صفحه نخست > دیدگاه > چند سخن با نویسنده مقاله "اتحاد تاجیکان نیاز حیاتی"

چند سخن با نویسنده مقاله "اتحاد تاجیکان نیاز حیاتی"

افغانستان امروزی، آسیای میانه، نیم قاره هند، آسیای صغیر، ایران و عراق و دیگر قلمرو های امپراطوری های ترک به زبان فارسی صحبت میکردند، اما میدانید که با اضمحلال امپراطوری ترک ها، گلیم زبان فارسی نیز جمع شده و امروز گویندگان آن صرفاً به ایران، نیم افغانستان و تاجیکستان که یک قشلاق کلان در بین دو کوه است، منحصر گردید. پس گویندگان این زبان محدود به یک و نیم دولت میباشد.
عصمت الله نوابی
سه شنبه 26 آپریل 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

دشنام نامه یی را تحت عنوان "اتحاد تاجیکان نیاز حیاتی" در بعضی از سایت های انترنتی مطالعه کردم و از پُر رویی نویسنده آن شگفت زده شدم.

تیتر برجسته ویا در انتخاب چکیده این مقاله چنین آمده است: ( ما همهء زندگی و هست و بود خود را در طول تاریخ قربانی \"آدم ساختن\" یورشگران و فاتحان، و صاحبقرانها، ایلخان ها، و بابا ها کرده ایم. این ما بوده ایم که هر وحشی و تاراجگر تاریخ را راضی و مجبور به پذیرش مدنیت کرده ایم، پارسی یادش داده ایم و شهرهای خود را (مدنیت) را نگهداری و شگوفان کرده ایم. این ما بوده ایم که با حضور پررنگ زبان وفرهنگ ما مدنیت، امنیت و شگوفایی بوده است و هرزمانی که از صحنه برون رفته ایم، سرزمین ما و شهرهای ساخته شده بدست ما به ویرانی گراییده است... ).

درین پاره اقتباس یک حرف هم کم و زیاد نشده است. من از تمام محتوای مضمون فوقاً نامبرده فقط همین را مرور کردم و فهمیدم که نویسنده این جملات سرهم بندی شده چه میخواهد بگوید و ضرورت آنرا ندیدم که این مطلب را تا آخر بخوانم و نمیدانم در عمق این گویا مضمون کدام دشنام های دیگر نوشته شده است. و میخواهم صرفاً درین ارتباط چند کلمه یی به عرض برسانم.

اولاً اینرا باید گفت که اینگونه "جوش خوردن کاچی" ویا دشنام دادن خصمانه سه علت دارد، یا اینکه این آدم وظیفه گرفته است که درین مرحله حساس نفاق افگنی در بین ازبک، هزاره و تاجیک را سازماندهی کند ویا اینکه گرفتار کدام مریضی خودبزرگ بینی است که تحت تآثیر حوادث، از حالت خود پریشان و مآیوس میباشد و سوم اینکه با این دشنام بی پرده و دور از ادب ، این شخص میخواهد که دیگران را تحریک کند تا برعلیه او مقالات نوشته شود و ازین راه خود را مشهور و معروف بگرداند یعنی به گفته مردم عوام افغانستان که میگوید ( در محراب مسجد نجاست انداز و نام خود را بکش ) .

اگر کسی از ازبکها ویا هزاره ها ویا دیگر اقوام ترکتبار که اسلاف ایشان مورد توهین و دشنام قرار گرفته است ، در جواب گویا مقاله این جناب بی خبر از تاریخ ، بر وزن عفت اهلیت او قلم فرسایی بکند، یقیناً که سو تفاهم ها توسعه میابد و یک خصومت غیرضروری در بین این اقوام باهم برادر پیدا میشود.

درین مرحله طوفانی و حساس که روزانه صدها انسان بیدفاع اعم از پیر و جوان و مرد و زن و طفل قربانی بمباردمان بیرحمانه قوای اشغالگر قرار میگیرد، جنگ های جنوب به شمال انتقال داده میشود، فاشیسم به اضمحلال کامل هویت اقوام غیرپشتون را با طرح دسیسه توزیع تذکره الکترونیکی نزدیکتر میشود، طالب های لر و بر خط دیورند به خاطر اخذ قدرت سیاسی و نظامی و حکومت کردن دوباره آنها بالای ما دعوت میگردد و بالآخره بار دیگر خطر زیرپا شدن جان و مال و ناموس مردم با گذشت هر روز متصورتر میگردد، درین حالت به جای آنکه شعار اتحاد عملی عناصر عدالت پسند تمام اقوام رهگشای وحدت ما در مقابل اینهمه زورگویی گردد ولی متآسفانه عناصر نفاق افگن ، آگاهانه ویا غیر آگاهانه به خصومت های قومی دامن میزند.

اگر آقای نویسنده مقاله " اتحاد تاجیکان نیاز حیاتی" و همفکران شان میخواهند که تاجیکان را متحد بسازید، این کار نیک و ثواب خواهد بود زیرا که در وجود هر اتحاد، فکر سالم تولید میگردد، و اتحاد ذات البینی اقوام باعث اتحاد واقعی ملی میگردد اما به خاطر متحد شدن حتمی نیست که قومی را اهانت شود و دشنام داده شود.

ایشان نه کم و نه بیش گفتند که یورشگران و فاتحان و صاحبقرانها، ایلخان ها، و بابا ها را آدم کرده اند! یعنی به قول آنها بغیر از برادران تاجیک ، درین سرزمین و منطقه همه حیوان بودند که تاجیکها ایشان را آدم ساختند!!!
امیدوار هستم که به تاریخ آگاهی کافی داشته باشند تا بدانند که تحت همین گروپ هاییکه ایشان (تاجیکها) آنها را "آدم" کرده اند، اقوام ازبک، ترکمن، هزاره، قزلباش، بیات، قرقز و پشتون مطالعه میگردد. یعنی به گفته شما هیچکدام ازین اقوام آدم نبودند و همه وحشی و تاراجگر بودند و شما تاجیکان اینها را مجبور به پذیرش مدنیت و آدم کردید!!! ولی آنقدر متوجه گپ خود نشدید که این فیر شما پسلگد بسیار قوی و مهلک دارد و اگر کسی از شما بپرسد که ای پدر رحمت! آنقدر مخلوق ملیونی را از وحشی گری و تاراجگری نجات دادی و ایشان را مجبور به پذیرش مدنیت کرده و آدم کردی که این مخلوق مدنیت های جاویدان برای بشریت آفریدند، شهر ها، باغ ها، قصرها، بت های بامیان، تاج محل ها وغیره عجایبات از فلات ایران تا نیم قاره هند، آسیای مرکزی و اروپای شرقی بنا کردند، اما چرا خودت تا هنوز آدم نشدی و از مدنیت تو اثری نیست!؟ آقای نویسنده دشنام نامه چه جواب خواهد داد!؟

آقای نویسنده این دشنام نامه!

باور کنید که شما و همفکران شما مجبور میسازید تا دیگران بدون درنظرداشت همه ملحوظات، واقعیت های تاریخی را با همه تلخی های او برای شما بازگو کند.

در باره زبان فارسی ویا به گفته شما پارسی که گویا شما دیگران را آموختید! باید گفت که از قرار ضرب المثل عامیانه وطنی که میگوید (برای اینکه زمین ات خوب سیراب شود، یا دهنه آب رو زمین ات نشیب باشد ویا کاکایت میراب باشد). شما هم میدانید که در گذشته جهانی شدن زبان فارسی بزور به اصطلاح کاکایتان و مربوط به تخت و بخت ترک ها بود و هر جا که قلمرو آنها بود و در همانجا فارسی رواج و رسمیت داشت. دربار آنها مملو از شعرای پارسی گو بود، به دربار همان صاحبقران که شما تاجیکها آنرا آدم کرده اید!!!، بیش از ۵۰۰ مداح پارسی گو معاش مستمری میگرفت. ابولقاسم فردوسی سرمداح دربار سلطان محمود غزنوی بود که به خاطر کلاه برداری مورد خشم سلطان غزنه قرار گرفت و بعداز نوشتن توبه نامه، مزد خود را نه به زر بلکه به سیم بدست آورد و با ندامت از نوشتن شهنامه، به نوشتن یوسف زلیخا پرداخت. ظهیرالدین محمد بابر نواده همان صاحبقران که بقول تان شما آنرا آدم کرده بودید!!!، زبان فارسی را به هند مروج ساخت و خود به زبان فارسی شعر میگفت.

افغانستان امروزی، آسیای میانه، نیم قاره هند، آسیای صغیر، ایران و عراق و دیگر قلمرو های امپراطوری های ترک به زبان فارسی صحبت میکردند، اما میدانید که با اضمحلال امپراطوری ترک ها، گلیم زبان فارسی نیز جمع شده و امروز گویندگان آن صرفاً به ایران، نیم افغانستان و تاجیکستان که یک قشلاق کلان در بین دو کوه است، منحصر گردید. پس گویندگان این زبان محدود به یک و نیم دولت میباشد.

شما! به جای آنکه دیگران را دشنام دهید، باید به روی این تراژیدی قرن به ارتباط زبان فارسی تعمق میکردید و مقاله مینوشتید و ذهن دیگران را روشن میکردید که امروز با دسیسه توزیع تذکره الکترونیکی، زبان پارسی شما از رسمیت سند مهم که شناسنامه تابعیت است، بدور انداخته شده و سند تابعیت با ثبت کلمه افغان برای همگان و به دو زبان انگلیسی و پشتو توزیع میگردد. و تلاشها وجود دارد که گلیم زبان پارسی از افغانستان هم برچیده شود. بناً شما به جای آنکه دیگران را آدم بسازید، کوشش کنید تا همین آدم بودن خود را که زبان تان جز آنست حفظ کنید.

ایشان همچنان فرمودند که (این ما بوده ایم که با حضور پررنگ زبان وفرهنگ ما مدنیت، امنیت و شگوفایی بوده است و هرزمانی که از صحنه برون رفته ایم، سرزمین ما و شهرهای ساخته شده بدست ما به ویرانی گراییده است...). مگر ایشان نگفتند که کدام مدنیت و شهر ها!!!؟؟؟

ایکاش که ازین خواب غفلت بیدار میشدید و به جای خیال پلو واقعاً شهکاری هاییکه در گذشته انجام ندادید، امروز انجام میدادید.

بغیر از اینکه خود ها را با افسانه های دروغین رستم و داستان شهنامه و تاریخ من دراوردی و نژادپرستی آریائسم سنجاق مینمائید و با سو استفاده از زبان فارسی که محصول عنایت ترک ها بوده، به افتخارات آنها بواسطه ایران شجره و قباله میکشید.

حالا برای اینکه شما نویسنده دشنام نامه و امثال شما در آینده سنجیده سخن بگوئید و هیچ کسی را بی موجب توهین نکنید و دشنام ندهید، چند مورد از تاریخ را بی پرده بیان میکنم و از دوستان با شرافت و عزیز تاجیک خود آرزومندم که بیان این واقعیت های تاریخی را ابراز خصم تلقی نکنند.

نویسنده دشنام نامه ادعا کرده است که گویا تاجیکها بابا ها را هم آدم ساختند، واضح است که هدف شان احمد شاه ابدالی و اسلاف او است. شما میدانید که نظر به تاریخ غبار و دیگر اسناد معتبر تاریخی، بعداز مرگ نادر قُلی افشار (البته که شمایان جاییکه مفاد تان باشد آنرا نادرشاه خراسانی) قلمداد میکنید، و نمیدانم که آنرا نیز شما تاجیکان آدم کرده اید ویا از اول نادر افشار آدم بود!!! به همه حال احمد خان ابدالی، توسط نیرو های ابدالی، ازبک و غلجائی به قدرت آورده شد که در آغاز در دولت او نمایندگان همه اقوام حضور داشتند و افغانیزه سازی دولت به تدریج صورت گرفت. و به خاطر پیشبرد اداره امور دولتی احمد خان ابدالی کمیت کثیری از مآمورین دولت نادر افشار وارد افغانستان شده و به اداره امور دولتداری گماشته شدند که آنها عبارت از قزلباشهای افشار هستند که میرزا های اصلی در افغانستان از همین مردم است.

اگر هدف نویسنده دشنام نامه از "آدم کردن بابا" پیشبرد امور دولتی ابدالی ها و اسلاف او توسط قزلباشهای افشار باشد، پس آنها هیچ نسبتی نه از لحاظ مذهبی و نه از لحاظ اتنیکی با تاجیکها دارند. زبان اصلی آنها نیز ترکی و زبان عارضی آنها فارسی میباشد، و یکسال قبل مقاله یی هم تحت

عنوان (پیدایش جنبش پان ترکستی در بین هزاره ها و قزلباشها) از جانب شمایان نشر شد.

در ایران که افراد مثل شما پیرو خط شوونیستی و نژادپرستی او هستید و او را برادر کلان آریائی نژاد خود تلقی میکنید، میدانید که سیستم سیاسیو نظامی آن بدست همین آذربایجانی ها، ترکمن ها و بعضاً یهودها و ارمنی ها اداره میگردد. مسلماً این نیز برعکس ادعای شماست.

تاجیکستان که شما بیشترین نزدیکی خونی با آنها دارید، یکی از عقبمانده ترین جمهوریت های آسیای میانه به حساب میآید و برای تعیین هر رئیس جمهور آن ، تاشکند و مسکو نقش اساسی را بازی میکند و همانطوریکه میدانید، پیشوای شما امام علی رحمانوف با حمایت مستقیم اسلام کریموف به قدرت آورده شد اما بعداً تحت تاثیر مداخلات و اغواگری های ایران به عهد و پیمان خود نسبت به تاشکند وفا نکرد اما خسارات اقتصادی عهد شکنی رحمانوف را خلق مظلوم تاجیک بدوش میکشند. قسمیکه میبینیم این موضوع نیز برخلاف ادعای شماست که تاجیک ها دیگران را آدم کرده باشند.

آقای نویسنده دشنام نامه! بیائید جوانمردانه، بدون پنهان کاری و بدون ماجراجوئی، نظری به واقعیت های تاریخی به خاطر روشن کردن ادعا های خود بزرگ بینی مریضگونه شما می افگنیم، تا دریابیم که در پهلوی آدم ساختن!!! ها، دیگر چه دستآورد ها دارید؟!

در تاریخ افغانستان تاجیکها سه بار به ریاست قدرت سیاسی رسیدند:

۱- حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاو ( جنوری - اکتوبر ۱۹۲۹) ؛

حبیب الله کلکانی یا بچه سقا را غلام محمد غبار تاریخ نویس مشهور افغانستان چنین معرفی میدارد:
او مرد بیسواد، ماجراجو و در ایام خدمت عسکری گاهی دست به دزدی میزد..... در کاپیسا دسته از دزدان را تشکیل کرد و خود در رأس آن قرار گرفت. شخص حبیب الله طبعاً از اداره یک کشور نی بلکه از اداره حسابی یک قریه هم عاجز بود. (صفحه ۸۱۵ و ۸۱۶ جلد ۱ تاریخ غبار.)

۲- ببرک کارمل ششم جدی ۱۳۵۸ هجری، رقص کنان تحت موزیک قوای اشغالگر شوروی، مملکت را تسلیم روسها کرد و خبر سقوط حفیظ الله امین و به قدرت آمدن خود را هنوز در افغانستان نرسیده و از رادیوی ازبکستان اعلام کرد.؛ تغییر هویت داد و در تذکره خود قوم خود را پشتون نوشت درحالیکه برادرش محمود بریالی تاجیک ماند. گویند که ببرک کارمل روی شاه شجاع را در تاریخ سپید کرد.

۳- برهان الدین ربانی بعداز تکمیل میعاد تعیین شده ریاست جمهوری صبغت الله مجددی، قدرت را بدست گرفت، چشید که مزه دار است، بعداً آنرا غصب کرد. چون ظرفیت، توانایی، اهلیت و کفایت دولتمداری قانونی را نداشت، جنگ های تنظیمی را به حمایت احمدشاه مسعود به اقوام دیگر بخصوص هزاره ها تحمیل کرد و از زخم افشار تاهنوز خون می چکد.

ربانی حالا علمبردار معامله با طالبان است و به خاطر پول و قدرت حاضر است که از همه چیز بگذرد. بیائید آخرین گفته ننگین و شرم آور او را در مورد معامله با طالبان یکبار به خاطر بیاوریم:

استاد ربانی: "بهترین صحنه عمرم مذاکره با طالبان و فیض حضور با ملا عمر، روح نواز بود. ای کاش! باز تکرار می کنم. آی کاش! پنج سال تمام را در جبهه مقاومت ضایع تلف نمی کردم." برگرفته شده از سایت خاوران، عنوان مطلب ( ایــن همــه را تــاریــخ بــه حــافظـــه خــواهـــد داشت).

قسمیکه دیده میشود این سه پادشاهی هم که شما گذراندید، برعکس آن ادعای شماست که دیگران را آدم کرده باشید.

آقای نویسنده دشنام نامه! این مثالها به مثابه مشتی از نمونه خروار، گپ من نیست بلکه مواردی از واقعیت های تاریخی است که من به گونه مثال برایتان بازگو کردم تا شما و همفکران شما متوجه شوید و به ناحق هیچ خلقی را توهین و تحقیر نکنید.

در آخر مشوره دوستانه من برای شما اینست که به صفت یک روشنفکر تاجیک، تحقیقاتی را برای تثبیت هویت تاریخی تاجیکها انجام بدهید که این خدمت بزرگ برای تاجیکان و دیگر علاقمندان خواهد بود. چون ما میدانیم که در لغتنامه های معروف و دایرت المعارف های بزرگ جهان تعریف هویتی تاجیکها قناعت بخش و دقیق ارایه نگردیده است و درین سردرگمی تعریف های مختلف از قوم تاجیک، بی اساس بودن تیوری نژاد آریائی از یکجانب و اعلان نتیجه تحقیقات کمسیون ژن شناسی علمای غربی تحت رهبری عالم فرانسوی که یکسال قبل در بی بی سی نشر شد و میگوید که (دی ان آ) خلق تاجیک آسیای میانه با (دی ان آ) اقوام ترک نژاد آسیای میانه یکی میباشد، از جانب دیگر، مسئله را پیچیده ساخته است.

اگر شما به جای اینهمه ماجراجویی ها و دشنام دادن ها ، دست به تحقیقات وسیع بیازید و هویت تاریخی تاجیکها را تثبت کنید، و دیگران را آگاهی دهید، بزرگترین خدمت به تبار خود و دیگر اقوام کرده اید.

بار دیگر به نویسنده دشنام نامه و همفکران شان یاددهانی میکنم که دامن زدن به خصومت قومی در بین اقوام افغانستان یک روش شیطانی بوده، نه تنها بزرگترین خیانت بلکه جنایت نابخشودنی در حق اقوام میباشد.

به امید آنکه عقل سالم رهنمای عمل ما و شما باشد

با احترام

عصمت الله نوابی از مزارشریف

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • این مقاله در تقلید کامل از فارس های فاشیست نوشته شده و فقط به جای "اتحار فارس ها نیاز حیاتی" کلمه فارس به تاجیک تغیر داده شده است.

    من دو هفته قبل آدرس سایتهای فاشیست های فارس را خدمت تقدیم کردم اگر شما این سایت ها و سایت های دیگر فاشیست های فارس را ببینید تمام آن از همین سخنان احمقانه که من آنرا رضا خانی میخوانم پر است.

    فارس های فاشیست با عین کلمات تورکها، لر ها، عربها، کردها ، بلوچها را خطاب میکنند که گویا از برکت فارس ها اهلی شدند و از بربریت نجات یافتند و غیره. جالب این است که حتی آنان فارس های که داد از اسلام و مذهب تساوی حقوق حرف میزنند هم سنگ آریایی و "فارس قوم برتر " را به سینه زده فارس های شیعه مذهب را از عروسی با غیر فارس ها حتی اگر شیعه هم باشند منع میکنند.

    این فاشیست های مریض که هیتلر را امام زمان خطاب میکردند تا سرحدی پیش رفته اند که میگویند به خاطر اینکه خون فارس ها بهتر تر از خون اقوام دیگر است ، فارس ها نباید با اقوام دیگر عروسی کنند.

    تا جائیکه اینها کرد ها را اصلا انسان نمیدانند:

    "در کتاب بصائر الدرجات (باب/9 در خلقت امامان وشیعیان) از ابی عبدالله آمده: خداوند گل ما را از بهشت علیین آفرید، و از زیر آن گل شیعیان ما را آفرید!!!
    و حماقت تشیع فارسی بدانجا می‫رسد که کردهای بیچاره را از انسانیت خارج می‫کند، و آنها را از نوادگان جن می‫شمرد:
    بر زبان ابا عبدالله بافته‫اند: با کردها رابطه برقرار نکنید، کردها فامیلی از جن هستند، خداوند پرده را از آنها برکشیده، با آنها مخلوط نشوید!!!
    ( نگا:»الكافي5/158 رياض المسائل للسيد علي الطباطبائي ج1 ص520 جواهر الكلام – الشيخ الجواهري ج 3 ص 116 من لايحضره الفقيه – الشيخ الصدوق ج 3 ص 164 (تهذيب الأحكام – الشيخ الطوسي 7/405 - بحار الأنوار – العلامة المجلسي ج 001 ص 83 - تفسير نور الثقلين - الشيخ الحويزي ج 1 ص 601).
    و همچنین از امام صادق آورده‫اند که: (با کسی از کردها ازدواج نکنید، چرا که جنسی از جن هستند که پرده از آنها برداشته شده است).
    نگا: الكافي لللكليني5/352، و تذكرة الفقهاء العلامة الحلي ج 2 ص 569.."

