیشتر و زراندوزی بیشتر است و نه خدمت برای مردم ستمدیده این کشور.
    ما ها چرا از اشتباهات گذشته ای خود نمی آموزیم؟
    آزرده نشوید.

  • دوستا عزیر من کسیکه هستم که درست در زمان که طالبان در سال 1998 وارد مزار شریف شد در منطقه ام البلاد متصل کارته علی چوپان و آریانا مربوط ناحیه دهم شهر مزار شریف میزستم. یکتعداد از فامیل و خویش و قوم ما که توانایی فرار از مزار را قبل از داخل شدن طالبان داشتند شهر مزار شریف را ترک نموده بودند. ما هایکه در آن منطقه باقی مانده بودیم بنابر فیصله بزرگان و مردان فامیل همه فامیل ها در سه حویلی که از درون باهم باز بودند جمع شده بودیم تا بدین طریق باهم دیگر نزدیک باشیم و برای همدیگر یک پشتوانه و نیرو باشیم. روز دوم بعد از تسخیر شهر مزار، طالبان با عده از مردمان محلی(باشنده گان ولسوالی بلخ) داخل حویلی شدند و شروع به تلاشی اتاق ها نمودند هرآن چیز باارزش تر که یافتند باخود گرفتند و تمام مردان خانواده ها را بجز از محاسن سفیدان و اطفال را با خود بردند که در آن جمله پدرم و سه تن از کاکاهایم نیز شامل بودند.در مجموع به تعداد بیشتر از 15 مرد را باخود بردند. در ابتدا آنان را در مسجد ابوذر غفاری واقع کارته آریانا بعداً به محبس ولایت بلخ وفردای همان روز توسط کانتینر ها به محبس جوزجان شبرغان انتقال داده شد. من که در آن زمان کوچک بودم برای ردیابی پدرم و کاکاهایم با یکتن از محاسن سفیدان از منزل خارج شدیم و از مردم پرس و پال را آغاز کردیم تا بلاخره دریافتیم که همه اسیران به شبرغان انتقال داده شده است. دوستان دعاکنید آن صحنه دلخراش را که در حومه شهر دیدم برای هیچ یک انسان نشان ندهد. شهریکه زمان در آن من بخاطر آسوده به مکتب میرفتم... کورس میرفتم و با فامیلم در خوشی زندگی میکردم دیگر آن شهر نبود بل یک شهر پر از جسد انسان های پوسیده، آماس کرده ، متعفن، بعضی ها بدون دست و پاه( سگان خورده بودند) در اطراف سفر بخیر، گمرک/پارک فردوسی الی محبس را دیدم . در طول راه چندین بار توسط طالبان متوقف میشدم و به علت هزاه بودنم ازم سوال های میپرسیدند از قبیل دعا قنوت وغیره حالانکه حتی بعضی خودشان از اسلامیت و مذهب و شریعت کلمه هم نمیدانستند. بلاخره قصه کوتاه.... بعد از چندروزی والده مرحومه ام همراه با بعضی دیگر زن ها و برادر کوچکترم راهی شبرغان شدند تا در آنجا گمشده گان شانرا دریابند . بلی دقیقاً هم همانطور شد در محبس شبرغان پدرم را با دوتن از کاکاهایم دریافتند ولی یک از کاکاهایم که نسبت به سایر برادرانش از قد بلند و هیکل نیرومند تر برخوردار بود در جمله آنها نیافتند. پدرم گفتند که برای مدت 12 روز آن برادرش نیز با آنها در شبرغان یکجا بوده ولی روزی طالبان آمدند و داخل محبس عده را باخود بردند که از آن روز الی اکنون ما نه از حیات و ممات آن کاکایم احوال داریم. پدرم بعد از مدت دوماه از زندان شبرغان به دلیل که خود را اهل سنت معرفی نموده بود آذاد شد ولی دو تن از کاکاهایم بعد از ماه ها از زندان کندهار آذاد شدند. خیلی واقعات دیگر نیز اتفاق افتاده است که همه مردم شمال کشور از آن اگاه اند. من منحیث یکی از زجردیده گان این حادثه زمانیکه شنیدم دولت با قاتیلین نه تنها قوم خاص بلکه تمام ملت دست به معامله میزند دیگر از این دولت نا امید شدم و میدانم که فریاد ما مظلومان هرگز به گوش این دولتمردان فاسد نخواهد رسید صرف به دربار اقدس پاک دست دعا بلند میکنم که هر کسیکه برای هر انسان درهر منطقه افغانستان ظلم کرده است مورد نفرین و تنفر خود قرارداده و برای مظلومین عدل را از دربار غیب خویش فراهم سازد. آمین.
    نوت: لازم به تذکر است که نه فامیل من و یا کسانیکه گرد هم آمده بودیم مربوط کدام گروه، تنظیم و یا جناح نبودیم ولی این همه مصیبت و زجر را بخاطر شیعه بودن دیدیم.
    خدایا همه شهدا بی گناه و بی کفن همه حادثات افغانستان علل خصوص این حادثه خونین را غریق دریای رحمت خود بکردانی و عاملین همچون حادثات و همدستان این عاملین را زود تر از این دنیا جمع نمایی و ما مردم بیچاره را از شر این مفسدان و خون آشامان برهایی.... آمین

    آنلاین :

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس