اعدام اسیران جنگی
یک توضیح
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شاغلی قره باغی ( ؟ ) بدنبال یک تبصره حقوقی بر اعدام دو تن از حمله کنندگان کابل بانک در جلال آباد ، نوشته انتقاد آمیزی به آدرس نویسنده ، بدست نشر سپرده است. خوشوقتم که با طرح مجدد موضوع ، زمینه ارائه توضیح بیشتر به مطلب فراهم میگردد .
پهلوی سیاسی قضیه :
رحم بر یک جنایتکار و تروریست ، جفآ بر مردم است . هر جنایت کار و تروریستی باید با در نظر داشت استفاده از کلیه امکانات تطبیق عدالت مجازات شود . این مآمول در شرایط صلح و داشتن یک حاکمیت ملی دارای ظرفیت تطبیق قانون امکان پذیر است .
ساختار دولتی افغانستان فعلاٌ معروض به فساد و ازهم پاشیدگی است . قدرت های خارجی نظر به دلایلی اوضاع را به همین شکل حفظ کرده است . بیم آن میرود که انگیزه های قومی ، سیاسی وفرقوی تطبیق عدالت را ناممکن بسازد . ازین گذشته استخبارات ده ها کشور خارجی در حکومت ، اورگان های امنیتی و استخبارات داخلی ، اجنت های خود را دارند . این اجنت ها در همه ساحات ( سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی ، کولتوری و غیره ) به حساب دولت های متبوع خود فعالیت میکنند و به مراجعی که آنها را گماشته است ، حساب میدهند . اجنت ها در عرصه جنگ بیش از ساحات دیگر دست اندر کار اند : دارای جبهات و در عین حال اسیران جنگی و زندانیان خود اند . آنها غالباً مستقل عمل مینمایند و در مواردی در همنوائی استخبارات کابل ( که اکثرآ از خادیست های سابق ترکیب شده است ) و گروه های افغانی اجیر و وابسته دست به کار میشوند.
در زمان حکومت بوش سازمان های جاسوسی اسرائیل ، هند ، امریکا و فرانسه ( ریاست عمومی امنیت خارجی « دی ، ژی ، اس ، او » فرانسه با داشتن مناسبات دیرین با ائتلاف شمال ، برای رخنه در استخبارات افغانی در موقعیت خوبی نسبت به مؤتلفین قرار دارد ) برای ایجاد هم آهنگی در پیشبرد اهداف ستراتژیک در « افپاک » و ازان طریق در منطقه تعهدات متقابل به همدیگر سپردند. امروز دنباله این همکاری ظهور تحریک طالبان جعلی است که در دو سوی خط دیورند فعالیت میکنند .
سوختاندن مکاتب ، تخریب موسسات عام المنفعه ، کشتن سران قومی ، این همه به منظور تنزیل اعتبار مقاومت مسلح افغانی ( که کشور های اشغالگر روی غرض طالبان مینامند ) ، کار روزمره طالبان جعلی در داخل افغانستان است . از ویرانگری های متداوم طالبان جعلی ماشین تبلیغاتی کشور های مهاجم برای تخریب تکیه گاه ولسی مقاومت مسلح تغذیه مینماید .
از اطلاق نام طالب به مقاومت ( که درا ن تنها طالب شامل نیست ) ، و پیچانیدن آن در لفافه یک گروه ویرانکار به قصد تجرید مقاومت از مردم بهره برداری میشود .
در ویرانگری و قتل و قتال ، معیار مداخله استخبارات کابل ( که از نظر عقیدوی و قومی بر ضد مقاومت شکل گرفته است ) و حلقه هایی از آی ، اس ، آی پاکستان را نباید از نظر انداخت .
حکومت پاکستان به دلیل احتمال همکاری با امریکا در قتل بن لادن به شدت در میان مردم منفور شده است . این امر به حملات مسلحانه تحریک طالبان پاکستانی به اهداف حکومتی پاکستان افزوده است . استخبارات پاکستان دست خارجی را در ناامنی های داخلی دخیل میداند و اقدامات بالمثل را در داخل افغانستان سازمان میدهد . این کار از مجرای یک باند ویرانگر وابسته به استخبارات پاکستان که آنهم به نام طالبان مسمی شده است صورت میگیرد .
تروریزم دولتی و غیر دولتی به حساب مردم یتیم و بی سرپرست افغانستان یک هدف را تعقیب مینماید : شکل دادن به انکشاف اوضاع سیاسی در جهت خواست مداخله گران . اما ازان جائیکه مداخله گران منافع ناهمگون دارند افغانستان به عرصه اصطکاک منافع متضاد و در واقع به میدان بزکشی آنها تبدیل شده است . چنان میدانی که طی ده سال هیچ چاپ اندازی نتوانسته است بُز را به دایره حلال داخل بسازد .
ملتفت استید که این جنگ استخباراتی ، کثیر الابعاد بسیار پیچیده تر ازان است که بتوان صرفآ با سرانگشت ، سر کلاوه را پیدا کرد ؟ .
تحت چنین شرایطی هر زندانی سیاسی متهم به عمل ترورستی میتواند یک پته خزانه در زد و بند ها و معاملات پشت پرده باشد ، که فقط در شرایط صلح و ثبات و داشتن اطمینان کامل از تطبیق عدالت باید زبان به حرف زدن بکشاید . با کشتن زندانی سیاسی از روی احساسات ، نباید نسل های آینده را از بهره مند شدن معلومات موثق در اینکه چه کسی در حق ما چه کرده است محروم بسازیم ! .
دریافت مسئولین اصلی حوادث ناگوار و سپردن آنها به عدالت ما را در تشخیص دوستان و دشمنان واقعی کمک میکند و فاصله های تصنعی ایجاد شده توسط اجنت های خارجی را در میان مردم ما از میان میبرد .
پهلوی حقوقی قضیه :
چند نکته قابل توجه است :
ــ مذاکره با مقاومت مسلح از جانب امریکا قرینه گرایش سیاست آنکشور به سوی واقعبینی است که ازان باید حسن استقبال کرد . در صورتیکه این مذاکره به شیوه رسمی دنبال شود ، زمینه ساز تغییر حالت حقوقی جنگجویان از « شورشیان » به « مقاومت » است که نتایج حقوقی زیر را در بر دارد :
* ظهور یک مشروعیت جدید ناشی از تناسب قوای جنگی ، بیرون از مشروعیت شناخته شده حکومت کابل .
* شناخت ماهیت تجاوزکارانه جنگ .
* خروج بلاقید و شرط قوای خارجی .
* قرار دادن قوای خارجی زیر پوشش حاکمیت دولتی افغانستان تا زمان خروج آخرین سرباز .
* تادیه غرامات جنگ .
* رسیدگی به تخلفات از حقوق جنگ . یعنی محاکمه جنایت کاران جنگی طرفین منازعه .
ازان جائیکه اعطای هرگونه امتیاز به طرف مقاومت را معادله قوای جنگی تعیین میکند هریک طرف منازعه تلاش مینماید تا از طریق شدت بر عملیات نظامی ساحات بیشتر را تحت کنترول درآورد . این امر تلفات انسانی اعم از ملکی یا غیر آنرا بالا میبرد .
بنآ اعلام اوربند قبل از آغاز مذاکرات رسمی برای کاهش تلفات به یک امر حیاتی تبدیل میگردد .
ازانچه ذکر کردیم این مطلب استنباط میشود که جغرافیای افغانستان درمجموع میدان جنگ است و توقیف شدگان دو طرف طی عملیات جنگی اسرای جنگ و زندانیان سیاسی . اکنون ممکن است هریک از طرفین منازعه در جنگ از تکتیک های ترورستی اعم از تروریزم دولتی یا غیر دولتی استفاده کند . این امر ماهیت اسیر جنگ بودن توقیف شدگان را تغییر نمیدهد .
نکته دیگر اینکه به قول یک منبع حکومتی ( والی ننگرهار ) در جریان حمله بر کابل بانک در حدود 35 تن سرباز کشته شده است . شمار تلفات ملکی تخمینآ 5 تن است. به ویدیوی ضمیمه مراجعه شود ) .
Sharq News 20 FEB 2011 ( Shaiq Network).flv
بنآ مخالفین مسلح ، کابل بانک را به عنوان یک موضع غیر ملکی و هدف جنگی تشخیص داده است .
بهر حال ! مشروعیت هدف بصورت قطع استفاده از شیوه های ترورستی را در جنگ توجیه نمیکند . به همان شکلیکه موجودیت به زعم قوای مهاجم شمار انگشت شمار « شورشیان » در یک دهکده پرنفوذ بمباردمان هوائی و استعمال سلاح کمیاوی را مجاز نمیداند .
قصد نویسنده از گرفتن تماس با حادثه وحشتناک کابل بانک صرفآ توضیح پهلو های حقوقی یک جنگ تحمیلی لگام گسیخته است . جنگی که قوای ائتلاف نظامی خارجی از همان آغاز با بهره برداری از تروریزم دولتی و تخلف از اصول جنگ ، انگیزه های استفاده از تکتیک های ترورستی را در عملیات ملیشیایی به جانب مقابل القاح کرد .
منقد در جائی از فرمایشات خود از سن و سال اینجانب یاد دهانی کرده است . بنده الله هر قدر چُرت زد ، تذکر این مطلب را با صحبت رویدست کشف کرده نتوانست .
از روحیه نوشته شاغلی « قره باغی » چنین انتباه گرفتم که جناب شان اصلآ « قره یاغی » تشریف دارند : از نقش مدافعین حاکمیت قانون در آینده سیاسی افغانستان نگران اند . از همین لحاظ به نیمه خالی بوتل آب توجه بیشتر معطوف میدارند . . .
خوشوقتم که برای مزید نگرانی منقد به اطلاع شان برسانم که نویسنده به لطف خداوند تا همین اکنون از صحت کامل برخورداراست ...
دوکتور ع ، تره کی
فرانسه
27 جون 2011
آقای روستار تره کی وتوجیه قتل عام کابل بانک
سه شنبه 28 ژوئن 2011, بوسيله ى ن قره باغی
پيامها
28 جون 2011, 16:59, توسط عزیر احمد
از استدلال های ا قای تره کی معلوم میشود که وی به نسبت کبر سن و یا طغیان انگیزه های قومی و زبانی بروی ، قوه درک و استدلال منطقی خویشرا بکلی از دست داده است، بطور مثال وی استدلال می نماید که بعلت فساد و نابسامانی های موجود تطبیق عدالت در شرایط کنونی ممکن نیست آیا این بدان معنی است که در شرایط کنونی همه جنایتکاران و قاتلین انسانهای های بیگناه باید به سزای اعمال شان نرسند حتی آدمکشانی مانند زر جان که از کشتن انسان لذت میبورد، استد لال دیگر تره کی مبنی بر پوشیده ماندن راز ها در صورت اعدام همچو قاتلین نیز کاملا غیر منطقی و دور ازانصاف است زرا جان پاکستانی آنچه را که باید میگفت همه را اعتراف نمود، و در پشت پرده نیزجز گروه وحشیکه روستارخان آنرا مقاومت ملی می نامد یعنی طالبان و حامیان پاکستانی ایشان کسی دیگری نیست، سخنگوی این گروه با افتخار مسئولیت این جنایت را بعهده گرفت پس چه رازی دیگری باقی مانده که به سبب آن قاتل بیش از ۴۰ نفر با وصف همه درنده گی آن باز هم به جزای اعمال جنایتکارانه خویش نرسد.
اقای تره کی با دفاع نا بخردانه از یک قاتل سفاک به روح بیش از ۴۰ نفر شهید حادثه کابل بانک جلال اباد بی احترامی نموده و اگر ذره ای از احساس بشر دوستی در وجود وی هنوز موجود باشد باید فورا از خانواده های شهدا و زخمی های این حادثه معذرت بخواهد.
28 جون 2011, 17:30
آقای ع. تره کی ! جنگ تو صلح و صلح تو جنگ است ++ من به قربانت این چی نیرنگ است
دوستان عزیز ، مبارک باشد که آقای ع. تره کی طالبان را بدو گروه که در گذشته به اوغانی و پاکستانی مشهور بود به اصلی و جعلی تقسیم نموده اند . این سطور نوشتۀ شانرا دوباره بخوانید :
سوختاندن مکاتب ، تخریب موسسات عام المنفعه ، کشتن سران قومی ، این همه به منظور تنزیل اعتبار مقاومت مسلح افغانی ( که کشور های اشغالگر روی غرض طالبان مینامند ) ، کار روزمره طالبان جعلی در داخل افغانستان است . از ویرانگری های متداوم طالبان جعلی ماشین تبلیغاتی کشور های مهاجم برای تخریب تکیه گاه ولسی مقاومت مسلح تغذیه مینماید .
به به تره کی صاحب چی عالی و منطقی ! بدین معنی ، طالبانی که در کابل و دیگر گوشه های سرزمین ما انتحار میکنند ، مکاتب و موسسات عام المنفعه را تخریب میکنند ، سران قومی ، خبرنگاران و مردم عادی را سر می برند ، کار روزمره طالبان جعلی در داخل افغانستان است نه اصلی . سخنگوی طالبان قاری یوسف احمدی که همۀ این جنایات را دستآورد اسلامی تحریک طالبان میداند و همه روزه با خبرگزاری ها در تماس است به فرمودۀ تره کی صاحب گوه خورده ، بد کرده و جک زده که نام طالبان اصلی را بد نموده !
تره کی صاحب باز می نویسند : آنها ( یعنی طالبان جعلی نه اصلی ) غالباً مستقل عمل مینمایند و در مواردی در همنوائی استخبارات کابل که اکثرآ از خادیست های سابق ترکیب شده است و گروه های افغانی اجیر و وابسته دست به کار میشوند.
اینکه گروه های اجیر و وابسته کی ها اند و از کجا تمویل میشوند ، جناب حقوقدان ما خاموش اند و شاید هم تاجکها ، هزاره ها و ازبک های اطراف کرزی باشند . به گمان اغلب طالبان اصلی از دید تره کی صیب عبارت اند از کرزی ، احدی ، یون ، پشتون ، سنگین ، ذاخیل وال ، وردک به توان لایتناهی و و میباشند .
آقای تره کی ! میشرمید و یا اینکه از خجالتی زیاد توان آنرا ندارید که مردانه اقرار نمائید طالبان هم اجیر اجیر اند و هم نوکر نوکر . اگر دولت و گروه های اوغانی در حکومت اجیر اند و بیشک هم که اجیر اند ، ولی یک برتری نسبت به طالبان شما دارند و آن اینست که نوکر و اجیر بادار اند نه نوکر و اجیر نوکر و اجیر . آقای تره کی صیب بدانید و آگاه باشید طالبان هرگز خود را بدو گروه و دو نوع تقسیم نکرده اند و هر جنایتی را که میکنند با سر بلند و افتخار اوغانی ازآن یاد نموده به دفترافتخارات اوغانی خود ثبت می نمایند . زیاده خود را رسوا و مشک بکس مردم نسازید و کمی از پیری خود بشرمید و خجالت بکشید . این خاک های خشک شما دیگر چسپی ندارد که بدیوار بچسپد . همه می دانند و اگاه شده اند که طالبان کیها اند و طالب خواهان کی ها اند !!
28 جون 2011, 19:53, توسط احمد خلیل نبیل مزاری
آقای ع. تره کی ! با عرض معذرت که پیام بالا از من حقیر فقیر سراپا تقصیر مزاری است . نشود خاطر تان ملول گردد که پیام گذاران کابل پرس? از روشن ساختن نام خود طرفه میروند . نمی دانم چی بلا زده رایانه ام را که درین پیام نام مرا ازبین برده . بهر روی .
راستی فراموشم نشود ، ازینکه از چاردیواری های زنجیر بند وسانسور افغان-جرمن و سایت های زنجیرک دار دیگر خود را رهانیده و در فضای باز کابل پرس تشریف آورده اید ، نیک است و مبارک و این همت عالی شما را مانند دوستم بهمن عزیز می ستایم .
امید تا حد امکان بتوانید نظریات و دیدگاه های منحصر به خود تان را از برگ های کابل پرس منتشر ساخته و خواننده گان کابل پرس را که به ملیونها میرسند آگاه سازید . همچنان آرزو دارم انتقاد پذیر باشید و توان پاسخ دهی منطقی و با استدلال را از درونمایه دیدگاه ها و نوشته های خویش داشته باشید . همچنان میتوانید نظریات و پاسخ های خود را نه در بخش پیام ، بلکه مستقل در بخش تحلیل ها و مضمون ها بنگارید .
مشخصأ از کامران میرهزار خواهشمندم که نوشته های آقای تره کی و دیگر نویسنده گان برادران پشتون ما را بدون گذراندن وقت منتشر سازد .
از دوستان عزیز کابل پرسی نیز آرزومندم که عفت قلم نگهدارند و تا حد امکان با معرفی اسم حقیقی پیام بگذارند تا باعث گریز نویسنده گان و اندیشمندان پرانچه شده برادران پشتون ما بخاطر نبود فضای تفاهم منطقی نشوند . مزاری
28 جون 2011, 18:37, توسط پرویز بهمن
استاد روستار تره کی سلام!
باورکنید که هرگز باورم نمی شد که شما مضمون خویش را به سایت کابل پرس? بفرستید، زیرا آنطوریکه من و همهء دوستان کابل پرسی از طبیعت شما آگاهی داریم شما درسایت های آزادی مثل کابل پرس، هرگز مقاله ومضمون نمی نویسید تا خودرا مستقیما با مخالفان تان مواجه نسازید ولی این بار اول است که مقالهء شما را در دفاع از مقالهء قبلی تان خواندم.
با تمام نفرتی که ازشما دارم ولی باید درپای مقالهء تان بنویسم که از پیوستن تان به جرگهء نویسنده گان کابل پرس استقبال می کنم، خدا کند که این مقاله، آخرین مقالهء شما نباشد ودر آینده بتوانیم مقاله های زیادی را ازشما در دفاع ازطالبان ومحمد گلخان مهمند وامیر عبدالرحمن وغیره سلاطین پشتونی بخوانیم اما قول بدهید که مثل شبیر کاکر فرار را برقرار ترجیح نمی دهید . زیرا قبل ازشما استاد شبیر کاکر هم با موضعگیری های مشابه شما چند تا دغ دغ دغ را بصورت دزدی وسرقت های ادبی ازسایت های دیگر انجام داد اما حالا ازسنگ آواز می براید نه از استاد کاکر خدا کند که شما آنچنان نباشید وثابت کنید که واقعا خون تره کی در وجود شما درجریان است. از آقایان بابک روشنضمیر، سلیمان ودیگر دوستان خواهش می کنم که اگر پیام مرا میخوانند لطف نموده دربحثی که حالا من با آقای استاد روستار تره کی راه می اندازم شرکت کنند.
استاد عزیز!
هرچند مقالات زیادی را سالها قبل ازقلم استادان بزرگی چون سمندر غوریانی وحسین مبلغ در بارهء بطلان نظریات بی پایهء شما ومسخره بودن تیوری های شما خوانده ام ولی امیدوارم که دربارهء طرح تجزیهء افغانستان که حالا ازطرف تعدادی زیادی ازصاحب نظران تاجیک وازبیک وهزاره پیشکش گردیده است نظریات تانرا ابراز کنید. خفه نشوید که من کلمات مسخره وغیره را راجع به نظریات شما بکار بردم زیرا شما نیز مخالفان تانرا درمصاحبهء ایکه با آقای طارق بزگر انجام داده اید همه را اولادهای ابلیس وماکیاول خوانده اید که امیدوارم بعدازین هم من وهم همفکران من وهم شما بتوانیم بدون دشنام وتوهین به یکدیگر باهم ازین فضای باز کابل پرس استفاده خوب کنیم.
هرچند تاجای معلوم است که شما مخالف تجزیه هستید وهمه میدانیم که چه خواهید نوشت، ولی راه حل را شما درچی می بنید؟
طوریکه خودتان هم سایتهای افغانی یعنی پشتو را مطالعه میکنید خصوصا سایت تروریتستی افغان بینوا را که علنا اززبان فارسی وفارسی گویان ابراز نفرت نموده ورسما به طالبان خط ونشان کشیده است که تلویزیون طلوع را مورد حملات انتحاری خویش قرار دهند . این سایت ها واین نویسنده گان برای ساختن یک جامعهء تگ زبان افغان ندا ها بلند کرده اند وجرگه های دیورند لاین را خودتان هرروز به چشم سر می بنید نظرشما چی است؟
آن ذوب واستحالهء ملی را که شما درخواب خویش دیده بودید که گویا اگر تجاوز شوروی رخ نمی داد همه اقوام دریک یکدیگر ذوب می شدند حالا چه تفسییری از وضع موجود دارید؟
پشتونها خواهان ایجاد یک کشور براساس زبان ملی خودشان یعنی پشتو میباشند، پشتونها اکنون زبان وفرهنگ خویش را معروض به تهدید ازجانب ایران وفارسی گویان میدانند.
نظرشما چی است آیا پشتونها درشرایط کنونی حق تشکیل چنین کشوری را دارا میباشند ویانه؟
من قبلا مقاله های آقایان رشتین و آریوزی را درسایت های تاجیک میدیا وخاوران ترجمه کرده ام که مطابق آن پشتونها خودرا قربانی تبعیض های زبانی وفرهنگی میدانند راستی ازنظرشما چرا وتاچه وقت پشتونها باید به زبان ملی خویش حق حرف زدن ونوشتن در دفاتر دولتی وغیر دولتی را نداشته باشند؟
راه حل چیست؟
هرچند فکر می کنم که شما جوابات تان را طی کدام نوشتهء جدا گاننه دربخش دیدگاه بفرستید ویا هم اینجا زیرا مقالهء ای حاضر شما با اصل بحث من فرق دارد من میخواهم نظریات خویش را رسما با نکاتی که من ذکر کردم وبا درنظرداشت برداشتهای که از حوادث تاریخی استاد توردنقل میمنه گی بحیث یک نویسندهء ازبیک تبار ازتجزیه دارد ومقالاتش درهمین سایت کابل پرس منتشر گردیده است وهمچنان تازه ترین مقالهء یک بانوی شجاع تاجیک تبار بنام فرشته حضرتی درسایت خاوران که یقینا بحیث یک استاد دانشگاهی ومحقق همه ازنظرشما گذشته اند.
امیدوارم که دوستان دیگریکه درینجا پیام میگذارند راه گفتگو ومناظره را اخلال یا مسدود نسازند
بااحترام
بهمن
28 جون 2011, 19:06, توسط سهراب سپری
از طرف سهراب سپهر
تره کی بچیم عجب فکاهی میگی. کشتی ماره از خنده. کاش همرای زن و دخترت یک چندروزی هم که شده حاضر میبودی تحت حاکمیت نیروی های مقاومتی ات زنده گی میکردی تا میدیدیم که مقاومت جناب مقاومت پسند شما در چه حد است.
خر عیسی اگر به مکه رود /پس بیاید همان خر باشد
سر از آخور بدر نکند/ چه کند ارث از پدر باشد
آن که از زشتی حمایت میکند پلید است ولی آنکه مانند روستار تره کی تلاش دارد چنین پلیدی ای را توجیه و بدیگران تفهیم کند لوده است.
تره کی بچیم لطفاً لیسیدن استخوان قبیله ترک کن و دم لای پا گذاشته چند روز آخر زنده گی بدون قوله کشی بگذران.
28 جون 2011, 19:41, توسط پرویز بهمن
دوست عزیز سهراب سپهر سلام!
ازاینکه آقای تره کی برای بار اول مقالهء خویش را به سایت کابل پرس? فرستاده است خواهش می کنم که تحمل و خویشتن داری را تمرین کنید وبگذارید که آقای تره کی بحیث وکیل مدافع طالبان دلایل خویش را درین سایت ابراز دارند من وشما کاملا دربسیاری ازموارد همفکر هستیم اما حالا من ازآقای تره کی دززمینهء تجزیهء کشور میخواهم بحثی را با ایشان درسایت کابل پرس راه اندازی کنم که امیدوارم که درین بحث به خونسردی کامل اشتراک کنید.
فکر می کنم که آقای تره کی کدام مضمون مستقلی را درزمینه پرسشهای من خواهند نوشت امیدوارم ازجوابهای تند وتلخ، همه ما اجتناب نمائیم.
29 جون 2011, 19:07, توسط سهراب سپهر
بهمن عزیز به تقاضای تان لبیک گفته دیگر در مورد نوشته های تره کی چیزی نمیگویم.
ببینیم جواب شمارا چگونه میدهد.
نمیدانم تره کی در آنروز هایی که فردی گرسنه ای مقدار پولی را از جایی قاپیده بود و در عوض برادران مقاومتی دستانش را قطع کردند کجا تشریف داشتند که مساله را از جنبه حقوقی و چه و چه بررسی میکردند و عاملان آن را تقبیح! شما بحث تان را با وی -صورتی که جرئت آنرا داشته باشد- ادامه دهید، ببینیم چه درفشانی خواهند کرد.
28 جون 2011, 22:52
چقدر نفرت دارم از موجودی که از کشته شدن هزاران تن توسط طالبان غمگین نشده و وقتی یکی از همین جنایتکاران اعدام می شود حقوق بشر استفراغ می کند.
28 جون 2011, 23:04, توسط بنده حقیر
تره کی فکرت بگیراگربه گیرمه افتادی همان وحشت طالب رابه سرت اجرامیکنم بازآن وقت دفاع کوازطالبها
ابلیس درپیش توشرف دارد
گرچه بامادشمنی شگرف دارد
نمیدانم توزادهء انسانی یاحیوان
که زره زخون آدمی نداری نشان
نفرین به توکلاغ سیاه پشت که هنوزاندیشهء سیاه وکوردلی رادرمغزسیاه چرکین خودمیپروارنی
29 جون 2011, 03:41
فرق بین روبا پیر ( علامه تره کی ) و بایانی در چیست ؟؟
لعنت خدا بر این باسواد و داکتر .... همه یهود بارک و بنیامین نتنیاهو..
29 جون 2011, 07:16, توسط فرید مطهر
جناب روستا تره کی،
همنوا با آقایان مزاری و بهمن پیوستن تان را به شمار نویسنده گان کابل پرس? به فال نیک می گیرم. خوشحالم که از این طریق زمینه یی برای تبادل نظر با یکی از سخنگویان و توجیه گران طالبان به وجود آمده است.
نخست اینکه مشتاقانه متنظریم تا پاسخ سوالات آقای بهمن را از شما دریافت کنیم و دوم: عمل جنایتکارانه قاتل خون آشام کابل بانک در ننگرهار به هیچ وجهی قابل توجیه نیست. شما هر چقدر خواننده را با اصطلاحات حقوقی و تکرار مکررات بمباردمان کنید، از این واقعیت نمی توانید بگذرید که این شخص جنایت عظیمی را مرتکب گردیده است. شما می گویید که وی به کابل بانک منحیث یک نقطه نظامی حمله کرده است و ویدیویی را به شهادت می گیرید که تعداد شهدای پولیس را 35 نفر نشان می دهد و "فقط" پنج غیر نظامی را رقم می دهید که در اثر حمله او جان باخته اند. مگر "پنج غیر نظامی" کم است که فدای کشته شدن 35 نفر "نظامی" شود. دین اسلام که ما و شما پیروان آنیم، کشتن یک نفر بیگناه را روا نمی داند و اجرای قصاص را به مرتکب آن حکم کرده است. حال که در این قضیه پنج نفر کشته شده است. نکته دیگر اینکه حمله طالبان به مراکز "نظامی" یی چون هوتل انترکانتیننتال ادامه دارد، چه راهی برای توقف آن وجود دارد؟ به قولی هفده نفر در جریان این حمله کشته شده و به هوتل انترکانتیننتال که بیت المال است، خسارات هنگفتی وارد گردیده است. مرتکبین این حمله جنایتکارانه را اگر گرفتار می گردیدند، نیز اسیر جنگی می خواندید؟ اصلن حملات انتحاری را چگونه ارزیابی می کنید؟ شما که سنگ طالبان را به سینه می زنید و آن ها نیز سنگ شریعت را به سینه می زنند، باید پابند به اساسات دین اسلام باشید. آیا کشتن بیگناهان در اسلام روا است؟
حال که هم صحبت شده ایم، پرسش دیگری نیز در ذهنم خطور می کند: همکاری و در بسا موارد تبعیت طالبان را از القاعده، چنچنی ها، تروریست های ازبکستان و ای اس آی و شیخ های خلیج چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این روابط خدشه یی در هویت به اصطلاح "ملی" که شما از طالبان ارایه می دهید، وارد نمی کند؟ از پیوند های دیگر شان می گذریم که شما خود نیز آگاهید. به هر حال یار زنده و صحبت باقی
29 جون 2011, 07:50, توسط احمد
خوب است کمی هم در مورد سابقه اقای تره کی این مدافع کور طالبان چیزی بدانید:
در دهه چهل و پنجاه روستار تره کی و برادرش احسان تره کی دو تن ازچپی ترین استاتید دانشکده حقوق دانشگاه کابل بودند، وقتی کودتای منحوس ثور صورت گرفت ونور محمد تره کی خلقی ( قومی اقای روستار ) در رائس قدرت قرار گرفت هر دو برادر از رژیم خونخوار تره کی به دفاع برخاسته و بعلت همین پشتیبانی آنها از رژیم تره کی ، احسان تره کی به پست های بلندی چون سفارت ومعاون وزیر عدلیه ارتقاء نمود.
در تحولات بعدی آنوقت که تره کی خلقی از صحنه قدرت حذف و گروه وطن فروش دیگری بنام ( پرچم ) بقدرت رسید مخالفت اقای روستار با رژیم آنوقت آغاز گردید زیرا نورمحد تره کی که با روستار تره کی وجوه مشترک قومی داشت توسط شاگرد وفادارش حفیظ اله امین رهسپار جهنم گردیده بود، در سالهای بعد نیز روستار تره کی یکبار دیگر چهره قومگرا ی خویشرا به نمایش گذاشت تا زمانی مزدوران آی اس آی بنام طالب در کشور در قدرت بود آقای روستار بر همه جنایات و نوکرمنشی آنها چشم بسته و طی پنج سال هیچ انتقادی از وی شنیده نشد ولی همینکه رژیم منحوس طالبان از بین رفت مخالفت روستار تره کی نیز آغاز و اکنون دیگر توخود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل ...
29 جون 2011, 11:13, توسط فرهاد مهاجر
آقای ترکی یکی از همان غول های قبیله است،که من بحث غولگریانه وی را در برنامه پرگار بی بی سی با شخصیت بالغ و نخبه کشور مجیب الرحمان رحیمی دیدم،این شخص آنقدر کودن است که غول غولیان است از حکوک فقط حوک اشرا خوانده نه حقوق را.در مقابل رحیمی کاملا خودرا باخته بود،از دید فاشیسم گرایی قبیله گرا اگر غول نباشی کدام پیوند خونی با قبیله نداری لهذا ترکی ها باید غول خو باشند تا به خوی بدوی قبیله خودرا پا بند بدانند.اینها نه از چپ خوی برده و نه از راست،اینها فقط تحت این دو نظریه حاکمیت اوغانی را خواهان است،چون اخوانی های قبیله و با چپی های قبیله از نظر فکری کدام فرقی ندارند فقط طریق تعقیب هدف فرق میکند.لهذا مروت جستن و عدالت جستن از قبیله فقط خواب است و محال.اینها با پاکستان و پنجاپیان پیوند عاطفی بیشتر دارند تا به یک هموطن افغانستانی خویش.
29 جون 2011, 21:41
chashm baz wo goosh baz wo een aama
khera aam dar chashm bandiye khoda
ok
2 جولای 2011, 20:20, توسط سیس
غشق به قبیله چشم ترکی را کور کرده با بهتر بگویم که درخشش تمدن قبیله مانع دید واقیعتها شده!
ترکی میگوید که اوغانها اکثریت اند وبه صورت طبیعی(یعنی چه) صاحب دولت اند!وزمان که میشنود که اوغانها اکثریت نیستند وبرای مشروعیت بخشیدن به سلطه قومی این اما را جعل میکنند باز استدلال میکند که خوب امار را کنار بگذارید ومعیار اکثریت را غلبه قومی قرار دهید!یعنی اوغانها بر دیگران غلبه کرده اند پس جای چون وچرا نمیماند وثابت میشود که انها اکثریت اند!اگر این مورد را معیار قرار دهیم باز باید بپذیریم که بابری ها در هند اکثریت بودند وبعد انگلیسها هم اکثریت بودند که 200 سال برهندی ها غلبه داشتند.یا همین حالا باید سنیهای بحرین اکثریت باشند که بر شیعه ها غلبه دارند یا علوی های سوریه باید اکثریت باشند که حکومت میکنند یا...نگاه کنید که این استدلال تا چه حد بی پایه بی مایه است.حال همین طالبان را نگاه کنید که به چه منظوزی ایجاد شدو درخدمت کدام اهداف قرار دارد . همه میدانند که طالبان سربازان پشتو زبان ارتش پاکستان اند وبه مثابه سربازان اجیر در خدمت بازیگران خارجی قرار دارند باز ترکی این همه را دیده نمیتواند طالبان را گویا مبارزان راه استقلال معرفی میکند وبخاطر اوغان بودن انها عاشقانه به انها دلبسته وانهارا ستایش میکند.جالب اینجاست که تمام تیوری بافیهای قبیله پرستان بر بنیاد دروغ است وکافیست که مردم اندکی اگاه شوند تا بدانند که این ادعا ها دروغ است.دروغ از نا اگاهی تغذیه میکند.
انسان قبیله مانند مورچه دوراز دیگر مورچه ها زنده نخواهد ماند.زندان قبیله وحشتناکترین زندان است واگر انها میخواهند به ازادی برسند نخست باید از ازاین زندان خودرا ازاد کنند . ازادی که به باور ترکی طالب به همراه خواهد اورداسارت ننگین است.
3 جولای 2011, 15:39, توسط محسن (دولت آبادی)
آقای سیس!
ازنقد تان دربارهء نوشته جناب روستار خوشم آمد ولی میخواستم که ازشما یک پرسش کوچکی را بعمل آورم اینکه شما آزادی به سبک طالبانی را اسارت ننگین خوانده اید می پذیرم ولی خود تان چه حد خودرا محصور در دایرهء تنگ تعصبات زبانی نمی یابید؟ اگر واضحتر حرفم را بزنم خودتانرا تاچه ازقیود تعلقات زبانی وقومی آزاد میدانید؟ منتظر جواب شما میمونم
3 جولای 2011, 21:13, توسط سیس
اقای دولت ابادی درود:
ازادی دیگر به معنای نبود مانع نیست وازادی برای چه هم مهم است.بگذریم.در باره ازادی بسیار سخن گفته اند وباز خواهند گفت واما ازادی را که-به ادعای ترکی- طالبان به ارمغان خواهند اورد به معنای استقلال است.یعنی کشور را از اشغال بیگانگان بیرون اوردن .اگر این ادعای طالبان واین فرض محال را هم بپذیریم به نظر من از چاله به چاه افتیدن است.رعیت ملا عمر بودن ننگین است.
درباره پرسش شما:من به زبان وقوم خود تعلق دارم و این امر به معنای داشتن تعصب نیست.حد اقل برای من چنین است.چیزی بدی هم دران نمیبینم.این تعلقات نه تنها کدام قید وقیودی برمن وارد نکره بلکه مرا بسیار کثرتگرا-ازادی خواه ومدارا گر بار اورده است.
ازادی را ستایش میکنم ویگانه ارزشی که حاضرم به خاطر ان از دیگر ارزشها بگذرم ازادی است.اینجاست که ماهیت اصلی مخالفت من با طالبان اشکار میشود.
به هویت انسانی باور دارم.برای من مانند قبیله گراهای اوغان زبان وقوم زندان نیست.یا بهتر است بگویم که بت نیست که پرستش کنم.انسان قوم پرست جن زده وتسخیر شده است که از ما دور باد.
6 جولای 2011, 09:18, توسط جهانگیر
آقای سیس عزیز، خیلی قشنگ جواب دادید، خوشم آمد.
موفق باشید!
10 جولای 2011, 01:35
اقای جهانگیر درود برشما:شاد وپیروز باشید.