احساسات طالبی- قبیله ای کرزی
حامد کرزی اکنون در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است. او تمام تلاش های خود را بکار خواهد بست تا همچنان در قدرت باقی بماند. اگر او نتواند به قدرت ادامه دهد، می کوشد با پیوند دوباره ی منفعت های قبیله ای طالبی با اربابان ، قدرت را به يکی ديگر از اعضای قبیله ای- طالبی منتقل کند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
والستریت جورنال در شماره روز چهارم آپریل خود نوشته که حامد کرزی روز شنبه در دیدار خصوصی اش با جمعی از نمایندگان پارلمان گفته است که اگر پارلمان از تصمیم خود درباره قانون انتخابات بر نگردد، او به طالبان خواهد پیوست. او قبلا نيز بارها جنایتکار معروف افغانستان ملا عمر را برادر و برادر عزیز ملا عمر خوانده بود. اگر آنچه والستریت جورنال به نقل از کرزی نوشته است، درست باشد یا نباشد، کارنامه ی 9 سال اخیر حامد کرزی نشان می دهد که او بيشتر یار و همدم جنایتکاران و دزدان بوده است تا رييس جمهوری که به منافع ملی و مردمی می اندیشد.
آنچه واضح است اين است که حامد کرزی تا زمانی که امکان داشته باشد، با فریب و نیرنگ، بر مسند ریاست جمهوری افغانستان خواهد نشست. تجربه ی چند سال اخير نشان می دهد که اگر حامد کرزی قدرتی داشته باشد، ریاست جمهوری را به نظامی چون پادشاهی تبدیل خواهد کرد تا در ادامه ی حکومت های شاهان ديکتاتور و مستبد افغانستان، او نيز قدرت را در انحصار گروه و حلقه های خاص نگاه دارد.
وضعیت اکنون حامد کرزی اکنون چند سوی دارد و چرخش به هر سمت، تا اندازه ای به او به عنوان یک بازیگر این بازی مربوط می شود.
حامد کرزی تا جایی که در توان داشته باشد، از راه های مختلف بر باقی ماندن خود بر قدرت اصرار می ورزد و تلاش می کند. اگر تا پایان این دوره ی ریاست جمهوری برای او مجالی باشد تا همچنان در قدرت بماند، کوشش خواهد کرد که قوانین را برای باقی ماندن هموار کند. حامد کرزی برای باقی ماندن در قدرت اگر تشخیص دهد لازم است، علی رغم آنچه در جمع سران قبیله گفته بود، مانع جدی را برای تحرکات نظامی ناتو و سایر نيروهای بین المللی در سرزمین تریاک و هرویین بوجود نخواهد آورد. ناتو و نیروهای بین المللی بويژه انگليسی ها نيز در اين چند سال نشان داده اند که علاقه ای به مبارزه جدی با طالبان ندارند و به عنوان بوجود آورندگان طالبان، آن ها را و به تبع آن بهانه ی نبرد با آنان را، برای باقی ماندن در کشور و منطقه حفظ خواهند کرد. خبر دعوت انگلستان از چند ملای هلمندی، شمه ای از رفتار انگلیسی را در حمایت از بنیادگرایی به خوبی نشان می دهد.
از سویی تفکیک طالبان از سران قبیله بسیار سخت است. تفکیک طالبان افغان و پاکستانی نیز چيزی بیش از یک تعريف فریبنده نيست. طالبان به شدت در مناطق جنوب و شرق افغانستان نفوذ دارند و نبردهای پراکنده ی آنان نیز در برخی موارد از منازل مسکونی صورت می گيرد. مردان زیادی با پيوندهای قبیله ای - طالبی در جنوب و شرق افغانستان در جبهه ی طالبان قرار دارند و بیشترین قربانیان آنان زنان و کودکان مناطق جنوب و شرق افغانستان می باشد.
گرچه طالبان در رژيم تاريک خود، قتل عام های گسترده ای را در بخش های مختلف کشور انجام داده اند و به کشتار وسیع شهروندان افغانستان از اقلیت های قومی دست زده اند و پس از آمدن کرزی با انجام رشته عملیات های تروريستی به جان غیر نظامیان افتادند اما، بیشترین قربانیان اکنون در مناطق جنوب و شرق افغانستان است که حقوق بشر در آنجا به شدت نقض می شود؛ نقض حقوق بشر توسط تاریک اندیشان طالبی – قبیله ای و نقض حقوق بشر توسط عوامل دولتی که بسیاری شان با تایید سران طالبی-قبیله ای و اربابان بین المللی شان در راس قرار دارند و نقض حقوق بشر توسط نیروهای بین المللی.
