اشکی بر عاشورای کابل
خدایا سقف کوتاه دلم با غم این فاجعه خم شده وکمر عاطفه ام شکسته است. احساس خشکیده ام هاجروار به دنبال قطره ای اشک دروادی چشمانم تلوتلومیخورد و لبانم صحرای عرفات را تداعی میکند. صحرایی خشک و ترک خورده که سکوت را در آغوش گرفته است و شاید برای وصف این غم سکوت بهترین گفتار باشد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آنچه در پی می آید غمنامه ای است که با دیدن و شنیدن عاشورا ی کابل، در قالب این واژه ها بر من نازل شده اند
دیدن صحنه های دلخراش عاشورای کابل صحن و سرای وجودم را همانند صحن و سرای زیارت ابوالفضل ویران و آشفته کرده است.
صدای ناله و فریاد مادری که به دنبال تکه ای از وجود فرزندش به این سو و آن سو می گردد، سخت آزارم می دهد و هر لحظه علم وجدانم را که عریان به دست افکار پریشانم افتاده است به لرزه در می اورد.
ناله ی کودکی که از درد و زخم به خود می پیچد، بودنم را میخراشد. بودنی که بی حس و کرخت شده است . خدایا چه میبینم مردانی که در دو راهی رفتن و ماندن میان خون خویش دست و پا میزنند اما گویا دنیا دیگر برایشان ملال آور گشته است. می روند تا آرامشی را که هیچگاه تجربه نکرده اند، در آغوش بگیرند.
خدا یا چه می بینم؟ چشمان منتظر زنی که از فرط انتظار از حدقه در آمده و کودکی که از گرسنگی میان حیاط و کوچه هروله میکند ودنیا در پیش چشمان شان کم رنگ می شود و محو میگردد.
اینان به چه گناهی این چنین تکه تکه شدند ؟
زنانی که به اندازه ی یک دنیا غم و اندوه در سینه داشتند و آمده بودند تا لحظه ای غم از دل بیرون کنند و بی پروا اندوه شان را ببارند که شاید روزنه ای در قلب شان ایجاد شود و افتاب را تجربه کند.
و کودکانی که با دستهایی پر از خالی و شکم هایی مملو از گرسنگی آمده بودند که گرسنگی شان با امام شان قسمت کنند و از بخشش مولایشان شکمی از عزا در آورند اما دریغ که چگونه مادرانشان به عزای شان نشستند.
حسینا! تو سر افراز زندگی کردی و مظلوم کشته شدی اما وارثانت در عاشورای کابل مظلوم زندگی کردند و مظلومانه پر کشیدند و خیلی زود هم به خاطره ها خواهند پیوست.
زینبا ! تو قامت راستت با جفایی که برحسینت روا داشتند خمیده گشت اما در عاشورای کابل تمام وارثانت با قدهای خمیده از رنج روزگار به خاک و خون کشیده شدند.
در این روزها تمام لحظه هایم پر ازیاد آنهایی است کشته شدند، یتیم گشتند و یا معیوب. کدام واژه میتواند مرا به وصف این فاجعه برساند؟ کدام جمله توان گفتن این مظلومیت را در خود میبیند؟ کدام جمله؟ کدام واژه؟
خدایا سقف کوتاه دلم با غم این فاجعه خم شده وکمر عاطفه ام شکسته است. احساس خشکیده ام هاجروار به دنبال قطره ای اشک دروادی چشمانم تلوتلومیخورد و لبانم صحرای عرفات را تداعی میکند. صحرایی خشک و ترک خورده که سکوت را در آغوش گرفته است و شاید برای وصف این غم سکوت بهترین گفتار باشد.
خداوندا روح این عزیزان را با ارواح شهدای کربلا محشور بدا ر و به بازماندگان شان صبر و بردباری عنایت فرما.
و آنانی را که انسانیت شان کر وکور کشته و این فاجعه بزرگ را طرح ریزی کرده اند به قهر و غضب ات گرفتار کن.
صالحه مهدوی( محقق)
پيامها
12 دسامبر 2011, 10:29, توسط نادر
عنوان این مقاله باید اینطور نوشته میشد:
اشکی بر عاشورای کابل، مزارشریف و قندهار!
زیرا خون همه انسانها سرخ است و قلب هر مادر ازغم مرگ فرزندش پاره میشود. و قلب ما درغم همه ای این نازنین های به خون خفته!
12 دسامبر 2011, 19:51
نمیدانم چه بگویم دارم خون گریه میکنم اما حیف که کاری از من ساخته نیست .بخداماازامامان مظلومتریم.اخه چقدر امتحان پس بدیم پس زنگ تفریح چه شد.....
13 دسامبر 2011, 04:21, توسط سروش
حسین جان کجا بودی آنروز در کابل که میدیدی پیروان و عاشقان بی چون چرایت چگونه پر پر شدند. طبق روایت تو (حسین ) در تمام مراسم که به نام و یاد تو برگزار میگردد حاضر هستی اما آنروز کجا بودی اگر بودی چرا این شخص انتحارگر را از دست و پا فلج نکردی تا ایقدر مردم کشته نمیشد.
میگویند معصومین جایگاهش در بهشت است و بهشت هم امکانت خاص خودش را دارد نکند فراموش کردی که مردم هنوز بعد از 1400 سال برایت عزاداری میکنند. میدانیم تو در بهشت هستی و از آن امکانات فراوان بهرمند.
خوب ازت پذیرایی میشود غرق در لذتی اما این مردم بدبخت را ببین ................
15 دسامبر 2011, 05:41, توسط فریدون مطهری
سروش وزار سلام
واقعا خداوند تغیر نمیدهد هیچ چیزی را تا اراده خود شخص نباشد.
مددخواستن از مرده یکه 1400 سال قبل تکه تکه شده رفته زیر خاک و امروز ما داریم از نفت بدنش برای چراغ های مان استفاده میکنیم یعنی پشت کردن به یگانگی خدا و باورنداشتن به توانایی های خدا.
میدانم با خواندن این کامنت هزار برچسپ وهابی و بی دین را برمن میزنی ولی باور کن من نه وهابی هستم نه بیدین که بمراتب از افراد مثل شما بخدای قادر و خلاق و مالک همه چیز معتقدم.
میخواهم از تو و همه کسانی که این گونه میاندیشند، تمنا کنم که نه بخاطر رضای خدا که بخاطر بیرون شدن خودمان ازین لجن مذهبی بیایید یک خانه تکانی فکری نمایید .بخدا خدا دست مارا خواهند گرفت.این چه عقیده گند هست که تعدادی ازین مردم دارند.حسین بیچاره 1400سال رفت و خاکش هم خاک شده چرا بخود نمیایید؟
22 دسامبر 2011, 09:29, توسط ali
تو از صدقه سر عمو امام حسین عليهالسلام است که زنده استی امام حسین عليهالسلام بچه کاکای تو نیست که فقط مگی " حسین" احترام هم خوب چیز است تو به پدر مادر خود مگی "پدر "جان" مادر "جان" امام حسین عليهالسلام که جای خود را دارد. و مذهب لجن نیست که ما بخواهیم بیرون شویم اما فکرای انحرافی که تو و امثال تو لجن است. نه اعتقاد داشتن به کاری که امام حسین عليهالسلام کرد برای نجات اسلام. مرده کسی است که هیچ کاری برای بشریت نکرده نه امام حسین عليهالسلام که شهید راه خداست و سرور جوانان جنت است.