نظرسنجی درباره ی جرگه ی امن منطقه ای
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آيا برگزاری جرگه ی امن منطقه ای، می تواند به اختلافات ميان افغانستان و پاکستان پايان دهد؟
با وجود پارلمان افغانستان و پاکستان، آيا جرگه ی امن منطقه ای صلاحيت تصميم گيری های کلان را دارد؟
آيا در اين جرگه موضوع خط ديورند بايد طرح شود؟
عدم اشتراک پرويز مشرف در اين جرگه، نشان از عدم تمايل پاکستان به حل بحران نيست؟
و..........
“هر کس آزاد است نظر خود را داشته باشد. لطفا نظرات خود را بدون توهين و دشنام طرح کنيد.”
پيامها
8 آگوست 2007, 09:20, توسط saidi
man az muafaqiyati en jalasa motmain nestam chon hukomati pakostan chandan alaqamandi en majlis namibashad. agar darin majlis khati diuran barasmiyat shonakhta shawad man etminan daram ki ba yak solhi daimi dast khahim yaft’
8 آگوست 2007, 20:52, توسط توسلی غرجستانی
جرگه ای امن منطقه ای؛
راهکار کهنه برای چالشهای مدرن
بعد از مدتهای زیاد که برای برگزاری جرگه امن منطقه ای سرمایه گذاری و اطلاع رسانی صورت گرفت و کمیسیون تحت زعامت فاروق وردک برای برگزاری آن ایجاد گردید؛ بالآخره قرار است روز پنجشنبه 18/5/1386 اولین نشست آن در کابل برگزار گردد.
سؤال اساسی این است که آیا این نشست عنعنوی می تواند چالشهای موجود در دوسوی خط دیورند را که تا مرکز سیاسی کشورهای افغانستان و پاکستان نیز تسری کرده است، حل سازد؟
آیا برگزاری این جرگه همانند جرگه های عنعنوی و تباری مشکلی دیگر بر مشکلات موجود در دو کشور واقع در دو سوی خط دیورند نمی افزاید؟
آیا چالشهای مدرن که تحت عنوان "تروریزم، مواد مخدر و سلفی گری" از شرق آسیا تا اروپا و آمریکا گسترده شده است و به شکل حاد آن در افغانستان، عراق و پاکستان بروز کرده اند؛ با سنت تباری تحت عنوان "جرگه امن" قابل حل است؟
آنلاین : جرگه ای امن
11 آگوست 2007, 11:37, توسط صمد
جرگه امن چه عنعنوی وچه تباری شاید وقتی کار آمد باشند که نمایندگان واقعی مردم در آن شرکت داشته باشند، در آنصورت میتوانند " چالشهای مدرن" شما وغیر مدرن ما رایکجا حل نمایند.
نا گفته نماند که جرگه امن عنعنوی وتباری از شوراها ملا ربانی
،ملا عمر ویا شورای خبرگان خمینی وخامنه ای چند گامی جلوتر اند.
8 آگوست 2007, 11:01
من فکر میکنم رئیس جمهور کرزی یکبار دیگر نشان داد که سیاست مدار کشته کار و زرنگ است. او به جهان نشان داد که مشرف و پاکستانی هیچ علاقه ای به مبارزه بر علیه تروریزم ، طالبان و القاعده ندارد بلکه به خواست آنها لبیک گفته و از اشتراک در این جرگه هم صرف نظر کرد.
برای همه واضح بود که این جرگه دستاورد بزرگی نخواهد داشت. این جرگه فقط یک نمایش از جانب کرزی این روبای زیرک بود تا به آنانی که پاکستان را ایجاد کرده و تاکنون از این کشور بی تاریخ و مصنوعی دفاع میکنند ، ثابت کند که مشکل اصلی در افغانستان نه بلکه در پاکستان است .
8 آگوست 2007, 16:54
این جرگه در آغازش به ناکامی محکوم است چرا که در چنین جرگه مطالب صرف از دیدگاه یک اقلیت کوچک قومی دولت حاکم در افغانستان نمایندگی میکند و علایق اکثریت عظیم اقوام دیگر کشور که زیاده از 60 درصد جامعه را تشکیل میدهند اغماض شده است. راه اصلی صلح در اففانستان برسمیت شناختن سرحدات امروزی کشور پاکستان است که یک واقعیت جغرافیایی را وانمود میکند.
با احترام
8 آگوست 2007, 22:52, توسط عصمت الله ندارم
جرگه امن منطقه موضوع داغ وگرم سازی زمام داران ورهبران موجود درافغانستان بوده وآنرا به یک فال نیک درصدر کارخود قرارداده اند اما این فکر رانگرده که درقرن 21 جرگه کلاسیک دیگر مفهوم کاری وحقوقی ندارد به این معنی که جداکردن یک قشر عظم وسرنوشت ساز وقم زدن تاریخ افغانستان کجاست جایگاه انها جرگه یعنی یک تعداد محدود افغانها وابسته به حکومت ها ومرتجیع ومتکلیم به زبان بشتو دیگر حرف وکاری دیگرنست وهمچنان نادیده گرفتن سایر شخصیت ها ومتنفیذین وسیاست مدارهای افغانستان چون ازاین بعد کلمه افغان صرف شامل اکسانی میشود که به زبان پشتو صحبت میکند وتذکره تابیعت آن به همین زبان نوشته شده است من این جرگه را بشدت محکوم وان را فاقد اعبار قانونی وحقوقی میدانم .
8 آگوست 2007, 23:45, توسط اثارلحق حکیمی
طرح جرگه: ظاهراًمعلوم می شود مسئله ی مورد بحث در جرگه، مشکل ناامنی افغانستان و اتهاماتی که مبنی بر حمایت از طالبان و دخالت در امور افغانستان به پاکستان بسته می شود، محور اساسی گفت گو باشد؛ اما برای حل این مسئله هیچ راهکاری ارائه نشده است و از طرف افغانستان که پیشکش کننده ی طرح برگزاری جرگه هم می باشد، هیچ طرزالعملی روی دست گرفته نشده است. تفاوت این جرگه با جرگه های پیشین در این است که در آن جرگه ها، طرفین در گیر با پادرمیانی سران قبایل در گفت گوها شرکت می نمودند تا قضیه ی قابل منازعه را حل نمایند؛ اما طرفین در گیر یعنی طالبان و نیروهای خارجی حق شرکت در این جرگه را ندارند، پس این جرگه، روی کدام مشکل و میان که صلح، خواهد کرد.
مسئله ی دوم این که آیاهنوز هم رسم و رواج قبیله در جامعه حکم فرما می باشد و یا پنجابی ها و سندی های پاکستان به مقوله ی جرگه آشنایی وباور دارند؟ که مسلماً نه . پس جرگه، برای چه و میان که برگزار می شود؟ مردمان دو کشور باهم هیچ مشکلی ندارند. این حکومت ها هستند که باهم مشکل دارند بنا برین جرگه برای چه؟ در جامعه ی دموکرات با موجودیت سازمان های سیاسی و قوای سه گانه ی دولت، چرا مشکل را دولت از را ه مدنی آن حل نمی نماید و متوصل به شیوه های پیشین می شود. این نگاه به عقب درزمان حاضر چه نتیجه ی خواهد داشت و یا اصلاً آقای کرزی گیچ شده و حل مشکل افغانستان را در گرو فکر چند ملیک قبیله می پندارد؟ اکثر اندیشمندان، مشکل پاکستان و افغانستان را ناشی از موجودیت خط ارضی دیورند در میان این دو کشور می دانند که باحل شدن مسئله ی دیورند، پاکستان دیگرحق ایجاد مشکل بر افغانستان را،بر خود نمی دهد؛ اما در جرگه ی امن منطقه یی در مورد دیورند، هیچ صحبتی نخواهد شد و مسوولین بر گزاری این جرگه، هیچ پاسخ روشنی ندارند که هدف از برگزاری این جرگه چه می باشد!؟ چون اگر جرگه ازکنار مسئله ی مهمی چون دیورند بی اعتنا بگذرد دیگر به چه موضوعی خواهد پرداخت؟
از طرف دیگر پاکستان، این جرگه را در نخست، هیچ جدی نگرفت و پسان دید که فرصت خوبی برای سفید کردن پرونده است و همین بود که حاضر شد شرکت در این جر گه را قبول نماید.