  • راستى جوانى نظر شخصى خودرا نوشته بود ولى نظر خودت بر از تعصب كور است.اين نظر تنها از معده خودت سر جشمه كرفته و سراسر دروغ و جفنك است.اكر كسى نفاق انداز باشد ان با اين نوشته سراسر مزخرف ,خودت هستى اقاى عصمت. ن.اكر كار مل نميبود امروز خاندان خاندانت را امين و امينى ها از تيغ ميكشيد.كدام باترى دربين شما موشها نبود كه در برابر امين قيام ميكرد و او را نا بود ميكرد.حالا كه از زير باى ترا خيستاندند,مرد شده يي و به انكه تورا نجات داد قف دهان ميريزى.
    من يك سوال دارم ايا اكر كارمل صاحب اين كار را نميكرد.نيروى ديكرى وجود داشت كه دولت امين را سر نكون بسازد؟
    سرا سر نوشته خود سازى و مزخرف است.

    • نوسینده مضمون نه ترک و نه تاجک بلکه گله یی های سلیمان کوهی یا سقاوی نویسان فاشیست اند که به ضم خودشان خواسته اند جنگ ترک تاجک فارس و هزاره ... را دامن بزنند کور خوانده اند

      فکر کنم نویسنده ان پاچه گیر بایانی یا کاکر گله یی و یا هم کدام سلیمان کوهی دیگر شان باشد تا دیگران ..

      این داستان دی ان ای مردمان اسیا میانه بخاطر خاک پوشانیدن تحقیقات ومقایسه حقیقی دی ان ای اسرایلی ها و اوغان گله یی یست , اگر که خون مردمان اسیامیانه ترک تاجک ....شباهت های با هم داشته باشد کجایش تجعب ارو است همه میدانند که مردمان اراضی هموار اسیامیانه بیشتر از مردمان کوهستانی سر زمین ما با هم امیزش نمود اند . همچنان ترک از یکجا شدن اریایی و مغل بوجود امده است اگر ترکان ترکیه و ازربایجان ... کمی شکل و شمایل شان با ترکان اسیا میانه متفاوت اند بخاطریست که انان با اریایی های اروپا امیز نموده اند و اینان با اریایی های اسیا ..

      یا مردمان اسیا متشکل از اریایی مغل و ترک و سامی اند یا از دو رنگ سفید و سرخ تشکل شده اند.

      اما در باره وطن ما ترکان تاجکان فارس ها هزاره بلوچ ... وارثین حقیقی این وطن اند نه گله های ناقل سلیمان کوهی ...

      گله یی ها !!! در وطن ما هر که افشاری قزلباش و بیات خطاب گرفته اند یا با گرگین و نادر شاه افشار خراسانی یا همان نادر قلی خان خلیفه احمد خان ملتانی به سر زمین ما امده اند همه و همه ترک تبار نیستند چونکه تمام لشکریان انان از قوم و نژادخوداشان نبودند در بین انان اقوام دیگر ایران و خراسان از فارس بلوچ و لر و لور عرب .... نیز شامل بودند که در محیط دومی همه بنام افشاری بیات و قزلباش مشهور شده اند چنانچه لشکر احمد خان ملتانی که به هند یورش برنند اکثرا از نژاد و اقوام بابا تان نه بلکه متشکل از همه اقوام و نژداد های ساکن وطن ما بودند تا گله های شما ها .. این سیاه نوشته اوغانی معلوماست که کار غژدی نشنان بدویست نه ترک و تاجک . خدمات ترک ها فارس ها تاجک ها ....برای این وطن یکسان است ترک سلحشور در میدان نبرد و ادب علم برای این سرزمین دوشا دوش اقوام دیگر فدا کاری های بی نذیر را انجام داده اند که هیچ کسی از ان چشم پوشی کرده نمی تواند مگر یک چشمه های سلیمان کوهی
      .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس