مافیای حکومتی دادگاهی فرمایشی برای محکوم کردن شیرخان فرنود برگزار می کند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شيرخان فرنود، غريب بچه اي كه در مهاجرت و خارج از كشور، بنا به كوشش و پشتكار خود، پول پيدا كرده بود. بعد از طالبان و رويكارآمدن وضع موجود، از اين پول در عرصه بانكداري، براي توسعه اقتصادي كشور، سرمايه گذاري كرد.
تاسيس كابل بانك يك تجربه بزرگ بانكداري در افغانستان بود. كابل بانك، چندين پروژه اقتصادي را رويكار آورد. مشتريان بي شماري در اين بانك پول پس انداز كردند. اعتماد مردم به بانكداري خصوصي در كشور اعتبار بخشيد. كابل بانك، در چند سال آغازين، توسعه اقتصادي داشت. اما ديري نپايد كه اين وضع بهم زده شد.
در افغانستان، هنگامي مي توان سرمايه گذاري كرد كه مافيايي حكومتي در آن به نوعي شريك باشد. يا اين مافيا را به اصطلاح خود شان حق داري كرد يا هم به طور مشخص شريك سرمايه كرد. زيرا حكومت در افغانستان در گيرو چند گروه مشخص است كه معامله قدرت و اقتصاد را در اختيار دارند. اين گروه هرگز براي افغانستان فكر نمي كنند، فقط مي خواهند كه تمام منابع اقتصادي اين كشور را به سرمايه شخصي و قابل انتقال شان تبديل كنند.
همين كه شيرخان فرنود اقدام به تاسيس كابل بانك كرد، دور او را مافياي حكومتي گرفته بودند. بنابراين امكان نداشت بدون حمايت و شراكت اين مافياي حكومتي، اين كار به راه بيفتد و به پيش برود. شايد شيرخان هم در آغاز فكر مي كرد كه شراكت اين اشخاص مقتدر حكومتي، سبب حمايت از بانك و باعث امور بانكداري مي شود. اما چنين نشد. همين كه سرمايه بانك به اندازه كافي فزوني يافت، شريك هاي حكومتي قدرتمند شيرخان، در پي استفاده از سرمايه پولي (پول پس انداز مردم) برآمدند.
شريك هاي حكومتي شيرخان از آغاز اين شراكت منظور سو استفاده را از پول بانك داشتند كه در آن موقع شيرخان، منظور ايشان را نمي دانست. هنگامي كه شيرخان، منظور شريك هايش درك كرد، ديگر نمي توانست براي جلوگيري اين سو استفاده، كاري انجام دهد. زيرا شريك هاي شيرخان به اندازهاي قدرتمند بودند كه هر گونه اقدام در برابر آنها براي شيرخان خطر مرگ را در قبال داشت.
محمود كرزي برادر حامد كرزي قدرتمند ترين شريك مافيايي شيرخان بود. با برنامه هاي از قبل تعيين شده دست و پاي شيرخان را براي مديريت كابلبانك بسته بود. از پول كابل بانك، محمود كرزي فابريكه سمنت را در بغلان خريد. در خارج از كشور به خصوص دوبي، بلند منزل ها خريداري. محمود كرزي با اين سرمايه گذاري ها پول بانك را كه پول مردم بود، به حساب شخصي خود انتقال داد. در دوره انتخابات رياست جمهوري پر تقلب همين دور، بيش ترين سو استفاده پولي را كرزي و برادران اش از كابل بانك كردند. اين همه باعث شد تا كبلبانك ورشكست شود. محمود كرزي از ورشكستي كابل بانك، منظور داشت. اين منظور تصرف كامل بانك توسط محمود كرزي بود كه چنين هم شد.
شيرخان فرنود، اين همه سو استفاده را مي ديد اما نمي توانست از اين همه سو استفاده جلوگيري كند. زيرا شريك هايش به خصوص محمود كرزي بي اندازه قدرتمند بود. شيرخان فرنود كه از خارج كشور آمده بود، از هيچ پايگاهي در افغانستان برخوردار نبود كه بتواند از آن موقعيت و پايگاه خود در برابر محمود كرزي به عنوان فشار استفاده كند تا محمود كرزي از سو استفاده دست بردارد. سو استفاده محمود كرزي از سرمايه كابلبانك به حدي رسيده بود كه براي رسيدن به منظور نهايي خود، يعني حذف شيرخان و تصرف بانك، او اين سو استفاده هايش را به نام و آدرس شيرخان انجام مي داد. شيرخان هم چارهاي نداشت زيرا ديگر گيروگان شريك قدرتمندش شده بود.
شيرخان كاري كه مي توانست رسانه اي كردن ورشكست شدن كابل بانك بود. در غير آن تمام سو استفاده ها را محمود كرزي طوري عيار كرده بود كه پاسخ گوي آن شيرخان باشد. شيرخان آينده اش را كاملا در خطر مي ديد. بنابراين، شيرخان ورشكست شدن كابلبانك را به طور مخفي در اختيار رسانه ها قرار داد. اين تنها كاري بود كه مي توانست براي حفظ سرمايه ملت و حفظ زندگي خود انجام بدهد.
سرانجام گويا امنيت، شيرخان فرنود را گرفتار كرده است. امروز، هيچ رسانه و هيچ كسي از سرنوشت شيرخان اطلاع ندارد كه شيرخان در قيد و بند كيست. شيرخان بي آنكه بداند با افعي شريك شده بود و نتيجه شراكت با افعي چنين عاقبتي براي شيرخان داشت.
محمود خان كرزي با سو استفاده از پول پس انداز ملت، بانك را تصرف كرد و با استفاده از قدرت و جباريت، شريك اش شيرخان را (صاحب اصلي بانك) حذف كرد.
شيرخان، قرباني شراكت با مافيايي حكومتي شد.
پيامها
8 سپتامبر 2011, 00:19
در نظام طبیعت ضعیف پا مال است !! این درست که کرزی و فهیم از تعدادی از اختلاس گران از جمله برادران شان حمایه کرده اند و این دو فقیر و بی واسطه را به قفس انداخته اند حیات این دو نفر در داخل زندان از جانب حلقه کرزی و فهیم در خطر است !!! هر ان تصور ان میرود که بخاطر عدم روسیاهی بیشتر مقامات ذیدخل ,این دو خاموش ساخته شوند.
درست که شیر خان بچه غریب و محصل در اتحادشوروی (تاجکستان) بود از انجا به هر طریقی که بود حلال و حرام ( از بازار غیر قانونی کاوبای و دستمال گل سیب ...تبادل پول .. قمار... ) پولدار شد.
اما این بی خرد احسان فراموش در مجلسی در هرات چنان از امپریالیزم و غرب و اقتصاد یاغی یا بازار ازاد لگام گسیخته همراه با توصیف و تمجید امریکا و غرب پرداخت که تصور میشد ایشان سرمایه دار غرب نشینی هستند که زندگی و سرمایه ... در بازار های ازاد غربی بر فرق اش باریده است .
یک میلیارد دالر سبز امریکایی( یا هزار ملیون دالر ) پول ملت گرسنه و جنگ زده را از حلقات مافیایی حاکمیت بدست اورد و انرا با سه یا چار شریک قدرتمند خود اختلاس و به خارج انتقال کردند .
پنجصد میلیون یا نصف تمام پول اختلاس شده کابل بانک را شخص خوداش فرنود خان بر داشت و لادرک کرده است !!
ترحم با پلنگ تیز دندان ..................
با این یک میلیارد دالر بیت المال دو -سه ولایت شگوفا میشد .
8 سپتامبر 2011, 02:58, توسط کشن آبادی
شیر خان فرنود یکی از انگل های اجتماعی است که ازراه شرکت بامافیایروسی، قمار و قاچاق ثروت اندوخت وبعد با فراهم شدن زمینه ی " قانونی" چپاولگری در اافغناستان ؛ وارد بازی مافیای کشور گردید وسر انجام در بازیی قدرت به رقیبان خود باخت. کسی که اورا معصوم و " غریب بچه" معرفی می کند ؛ خود ش از دست پرورده ها و ریزه خوار خوان او خواهد بود.
8 سپتامبر 2011, 13:39, توسط بينا
اقاى كشن!
من كه از شيرخان شناخت دارم او يك انسان خوب است.
دركجا او قمارزده و كى از قمار بولدار شده او بى عقل ,برو تو هم بزن ببين روزت را؟
جيرا قاجاق كرده؟
او در ماسكو بانك داشت بانك او براى او غانهاى كه در ماسكو كار ميكردند خيلى خدمت كرد.
در بانك هاى روسى امنيت نبود.
قيمت در بانكهاى ديكر هميشه بلندبود.
برو برادر عقده شخصى خودرا به نا روا و ناحق جفنك كفتن حل نكن.
شير خان به مردم بسيار خدمت كرده من شخصا به شخصيت ان جوان عزيز احترام دارم.به مردم خيرش رسيده.
صدها با ما درشر كتش رفتيم به نور الله نور بول تبديل كرديم فايده كرده بوديم.او غريب بجه نيست او نر ادم است.درجاييكه بدرت رفته نميتوانست او از انجا بول بدست مياورد.
يك روز رفتيم كه يكى از محافظين روسى او به خون او فتاده و مورده است.كفتند همين جند دقيقه بيش حمله شده بود.
برو برادر جتى كو هركه اب دم شمشير خورد نوشش باد.
حتمى تو مشكل شحصى دارى.ويا خاين خودت هستى.مشكل شير خان سياسى است.قبيله نميخواهد كه ديكران كار كنند.
شير خان از هزاره هاى دى ويران خان اباد است.
از بدر بدر مرد است.
17 سپتامبر 2011, 10:30, توسط فرید
سرخان فرنود رئیس مافیای اقتصادی حاکم بر افغانستان است.
از "غریب کاری" و آبله دست هیچکسی ممکن نیست آنقدر پول بدست آورد که بانک بسازد و یا در دوبی و امریکا قصر خریداری کند. اینان با کلاهبرداری، خیانت، مزدوری و چپاول به اینهمه سرمایه های حرام دست یافته اند.
فهیم، کرزی، خلیلی، محقق، عبدالله، عطامحمد، سیاف، قانونی، دوستم، گلبدین و .... تمام شان تخم های حرام این کشور اند و فرنود با اینان دهن جوال را گرفته و میگیرد.
8 سپتامبر 2011, 10:32, توسط احمد
هموطن عزیز
کابل بانک منحیث اولین بانک خصوصی جایگاه خاص خود را در میان بانک های داخلی و خارجی تثبیت نمود
ما و شما باید روی علت و عوامل آن باید صحبت کنیم که بانک چرا بطرف ورشکستگی روان شد و شیرخان منحیث یک افغان مبتکر چرا تا هنوز در ریاست 90 امنیت محبوس است ولی خلیل مشهور به خلیل دوپه چرا در روز های عید از حبس رها و حتی تا بعد از عید هم آزادانه گشت و گذار در شهر کابل داشت
8 سپتامبر 2011, 13:07, توسط folad
ba ma nashene ma she ba deg nashene sia she
8 سپتامبر 2011, 14:13, توسط baqi samandar
باقی سمندر
سنبله سال ۱۳۹۰
سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی
سلام به همه خوانندګان عزیز کابل پرس?
من هم مانند شما مقاله وتبصره ها را در مورد کابل بانک خواندم .
در مورد کابل بانک مقاله های به قلم دکتر سید موسی صمیمی که دکتر اقتصاد است واستاد دانشګاه بود منتشر شده است . اګر وقت داشته باشید در تارنامه شورای دیموکراسی افغانستان - در بخش نویسنده ګان مراجعه نمایید و مقاله های دکتر موسی صمیمی را بنام
بحران کابل بانک - الګویی از آشفتګی الیګارشی مالی در دو قسمت منتشر شده است .
بخوانش بګیرید تا جهات دیګر نیز برملا تر ګردد .
http://www.goftaman.com/daten/...
8 سپتامبر 2011, 18:01, توسط کشن آبادی
بینای کور !
من شیر خان را نه دیده ام ونه رابطه ای بااو داشته ام.ولی تو حتمن از پادو های بخش قاچاقبری او هستی که با چنین الفاظ بازاری از او دفاع می کنی. باتو وامثال تو حرفی ندارم
8 سپتامبر 2011, 21:03, توسط كوردل
اقاى روشن تو كه اعتراف ميكنى كه شير خان را نديده يي و با او هيج نوع رابته نداشتى بس اكر غول و احمق و خر نيستى جرا با او اتهام ميبندى و شروع به قضاوت ميكنى؟
شايد كه يك قاضى كور باشى.تو با اين قضاوت احمقانه لياقت ازين بيشتر را ندارى.
نكفتى كه جي را قا جاق كرده شير خان؟
برادر جواب بنويس تر و خشك را خور نكن.
من كه كوردل هستم و لى تو انسان نادرست,كج قلم و بى جلو.
8 سپتامبر 2011, 21:20, توسط کشن آبادی
;,کوردل عزیز! هرچند حرف زدن با افرادی مانند تو کار عبثی است ولی همینقدر برایت می گویم که شیر خان مانند کفر ابلیس مشهور است.ثروت او محصول شرکت با مافیای ارز روسیه وقاچاق پول ودیگر راه های نا مشروع است. دراواخر دهه ی 90 دوتن از پادو های قاچاقبر وابسته به دفتر او در ازبیکستان دستگیر وبه زندان پنج ساله محکوم شدند. خود شیر خان بنا بر آگاهی دولت روسیه از اعمال غیر قانوی او از آن کشور فرار کرد وسال ها زیر پیگرد حکومت روسیه قرارداشت. احتمالن با دادن رشوه ی هنگفت توانسته از پیگرد فارغ شود.من به این کاری ندارم که او از کجا است وبه کدام قوم وتبار تعلق دارد.اگر برادر من هم ازراه نامشروع به ثروت اندوزی بپردازد اورا تایید نمی کنم. ولی خودت مثل سگ زنجیری عف میزنی وجز دشنام دادن حرف منطقی نداری. اگر نان ونمک خور شیرخان هستی پس این وظیفه ات است که غو بزنی .بزن تا می توانی این آخرین دقایقی است که برای تو حیف می کنم. خودت مرا ناگزیر ساختی که با ادبیات خودت حرف بزنم زیرا زبان انسانی را نفهمیدی.و نخواهی فهمید.
9 سپتامبر 2011, 02:56
لست را که بانک مرکزی و بخش های قضایی منتشر کرده اند و همچنان جناب ریس بانک مرکزی که از دام مرگ فرار و پناهنده امریکا شدند , گفتند که یک میلیارد دالر را سه چار نفر از جمله فرنود پنجصد میلون انرا برداشت کرده است !! پول ها به خارج از جمله دوبی ... انتقال و در بانک های دیگر جابجا شده است برادر کرزی نیز از جانب برداران دیگر اش بخاطر تصاحب ان کشته شد .
پول های خوداش مهم نیست که از چه طریقی بدست اورد و به چه طریقی مصرف نمود هدف این پول های یتیم وبیچاره یا بیت المال است که معادل انرا از کیسه دولت پرداخت کرده اند یعنی یکمیلیارد اختلاس شده و شاید پنجصد میلون دیگر بخاطر مشترکین کابل بانک باز پرداخت شده است . جمعا یکنیم میلیارد دالر از کیسه ملت مفقود شده است .
9 سپتامبر 2011, 17:26, توسط مزاری
دوست ارجمند کشن آبادی ! با فرموده های شما سراسر هم آوا ام ، ولی آیا این امکان وجود دارد که کسی از راه حلال پول دار وبازرگان شده و ملیونها دالر سرمایه و زراندوخته باشد ؟ شما میتوانید این انسان را در روی جهان برایم لاحقل نام بگیرید ؟
9 سپتامبر 2011, 08:47, توسط کمال
در شهر ماسکو مهاجر بودم و در جوار هوتل سواستوپول در یک کلینیک صحی کار می کردم . هوتل سواستوپول شامل سه عمارت شانزده منزله است و در هر منزل ده ها شرکت اموال تجارتی افغانی فعالیت دارد . این محله توسط یک نفر مافیای ماسکو به نام رافایل و یک جنرال خلقی بنام غلام محمد اداره می شود . رافایل این سه عمارت را از دولت به اجاره گرفته است قرار فی اطاق نهصد روبل روسی به دولت میپردازد و از افغانها ماهانه یکهزار و پنجصد دالر امریکایی کرایه می گیرد . شیر خان در منزل دوم کارپوس اول بصورت قاچاقی و غیر قانونی یک شعبه بانکی باز کرد و از تبادله پول روسی و دالر آمریکایی میلیونها دالر به جیب زد . شیر خان ، جنرال غلام محمد و رافایل شرکای هم بودند که سالیان دراز افغانهای مقیم ماسکو را چاپیدند . دو سه بار بانک شیر خان توسط پولیس « هامون » روسیه مسدود شد لاکن با حمایت شرکای قدرتمند دوباره فعال گردید . سرانجام دولت روسیه شیر خان فرنود را از ماسکو اخراج نمود و تا همین اکنون شیر خان در لیست ممنوع الدخول در کشور روسیه قرار دارد . شیر خان این به اصطلاح غریب بچه ، با پول های باد آورده از برکت مافیای افغانی و روسی ، کابل بانک را ساخت و در تبانی با مافیای قدرتمند افغانستان می خواست به میلیاردر مبدل گردد که اینبار از بخت بد کامیاب نگردید و مافیای افغانی « برادر کرزی و فهیم قسیم » بر سری شیر خان کلاه گذاشتند .
ملخک یکبار جستی ، دوبار جستی ، آخر به شصتی .
9 سپتامبر 2011, 12:41, توسط سياه دل كلك راستكو
كمال عزيزهمان خلقى كه سر بسيار جوانا را خورد بنام سك باز هم ياد ميشود يك انسان بسيار بست است.بشتونها ولو از قماشى كه باشند نزد همان سك باز براى حل و فصل دعواهاى خود ميروند و او شخص در هر مجلس او شروع ميكند كه او با ك ج ب در ارتباط است او ازين طريق يك عده را ميترساند.در سوستوبل يك نمايندكى كوجك شيرخان بود و لى نمايندكى اصلى اش در برسبكت مير بود.كمال جان اكر شير خان نميبود خودت و يا ديكران در بانك هاى روسى جهت تبديل بول رفته ميتوانستى؟من تو را به شرف كور قسم داده ام كه راست بكو.همان جند روبيه كه داشتى زده از نزدت ميكرفتند شايد جند كارد هم ميخوردى.در دولت روس خارجى برسان نبود,جور بود. بوليس دزد بود 99 فيصد روس دزد بود.خيلى او غان بل خود را از دست داد كارد خورد كسى در شفاخانه نميكرفت.ما يكنفر كه شكم باره روده هاى يش را دستش محكم كرفته بود و درانجا يك امبولانس بيداشد كفتيم كه شفاخانه ببر او نميبرد ,ما برايش 50 دالرداديم تا او را به طرف شفاخانه برد هنوز معلوم نيست كه با او زخمى ديكر جه كرد.ما او را نميشناختيم.انجا و حشت بود و همين شير خان يك لطف خدا شده بود ما در امنيت نسبى بول خودرا شام تبدله ميكرديم.مافى بود كه جه بود اينكه از بول هيرويين بزرك شدى تحصيل كردى او شير مادر حلال بود.كى و كدام لقمنه نان حلال را خورده؟او ح را م ى راست بكو.
9 سپتامبر 2011, 22:15, توسط کشن آبادی
دوست عزیزآقای مزاری درود به شما!
تصورنمیکنم که شما معتقد به قانون چنگل باشید. ما بلاخره معیار هایی برای انسان بودن و ورعایت منافع جامعه داریم. یکی ازاین معیار ها زندگی شرافتمندانه وکسب معشیت ازراه های مشروع است. حالا گیرم که به قول شما کسی را نمیتوان سراغ داشت که ازراه مشروع ثروتنمد شده باشد. این هم یک واقعیت مسلم زندگی ما است ولی قابل تایید نیست. ما دربرابر رفتار دیگران حق داوری داریم. دزد را دزد و کارگررا کارگر می نامیم. اگر قرار باشد که بی ارزشی اجتماعی راتبلیغ کنیم یا به آن تسلیم شویم دیگر نباید به هیچ نورم زندگی اجتماعی اعتباری قایل شویم.
10 سپتامبر 2011, 12:19, توسط مزاری
دوست ارجمند کشن آبادی ! آیا امروز جنگل و اوغانستان در ریشه و ماهیت کردار ها کدام تفاوتی با هم دارند ؟ در آنجا درنده های چهار پا و در اینجا درنده های دو پا پادشاهی و فرمانروایی داشتند و دارند . اما در جنگل قانون دیگری اجرا میگردد که درنده های مانند شیر و پلنگ کمی با احساس تر با شکار خود برخورد میکنند نسبت به کفتار ها . ویژه گی شیر و پلنگ اینست که نخست شکار خود را میکشند و سپس می خورند ، اما کفتار ها شکار خود را به گونۀ زنده بودن شان میخورند و شکار بیچاره از درد بسیار دندان و کندن گوشت بدنشان می میرند . باید ما همۀ درنده های جنگل را بیک چشم نگاه نکنیم و کردار شانرا از هم جدا بدانیم . فرنود را با احدی و فهیم در یک ترازو سنجش کردن کمی داوری ما را خدشه دار می سازد . در جنگل کابل بانک ، فرنود کار شیر و پلنگ را میکرد ولی احدی ، کرزی و فهیم کار کفتار را .
اینکه شما می پذیرید راه سرمایه دار شدن با درستکاری و راستکاری هم امکان پذیر است شاید ، اما به اندیشه من حقیر هیچگاهی و بدور از امکان . دوست ارجمند ، نمی خواهم درین باره با شما گفتمانی داشته باشم زیرا بی مورد خواهد بود . پیروز و کامگار باشید .
10 سپتامبر 2011, 19:05, توسط کشن آبادی
به متن پاسخ من توجه دقیق نکرده اید.من منکر آن نشدم که قانون جنگل وجودندارد. در افغانستان هم اکنون نوعی داروینیسم اجتماعی مسلط است و دلایل آن هم معلوم. این یک واقعیت است. اما آیا من وشما به مثابه ی قلم به دستان مسوول باید این واقعیت را توجیه کنیم وآن را جزو سر نوشت خود بپذیریم یا آن که این وضع را محکوم نماییم؟ مساله بر سر این است. از سوی دیگر انگل های اجتماعی ودزدان ثروت عمومی را طبقه بندی کردن و یکی را به دیگری تر جیح دادن کار بخردانه ای نخواهد بود. ماهیت همان یکی است.اگر درندگی یک کردار است دیگر نمی تواند نظر به نوع درنده - منظورم انسان ها ی جنایتکار و ضد اجتماعی است -مورد تخفیف یا در جه بندی قرار بگیرد.. عمل ضد اجتماعی راباید با هیچ ترفندی تایید یا توجیه نکرد.این باور من است ویقین دارم که شما نیز با آن همنوا می باشید.