در این میان امریکا تا هنوز کاملاً خونسرد و بی اهمیت به این جر گه نگاه کرده و هدف امریکا از بر گزاری جرگه، معلوم نیست.
کاستی اساسی دیگر این جرگه، نبود آن در شناسنامه مهم کشور (قانون اساسی ) است. در قانون اساسی غیر از ولسی جرگه و مشرانو جرگه، جرگه یی دیگر تذکر نرفته است که نبود جرگه ی امن منطقه یی در قانون اساسی، برگزاری آن را خلاف قانون و یک ساختار اضافی در کنار شورای ملی نشان می دهد.
در نتیجه با این همه کاستی و کمبود ها، دست آورد جرگه ی امن منطقه یی برای افغانستان، جز مصرف پول زیاد از کمک های جهانی برای باز سازی کشور، نا امیدی مردم به کارایی دولت و از همه مهمتر باز داشتن دست پاکستان در کارهای بعدی دیگر، چیزی را در پی نخواهد داشت.
پاکستان توپی را که در میدان بازی سیاسی انداخته بود، بابر گزاری این جرگه، به طور کامل در میدان افغانستان به دست می آورد.
8 آگوست 2007, 23:13, توسط درمحمد رادمرد .
در رابط اینکه جرگه امن منطقه ای صلاحیت بررسی وارزیابی های بحران امنیت وثبات را در منطقه(افغانستان وپاکستان)ویکطرفه ساختن تروریزم بین المللی(القاعد)وبنیاد گرایی افراطیت اسلامی دارد بایدکفت که از شان جرگه امن منطقه ای بدور بوده وهست.زیراحل تنشهای چالش زای بحران امنیت وثبات در منطقه وافغانستان از دایره پرقدرت کشورهای ایکه دران چشم طعم منافع حیاتی بگونه افراطی ولجام گسیخته پی گیری نگرددبعید از امکان نیست. دیگراینکه جرگه امن منطقه ای باعمل تفکر دموکراتیک ودموکراسی واقعی که( سنت های مردم گرایی وتکثر اندیشه وعقیده را در عملکردازادی های بیان وعقیده درپرتوقانون )مبشراست مخالف بوده چطورامکان داردکه خلاف تفکر وعمل بنیادگرایی افراطیت اسلامی که مدافع عمل سنت های قبیلوی( ضد ارزشهای اسلام میانه )است از مواضع دموکراتیک مردم افغانستا ن وجهان دفاع نمایند؟به نظر من این حرکت یک نماهش تشریفاتی پیش نیست حیف صدحیف اینکه این جرگه هزینه بزرگ از پول کمکهای جهان بمردم افغانستان رابرمیدار در حالیکه میلیونهاافغان گرسنه اند و اشتغال ندارند.پاسخ پیام شما!
9
9 آگوست 2007, 03:09, توسط لورکا
این جرگه هیچ مشکلی را حل کرده نخواهد توانست، زیرا کسانی در آن راه یافته اند که تا خرخره نوکر پاکستان بوده اند.
مطلبی در مورد جرگه ی امن منطقوی را در وبلاگ عشق و آزادی مطالعه نمایید.
آنلاین : خاک پاشیدن به چشم مردم
9 آگوست 2007, 03:39, توسط حق پرست
دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
هر عهد که با خدای بستند همه
از دوستی حرص شکستند همه
حضرت ابوسعید ابوالخیر (رح)
شا ید کمتر کسی بداند که این گر د همائی ویا به اصطلاح جرگهء قومی میان سران دو سوی مرز جزء از بخش های آغاز ین یک بر نا مهء دقیق و از پیش حسا ب شدهء لشکر کشی به آنسوی خط مرزی بوده و دیر یا زود شاهد تصرف تمامئ کشور های همسایه توسط صادر کننده گان دیموکراسی خوا هیم بود... اما تشویشی به دل نبا ید راه داد، چرا که این خراب آبادِ گیتی از خود صاحبی دارد و یقیناً به هیچ فرد ویا گروهی نیز وفا نخواهد کرد و این نکته تنها عاقلان دا نند و بس ...
دلا دیدهی دوربین برگشای!
درین دیر دیرینهی دیرپای
ببین غور دور شباروزیاش!
به خورشید و مه، عالم افروزیاش!
شب و روز او چون دو یغماییاند
دو پیمانهی عمر پیماییاند
دو طرار هشیار و، تو خفته مست
پی کیسه ببریدنت تیزدست
به عبرت نظر کن که گردون چه کرد!
فریدون کجا رفت و قارون چه کرد!
پی گنج بردند بسیار رنج
کنون خاک ریزند به سر چو گنج
پی عزت نفس، خواری مکش!
ز حرص و طمع خاکساری مکش!
طلب را نمیگویم انکار کن،
طلب کن، ولیکن به هنجار کن!
به مردار جویی چو کرکس مباش!
گرفتار هر ناکس و کس مباش!
حضرت جامی (رح)
9 آگوست 2007, 22:05, توسط علی بامیانی
به نظر من این جرگه مشکلی از مشکلات افغانستان و پاکستان نمی گشاید. به این دلایل:
1. جرگه میان دو کشور مستقل برگزار می شود و این دو کشور جمعیت فوق العاده متنوعی دارد که ضرورتا جگه و جرگه بازی مشروعیتی در میان شان ندارد چون ضرورتا مکانیزمی که بتواند درک جرگه را برای شان ممکن سازد در فرهنگ شان وجود ندارد. مثلا پنجابی ها، سندی ها و اقوام مهاجر پاکستان با این پدیده صددرصد بیگانه اند. تاجیک ها، هزاره ها، ازبک ها و هزاره های افغانستان هم آن را فقط در چند جرگه ای سراسری ملی تجربه کرده اند اما در فرهنگ قومی شان این پدیده جایی ندارد و ما مثلا در جایی ندیده ایم که یکی از اینها مساله ای را با توسل به جرگه ای قومی حل کرده باشند.
2. این پدیده یک شیوه ای گرده هم آیی قبیله ای اقوام پشتون است. در فرهنگ آنها جرگه می تواند مشروعیت آفرین باشد. اما جنگ سی ساله افغانستان این پدیده را در میان پشتونهای افغانستان خیلی ضعیف کرده است چون این جنگ اساسا ساختار قبیلوی جامعه ای پشتون افغانستان ضربات سنگینی زده است و در آن قدرها و مراکز قدرتی را آفریده است که کاری به ساختار قبلوی جامعه ندارد. مثلا حزب جایی در یک حامعه ای صددرصد قبیلوی ندارد اما ما می دانیم که حزب در جامعه ای پشتون اهمیت بسیاری به دست آورده است و این به ما می گوید که ساختار قبیلوی این جامعه ترکهای جدی برداشته است. حال اگر ما بیاییم امروز راه حل های صد در صد قبیلوی حتی برای جامعه ای پشتون کشور ارایه کنیم در حقیقت تغییرات سی ساله این جامعه را نادیده گرفته و خود را محکوم به شکست کرده ایم. لوی جرگه ای قانون اساسی نمونه عالی است. این جرگه نتوانست حمایت بخش های از جامعه ای پشتون را برای دولت به ارمغان آورد و این به ما می فهماند که این جامعه دیگر گونی های عظیمی را تجربه کرده است و ساختار قبیلوی آن ضعیف شده است.
3. این جرگه مشکلاتی را باید بررسی کند که قسمت اعظم آن از مناطق قبیلوی پاکستان بر خاسته است. این اقوام هیچ دولتی را به رسمیت نمی شناسند، نه دولت پاکستان و نه دولت افغانستان. جرگه را دو دولت طرح کرده و سران اقوام مناطق قبایلی پاکستان آن را رد کرده اند. پس این جرگه نمی تواند راه حلی ارایه کند که برای آنها قابل قبول باشد. وقتی آنها جرگه را رد کرده اند پس راه حل را هم رد خواهند کرد و این یعنی ناکامی جرگه.
4. طرفین برگزار کننده این جرگه روی مسایل اساسی اصلا توافقی ندارند پس جرگه به احتمال زیاد نمی تواند حتی مسایل اساسی را مورد بحث قرار دهد. دو مساله اساسی اند. یکی مرز دو کشور یا همان خط دیورند و دیگری تروریزم. مرز را افغانستان به رسمیت نمی شناسد. این به این معنی است که ما حاکمیت پاکستان بر مناطق قبیلوی را به رسمیت نمی شناسیم پس نمی توانیم پاکستان را به خاطر فعالیت تروریست ها در این مناطق محکوم کنیم چون حاکمیت آن کشور بر این مناطق را قبول نداریم. در صورتی که ما مرز را قبول نداریم آیا می توانیم عبور و مرور خرابکاران از این مرز را مسوولیت پاکستان بدانیم؟
پاکستان و افغانستان هیچ کدام اتهامات متقابل را هم قبول نکرده اند. یعنی پاکستان می گوید که تروریست ها از افغانستان می آیند و ما می گوییم که از افغانستان. من فکر می کنم که این جرگه به احتمال زیاد مجبور خواهد بود که بر اساس اتهامات اثبات نشده کار کند. طالبان هم در افغانستان و هم در پاکستان ریشه های اجتماعی دارند و این را نمی توان رد کرد. چرا پاکستان شاخه ای از همین طالبان را به ایران هم نیم فرستد؟
4. تصویبات این جرگه قدرت اجرایی ندارد. طالبان و اقوام قبایلی پشتون پاکستان از کسی به شمول افغانستان و پاکستان فرمان نمی برند. این ها عملا با هر دو دولت در جنگ اند. حال اگر ما بخواهیم تصویبات جرگه را عملی کنیم باید دست به زور بزنیم که قبلا هر دو دولت و نیروهای بین المللی چنین کرده اند.
اینها چند دلیل اصلی اند که بر اساس شان من فکر می کنم این جرگه دست آوردی نخواهند داشت. اما این جرگه یک فرصت خوب مطالعه نتایج جنگ های سی ساله بر ساختار اجتماعی پشتون های افغانستان و همچنان کل جامعه ای افغانستان را به جامعه شناسان ارایه می کند.
من فکر می کنم این جرگه یک کار عظیم می تواند انجام دهد و آن این است:
خط دیورند را به رسمیت بشناسد. و یا فرصت و بهانه ای به رسمیت شناختن خط دیورند را به هر دو طرف می تواند بدهد.
اگر دولت افغانستان در این جرگه به هوشیاری تمام خط دیورند را به رسمیت بشناسد از آن بعد می تواند به صورت جدی بر پاکستان فشار آورد تا از عبور و مرور غیر قانونی از مرزش جلوگیری کند. در غیر این صورت تا وقتیکه ما حاکمیت و مرزهای پاکستان را به رسمیت نشناسیم آن کشور هم مسوول فعالیت تروریست ها در مناطقی نیست که دیگران در آن مناطق حاکمیت اش را به رسمیت نشناسد. این یک منطق ساده و طبیعی است.
10 آگوست 2007, 11:15, توسط بهادر
به شما قبلاً هم گفته بودم و بازهم تکرار میکنم که خود را لطفا ً علی بامیانی نه بلکه علی پنجابی یا علی سنگ فروش خطاب کن. زیرا تو اول مسایل خیلی مهم را از دریچه یک طفل 7 ساله میبینی و دوم منافع افغانستان را فدای منافع پنجابی ها ساخته و چون یک شخص نا امید مانند پرویز مشرف دست به هر طرف میندازی.
تو علی نا بامیانی باید بدانی که حتی اگر افغانستان خط دیورند را به رسمیت هم بشناسد ، برادران پنجابی تو به هیچوجه از مداخله در امور افغانستان و از خیال تحمیل یک حکومت دست نشانده در کابل صرف نظر نخواهند کرد. زیرا پنجابی ها میدانند که بوجود آمدن یک دولت متمرکز و با قدرت در کابل مردم آنطرف دیورند را ترغیب به یکجا شدن با برادران هم زبان و همخوند شان در افغانستان خواهد کرد.
شما میخواهید قضایا را مانند مشرف از دید یک نظامی بیسواد ببینید ولی افغانها به این عقیده اند که رابط با پاکستان فقط در صورتی بهبود خواهد یافت و خط دیورند زمانی حل شده حساب خواهد شد که پنجابی ها پاکستانی از سیاست های غیر انسانی شان مبنی بر تسلط کامل بر افغانستان صرف نظر کنند و خونریزی در افغانستان را جشن نگیرند.
11 آگوست 2007, 05:56, توسط علی بامیانی
آقای بهادر سلام،
توصیه ای شما را خواندم اما من هنوز هم خودم علی بامیانی می نامم. چیزی بدی در این کار نمی بینم. ممکن است دیدگاه های من مانند دیدگاههای یک طفل هفت ساله باشد اما این باعث نمی شود که من آنچه می خواهم خودم را صدا نکنم.
من دوست داشتم نظر شما را بدانم اما ظاهرا شما به فکر و اندیشه ای من کاری ندارید.
اینکه شما مرا برادر پنجابی ها دانسته اید هم بسیار جالب است. من اصلا پاکستانی نیستم، اردو نمی دانم و یک شهروند افغانستانم.
در مورد اینکه شما پیش بینی کرده اید که اقوام آن سوی خط دیورند حاکمیت افغانستان را خواهند پذیرفت من شک دارم. اگر شما دلایلی محکمی برای این ادعا دارید من هم دلایلم برای رد ادعای تان خواهم نوشت.
لطفا از تاکتیکهای روانی استفاده نکن. من یک آدمی هستم که به مسایل اجتماعی علاقه دارم و می خواهم نظرات دیگران را در مورد این مسایل بدانم.
دوست دارم بدانم چرا شما به این جرگه امیدوارید.
تشکر
10 آگوست 2007, 05:32, توسط noor
en jerga choon ba hedaiat amrica tashkil yafta ast baray hal mushkrl nest balke serf baray ba haisha randen degar aqwam az sanay siasy afghanistan ast.
10 آگوست 2007, 21:01, توسط سادات
برگزاری جرکه امن منطقه ای اختلافات میان افغانستان و پاکستان را حل نخواهد کرد بلکه باعث بروز مشکلات دیکر هم خواهد شد به دلیل اینکه پاکستان یک نوع بازار یابی مردمی را بکار میبرد که ایا مردم که ان طرف خط دیورند سکونت دارند علاقمندی انها به کدام یگی از کشورها میباشد . این جرگه کاملا به نفع پاکستان میباشد زیرا مشکلات این دو کشور توسط مردم حل نخواهد شداین زمان حل خواهد شد که دولت پاکستان واقیعا از همکاری با طالبان دست بکشد صادقانه به صحبت های خود عمل بکند
11 آگوست 2007, 00:21, توسط زمری
برادرا عز یز وارجمند!
