ادامه ی جنایات طالبان در یکاولنگ
چهار پیره دار 18 نفر اسیر را به جرپایین بردند و احتمالا به همین تعداد نفر اسیر را گروپ دیگر نیز برده بودند. و دسته قاتلین مردم پشتون محل مسلح به یک پیکا و سه کلاشینکوف بودند. آنها بروی اسیران آتش کشوده همه را با گلوله بستند تا اینکه تمام شان به زمین افتادند و ظاهرا کشته شدند. یک نفر از این دسته قاتلین کشته شده ها را تفتیش کرد و در زبان پشتو گفت که تمام این هزاره های کافر مرده است و بعد از آن آنها بر موتر سوار شده رفتند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اشاره: پروژه ی عدالت افغانستان، گزارش نسبتا خوبی درباره ی جنایات انجام شده در افغانستان در سال 2005 منتشر کرد. گرچه در اين گزارش هيچ اشاره ای به جنایات حاد علیه بشریت در زمان شاهان ديکتاتور افغانستان نشده است، اما با اين وجود، جزو معدود گزارش هایی ست که می توان به آن استناد کرد. اين گزارش متاسفانه تاکنون در سطح وسیع در اختيار شهروندان افغانستان قرار نگرفته است. کابل پرس? قسمت های مختلف اين گزارش را برای یادآوری جنایات انجام شده در افغانستان به مرور نشر می کند.
الف. (2) گرفتاری در مندیک و کشتار توسط دسته قاتلین در نیک در8 ماه جنوری
طالبان مسئوولیت گرفتاری ها را در اطراف مندیک و بردن اسیران به نیک جای که در یک کشتار دسته جمعی بزرگ صورت گرفته بود به عهده گرفته اند.
بعضی این اسیران از سرک نزدیک مندیک و تعدادی دیگر از گنبدی قریه همسایه مندیک گرفتار شده بودند. این اسیران اول در هوتل خراسان جا بجا گردیدند. در آنجا آنها با اسیران که عصر روز گذشته از کته خانه گرفته بودند یکجا کردند. در همان مقطع به تعداد 12 نفر از گنبدی و مندیک برای قتل عام منتظر بودند. بعد طالبان آنها را در یک موتر بار کرده به قلعه ارباب حسن خان نقل دادند و توسط دسته قاتلین به هلاکت رساندند.
نجات یافته گان:
دو نفر از این گرفتار شدگان بنام سید طاهر شاهد نمبر 319 و احمد حسین فرزند استاد حسین نجات یافتند. آنها به طرف دریا فرارکرده و از رفتن به دره علی خودداری کردند ولی بعد از اینکه طالبان بالای فراریان فیر کردند. یک نفر از فیر نجات یافت از کته خانه شاهد نمبر 204 است بیان کرده است که کشتار مردم گنبدی و مندیک در کنارش صورت گرفته بود.
یکشاهد بیان کرده است که (پسربرادر یا خواهرش) از نیک طرف دره علی بر میگشت و در مسیر راه در مندیک توسط یک گروپ از طالبان گرفتار و بسته شد. و زمانیکه فامیلش بخاطر پیدا کردن جسد وی رفت جسد وی در قلعه ارباب حسن خان پیدا شد که مرمی های زیاد در سروی خورده به قتل رسیده بود. یک شاهد دیگر همراه با دو پسر یک مقتول از مندیک بخاطر جمع آوری و دفن اجساد رفتند سه جسد از مقتولین قریه مندیک را از غسال خانه مسجد مندیک جمع آوری کرده دفن کردند.
الف. (3) اسیران کته خانه در سالون نمازگزاری پایین در 7 جنوری اسیر و توسط گروه قاتلین در نیک در 8جنوری بقتل رسیدند.
قتل عام افرادی که در سالون نماز گزاری عمومی قریه شان پناه برده بودند یکی از قتل عام مهم و کلیدی را در یکولنگ تشکیل میدهد. این مسئله مهم است زیرا این اسیران در 7 جنوری گرفتار و یکشب آنها را نگهداری کرده و روز بعد در 8 جنوری بقتل رساندند.
جزئیات بیشتر توسط سید A از کته خانه که نجات یافته بود تهیه گردیده است. در جنوری عصر روز نیروهای متحد از مرکز یکولنگ عقب نشینی کردند و 25 نفر شان بخاطر محافظت از عقب جبهه در قریه کته خانه ماندند.
آنها منطقه کته خانه را تا تاریکی ساعت پنج و نیم با فیر شان از کته خانه فیرمیکردند. و آن زمانی بود که نیروهایشان کاملا عقب نشینی کردند. در عین زمان فیر آنها نیروهای پیاده طالبان را که مرکز نیک را در کنترول داشتند و قلمرو شان را وسعت میدادند جلب کرد.