از سویی به نظر می رسد در سفر حامد کرزی به جنوب و شهر قندهار، احساسات قبیله ای- طالبی او به شدت بر انگيخته شده است. سران طالبی- قبیله ای در افغانستان با وجود نيروهای بین المللی در افغانستان به چند دلیل مخالفند. آنان خود اظهار می کنند که در عملیات نیروهای ناتو، مردم کشته می شوند. اين اظهار نظر کاملا درست است اما به نظر نمی رسد کشتار مردم در محدوده ی کنترل قبیله، تنها علت مخالفت آنان باشد.
دلیل عمده ی مخالفت آنان، برچیده شدن نظام طالبی – قبیله ای به شیوه ی گذشته خود و تا جایی، کاهش نفوذ و حکمرانی آنان بر سایر مناطق افغانستان است. آنان اکنون به راحتی نمی توانند به کابل یورش آورده، در مرکز و شمال، در مزار شریف، يکاولنگ، بامیان، بهسود و سایر نقاط افغانستان دست به غصب دارایی مردم و کشتار و حاکمیت بر باقیمانده ی شان بزنند. مخالفت آنان با حضور نيروهای بین المللی بیشتر بدليل بدست آوردن حاکمیت از دست داده شان است که نمی توانند به راحتی از قندهار مانند زمان نادر، نظامی روان کنند که کشتار و تاراج کنند. يا از کابل مردم اسیر گرفته را به قندهار برده و شکنجه دهند و یا مانند برده بفروشند و بکشند.
با توجه به مکتب سوزاندن ها و معلم و شاگردها کشتن ها و بیشتر کردن کار و بار خشخاش در این چند سال، به نظر نمی رسد آنان، نگاهشان را نسبت به باقی شهروندان افغانستان تغییر داده باشند. آنان حتا نگاهشان را نسبت به کودکان و زنان خود نیز تغيير نداده اند. آنان تاکنون کمترین اعتراض را نسبت به موارد نقض حقوق بشر توسط طالبان نداشته اند و حتا بسیاری از آنانی که داعیه ی روشنفکری می کنند و می گویند از محدوده ی قبیله پا را فراتر گذاشته اند، همراهی های قلبی خود را با طالبان و نظام قبیله ای- طالبی دارند. روشنفکران دست آموز آنان، زمانی نظام طالبی را برخاسته از اراده ی مردم می پنداشتند و کشتار مردم در نقاط دیگر افغانستان توسط طالبان، برای آنان اهمیتی نداشت. بسیار روشنفکران آنان نیز باعث جنگ و کشتار را برچیده شدن نظام شاهی می دانند و ديکتاتوری خانواده ی محمد ظاهر را نمونه ی اعلای صلح و آرامش.
و اما در سوی دیگر
و اما در سوی دیگر، مردم به شدت طرفدار حضور نيروهای بین المللی هستند. اگر از مردم کابل، مزار شریف، هرات، بامیان، دایکندی، بغلان، پنجشیر، بدخشان و...پرسیده شود که آيا با حضور نیروهای بین المللی موافقید، آنان با قاطعیت می گویند بله.
بله گفتن آنان نه بدلیل اين است که آنان موافق حضور نظامی کشورهای دیگر باشند. بله گفتن آنان به دليل اين است که آنان نمی خواهند به روزهای سیاهی باز گردند که طالبان و پدران آنان برایشان به ارمغان آورده بودند و یا روزهای سیاهی که جنایتکاران جهادی بوجود آوردند.
علی رغم اينکه حامد کرزی برای نمایش چهره ی ملی از حکومتش، جنایتکاران جهادی را زیر نيز بال و پر خود آورده اما تبعیض در دولت او بیداد می کند. علی رغم همه ی تبعیضی که وجود دارد، مردم می گویند این وضعیت بهتر از حکومت طالبان و پدردان آنان و جنایتکاران جهادی ست.
حامد کرزی اکنون در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است. او تمام تلاش های خود را بکار خواهد بست تا همچنان در قدرت باقی بماند. اگر او نتواند به قدرت ادامه دهد، می کوشد با پیوند دوباره ی منفعت های قبیله ای طالبی با اربابان ، قدرت را به يکی ديگر از اعضای قبیله ای- طالبی منتقل کند.
پيامها
5 آپریل 2010, 01:44, توسط Bina
كامران مير هزار شما درست تحليل كرده ايد ولى يك مطلب را بايد علاوه كرد كه نقش خارجى ها در كزاشتن تاج از سرى به سرى بارزبوده است.درست است قبيله برستان كه عرصه سخت براى شان از جانب خارجى ها تنك شد,انها كوشش ميكنند كه ان تاج را به يكى از فاشيستان قبيله خود بدهند .نجيب و سليمانلايق به كلبدالين بيوسته بودند در هاليكه فاشيست ترين انسان روى زمين بود.اينكه قدرت همه 90 درصد به دست قبيله باشد,ازجانب كشورهاى زيدخل اين تصميم از 260 سال قبل كرفته شده است وانها دران منافع خودرا ميبينند و درعيران خودرا و منافع خودرا اب برده احساس ميكنند.رييس جمهور جه كه حتى وزيران وزارت خانه هاى كليدى همه بايد از قبيله باشد ,ديكر وزيران همه سمبوليك در راس وزارت ها قراردارند بيدون صلاحيت.همين قضيه را احمد ضيا مسعود بردر قهرمان ملى با شهامت عام وتا م اعلان كرد كه موردغضب سلطان تقلب قراركرفت. سوال ديكر جرا اوباما با اشرغنى ديدار كرد ؟جرا با داكتر عبدالله ملاقات نكرد كه در انتخابات نفر اول يا دوم بود؟
5 آپریل 2010, 04:17, توسط خگباد
کرزی چون خود یکی از قوماندانهای طالب بود حال نیز ارادت خاص به جناب امیر خویش دارد. و نکته دیگر اینست که نه تنها کرزی بلکه تمام پشتونها میراث دار قساوت و بیرحمی و انسانخواری در کشور بوده و این خصیصه نیز بنابر مستندات ارائه شده از جانب واعظان یهود ریشه در خصوصیت قومی قبیلوی شان دارند. در کلیپ منتشر شده واعظ به صراحت اعلام می نماید که وقتی پشتونها با مشکلی روبرو شوند و امری در کار باشد به ارزشهای قبیلوی شان بر میگردند و از ارزشهای اسلامی سرباز می زنند. که اعمال کرزی و همرزمان و هم سنگرانش جنوبی و شرقی اش کاملا دال بر مدعای ماست.
این گروه باوجودیکه دنیا دیده اند ولی بسوی انسانیت استشمام ننموده اند و از کوجه معرفت و خردگرایی اصلن نگذشته اند و اگر گذشته باشند نیز همانند خر موشی بوده که با خوی گیر سرش پوشانده شده بوده و به صورت قهقرایی وقتی مسیر رالجام دار تغییر داده بوده نا خوداگاه و بدون درک عبور کرده اند.
امید انروز که انان به دلایل افاقی و انفسی قران تعقل کنند.
5 آپریل 2010, 06:31, توسط azar
تا زمانی که هزاره ها از غلاف شیعه گرایی افراطی برون نشوند و به هویت قومی خود با آگاهی تمام رابطه نگیرند این مشکل سده های دیگر ادامه می یابد. عده یی از هزاره ها هنوز با همتباران بسیار اصیل شان در پنجشیر و بدخشان درگیر اند. تاجکها همچنان و ازبکها پراکنده تر از هردو. تا یک محور فشار جدی به وجود نیاید، هیچ کاری پیش نخواهد رفت. خارجی ها وقتی بیچارگی و دست بینی این مظلومان تاریخ را می بینند فقط رو می آورند به سوی کسی که جلوه مقتدر دارد. خودآگاهی ملیت ها هر خارجی را خم می کند و به تمکین وامیدارد. این آگاهی حتما اقتدار را در پی دارد.
18 آپریل 2010, 11:16, توسط ادم خان
بینا !
تصور کن که البتګین و یا سلطان سنجر دوباره زنده شده است و ترا وظیفه دار ساختن کابینه و وزرای خود نموده است . چند نفر بشتون را به بست های کلیدی مانند وزیر جنګ و وزیر خزانه و وزیر امور داخلی میسازی ؟ چند نفر از بنجشیر ؟