جرگه امن منطقو ی چنان که از نام آن معلوم است، یک نشست ابتدائی ومهم برای طرح یک استراتیژی برای آوردن امنیت و صلح در منطقه می تواند باشد در صورتیکه موضو عاتی را که آقای واصفی،آقای یونس قانونی وشوکت عزیز طرح کردند جدی گرفته شود وحکومت های هر دو طرف صا دقانه این پروسه را ادامه داده از شورا های ملی هر دو کشور ،احزاب سیاسی مقتدر ومطرح وحکومت ها استفاده اعظمی به عمل آورند تا این حرف های گفته شده توسط آقای واصفی،قانونی وشوکت عزیز در دستور کار قرار داده شده برایش اولیت داده شود. چرا که امروز ما نه به انتر نت ضرورت داریم نه به کمپنی های خصو صی چون کابل بانک وعزیزی بانک، نه به روشان واریبا وتلویزون طلوع وغیره دزدان.فقط و فقط فعلآ نیاز اولی به صلح وتفاهم با خود وهمسایه های خود چون آب در بیابان برای تشنه ضرورت داریم تا ما بتوانیم حد اقل پیاز وکچا لوی دیگ خود را خود ما تهیه کنیم وبا اقوام ساکن در منطقه سیالی وشر یکی کرده بتوانیم.البته ما باید این نطفه را(جرگه امن منطقوی)آبیاری کرده به در خت مثمر تبدیل کنیم.دامنه این جرگه را در پارلمان های دو کشور توسعه داده واز طالبان افغانی،احزاب سیاسی مطرح هردو کشور دعوت کنیم تا از این فر صت که شاید تصادفی به دست ما آمده استفاده معقول کرده و هم معلوم کنیم که دوست ما وکی دشمن ماست.یقینآ مردم وزیرستان می خواستند در این جرگه شر کت کنند و ما دیدیم که دست های استخبارتی وشبکه ها ی جا سوسی معلوم الحال نمی خواهند تا این قرارگاه نظا می شان به منطقه امن تبدیل شود.
ما به امنیت در منطقه ضرورت داریم نه جورج بوش وبن لادن.
2 دسامبر 2007, 17:31, توسط معـصــومــی از جــرمنــی
ســـلام آقای زمـــری . شما خوب فرمودید که اگر به گفتار و حرفهای واصفی قانونی شوکت عزیز اولویت داده شود گویا دنیا گلگزار صلح پایدار میشود . ولی حرف اینجاست که (( اگـــر ))) که اگر در افغانستان جنگها نمیشد وطن به این حال نمیرسید . به صراحت باید گفت که پاکستان به هیچ وجه طرفدار آرامی افغانستان نیست چـــرا این همه دشواری ها را برای کشور ما در این سالهای متمادی رقم زد و بهره برد که حالا کوشش بمیان آمدن صلح را برای من و تو کند . در ضمن این نماینده گان مردم نیستن صرف یک مشت اوباشان که در جسم ناتوان وطن من و تو سوزن زده و خون وطن وملت را مکیدن آیا این همه خاک پاشیدن به چشم مردم نیست چه از طرف دولت نامتجانس افغانستان چه پاکستان ? مردم افغانستان جشم و گوش شان باز شده خیر و شر خود را میدانند و به چند اشعار زبانی بازی نمیخورند لطـــفآ از واقعت بنگارید و دهن باز کنید .
11 آگوست 2007, 10:51, توسط خالد
به نظر من این جرگه امن تا به وقتی چیزی عملی نخواهد بود اگر نمایندگان واقعی در این شرکت نداشته باشند
11 آگوست 2007, 11:56, توسط عارف قره باغي
به نظر مي رسد كه مشكلات مردم افغانستان به اين راحتي حل شدني نيست وهرروز مثل كلاف سردر گم همه راگرفتار خودش مي كند .
شكست طالبان ، آمدن نيروهاي ناتو ، كشورهاي قدرتمند دنيا وهمچنين حضورنيروهاي جامعه بين المللي همه وهمه نشان از آينده روشن را براي مردم فلك زده وفقيرو خسته از جنگ سي ساله مي داد . درسالها ي قبل ، انتخابات رياست جمهوري براي مردم يك آرزو بود . تقريباً اكثرمردم احساس مي كردند روزهاي طلائي فرارسيده است وخوشبختي به مردم روكرده است . انتخابات پارلامان وشوراي ولايتي وكم كم تشكيل اردوي ملي همگي در ابتدانويد ازآينده بهتر براي مردم بود . اما امروز مردم بعد ازگذشت پنج سال به روزهاي سخت گذشته ، برگشت خورده اند واميدهاي مردم روزهاي پاياني به خود گرفته است وباز روزاز نو روزي ازنو.
رئيس جمهور با اين همه نيروي كه در اختيار دارد قادر به ايجاد امنيت براي مردم خود نيست . دست تمني وخواهش به دامان پيرمردان وريش سفيدان اقوام وقبايل خود دراز نموده است و مي خواهد آخرين تيررا بسوي رهايي وامنيت ازكمان پيرمردان وريش سفيدان براي ساختن يك جامعه مدرن وآزاد توسط بدخواهان همين جامعه ايجاد نمايد . كساني كه اوضاع وشرايط ناامني را براي مردم وجامعه به وجود آورده اند .
نيروهاي ناتو باآن همه قدرت ، نيروهاي مجاهدين سابق با آن همه تجربه جنگي دركناردولت ، امدادهاي سيل آساي مالي دنيا براي مردم و دولت و امروز بايد مشكل دولت را ريش سفيدان وزيرستان حل كند ؟
به نظر من كه جاي شرم وسرافكندگي براي مديران اين مرز وبوم است كه كوچكترين تلاشي درجهت مديريت نمودن كشور خود نكرده اند . اگر نيروهاي جامعه بين المللي را از بدني دولت برداريم چه سرنوشتي در انتظاراين مردم خواهد بود ؟ آيا مردم مي توانند به اين نظام ومديران كشور خود تكيه نمايند ؟
از نظر من جرگه امن قومي نه در گذشته ونه در شرايط كنوني ونه در آينده قادر به حل مشكلات مردم نخواهد بود . زيرا تفكرات سنتي ريش سفيدان تفكرات مثبتي نيست . در واقع تفكرات آنها باعث ايجاد بحران كنوني شوده است ونوع نگاه آنها به زندگي ومردم منفي وبحران آور است . كساني كه هنوز نه توانسته اند از زندگي بدوي وقبيله اي در قرن 21 خودشان را نجات بدهند ، آيا مي شود از آنها انتظار انديشه صلح ومبارزه با ترويسم را داشته باشيم ؟ پس اين همه تلاش وصرف نيرو وانرژي وهزينه هاي كلان از جيب اين ملت فقير ونياز مند كه براي پركردن شكم زن وبچه خود به تمامي كشورهاي دنيا رفته اند كار درستي نيست . مردم انتظار دارند كه دولت ما با اقتداروقدرت تمام در برار دشمنان خود ظاهر شود واز محافظه كار ي ومصلحت انديشي در برابر دشمنان خود دست بردارد وهمچنين با تأثير پزيري از احساس قومي هدف وسياست هاي آينده يك ملت را تعيين نه كند وبه سرنوشت كلي جامعه فكر بكند .
17 نوامبر 2007, 12:19, توسط Ehsan
تو علی نا بامیانی باید بدانی که حتی اگر افغانستان خط دیورند را به رسمیت هم بشناسد ، برادران پنجابی تو به هیچوجه از مداخله در امور افغانستان و از خیال تحمیل یک حکومت دست نشانده در کابل صرف نظر نخواهند کرد. زیرا پنجابی ها میدانند که بوجود آمدن یک دولت متمرکز و با قدرت در کابل مردم آنطرف دیورند را ترغیب به یکجا شدن با برادران هم زبان و همخوند شان در افغانستان خواهد کرد.
15 دسامبر 2007, 23:54, توسط و-ولی
باعرض سلام به همه خواننده گان محترم!
به نظر من بزرگترین معضله بین افغانستان و پاکستان مسله خط دیورند است و اگر این موضوع در جرگه امن مطرح و فیصله نشود این جرگه یک جرگه بی معنا ، مصارف بیجا و ضایع وقت خواهد بود.
با احترام و-ولی
آنلاین : نظرسنجی درباره ی جرگه ی امن منطقه ای
21 جنوری 2008, 06:46, توسط S W HASSANI
جرګه اميدوارې داشت اما در راس ان ډاکتر عبداله تعين مردم ناميد شده٠ او يک شخصي است که در دوران قدرت اش به صلح و خدمت به مردم کدام دستاورد ندارد٠ به احترام سيدولي٠حسني لندن