
نشست برلین مقابل کنفرانس بن!
نشست برلین مخالفت با طالبانی شدن افغانستان
رهبران عمده مخالف طالبان و برخی از اعضای کنگره ایالات متحده امریکا پس از نشستی در برلین با انتشار بیانیه نارضایتی عمیق خویش را نسبت به وضعیت جاری در رابطه به افغانستان آشکارنمودند. اظهارات قید شده در بیانیه برلین روشن ساخت که شماری از سیاستمداران در امریکا وغرب از طالب گرائی، فساد وخیانت های حلقه حاکم در کابل خسته شده اند. جنایات طالبان درحق ملت افغانستان، سیه روئی آنان درافکار جهانیان و مخالفت های گسترده مردم افغانستان وجهان درصورت به قدرت رسیدن دوباره شان معامله یک طرفه را با آنان دشوار ساخته است. لذاست که با یک رویکرد جدید پس از یک دهه شماری، مردان برخاسته از متن ملت امریکا "اعضای کنگره امریکا" برای نجات پروژه مبارزه علیه تروریزم به رهبران اپوزیسیون حکومت کابل و مخالفین طالبان رجوع نموده اند. چنا ن که چند سال پس ازفروپاشی گروه طالبان، نشست 8 دلو1388 لندن در رابطه به افغانستان منجر به یک تحول بزرگ برای احیائ مجدد طالبان گردید. اینبار برعکس کنفرانس لندن، درصورت مدیریت دقیق وحفظ فضای اعتماد وهمکاری میان رهبران جبهه ملی امید میرود که نشست برلین نتایج مثبتی را برای مردم افغانستان در پی داشته باشد. گرچه خیلی از مردم کشور موافق تمام سیاست های اپوزسیون حکومت نبوده و شکایات وملاحظاتی از عملکرد و اشتباهات آنان داشته باشند. اما ناشایستگی حکومت پس از ده سال افغانستان را با خطر جدی سقوط درگرداب جنگ های داخلی مواجه نموده است و اینک نشست برلین روزنه ای از امید را در اذعان مردم بوجود آورده است وشاید این حرکت جرقه خوبی جهت جلوگیری از سقوط افغانستان در دامن یک رژیم تک قومی و خشونت گرا شده و بدین ترتیب مانع جنگ های داخلی و قومی احتمالی در آینده نزدیک گردد و همچنین شخصیت های مردمی، سیاسی، فکری، فرهنگی وفعالان اجتماعی بیشتری به این حرکت جدید ملحق گردند و رهبران جبهه نیز تلاش و از خود گذری بیشتر جهت مبدل شدن به یک حلقه فراگیر وبا حد اکثر استحکام را مدنظرداشته باشند.
گرچه صداهای مملو از مخالفت برخی ادارات حکومت افغانستان در کمرنگ جلوه دادن نشست اخیر برلین میان رهبران اپوزیسیون و امریکائیان شنیده می شود و اطلاعیه وزارت خارجه کابل نشست برلین را در مغایرت با قانون اساسی کشور خوانده است. هرگاه حلقه حاکم در حکومت درپی انحصار بیشتر قدرت و محدود نمودن تماس دیگر اقوام افغانستانی با جهانیان همراه با انگیزه های عشیرئی وقومی باشند. طالب گرائی و تحمیل فشار های بیشتر بر اقوام غیر پشتونی منحیث یک استراتیژی خلاف مقوله های وحدت ملی، همدیگر پذیری ومشارکت اقوام در تحولات کشور تلقی گریده نتیجه خوبی برای هیچ یک از اقوام افغانستان درپی نمی تواند داشته باشد. درضمن نشست برلین روشن ساخت که جهانیان نیز مانند مردم افغانستان به این نتیجه رسیده اند که حکومت کابل عملاَ مبدل به شاخه از گروه طالبان گردیده وهمچنین بنابر دو دلیل عمده مخالفت های حکومت کابل در رابطه به ارتباطات مستقیم مردم کشور با جامعه جهانی شنوده و اعتبار بسیار نخواهد داشت:

1. اشتراک و سابقه ی سوال برانگیز حکومت افغانستان در نشست های بین المللی در رابطه به افغانستان. چنان که حکومت بخاطر گمراه نمودن جهانیان و تقویت تفکر خاص در افغانستان در هیچ یک از نشست های معتبر بین المللی طی یکدهه گذشته مشارکت اقوام را حتی بشکل نسبی درنظر نگرفته است.
2. فساد اداری وفاسد شدن بیش از حدی شماری از دولتمردان کابل، طالب گرائی آنان، تقلب و مداخله در پروسه های انتخاباتی، درخدمت گرفتن قضا مطابق سلایق شخصی و درآویختن حکومت با حامیان عمده بین المللی افغانستان بخاطر تقویت طالبان.
این همه عملکرد های منفی دولتمردان کشور باعث ضایع شدن فرصت ده ساله، میلیارد ها دالر، کشته شدن هزاران نفر از عساکر بین المللی ومردم افغانستان گردیده و تقویت کننده خشونت گران، افراطیون وتروریستانی شده است که مخالف تمام قوانین و ارزش های جهانی بوده و می باشند. حاکمان کابل با عملکرد خویش در ده سال گذشته آبرو، حیثیت وارزش سخنان حکومت را برده و تمام آرزوهای مردم کشور و در مجموع جامعه جهانی را در رابطه به یک افغانستان خالی از جنایت و تروریست گرائی با ناکامی مواجه نموده است.
ادامه دارد...
منابع:
1.بی بی سی فارسی:نشست لندن
2.طلوع نیوز: اظهارات والی غزنی
3. روزنامه نیویارکر: دکستر فلکینز
4. روزنامه نیویارک تایمزم: قوچاق مواد مخدر در افغانستان
5. معلومات متفرقه از دیگر رسانه های معتبر بین المللی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبالاخیره از سوی « امیرالمؤمنین !» طالبان افغانستان طی انتشاریک طوماری که همانا اعلامیه رسمی و مزئن بر مهرمبارک حضرت امیر المؤمنین بوده باشد انجام مذاکرات سری با ایالات متحده امریکا « کافرو ملعون سابق !!» وبرای ادامه چنین مذاکرات تأسیس یک دفتردربِلاد مقدس « قطر» ! مورد تائید قرار گرفت و برای رونق بخشیدن امور اولیه این « لنگرگاه خاص و عام » مخالفین و معاندین سابق یک رقم ناچیزی معادل سه میلیون پول رائیج بلاد کفر یعنی همان دالر مبارکه هم که از سوی کفر و استکبار جهانی تخصیص داده شده است ازسوی«امارت اسلامی وشخص حضرت امیرالمؤمنین دامت برکاته!» بصورت جزیه !! از کفار و دشمنان اسلام ! پذیرفته شد. !! پیوست با انتشار این خبراز سوی وسائل ارتباط جمعی و مطبوعات بین المللی گزارش داده شد که به تازه گیها دو سه عد د اشراف تازه به دوران رسیده و کمتر مسؤل جامعه ما ! که عادتأ پَشه را در هوا نعل می فرمائند و مو را از ماست می کشند و در مسیر های نسبتأ طولانی معا مله گری دست درازی دارند و دهها و بلکه صدها و هزاران پرسش و « کنایه » و علامت « سؤال » درست در مقابل شان قرار می گیرند ، در یکی از پایتخت های مبارکه بلاد فرنگ که « بر لین » باشد جمع شدند وبا این انگیزه ای تاریخی که پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵، چهار کشور اصلی پیروز جنگ یعنی متفقین شامل آمریکا ، بریتانیا ، فرانسه و شوروی سابق ، کشور اشغالشدهٔ آلمان را به چهار بخش که هر کدام تحت کنترل یکی از آنها بود تقسیم کردند و اکنون پس از سه دهه فریاد وخون و وآ ویلا ی « بی عدالتی ! » و حاکمیت چندین صد ساله تک تباری و « قبیله ! » در افغانستان چنین زمینه فرآهم آمده است که افغانستان نیز با ید مانند کشور « آلمان » تجزیه و بر شمال و جنوب تقسیم شود !!.
این برادران عزیزما که در دسته بندی ها و بُریدن ها و وصل شدن ها ید طولانی دارند وقتی پای « زر و زور» درمیان باشد هرصبحی و هرشامی سازعلیحده ای را می نوازند ! درسال های ماضی نیزکه سنت بر این جاری بود تا نزدیک به اکثریت روشنفکران و نیمچه کتابخوانها ی جامعه ما سیاست « نه سیخ بسوزد نه کباب !!» را در تمامی عرصه های زندگی با پیروی از همین سیاست دوپهلو « یکی بر نعل و یکی بر میخ » می زدند ،
البته یکی از ابزارهای قد یمه حریفان اصلی این جماعت نیز که در طول تاریخ آنرا مورد استفاده قرار داده اند ، همین براه انداختن هیاهؤ ی فرمائیشی در برابر این برادران و دیگر پهلوانان پنبه ای جامعه بوده است که وقتی آنها پای شان از مسکن اصلی به خارج می گذارند ، تبلیغات و پس پُسک های آنان گوش فلک را کَر می سازند و گاهی هم کار به شعار دادن های فرمائیشی و زنده باد و مرده باد می کشد .سخت جالب و شگفت انگیز است که در وارأی این هیاهو های زرگری مخالفان و معاندان مصنوعی و عوام الناس جامعه ما نیزبه استعمال یکی از ابزارهای قدیم که در طول تاریخ جامعه ما کاربرد های مختلفی داشته است متوصل می شوند و بدون هیچ تحقیقی وشناختی از ایسم های گوناگون برخی از مفاهیم معنی دارسیاسی و اجتماعی مانند « فدرالیسم » ، « لِبرالیزم » و حتی « سیکولاریزم » را از تاریخ اقوام و جوامع دیگربشری به وام میگرفته وبصورت مسخره آمیزبا افراد وشخصیت های مورد نظرشان گِره میزنند؛ طبیعی است که در چنین فضای آگنده و با چنین ویژگی ها گاه به تنهائی و گاه به طور مجموعی و بویژه دررابطه با شرائط و اوضاع خاص و گاه حتی برخی مشخصات تاریخی جامعه افغانی از قبیل نابرابری اقتصادی ، اجتماعی و حتی فرهنگی میان کتله های وسیعی از مردم ناتوان ساخته شده افغانستان محرک نیرومند مانند انگیزه های « مذهبی و اعتقادی !!» حتی به سردادن شعارهای مصنوعی و سرودن سرود های شبه آزادی خواهی تا سرحد« اعلام جهاد با کفر جهانی !!» تلقی میشود . باید با احترام به همه عزیزان و مجاهدان گمنام و بی هویت این معرکه به عرض برسانیم که وقتی بنای اعتقادی یک جامعه که همانا « استراتیژیی و هدف مهم » حرکت همه این عزیزان اعم از چپ و یاهم راست ، مذهبی و سیکولار،برمبنای« تقسیم ثروت» و« رفاه طلبی » و مسابقه دراینگونه «ارزشهای مادی » قرار گرفته باشد طبیعی است که نظام سرمایه داریی غارتگر بین المللی نه از دروازه بلکه از راه پنجره باز خواهد گشت . واضیح است آنچه را که تاهنوز در این قبیل موارد دیده ایم بیشتر دیکتاتوریی فقرأ بر فقرأ بوده است ... آنچه که مهم است و به عنوان یک دانشجوی اقتصاد و جامعه شناسی دینی مبهم ترين، تعريف ناشده ترين و ناشناخته ترين مفهوم را در واژهء «فدراليسم» يافته ام ـ چه در نزد موافقان و خواستاران اش و چه در نزد مخالفان سر سخت آن. و در اين زمينه اشاره به همين يک نکته بس که ـ در ميان هر دوطیف وسیعی از اين گروه های سياسی جامعه ما بر سرمعنای اصلی آن توافق کلی ایجاد نه شده است . بنأ میتوان قضاوت کرد که در کشور ما افغانستان و دیگر جوامع عقب مانده شرقی اکثر ایدیولوژی ها و تیوری ها به تناسب و اقتضای منافع خاص گروهی و قومی و در بسیاری موارد فردی انسان ها مانند غله و سائر مواد خوراکه و اجناس ضروری مردم یک کشور از بیرون قلمرو جامعه وارد می گردند . بنابراین تمامی ویاهم نزدیک به اکثریتی از روشنفکران آسیائی منجمله روشنفکران افغان حاملان نسخه های بدل ایدیولوژی ها و مکاتب فکری حتی مذاهب و ادیان هستند . روی همین دلیل از شناخت خود به عنوان انسان های که در یک قلمرو معین جغرافیاوی زندگی را سپری کرده باشیم و از چگونگی تلخی ها و شرینی های زندگی آموخته باشیم عاجزیم ، مگر اینکه به نسخه های اصلی و زمینه های عملی آنها مراجعه و توجه داشته باشیم . و ببینیم که در کدامین شرائط اجتماعی و اقتصادی بویژه خصوصیات طبقاتی و فکری و اعتقادی جامعه ما و یاهم سائر جوامع بشری باید این اندیشه ها و ایدئولوژی ها را غَرس کرد ؟ و یاهم به قول علمای منطق دریابیم که « شأن نزول » آن چی بوده است ؟
البته باید گفت که بسیاری از مسائلی که همین اکنون در قرن بیست و یکم و یا هم در گذشته میان ملل مختلف جهان مطرح بوده است بسیار مبهم و حتی گاهی غلط است که مسأله « فدرالیسم » و یاهم بسیاری از مفاهیم اجتماعی و اقتصادی نیز با همین ویژه گی ها و در اکثریتی از جهان معاصری که ما در آن زندگی میکنیم مطرح گردیده اند . شاید برای خواننده گان ارجمند جالب و سخت شگفت انگیز باشد ، چنانچه دانشمندان معاصر باوردارند و به این نتیجه رسیده اند که تسخیر ذهن ملت ها در گذشته فقط نبوغ عده ای خاصی از تسخیر کننده گان محسوب می گردید اما امروز برخلاف گذشته درد ناک « علم و آگاهی » نیز به کمک شان آمده است و قتی بخواهند یک ملت جهان سومی منجمله افغانستان را از «هویت » و « توان مندیی " نه " گفتن » محروم سازد و در یک خواب مصنوعی به غارت ببرند ؛ همه وسائل ارتباط جمعی ، رادیو ، تلویزیون های بیست و چهار ساعته با تدویر میزهای مدوری از شبه تحلیل گران و جامعه شناسان حرفوی برخی از واقیعت های دردناک در جامعه را که بصورت مصنوعی و با مقتضای فن غارتگری باید به خورد جامعه بخواب رفته داده شود مانند یک دوای آرام بخش و یاهم دارای اضرار تجزیه و تحلیل می گردد .
وکاملأ طبیعی است که ملت های عقب نگاهداشته شده به شمول شبه روشنفکران جامعه افغانی نتوانند آنرا تشخیص دهند . که به قول سعدی بزرگ :
ما خود نمی رویم دوان درقفای کس
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
اینجاست که برای اغفال ذهن ملتها تیوری سازان نظام سرمایه داری و پادو های داخلی شان ملت ها را همیشه به زشتی ها فرا نه می خوانند که نفرت از زشتی ها ملتها را فرار دهند و متوجه نقاطی بکند که مطلوب پادوهای نظام سرمایه داری است ، بلکه با تشخیص نوعی از « ذائیقه » هرجماعتی ، و تشخیص گروه خونی هردسته ای که درروشنی کاذب چراغ های امتیازات مادی شعارهای مفتکی سر میدهند ، جامعه را گاهی به « حقائق مسلم مگر فرمائیشی » نیز دعوت میکنند ،
و برای کشتن یک حق بزرگ و ازاینکه شهروندان یک جامعه متوجه آن « حق بزرگ و اولیه » در جامعه نه شوند ، سرگرم یک « حقیقت دیگری » می سازند ، هرچند شیوه حقیقی باشد اما با انگیزه نادرست و کاذب کشتن یک حق بزرگ بدست یک حق قابل بحث در جامعه افغانستان عملی است زشت و نفرت انگیز ؛
وقتی خانه ات را حریق گرفته است و درشغله های از آتش میسوزد دعوت به نماز و دعا به پروردگار هم نوعی از دعوت های مطلوب دلالان فریبکار بویژه خیانتکاران نظام سرمایه سالاری فاسد تلقی باید گردد . زیرا هرگونه توجه دادن به هر چیزی در آنجا و آن زمان ، مقدس و غیر مقدس به جز توجه کردن به خاموش ساختن آتش توجهی است استحمارگرانه ، و بدون تردید اگر کسی و یا کسانی حقیقی و حقوقی به آن توجه کرد در خط استعمار و استحمار قرار گرفته اند....
من به نوبه خود از این نشست ایستقبال مینمایم.
این نشست به معنای اتحاد هزاره تاجیک و وزبک بوده نیرو مند ترین مردم افغانستان را تشکیل داده و میدهد
اگر این سه ملت بزرگ اتحاد و همبستگی خود را اعلان نماید کرزی با دار و دسته خود به تابلیت خواب اور ضرورت پیدا خواهند نمود .
و این اولین بار است در طول تاریخ افغانستان که این سه ملت بزرگ اتحاد و همبستکی خود را علیه وطن فروشان اعلان نموده و اینده مملکت را بدست خواهند گرفت. و این متواند یک تقویه روحی به ملت بزرک افغانستان باشد.
و از طرف دیگر به مفاد کرزی تمام میشود و ان اینکه تمام تروریست ها از ترس با هم متحید شده دور زلمی خلیل زاد اشرف غنی احمدزی جمع میشود.
این جا حرف از مجاهد مجاهد بازی نیست او سیاست کهنه شده است حرف تباهی مردم افغانستان است که قبله سارلاران در جهت نابودی اکثریت مردم افغانستان پلان ریزی مینماید.
باز هم که تا جیک هزاره و وزبک خبر شده است نا وقت نیست من موفقیت انها را میخواهم.
افرین بسیار عالی به پیش به سو ی اتحاد ازبک هزاره و تاجیک .
کاشکی افغانستان تجزیه میشد همین قسمت مردار افغانستان از وطن ما جدا میشد تو باز میدیدی در طی یک سال ما چطور وطن خودرا جور میکردیم.
منطقه اوغان ها معدن نفت گاز هیج چیز ندارد فقط تریاک دارد چرس دارد ما هیج ضرورت به اوغان ها نداریم
بیاید وطن خود را از شر این کوچی ها جدا کنیم بخدا در طی 5 و6 سال خوب زندگی جور میکنیم معدنیات سر شار داریم هیجگونه ضرورت به این وحشی ها نداریم کوچی ها برود در پاکستان و یک پشتو نستان جور کند و ما وطن خودرا میفهمیم که چی نام بگذاریم. و از این بیشتر همرای این مردم وحشی گذاره هم نمیشود.
آقای شبیر کاکر،
از شما مخلصانه خواهش میکنم، که در مقاله ای یا پیامی مفصل ، سیستم فدرالی را و جنبه های مثبت و منفی این سیستم را با در نظرداشت شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم در افغانستان تشریح دهید.
خواهش دومی ام از شما: لطفاّ این مرتبه از ادبیات ساده تر و عام فهم استفاده کنید، تا همه خوانندگان از متن نوشته تان مستفید شوند.
تشکر
برادر ان عزیز که از مجاهدین پشتیبانی می کنند: میدانیم مجاهد بودن افتخار است ولی اگر باطن انسان در جهاد نباشد شخص مجاهد گفته نمیشود ما مجاهدینی واقعی همچو احمدشاه مسعود داشته ایم که یا شهید شده اند ویا مروز در شرایط دشوار مالی زندگی میکنندواین هم یک حقیقت است که تمام رهبران جهادی به را خدا برابر نیستند دوم اینکه بلی در زمان روسها اسلام در خطر بود اما شرایطی که برادر ما در بالا ذکر نموده اند اجباری نبود اما بعد از کامیابی مجاهدین این اعمال بالای فامیل های شریف اجباری شده بود از جانب بعضی ها که مجاهد کفته میشدند چون با مجاهدین همرا بودند واگر کسی میگوید داکتر عبدالله ویا....چی گناه دارد مگر تا حال خواب بوده اید که هیچ خبر ندارید اینه چی که نکرده اند
کسانی که مجاهدین را پشتیبانی میکنند معلوم میشود در دوران حکومت مجاهدین در افغانستان نبودند و از صابون انها سر نشسته اند
سیاف -داکتر عبدالله-فهیم -قانونی خائینین ملی هستند که باید محکمه شوند
جالب است، بخوانید.
سیستم فدرالی برای افغانستان؟
http://kabulpress.org/my/spip....
طالبان صلح طلب یا طالبان جنگ طلب؟
طالبان در اعلامیه تازه شان درباره نشست اعضای جبهه ملی در برلین انتقاد کرده اند.
اما فیض الله ذکی سخنگوی جبهه ملی در گزارشی به طلوع نیوز در رابطه به اعلامیه جدید طالبان گفت:
" این اعلامیه طالبان را بازتاب دهنده دیدگاه های راستین آنان نمی داند و پخش این اعلامیه را برخاسته از شماری از حلقات جنگ طلب می داند. بدین لحاظ اعلامیه مذکور هیچ تغییری در موضع گیریهای جبهه ملی افغانستان به ارتباط حمایت از پروسه مذاکرات صلح و اشتراک در ان وارد نمی کند."
بفرمائید! جبهه ملی (این فرزندان راستین ....تان) نیز طرفدار صلح با طالبان است. ایشان نیز بین " طالبان جنگ طلب" و صلح طلب(؟) تفریق میکنند. شما بیهوده اینقدر خاکبادی را راه اندخته اید.
کاکر چه بد کرده چه گفته دیوانه مداری شادی باز.
او بعقل کمی کوتا نوشته بکو او اوغان غول فقط تو درس شتر وانی را میدهی کاکور مردار یک دور ودراز مضمون را نوشتی که باز خود ات بیا بخوان ما مزدور تو نیستیم که چتیات گوئی تو را بخوانیم همین که از نامت و تخلص مردارات معلوم است که اغان غول هستی مارا کفایت میکند ضرورت نیست که مضمون تو را بخوانیم. تو بودی که وطن ما را بد بخت ساختی .
آقای علی زاده،
به گفته شما، این " مردان برخاسته از متن ملت امریکا" همانا اعضای حزب جمهوریخواهان امریکا اند. یک حزب جنگ افروز یکه جهت تأمین منافع سرمایه داران امریکا جنگ عراق و افغانستان را به راه انداختند. این آقایان هرگز " نجات پروژه ای مبارزه علیه تروریزم" را سردست نداشته اند. امروز یک شاگرد صنف ششم مکتب میداند، که "پروژه مبارزه علیه تروریزم" را میتوان پروژه دستری به منابع نفتی منطقه نامید.
در رابطه به شخصیت و ماهیت آقایان "اوپوزیسیون" فقط همینقدرباید گفت، که آزموده ها را نباید (صد) باردیگر آزمود.
این کار درست نیست، که شما بین حکومت فاسد کرزی و جنگسالاران صد بار آزموده شده، یکی را برای مردم ستمدیده این کشور انتخاب میکنید.
پیشنهاد من اینست، که نویسندگان مانند شما (اگرهدف تان واقعاّ آرمان های مردم است، نه منافع جنگسلاران) باید مردم افغانستان را برای یافتن بدیل یا الترناتیفِ دیگری کمک کنید.