درجریان این جنگ بعد از ظهری تمام مردم ملکی هر طرف بخاطر پنهان شدن در تلاش بودند و تعداد زیاد مردم در حدود 23 نفر اعم از زن، مرد و اطفال در سالون نمازگزاری کته خانه پایین پناه بردند. بعد از ساعت 3 بجه عصر یک گروپ از نیروهای طالبان بخاطر تعقیب کردن افراد جبهه متحد داخل این سالون شدند که هفت نفر شان خیل قهر و خطرناک بودند. آنها دستور داد که تمام مردان از سالون اخراج گردند. آنها زنها و اطفال را لت وکوب و تهدید کردند. طالبان مردان را دستور دادند تا صف ببندند بخاطریک تیرباران کنند ولی زود از خشم شان کاهش یافت. طالبان تمام دارای های شخصی و ارزشی اسیران را بغارت بردند و آنها را تا مرکز ولسوالی (کتابخانه عرفانی مشرف بر محوطه موسسه آکسفام که مرکز فرماندهی شان بود) رساندند. این اسیران در ساعت 5 بجه بعد از ظهر روز یکشنبه 7 جنوری به آنجا رسیدند و بعد از یک توقف کوتاه به هوتل خراسان جا بجا گردیدند.
طالبان مردم کته خانه را 15 ساعت در هوتل خراسان نگهداری کردند. و گروپ هفت نفری که از اسیران پیره داری میکردند 7 نفر افغان پشتوزبان بودند. اگرچه یک گروپ طالبهای خارجی که به زبان دیگر با اسیران حرف میزدند فهمیده نمی شد ولی واضحا آنهارا به زبان عربی دشنام می دادند که ساعت بساعت در هوتل می آمدند و اسیران را شدیدأ لت وکوب میکردند.
در هشت جنوری ساعت هشت و نیم پیره داران به 23 نفر مرد از کته خانه و 12 نفر دیگر تازه رسیده از قریه مندیک و گنبدی دستور دادند تا بر موتر ترپال دار سوار شوند. و آن موتر در بیرون هوتل ایستاده بود. این موتر در ظرف کمتر از 5 دقیقه به قلعه ارباب حسن خان رسید. افراد مسلح طالبان که اسیران را از موتر پایین کرده و آنها را به دو دسته تقسیم کردند. این افراد هر دو دسته تقسیم شده را به دو جر بردند ولی دستهایشانرا بسته نکرده بودند. تا آخرین لحظه اسیران نفهمیده بودند که تیرباران میشوند. چهار پیره دار 18 نفر اسیر را به جرپایین بردند و احتمالا به همین تعداد نفر اسیر را گروپ دیگر نیز برده بودند. و دسته قاتلین مردم پشتون محل مسلح به یک پیکا و سه کلاشینکوف بودند. آنها بروی اسیران آتش کشوده همه را با گلوله بستند تا اینکه تمام شان به زمین افتادند و ظاهرا کشته شدند. یک نفر از این دسته قاتلین کشته شده ها را تفتیش کرد و در زبان پشتو گفت که تمام این هزاره های کافر مرده است و بعد از آن آنها بر موتر سوار شده رفتند.
یک شاهد اضافه نمود که فقط 13 نفر قربانی دستهایشان باز بودند و بقیه همه قبل از بردن به محل کشتار دستهایشان بسته شده بودند. او گفت که دستور تیرباران توسط یکشخص بلند قد با لنگی سفید داده میشد.
ابراهیم خود را روی زمین بین اجساد انداخته بود لکن بعدآ صدای آنوررا شنید که صدا میزد ببین اگر کسی زنده باشد. و بعدآ هردویشان از محل فرار کردند.
یکشاهد که از تپه بالای قریه بید مشکین پنهان شده بود بخوبی میتوانست کشتار گاه را در قلعه ارباب حسن خان از آن تپه ببیند. او دیده بود که یک موتر کلان بارکش آمد و بعد طالبان اسیران را ازموتر تخلیه کرده به صف ایستاده کرده تیر باران کردند. همین موتر طرف نیک برگشت و بعد از یک ساعت اجساد که در نیک بودند آوردند. (اجساد کسانیکه صبح آنها را از کته خانه و بید مشکین گرفتار کرده بودند)
زمانیکه یک شاهد از تیرباران مردم کته خانه مورد عفو قرارگرفته بود به قلعه ارباب حسن خان بخاطر جمع آوری اجساد رفته بود اظهار کرد که بر علاوه انبار اجساد در خارج حویلی (محل که موتر در آنجا دور میخورد و جای تایر بطور قابل دیده مانده بود زمانی بود که مستنطقین از محل دیده بعمل آورده بود) درآنجا تقریبآ 30 جسد دیگر در دهن جر بودند. همانطوریکه در فوق ذکر شد این اجساد مردان بودند که از قریه کته خانه و مندیک گرفتار شده بودند و در اول تیرباران شده بودند. طالبان اجساد آنها را در محل که تیرباران کرده بودند مانده بودند.
نجات یافته گان:
دو نفر از محل واقعی تیرباران نجات یافته بودند.
شاهد 204 از کته خانه چهار مرمی خورده زخمی شده بود ولی توانست که راه برود. یک نفر از قریه مندیک هیچ زخمی نشده بود و هردونفر فوق در بین مرده ها خواب شده بودند و بعدا فرار کرده از جربالا شده و در تپه ای در جنوب محل حادثه مخفی شدند.
شاهد 205 سید فرزند سید E از قریه کته خانه همراه مردان کته خانه اسیر شد لکن بخاطر کثرت سن مورد عفو قرار گرفته و او دیده است که فرمان توسط ملا شهزاده قوماندان عمومی صادر گردیده بود.
قومانده و کنترول
اسیران پس به مرکز قومانده آورده شدند. شاهد نمبر 204 که نجات یافته بود دید که طالب به قرار گاه مرکزی داخل شد و بعد با یک تماس مخابروی گفت که همه آنها اسیر خواهد ماندند. و بعد آنهارا در یک هوتل جا بجا کردند. کسانیکه اسیر شده بودند در مدت 15 ساعت در محل نزدیک قرارگاه مرکزی شان نگهداری میشدند. تمام این حادثات پی هم شامل آوردن دسته اسیران دیگر بودند که اسیران را بار زده به محل کشتار انتقال میدادند. و همه این اسیران از قریه های همجوار قرار گاه مرکزی طالبان بودند. در همین مدت مرکز نیک کاملا آرام و تحت کنترول طالبان قرار داشت و طالبان ارتباط قوی مخابراتی داشتند.
نجات یافته گان از قتل عام مردم کته خانه که با طالبان در جریان اقامت کوتا ه شان در مرکز نیک بودند گفتند که اسیران درزمان اسارت شان در ولسوالی کهنه درساعت های هشت و هشت و نیم صبح میدیدند که هلیکوپتر می آمدند و قوماندان طالبان با لنگی و موی سفید و لنگیده بیرون می آمدند. یک اسیر بنام سید عبدالرحمان وی را ملا عبدالستار معرفی کرده است. اسیران با وی در رابطه با قتل اسیران توسط طالبان صحبت کرد و متعاقبآ توسط قوماندان عمومی بنام ملا شهزاده دستور داده شد که اقارب کشته شده گان اجساد مربوط شان را گرفته بروند. بعدآ ملا شهزاده مکتوب داد تا اجساد را ببرند و پیره داران اسیران بعدآ تأیید کردند که کسیکه در کتابخانه نشسته است ملا شهزاده قوماندان عمومی شان میباشد. عکس از قتل عام در دو دهن جر در قلعه ارباب حسن خان جای که هردو قتل عام صورت گرفته است موجود و در دسترس میباشد.
سوراخ سوراخ شدن کلاه، دستکش و بوت در هردو محل در دهن جرها عکاسی شده است. طبق اظهارات پوچک و شاجور بخاطر سردی و برف در هردو نقطه ازبین رفته است و این ارقام که محل بدست آمده است موجود و در دسترس میباشد.
الف. (4): یک گروپ گرفتار شده گان که در خانه احمد ارباب در قریه کته خانه بخاطر تسلیم شدن به طالبان تجمع کرده بودند توسط دسته قاتلین در 8 جنوری در نیک به قتل رسیدند.
اسیر شدگان که در خانه ارباب حسن خان در قریه کته خانه تجمع کرده بودند کشتن شان توسط دسته قاتلین مربوط طالبان عقب موسسه آکسفام یکی از بزرگترین حادثه قتل عام در یکولنگ محسوب میگردد. این واقعه برای مردم منطقه بخاطریکه احمد ارباب یکی از بزرگترین شخص با نفوذ محل بود که مرتبآ میانجیگر بخاطر وساطت بین مراجع بخاطر تحکیم صلح در منطقه بسیار مهم بود. او یکی از نمایندگانی بود که صوفی گردیزی ویرا فرستاد تا قوماندان حزب وحدت خلیلی را تشویق کند که به یکولنگ حمله نکنند. زمانیکه طالبان طرفداران احمد ارباب را اسیر کردند دو پسرش را به قتل رساند این یک اخطاری بود که طالبان دیگر به کسی در محل رحم نخواهد کرد حتی همکاران سابقه شان.
در ساعت هشت و نیم 8 جنوری شاهد 205 همراه با دسته موسفیدان که در جلسه در خانه احمد ارباب درکته خانه بودند مجموعأ 19 نفر بودند. و زمانیکه آنها شنیدند که طالبان آمده است آنها بیرق سفید را بسته کرده رفتند تا به طالبان تسلیم شوند. و آنها با یک دسته 7 نفری طالبان مواجه شدند. این افرادیکه به طالبان تسلیم شدند طالبان فورآ دستهایشان را بسته کرده مورد لت وکوب قرار دادند. گروپ تلاشی طالبان قبلا یک قربانی را همراه پدرش گرفتارکرده بود.
شاهدان تأکید کردند که لت وکوب با کیبل، لگد و هرچه در دست شان بود با ضرب و جرح شدید بود که بر مردم پیر تحمیل میشد. در اولین مرحله لت وکوب یک طالب با لنگی سفید سید انور را پیش روی پدرش و شش نفر دیگر بخاطر که از وی اسلحه میخواست و او نداشت به قتل رساند. بعد طالبان به لگد زدن و لت وکوب جسد بعد از قتل وی ادامه داد.
طالبان پنج نفر اسیر را که همه سالخورده بودند آزاد کردند و بقیه را به مرکز نیک فرستادند. بعدآ این پنج نفر ریش سفید آزاد شدند. بعد ده نفر جوان را در گودال عقب موسسه آکسفام ایستاد کرده و تیرباران کردند. زمان برای جمع آوری و نمایش دادن تیرباران میبایست در ساعت 11 در هشت جنوری صورت میگرفت. کسانیکه در این پروسه گرفتارشده بودند به سنین بالاتر از 60 مورد عفو قرار گرفتند و کسانیکه کشته شدند به سنین پایین تر از 40 و 50 بودند.
قومانده و کنترول
تمام عملیات گرفتاری مردم و سر انجام آنها را به قتل رساندند شامل سلسله فوماندهی بودند – اول گروپ تلاشی، بعد مرکز تحویل گیری، بعد قرار گاه مرکزی بودند. اساسا قتل عام در نزدیک اتاقی قوماندان درآن بود که بعد یک افسر به گروپ خود گفت بطور کامل پیران را جدا کنند. روز بعدی زمانیکه پیران آزاد گردیدند آنهارا دستور دادند که اجساد دوستان و اقارب شان در هر جای که افتاده است جمع آوری کنند. مردم خواهش مکتوب کردند و برای شان از قوماندان عمومی مکتوب داده شد تا اجساد را در خانه هایشان ببرند. پیره دار این مکتوب را برایشان آوردند که به امضای ملا شهزاده قوماندان عمومی مزین بود. این کشتار بطور واضح بیان گر آن بود که چطور کشتار پلان شده بود و اجرا گردیده بود که تحت حمایه و سر پرستی قوماندان عمومی و با سند که ملا شهزاده خودش آنرا امضا کرده بود حمایه میگردد.
مستنطق میتوانست که از محل که شاهد به حیث محل قتل بیان کرده است دیدن کند. در آنجا علامت خون در روی برف همراه کلاههای سوراخ سوراخ شده و شاجور استفاده شده موجود بود. از محل عکسهای مرمی و لباس گرفته شده است که در دسترس میباشد.
شهرت قربانیان
الف. (5): گرفتاری و قتل افراد ریش سفیدان قریه بید مشکین در 8 جنوری
قتل عام ریش سفیدان قریه بید مشکین در عقب موسسه آکسفام در صبح روز 8 جنوری یکی از حادثات مهم یکولنگ را تشکیل میدهد. این مردم در مرتبه سوم تیرباران قتل عام گردیدند. مثل قتل مردان در خانه حسن ارباب این واقعه بیاد مردم در منطقه به حیث اینکه طالبان مشخصآ مردان را که طبق عنعنات محلی تغییرات سیاسی را چنین تحلیل میکردند که هر رژیمی بیاید با ایشان بیعت و وفادار را اعلان کنند فکر میکردند. که یک شاهد گفته است که نه نفر ریش سفید از قریه بید مشکین در 8 ماه جنوری در ساعت هشت و نیم جمع شدند و تصمیم گرفتند که به طالبان تسلیم شوند. آنها طرف مرکز نیک رفتند. در بین راه آنها صدای فیر و وحشت را در کته خانه دیدند ولی پس بر نگشتند. در منطقه پل کانکریتی (نزدیک مرکز نیک تقریبآ 500 متر به تعمیر اداره اصلی یک دسته از طالبان ایشان را تهدید به کشتن کردند. زمانیکه آنها به نیک داخل شدند، دیدند که پنج نفر از مردم همرای احمد ارباب از کته بخاطر تسلیم شدن رفته بودند. این افراد با دستهای بسته طالبان آنهارا با پاهای برهنه بالای برف ایستاده کرده بودند. احمد ارباب کسی بودکه مردم از وی توقع داشت تا در رابطه بین طالبان و مردم زمینه تسلیم شدن را فراهم کند ولی این نوع بسته کردن آنها خیلی وحشناک و یا هولناک بود. در تعمیر ولسوالی کهنه یک گروپ از طالبان که به نظر میرسید پاکستانی باشند مردم دسته بید مشکین را گرفتار کردند. همین گروپ آنها را به موسسه آکسفام بردند. یک شاهد دیگر که افراد کشته شده در نیک را بر میشمرد از مشاهداتش تأیید کرده است یک گروپ شش نفره پاکستانی ها بودند که اسیران را در مرکز نیک دسته بندی میکردند و آنها از مرجع محلی به حیث قوماندان عمل میکردند. آنها مردان پیر را جدا کرده در هوتل خراسان میبردند و جوانان در موسسه آکسفام باقی می ماندند. در راه طرف هوتل پیر مردان صدای فیر را شنیدند. بعد از نیم ساعت طالبان مردان سالخورده را در موسسه آکسفام خواستند و آنها اجساد دوستانش را در خارج موسسه آکسفام در یافتند. طالبان بر آنها دستوردادند که اجساد در موتر که می آید بار کند. و آنها قبل از رفتن به هوتل با موتر رفتند و اجساد در قلعه ارباب حسن خان پایین کردند. در هوتل به تعداد 80 نفر از قریه های مندیک، گنبدی و غیره بودند. یک طالب پشتو زبان که فارسی حرف میزد این مردان را در 20 ماه جنوری ساعت یکنیم بجه آزاد کردند. قوماندانی که برایشان خبر خوش را آورد با مهربانی برایشان گفت که قوماندان عمومی شمارا نا دیده گرفت و خدا بشما عمر دو باره داده است.
یک شاهد که عضو دسته بود که بخاطر سن شان مورد عفو قرار گرفته تأکید کرده است که طالبان این مردان را در حین چیدن اجساد لت وکوب میکردند. و زمانیکه قوماندان طالبان آزادی شان را برایشان اعلان کرد این مرد گفته است این تصمیم توسط مشر و یا کلان شان ملا شهزاده گرفته شده است. عکسهای از خون، شاجور استعمال شده و کلاه در روی برف در زمان تیر باران گرفته شده و در دسترس میباشد. شاجور و کلاه ها جمع آوری شده است.
شهرت قربانیان
الف. (6): گرفتاری ها از قریه بید مشکین در جریان تلاشی خانه بخانه و قتل عام آنها توسط دسته قاتلین در نیک در 8 ماه جنوری.
قریه بید مشکین هدف در معرض گرفتاریها در 8 جنوری قرار گرفت. چنین به نظر میرسید که اسیران در جریان این تلاشی بطور منفرد به مرکز آورده نشده بود همچنانکه در قضیه دره صورت گرفت. اگرچه قربانیان در مرکز ولسوالی به قتل رسیدند. جمع آوری و مرتبط ساختن اظهارات مردم و شهود در ین حادثه کسانیکه در جریان روز اسیر شده بودند به استثنای آخرین گروپ در چهار سرکه قرغان تیر باران شدند یک حادثه جدا گانه محسوب میگردد.
تا 8 جنوری بید مشکین بحیث محل پناه گاه مهاجرین بود زیرا این قریه بطور پراکنده اطراف نیک موقعیت دارد. در عصر همان روز افراد باقی مانده در بید مشکین همه در مخفی گاه ها بودند. بطور مثال شاهد 216 گزارش داده است که پسرانش در زیر علف پنهان بودند، لکن طالبان آنها را پیدا کرده به مرکز نیک انتقال دادند. طبق اظهارات شاهد 213 در ساعت 2 بجه دو موتر داتسن از طالبان در منطقه بید مشکین داخل شدند و تمام مردان را که پیدا کردند جمع آوری کردند. آنها مردان را از خانه هایشان گرفتار کرده و به مرکز نیک انتقال دادند. یک شاهد گفت که بعد از اینکه طالبان مردان قریه را بردند دیگر ندید که بر آن چی واقع شد. اگرچه مردان سالخورده و زنهای قریه متعاقبآ بخاطر پیدا کردن اجساد در نیک رفتند. کسانیکه که کشته شده بودند مرمی های متعددی در قسمت سر و خصوصأ در قسمت پیشانی شان اصابت کرده بود. دو نفر از اسیران که دوکاندار و استاد بود رها شده بودند.
دوکاندار تخمین زده است که تقریبآ 25 نفر همراه وی بودند. آنها توسط یک تعداد طالبان به شمول طالبان خارجی به مرکز نیک انتقال داده شدند و این طالبان سه موتر داتسن داشتند. و زمانیکه او به طالبان گفت که او دوکاندار است رها شد (آنها تعهد کرده بودند و که ویرا سی مرمی بزند اگر راست خود را که دوکاندار است نگوید.)
بعدآ آنها بقیه مردان را در محل کشتار در موسسه آکسفام انتقال دادند. شاهد دیگر در جریان رسیدن گروپ تلاشی طالبان درمنطقه بید مشکین رفت و گروپی از سربازان طالب به قریه ریختند تا مردم را پیدا کنند. بعد طالبان وی را اسیر کرد و از وی خواست که سلاح خود را بوی تسلیم کند. زمانیکه با او در گفتگو بود یک طالب بالایش فیر کرد و وی را زخمی ساخت. همچنان طالبان پیش چشمش بالای سه نفر دیگر که آنها اسیر گرفته بودند فیر کرده بقتل رساندند که دو کشته و یک زخمی در محل بجا گذاشت. طالبان وی را تا ساعت 4 بجه نگهداشت و بعد از آن وی را به مرکز نیک انتقال دادند. بعد او با میانجیگری راز محمد ولد اکبرخواجه مرد مشهور از قوم تاجک که همکاری با طالبان داشت آزاد گردید.
شهرت قربانیان و اسرا از قریه بید مشکین
الف. (7): گرفتاری مردم در بید مشکین و قتل عام شان توسط دسته قاتلین در 8 ماه جنوری در روی سرک
بعد از تلاشی و گرفتاری های شدید از قریه بید مشکین در جریان روز هشتم جنوری طالبان یک تعداد افراد غیر نظامی را در مسیر یکولنگ هدف قرار داده به قتل رساندند. چنین به نظر میرسد که گروپ طالبان در حال برگشت به قرار گاهشان بعد از تکمیل کار هدایت داده شده بودند و اینها آخرین قربانی بودند. این حادثه یکی از حادثات نادری است که از چنین تیر بارانی نجات یافته گانی بجا مانده باشد.
در ساعت 12 دوازه 8 جنوری یک گروپ طالبان در قریه بید مشکین داخل شدند به گرفتاری اقدام کردند. یک شاهد که درخانه اش بود زمانیکه طالبان مسلح داخل خانه شدند پسرش را بسته کرده با خود بردند. آنها همچنان شاهد 211 را از خانه اش بر علاوه پنج نفر دیگر گرفتار کردند. در قدم نخست طالبان اسیران را در طویله از ساعت 12 الی 2 بعد از ظهرکوته قلفی کردند و بعد برای چهار ساعت از ساعت 2 الی ساعت 4 آنهارا با پاهای برهنه روی برف ایستاد کردند. طالبان مردم را از راه قرغان نیز گرفته بودند(راه از زارین که بطرف چمن در قسمت پایین یکولنگ عبور میکند) آنهارا ردیف ایستاد کرده و تیر باران کردند و بعد خودشان به موترهایشان سوار شده طرف نیک رفتند. یک نفر چندین مرمی در قسمت سینه و پاهایش خورده بود. اگرچه او میتوانست که برای کمک فریاد کند و اخیرآ در خانه آورده شد. روز بعدی او پس به همان چار سرکه رفت و جسد پسرش را که تیر باران گردیده بود پیدا کرد. سید باقر نجات یافته دیگر از حادثه تیرباران چار سرکه قرغان تا اینکه طالبان منطقه را ترک نکرده بودند خود را مرده انداخته بود.
جنایات طالبان در دره علی
تیرباران مردان اسیر در دره علی یکی از چهار نقطه کلیدی قتل عام ها محسوب میگردد. در قدم اول نیروهای تلاشی طالبان به دره علی تقریبآ در ساعت 10 بجه 8 جنوری رسیدند. آنها مجهز با شش عراده موتر تویوتا داتسن که (توسط شاهدان در منطقه جمک ساعت 10 بجه دیده شده است) و متعاقبآ در دزدی اسپهای محل وبخاطر تلاشی خانه های جوارسرک اقدام نمودند. قوماندانان کلیدی در تلاشی دره علی قوماندان منگل که از پشتون های بامیان بود که بعدآ با طالبان پیوست و در بین مردم شناخته شده است و دیگرش ملا غفار بودند. نیروهای که آمده بودند شامل پشتون های بغلان مربوط ملا عبدالباقی طالقانی که در2001 در تخار کشته شد برعلاوه بعض تاجک ها. طالبان در مرکز قالین بافی CCA در دره علی قرارگاه گرفت و در جریان روز در اطراف آن محل بخاطر چای نوشیدن و چور و چپاول میرفتند.
چهار شنبه 24 مارس 2010
قتل عام در یکاولنگ
شواهد نشان میدهد که نیروهای خارجی با طالبان در حملات ضربتی و قتل عام ها نقش برجسته را ایفا کرده اند. نیروهای خارجی بطور مخلوط با نیروهای طالبان عملیات را اجرا کردند که شاهدان پشتون های قندهاری را شناسایی کرده اند. اگر چه نیروهای خارجی عامل اصلی کشتار نبودند. نجات یافته گان گروپ قاتلین را بطور عموم شناسایی کردند که آنها پشتون های افغان بودند که بیشتر به قتل عام مبادرت میورزیدند. طالبان از ملیشه های خارجی در قتل ها، اسیر گرفتن مردم از قریه جات، و محل باز رسی اسیران استفاده میکردند. ولی آنها افغان های پشتون را برای کشتن می گماشتند.
چهار شنبه 17 مارس 2010
قتل عام رباتک
اجساد در روی زمین با روی شان خوابیده بودند و دستهایشان تمامأ در عقب شان بسته بودند. زخمهای مرمی از پشت دیده و تشخیص داده نمیشد لکن خون در روی زمین زیر سینه هایشان دیده میشد. من اجسادی را دیدم که 4 روز قبل کشته شده بودند. اجساد شان نه پندیده بودند ولی خون واضحآ از سینه های شان سرازیر شده بودند ولی من فهمیدم که از پشت سر فیر صورت گرفته است زیرا در دیگر قسمت های بدنشان علامت زخم دیده نمیشدند و در دریای خون که از سینه هایشان خارج شده بود شناور بودند.
دو شنبه 15 مارس 2010
جنگ و کشتار در شمالی
تمام حملات طالبان در شمالی بعد از تازه ترین پیشروی در 1996 توأم با جنایات گسترده علیه مردم غیرنظامی صورت گرفت. دوسیه پروژه عدالت افغانستان بر تعداد حادثات مشخص و نادر در ساحات ولسوالی های خطوط اول مثل بگرامی، کلکان، قره باغ و میر بچه کوت بخاطریکه گواهی های مفصل در از این جاها بدست دارد و بخاطریکه قربانیان این محلات شناسای شده است تأکید میورزد.
پنج شنبه 11 مارس 2010
قتل عام در ولايت سرپل
طالبان بلند رتبه ای که مستقیماً در پنج قتل عام دست داشتند عبارتند از: ملا عبدالمنان حنفی، قوماندان خط اول، امین الله امین، معاون وی، ملا عبدالستار لنگ، یک قوماندان ارشد، ملا ولی جان، یک والی و قوماندان ساحوی. قوماندان های ارشد طالبان توسط تعدادی از قوماندان های محلی وابسته به طالبان که آگاهی کامل از قتل عام ها و مرتکبین آن داشتند، در عملیات کمک می شدند به عنوان مثال در دستگیریهای دسته جمعی و در کشتار غیر نظامیان همکاری داشتند.
يكشنبه 7 مارس 2010
قتل عام در مزار شریف
تقريباً بلافاصله بعد از اينكه طالبان كنترل شهر را گرفتند، والي جديد طالبان بنام ملا منان نيازي خطبه هايي را در تمام مساجد شهر ايراد كرده و تهديد به خشونت عليه هزاره ها به انتقام كشتار زندانيان طالب در سال 1997 نموده و به آنها اخطار داده كه بايد به مذهب سني حنفي روي آورده و يا شهر را ترك كرده و يا با پيامدهاي آن مواجه شوند و هر كسي كه از هزاره ها حمايت كند را تهديد به مجازات كرد. طبق گزارش در يك سخنراني ديگر وي بيان داشت: "هزاره ها مسلمان نيستند. آنها كافر هستند. هزاره ها نيروهاي ما را اينجا كشتند و اكنون ما بايد هزاره ها را بكشيم."
پنج شنبه 4 مارس 2010
جنایات گروه طالبان
هسته رهبری طالبان بیست و دو عضو شورایی داشت که عمر رهبرشان بود. طالبان ساختارهای نظامی و مدنی خود را به خوبی گسترش داده بودند و ساختار آشکار کنترل و فرماندهی داشتند./ در حالیکه جنگ برای به دست گیری دیگر مناطق کشور ادامه داشت، طالبان در کابل اداره بسیار ظالمانه برپایه دستگاه استخباراتیش ایجاد کردند. سازمان اصلی توسط قاری احمدالله اداره می شد که خارج دفتر سابق خاد در صدارت عمل می کرد. در اکتبر 1997 رهبر طالبان، ملا عمر، نام دولت اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی افغانستان مبدل کرد.
چهار شنبه 24 فوريه 2010
جنایات دیگر شورای نظار، گروه اسلامی حکمتیار، گروه وحدت، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی
کابل سالهای 1992 الی 1996
جمعه 19 فوريه 2010
جنایات گروه وحدت و جنبش اسلامی
دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.
جمعه 19 فوريه 2010
قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار، 10-11 فبروری 1993
وزیر دفاع وقوماندان اعلی دولت اسلامی در آن زمان در عملیات افشار احمد شاه مسعود بود. وی تمام مسوولیت برنامه ریزی و دستور دهی عملیات های نظامی را داشته است. وی مستقیماً قطعات جمعیت اسلامی و به طور غیر مستقیم قطعه اتحاد اسلامی را کنترل می کرد.
پنج شنبه 11 فوريه 2010
بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی
گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.
دو شنبه 8 فوريه 2010
جنایات در رژيم برهان الدین ربانی
شورای نظار بر کوه آسمای، (کوه تلویزیون) با پوسته رادیو تلویزیون، کوه رادار به معنی اینکه رهبران هدایت میداد تا راکت ها و بمب ها در کجا می افتد کنترول داشت. طبق اظهارات قوماندان کندک پوسته عمومأ در مدت سه ماه در سه ماه تحت فرمان گل حیدر بعضی اوقات توسط با به جان اکمالات و تبادله نیرو میشد.
شنبه 6 فوريه 2010
جنایات شبه نظامیان و گروه نظامی حکمتیار و خالص در زمان نجیب الله
عقب نشینی روسها و زمان پس از آن/ آویزان کردن زندانی ها از دست شان در یک جوره حلقه آهنی که در سقف اطاق بود، لت وکوب اکثراً توسط چوب چماق، شوک برقی، محروم نمودن از غذا و خواب، محبوس کردن در اطاق یا کوته قلفی کـردن، سوء استفاده جنسی، شکنجه روانی، بود. مدت و زمان اساسی شکنجه از طرف شب بود.
جمعه 5 فوريه 2010
جنایات در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، کارمل و نجیب الله
از جنوری 1980 الی فبروری 1989 / حسام رئیس استخبارات نظامی بود و کار مدیریتی را انجام می داد و فرمان صادر میکرد. عبدالله فقیرزاده معاون اپراتیفی بود و فرمان ها را اجرا می کرد و عملاً پروگرام دستگیری و شکنجه آنها را هدایت می کرد. وی بسیار ظالم بود. وی به مار کبرا مشهور بود. بعد از این وظیفه وی والی قندوز شد.
چهار شنبه 3 فوريه 2010
جنایات حکومت های وابسته به شوروی
نقض حقوق بشر بین المللی و قوانین انسانی در سال 1978 الی 1992 / علیرغم شرارت زیاد و جنایات بی شمار، این دوره کمترین اسناد جنگ را دارا می باشد. افغانستان از بیشتر قسمتهای جهان مجزا بوده و خبرنگاران خارجی کمی به این کشور دسترسی داشته اند، و اخبار حادثاتی که خارج از کابل به وقوع پیوسته به آهستگی در خارج از کشور جعل می شد. در نتیجه، بیشترین اطلاعات همراه پناهندگان که شروع به گریختن از کشور نموده بودند، انتقال یافت. آن عده که توانایی داشتند به اروپا، آمریکا و یا دیگر کشور ها گریختند و هزاران نفر دیگر در پاکستان و ایران مسکن گزیدند./ پروژه ی عدالت افغانستان
دو شنبه 1 فوريه 2010
پيامها
27 جون 2010, 13:04, توسط khorasan
هزارهها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزارهها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کردهاند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلمها به آنها کشتار و اخراج انها از مناطق سکونتشان در زمان
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
درگذشتههای دور هزارهجات کنونی بنامهای زیر یاد شدهاست: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمدهاست –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزارهجات به نام «ستا گید یا» نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام به نامهای شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نامهای هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نامهای (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.
کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزارهها در غرجستان به کرات یاد نمودهاند.
حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوریها شنسبیها – خوارزمیها در هزارهجات حکومت کردند با شکست خوارزمشاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت
29 جون 2010, 10:38, توسط khorasan
آیا چرخ زدن بدور حلقه ی بدویت، بنام رقص ملی( اتن ملی)
توهین به فرهنگ همه مردم کشور نیست؟
اتن
به دور خویش چرخیدیم واسمش را اتن ماندیم
دهل فریاد کرد وما به تن تن تن تتن ما ندیم
به دور خویش چرخیدیم سر چرخان وپاکوبان
به دورباطلی بر دور چاه خویشتن ماندیم
به جز نیش وشرار از خاک وسنگش بر نمی آمد
دژی از مار وکژدم بود اسمش را وطن ماندیم
به خون واشک طی شد زندگی در خاره آبادی
گروهی تیغ زن گشتیم وجمعی سینه زن ماندیم
به رنگ وکیش دست وپای انسان را بریدیم و
به جنس وفصل پا را بر دهان وفرق زن ماندیم
لباس عاشقی بر قامت جلاد کی زیبد
تمام عمر با شمشیر در فکر کفن ماندیم
اگر بیگانه یی پیدا نشد تا خون او ریزیم
به جان همدگر عمری به جنگ تن به تن ماندیم
درختستان آبایی چنان در قحط سالی سوخت
که برخاکش علف هرزی برای سوختن ماندی
11 مارچ 2012, 16:51, توسط nabi
بيا ملا عمرچشمی تو وا کن
سپس با هردو چشمانت نگاکن
نگاه کردن با يک چشم حرامه فهميدی ملا
نبی جاغوری
آنلاین : mla
11 مارچ 2012, 23:34, توسط zahed
برادر ما که تاجیک و سنی مذهب بودیم این بیدین مردم حتا به تاکهای انگور شمالی ما رحم نکرد چه برسد به ادم شان . ازقوم یهود بیشتر ازین انتظار نداشته باشید .
12 مارچ 2012, 03:40
من مدرسه بودم یک هم کلاسی دشتیم که طالبان پدرش را جلوی خانواده اش سرش را با
چاقو بریدند و به طرف انها پرتاب کردند او همیشه مریض بود و لاغر و ترسیده