صفحه نخست > خبر و گزارش > گزارش > شکست امپراطوری تریاک

شکست امپراطوری تریاک

رابطه ی پنهان انگلستان با طالبان
میرویس جلالزی
جمعه 21 دسامبر 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

تصرف حدود سه صد وسی روزه ولسوالی"موسی قلعه"ولایت "هلمند" بدست طالبان اخیراً به یک معمای بین المللی مبدل شده بود.

نیروهای افغان و خارجی ظاهراً این ولسوالی را بعد از یک پیمان محلی به بزرگان قومی واگذار نمودند اما بعداً طالبان وارد عمل شدند و ولسوالی را اشغال نمودند.

موسفیدان در روز های نخست با این اقدام طالبان شدیداً مخالفت نشان دادند.

گزارشات ی در دست است که از وضاحت کامل سیاست دو روی انگلیس در پروتکول"موسی قلعه" حکایت منیماند .

یک منبع آگاه در "هلمند" به شرط پنهان ماندن اسمش به تاریخ دوازدهم اگست 2007 اظهار داشت که ، تعداد از سران هلمند طالبان با میانجیگری چند تن از خارجی ها که به گمان اغلب پاکستانی بودند ، قبل از عقد پیمان "موسی قلعه" با سربازان بریتانوی وارد مذاکره شدند .

از جانب انگلیس دوه فرمانده نیروهای کوهی آنان و از جانب طالبان" ملامنان" و "تور ملا " در این گفتگو شرکت نمودند .

این دو جناح بعد از گفتگو حدود چهار ساعته و صرف طعام چاشت در یک منطقه ی واقع در شمال ولایت " هلمند" ، توافقنامه ی را نیز به امضا رسانیدند.

جزیات توافقنامه:

فرماندهان نظامی بریتانیا در "هلمند" وظیفه داشتند که سربازان ارتش" افغانستان" را تحت فشار نسبتاً سبک قرار داده ، دست از همکاری هوایی با آنان برداشته و در برخورد های نظامی نیز با آنان کمک نکنند .

طالبان که در این ولسوالی ارتباط تنگاتنگ و دیرینه با بزرگان قومی داشتند مجبور بودند تا بعد از این تعداد حملات ضد دولتی را شدت بخشیده ، غیر نظامیان را اذیت نموده تا با این کار خود اداره هلمند را وادار با مذاکره با بزرگان قومی نمایند .

طالب ها نمیخواستند بزرگان قومی خسارمند شوند زیرا نداشتن حمایت موسفیدان در محل بقای طالبان را ناممکن میساخت .

طالبان نشانه سلاح خود را به سوی غیر نظامیان ، عساکر دولتی و پولیس روبرو ساخته و از هر این سه گروه بیشتر، غیر نظامیان را اماج تیر اندازی قرار دادند ، زیران آنان میدانستند که فریاد غیر نظامیان به زودی از بلندگو های رادیو ها به گوش مقامات ولایت هلمند و حتی کابل خواهد رسید .

حملات متواتر بالای اهداف غیر نظامی ، یگانه وسیله فشار طالبان بالای اداره هلمند بود تا آنان را وادر ساخته و نیروهای خود را از موسی قلعه فرا خوانند .

همین بود که طالبان بار بار مرکز ولسوالی" موسی قلعه" را اماج حملات راکتی قرار داده و تعداد از این راکت ها به محلات مسکونی نیز اصابت نمود و منجر به کشته شدن تعداد از غیر نظامیان شد .
تعداد از باشنده گان " موسی قلعه" دست به اعتراضات زدند و خواهان خروج پوسته های بازرسی از مرکز ولسوالی شدند .

آنان میگفتند:" اگر واحد های دولتی ازولسوالی عقب نشینی کنند طالبان هرکز مرکز ولسوالی را هدف موشک قرار نخواهند داد ، اما آنان نمیدانستند که طالبان قصداً این بار محلات مسکونی را اماج قرار میدادند" .

موسفیدان محل که از قبل روابط نزدیک با سران طالبان چون "ملادادالله" ، " ملا تور" و " ملامتین " داشتند به دستور طالبها خواهان خروج نظامیان دولتی از ولسوالی شده و در بدل میگفتند که امنیت ولسوالی را خود تامین مینمایند .

بزرگان قومی به تاریخ دوازدهم دسامبر سال 2006 میلادی وارد مرکزولایت هلمند شدند و از والی خواستند تا سربازان ارتش و پولیس را از ولسوالی فرا خوانده و در بدل آماده هستند تا خود مسولیت امنیت را بدوش گرفته ، مکاتب ، کلینک ها و دیگر مراکز عام المنفعه را باز و فعال نگهدارند .

موسفیدان نمیدانستند که این خواسته آنان ساخته دست انگلیس و طالبان بود .

والی هلمند این خواست موسفیدان ولسوالی" موسی قلعه" را ارزش مند خوانده و بعد از مشوره با نیروهای انگلیسی که خود آنان در عقب طرح ریزی این پلان بودند فیصله نمود که مسولیت امنیتی ولسوالی به دوش بزرگان قومی باشد.

در این وقت انگلیس یک هدف خود را بر آورده ساخت .

ظاهراً به فیصله والی هلمند ارج گذاشتند اما در پشت صحنه آنها به موفقیت دست یافتند.

سربازان ارتش ، و پولیس ملی"افغانستان" که در ولسوالی" موسی قلعه" اخیراً به تنگ آمده بودند به زودی ولسوالی را ترک نمودند .

ولسوالی حدود دوه ماه در دست بزرگان قومی بود و امنیت آن را نیمه ملیشه ها تامین مینمود .

این یک فرصت خوب برای طالبان بود تا بدون مقاومت ملیشه های قومی ولسوالی را تصرف نمایند زیرا موسفیدان محل که مسولیت امنیتی ولسوالی را به عهده داشتند به شکل از اشکال تحت نفوظ سران طالبان قرار داشتند .

با این کار پلان طالبان و سربازان انگلیس عملی شد .

طالبان با مشوره سربازان انگلیسی تصمیم گرفتند تا ولسوالی موسی قلعه را تصرف نمایند .
بعد از بدست آوردن اجازه از سربازان انگلیس ، جنگجویان طالب از موقع استفاده نموده وبدون مقاومت بیشترین ساحات ولسوالی را اشغال نموده ، بعداً وارد مرکز ولسوالی شده تاسیسات عام المنفعه را به شمول ساختمان ولسوالی ویران ساختند .

موسفیدان محل که متعهد به نگهداشت ولسوالی از حملات طالبان بودند حالا شرمنده شده بودند .
آنان شایداً دولت افغانستان را فریب داده بود .

دوه ماه دیگر هم گذشت و اداره هلمند بار بار از موسفیدان محل تقاضا نمود تا به مرکز بیایند و در مورد از دست دادند ولسوالی با انان توضیحات بدهد اما موسفیدان که در این حال تحت فشار شدید طالبان قرار داشتند نه توانستند به مرکز" هلمند" بروند .

در این زمان اکثرا جاده های عمده "موسی قلعه" ماین گزاری شده بود و موسفیدان محل نیز ماین ها را موانع اصلی بر سر راه شان هنگام سفر به مرکز "هلمند" شهر " لشکرگاه" میخواندند .

حکومت" هلمند" در این زمان در انزوا قرار داده شده بود .

طالبان با موسفیدان "موسی قلعه" جلسه ی را تشکیل دادند و آنان را هوشدار دادند که پس از این روابط خود را با اداره "هلمند" قطع نمایند در غیر آن جنگجویان طالب فرق را میان سربازان ارتش و موسفیدان نخواهند دید .

طالبان در بدل این کار از موسفیدان تقاضا نمودند که چی میخواهند ؟

دو روز گذشت و موسفیدان محل بعد از مذاکره با مردم محل از طالبان تقاضا نمودند تا مانع هر گونه اقدام بر ضد مزارع کوکنارشان شوند .

طالبان این خواست اهالی را قبول نموده ، با یک تیر دو فاخته را شکار کردند ، و آن اینکه از یک سو باشنده گان محل را راضی ساختند و از سوی دیگر، کشت و تولید مواد مخدر را برای به حرکت آوردن چرخ حکومت خود در " موسی قلعه " و تمام مناطق جنوبی افغانستان مهم دانستند .

بعد از این در کشت خشخاش و تولید هیروین افزیش قابل ملاحظه به میان آمد .

در همین زمان نیروهای پاکستانی عملیات گسترده را در مناطق قبایلی آن کشور آغاز نمودند و صدها تن از جنگجویان خارجی وارد "موسی قلعه" شدند .

گفته میشود "ملا دادالله" که در آن زمان یکی از فرماندهان معروف طالبان در جنوب" افغانستان" بود از همه طالبان قبایلی درخواست نمود تا به "هلمند" بیایند و از انجا فعالیت های خود را انتظام بخشند .

همین بود که جنگجویان عرب ، ازبک ، چیچنی و تعدا هم از کشورهای چون عربستان سعودی , "عراق" و "سوریه" وارد ولایت "هلمند" شدند و این محل را مصون تر دانستند .

نیروهای انگلیس که در شمال" هلمند "مستقر بودند از این خبر اطلاع یافتند که گویا جنگجویان خارجی به
"موسی قلعه" وارد شده اند .

منیع میگوید ، یک فرمانده نیروهای کوماندو انگلیسی زریعه تلیفون همرا با سرکرده گان طالب تماس میگرد و از آنان تقاضا مینماید تا به زودترین فرصت جنگجویان خارجی غیر پاکستانی را از "موسی قلعه" بیرون نمایند زیرا سربازان انگلیسی از نفوذ جنگجویان خارجی در منطقه شدیداً نگران شده بودند .

جنگجویان خارجی اکثراً طراحین عملیات انتحاری و بمب های کنار جاده هستند .

طالبان در پاسخ به این فرمانده انگلیسی میگوید: که همه جنگجویان خارجی که وارد" موسی قلعه" شده اند تحت فرماندهی طالبان افغان هستند و هیچ توطیه ضد سربازان انگلیس را به راه نخواهد انداخت .

این پاسخ طالبان برای انگلیس ها تا حد قناعت بخش بود اما صد فیصد نه .

در این زمان "موسی قلعه" به بازار عمده تولید و قاچاق هیروین در جنوب مبدل میشود .

دوکانداران محل میگویند: صدها تن از قاچاقچیان پاکستانی وارد محل شدند و روزانه صدها کیلو گرام هیروین را به خارج از" افغانستان" انتقال میدادند .

تاجران ، زارعین و فروشنده گان مواد مخدر مجبور بودند تا در بدل قاچاق ، فروش و تولید هیروین به حکومت محلی طالبان تکس بپردازند .

هر زارع در بدل فی جریب کشت زار کوکنار ، 20000 کلدار پاکستانی معادل 400 دالر امریکایی به طالبان تحویل میداد و قاچاقچیان مجبور بودند در بدل انتقال فی کیلو هیروین از داخل به خارج 200 دالر امریکایی بپردازند .

قاچاقچیان مواد مخدر نسبتاً به فروشنده گان و تولیدکننده گان محلی هیروین مجبور به پرداخت تکس بیشتر بودند .

از سوی دیگر تعدا از حلقات مشخص طالبان در "موسی قلعه" مسولیت خرید هیروین از بازار های محلی و فروش آن را بالای سرباز انگلیسی مستقر در شمال این ولایت داشتند .

آنان هیروین را ازبازار خریداری مینمودند و در تاریکی شب آن را در مناصفه راه های وصل کننده ولسوالی "موسی قلعه" با ولسوالی های همچون" باغران" ، "سنگین" و" نوزاد" به سربازان انگلیسی تحویل میداند و پول را مستقیماً در بانک های آن سوی خط دیورند بدست میاوردند.

از این پول که اکثراً در شهر کویته پاکستان به دست طالبان میامد ، اسلحه ، واسکت های ضد گلوله ، لباس های مشابه ارتش افغانستان و وسایط نقلیه به خصوص موترسایکل های از نوع هوندا 125 سی سی خریداری میشد .

تجارت هیروین به شدت اوج گرفته بود .

حالا تنها هیروین ولایت "هلمند" نه ، بلکه خشخاش ولایات همجوار چون" بادغیس" ،" کندهار" ،" نیمروز" و "هرات" نیز به "هلمند "سرازیر میشد و بعداز پروسس در آنجا به قیمت خوبی به فروش میرسید .

اکثراً معاملات خرید و فروش محموله های کوچک مواد مخدر در داخل بازار "موسی قلعه " در مقابل پول نقد صورت میگرفت اما معاملات بزرگ هیروین در داخل "موسی قلعه" اما پول آن در کویته" پاکستان" تحویل داده میشد.

تجارت خشخاش در اواسط ماه جولای در" موسی قلعه" به اوج خود رسیده بود .

تعداد از فرماندهان انگلیس ، جنگجویان طالب ، باشند گان محل و قاچاقبران پاکستانی از این تجارت پول کافی بدست آوردند .

اوخر سال 2007 میلادی بود ، که دفتر مبارزه با مواد مخدر وجرایم سازمان ملل متحد با نشر گزارش از افزایش سرسام آور تولید موادمخدر در" افغانستان" خبر داد .

این اداره با نشر گزارش گفت :" افغانستان" حدود 93 فیصد تمام مواد مخدر جهان را تولید نموده است و ولایت "هلمند" یگانه نقطه ی کره زمین است که در صدر مناطق تولید کننده هیروین جهان به شمار میاید .

کشور انگلستان که یکی از ممالک کلیدی و متحد ایالات متحده امریکا در مبارزه با دهشت افگنی در منطقه است با نشر این گزاش شدیداً تکان خورد .

گفته میشود ریس جمهور "کرزی" با نشر این گزارش سفیر انگلیس مقیم در" کابل" را احضار نموده و از او خواست تا در مورد وضیعت ولسوالی "موسی قلعه" برایش توضیح بدهد زیرا او نیز آگاه شده بود که انگلیس قصداً زمینه سازی سقوط ولسوالی" موسی قلعه" را نموده است .

سفیر انگلیس از این موضوع اطلاع بی خبری نموده و موضوع را بعداً با نخست وزیر کشورش در میان گذاشت.

در این زمان ولسوالی "موسی قلعه "-"هلمند" به محل تبدیل شده بود که ، بیشترین تعداد از کشورهای جهان با اسمش آگاه شدند زیرا ، در باره وضیعت و سرنوشت این ولسوالی گزارشات مختلف در روزنامه های معتبر خارجی به نشر میرسید .

شندین در باره اوضاع " موسی قلعه" برای کارشناسان افغانستان ، منطقه و جهان بسیار دلچسپ شده بود .

خبرنگاران کوشش نمودند که وارد ولسوالی شوند و تصویر کلی را از آن برداشته و به جهانیان ارایه دارند اما فرماندهان انگلیسی به مجرد بدست آوردن اطلاع از این موضوع ، ازطالبان خواستند تا ، جلو ورود خبرنگاران را به "موسی قلعه " بگیرند .

اگر تصویر اصلی " موسی قلعه " در همان اواسط به نشر میرسید ادامه حیات ولسوالی بدست طالبان مشکل میشد.

تصویر ازموسی قلعه دوران طالبان:

ساختمان ولسوالی " موسی قلعه" در کار یک شبه طالبان طوری ویران شده بود که تصور آن نمیرفت .
درمانگاه نزدیک ساختمان ولسوالی نیز با قلف ها سنگین چینایی مسدود ساخته شده بود ، این یگانه مرکز معالجه بیماران در موسی قلعه بود که گاه گاهی تعداد از داکتران خارجی نیز به آن سر میزدند.

بیشترین تعداد از دکاکین بازار ولسوالی توسط بمباردمان نیروهای خارجی ویران ساخته شده بودند و در هر هشت منزل مسکونی یکی آن نیز ویران بود و باشنده گان محل گفتند که منازل آنان توسط بیماردمان جنگنده های خارجی ویران ساخته شده است .

موسی قلعه که در 130 کیلومتری شمال هلمند موقیعت دارد زمانی پر نفوس ترین ولسوالی این ولایت به شمار میرفت اما حالا به کلی خالی به نظر میامد.

باغ های انگور در این ولسوالی خشکیده به نظر میخورد ، فکر کردم که شاید باغبان برایش آب نداده است اما مردم محل گفتند که نه ، این باغ ها باغبان داشت اما نیروهای خارجی قبل از تصرف این ولسوالی از سوی طالبان
مانع شدند تا باغهایشان را نگهداری نکنند زیرا بیم آن میرفت که طالبان هنگام جنگ در آن پنهان شوند .

مکاتب بسته شده بودند ، اما تعداد اندک شاگردان که علاقه به تعلیم داشتند در مساجد این ولسوالی آن هم تنها به فراگیری علوم دینی مشغول بودند .

تفاوت کلی حاکمیت طالبان در موسی قلعه و حاکمیت آنان در تمام افغانستان در این بود که ، در موسی قلعه اداره امر به معروف و نهی از منکر وجود نداشت ، جوانان موسیقی میشنیدند ، کلاه های معمولی به سرمیکردند و ریش خود را نیز اندکی کوتاه مینمودند .

ولسوال طالبان در ولسوالی موسی قلعه که دفتر مشخص نداشت گفته که ، آنها به ریش و موی جوانان کاری ندارند و زمانی فرامین" ملامحمد عمر" عملی خواهد شد که حاکمیت طالبان سرتاسری شود .
تغیرات عمده دیگر نیز در این ولسوالی به چشم میخورد .

یک رادیو اف ام مربوط طالبان نیز نشرات مینمود ، پوشش نشراتی آن منحصر به موسی قلعه بود .

این رادیو از هفت صبح تا دوازه ظهر و هم چنان از سه بعد از ظهر الی هفت شب نشرات مینمود . جالب از همه این بود که این رادیو مانند سایر رادیو های افغانستان کارمندان زیاد نداشت فقط دو طالب در این رادیو کار میکردند و جالبتر این که این رادیو نیز اعلانات تجارتی بی شماری داشت .

خبرنگاران بارها تلاش کردند تا وارد موسی قلعه شوند اما طالبان و سربازان انگلیس مخالف ورود آنان به این ولسوالی شدند .

طالبان که برای پیشبرد جنگ روانی خود درتلاش استحکام روابط با خبرنگاران بودند ، بر عکس عمل نموده دو خبرنگار خبرگزاری نیوز پاکستان ، تصویر بردار تلویزیون الجزیره و تعداد از خبرنگاران محلی را که قصد ورود به "موسی قلعه" را داشتند بازداشت کردند و مانع گزارش دهی آنان شدند.

گذشت زمان همه چیز را برملا ساخت .

با سپری شدن حدود یازده ما از تصرف ولسوالی "موسی قلعه" از سوی طالبان دیگر همه کشورهای که در
"افغانستان "نیرو دارند و حتی مردم عادی کشور ما نیز به این پی بردند که" موسی قلعه" در پی توافق میان دولت و موسفیدان نه بلکه در پی توافق میان طالبان وانگلیس به جنگجویان طالب واگزار شده بود .

تاریخ هشتم ماه دسمبر سال 2007 بود که سربازان انگلیس ، ارتش ملی افغانستان و کوماندوهای امریکایی بالای ولسوالی یورش نمودند و طالبان بدون هیچ گونه مقاومت ازولسوالی فرار نمودند و بیرق ملی افغانستان در آنجا به احتزار در آمد .

گفته میشود صدها تن از جنگجویان طالب که سوار بر موتر های نوع رینجر مشابه پولیس و ارتش ملی
" افغانستان "بودند از ولسوالی" موسی قلعه" به سوی ولسوالی همجوار "سنگین" کوچ کردند .

سربازان ارتش ملی افغانستان که فرماندهی عملیات را به عهده داشتند صبح سه شنبه وارد ولسوالی شدند .
ظاهراً عقب نشینی طالبان از ولسوالی " موسی قلعه" پیروزی ارتش است اما طالبان شکست نخورده اند .
صدها تن از طالبان حالا به ولسوالی سنگین متواری شده اند و در انجا تشکیل لانه نموده اند .

گفته میشود نیروهای ارتش ملی افغانستان به خاطر قومانده عملیات را خود به دست گرفتند که بالای سربازان انگلیس بی اعتماد شده بودند .

فرماندهان ارتش ملی افغانستان قبل از آغاز عملیات هراس داشتند که مبادا سربازان انگلیس عساکر داخلی را به دام طالبان "موسی قلعه" اندازد و همان بود که خود فرماندهی عملیات را بدست گرفتند .


عکس از خبرگزاری آسوشيتدپرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • Politics is a dirty game that human being should not play it. Politics doesn’t recognize father, mother, brother and no even the life of 1000-1000000 people. It only shoots to the target.

    Today, the word “Talib” is difficult to define and relate it to a particular country, though the word Talib was first introduced by Pakistan but today we see that who so ever has come for the help of Afghanistan are all Talib. Whether it is Pakistan or England, U.S.A or Russia. Some of this Talibs were in Afghanistan at the time Mula Omar, but some of them have come recently. By hearing the word Talib everyone would think about “a typical afghan with long beard and black turban”, but no, the real Talibs are those who have come to Afghanistan by the name of help but instead of helping they create problems for all of us. No doubt Talibs are the super power of today’s world. If we all Afghans are waiting for the day when Talibs will vanish, that day will never come. Because, if one hand is working to stop them, there are 10 hands who help them to rise and growth, so that this 10 hands can use them as a tool for their targets. May God help our country, our people.

    J.F.

  • عــــالــم تـمــام گشـتــم و آشپـز نیافتم

    • یک افشا گری نهایت ارزشمند از ماهیت طالبان !
      چشم آقای روستار تر ه کی و سایر قبیله گرایان طالب پرست روشن که طالبان را "محور مقاومت ملی" مینامند. این گزارش ثابت میسازد که پیوند تاریخی قبیله با استعمار انگلیس نا گسستنی بوده و حنوب کشور کماکان بحیث گذرگاه و دلال استعمارعمل میکند.

  • سلام.عیدتان مبارک .
    ولا مطلب دلچسپ است .
    تشکر از شما کابل پرس? .
    این مطالب اذهان ما را روشن و روشنتر میسازد .
    موفق سر بلند و کامگار باشید .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس