صفحه نخست > دیدگاه > سرگردانی های سیاسی گلبدین حکمتیار

سرگردانی های سیاسی گلبدین حکمتیار

نويسنده: نور احمد شادمان

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

چندی است که در مطبوعات داخل و خارج کشور مسایل مربوط به سازش دولت کرزی با گلبدین حکمتیار مطرح است. این مساله در برخی از رسانه های خارجی مانند سایت فارسی "بی بی سی" به نظر خواهی عمومی از مردم افغانستان کشانده شده است. این سایت با نظر خواهی نسبت به پذیرش حکمتیار از طرف دولت کرزی می تواند اهداف مشخصی را پی گیری کند. اما با گذر از اهداف و نگرش های خاص اصحاب مطبوعات، چگونه می توان نسبت به حکمتیار قضاوت کرد.؟

شکی نیست که حکمتیار یکی از شخصیت های سیاسی تاثیر گذار در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است. گلبدین حکمتیار رهبر جهادی حزب اسلامی و شخصیتی پشتون تبار است که فعالیت های اسلامی و سیاسی خود را از پوهنتون انجینیری کابل آغاز کرد. حکمتیار شخصیتی با روحیه شجاعت، مردانگی و غرور ملی ، قومی و دینی است که صداقت و پایبندی به تعهداتش وی را از احمدشاه مسعود متمایز می سازد . وی از اولین رهبران جهادی بود که به تند روی و فعالیت های بنیاد گرایانه شهرت داشت. شهره دوم وی در قدرت نظامی وتدارکاتی وی در دوران جهاد و همکاری وسیع دولت پاکستان با وی بود. چیزی که در آن شرایط یک امتیاز، و بعدها به عنوان یک نقطه ضعف به رخ وی کشیده شد.

البته بنیاد گرایی حزب اسلامی حکمتیار در میان سایر احزاب سیاسی مورد حمایت پاکستان یک استثنا بود. در عین حال جناب رسول سیاف و یونس خالص هم به بنیاد گرایی مشهور شده بود. با این تفاوت که احزاب تحت رهبری ایندو نفر از طریق حمایت های خاص کشور عربستان پشتبانی شده و معروف بود که گرایش های فرقه گرایانه وهابی دارند. برخلاف حزب اسلامی حکمتیار که از نظر سیاسی و شخصی روحیه تند و تک روانه داشت. همان گونه که از نظر مذهبی نیز بیشتر بنیاد گرایی اسلامی را دنبال می کرد تا این که به دنبال وسوسه های کور فرقه گرایی باشد.

کارتون از اشی يا تايمز

حمایت های وسیع دولت پاکستان به عنوان تنها گلوگاه توزیع امکانات کشورهای غربی و اسلامی درمیان مجاهدین، باعث ایجاد حساسیت های خاصی نسبت به حزب اسلامی شخص گلبدین حکمتیار شده بود. همین امر در مرحله اول باعث انشعاب وی از سایر احزاب و ایجاد دشمنی های دوامدار احمد شاه مسعود و ربانی با وی شد. رقابت ها و دشمنی های مسعود و حکمتیار تا آن حد کشیده شد که به خون ریزی های پیا پی این دو رهبر در برخورد های حزبی و قدرت طلبانه حزب اسلامی و شورای نظار جمعیت منجر شد. برخورد های خونینی که در تاریخ جهاد و مقاومت افغان ها بسیار معروف است. البته این برخورد ها در یک مرحله با وارد آوردن آخرین ضربه روحی و نظامی حکمتیار به مسعود باعث رکود و ضعف شدید شورای نظار شده و با عقب نشینی یک طرفه مسعود شدیدا کاهش یافت. با این که در سطح رقابت های قومی، سیاسی ، شخصی و دورنی تا لحظه ای مرگ هم ادامه یافت.

تند روی های سیاسی حزب اسلامی و شخص گلبدین حکمتیار باعث دوری و رنجش خاطر بسیاری از رهبران جهادی از وی شده و زمینه های سیاسی عملکردهای بظاهر سازش کارانه مسعود و ربانی فراهم می شد. این امر در سطح یک ذهنیت ساده تثبیت می شد. در حالی که واقعیت چیزی غیر از آن بود. زیرا نه مسعود شخصیتی منصف و واقعیت بینانه داشت و نه حکمتیار قدرتی بی رقیب افغانستان به حساب می آمد.

تند روی های سیاسی و شخصی حکمتیار همراه با حمایت های بی دریغ پاکستان و حتی سرویس های سیاسی و امنیتی آی اس آی باعث شده بود که رقیب قومی، زبانی و سیاسی حکمتیار به کشورهای رقیب پاکستان روی آورد. این جریان کسی نبود بجز حزب جمعیت اسلامی به رهبری مسعود- ربانی حزبی که تنها حزب تاجیک تبار و فارسی زبانی بود که با تردستی ها و چند چهره گی های سیاسی در صدد جلب کمک از کشورهای مختلف برآمده بود. رقابت های مسعود با حکمتیار بدان حد کشیده شده بود که مسعود تصمیم گرفت برای جبران عقب ماندگی های تدارکاتی و نظامی خود حتی با شوروی های آشنا در دره های سالنگ نیز همکاری نماید. مسعود خوب تشخیص داده بود زیرا این مساله می توانست موقعیت سیاسی و نظامی وی را حتی پس از جهاد نیز تقویت کند. همان گونه در عمل نیز بدین موفقیت دست یافت.

همکاری و دریافت کمک های نظامی و سیاسی جمعیت اسلامی از کشورهای ایران، هند و برخی از کشورهای اروپایی نیز در همین راستا قرار می گرفت. با وجود آن که نسبت به دولت ایران از اشتراکات زبانی و رقابت های سیاسی با پاکستان نیز به خوبی بهره برداری می کرد. البته سرمایه گذاری های پاکستان نسبت به حزب اسلامی و شخص حکمتیار در نهایت بی نتیجه ماند در حالی که سرمایه گذاری ها و عاقبت اندیشی های کشورهای شوروی (روسیه)، هند و ایران نسبت به جمعیت اسلامی و شخص مسعود به خوبی پاسخ داد. با این تاسف که تغییر سیاست مسعود از همکاری با روس ها و روی آوردن به کشورهای اروپایی- آمریکایی در نهایت امر باعث از دست دادن جان وی شد. امری که تاهنوز هم در مورد حکمتیار عملی نشده است.

تند روی های حزب اسلامی و حکمتیار بیش از آن که خاصیت بنیاد گرایانه داشته باشد، از انحصار گرایی قومی، حزبی و حتی شخصی وی تاثیر می پذیرفت. همین روحیه باعث اقدامات تک روانه و انحصار گرایانه وی در همکاری با کودتای ناقص تنی و جنگ جلال آباد بود جنگ جلال آباد نه تنها که به اهداف سیاسی و نظامی خود دست نیافت بلکه با تحریک احساسات قومی نیروهای ازبک و تاجیک در دولت نجیب، به شکست مفتضحانه مجاهدین حزب اسلامی و نیروهای پاکستانی منجر شد. در این جنگ دولت نجیب از احساسات قومی و سیاسی نیروهای غیر پشتونی به خوبی استفاده کرده و دست درازی های پاکستان را ناکام گذاشت. درست بعد از این جنگ بود که نیروهای گلیم جم درعرصه نظامی افغانستان نقش مهم یافت. زیرا که مهمترین پیروز یک جنگ وسیع در جلال آباد بود. در این جنگ تمام نیروهای نفوذی حزب اسلامی حکمتیار در دولت نجیب الله افشا شده و از نظر حیثیت نظامی و سیاسی هم در میان مجاهدین دچار افت عمومی آشکار شد. بگونه ای که در مراحل بعد نیز بر روحیات و ذهنیت های سایر طرف های سیاسی ونظامی مجاهدین نسبت به حزب اسلامی تاثیرات بدی بر جای گذاشت. هرچند که حزب اسلامی هرگز این مساله را بخوبی درک نکرد.

پیروزی مجاهدین درکابل با حاکمیت بالا دست احمدشاه مسعود همراه بود. چیزی که هرگز مورد تحمل حکمتیار قرار نگرفته بود. البته مشکل دیگر حکمتیار این بود که همکاری و توانایی های جریان های غیر پشتون را بکلی نادیده می انگاشت. امری که به خوبی توسط مسعود درک شده و با رندی خاصی مورد بهره برداری وی قرار گرفت. پیروزی بالا دست نظامی مسعود در کابل معلول دو امر مهم بود: اول همکاری نیروهای نظامی هزاره و ازبک در تصرف کابل که البته بعدها توسط مسعود بکلی فراموش گرفته شد. دوم وجود نیروهای تاجیک تبار در دولت نجیب و شخص نبی عظیمی. ایندو عامل اصلی در تسلط نظامی مسعود بر کابل بود. در عین آن که ذهنیت منفی مردم کابل و نیروهای نظامی دولت نجیب نسبت به حکمتیار و تبلیغات اغوا گرایانه جمعیتی ها و دست اندرکاران رسانه های تاجیک تبار کابل برای مثبت جلوه دادن جریان شورای نظار نیز بسیار تاثیر گذار بود. اما در این میان مهمترین عامل همان همکاری نیروهای نظامی ازبک وهزاره با مسعود بود. این همکاری نتیجه عهدها و توافقات مسعود، مزاری و دوستم در جبل السراج بود که بعد ها توسط مسعود بکلی نقض شده و حتی برعلیه هزاره ها و ازبک ها مورد استفاده قرار گرفت.

سیطره نظامی مسعود بر مناطق حساس شهرها و حتی اشغال موقعیت های نظامی کوه های مشرف برکابل توسط نیروهای مسعود عامل اصلی موفقیت وی در کابل به حساب می آمد. روشن است که این امر هم در نتیجه طرح ریزی های حساب شده و همکاری بی دریغ نیروهای کمونیستی و شخص نبی عظیمی صورت گرفته بود. و اقدام مسعود نسبت به محاصره کابل هم کاشف از این امر بود که وی در صدد جنگ های منظم وتصفیه حساب های جدی با سایر احزاب جهادی است. درحالی که سایر رهبران احزاب و جریان های جهادی فکر چنین مساله ای را نکرده بود که از این نظر شاید یک اشتباه تاریخی و نظامی را مرتکب شده بود.

شکست حکمتیار در کابل معلول دو امر روشن بود: یکی جنگ های منظم نیروهای کمونیستی و نیروهای جهت دهنده احمد شاه مسعود و دیگر بیگانگی نیروهای حکمتیار با مردم کابل و ذهنیت منفی نسبت به جریان حزب اسلامی و حاکمیت انحصاری پشتون ها.

بیرون رفتن حکمتیار از کابل باعث افت موقعیت نظامی و سیاسی وی در کل افغانستان شد. و اشتباه حکمتیار در گلوله باران شهر کابل بر این افت موقعیت در نظر مردم و افکار عمومی کشور هم افزود. تمامی این مسایل باعث تحکیم موقعیت نظامی و سیاسی مسعود و کشورهای رقیب پاکستان شد. چیزی که برای دولت پاکستان و جریان های تند رو پشتونی امری غیر قابل تحمل می نمود.

همکاری نکردن ها و کارشکنی های احمدشاه مسعود با جناب مجددی به عنوان اولین رییس جمهور مجاهدین باعث دل آزردگی های آشکار وی از جریان جمعیت اسلامی و شورای نظار احمدشاه مسعود شد. این مسایل تا حدی از طرف مسعود پیش رفت که انحصار گرایی قومی و سیاسی وی را برهمه برملا ساخت. بگونه ای که جناب مجددی در بیانیه پایانی دوره ریاست جمهوری خود با صراحت تمام شخص احمد شاه مسعود را متهم به انحصار گرایی قومی ونفاق افکنی سیاسی وملی در افغانستان کرد. و از وی گلایه های کلانی را در برابر خبرنگاران دنیا برشمرد.(کتاب اردو وسیاست، نبی عظیمی صفحه 434)

انحصار گرایی های قومی و سیاسی احمدشاه مسعود باعث درگیری های شدید قومی و زبانی درکابل شد. این مساله نه تنها به جنگ مسعود با حکمتیار محدود نماند که پای هزاره ها و ازبک ها را نیز به میان کشاند. مسعود در پی انحصار گرایی های خود حتی برعلیه نیروهای ازبک تبار دوستم که روزی همکار وی بود هم اقدام نظامی کرده و نیروهای جنبش شمال را از کابل بیرون کرد. اما در جنگ های خونین وحساب شده ای خود برعلیه مردم هزاره در غرب کابل هیچ توفیقی نیافت. تا این که با همکاری نیروهای طالبان و عهد شکنی آنان با عبدالعلی مزاری موقعیت نظامی هزاره ها را از کابل به شکست کشاند.

ناکامی پی در پی نظامی و سیاسی حکمتیار در مرحله اول معلول موقعیت بالادست نظامی مسعود در کابل بود. این شکست باعث شد که حکمتیار در ضعف شدید سیاسی و نظامی قرار گرفته و موقعیت سیاسی وی نزد کشورهای حامی نیز شدیدا کاهش یابد. کاهش موقعیت حزب اسلامی وسرخوردگی های سیاسی پشتون ها ا ز اداره ربانی- مسعود باعث شکل گیری جریان تند قومی و فرقه گرایانه طالبان شد.

پس از شکل گیری طالبان کشور پاکستان از حکمتیار روی بر تافته و به تدارک طالبان روی آورد. این روی گردانی قدری هم معلول همکاری دوستانه و واقعیت بینانه حکمتیار با هزاره ها و ازبک ها بود. چیزی که به هیچ عنوان مورد قبول کشور های پاکستان، عربستان و علی الخصوص نیروهای تند رو پشتونی نبود. لذا تمامی این مسایل دست به دست هم می داد که جریان تند قومی و سیاسی وابسته طالبان تقویت شود. و طبیعی بود که تقویت روز افزون طالبان و حمایت های قومی پشتون ها به زوال روز بروز موقعیت حزب اسلامی منجر می شد. این امر تا بدان حد کشیده شد که به انزوای کلی حزب اسلامی تا سرحد انحلال ویا فراموشی شخص حکمتیار از صحنه سیاسی افغانستان کشانده شد.

دوران سیطره و حاکمیت نظامی طالبان دوران انزوای حکمتیار و تبارز نظامی وسیاسی احمد شاه مسعود ، کریم خلیلی و دوستم و سایر احزاب سیاسی غیر پشتونی بود. از طرف دیگر شخصیت های پشتونی همانند ملاعمر و نیازی و ملا برجان و... بازیگر نقش شخصیت های پشتونی بود.

در این دوره بسیاری بر این عقیده بودند که حکمتیار نیز بلحاظ قومی وسیاسی و حتی فشار های خارجی ناچار از همکاری با طالبان است. اما نویسنده معتقد است که حکمتیار بدلیل روحیه تک روی شخصی و گرایش های بنیاد گرایی اسلامی اش تمایل چندانی با طالبان نداشت. در عین آن که من معتقدم که گلبدین حکمتیار تا حد زیادی نیز قربانی روحیه استقلال خواهی خود در برابر فشارهای خارجی شده است چیزی که در مورد رهبران بیگانه پرست طالبان اصلا مصداق ندارد. و همین استقلال خواهی سیاسی و غرور ملی وی همراه با روحیه تک روی او باعث انزوای سیاسی و بی مهری کشورهای خارجی نسبت به وی شده است. در عین آن که معتقدم که وجود گرایش های تند قومی وزبانی در وی، از طرف دیگر، باعث سرگردانی های سیاسی وی نیز شده است.

همین روحیه تنها چیزی است که در شرایط پس از نابودی طالبان نیز باعث ناسازگاری حکمتیار با کشورهای خارجی ، مردم افغانستان و جریان های سیاسی ملی و قومی شده است. سرگردانی گلبدین حکمتیار بین استقلال خواهی ملی و تک روی سیاسی باعث محرومیت وی از حمایت کشورهای خارجی از ایشان است. از طرف دیگر، گرایش های تند قومی و زبانی و حتی انحصار خواهی های سیاسی و تک روی شخصی همراه با غرور کاذب قومی و سیاسی او باعث نا سازگاری وی با جریان های ملی و قومی داخل است. در نتیجه این مسایل است که حکمتیار نه مسعود است، نه خلیلی ونه دوستم. در مرحله بعد از قرار گرفتن درموقعیت حامد کرزی، اشرف غنی احمد زی ویا سیاف و ملاعمر نیز نا توان مانده است. این در حالی است که سازش گاری های کاملی نیز با جریان طالبان وابسته با پاکستان هم ندارد. زیرا که از پاکستان دلی بسیار آزرده دارد و عطش های سیر ناشدنی وی برای کسب موقعیت سیاسی همطراز با کرزی و یا خلیلی ودوستم و حتی قانونی نیز هر نوع آرامش سیاسی را از وی ربوده است.

در نتیجه در یک موقعیت سرگردانی دردناکی گرفتار آمده است. سرگردانی که امیدواریم با دقت وتامل و حتی تصمیم های شجاعانه اش از آن رهایی یابد. زیرا که حکمتیار شخصیتی برجسته و شجاع در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان بوده و هست. آنهم شخصیتی که همطراز و بالاتر از بسیاری از کسانی است که اکنون در صحنه سیاسی افغانستان نقش بازی می کند.


اين مطلب از نسخه ی نخست کابل پرس? به اين نسخه منتقل شده است.

تاريخ انتشار قبلی: 22 عقرب سال 1385

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • شما بکدام حق بخود اجازه میدهید که از یک شخصیت خود فروش و قاتل ملت که هزار ها شاهد جنایات اش هنوز زنده اند منحیث یک شخصیت برجسته و شجاع با بسیار بی مسولیتی یاد میکنید ؟
    بسیار بجاست تا گفته شود گلبدین در ماتم نشاندن صدها فامیل برجستگی خاص دارد. به امید روزیکه این خاين و دستیارانش به محکمهً ملت کشانده شوند

  • لالا جان کمی حوصله کن کی نبودکه درافغانستان جنايت نکرد؟

  • آقای شادمان سلام . از مقاله شما چنین برداشت میشود که گویا گلبدین یک شخصیت سیاسی مثبت و کاملآ بخاطر نفع ملت افغانستان از شجاعت ، پاکی ومردانگی هیچ نوع تلاش ابا نورزیده . جای گفتن دارد که گلبدین یک شخصی خود خواه جنگجو که همه مسایل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی را به نوک تفنگ و برچه به نفع خویش حل میکند که البته این خصلت نتنها از گلبدین بلکه همه مجاهدین صاحبان سر به کف است .
    شما که از شجاعت و مردامگی به وصف یکی از قاتلین خون خواردر برابر مردم کابل یاد کرده اید. آیا میدانید که مردانگی در قتل و قتال و خون ریختن ملت بیدفاع آن هم وطندار خودنیست ؟ . برادر عزیز دفترجه زندگی گلبدین در مجموع جهادی هارا همه وطنداران مطالعه کرده اند واز اینکه پاکستانی ها یا عربیها .... این شخصیت های خود فروش در بدل مقدار پول خریدن و بر علیه ملت افغان و خاک و وطن افغان آماده ودندانهایشانرا تیز کرده و فرستادن همهء ملت آگاهی پیدا کردن . کسی که در بدل پول مادر وطن و ناموس خود را پایمال کرد .پس سگ هزار مرتبه شرفت دارد نسبت به این اشخاص که حد اقل از خانه و مال صاحب خود تا دم مرگ پاسبانی میکند .

  • افسوس بسيار برأنست كه هنوز هم کسانی اند که بدون هیچ توجهی از جنایت کاران جنگی دست به قهرمان سازی میزنند. اگر نویسنده ء گرامی شما به نمیخواهید به خاطر بیاورید و آقای میرهزار نیز بیرحمانه به آزادی مطبوعات اینگونه با خایینین ملی همراه میشوند ، فراموش نکنید که جنایات تمامیی دی فروشان و مهین فروشان عاصی قدرت را هیچکسی از یاد نخواهد برد. حکمتیار و تمامیی باند های مزهب فروش خاین که هنوز هم با خون ملت معامله میکنند روزی به دادگاه ملت سرافگنده خواهند ماند و آنگاه به شما دریغم میاید که باز لقمه نان تانرا با کدام نوع معاملهء بدست میاورید.جنایت کاران جنگی زیر هر نامی که باشند باید به دادگاه بین المللی کشانده شوند. یک نکتهء دیگر برهان الدین ربانی و باند منحوس وی هیچگاهی نماینده ی مردم تاجیک نبوده و ما مردم تاجیک افغانستان از این خاین مثل جنایت کاران دیگر متنفریم.
    آقای میرهزار ! شما چرا صداقت و شجاعت تانرا حیف خواسته های سازمانی آِی اِس آی میکنید؟

    آنلاین :

  • سلام به دوستان وخوانندگان کابل پرس?
    يکی از بزرگترين مشکلات جامعه افغانی ما که بدون شک عدم ديگر پذيری است بدين مفهموم که ما کمتر به گفتمان ازاد ورد وبدل نظريات مختلف عادت داريم. بس هادربين سياست مدازان وسرمداران کشورما اتفاق افتيده است که بنابه سليقه های شخصی دست به تشنج وانتقام جوئی زده و باعث بربادی کشورشده اند.
    من تمام خوانندگان کابل پرس را دعوت ميکنم که کوشش کنند درفضای باز با احترام به نظرديگران برخورد کنند و ازتشنج وغيرگوی اجتناب ورزند.
    با عرض حرمت

  • سلام به همه:به همه گان روشن است که امریکا و سی آی ای فقط وفقط به منافع امریکا فکر میکند و بس.هر گاه منافع امریکا ایجاب کند مستبد ترین افراد دنیا را بنام فرشته نجات به دنیا معرفی(طالب) میکند.بعدا که کارایی خودرا ازدست دادند ویا پلان دیگری در دست گرفتند، رذیل ترین چهره های بنیاد گرا(اتحاد شمال) را نیز نکتایی دموکراسی زده با توپ و لشکر و بی 52 برگرده مردم سوار نموده وباشد که با زدودن طالب بهانه به ماندن نیروهایش به افغانستان داشته باشد.درین روز ها معلوم میشد که دل امریکا یخ نکرده و از آوردن گلبدین و عده از طالبان حلقه جنایت کارانش را تکمیل کند.وازین سبب است هر گاه بیگاه آمد آمد طالبان و گلبدین را سرزبان ها می اندازد.وبعضی ها هم آنهارا شجاع،ناترس...وعده هم زیرک و سازمانده میخواندشان.وشاید امریکا با آوردنشان به ملت ما بگوید که اگرا از افغانستان خارج شویم چی میشود؟و ملت مظلوم ما همه با هم خواهند گفت سک جنگی! و جنایت کاران خواهند گفت که ما همدیگر را بخشیده و ما برادران جهادی همدیگریم.الحمدوالله که با هم رسیدیم.

  • گلبديني جينايت كار با ياداري عر ب وامريكاي شان در فكري اين است اگر كرزي خان كم غفلت كند از نوكري سر باز زند به زود ترين فر صت شغالي دومي جايش را ميگرد اگ كرزي از دستي امريكاه برود طاليب ويا گلبدين است كشتاري كه اين كرد مردم از يادش نميرود همه اين ها

  • Dear Mir Hazar Salam!
    I hope you are fine. I strongly support your policy; in deed a real journalist should give chance to different people with different ways of thinking to express their views. My request from you is to ignore people with prejudice opinions. Regarding the article I should say that, the writer is right in someway, I also agree with him, Hekmatyar is a real loyal person to his ideology and faith. He also could join invaders and get position in Karzai’s so called government, but he didn’t do so, just because of his ideology. Otherwise if people like Fahim and Sayaf could reach high positions, obviously Hekmatyar could reach higher than them. Personally I respect people who are loyal to there ideologies until the end.

  • به نظر من حکمتیار مانند جنایتکار ملی مسعود ، ربانی، فهیم و شرکای شان مرتکب جنایات شده است. ولی یک واقعیت را نباید هیچ کس از یاد ببرد که بدون حکمتیار و حزب سازمان داده شده ، کادر های فعال و قومندانان برجسته او روسها به آسانی شکست نمیخوردند. در زمانیکه مسعود خفاش با روسها اوربند اعلان کرده و امنیت کاروانهای نظامی شانرا میگرفت ، حکمتیار و جنگجویان استقلال طلب او در تمام جبهات مشغول نبرد بر علیه روسهای جنایتکار بودند.

    از این چنین نتیجه باید گرفت که اگر جنایتکار و خائین ملی اکنون قهرمان ملی اعلان شده پس حکمتیار باید فرشته خوانده شود.

  • COMENTE MARA CHI KADI AGHAIE KAMRAN ?? MAN KI CHIZE BAD NA NAWESHTAM . KABUL PRESS? SANSOR NAMEKONAD HAM DOROGH BAR AMAD.

    Dobara baret megom baname azadi har charande ra nashr kardan kare shayestaie nist . QATELI MELLAT RA QAHRAMAN SAKHTAN KHEYANATE BOZORGE BA MARDOM MEBASHAD .

  • په حقيقت سره حکمتياريو سياسي رهبر او په وطن مين ځوي دې ټول عمر يي د اسلام او وطن لپاره مبارزه کړي او کويي٠ يو څه غلتي او تيروتني هم لري خو دومره خيانت او جفا چه د شمال ټلوالي ددي خاوري سره کړي د حکمتيار تيروتني يي تر شاه پټي شوې٠ ددولت دې کوشش وکړې چه حکمتيار قانع کړي او ددولت سره همکار شې د هغه په يوځاي کيدو ډير خلک خوشحاليږې ځکه هغه په خلکو کي زيات نفوس لري او هم به په امنيتي چارو کي زيات خوالي راشي دا به دکرزي ډيره لاسته راوړنه وېپه درنښت سيدولي ٠حسني ٠ لندن

  • جناب تمام حرفهای شما یک طرف - فکاهی که در آخر نوشته اید یکطرف. من هم اضافه میکنم که حکمتیار شخصیت بسیار با تقوا و کاردان است که دل شما بیشتر خوش شود. ولی حقیقت چیزی دیگریست. در طول تمام مدت جهاد یگانه کسی پیشرفت نکرد حکمتیار بود. بدنام ترین آدم امروز در افغانستان حکمتیار است. پیشرفتی نکرد بدلیل آنکه قسمی که افراد روشنفکر تنظیم خودش به وی (کله خشک) لقب داده بودند همانطور هم بود. حکمتیار کاسه لیس پاکستان بود و است. امروز هم مانند همیشه منحیث یک جوکر - یک مهره اضافی منتظر است چه وقت فرمان از آی اس آی برایش میرسد که جنگ را علیه مردم آغاز کند. حکمتیار به هیچ کسی نیکی نکرده است. نیت بسیار بد دارد. بدتر از طالب هم است. حکمتیار یک چانس داشت که به کابل داخل شود و چانس را از دست داد. این ورق هر طرفی برگردد دیگر به ذوق و طالع حکمتیار نمیگردد. نام حکمتیار در لیست سیاه تروریستان بین المللی هم است. هیچ ممکن نیست که حکمتیار را کسی اجازه بدهد حد اقل یک آدرس در یکی از مغاره ها داشته باشد. بدنام، گمنام، آواره، بیچاره، بدبخت، آه و دعای بد مردم هم بدنبالش، مثل یک حیوان درنده دور از انظار آدم های نورمل در میان چند وحشی آدمکش خونخوار زندگی به گندگی و مرداری و کثیفش را با تمام نومیدی های شیطانی بسر میبرد. حکمتیار در یکی از کوه ها خواهد مرد. مثل یک حیوان زندگی کرد و مثل یک حیوان میمیرد. ناممکن هم نیست که بدست هم زبانانش کشته شود. در اخیر باید بگویم شما حق دارید پیشوای ناکام و نادان خویش را همه جا بزرگ و دانا جلوه دهید. هیچ جای افسوس نیست. به اجازه شما ما هم مرگ به خواری و زاری و ذلت و فلاکت حکمتیار را از پروردگار عالمیان خواسته بودیم و خواهان استیم.

  • با سلام به همه ی همسایگان عزیزم . من تهرانی هستم و تمام آن چه از حکمتیار و ربانی و مسعود و... می دانم از رادیوی ایران شنیده ام و در حال تحقیق در اینترنت بودم که به این مقاله رسیدم . بسیار در عجبم که مردمی که در حال حاضر امکانات آشتی و ایجاد حکومت عادل مردمی را دارند ، حتی در زمان اشغال این گونه دو دستگی و دشمنی دارند . عزیزان من ! شاید من از تمام رنج های شما بی خبر باشم ، ولی بدانید فردا و آینده ی کودکان شما در گرو زمین گذاشتن اسلحه و نفرت ، و بخشیدن و در صلح زندگی کردن است . هر چه زود تر کینه را رها کنید ، زود تر به آرامش خواهید رسید . ما از استواری و پایمردی شما بسیار درس گرفتیم . بگذارید از بزرگ منشی و بخشش شما نیز درس بگیریم.

  • زنده بادحکمتیار!
    وآن کسی که کاریکاتور گذاشته بسیارانسان پستی بوده
    خداوندهمیشه یارویاورحکمتیار است

  • ستاره اقبال حکمتیار,سه بار طلوع نمود وسه بارغروب کرد. مقدمات توطئه مشترک حفیظ الله امین با حکمتیار با میانجیگری پاکستان,کودتای حکمتیار با شهنوازتنی, وتبانی داکترنجیب الله با گلبدین برای انجام کودتای مشترک درآستانه سقوط نظام دموکراتیک درافغانستان.
    گلبدین ونیروهای وفادار به داکترنجیبالله وسازمان خلق به اشتراک وطنجارورازمحمد پکتین وزرای دفاع وداخله وقطعات نظامی مربوط,نقاط استراتیژیک شهرکابل, به شمول قصر ریاست جمهوری را تصرف نمودند,اماازشهر کابل رانده شدندوتا چهارآسیاب عقب نشستند.من به این عقیده ام که این غروب ,غروب همیشگی خواهد بود,دیگر حکمتیار وشرکا به منفورترین عنصر تاریخ مبدل شده اندوودر عصرخود آگاهی مردم ,دیگرمجال برگشت برین سرزمین رااز دست داده اند.بگذارگلبدین مانند چلپاسه در صحراهای پاکستان درآرزوی قدرت,جان دهد!

  • digar hekmatyar murdae seasi ast. ow digar hech nero nadarat.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس