دولت، روش گروگانگیری را نهادینه ساخت
نويسنده: جاويد فرهاد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چندی پیش، "دانیل ماسترو جیاکومو"،
خبرنگار ايتاليايی با دو همراه افغانستانی اش ( سید اغا راننده و اجمل نقشبندی
مترجم و خبر نگار) از جانب گروه طالبان- به فرماندهی ملا دادالله- در ولایت هلمند،
ربوده شد.
رانندهء این خبرنگار، به منظور ایجاد
فشار و توجه بیشتر دولت و جامعهء جهانی به خاطر پاسخ به در خواست رباینده گان، سر
بریده شد.
دولت افغانستان باتوجه به مسألهء
روابطش باکشور ایتالیا، بدون توجه به یک مشی معقول و راهبرد عقلانی، به در خواست
طالبان مبنی بررهایی پنج عضو ار شد آنان، پاسخ گفت و در ازای رهایی خبرنگار
ایتالیایی، به این معامله عجولانه ، دست یازید.
نکتهء مورد تأمل در این عملکرد،
اینجاست که دولت، بدون توجه به فرایند منفی این مسأله ( از لحاظ برایند سیاسی)
بارهایی پنج عضو ارشد طالبان، به گونهء "رسمی" برای طالبان امتیازداد.
اشتباه اساسی دولت چه بود؟:
مضاف بر این که دولت، نگران جان
خبرنگار ایتالیایی(ماستروجیاکومو) به خاطر حضور نیروهای ایتالیایی در کشور و مسألهء
روابط خودش باکشور اتالیا بود، اتخاذ رویکرد و پاسخ به در خواست طالبان، دو اشتباه
عمده و اساسی را در پی داشت.
1-
دولت بدون
توجه به حیات خبر نگار افغانستانی (اجمل نقشبندی ) فقط به رهایی خبرنگار ایتالیایی
بسنده کرد؛ در حالی که می توانست در ازای رهایی پنج عضو ارشد آنان، در کنار"دانیل"،
"اجمل" را نیز از اسارت رها نماید.
2-
اشتباه دوم
از آنجا ناشی می شود که دولت بدون توجه و درک پس منظر مسأله، به طور یکسو یه -
وبیشتر هم به سود طالبان- وارد معامله با آنان شد و بر علاوهء امتیاز دادن به
مخالفان، روش گروگان گیری را برای طالبان، نهادینه ساخت.
چگونه دولت روش گروگانگيری را
نهادینه ساخت؟
-
معامله
باطالبان به طور سر راست، روش گروگانگيری را در کشور در محراق توجه مخالفان مسلح
قرار داد. این روش ناهنجار در فرایند معامله باطالبان، ناشی از روشهای ناکارآمد،
غیر عقلانی- و به نحوی دست و پاچه گی- دولت بود که به گونهء فشرده، به چند مورد از
این ناهنجاری ها اشاره می گردد:
1-
ضعف مدیریت
سیاسی و عدم مو جودیت راهکارهای روشمند در برخورد با مسایل جاری، مولفه های اساسی
برای ناهنجاری های مشی سیاسی دولت پنداشته می شود.
2-
ناکارایی
مسؤولین عرصهء سیاست گذاری ونداشتن شیوه های راهبردی سامانمند در حل مشکلات و
منازعات، مشکل دیگر در عرصهء مدیریت سیاسی دولت است.
3-
وابسته گی
های ناشی از ضعف اراده و تصمیم گیری معقول، نکتهء دیگر در دایرهء مشکلات دولت است.
4-
مشکل دیگر
دولت در عرصهء مدیریت و طرح برنامه های راهبردی - به منظور حل قضایا و بحران- در
کشور، ارائه دادن تصویر روشن دولت از وابسته بودن خودش به سیاست ها و برنامه های
خارجی در کشور است؛ زیرا دولت با توجه به کمک های اقتصادی جامعهء بین المللی و
روابطش با امریکا، نتوانسته است قرائت و تصویر شفافی از خودش - به عنوان یک دولت
ملی و دموکراتیک- ارائه نماید.
اگر با دقت و تأمل بر روند
سیاستگذاری و نحوهء مدیریت دولت توجه شود، کرزی و اصحاب کابینه اش، در بسیاری از
سازو کارهای سیاسی شان، امریکایی می اندیشند، امریکایی می فهمند وامریکایی عمل می
کنند. و این عملکرد، درست نقطهء خیزش بحران در برابر کرزی و اصحاب وابسته به اوست.
چرا کرزی به طالبان امتیاز داد؟:
اگر نهادینه سازی روش گروگانگیری
برای طالبان را به نوعی مسامحه و تساهل ناشی از ضعف مدیریت دولت تصور نکنیم، در سوی
دیگر این مسأله، می توان سیاست ناشی از امتیاز دادن های ویژه را برای طالبان درک
کرد، و این گمانه زنی بر می گردد به رویکرد های غیر هنجارمند سیاسی کرزی در برابر
طالبان. همه به یاد داریم که چند سال پیش، آقای کرزی در سخنرانی پر طمطراقش؟! "طالب
بودن را جرم نپنداشت" و مضاف بر آن، طالبان و نحوهء عملکرد شان را به "افراطی" و
"میانه رو" بخشبندی نمود.
سیا ست آشتی باطالبان زیر پوشش
برنامهء "تحکیم صلح" با توجه به خشونت فراگیر طالبان و بعد هم امتیاز دادن های لفظی
به آنان، آغازی بود برای گسترش میزان خشونت و لجبازی طالبان، برای گرفتن امتیاز
بیشتر.
دولت بدون درک ژرف آسیب های این
امتیاز بخشی، نه تنها تأثیری در رویکرد های سیاسی و عملکرد طالبان نتوانست به وجود
بیاورد، بلکه در این بازی به اصطلاح "مصالحه" و "امتیازبخشی" ها، نقش خودش نیز
کمرنگ شد.
دولت ضعیف بامخالفان قدرتمند:
امتیاز دادن های دولت به مخالفان،
ملاحظات قومی، عدم ارائه ی قرائت های دموکراتیک و ملی، رویکردهای بیروکراتیک،
اعمال سلیقه های قومی ، قبیلوی و نژادی و.... باعث شد که دولت روز به روز در عرصه ء
مدیریت وسیاستگذاری ضعیف عمل نماید. باآن که دولت بدون توجه به مقولهء عقلانیت
سیاسی در زمینهء راهبردی ، تصورتأمین ثبات و بیرون شدن از بیرون شدن از نقطهء بحران
را داشت؛ ولی ازآن جایی که محور سیاست کرزی آمیخته با رویکرد های قومی و روش های
غیردموکراتیک بود، این تصور بر عکس شکل گرفت و در فرایند و ضعیت، "دولت ضعیف با
مخالفان قدرتمند به وجود آمد.
موقعیت کرزی ضعیف شده است:
عملکرد یکسویه ء دولت درمعامله با
طالبان – به ویژه در بارهء رهایی پنج عضوارشد طالبان- موقعیت ریئس جمهور کرزی را در
نزد مردم و جامعهء بین المللی ضعیف جلوه داده است؛ زیرا رویکرد اخیر دولت در مورد
فرایند گروگانگیری و نهادینه ساختن روش گروگان گیری برای مخالفان، موج نارضایتی
مردم را به خاطر امتیاز دادن به شورشیان، به بار آورده است.
پيامها
9 آپریل 2007, 02:10, توسط شمشاد
اجمل کشته شد چون افغان بود و خونش برای آقای کرزی و دولت بویناکش ارزش نداشت. اما آن ایتالیایی آزاد شد چون اروپایی بود و خونش از خون اجمل سرختر و نباید به زمین ریخته میشد. نفرین به این زندگی و نفرین به این روزگار و تف و لعنت به یکچنین دولت خاین و بیگانه پرست و جنایت سالار.
اما کشته شدن بیدریغ اجمل بیگناه تفی هم به روی به اصطلاح اتحادیه ژورنالیستهای افغان است که آنقدر بیروح و غیر جدی به مسئله برخورد کردند که قادر نشدند از مرگ یک هم مسلک شان جلو گیری نمایند. چون یک تعداد روشنفکر ترسو و جبون و ضد مردمی در این اتحادیه گرد هم آمده اند، کار شان در حد محکوم کردن رسانهای به سبک دپیلمات های غربی خلاصه میشود و بس. اینان چون شهامت و وجدان بیدار ندارد که به یکچنین مسایل قاطع برخورد نموده بین خود و دولت کرزی خدا ناکرده مرز کشی نمایند و یا هم طالبان محترم را برنجانند. دفاع اینان از اجمل در حد «ما شدیدا این گروگانگیری را محکوم میکنیم و از دولت میخواهیم که به قضیه برخورد جدی کند و ....» خلاصه میشد که بیارزش ترین و بصورتی دفاع خاینانه محسوب میشود چون در خود هیچگونه قاطعیتی نداشت.
اگر اینان واقعا وجدان و شرافت و احساسی میداشتند و روشنفکران متعهد میبودند برخورد شان میتوانست بسیار قاطع باشد و به دولت هشدار میدادند که اگر در کنار خبرنگار ایتالیایی این جوان افغان را نیز رها نکند برخورد قاطع نموده گردن کرزی را رها نخواهند کرد. اینان میتوانستند در مقابل کاخ کرزی تجمع نموده با غریو شان لرزه به اندامش میانداختند.
کرزی بیشرمانه به مطبوعات گفت «خبرنگار ایتالیایی را بخاطری در بدل 5 طالب رها کردیم که دولت ایتالیا در خطر تلاشی قرار داشت و آنرا دچار بحران سیاسی نموده بود.»
چرا روشنفکران ما نتوانستند دولت آقای کرزی را در یکچنین بحرانی قرار دهند که ناگذیر به کاری برای رهایی اجمل میشد؟ اما میبینیم که مطبوعات و خبرنگاران ایتالیایی دولت خود را در یکچنین بحرانی فرو بردند که مجبور شد به هر صورتی شده حیات خبرنگار ربوده شده را تضمین نماید؟؟؟
طبعا انتظاری بالاتر از اتحادیه ژورنالیستان افغان نمیتوان داشت. اتحادیهای که در راس آن فرد سست عنصری چون سنگچارکی قرار داشته باشد که از جاسوسان رژیم ایران در افغانستان است، دیگر این اتحادیه چه ارزشی میتواند داشته باشد و اعضایش چه وجدانی میتوانند داشته باشند که بخاطر رهایی اجمل از آنان میتوان انتظار داشت که کفن پوش شده، جبن و ترس و معاملهگری را کنار گذاشته و هرطوری شده وی را از مرگ برهانند.
من بیشتر از اینکه به این جنایت طالبان خشمگین باشم، به معاملهگری و ترس و محافظهکاری روشفنکران افغان خشمگینم که به نرخ روز نان میخورند و شهامت و جرئت و وجدان خطر کردن را ندارند و هیچگاه ملالی جویا وار به قضایا برخورد نمیکنند تا کاخ ظلم را به لرزه اندازند.