نه مرثیه نه شعار، کار و پیکار
با خود پیمان ببندیم که از خودخواهی ها، خود محوری ها و تکروی ها بپرهیزیم و تجربه های تلخ ده سال گذشته را که به زیان جنبش ضد طالبانی و سود طالبان و هواداران داخلی و خارجی شان انجامیده است، تکرار نکنیم.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با خود پیمان ببندیم که پس از این تنها با مرثیه خوانی در سوگ شهادت مبارزین خود نمی نشینیم. با خود پیمان ببندیم که با هر قطره اشکی که بر مزار مجاهدِ مبارز از دست رفته ی خود می ریزیم، باور خود را به راهی که در پیش گرفته ایم، سبز تر و رسا تر می سازیم. با خود پیمان ببندیم راهی را که در پیش گرفته ایم به درستی بشناسیم و تا رسیدن به مقصد، پایدار و استوار در این راه گام نهیم. با خود پیمان ببندیم که از خودخواهی ها، خود محوری ها و تکروی ها بپرهیزیم و تجربه های تلخ ده سال گذشته را که به زیان جنبش ضد طالبانی و سود طالبان و هواداران داخلی و خارجی شان انجامیده است، تکرار نکنیم.
شهادت پروفیسور برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی افغانستان، ضایعه بزرگی است که جبران آن اگر ناممکن نباشد، به ساده گی امکان پذیر نیست.. شهید استاد ربانی رهبر خردمند، دورنگر، انعطاف پذیر و دراکی بود که سکان رهبری جمعیت اسلامی افغانستان – بزرگترین تشکل سیاسی کشور را در حساسترین شرایط سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی کشور در تفریبن چهل سال گذشته به دوش داشت و بسا که جمعیت را از طوفانی ترین شرایطی که بسیاری از احزاب و گروه ها را در خود غرق ساخته بود، با کمترین خسارت بیرون آورد. پروفیسور برهان الدین ربانی بدون تردید از شخصیت های ماندنی، تاثیرگذار و مبارز تاریخ ملت ما به شمار می رود.
با وجود تبلیغات منفی و خصمانه دشمنان استاد و نیز بهانه گیری ها و ایرادات بیشتر بیجای حریفان و بعضی از دوستان که ناشی از عوامل مختلفی بود، استاد ربانی چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح توانست تا حدی که در توان یک رهبر کارآزموده و دانشمند است، آرزوها، نیازها و خواست های ملت ما را تمثیل نموده برای تحقق آن ها اقدامات عملی به عمل آورد. در زمان سلطه روس ها تا زمانی که تاکید شان بر تصرف افغانستان بود، همچون مجاهد انعطاف ناپذیر قد علم کرد و مبارزه گرم را یگانه راه نجات کشور از چنگال استعمار می دانست، زمانی که پیکار بی امان ملت، روس ها را مصمم به خروج از افغانستان ساخت، استاد یگانه رهبری بود که برای مذاکرات با دشمن روی خوش نشان داد تا از خونریزی بیجا جلوگیری به عمل آورد. با انتقال قدرت به مجاهدین استاد رهبری از جمله کسانی بود که معتقد به انتقام گیری از مخالفان نبود. اما زمانی که خطر سلطه پاکستان بر افغانستان در وجود بعضی از نیروهای وفادار به آی اس ای، به ویژه حزب اسلامی حکمتیار قوت گرفت، استاد همنوا با فرمانده فقید مجاهدین احمد شاه مسعود و سایر نیروهای ضد طالبی در آن زمان، در برابر این خطر ایستاد. با طالبان که با شعارهای فریبنده صلح و آرامش قدعلم کردند در ابتداء راه تفاهم را در پیش گرفت، اما پسانتر که چهره واقعی شان افشاء گردید، مبارزه گرم را اختیار کرد، اما از هیچ تلاشی برای اقناع شان مبنی بر بیهوده گی جنگ نیز دریغ نورزید. ایستاده گی در برابر حضور جامعه بین المللی را در افغانستان تا زمانی که ملت ما به پای خود ایستاد شود، نا بجا می دانست، اما از انتقادهای صریح اعمال خلاف خواست مردم ما نیز ابایی نداشت. همین روحیه صلحخواهانه استاد بود که ریاست شورای عالی صلح را پذیرفت و با وجود تبلیغات شدید دشمن و طعنه های بعضی از دوستان گام های عملی در این راه برداشت. اما از انتقاد اعمال ضد ملی و ضد اسلامی طالبان نیز دست برنداشت. کوتاه اینکه استاد ربانی چنانکه ویژه گی یک رهبر توانا و دراک است، با شناخت نیازهای زمان و دادن ارجحیت به خواست های مردم در مقاطع مختلف زمانی و سیاسی راهی را در پیش گرفت که به خیر جامعه و ملت باشد. جمعیت اسلامی افغانستان گسترده گی و نفوذ خود را در میان اقشار و اقوام مختلف کشور بیشتر مرهون شخصیت، افکار و کارکردهای استاد برهان الدین ربانی است.
شهادت استاد در زمانی به وقوع می پیوندد که افغانستان یکی از حساسترین، دشوار ترین و خطرناکترین مرحله تاریخی خود را می گذراند. ناگفته پیداست که به زودی شاهد دگرگونی های بنیادی در اوضاع کشور ما خواهیم بود. نشانه ها از همین اکنون بیانگر آنند که این دگرگونی ها به هیچ وجه به نفع جامعه و مردم ما نیست. سکان این دگرگونی ها در دست تمامیت خواهان است که در تفاهم و یا هم به اشاره بیگانه ها، در پی تسلیم قدرت دولتی به طالبان اند. شمولیت طالبان و یا بخشی از طالبان در ساختار دولت که بدون شک شرایط خود را به حلقه کرزی که در حقیقت حلقه قدرت در افغانستان است؛ تحمیل می کنند، در حقیقت به خاکسپاری نه تنها مجاهدت ها و مبارزات دیرپای مردم ماست که هزینه های زیاد جانی و مالی بابت آن پرداخته اند، بلکه بربادی آرزوهای انسانی مردم ما برای دستیابی به یک جامعه مدنی نیز است که خوشبینانه در ده سال گذشته آن را در دل و جان پرورانیده اند. برنامه یی که برای آوردن طالبان به ارگ کابل تدوین و تطبیق آن از مدت ها پیش آغاز گردیده، گسترده و چند بعدی است.
بخش قابل توجه این برنامه، حذف فزیکی شخصیت های ملی و با نفوذی است که می توانند خطر بالقوه یی برای سیاست های پاکستان و مجریان آن در آستانه و پس از خروج نیروهای بین المللی از افغانستان باشند. سلسله این ترور ها از سال ها قبل، حتی از دوران جهاد توسط آی اس آی در پاکستان آغاز گردید، با ترور فرمانده جهاد و مفاومت، احمد شاه مسعود به اوج رسید و بعد از آن نیز ادامه یافت و بالاخره با ترور استاد برهان ربانی سرخترین خط را عبور کرد. البته روشن است که این سلسله با شهادت استاد ربانی متوقف نمی گردد. دشمن به هر صورت ممکن و با امکانات و بعضن اختیاراتی که دارد، ضربه خود را در هر کجایی که قادر باشد، وارد می کند تا چهره های بیشتری از مخالفین را از سر راه خود بردارد. باید این نکته را به خوبی درک کرد که استاد نه نخستین قربانی سیاست های استعمارگرانه پاکستان در افغانستان است و نه آخرین، اما بدون شک از مهمترین و کلیدی ترین شخصیت هایی به شمار می رود که در راه آزادی و ابادی افغانستان جان باخته است.
مسوولیت و رسالت رهروان جمعیت اسلامی و در مجموع نیروهایی که خواهان افغانستان یکپارچه، آزاد و آباد اند، بیش از هر زمان دیگر بزرگ و حساس است. این را باید درک کرد که با تعزیه و مرثیه نمی توان کشور را ساخت. ما اشک های زیادی در عزای عزیزان و قهرمانان خود ریخته ایم. سخنان آبدار و اشعار ناب بیشماری گفته و سروده ایم. محافل زیادی تدویر کرده ایم. اما تنها با کار جمعی و عقلانی و درک درست از اوضاع و شرایط است که می توانیم دردهای اجتماعی خود را به حرکت های اجتماعی که گره کشای مشکلات ملت و میهن باشد تبدیل کنیم.
با خود پیمان ببندیم که پس از این تنها با مرثیه خوانی در سوگ شهادت مبارزین خود نمی نشینیم. با خود پیمان ببندیم که با هر قطره اشکی که بر مزار مجاهدِ مبارز از دست رفته ی خود می ریزیم، باور خود را به راهی که در پیش گرفته ایم، سبز تر و رسا تر می سازیم. با خود پیمان ببندیم راهی را که در پیش گرفته ایم به درستی بشناسیم و تا رسیدن به مقصد، پایدار و استوار در این راه گام نهیم. با خود پیمان ببندیم که از خودخواهی ها، خود محوری ها و تکروی ها بپرهیزیم و تجربه های تلخ ده سال گذشته را که به زیان جنبش ضد طالبانی و سود طالبان و هواداران داخلی و خارجی شان انجامیده است، تکرار نکنیم.
با گریه و زاری نه شهید احمد شاه مسعود و نه شهید استاد ربانی را می توانیم بازگردانیم. تنها با کار و تلاش خستگی ناپذیر و مبارزه است که از یکطرف حق و دین شهدای عزیز این ملت که شمار شان به هزاران می رسد شان را که بر شانه های ما سنگینی می کند، به جا آوریم و از جانب دیگر نقش خود را به عنوان فرزندان صدیق در راه ازادی و آبادی میهن عزیز اداء کنیم. پس:
نه مرثیه، نه شعار – کار و پیکار
ونکوور – بیست و دو سپتمبر دو هزار و یازده
پيامها
23 سپتامبر 2011, 12:56, توسط مجاهد
شهادت استاد ربانی را به همه افغانها تسلیت عرض میدارم جناب استاد از مجاهدن واقعی بودند که در را جهاد و ایجاد صلح از جان خود گذشتد ایشان منبع اصلی به سر خط رسیدن بسیار جهره های سیاسی بوده اند هرچند شمار خیلی انگشت شمار این شیوه رهبری ویرا قدر دانی نمودند و بسیاری با شناخته شدن راه جدا نمودند واکثرا ناجوانمردانه تجاوز لفظی نموده اند ...اما شهادت مظلومانه استاد نشان صداقت و وفاداری ایشان را به این وطن واین مردم نشان میدهد و اما انهائیکه دو سره میزنند با وجود کمترین احتیاط محافظه وی هنوز هم به خردترین خطر مواجه نمیشوند ایا وقتش نیست که به روح پاک شهید استادو هزاران شهید راه صلح ین وطن قسم بخوریم وان چهره های ننگین را اشکارا معرفعی کنیم تا مردم شهید پرور ما انها را سنگباران کنند؟بیائید بیندیشیم و عمل کنیم.
23 سپتامبر 2011, 17:15
down with ISI and its domestic supporters . i just dont know Y ppl didnt protest in the front of Pakistan and Saudi arabian Embasscies . all know that Saudi arabian embassy left just 2 days befora from Rabni assination. its apparent that Pakistan and Saudi are involed in this case . i request to all Rabai s follower to protest against these 2 embassies and burn them like before in 1995. this is time to act ...
3 اكتبر 2011, 08:22, توسط شادکام
در مرگ ربانی نه مرثیه و نه شعار فقط تاسف و سرور لازم است
تاسف به خاطری که این جنایتکار حرفوی و مزدور پیشه و وطنفروش بدون اینکه حساب جنایات و خیانت ها و چپاولگری هایش را بدهد به دست برادران طالبیش مردار شد.
سرور برای اینکه یک مکروب از جامعه ما کم شد.
28 سپتامبر 2011, 07:20, توسط حجر
ای کاش ربانی یکی از اغاز گران جنگ ملیتی نمی بود او با مجرد رییس جمهور شدن اش چوکی ریاست جمهوری را شخصی ساخته و جهاد را با هزاره و ازبیکها علان کرد اگر جنرال دوستم و بابه مزاری نمی بود نمی دانم سرنوشت مهاجران که از قتل عام شورای نظار فرار کردند بودند چی میشد.. اقای پروانی گاه به دول اوغان می رقصد و گاه همبستگی درونی با شعله دارد و گاه از مرام جمعت دفاع میکند می خواهد به یک تیر چند فاخته شکار کند تا توانی در نمانی پروانی جان
3 اكتبر 2011, 17:53
گل شوریده (حجر خان ).
ای کاش تو هم مغز میداشتی و به اغاز گران اولین جنگ های مذهبی و قومی و ملیتی دقیق میشدی از دوصد پنجاه سال گذشته تا امروز از جانب ناقلان اتش ان روشن نگه داشته شده است !!!!!!!!!!!!!